Proposing a model of knowledge-based companies development, with emphasis on the role of the media
Subject Areas :Nader Godini 1 , Mehrdad Matani 2 , Ali Falah 3 , Assadollah Mehrara 4
1 - PhD student, Department of Media Management, Qaimshahr Branch, Islamic Azad University, Qaimshahr, Iran.
2 - Assistant Professor of Media Management Department, Ghaem Shahr Branch, Islamic Azad University, Ghaem Shahr, Iran
3 - Assistant Professor, Department of Media Management, Noor Branch, Islamic Azad University, Noor, Iran
4 - Assistant Professor, Department of Public Administration, Qaimshahr Branch, Islamic Azad University, Qaimshahr, Iran
Keywords: Development, Knowledge-Based Companies, Media, Grounded Theory, Model,
Abstract :
The development of knowledge-based companies are necessary for the economic growth of the country. But there are many theoretical weaknesses in the development of these companies, especially in their conceptual models. The purpose of this study is the modification of the conceptual model to improve the development path of these companies. A systematic conceptual model for the development of companies, with considering the strategic role of the media, is the purpose of this paper. Firstly, the definitions, indicators, dimensions of knowledge-based companies, and the previous efforts related to them are discussed. The type of research is qualitative and is analyzed based on Grounded Theory methodology. The conceptual model is based on field observation and systematic interviews with 21 managers related to the development of knowledge-based companies, science and technology parks, and growth centers in Iran. The results show that the development of knowledge-based companies is due to the strategic role of media, which is included education, culture, information, and guidance. According to the development strategy of a knowledge-based company, the consequence of the process is enhanced by television and internet. On the other hand, the process is affected by base conditions such as culture, supervision, economics, media activities, as well as environmental conditions such as the academic capacity, websites, intellectual property, laws, sponsorship, Internet, industry, and politics. Trans nationalization of products, reduction of dependence, improvement of product quality, policy, decision making, strategy development, promotion of activities, employment growth, are the consequences of media's role in the development of knowledge-based companies.
اشتراوس، انس لم. کر بین، جولیات(1391) مبانی پژوهش کیفی (فنون و مراحل تولید نظریه زمینهای)، نشر نی، تهران.
اکبر زاده، نجمه. شفیعزاده، احسان،(1391). «بررسی نقش دولت درروند ایجاد و توسعه کسبوکارهای دانشبنیان»، فصلنامه رشد فناوری، شماره33، ص53-46.
اللهیاری فرد، نجف. عباسی، رسول،(1390)، «بررسی الگوی مناسب ساختار سازمانی شرکتهای دانشبنیان»، فصلنامه رشد فناوری، شماره 29، ص54-47.
امانی تهران، محمد. احمد امینی، زهرا،(1390)، «تحلیل افقهای شرکتهای دانشبنیان دانشگاهی و راهکارهای پیشگیران»ه، نشریه علمی ترویجی مطالعات در دنیای رنگ، شماره 1، ص24-19.
سامها ین، هانس(1386) مدیریت فناوری در سازمانهای فناوری بنیان، رسا، تهران، ص 78- 60
سروری ششلیکی، زهرا(1391) «ارائه مدل مفهومی از شرکتهای دانشبنیان، اجلاس ملی کارآفرینی و مدیریت کسبوکارهای دانشبنیان»، دانشگاه مازندران، مازندران.
سید میرزایی، سید محمد(1381) جمعیتشناسی عمومی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
صمدی، سعید. کلاهدوزان، امین. اسفندیاری، مریم.(1387)، «خوشههای فناوری و کارکردهای آن در ایجاد جریان تجارت فناوری در کشور»، فصلنامه رشد فناوری، شماره 14(۴)،ص33-27.
طالبی، کامبیز. زارع یکتا، محمدرضا.(1387). «آموزش کارآفرینی دانشگاهی و نقش آن در ایجاد و توسعه شرکتهای کوچک و متوسط دانشبنیان»، مجله توسعه کارآفرینی، شماره 1، ص131-111.
عظیمی، حسین(1393) مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، نشر نی، تهران، چاپ پانزدهم.
عماد زاده، مصطفي. شهنازي، روحالله. دهقان شباني، زهرا.(۱۳۸۵)، «بررسي ميزان تحقق اقتصاد دانشمحور در ايران (مقايسه تطبيقي با سه كشور همسايه)»، فصلنامه پژوهشهاي اقتصادي، سال ششم، شماره ۲۰.
عماد زاده، مصطفي. شهنازي، روحالله. (۱۳۸۶)، «بررسي مباني و شاخصهاي اقتصادي دانشمحور و جايگاه آن در كشورهاي منتخب در مقايسه با ايران»، فصلنامه پژوهشنامه اقتصادي سال هفتم شماره ۱۴(۲۷).
فخاری، حسین. سلمانی،داود (1392) رهبری در مهندسی، «رویکردی جهت بهبود مدیریت شرکتهای نوپای دانشبنیان، فصلنامه تخصصی پارکها و مراکز رشد»، سال 9، شماره 35 ، ص۱-۲۰.
فخاری، حسین. سلیمانی، داوود. دارایی، محمدرضا، (1392) «بررسی اثرات تحریمهای اقتصادی بر عملکرد شرکتهای دانشبنیان کشور»، فصلنامه سیاست علم و فناوری، دوره 5 شماره 3.
فراست خواه، مقصود(1388) «آیندهاندیشی درباره کیفیت آموزش عالی، مدلی برآمده از نظریه مبنایی»، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی. دوره ۱۴، شماره ۴(۵۰).
فرزین مقدم، اکبر. کریم لو، رضا (1394)، «معرفی ستاد اقتصاد دانشبنیان و کمیتههای آن»، منطقه ويژه علم و فناوری ربع رشیدی، تبریز.
قاسمي. حسين، (1390). آشنايي با شركتهاي تعاوني دانشبنیان، اجلاس ملي كارآفريني، تعاون، جهاد اقتصادي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد نائین، نائین.
قرهباغیان، مرتضی( 1393)، اقتصاد، رشد و توسعه. نشر نی، تهران، چاپ سیزدهم.
مهدی زاده، سید محمد(1383) یادداشت. فصلنامه رسانه، معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شماره 58.
مهدی زاده، سید محمد، (1389)؛ نظریههای رسانه: اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی، نشر همشهری، تهران، چاپ اول.
میرزایی، خلیل(1388) پژوهش، پژوهشگری و پژوهشنامه نویسی. جامعه شناسان، تهران.
Gorman, G. G., & McCarthy, S. (2006). Business development support and knowledge-based businesses. The Journal of Technology Transfer, 31(1), 131-143.
Kumar, V. (2000). International marketing research (pp. 225-226). Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall Shane, S. (2000). Prior knowledge and the discovery of entrepreneurial opportunities. Organization science, 11(4), 448-469 Shankar, R., Gupta, A., & Narain, R. (2003). Strategic planning for knowledge management implementation in engineering firms. Work study. 52(4), 190 -200
Straus, A., & Corbin, J. (1990). Basics of qualitative research: Grounded theory procedures and techniques. 101-121 Sveiby, K. E. (2001). A knowledge‐based theory of the firm to guide in strategy formulation. Journal of intellectual capital. 2(4), 344-358
فعالیت شرکتهای دانشبنیان و ضرورت توسعه آنان برای رشد اقتصادی کشور، امری غیرقابلانکار است. اما متأسفانه کمبودهای نظری زیادی در حوزهی توسعه شرکتهای دانشبنیان بهویژه درزمینه مدلهای مفهومی وجود دارد. مقاله پیشرو باهدف اصلاح این نارسایی و غنیتر نمودن مدلهای مفهومی در مسیر توسعهی این شرکتها تهیهشده است. هدف مقاله، ارائه مدلی نظاممند و مفهومی در مورد توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانهها است. در ابتدا به تعاریف، مفاهیم، شاخصها، ابعاد شرکتهای دانشبنیان و پیشینه تحقیق مربوط به آنها پرداختهشده است. نوع پژوهش، کیفی است و بر اساس روش نظریه داده مبنا (GT) تحلیلشده است. مدل مفهومی برگرفته از مشاهدات میدانی و مصاحبههای نظاممند با 21 نفر از مدیران کشوری مرتبط با توسعه شرکتهای دانشبنیان و مسئولان پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد می باشد. مدل حاصل نشان میدهد مقوله اصلی توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانه منبعث از شرایط علّی شامل آموزش، فرهنگسازی، اطلاعرسانی، تبلیغات و بازاریابی، هدایت و راهنمایی است و بر اساس راهبرد توسعه شرکت از طریق رسانه تلویزیون و اینترنت بهعنوان پیامد فرآیند حاصل میشود. از سوی دیگر، شرایط زمینهای همچون فرهنگ، نظارت، اقتصاد، فعالیتهای رسانهای و همچنین شرایط محیطی ازجمله ظرفیت دانشگاهی کشور، ظرفیتهای بینالمللی، سایتها و وبسایتها، داراییهای معنوی، قوانین، اسپانسرینگ، اینترنت، صنعت سیاست در این فرآیند موثراند. فراملی شدن محصولات، کاهش وابستگی، ارتقای سطح کیفی محصولات، سیاستگذاری و خطمشی، تصمیم سازی، تدوین استراتژی، ترویج فعالیتها، مشارکت در تولید ناخالص ملی، اشتغالزاییها، افزایش فروش محصولات بهعنوان پیامدهای نقش رسانهها در توسعه شرکتهای دانشبنیان به شمار میآیند.
کلید واژه:
توسعه، شرکتهای دانشبنیان، رسانه، نظریه داده بنیاد، مدل
مقدمه
توسعه در عرف به معناي شکفتن تدريجي است و باعث تغییرات تدریجی و پیشرفت از یک حالت ابتدایی بهسوی یک حالت تکاملیافته و نهایی خواهد شد. توسعه به کشف چگونگی حصول حرکتهای پیشرفته و تکاملی پدیدههای اقتصادی و فرهنگی در یک جامعه مربوط میگردد. گاهی لغاتی مانند رشد و ترقی با این واژه نیز همراه می شود که تفاوتی جزئی در مفهوم، پدید می آورد(عظيمي،175،1371).
رشد و توسعه به معنی عام آن، فراگیری همهجانبهای است که نهتنها به روابط اقتصادی بلکه به همه فعالیتهای اجتماعی و در وهله اول به جنبههای شالودهای و سیاسی آن فعالیتها بستگی پیدا میکند. نمیتوان تصور کرد که اجتماعی، بدون رشد به توسعه واقعی برسد و ازاینرو جای تعجب نیست که حتی بیشتر متخصصان، رشد و توسعه را غالبا یا منحصراً از زاویه اقتصادی آن موردمطالعه قرار میدهند(قرهباغیان،96،1370).
ازنظر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ، اقتصاد دانشمحور اقتصادي است كه بهطور مستقيم بر اساس توليد، توزيع و مصرف دانش و اطلاعات قرارگرفته باشد. در اقتصاد دانشمحور، دانش محرك اصلي رشد، ايجاد ثروت و اشتغال در تمامي فعاليتها است. بر اساس اين تعريف، اقتصاد دانشمحور نه تنها به تعداد محدودي از صنايع مبتني بر فناوري بسيار پيشرفته وابسته نيست؛ بلكه در اين نوع اقتصاد تمامي فعاليتهاي اقتصادي به شكلي بردانش متكي است، حتي فعاليتهايي نظير معدن و كشاورزي كه اقتصاد قديمي خوانده ميشوند. همچنين دانش موردنیاز براي ساختن اقتصاد دانشمحور تنها از نوع فناوري محض نيست و دانش فرهنگي، اجتماعي و مديريتي را نيز در برميگيرد(فرزین مقدم و کریم لو،1394).
اقتصاد یک کشور زمانی شکوفا میشود که بستر لازم برای نوآوری و حضور در بازارهای رقابتی جهانی فراهم شود. امروزه حرکت بهسوی نوآوری و ایجاد تغییر در ترکیب محصولات و خدمات در قلمرو فعالیت کسبوکارهای دانشبنیان قرار دارد. این کسبوکارها در تبیین و مدلسازی فرآیندهای تولید، تحقیق و توسعه، غنیسازی علمی و فنی، آموزشوپرورش و توسعه انسانی، انتقال دانش و نشر و اشاعه نوآوری در کشور نقش مهمی ایفا میکنند. در کسبوکارهای دانشبنیان رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال، متناسب با ظرفیت نوآوری تحقق مییابد. بدین معنی که دستاوردهای تحقیق و توسعه بهطور پیوسته از طریق سرمایهگذاری به محصول، فرآیند و یا سیستم نوین تبدیل میگردد و دسترسی به ظرفیتهای سرمایهگذاری برای کارآفرینان و پژوهشگران افزایشیافته، و این عامل مهمی در ایجاد نوآوری و بهرهبرداری از توان فناوری در اقتصاد ملی است.
بر اساس مطالعات انجامگرفته توسط 1APEC پایدارترین اقتصادها در جهان مربوط به اقتصادهای دانشمحور است و در این میان کسبوکارهای کوچک دانشبنیان موتور محرک و توسعه این اقتصادها هستند. طبق بررسیهای انجامشده نوآوریها و پیشرفتهای صنعتی طی دهههای اخیر در سطح جهان حاصل فعالیتهای نوآورانه کسبوکارهای کوچک نوآور و دانشمحور بوده است. علاوه بر این محققین، اشتغال در بنگاههای کوچک بهویژه شرکتهای فناوری را در دوران رکود و التهاب اقتصادی، پایدارتر از اشتغالی میدانند که توسط بنگاههای بزرگ ایجادشده است(بخاری، سلیمانی و دارایی، 1392). طبق قانون حمايت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات، شرکت و مؤسسه دانشبنیان شركت يا موسسه خصوصي يا تعاوني است كه بهمنظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمي و اقتصادي (شامل گسترش و كاربرد اختراع و نوآوري) و تجاریسازی نتايج تحقيق و توسعه (شامل طراحي و توليد كالا و خدمات) در حوزه فناوريهاي برتر و باارزش افزوده فراوان بهویژه در توليد نرمافزارهاي مربوط تشكيل ميشود(قاسمی،1390).
رسانهها از طریق اطلاعرسانی مستمر و دقیق به فعالان اقتصادی و افزایش قدرت تصمیمگیری آنها در شرایط مختلف، کارایی اقتصاد را افزایش میدهند و زمینه را برای افزایش سطح ثبات اقتصادی فراهم میکنند. آنها زمینه را برای افزایش مشارکتهای سیاسی در فرآیند اصلاح و توسعه سیاستهای اقتصادی کارا فراهم میکنند. کریستوفر کوین و پیتر لیسان در سال 2002 میلادی در مقالهای با عنوان نقش رسانه در توسعه اقتصادی کشورها ضمن بررسی تجربیات موفق در کشورهای لهستان و مجارستان و تجربیات ناموفق توسعه اقتصادی در اوکراین نوشتند: در کشورهایی که موفق به توسعه اقتصادی پایدار شدند، رسانهها علاوه بر نقشآفرینی در تغییر شرایط درگیری در بین عوامل اقتصادی و سیاسی به سمت مشارکت تمامی بخشهای کشور باهم برای ساختن اقتصادی پویا و پایدار اطلاعات درستی هم در اختیار خوانندگان خود قرار میدادند و همکاری و همراهی تمام بخشهای جامعه باعث ایجاد زمینه برای رشد اقتصادی فراهم شد. در این فضا ضعفهای اقتصادی بهجای بزرگتر شدن معضل یک گروه یا یک فرد خاص به یک مشکل کشوری تبدیل شد که تمامی مردم و سازمانها برای برطرف کردن آن باهم همکاری کردند و نهایتاً هم موفق شدند آنها را برطرف کنند. همچنین توسعه بخش رسانه باعث کاهش ریسکهای سیاسی و افزایش ثبات میشود که این ثبات سیاسی موضوعی بسیار مهم در جذب سرمایههای خارجی و داخلی و درنهایت رشد اقتصادی است. مطالعهای که در سال 2011 میلادی با استفاده از مدلهای اقتصادسنجی درزمینه نقش سلامت رسانهها در ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی کشورهای جنوب صحرای آفریقا انجامشده است نشان داد هر چه شمار رسانههای آزاد و دسترسی به اطلاعات بیشتر باشد، تلاش برای ایجاد ثبات و کاهش ریسک در کشور بیشتر میشود زیرا دیگر یک گروه یا دسته خاص با این مشکلات درگیر نخواهند بود بلکه ایجاد ثبات به مطالبه تمامی مردم تبدیل میشود.
معرفی توانمندیها و قابلیتهای شرکتهای دانشبنیان بهویژه شرکتهای تولیدی کوچک، قطعاً زمینه مناسبی برای رقابت بیشتر در فضای اقتصادی کشور فراهم خواهد کرد، بر این اساس رسانهها ازجمله تلویزیون و اینترنت میتواند زمینهای ایجاد کند که هم فرهنگ کارآفرینی و هم ایجاد شرکتهای دانشبنیان ترویج و شکل بگیرد و هم توانمندیها و محصولات شرکتهای خرد اطلاعرسانی شود و به توسعه شرکتهای دانشبنیان و شکوفایی اقتصاد دانشبنیان منجر شود. لذا در پژوهش حاضر به دنبال آن هستیم تا دریابیم مدل مناسب برای توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانه چگونه است؟
چنانچه تحقیق حاضر انجام شود به توسعه شرکتهای دانشبنیان میانجامد و سبب تحول در اقتصاد دانشبنیان کشور میشود. با انجام این تحقیق زمینه برای تقویت مبناهای علمی این حوزه فراهم میشود؛ چنانچه از توجه به شرکتهای دانشبنیان کاسته شود به نحوی مسیر پیشرفت علمی کشور مختل خواهد شد. لذا نتایج این تحقیق قابلاستفاده برای شرکتهای دانشبنیان، رسانهها و نیز دانشجویان و محققان این حوزه خواهد بود.
1. اهداف تحقیق
هدف کلی این تخقیق، ارائه و تبیین مدل برای توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانه است. همچنین اهداف جزئی این مطالعه به صورت زیر بیان می شود:
1- تبیین مقولههای فرایند توسعه شرکتهای دانشبنیان بر اساس کدگذاری باز با توجه به نقش استراتژیک رسانهها
2- مطالعه روابط و اثرات بین مقولهها و مقوله اصلی فرایند توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانهها بر اساس کدگذاری محوری دادههای حاصل از مصاحبههای موردمطالعه.
2. سؤالات تحقیق:
2. 1. سؤال اصلی:
با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانه مدل توسعه شرکتهای دانشبنیان چگونه خواهد بود؟ یا بهعبارتدیگر با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانه برای توسعه شرکتهای دانشبنیان چه مدلی میتوان ارائه کرد؟
2. 2. سؤالهای فرعی:
1. مقولههای فرایند توسعه شرکتهای دانشبنیان بر اساس کدگذاری باز با توجه به نقش استراتژیک رسانهها چیست؟
2. روابط و اثرات بین مقولهها و مقوله اصلی فرایند توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانهها بر اساس کدگذاری محوری دادههای حاصل از مصاحبههای موردمطالعه چیست؟
3. مباني نظري و مروري بر مطالعات گذشته
یکی از نظریههای مرتبط با نقش رسانهها در توسعه نظریه اقتصادی سیاسی رسانه است. ریشه این نظریه نیز در جامعهشناسی مارکسیستی است. اگرچه مباحث این نظریه با موضوعات موردعلاقه رویکردهای مارکسی پیشین و نیز نظریات وابستگی اشتراکات زیادی دارد، بااینحال این نظریه بهطور ویژه نیرویش را صرف این موضوع میکند که «چگونه نیروهای اقتصادی در رسانههای سرمایهداری به نفع مقاومت در مقابل دگرگونی اجتماعی عمل میکنند.
نظریه اقتصاد سیاسی دایره بسته فرهنگ تودهوار، وسایل ارتباط تودهای و جامعه تودهوار را به چالش میکشد. در این دایره بسته، رسانههای ارتباط تودهای، زاده فرهنگ تودهوارند و رسانهها و وسایل ارتباط تودهای از متن جامعه تودهوار زاده شده اند. اما نظریه اقتصاد سیاسی این پنداشت را مطرح میسازد که رسانههای ارتباط تودهای آنقدرها هم باعث فرهنگ تودهوار و ابزار شکل دادن به آن نیستند؛ آنها مجاری انتقال محتوای فرهنگی هستند؛ محتوایی که مستقل از رسانهها شکلگرفته است؛ محتوایی که قبلاً سلولهای ساختار اجتماعی که شکل توده را به خود گرفته، پرکرده است (مولانا،۱۳89،۱۲۴). تامسون معتقد است که دگرگونیهای حاضر در صنایع رسانهها، تا حد زیادی در سطح اقتصاد سیاسی رسانه، اتفاق افتاده است. او در این سطح، چهار روند عمده را مشخص میکند:
الف- تمرکز فزاینده صنایع رسانهها که در اختیار تعداد اندکی از شرکتهای بزرگ غربی است.
ب- تنوع و گوناگونی روزافزون فرایندهایی که شرکتها بهواسطه آن، فعالیتهای خود را درزمینه محصولات مختلف یا سرمایهگذاری در طرحهای جدید گسترش میدهند که منجر به شکلگیری مجتمعهای ارتباطی بزرگشده است.
ج- جهانیشدن فزاینده رسانهها در رابطه با شکلگیری مجتمعهای ارتباطی و مالها در سطح فراملی و همچنین افزایش نقش صادرات و تولید کالاهای رسانهای برای بازار بینالمللی و فروش محصولات شرکتهای غربی در سطح جهانی بهواسطه استفاده از فناوریهای جدید د-گرایش به مقررات زدایی و از میان برداشتن قوانین محدودکننده، بهمنظور افزایش رقابت.
امروزه این رویکرد بهطور ویژه در تحلیل همگراییهای صورت گرفته در مقیاس جهانی در سطوح محصولات چندرسانهای و نیز نهادهای رسانهای بسیار کاربرد دارد.
نظریه دیگر در این حوزه نظریه رسانههای توسعه بخش است که میتوان از آن بهعنوان یکی از مدلهای توسعه رسانهای یادکرد. این نظریه که بیشتر در کشورهای درحالتوسعه شکلگرفته است، واکنشی نسبت به نابرابری ارتباطات و عدم تعادل اطلاعات است. در مباحث دههی هفتاد یونسکو بر این نظریات تأکید زیادی شده است که اساس آن بر بهرهگیری از رسانهها در این نظریه که بیشتر در کشورهای درحالتوسعه شکلگرفته است، واکنشی نسبت به نابرابری ارتباطات و عدم تعادل اطلاعات است. در مباحث دههی هفتاد یونسکو بر این نظریات تأکید زیادی شده است که اساس آن بر بهرهگیری از رسانهها در جهت توسعه، تحکیم استقلال و هویت فرهنگی، کم کردن روند تجاری شدن ارتباطات، عدم استفاده از زور و اجبار در رسانهها و دوسویه کردن جریان بینالمللی اخبار است. مدافعان این نظریه معتقدند که چون کشورهای درحالتوسعه، نیازها و الزامهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خاص خود رادارند و رسانهها باید وظایف توسعهبخشی مثبتی را ایفا کنند، طبعاً نباید از الگوی آزادی رایانهی غربی پیروی کنند. اصطلاح روزنامهنگاری توسعه به آن معناست که نقش رسانهها باید حمایت از منافع ملی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی و اهدافی چون هویت ملی، ثبات و وحدت فرهنگی باشد. این نظریه با وابستگی و سلطهی خارجی و نیز اقتدارگرایی داخلی مخالف است و ضمن حمایت از دموکراسی، از استقلالِ فردی دفاع میکند.
مک کویل اصول اساسی این نظریه را چنین خلاصه میکند:
1- رسانهها باید وظایف مربوط به توسعهی مثبت را بپذیرند و در انطباق با خطمشیهای سیاسی ملی به انجام برسانند.
2- آزادی رسانهها باید با توجه به اولویتهای اقتصادی و نیازهای توسعهبخشی جامعه، محدودیت پذیر باشد.
3- رسانهها باید در محتوای خود، برای فرهنگ و زبان ملی اولویت قائل شوند.
4- رسانهها باید برای اخبار و اطلاعات مربوط به سایر کشورهای درحالتوسعه که ازلحاظ جغرافیایی و فرهنگی یا سیاسی به آنها نزدیکاند، اولویت قائل شوند.
5- روزنامهنگاران و سایر همکاران رسانهها، در انجام وظایف خود برای جستجو و جمعآوری و انتقال و انتشار اطلاعات، هم مسئولیت و هم آزادی دارند.
6- برای پیشبرد هدفهای توسعه بخش، دولت حق دارد در فعالیتهای رسانهها مداخله کند یا آنها را محدود سازد. دستور سانسور، اعطای کمک به رسانهها و کنترل مستقیم آنها نیز قابل توجیه است(مهدی زاده،1389،176).
3.۱. شرکتهای دانشبنیان
با ورود شرکتها به دهه ۱۹۹۰، دانش به یکی از منابع استراتژیک تبدیل شد. رقابت بر سر قابلیتها، یعنی دستیابی و حفظ مزیت رقابتی از طریق ایجاد مجموعه متمایزی از قابلیتهای سازمانی، به تمرکزی در حوزه استراتژیک تبدیلشده است. در دنیای پویا لازم است که سازمانها دائماً سطوح جدیدی از قابلیت را ایجاد کنند. مزیت رقابتی در اقتصاد مدرن در قابلیتهای خلق دانش، یادگیری و آموزش مدیریت تغییر نهفته است. این پویایی، چالشی را برای ایجاد انواع جدیدی از شکلهای سازمانی با مدیریت دانشی و تسهیل جریان دانش فراهم میکند. ازنظر سارنکتو، جانتونن و پروا لیکن (۲۰۰۴) بنگاههای دانشبنیان به بنگاههایی اطلاق میشود که فارغالتحصیلان دانشگاهها را استخدام کرده و بافت اصلی آن را متخصصین تشکیل میدهند و عامل اصلی ایجاد درآمد در آنها دانش است؛ بهعبارتدیگر تولید ثروت در این بنگاهها از طریق بهکارگیری توانمندیهای درونی افراد (مغز افزار)، انجام میشود. در ایران بر اساس ماده یک قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان مصوب ۱۳۸۹، شرکتهای دانشبنیان به این شکل تعریفشده است: شرکتها و مؤسسات دانشبنیان، شرکت یا موسسه خصوصی یا تعاونی است که بهمنظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات در حوزه فناوریهای برتر و باارزش افزوده فراوان بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوط تشکیل میشود(عنایتی و همکاران،1394،۵).
در عصر حاضر، اقتصاد دانشبنیان گویای تأکید بر نقش دانش و فناوری در جریان توسعه اقتصادی است. اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که مستقیماً بر مبنای تولید، توزیع و مصرف دانش و اطلاعات قرارگرفته باشد. گردانندگان اصلی اقتصاد دانشمحور، شرکتهای دانشبنیان، پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد میباشند. پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد نیز بادانش زایی و تولید علم و دانش توانایی جامعه را برای رویارویی با تحولات و دگرگونیهای جهانی افزایش میدهند. این مراکز با آموزش دانش تولیدشده و تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزههای مختلف به ارتقای جامعه و شهروندان کمک میکنند. همچنین امروزه انواع کالا و خدماتی که به افراد جامعه ارائه میشود درنتیجه اشاعه اطلاعات پروردهای است که توسط پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد تولید میشود(بخاری و همکاران،۱۳۹۲،۶).
يكي از تحقيقاتي كه در اين حوزه صورت گرفته است "شناسايي عوامل ساختاري مؤثر بر توسعه شرکتهای دانشگاهي" است كه فاطمه صادقيان و همكاران در سال 1396 انجام دادهاند. از نتايج پژوهش حاضر چنين استنباط میشود كه در ميان اين عوامل در حالت آزمون به ترتيب مؤلفههای سيستم پژوهشي و سيستم استراتژی سازماني دارای بيشترين و كمترين اهميت در گروه و در حالت فعلي در دانشگاه علامه طباطبائي به ترتيب مؤلفههای سيستم مديريت منابع اطلاعاتي و ساختار نهادی دارای بيشترين و كمتري اهميت در گروه میباشند.
«نقش اقتصاد دانشبنیان در اقتصاد مقاومتی» عنوان پژوهشی است که سعید عابدینی در سال 1393 به روش تطبیقی و اسنادی در مرکز تحقیقات صداوسیما انجام داده است. بر اساس یافتههای این تحقیق موانع و مشکلاتی جهت حرکت به اقتصاد دانشبنیان وجود دارد که عبارتاند از چالش جذب نخبگان، ارتباط بین صنعت و دانشگاه در کشور، چالشهای پیادهسازی مدیریت دانش، آموزش، تجارت الکترونیک و فناوری اطلاعات، نظامهای حمایتی و بیمهای، پائین بودن بودجه پژوهش و مدیریت ضعیف آن در کشور و چالشهای ساختاری و فرایندی. پژوهش یادشده برای فائق آمدن بر مشکلات ذکرشده در بالا راهکارهایی نیز ارائه کرده است که عبارتاند از تقویت نوآوری، توجه به آموزش عمومی و نقش دانشگاهها در این زمینه، توجه سرمایه دانشی، گسترش طرحهای کلان فراملی تکمیل زیرساختهای فناوری کشور، تقویت نقش شرکتهای دانشبنیان، ایجاد دولت الکترونیک، ایجاد سازمانهای یادگیرنده، ایجاد مراکز پژوهش دانشبنیان و... .
پژوهشي كه در مورد ارزشافزوده دانش در بخش صنعت انجام شد، نشان داد كه افزايش سرمايهگذاري به ميزان يك درصد درزمینه نيروي دانشي، به ۰.۳۴ درصد ارزشافزوده انجاميده و در مقابل سرمايهگذاري در نيروي غيرمتخصص، ۰.۱۱ درصد (یکسوم) افزايش در ارزشافزوده داشته است(عماد زاده و بكتاش، 1384).
نقش شركتهاي دانشبنیان در تحقق اقتصاد مقاومتي عنوان پژوهشی است که مجید فتاحی و همکاران وی انجام دادهاند. نتیجه تحقیق آنها این است که در نردبان اشتغال؛ شركتهاي دانشبنیان يك پله بالاتر از ديگر مراكز ايجاد اشتغال ميباشند زيرا در اين نوع شركتها نخبگان و فارغالتحصیلان محور اصلي ميباشند.
سروری (1391) ویژگیهای شرکتهای دانش را ایده محوری، تجاریسازی، رقابتپذیری بیان میکند.
اللهیاری فرد و عباسی(1390) عوامل مؤثر بر رشد و توسعه شرکتهای دانشبنیان را خطمشیهای دولتی، زیرساختها، منابع مالی، سرمایهگذاران ریسکپذیر، نیروی کار تحصیلکرده ، دانش و مهارت، شبکه جهانی اینترنت، دولت الکترونیک و تجارت الکترونیک، ساختار سازمانی کارا و متناسب با فناوری میداند.
طالبی و زارع یکتا (1387) ضمن ارائه مدل ایجاد 2SME های دانشبنیان، بیان میکند که دانشگاه بهعنوان رکن اصلی است. ورودیها عبارتاند از: دانشجو، استاد، سرمایهگذاری مخاطرهآمیز دانشگاهی، آموزشهای علمی و مهارتی، آموزشهای کارآفرینی، مشاوره کسبوکار و خروجیها، فارغالتحصیل در رشته موردنظر، کسبوکارهای ایجادشده می باشد.
صمدی و همکاران ( 1387) راههای حمایت دولت از موفقیت شرکتهای دانشبنیان را توسعه اقتصاد دانشبنیان، تأکید فوری بر نوآوری و حذف سد راه نوآوری، اقدام بهعنوان یک کاتالیزور برای تغییرات، اقدامات تسهیلاتی، سرمایهگذاری و تأمین وجوه لازم و تأمین زیرساختهای فیزیکی موردنیاز میدانند.
اکبر زاده و شفیعزاده (1391) به شناسایی و الویت بندی فعالیتهای کلیدی دولت برای ایجاد شرکتهای دانشبنیان پرداختند و موارد از جمله: حمایتهای مالی از سوی دولت، ساختار حقوقی و مقررات خاص، زیرساختها و خطمشیهای حمایتی دولت را ارائه نمودند.
ون اسنل و نئون هايجسن طي مطالعهاي بر روي 40 منطقه در هلند طي دوره 1987 تا 1995 به اين نتيجه رسیدند كه اثرات بين بخشي دانش در بخش خدمات داراي تأثیر مثبت بر رشد اين مناطق بوده است. نتيجه مطالعه ليدرمن و مادونی در مورد 126 كشور طي دوره 2000-1975 حاكي از تأثیر مثبت مخارج انجامشده در بخش پژوهش و توسعه بر رشد اقتصادي بود.
شاهکار و همکاران(2013) بیان داشتند شرکتهای دانشبنیان در تبیین و مدلسازی فرآیندهای تولید، تحقیق و توسعه، غنیسازی علمی و فنی، آموزش، پرورش و توسعه انسانی، انتقال دانش، نشر و اشاعه نوآوری در هر کشور نقشی مهم ایفا میکند.
کو مار (2۰۱۳) تخصیص و کاربرد دانش جهت رشد توانمندی کسبوکارهای دانشبنیان را بهصورت مؤلفههایی همچون نوآوری(عرضهی سریع فرآوردهها و خدمات پیشرفته، عرضه سریع فناوری پیشرفته و حیاتی، تعیین مشخصههای منحصربهفرد در محصولات و خدمات نوآورانه)، مهارت(ارائه خدمات مبتنی بر مهارتهای منحصربهفرد کارکنان دانشی، تدبیر و بینش کاربردی در ارائه خدمات حرفهای و مدیریت داراییهای فکری) زمینههای تخصصی (خلق دانش ضمنی ارزشمند، ارائه برنامههای خدماتی منحصربهفرد، توسعه و مدیریت مهارتهای خلاق و عرضه محصولات و خدمات متنوع)، ارتباطات (جذب و نگهداری وفاداری مشتریان، جذب و نگهداری سهامداران،کارکنان و عرضهکنندگان، فروش خدمات به مشتریان)، بازاریابی(ایجاد شناخت و ارتقای ارزش دانش ضمنی، ارائه محصولات و خدمات تخت برند منحصربهفرد، فروش و بازاریابی، تبلیغات و زمانبندی برای عرضه محصولات و خدمات) و هماهنگی(توجه به نحوهی حملونقل در واحدهای تولید و گردآوری بهترین اطلاعات در زمان مقرر) میداند.
گورمان و مک کارتی (2016) در تحقیقی بیان داشتند که بیشتر بانکها و سازمانهای دولتی توافق نمودهاند که کسبوکارهای دانشبنیان دارای ویژگیهایی همچون مهارت بالا، تحصیلات عالی نیروی کار، سطح بالای تحقیق و توسعه، گرایش زیاد به صادرات، درصد بالایی از داراییهای نامشهود، محصولات و خدمات با منحنی عمر کوتاه و حاشیه سود ناخالص بالا هستند.
4. روش پژوهش
این پژوهش به روش کیفی و با بهرهگیری از رویکرد داده بنیاد انجام میشود. این شیوه بر استفاده از مراحل تحلیل دادهها از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی تأکید دارد. لیزر و خوربین معتقدند روش تحقیق نظریه داده مبنا، دستیابی به نظریه برآمده از دادههاست، دادههایی که به خصوصیات واقعی موضوع تحقیق مربوط میشوند و به همین دلیل، در این نوع تحقیق به اطلاعرسانان کلیدی و درگیر با ابعاد مسئله و موضوع تحقیق مراجعه میشود و کوشش به عمل میآید که با روش کیفی و از طریق مصاحبه عمیق با این مطلعان، در ساختار درونی ارزشها و نگرشها و تجارب آنان که به نحوی ازآنجا با موضوع تحقیق ارتباط دارد، تعمّق و امکان نظر شود(فراست خواه، 1388).
4. 1. جامعه آماری پژوهش
با توجه به اینکه هدف پژوهش ارائه و تبیین مدل توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانه است، لذا جامعه آماری پژوهش افراد خبره وصاحبنظر درزمینه شرکتهای دانشبنیان است.
4. 2.نمونه پژوهش و روش نمونهگیری
با توجه به مفروضات اساسی و زیربنایی رویکرد کیفی در پژوهش حاضر، تعداد نمونه قبل از اجرای پژوهش تعیین نشده و فرایند نمونهگیری تا زمانی ادامه پیدا کرد که نوعی اشباع اطلاعاتی حاصل شود. بدین معنا که در جریان مصاحبه اطلاعاتی جدیدتر از دادهها استخراج نگردد. زمانی که پژوهشگر به آزمودنیهای کافی دسترسی ندارد و نمیداند که آزمودنیهای خود را از کجا بیاورد به همین دلیل با معدودی از آزمودنیهای در دسترس مصاحبه میکند و از آنها میخواهد افراد دیگری را با ویژگیهای موردنظر معرفی نمایند. یعنی هر آزمودنی به آزمودنیهای بیشتر میانجامد و اندکاندک بر تعداد افراد نمونه افزوده میشود(میرزایی،1388،181). بر این اساس در محدوده موردمطالعه 21 نفر از افراد مطلع با فرآیند توسعه شرکتهای دانشبنیان از طریق رسانه، برای انجام مصاحبه شناساییشدهاند. بااینحال مطابق نمونهگیری هدفمند، با مطلعان کلیدی مصاحبه صورت گرفت. انجام این مصاحبهها تا رسیدن به مرحلهی اشباع نظری ادامه داشته است.
4. 3. ابزار پژوهش و اعتبار روایی پژوهش
در این پژوهش از فن مصاحبه عمیق برای جمعآوری اطلاعات تا زمان حصول اشباع نظری استفادهشده است. مصاحبهها توسط محقق بهصورت حضوری در چند جلسه از خبرگان صاحبنظر در حوزه شرکتهای دانشبنیان و رسانه انجام شد. اظهارات مصاحبهشوندگان با استفاده از ضبطصوت، ضبط و پس از اتمام مصاحبه بهصورت لفظ به لفظ پیاده شد. جامعه موردمطالعه را خبرگان صاحبنظر در حوزه مدیریت شرکتهای دانشبنیان و فعال در عرصه مدیریت و رسانه تشکیل میدهند. اعتباربخشی مدل در تحقیق حاضر نیز با دو راهکار صورت پذیرفت: اول اینکه دادههای استخراجشده از مشاهده اسناد و مدارک احصا گردید و بهعنوان دادههای کنترلی مورداستفاده قرار گرفت. دوم اینکه نتایج حاصل از این گام مدل منبعث از تحقیق به برخی از مصاحبهشوندگان ارائه گردید وپیشنهادات و نقطه نظرات ایشان در مدل ارائهشده، اعمال گردید.
4. 4. روشها وابزارگردآوري دادهها
در اين تحقيق ، بهمنظور گردآوری دادهها از فن مصاحبه عميق استفاده شده است. مصاحبه عميق، تکیهگاه اصلي نظريه مبنايي بوده و مصاحبهای است که در آن به آزمودني مورد مصاحبه براي هدايت جريان گفتگو، آزادي بيشتري داده میشود.
4. 5. فنون تجزیهوتحلیل دادهها
در اين تحقيق برای تحليل دادهها از فرآیند کدگذاری استفاده شده است. تحليل دادهها در این روند، جدا از گردآوری و نمونهگیری صورت نمیگیرد. در هر مرحله، تحليل دادههای پيشين، راهي است براي اينکه تصميم بگيريم در ادامه کدام داده را موردتوجه قرار دهیم و يا چه نمونهای را جستجو کنیم. در فرآیند کدگذاری، دادهها تجزيه و مفهومسازی شده و درنهايت به شکل تازهای درکنار يکديگر قرارداده میشوند. درفرآيندکدگذاري سه مرحله کدگذاري باز، محوري و انتخابی طي خواهد شد. اين سه مرحله لزوماً ازيکديگرمجزا نبوده ودرفرآيند تحقيق به تکميل يکديگر ياري میرسانند. بااینوجود، در يک نگاه کلي میتوان اینگونه بيان کرد که فرآیند تحلیل از کدگذاری باز آغازشده و در حالت ایدهال به کدگذاري انتخابي ختم خواهد شد.
در یک جمعبندی میتوان گفت که این تحقیق به روش کیفی با استفاده از تئوری داده بنیاد انجام میشود؛ ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق استفاده از مصاحبه عمیق و تکمیل مصاحبه نامه است. پسازآن محتوای مصاحبهها ابتدا کدگذاری باز و سپس محوری و انتخابی میشود و بر اساس آن راهکارها برای ترسیم مدل ارائه میشود.
کدگذاری باز: فرایندی تحلیلی است که با آن مفهومها شناسایی و ویژگیها و ابعاد آن درداده ها کشف میشوند(اشتراوس و کر بین،1391،123).
کدگذاری محوری: فرایند مرتبط کردن مقولهها به مقولههای فرعی، کدگذاری محوری خوانده میشود. زیرا کدگذاری در محور یک مقوله انجام میشود و مقولهها را در سطح ویژگیها و ابعاد با یکدیگر مرتبط میکند(اشتراوس و کر بین،1391، 123).
کدگذاری گزینشی(انتخابی): یکپارچه کردن و پالایش نظریه را شامل میشود.
طراحی مدل مفهومی: پس از انجام مراحل سهگانه کدگذاری به تکوین مدلی درباره رابطه میان مقولههای بهدستآمده در الگوی کدگذاری محوری پرداخته شد. بر اساس انجام این مرحله در فرآیند انجام تحقیق، مدل مفهومی توسعه شرکتهای دانشبنیان بر اساس نقش استراتژیک رسانه مطابق شکل ترسیمی منبعث از روش تحقیق نظریه داده مبنا مشخص گردید.
سؤالات مصاحبهها: لازم به ذکر است از آنجائی که روش مصاحبه بهصورت عمیق و نیمه ساختاریافته بوده لذا در انجام مصاحبهها سعی گردید با تعدّد سؤالات، مسیر انجام مصاحبه از پیش تعیینشده نباشد و فرآیند انجام مصاحبه بهصورت «نظرسنجی» انجام نشود، بلکه با انجام سوالاتی از رویدادهای مرتبط با تحقیق، واقعیتهای موجود احصا و استخراج گردد.
5 . تجزیهوتحلیل دادهها
برای کدگذاری دادهها در مرحله کدگذاری باز لازم است منابع استحصال هر دسته از مقولات مشخص گردند. بدین منظور در جدول (1) کد هر منبع مشخص گردیده است تا به کمک آن کدگذاری در مراحل بعد تکمیل شود.
جدول (۱): کدگذاری منابع داده ها | ||
نوع منبع | سمت | کد مصاحبه شونده |
خبرگان و مطلعین حوزه شرکتهای دانشبنیان | مدیر برنامهریزی پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف | i1 |
خبرنگار تخصصی اخبار علمی و شرکتهای دانشبنیان خبرگزاری مهر | i2 | |
مدیرعامل و مؤسس شرکت دانشبنیان بانیان | i3 | |
مدیر نظارت فنی اقتصادی صندوق نوآوری و شکوفایی | i4 | |
مدیرIT صندوق نوآوری و شکوفایی | i5 | |
مدیر توانمندسازی صندوق نوآوری و شکوفایی | i6 | |
مدیر ارزیابی فنی و اقتصادی صندوق نوآوری و شکوفایی | i7 | |
دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم فناوری و اقتصاد دانشبنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری | i8 | |
مسئول ترویج مرکز شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری | i9 | |
مدیر مرکز رشد واحدهای فناوری دانشگاه مازندران | i10 | |
مدیر مرکز رشد دانشگاه علم و صنعت ایران | i11 | |
کارشناس ارزیابی شرکتهای دانش بینان پارک علم و فناوری استان قم | i12 | |
کارشناس برنامهریزی صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری | i13 | |
کارشناس برنامهریزی و ارزیابی عملکرد صندوق نوآوری و شکوفایی | i14 | |
معاون مرکز شرکتها و مؤسسات دانشبنیان معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری | i15 | |
مسئول ارزیابی شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری | i16 | |
مدیر روابط عمومی صندوق نوآوری و شکوفایی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری | i17 | |
خبرنگار تخصصی اخبار علمی و شرکتهای دانشبنیان صداوسیما | i18 | |
رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف | i19 |
حال با عنایت به کدگذاری منابع دادهها بهصورت فوق و با تجمیع گزارههای مفهومی حاصل از گزارههای مفهومی مستخرج از انواع روشهای گردآوری دادهها در تحقیق حاضر بر اساس موضوع کدگذاری شده است. این جدول به کدگذاری باز از میان مراحل سهگانه کدگذاری این تحقیق اشاره دارد.
جدول (۲): کدگذاری باز | ||
منبع هر مقوله | کدگذاری باز | کد |
i4,i8,i12,i15,i10 | آموزش در برنامهها | A 113 |
i10 | آموزش نحوه اشتغال در شرکتهای دانشبنیان | A21 |
i1,i2,i3,i4,i5,i6,i11,i9,i14 | فرهنگسازی | A12 |
i8 | ایجاد فرصت یادگیری برابر برای همه آحاد جامعه | A22 |
i1,i3,i5,i6,i7,i8,i12,i13,i14,i15 | اطلاعرسانی درزمینه شرکتهای دانشبنیان و فعالیتهای آنها | A13 |
i2 | نقش برند سازی محصولات دانشبنیان از طریق تلویزیون | A14 |
i3,i4,i5,i9,i10,i11,i15 | تبلیغات و بازاریابی | A24 |
i5,i7 | تبلیغ و ترویج محصولات شرکتهای دنش بنیان و کارآفرینی | A34 |
i7 | راهنمایی و تشویق | A15 |
i1,i2,i3,i4,i5,i6,i7,i8,i9,i10,i11,i12,i13,i14,i15 | توسعه شرکتهای دانشبنیان از طریق رسانههای سنتی | B11 |
i1,i2,i3,i4,i5,i6,i7,i8,i9,i10,i11,i12,i13,i14,i15 | توسعه شرکتهای دانشبنیان از طریق رسانههای مجازی | B21 |
i9 | فرهنگسازی برای اشتغال | C11 |
i14,i15 | نقش فرهنگی اجتماعی رسانه | C21 |
i1 | از میان برداشتن کلیشههای نادرست درباره کارآفرینی | C31 |
i14 | آشناسازی دانشگاهها با شرکتهای دانشبنیان | C12 |
i3 | بیان مزیتهای شرکتهای دانشبنیان | C22 |
i8 | بر عهده گرفتن نقشهای نظارتی | C32 |
i5 | افزایش آگاهیهای مردم | C42 |
i1,i2,i3,i12,i13,i14,i15 | بر عهده گرفتن نقشهای اقتصادی | C13 |
i8 | کمک به برنامهریزی برای تبدیل اقتصاد نفتی به اقتصاد | C23 |
i12 | کمک به تجارت الکترونیک | C33 |
i7 | تهیه گزارش از فعالیتهای شرکتهای دانشبنیان | C14 |
i9 | تولید فیلم و زنجیره | C24 |
i9 | تولید تیزرهای تبلیغاتی | C34 |
i9 | تبلیغات بر روی اپلیکیشن تا | C44 |
i4,i6,i11,i12,i15 | مطالبه گری رسانه | C54 |
i4,i10,i15 | اعتمادسازی توسط رسانه | C64 |
i4,i9 | حمایتگری رسانه از فعالیتهای دانشبنیان | C74 |
i1,i7,i10 | الگوسازی توسط رسانه |
|
i9 | رفتار تخصصی رسانه بادانش بنیانها | C84 |
i15 | شبکهسازی توسط رسانهها | C94 |
i14,i15 | نقش اجتماعی رسانهها | C104 |
i9 | امیدبخشی و امیدآفرینی | C114 |
i10 | تأکید بر خلاقیتها | C124 |
i13 | حمایت از کارآفرینی، صاحبان ایده، استارت آبها و... | C134 |
i16 | همکاری با دانشگاه و استفاده از ظرفیت فضای مجازی | D11 |
i9 | وجود ظرفیتهای بینالمللی شرکتهای دانشبنیان | D12 |
i9 | تبلیغات بنری در وبسایتها | D13 |
i2 | شناساندن داراییهای معنوی توسعه فناوری توسط رسانهها | D23 |
i3,i11,i7 | وجود سرمایهگذار، پشتیبان و حامی مالی | D14 |
i3,i9,i11,i5 | کمک به قانونگذاری درزمینه دانشبنیانها | D15 |
i5 | تلاش برای از میان برداشتن قوانین دستوپا گیر | D25 |
i11 | تبیین رعایت عدالت در اختصاص گرید | D35 |
i2 | رصد فناوری بهواسطه اینترنت | D16 |
i3 | هماهنگی بین دانشگاه،صنعت و دولت | D17 |
i9 | بهکارگیری دیپلماسی و رایزنی فرهنگی | D18 |
i9 | فراملی شدن محصولات دانشبنیان تولیدی شرکتها | E11 |
i9 | افزایش تولید محصولات شرکتهای دانشبنیان | E12 |
i15 | کاهش وابستگی کشور به خارج | E13 |
i2,i11 | کمک به ارتقای سطح کیفی و کمی محصولات دانشبنیان | E14 |
i3,i6,i7 | تدوین نقشه راه، برنامهریزی و سیاستگذاری | E15 |
i9 | تأثیر بر تصميم سازان | E16 |
i14 | نقش استراتژیک رسانههای مجازی | E17 |
i5,i7 | ترویج فعالیتهای دانشبنیان در دانشگاهها | E18 |
i1,i7,i9,i15 | شناسایی و رفع چالشها و مشکلات شرکتهای دانشبنیان | E19 |
i10 | مشارکت شرکتهای دانشبنیان در تولید ناخالص ملی | E101 |
i11 | کمک به رفع بیکاری و خوداشتغالی و ایجاد اشتغال | E111 |
i2,i3,i8,i14 | افزایش فروش محصولات از طریق رسانه | E121 |
i2,i9,i13,i14 | افزایش فروش محصول توسط رسانههای مجازی | E122 |
جدول (۳): کدگذاری داده ها در سه مرحله | |||
کد مفهوم | کدگذاری باز | کدگذاری محوری | کدگذاری انتخابی |
A 11 | آموزش در برنامهها | آموزش(A1) | شرایط علّی(A) |
A21 | آموزش نحوه اشتغال در شرکتهای دانشبنیان | ||
A12 | فرهنگسازی | فرهنگسازی(A2) | |
A22 | ایجاد فرصت یادگیری برابر برای همه آحاد جامعه | ||
A13 | اطلاعرسانی درزمینه شرکتهای دانشبنیان و فعالیتهای آنها | اطلاعرسانی(A3) | |
A14 | نقش برند سازی محصولات دانشبنیان از طریق تلویزیون | تبلیغات، بازاریابی و بندسازی(A4) | |
A24 | تبلیغات و بازاریابی | ||
A34 | تبلیغ و ترویج محصولات شرکتهای دنش بنیان و کارآفرینی | ||
A15 | راهنمایی و تشویق | هدایت و راهنمایی(A5) | |
B11 | توسعه شرکتهای دانشبنیان از طریق رسانههای سنتی | توسعه شرکتهای دانشبنیان از طریق رسانه (B1) | راهبرد (B) |
B21 | توسعه شرکتهای دانشبنیان از طریق رسانههای مجازی | ||
C11 | فرهنگسازی برای اشتغال | فرهنگ(C1) | زمینهها(C) |
C21 | نقش فرهنگی اجتماعی رسانه | ||
C31 | از میان برداشتن کلیشههای نادرست درباره کارآفرینی | ||
C12 | آشناسازی دانشگاهها با شرکتهای دانشبنیان | بر عهده گرفتن نقشهای نظارتی(C2) | |
C22 | بیان مزیتهای شرکتهای دانشبنیان | ||
C32 | بر عهده گرفتن نقشهای نظارتی | ||
C42 | افزایش آگاهیهای مردم | ||
C13 | بر عهده گرفتن نقشهای اقتصادی | اقتصاد (C3) | |
C23 | کمک به برنامهریزی برای تبدیل اقتصاد نفتی به اقتصاد | ||
C33 | کمک به تجارت الکترونیک | ||
C14 | تهیه گزارش از فعالیتهای شرکتهای دانشبنیان | فعالیتهای رسانهای(C4) | |
C24 | تولید فیلم و زنجیره | ||
C34 | تولید تیزرهای تبلیغاتی | ||
C44 | تبلیغات بر روی اپلیکیشن تا | ||
C54 | مطالبه گری رسانه | ||
C64 | اعتمادسازی توسط رسانه | ||
C74 | حمایتگری رسانه از فعالیتهای دانشبنیان | ||
| الگوسازی توسط رسانه | ||
C84 | رفتار تخصصی رسانه بادانش بنیانها |
| |
C94 | شبکهسازی توسط رسانهها | ||
C104 | نقش اجتماعی رسانهها | ||
C114 | امیدبخشی و امیدآفرینی | ||
C124 | تأکید بر خلاقیتها | ||
C134 | حمایت از کارآفرینی، صاحبان ایده، استارت آبها و... | ||
D11 | همکاری با دانشگاه و استفاده از ظرفیت فضای مجازی | ظرفیت دانشگاهی کشور(D1) | شرایط محیطی(D) |
D12 | وجود ظرفیتهای بینالمللی شرکتهای دانشبنیان | ظرفیتهای بینالمللی(D2) | |
D13 | تبلیغات بنری در وبسایتها | وبسایتها(D3) | |
D23 | شناساندن داراییهای معنوی توسعه فناوری توسط رسانهها | داراییهای معنوی توسعه فناوری(D4) | |
D14 | وجود سرمایهگذار، پشتیبان و حامی مالی | اسپانسرینگ(D5) | |
D15 | کمک به قانونگذاری درزمینه دانشبنیانها | قوانین(D6) | |
D25 | تلاش برای از میان برداشتن قوانین دستوپا گیر | ||
D35 | تبیین رعایت عدالت در اختصاص گرید | ||
D16 | رصد فناوری بهواسطه اینترنت | اینترنت(D7) | |
D17 | هماهنگی بین دانشگاه،صنعت و دولت | صنعت، دانشگاه و دولت (D8) | |
D18 | بهکارگیری دیپلماسی و رایزنی فرهنگی | سیاست(D9) | |
E11 | فراملی شدن محصولات دانشبنیان تولیدی شرکتها | فراملی شدن محصولات(E1) | پیامدها(E) |
E12 | افزایش تولید محصولات شرکتهای دانشبنیان | افزایش تولید محصول (E2) | |
E13 | کاهش وابستگی کشور به خارج | کاهش وابستگی(سیاسی) (E3) | |
E14 | کمک به ارتقای سطح کیفی و کمی محصولات دانشبنیان | ارتقای سطح کیفی محصولات (E4) | |
E15 | تدوین نقشه راه، برنامهریزی و سیاستگذاری | سیاستگذاری و خطمشی(E5) | |
E16 | تأثیر بر تصميم سازان | تصمیم سازی(E6) | |
E17 | نقش استراتژیک رسانههای مجازی | تدوین استراتژی(E7) | |
E18 | ترویج فعالیتهای دانشبنیان در دانشگاهها | ترویج فعالیتها (E8) | |
E19 | شناسایی و رفع چالشها و مشکلات شرکتهای دانشبنیان | رفع چالشها و مشکلات(E9) | |
E101 | مشارکت شرکتهای دانشبنیان در تولید ناخالص ملی | مشارکت در تولید ناخالص ملی(E10) | |
E111 | کمک به رفع بیکاری و خوداشتغالی و ایجاد اشتغال | اشتغالزایی(E11) | |
E121 | افزایش فروش محصولات از طریق رسانه | افزایش فروش محصولات(E12) | |
E122 | افزایش فروش محصول توسط رسانههای مجازی |
پس از انجام کدگذاری باز (جدول (۲)) در جدول (۳) کدگذاری محوری و انتخابی انجامشده و هر سه مرحله کدگذاری ارائهشده است. در این جدول تعداد106 مقوله احصایی بر اساس ارتباطهای احصایی در عملیات میدانی بین مقولهها و گذارها و نیز محتوای آنها در قالب 31 گزاره مقولهای در کدگذاری محوری و نیز گزاره انتخابی در قالب 6 طبقه به شرح شکل (۱) دستهبندیشده است. شکل (۱) جریان مدیریت دادهها و انتقال به مدل در سه مرحله کدگذاری را برای این106گزاره مفهومی اولیه در مرحله کدگذاری باز و 19 گزاره مقولهای در مرحله کدگذاری محوری و6 مؤلفه اصلی مدل را نمایش میدهد.
نتیجهگیری
در این بخش بر اساس اهداف و سؤالهای تحقیق که در ابتدا به آنها اشاره شد و نیز بر اساس مبانی نظری تحقیق، نتایج حاصل از تحقیق متناسب با مراحل سهگانه کدگذاری دادهها در روش نظریه داده مبنا ارائهشده است.
این سازماندهی به این دلیل انجام شده تا امکان مقایسه و ردیابی فرایند استحصال مقولات تسهیل گردد. پسازآن مدل نهایی تحقیق که در واقع هدف اصلی تحقیق نیز بوده، ارائه گردیده است.
تحلیل بر اساس مبانی نظری و سؤالهای تحقیق
برای پاسخگویی به سؤال اصلی و سؤالهای فرعی تحقیق در زیر بار دیگر به سؤالها اشارهشده و در ادامه هریک پاسخهای مبتنی بر انجام تحقیق منبعث از عملیات میدانی ارائه میگردد.
سؤال اصلی: با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانه مدل توسعه شرکتهای دانشبنیان چگونه خواهد بود؟ یا بهعبارتدیگر با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانه برای توسعه شرکتهای دانشبنیان چه مدلی میتوان ارائه کرد؟
اشاره شد که استحصال مدل توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانهها بهعنوان هدف اصلی مطرح است. که لاجرم سؤال اصلی تحقیق را به شکل فوق برمیتابد. این مدل در شکل (۲) ارائهشده است.
سؤالهای فرعی: مقولههای فرایند توسعه شرکتهای دانشبنیان بر اساس کدگذاری باز با توجه به نقش استراتژیک رسانهها چیست؟
همانظور که در بخش چهارم این پژوهش اشاره شد بر اساس انجام عملیات میدانی تحقیق( مصاحبه، مشاهده و بررسی اسناد و مدارک) بر اساس کدگذاری باز درمجموع 106 مقوله برای فرایند توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانهها مشخص گردید.
روابط و اثرات بین مقولهها و مقوله اصلی فرایند توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانهها بر اساس کدگذاری محوری دادههای حاصل از مصاحبههای موردمطالعه چیست؟
پیشتر اشاره شد که 31 گزاره مقولهای حاصل کدگذاری محوری 106 مقوله احصا شده در مرحله کدگذاری باز بود که این گزارهها در قالب 6 مؤلفه اصلی مدل نهایی سازماندهی شدند. موجبات علّی، زمینهها و شرایط محیطی که درمجموع بهعنوان پیشایندهای فرایند معرفیشدهاند. مقوله اصلی و راهبردهای متعاقب که بهعنوان عناصر اصلی در مدل ارائهشده است و نهایتاً پیامدها که هر یک شامل مقولهها و بعضاً روابط داخلی میباشند.
۵.۲. ارائه مدل
مدل نهایی حاصل از تحقیق دارای شش بخش موجبات علّی، زمینهها و شرایط محیطی، پیشایندها، مقوله اصلی و راهبردها، عناصر اصلی فرآیند و پیامدها است. در ادامه بر اساس همین سازماندهی و نیز بر اساس چیدمان منبعث از کدگذاری محوری، تحقیق سامانیافته است.
شکل (۱): جریان مدیریت دادهها و انتقال به مدل در سه مرحله کدگذاری
|
شکل (۲): مدل مفهومی نهایی تحقیق |
منابع
اشتراوس، انس لم. کر بین، جولیات(1391) مبانی پژوهش کیفی (فنون و مراحل تولید نظریه زمینهای)، نشر نی، تهران.
اکبر زاده، نجمه. شفیعزاده، احسان،(1391). «بررسی نقش دولت درروند ایجاد و توسعه کسبوکارهای دانشبنیان»، فصلنامه رشد فناوری، شماره33، ص53-46.
اللهیاری فرد، نجف. عباسی، رسول،(1390)، «بررسی الگوی مناسب ساختار سازمانی شرکتهای دانشبنیان»، فصلنامه رشد فناوری، شماره 29، ص54-47.
امانی تهران، محمد. احمد امینی، زهرا،(1390)، «تحلیل افقهای شرکتهای دانشبنیان دانشگاهی و راهکارهای پیشگیران»ه، نشریه علمی ترویجی مطالعات در دنیای رنگ، شماره 1، ص24-19.
سامها ین، هانس(1386) مدیریت فناوری در سازمانهای فناوری بنیان، رسا، تهران، ص 78- 60
سروری ششلیکی، زهرا(1391) «ارائه مدل مفهومی از شرکتهای دانشبنیان، اجلاس ملی کارآفرینی و مدیریت کسبوکارهای دانشبنیان»، دانشگاه مازندران، مازندران.
سید میرزایی، سید محمد(1381) جمعیتشناسی عمومی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
صمدی، سعید. کلاهدوزان، امین. اسفندیاری، مریم.(1387)، «خوشههای فناوری و کارکردهای آن در ایجاد جریان تجارت فناوری در کشور»، فصلنامه رشد فناوری، شماره 14(۴)،ص33-27.
طالبی، کامبیز. زارع یکتا، محمدرضا.(1387). «آموزش کارآفرینی دانشگاهی و نقش آن در ایجاد و توسعه شرکتهای کوچک و متوسط دانشبنیان»، مجله توسعه کارآفرینی، شماره 1، ص131-111.
عظیمی، حسین(1393) مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، نشر نی، تهران، چاپ پانزدهم.
عماد زاده، مصطفي. شهنازي، روحالله. دهقان شباني، زهرا.(۱۳۸۵)، «بررسي ميزان تحقق اقتصاد دانشمحور در ايران (مقايسه تطبيقي با سه كشور همسايه)»، فصلنامه پژوهشهاي اقتصادي، سال ششم، شماره ۲۰.
عماد زاده، مصطفي. شهنازي، روحالله. (۱۳۸۶)، «بررسي مباني و شاخصهاي اقتصادي دانشمحور و جايگاه آن در كشورهاي منتخب در مقايسه با ايران»، فصلنامه پژوهشنامه اقتصادي سال هفتم شماره ۱۴(۲۷).
فخاری، حسین. سلمانی،داود (1392) رهبری در مهندسی، «رویکردی جهت بهبود مدیریت شرکتهای نوپای دانشبنیان، فصلنامه تخصصی پارکها و مراکز رشد»، سال 9، شماره 35 ، ص۱-۲۰.
فخاری، حسین. سلیمانی، داوود. دارایی، محمدرضا، (1392) «بررسی اثرات تحریمهای اقتصادی بر عملکرد شرکتهای دانشبنیان کشور»، فصلنامه سیاست علم و فناوری، دوره 5 شماره 3.
فراست خواه، مقصود(1388) «آیندهاندیشی درباره کیفیت آموزش عالی، مدلی برآمده از نظریه مبنایی»، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی. دوره ۱۴، شماره ۴(۵۰).
فرزین مقدم، اکبر. کریم لو، رضا (1394)، «معرفی ستاد اقتصاد دانشبنیان و کمیتههای آن»، منطقه ويژه علم و فناوری ربع رشیدی، تبریز.
قاسمي. حسين، (1390). آشنايي با شركتهاي تعاوني دانشبنیان، اجلاس ملي كارآفريني، تعاون، جهاد اقتصادي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد نائین، نائین.
قرهباغیان، مرتضی( 1393)، اقتصاد، رشد و توسعه. نشر نی، تهران، چاپ سیزدهم.
مهدی زاده، سید محمد(1383) یادداشت. فصلنامه رسانه، معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شماره 58.
مهدی زاده، سید محمد، (1389)؛ نظریههای رسانه: اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی، نشر همشهری، تهران، چاپ اول.
میرزایی، خلیل(1388) پژوهش، پژوهشگری و پژوهشنامه نویسی. جامعه شناسان، تهران.
Gorman, G. G., & McCarthy, S. (2006). Business development support and knowledge-based businesses. The Journal of Technology Transfer, 31(1), 131-143.
Kumar, V. (2000). International marketing research (pp. 225-226). Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall.
Shane, S. (2000). Prior knowledge and the discovery of entrepreneurial opportunities. Organization science, 11(4), 448-469.
Shankar, R., Gupta, A., & Narain, R. (2003). Strategic planning for knowledge management implementation in engineering firms. Work study. 52(4), 190 -200
Straus, A., & Corbin, J. (1990). Basics of qualitative research: Grounded theory procedures and techniques. 101-121.
Sveiby, K. E. (2001). A knowledge‐based theory of the firm to guide in strategy formulation. Journal of intellectual capital. 2(4), 344-358
Yang Y(2012) Bilateral inter-organizational learning in corporate venture capital activity: Governance characteristics, knowledge transfer, and performance, Management Research Review
Zahra,S(1991) Predictors and financial outcomes of corporate entrepreneurship: An exploratory study, Journal of business venturing
Zahra, S (1993). “Environment, corporate entrepreneurship and financial performance: a taxonomic approach”, Journal of Business Venturing, Vol. 8, No. 4, pp. 319-340.
Zahra, S. A., & Covin, J. G. (1995). Contextual influences on the corporate entrepreneurship performance relationship: A longitudinal analysis. Journal of Business Venturing, 10(1), 43–58. https://doi.org/10.1016/0883-9026(94)00004-E
Zahra, S. A. (1995). Corporate entrepreneurship and financial performance: The case of management leveraged buyouts. Journal of Business Venturing, 10(3), 225–247.
Zahra, S. A. (1996). Goverance, ownership, and corporate entrepreneurship: The moderating impact of industry technological opportunities. Academy of Management Journal, 39(6), 1713–1735.
پی نوشت:
[1] Asia-Pacific Economic Cooperation
[2] Small and Medium-Sized Enterprises
[3] - لازم به توضیح است که اعدادی که بهصورت اندیس در کدهای فوقالذکر در کنار هم آمدهاند مربوط به دو مرحله کدگذاری باز و کدگذاری محوری تحقیق هستند. به این نحو که عدد سمت راست مربوط به کدگذاری محوری و عدد سمت چپ مربوط به کدگذاری باز تحقیق است.