• فهرس المقالات بازگشت به خویشتن

      • حرية الوصول المقاله

        1 - علی شریعتی، رنسانس اسلامی و رهایی از انحطاط
        امیر  روشن محسن  شفیعی سیف آبادی
        از زمان رویارویی ایرانیان با غرب و پی بردن به انحطاط خود، مسئلۀ «کيستي ما» دغدغۀ اصلي روشن فکران ايراني شد. پس از اين، سؤال هايي از قبيل اينکه ما «که هستيم؟» و «چگونه بايد باشيم؟» مطرح شد. برای پاسخ به سؤال های یادشده، شریعتی در مقام اندیشمندی ایرانی با دغدغه های اسلامی أکثر
        از زمان رویارویی ایرانیان با غرب و پی بردن به انحطاط خود، مسئلۀ «کيستي ما» دغدغۀ اصلي روشن فکران ايراني شد. پس از اين، سؤال هايي از قبيل اينکه ما «که هستيم؟» و «چگونه بايد باشيم؟» مطرح شد. برای پاسخ به سؤال های یادشده، شریعتی در مقام اندیشمندی ایرانی با دغدغه های اسلامی، سعی در تدوین راه‌حلی برای رهایی از انحطاط و سوق یافتن به سمت پیشرفت دارد. به زعم وی، سرمایه داری، امپریالیسم و مذاهب انحرافی و ذهن گرایی، عوامل اصلی انحطاط ایران و جهان اسلام است و تنها با بازگشت به خویشتن و شکل گیری یک رنسانس و نوزایی اسلامی است که می توان به پیشرفت و کمال رسید. در همین راستا هدف اصلی در این مقاله، تحلیلی از مقولۀ رنسانس اسلامی و رهایی از انحطاط در آرای شریعتی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - ارعاب‌زدایی و ارعاب‌زایی در کتاب «در خدمت و خیانت روشن‌فکران» جلال آل‌احمد
        مریم  گنجی حاتم قادری
        نظام سیاسی حاکم در دوران پهلوی دوم با سیاست‌های فرهنگی، رویکردهای اقتصادی توسعه‌محور و ایجاد فضای سرکوب و خفقان، گفتمان مطلوب خود از هویت ایرانی را که از مؤلفه‌های غرب‌گرایی، مدرنیسم و باستان‌گرایی سرچشمه می‌گرفت، به تنها گفتمان غالب تبدیل کرده و دیگر گفتمان‌ها و صداهای أکثر
        نظام سیاسی حاکم در دوران پهلوی دوم با سیاست‌های فرهنگی، رویکردهای اقتصادی توسعه‌محور و ایجاد فضای سرکوب و خفقان، گفتمان مطلوب خود از هویت ایرانی را که از مؤلفه‌های غرب‌گرایی، مدرنیسم و باستان‌گرایی سرچشمه می‌گرفت، به تنها گفتمان غالب تبدیل کرده و دیگر گفتمان‌ها و صداهای موازی را به حاشیه برده بود. ایدۀ بازگشت به خویشتن در چنین فضایی در فضای فکری و حلقۀروشن فکران مطرح شد و مورد اقبال قرار گرفت. در قاطبۀ پژوهش‌ها، این ایده به مثابه پاسخی به پرسش از کیستی و تمنای هویت‌جویی جامعه ایرانی بررسی شده است. این مقاله، پرسش محوری خود را متوجه چگونگی نسبت میان «بازگشت به خویشتن» و ارعاب نظام سیاسی حاکم کرده و بر آن است که این ایده نزد «جلال آل‌احمد»، تلاشی برای بدیل‌سازی در مقابل گفتمان هویتی و فکری مسلط نظام سیاسی بوده است. فرضیۀ مقاله حاضر، «بازگشت به خویشتن» را تلاشی برای ارعاب‌زدایی از گفتمان مسلط نظام سیاسی حاکم می‌داند؛ هرچند درون این ایده، بذر ارعاب‌زایی و تبدیل به تک‌صدایی و به حاشیه بردن بدیل‌ها و صداهای دیگر نیز پرورانده شده است. تفاصيل المقالة