-
حرية الوصول المقاله
1 - مقایسه تطبیقی توسعه زنان درکشورهای توسعه یافته وایران و پیامد های اخلاقی آن در جامعه
شهربانو چتریاز اوايل دهه هفتاد ميلادی توجه به نقش زن در توسعه ي جوامع و توانمندسازی زنان در ابعاد مختلف توسعه و مسأله رفع عقب ماندگی های اجتماعی، سياسی و فرهنگی به عنوان يک اولويت در سطح جهانی پذيرفته شد. بر اساس يافته های مربوط به شاخص های بهداشتی، آموزشی، مشارکت اجتماعی و حضور تع أکثراز اوايل دهه هفتاد ميلادی توجه به نقش زن در توسعه ي جوامع و توانمندسازی زنان در ابعاد مختلف توسعه و مسأله رفع عقب ماندگی های اجتماعی، سياسی و فرهنگی به عنوان يک اولويت در سطح جهانی پذيرفته شد. بر اساس يافته های مربوط به شاخص های بهداشتی، آموزشی، مشارکت اجتماعی و حضور تعيين کننده سياسی، زنان ايرانی در شرايطی به مراتب بهتر نسبت به اغلب کشورهای در حال توسعه ي منطقه ای و اسلامی قرار دارند. اما واقعيت آن است که زنان ايرانی هنوز برای رسيدن به جايگاه حقيقی خود راه درازی را پيش رو دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تطبیقی وضعیت زنان ایران (توسعه بالا)، با کشورهای توسعه خیلی بالا بر اساس شاخصهای توسعه انسانی یونسکو انجام شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به اسناد معتبر و گزارشهای توسعه انسانی سازمان ملل، به مقایسه شاخص توسعه انسانی ایران با کشورهای توسعه خیلی بالا در یک دوره 10 ساله از سال (2006-2016) پرداخته است. اين بررسي شامل موارد: رتبه هر کشور و ميزان سه شاخص اصلی براي محاسبه شاخص توسعه انساني (اميد به زندگي در بدو تولد، نسبت باسوادي در بزرگسالان، نسبت ناخالص ثبت نام و استاندارد زندگي با GDP سرانه یا درآمد) در هريک از کشورها بود. نمونه گيري به صورت هدفمند انجام شد در واقع تعدادي از کشورها با شاخص توسعه انساني خیلی بالاتر از ايران انتخاب شدند. یافتهها حاصل از این تحقیق نشان داد که بین میزان باسوادی، امید به زندگی و درآمد سرانه زنان ایران و زنان کشورهای توسعه خیلی بالا تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که وضعیت زنان ایرانی در مقایسه با زنان کشورهای دارای توسعه خیلی بالا، ضعیف است که این خود نیازمند برنامه ریزی های دقیق برای ارتقاء شاخص توسعه انسانی در بین زنان ایرانی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحلیل محتوایی اسناد فرادستی به منظور استنتاج سیاست¬های برنامه¬ هفتم توسعه بخش فاوا (تحلیل مصوبات سال 1377تا 1398)
سحر كوثري فاطمه ثقفيبرنامه های توسعه در تحقق اهداف سند چشم انداز کشور نقش کلیدی دارند. سياستهاي نگارش برنامه هاي توسعه در دو دسته اشاعه گرا و ماموريت گرا قرار مي گيرد. لذا اولويت بندي در استفاده از تركيبي موثر از اين دو ضروري مي نمايد. هدف این پژوهش تعيين خلاء اسناد فرادستی و پيشنهاد سیاست أکثربرنامه های توسعه در تحقق اهداف سند چشم انداز کشور نقش کلیدی دارند. سياستهاي نگارش برنامه هاي توسعه در دو دسته اشاعه گرا و ماموريت گرا قرار مي گيرد. لذا اولويت بندي در استفاده از تركيبي موثر از اين دو ضروري مي نمايد. هدف این پژوهش تعيين خلاء اسناد فرادستی و پيشنهاد سیاست هایی برای تدوین برنامه هفتم بخش فناوری اطلاعات است. این تحقیق از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است و در آن از روش تحلیل محتوا و بررسی اسنادی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، 67 سند فرادستی هستند که به-صورت نمونه هدفمند و در دسترس برای مطالعه انتخاب شده است. برای تفسیر و تحلیل داده ها از روش تحلیلی- توصیفی استفاده شده است. طبق یافته های تحقیق سیاست های محوری با چارچوبي دو بعدي مورد بررسي قرار گرفت. بعد اول، موضوعات فناورانه است كه از دسته بندي OECD استفاده شد و بعد دوم كاركردهاي نوآورانه است كه از دسته بندي 7 تايي هكرت استفاده شد. در ادامه کد گذاری محوری هر یک از مقولات در سه لایه حکومتی، تقنینی و اجرایی انجام شده و بر اساس تحليل SWOT اسناد موجود و تطبيق آن با عملكرد ادعا شده، اصولي برای تدوین برنامه هفتم توسعه حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ارائه شد. بر این اساس، در صورتی که سیاست های محوری و اصول پیشنهاد شده در برنامه هفتم توسعه بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد توجه قرار گیرد، برنامه از اعتبار لازم برخوردار خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تبیین الگوي تدوین برنامه توسعه فردي مديران منابع انساني در صنعت بانكداري
آرین قلی پور ابوالحسن فقیهی محمدعلی شاه حسینی بهارک سفیدگرانامروزه مدیران، بویژه مدیران منابع انسانی به عنوان شاخصترین هدایتکننده برنامههای توسعه شناخته میشوند و درصورتی میتوانند این مهم را به شیوهای مطلوب اجرایی نمایند که خود، برخوردار از روحیه یادگیری و برنامهای مدون برای طی مسیر تعالی فردی باشند. ین پژوهش با هدف ارائه أکثرامروزه مدیران، بویژه مدیران منابع انسانی به عنوان شاخصترین هدایتکننده برنامههای توسعه شناخته میشوند و درصورتی میتوانند این مهم را به شیوهای مطلوب اجرایی نمایند که خود، برخوردار از روحیه یادگیری و برنامهای مدون برای طی مسیر تعالی فردی باشند. ین پژوهش با هدف ارائه الگوی برنامه توسعه فردی مدیران منابع انسانی صنعت بانکداری و تبیین اجزا و مولفههای برنامه توسعه و روابط ميان آنها صورت پذیرفته است. نخست؛ پیشینه موضوع، دیدگاهها و تحقیقات مختلف درخصوص برنامه توسعه فردی به صورت گسترده مورد مطالعه قرار گرفت و با بهرهگیری از نتایج این گام، الگوی اولیه طراحی گردید. سپس مصاحبههای نیمهساختاریافته با 14 نفر از مدیران ارشد منابع انسانی سیستم بانکی صورت پذیرفت و دادههای حاصل با روش تحلیل تم و با بهره جستن از نرم افزار QSR Nvivo تحلیل شد. در ادامه مصاحبه گروهی در قالب تشکیل گروه کانونی با حضور 6 نفر از متخصصین منابع انسانی در صنعت بانکداری و اساتید صاحبنظر در این حوزه برای اعتباربخشی به چارچوب الگوی پیشنهادی انجام گرفت و در نهایت به منظور اعتباردهي و اولويتبندي مولفههاي مزبور، توزیع پرسشنامه بین تمامی 32 نفر مدير عالی منابع انساني بانکهای کشور به عنوان گام دیگر پژوهش مدنظر قرار گرفته است. همچنین روایی پژوهش از بعد محتوا و سازه و پایایی آن به کمک ضریب کاپا و روش هولستی سنجش شده است. در این پژوهش عوامل تاثیرگذار (استراتژی، فرهنگ و بافت سازمانی)، عوامل موفقیت (الزامات سازمانی، الزامات طراحی و الزامات فردی) و نتایج (شناختی، نگرشی، مهارتی و عملکردی) به عنوان مولفههای برنامه توسعه فردی تعیین شده است. همچنین شایستگیهای موردانتظار و محورهای قابل توسعه مبتنی بر شایستگی در مدیران منابع انسانی صنعت بانکداری شناسایی و چگونگی تحقق اقدامات توسعهای تبیین شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - طراحی و اعتباریابی مدلی برای تدوین برنامه توسعه فردی(IDP) در بانک انصار
اکبر کمیزی اباصلت خراسانی کامبیز کامکاریهدف از پژوهش حاضر طراحي و اعتباریابی برنامه توسعه فردي(IDP) در بانک انصارمی باشد. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از حیث گردآوری داده ها آمیخته بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مدیران و کارکنان بانک انصار، و همچنین صاحبنظران حوزه توسعه منابع انسانی شاغل در سازمانه أکثرهدف از پژوهش حاضر طراحي و اعتباریابی برنامه توسعه فردي(IDP) در بانک انصارمی باشد. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از حیث گردآوری داده ها آمیخته بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مدیران و کارکنان بانک انصار، و همچنین صاحبنظران حوزه توسعه منابع انسانی شاغل در سازمانهای مختلف که دارای تالیفات و تجارب در زمینه ی برنامه ریزی توسعه فردی بودند، تشکیل می داد. نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش به صورت هدفمند و در بخش کمی به صورت تصادفی ساده انجام شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد، روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن نیز با آزمون آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تحلیل یافته های بخش کیفی از تحلیل محتوای کیفی باز و محوری استفاده شد و برای تحلیل داده های بخش کمی نیز از آزمون T تک نمونه ای استفاده شد. در مجموع یافته های بخش کیفی در 14 مضمون اصلی طبقه بندی شدندکه عبارتند از: استراتژی؛ نظام مندی؛ نیازهای فرد؛ شایستگی؛ اهداف؛ نیازهای سازمان؛ رهبران؛ پیامدها؛ بازخورد؛ روش ها؛ زمان بندی؛ فرهنگ؛ پیاده-سازی؛ و ارزیابی. مضامین 14 گانه استخراج شده از تحلیل داده ها، در نهایت در سه دسته ی کلی تحت عنوان مولفه های اجرایی، مولفه های حمایتی و دستاوردها تقسیم بندی شد. یافته های بخش کمی نشان داد که مولفه های مختلف مدل، از منظر کارکنان و مدیران بانک انصار، معتبر بوده و قابلیت پیاده سازی در بانک را دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - مدل LRTCI ؛ رهيافتي در استقرار نظام برنامه توسعه فردي در سازمانها
کورش فتحی واجارگاه فيروز نوري كلخورانبرنامه توسعه فردي يكي از ابزارها مهم در راهبري توسعه منابع انساني همواره يكي از حوزههاي جذاب آموزش و توسعه منابع انساني ميباشد و توسعه مدلها و الگوهاي عملياتي در اين بخش از نيازمنديهاي مديريت آموزش و توسعه منابع انساني است. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدلی براي اس أکثربرنامه توسعه فردي يكي از ابزارها مهم در راهبري توسعه منابع انساني همواره يكي از حوزههاي جذاب آموزش و توسعه منابع انساني ميباشد و توسعه مدلها و الگوهاي عملياتي در اين بخش از نيازمنديهاي مديريت آموزش و توسعه منابع انساني است. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدلی براي استقرار و تدوين برنامه توسعه فردي در سطح سازمانهاي پيشرو ميباشد. رویکرد پژوهش پيش روي كيفي و روش مورد استفاده در آن مبتني پژوهش نظریهای ميباشد. برای شناسایی عناصر مدل از روش مصاحبه با متخصصين استفاده گرديد و پس از آن براي تثبيت عناصر از روش گروههاي اسمي بهره برده شد. در نهايت براي انسجامبخشي به دادهها در قالب يك مدل و تعیین ارتباط عناصر از نرمافزار الگوسازي ساختاري تفسیري (ISM) استفاده گرديد. شرکتکنندگان در فرآیند مصاحبه با روش نمونهگیری نظری انتخاب شدند. مصاحبهها با روش کدگذاری باز و محوري سازماندهی شدند و دادهها مبتني بر تحليل مضمون طبقهيندي شدند و مضامين و مقولههاي مورد نظر به عنوان ورودي جلسات مديريتي تعاملي (با رويكرد گروههاي اسمي) وارد فرآيند مدلسازي شدند. براساس ديدگاه اجماعي و سازماندهي انجام شده، مدل به دست آمده در پنج بخش اصلي با عناوين مشروعيت بخشي نهادي (L)، الزامات و زيرساختهاي مالي، اعتباري و مقرراتي (R)، الزامات و زيرساخت هاي فني (T)، گردآوري باليني اطلاعات سند برنامه توسعه فردي (C) و اجرا و بهينه سازي سيستم توسعه فردي (I) معرفي ميشود. براي تسهيل در امر نامگذاري مدل سر واژه عناصر كليدي با هم تركيب شدند و مدلي موسوم به LRTCI بعنوان مدلي جامع و رهيافتي در استقرار نظامهاي توسعه فردي در مقاله معرفي گرديد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - ارائه الگوی برنامه توسعه فردی(PDP)مدیران مدارس دوره ابتدایی
حمید رحیمیان مرتضی بدری مرتضی طاهری عباس عباس پورهدف از انجام این پژوهش شناسایی فرآیند توسعه فردی به منظور ارائۀ الگوی برنامه توسعه فردی مدیران مدارس دوره ابتدایی است. چارچوب اصلی پژوهش کیفی است و جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. روش پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی و به لحاظ هدف ا أکثرهدف از انجام این پژوهش شناسایی فرآیند توسعه فردی به منظور ارائۀ الگوی برنامه توسعه فردی مدیران مدارس دوره ابتدایی است. چارچوب اصلی پژوهش کیفی است و جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. روش پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. مشارکت کنندگان پژوهش را اساتید و متخصصان مدیریت و مدیران و خبرگان نظام آموزش و پرورش پس از اشباع نظری به تعداد 22 نفر تشکیل داد که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از فن تحلیل مضمون انجام شد. نتیجه پژوهش عبارت است از یک فرآیند شش مرحله ای، شامل ترسیم وضعیت مطلوب، تحلیل وضعیت موجود، تحلیل شکاف بین دو وضعیت، تعیین نیازها و هدفگذاری، اقدامات و فعالیت های برنامه توسعه و بالاخره ارزیابی و ثبت نتایج بود. همچنین پیش بایست های برنامه توسعه فردی مدیران مدارس ابتدایی، شامل عوامل فردی، سازمانی و محیطی موثر، الزامات برنامه یعنی: مهارت ها، توانایی ها، دانش و نگرش مدیران، و نیز راهبردهای این برنامه در قالب مولفه هایی شناسایی شد. در این تحقیق بر مبنای ترکیب الگوها و برنامه های توسعه فردی و مصاحبه صاحبنظران، الگویی جامع برای توسعه فردی مدیران مدارس ابتدایی پیشنهاد شده است که می تواند مبنای چگونگی توسعه فردی به شمار رود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - ارزیابی درجه توسعه یافتگی استان گلستان در طول برنامه های چهارم تا ششم توسعه
حسن دلیریبرنامه های توسعه در ایران با هدف ارتقا میزان توسعه یافتگی کشور طراحی می شود. اما نیاز است برای پایش و ارزیابی میزان تحقق اهداف برنامه مطالعاتی انجام گردد. در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی، میزان توسعه یافتگی استان گلستان در طول برنامه های توسعه چهارم تا ششم أکثربرنامه های توسعه در ایران با هدف ارتقا میزان توسعه یافتگی کشور طراحی می شود. اما نیاز است برای پایش و ارزیابی میزان تحقق اهداف برنامه مطالعاتی انجام گردد. در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی، میزان توسعه یافتگی استان گلستان در طول برنامه های توسعه چهارم تا ششم مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. به منظور بررسی این موضوع از سه دسته شاخص الف. توسعه یافتگی اقتصاد کلان ب. توسعه یافتگی اجتماعی فرهنگی ج. توسعه یافتگی زیرساختی و برخورداری استفاده شد و برای هر یک از آنها توسعه یافتگی نسبی و مطلق استان محاسبه شد. نتایج نشان از آن دارد که از برنامه چهارم تا برنامه ششم، توسعه یافتگی مطلق استان 58/1 درصد ضعیف تر و توسعه یافتگی نسبی استان در مقایسه با کل کشور 4/3 درصد کمتر شده است. به عبارت دیگر اولاً استان گلستان در مقایسه با سال ابتدای شروع برنامه، از نظر شاخص توسعه در مقایسه با شرایط خودش در ابتدای برنامه، 58/1 درصد تنزل یافته است، ثانیاً این تنزل توسعه، 4/3 درصد بیشتر از متوسط کل کشور بوده است. بنابراین نیاز است در طول برنامه هفتم توسعه، برنامه ریزان استان گلستان تمهیداتی بیاندیشند تا این عقب ماندگی در برنامه های قبل جبران گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - ارزیابی درجه توسعهیافتگی استان گلستان در طول برنامههای چهارم تا ششم توسعه
حسن دليريچكيده برنامههای توسعه در ایران با هدف ارتقا میزان توسعهیافتگی کشور طراحی میشود. اما نیاز است برای پایش و ارزیابی میزان تحقق اهداف برنامه مطالعاتی انجام گردد. در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی، میزان توسعهیافتگی استان گلستان در طول برنامههای توسعه چهارم أکثرچكيده برنامههای توسعه در ایران با هدف ارتقا میزان توسعهیافتگی کشور طراحی میشود. اما نیاز است برای پایش و ارزیابی میزان تحقق اهداف برنامه مطالعاتی انجام گردد. در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی، میزان توسعهیافتگی استان گلستان در طول برنامههای توسعه چهارم تا ششم مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. به منظور بررسی این موضوع از سه دسته شاخص الف. توسعهیافتگی اقتصاد کلان ب. توسعهیافتگی اجتماعی فرهنگی ج. توسعهیافتگی زیرساختی و برخورداری استفاده شد و برای هر یک از آنها توسعهیافتگی نسبی و مطلق استان محاسبه شد. نتایج نشان از آن دارد که از برنامه چهارم تا برنامه ششم، توسعهیافتگی مطلق استان 58/1 درصد ضعیف¬تر و توسعهیافتگی نسبی استان در مقایسه با کل کشور 4/3 درصد کمتر شده است. بهعبارتدیگر اولاً استان گلستان در مقایسه با سال ابتدای شروع برنامه، از نظر شاخص توسعه در مقایسه با شرایط خودش در ابتدای برنامه، 58/1 درصد تنزل یافته است، ثانیاً این تنزل توسعه، 4/3 درصد بیشتر از متوسط کل کشور بوده است؛ بنابراین نیاز است در طول برنامه هفتم توسعه، برنامه ریزان استان گلستان تمهیداتی بیاندیشند تا این عقبماندگی در برنامههای قبل جبران گردد. تفاصيل المقالة