• فهرس المقالات ادبیات داستانی معاصر

      • حرية الوصول المقاله

        1 - ردپای ایدئولوژی در آثار اولیه محمود دولت‌آبادی
        قدرت الله  طاهری
        محمود دولت‌آبادی یکی از داستان‌نویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولت‌آبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خم‌های دراز دامنی أکثر
        محمود دولت‌آبادی یکی از داستان‌نویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولت‌آبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خم‌های دراز دامنی گذشته است. تحت تأثیر گفتمان‌های متعدد و مدام نوشونده تاریخ معاصر ایران قرار گرفته و آثارش را در واکنش و پاسخ به این گفتمان‌ها خلق کرده است. در این پژوهش، داستان‌های بلند او را که به یک اعتبار میان داستان کوتاه و رمان معلق مانده‌اند، از نگاه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم ایدئولوژی و گفتمان‌های رایج در دهه‌های چهل و پنجاه هجری بررسی کرده‌ایم. این آثار به لحاظ زیباشناختی دارای ضعف‌هایی است، اما نویدبخش نویسنده‌ای بزرگ هستند که با نگارش کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده به حقیقت می‌پیوندد. اما از نظر درونمایه و پرداخت شخصیت‌های داستانی، دولت‌آبادی شاید بدون آنکه خود اشرافی بر این امر داشته باشد، در دامنه اثرگذاري ایدئولوژی و گفتمان‌های روزگار خود قرار می‌گیرد و مضامینی را به دنیای داستان‌هایش وارد می‌کند که با محیط فرهنگی خود چندان سنخیتی ندارند و آدم‌های او نیز ریشه‌های خود را از سرزمین فرهنگ بومی کنده‌اند و غرب پروردگانی هستند که تنها زبان و لباس بومی بر تن کرده‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی و تحلیل سبک‌شناسانۀ طنز سیاه در داستان‌های کوتاه‌ بهرام صادقی
        نیره  شاطری محبوبه خراسانی مرتضی رشیدی
        طنز سیاه یکی از گونه‌های طنز به شمار می‌رود که با چشم‌اندازی تمسخرآمیز درصدد است تا رنج و ملال، بی‌هویتی و پوچی، اضطراب‌آفرینی و مرگ‌اندیشی، و ترس و تنهایی انسان معاصر را به تصویر بکشد. بهرام صادقی از جمله داستان‌نویسانی است که با دقت و ظرافت، از قابلیت و ظرفیت طنز سیاه أکثر
        طنز سیاه یکی از گونه‌های طنز به شمار می‌رود که با چشم‌اندازی تمسخرآمیز درصدد است تا رنج و ملال، بی‌هویتی و پوچی، اضطراب‌آفرینی و مرگ‌اندیشی، و ترس و تنهایی انسان معاصر را به تصویر بکشد. بهرام صادقی از جمله داستان‌نویسانی است که با دقت و ظرافت، از قابلیت و ظرفیت طنز سیاه استفاده کرده و این شگرد ادبی را در داستان‌ های کوتاه‌ خود که عمدتاً در فاصلۀ سال‌های ۱۳۳۵تا۱۳۴۱ نوشته و در مجموعه‌داستان «سنگر و قمقمه‌های خالی» منتشر شده، به کار برده است. سؤال اصلی پژوهش این است که: شاخص‌های سبک‌ساز طنز سیاه در داستان‌کوتاه‌های بهرام صادقی کدام‌اند؟ و نویسنده با چه روش‌هایی طنز سیاه را در لابه‌لای داستان‌ها گنجانده و چه مقاصد و اهدافی را دنبال می‌کرده است؟ در پاسخ باید گفت: صادقی با به‌کارگیری تضاد و تناقض، کوچک‌نمایی، بزرگ‌نمایی، فضاسازی‌های گوتیک و انحراف از موضوع، طنز سیاه را در داستان‌هایش برجسته ساخته است و در پی آن بوده تا مسائل زمانۀ خویش را به شکلی غیرمستقیم بازتاب دهد و با انتقاد از وسواس‌های فکری، کشمکش‌های سیاسی و تحجرهای فرهنگی، دریافت خود از تجربۀ زیستی را بازنمایاند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - تحلیل ویژگی‎ها و عناصر اقلیمی در داستان‌های بیژن نجدی
        محمد محمودی
        ادبیات داستانی اقلیمی به داستان‎هایی اطلاق می‌شود که در آنها جغرافیای طبیعی و عناصر و ویژگی‎های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی اقلیم، نقش مهمی در ساختار و روایت داستان دارد. جریان ادبیات داستانی اقلیمی به صورت جدی از دهة 30 در ایران آغاز شد و به حوزه‎های اقلیمی جنوب، غ أکثر
        ادبیات داستانی اقلیمی به داستان‎هایی اطلاق می‌شود که در آنها جغرافیای طبیعی و عناصر و ویژگی‎های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی اقلیم، نقش مهمی در ساختار و روایت داستان دارد. جریان ادبیات داستانی اقلیمی به صورت جدی از دهة 30 در ایران آغاز شد و به حوزه‎های اقلیمی جنوب، غرب، شرق، آذربایجان و شمال تقسیم‎ می‌شود. بیژن نجدی از جمله نویسندگان خطه شمال است که ماجرای غالب داستان‌هایش در فضای اقلیم شمال رخ می‎دهد و عناصر مختلف طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این اقلیم در آنها بازتاب یافته است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی تأثیر عناصر اقلیمی شمال در داستان‎های نجدی است و یافته‏های پژوهش ناظر بر این است که نجدی کنشی آگاهانه با عناصر اقلیمی پیرامون خود دارد و این عناصر جزء مهمی از صور خیال و ساخت‌مایه داستان‌های او به حساب می‎آیند. طبیعت بومی شمال در داستان‌های نجدی نقش مهمی در روایت و فضاسازی داستان، عینیت بخشیدن به ذهنیت شخصیت‎ها و بازنمایی‎ اجتماعی و سیاسی جامعه و تبعات آن دارد و حوادث و ماجراهای داستان در هماهنگی و پیوند با محیط جغرافیای طبیعی شکل گرفته است. تفاصيل المقالة