• فهرس المقالات fluid

      • حرية الوصول المقاله

        1 - زمین شیمی و خاستگاه طلای کوهزایی منطقه قلقله کردستان، با استفاده از مطالعات میانبارهای سیال و ایزوتوپ‌های پایدار
        بتول  تقی پور محمد علی  مکی زاده فرهاد  احمدنژاد
        رخداد طلای قلقله، در بخش شمال غربی کمربند دگرگونی سنندج- سیرجان و در 50 کیلومتری جنوب غربی سقز واقع شده است. مجموعه واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانی های دگرگون شده اسیدی، کلریت- سریسیت شیست، سنگ آهک‌های دگرگون شده و توده های نفوذی به سن مزوزوئیک می باشد أکثر
        رخداد طلای قلقله، در بخش شمال غربی کمربند دگرگونی سنندج- سیرجان و در 50 کیلومتری جنوب غربی سقز واقع شده است. مجموعه واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانی های دگرگون شده اسیدی، کلریت- سریسیت شیست، سنگ آهک‌های دگرگون شده و توده های نفوذی به سن مزوزوئیک می باشد که بخش غالب زمین‌شناسی منطقه را تشکیل می‌دهند. این مجموعه تحت تاثیر فازهای دگرگونی حاکم بر زون زمین ساختی سنندج - سیرجان دگرریخت شده و در طی آن کانه زایی طلا شکل گرفته است. بررسی‌های زمین شیمیایی نشان داده است که کانه زایی طلا در رگه‌های کوارتز- سولفید رخ داده است. به منظور تعیین خاستگاه طلا در منطقه قلقله، مطالعات ریزدماسنجی و ایزوتوپ‌های پایدار بر روی رگه‌های کوارتزی همراه با کانه زایی و رگه‌های کوارتزی فاقد کانه زایی صورت گرفته است. بر اساس نوع و درصد فازهای موجود در میانبارهای سیال و رفتار ریزدماسنجی آن‌ها، سه نوع میانبار سیال در ذخیره معدنی قلقله تشخیص داده شده است: نوع اول (I) میانبارهای تک فازه آبگین؛ نوع دوم (II) میانبارهای دو فازه آبگین (L+V)، که از نظر دمای همگن شدن در دو گروه جای می گیرند: گروه اول با دمای همگن شدن 205 تا 255 درجه سانتی گراد و درجه شوری شوری معادل 5 تا 13 درصد وزنی نمک طعام و گروه دوم با دمای همگن شدن 335 تا 385 درجه سانتی گراد و درجه شوری معادل 15 تا 19 درصد وزنی نمک طعام؛ نوع سوم (III) میانبارهای سه فازه کربنی- آبگینبا دمای همگن شدن 345 تا 385 درجه سانتی گراد و درجه شوری معادل 9 تا 13 درصد وزنی نمک طعام. همچنین چگالی سیال کانه دار، فشار و عمق کانه زایی به ترتیب برابر 79/0 تا 96/0 گرم بر سانتیمتر مکعب، 2 کیلوبار و 7 کیلومتر می‌باشد که نشان دهنده محیط تشکیل میان پوسته‌ای برای ذخیره معدنی قلقله می‌باشد. مقادیر O18 و D مربوط به سیالات کانسنگ ساز (رگه‌های کوارتز- سولفید) به ترتیب محدوده ای از %2/7 تا%8 و %27/35-تا %23/40- را نشان می دهند. با توجه به جایگاه زمین‌شناختی ذخایر معدنی قلقله، نسبت‌های موجود، بیانگر یک سیال دگرگونی می‌باشد که با آب‌های جوی آمیختگی پیدا نموده است. تغییر شرایط از فشارشی به کششی همراه با گرادیان زمین گرمایی که بطور پوسته ای در حال افزایش بوده، باعث تحرک دوباره مقادیر قابل توجهی سیالات دگرگونی شده است که آمیختگی سیالات بالا رو ناشی از فعالیت کوهزایی و سیالات پایین رو جوی سبب نهشت طلا توسط کانی‌های سولفیدی شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - برهم¬کنش سیال- سنگ در اسکارن پنـاه¬کوه با استفاده از ایزوتوپ¬های پایدار کربن و اکسیژن در انواع کلسیت، غرب یزد
        اعظم  زاهدی محمد  بومری
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O أکثر
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O در سنگ های گرانیتی و مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در این مطالعه تعیین شده است. بر اساس داده های ایزوتوپی، مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت های مورد بررسی نسبت به کلسیت های رسوبی فقیرتر شده اند. این تغییرات ایزوتوپی در اسکارن پناه کوه بیشتر توسط تراوش سیالات ماگمایی به درون سنگ های کربناتی ایجاد گردیده است. تهی شدگی مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در اسکارن پناه کوه توسط برهم کنش سیالات ماگمایی =11.0‰) δ18O) با سنگ های آهکی دگرسان نشده در دمای 450- -350 درجه سانتی گراد، (X(CO2 برابر 05/0 و نسبت آب به سنگ (W/R)%50- 25 قابل تفسیر است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - برهم¬کنش سیال- سنگ در اسکارن پنـاه¬کوه با استفاده از ایزوتوپ¬های پایدار کربن و اکسیژن در انواع کلسیت، غرب یزد
        اعظم  زاهدی محمد  بومری
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O أکثر
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O در سنگ های گرانیتی و مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در این مطالعه تعیین شده است. بر اساس داده های ایزوتوپی، مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت های مورد بررسی نسبت به کلسیت های رسوبی فقیرتر شده اند. این تغییرات ایزوتوپی در اسکارن پناه کوه بیشتر توسط تراوش سیالات ماگمایی به درون سنگ های کربناتی ایجاد گردیده است. تهی شدگی مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در اسکارن پناه کوه توسط برهم کنش سیالات ماگمایی =11.0‰) δ18O) با سنگ های آهکی دگرسان نشده در دمای 450- -350 درجه سانتی گراد، (X(CO2 برابر 05/0 و نسبت آب به سنگ (W/R)%50- 25 قابل تفسیر است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - مطالعه دگرسانی، کانه¬زایی و سیالات درگیر در کانسار روی-سرب حوض‌سفید (ایران مرکزی)
        منصور  عادل¬پور قدرت‌اله رستمی پایدار
        کانسار روی-سرب حوض‌سفید در 17 کیلومتری شمال شرق شهرستان اردکان در زون ایران مرکزی واقع شده است. سنگ میزبان این کانسار، سنگ های کربناته دولومیتی‌شده با سن کرتاسه پایین است. در این محدوده سه واحد سنگی عمده وجود دارد. پایین ترین واحد سنگی، سازند سنگستان است و عمدتاً شامل أکثر
        کانسار روی-سرب حوض‌سفید در 17 کیلومتری شمال شرق شهرستان اردکان در زون ایران مرکزی واقع شده است. سنگ میزبان این کانسار، سنگ های کربناته دولومیتی‌شده با سن کرتاسه پایین است. در این محدوده سه واحد سنگی عمده وجود دارد. پایین ترین واحد سنگی، سازند سنگستان است و عمدتاً شامل شیل و سیلتستون با میان‌لایه های کالک‌آرنایت می باشد. سازند سنگستان توسط دولومیت و سنگ آهک دولومیتی و آنکریتی سازند تفت پوشیده می شود. سازند آبکوه شامل سنگ آهک چرتی و سنگ‌ آهک‌ رسی به همراه سنگ آهک ریفی توده-ای است که بر روی سازند تفت قرار گرفته است. قرارگیری سنگ میزبان كانسار در افق چينه‌اي كربناته کرتاسه پایین به همراه شواهد زمين‌شناسي ديگر، مويد اين مطلب است كه اين كانسار در ابتدا در شرايطي مشابه با كانسارهاي نوع دره مي‌سي‌سي‌پي شكل گرفته است. از جمله اين شرايط مي‌توان به وجود توالي‌هاي تبخيري و كربناته، به‌ویژه افق های دولومیتی‌شده گرمابی، نبود و یا عدم تاثير توده‌هاي آذرين و وجود گسل‌هاي مهم و كنترل‌كننده اشاره نمود. كانسنگ اوليه کانسار از نوع سولفيدي و شامل اسفالريت، گالن و پيريت است. كانسنگ سولفيدي اوليه در نتيجه قرارگيري در شرايط اكسيدان سطحي و تحمل دگرساني به كانسنگ غيرسولفيدي تبديل شده است. در نتيجه كاني‌هاي سولفيدي اوليه به كاني‌هايي نظير همي مورفيت، اسميت‌زونيت، سروزيت و انگلزيت تبديل شده اند. كانسنگ غيرسولفيدي که در توالی های دولومیتی شده، در محل درزه ها و شكستگي‌هاي ساختاري تشكيل شده‌اند، در بسياري از موارد دارای بافت كلوفرم هستند. بنابراين مي‌توان پذيرفت كه اين نوع كانسنگ تحت تاثير سيالات گرمابی دما پايين تشكيل شده است. دو نوع سيال درگير در رگه‌هاي کربناته حضور دارند (نوع اول (I) میانبارهای تک فازه آبگین، نوع دوم (II) میانبارهای دو فازه آبگین (L+V)) و بر اساس مطالعات دماسنجي سيالات درگير، دمای همگن‌شدن بین 150 تا 260 درجه سانتیگراد است. شوري سيالات پايين تا متوسط است (33/0 تا 26/14 درصد وزنی معادل نمک طعام). مكانيسم اصلی نهشت، گرمایش ناشی از کاهش فشار تا جوشش يك سيال با ميزان دي‌اكسيد‌كربن كم (62/0تا 98/0 گرم بر سانتیمتر مکعب است) می‌باشد. شواهدي از قبيل عدم يكنواختي درجه پرشدگي سیالات درگیر و وجود نمونه‌هايي از حفرات داراي سيال غني از فاز بخار، بيانگر جوشش موضعي سيال كانه‌دار در محل شكستگي ها و گسل ها مي باشد . تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - تعیین منشا سیال کانه¬ساز در کانسار روی و سرب گل¬زرد، الیگودرز با استفاده از مطالعات زمین شیمیایی و میان‌بارهای سیال
        علیرضا  زراسوندی منا  صامتی زهرا  فریدونی محسن  رضایی هاشم  باقری
        کانسار روی و سرب گل زرد در شمال شرق شهرستان الیگودرز (استان لرستان)، در فیلیت ها و ماسه‌سنگ‌های تریاس بالایی- ژوراسیک در زون ساختاری سنندج سیرجان رخنمون دارد. کانه زایی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن و کالکوپیریت است که عمدتاً در امتداد رگه های کوارتزی قرارگرفته‌اند. أکثر
        کانسار روی و سرب گل زرد در شمال شرق شهرستان الیگودرز (استان لرستان)، در فیلیت ها و ماسه‌سنگ‌های تریاس بالایی- ژوراسیک در زون ساختاری سنندج سیرجان رخنمون دارد. کانه زایی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن و کالکوپیریت است که عمدتاً در امتداد رگه های کوارتزی قرارگرفته‌اند. دو افق کانه زا، فیلیت های با کانه زایی بالا و ماسه سنگ های دگرگون‌شده با کانه زایی اندک می باشند. مطالعات کانی‌شناسی نشان می‌دهد که گالن، اسفالریت و کالکوپیریت کانه های فلزی و کوارتز نیز مهم ترین کانی باطله در کانسار مورد مطالعه می‌باشد. شواهد نشان می‌دهد کانه زایی در کانسار گل زرد، همزاد و دیرزاد می‌باشد. بارزترین الگوی ساختاری در منطقه، کانه زایی چینه‌کران است .هدف از انجام این مطالعه، تعیین نوع و ویژگی های سیال کانه ساز در تفکیک افق های کانه زا بعلاوه تعیین منشا سیال کانه ساز در کانسار گل زرد می‌باشد. غنی‌شدگی LREE، (La/Lu میانگین 8/4) و بی هنجاری مثبت Eu (میانگین 67/1) شرایط کاهشی و سیال گرمابی را نشان می‌دهد. داده های میانبار سیال دمای همگن‌شدگی °C5/199-139، شوری (wt%equ.NaCl) 38/30-21/5 و چگالی (gr/cm3) 1/1-9/0 را در کانسار نشان می‌دهد. بررسی سیر تکاملی سیال، نشان‌دهنده اختلاط هم‌دمای سیالات در حین کانه زایی است که شامل اختلاط سیالات گرمابی با آب دریا و همچنین آب جوی می‌باشد. می‌توان گفت، خروج سیال گرمابی از عمق، ورود به محیط دریایی و کاهش دما در اثر اختلاط با آب دریا، بالاآمدن تا نزدیک سطح آب دریا، ورود به رسوبات دریایی و چرخش در فضاهای خالی این رسوبات و سپس، آبشویی فلزات از رسوبات و ته‌نشست آن‌ها در امتداد فضاهای خالی و رگه‌های کوارتزی صورت گرفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - منشأ سیال کانه¬ساز و عوامل مؤثر در ته¬نشست طلا در کانسار داشکسن (شمال¬خاور قروه): شواهد ساختاری، ریزدماسنجی و ایزوتوپ¬های پایدار O-H
        محمد مرادی زهرا اعلمی نیا ابراهیم طالع فاضل رضا  علی‌پور
        خطواره ماگمایی قروه-تکاب، در میان پهنه های ارومیه-دختر و سنندج-سیرجان، مهم ترین معادن طلا مانند داشکسن و زرشوران را در بردارد. کانسار داشکسن در استان کردستان قرار گرفته است و یکی از بزرگ‌ترین کانسارهای طلا در سطح خاورمیانه است. داسیت پورفیری و برش عمدتا میزبان طلا هستند أکثر
        خطواره ماگمایی قروه-تکاب، در میان پهنه های ارومیه-دختر و سنندج-سیرجان، مهم ترین معادن طلا مانند داشکسن و زرشوران را در بردارد. کانسار داشکسن در استان کردستان قرار گرفته است و یکی از بزرگ‌ترین کانسارهای طلا در سطح خاورمیانه است. داسیت پورفیری و برش عمدتا میزبان طلا هستند. برخلاف مطالعات تفصیلی گذشته، هنوز در ارتباط با ژنز داشکسن اختلاف نظر وجود دارد. در اینجا منشا و تکامل سیالات کانسارساز را به کمک بررسی های میانبار سیال و ایزوتوپ های پایدار نشان می دهیم. در داشکسن، برش و کانه زایی توسط گسل های پرشیب با روند شمال شمال خاور-جنوب جنوب باختر تحمیل شده است. و منطقه معدنی داشکسن در یک پهنه برشی حاصل از عملکرد دو گسل راستگرد قرار گرفته است. نواحی دگرسانی در سطح، فیلیک، سیلیسی، تورمالینی، آرژیلیک و کمتر پروپلیتیک هستند. کانی های سولفیدی عبارتند از پیریت، مارکازیت، آرسنوپیریت، استیبنیت، کالکوپیریت و کمتر بورنیت، اسفالریت، گالن همراه با کوارتز، تورمالین، سریسیت، کلسیت و کلسدونی. نتایج اندازه گیری میکروترمومتری یک بازه ای از درجات همگن شدگی بین 183 تا 260 درجه سانتی گراد با شوری 97/15 تا 06/17 درصد را نشان می دهد. ترکیب ایزوتوپ اکسیژن کوارتز و تورمالین به ترتیب در محدوده 6/6 تا 9/9 و 5/8 تا 3/12 پرمیل و مقدار دوتریم فلوید کوارتز و تورمالین بترتیب بین 51- تا 81- و 93- تا 111- پرمیل می باشد. در ادغام با مطالعات گذشته، همه این اطلاعات یک مهاجرت از یک سامانه طلای پورفیری (مرحله 1) با منشا ماگمایی را به گرمابی کم-سولفید (مرحله 3) پیشنهاد می کنند. مرحله 2 در طول ریزش و فوران دهانه آتشفشان رخ داده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - زمین¬شناسی و کانه¬زایی طلا در محدوده غرب کسنزان، جنوب¬¬ سقز، استان کردستان
        شجاع¬الدین  نیرومند حسینعلی تاج الدین سبا  حقیری قزوینی
        محدوده طلای غرب کسنزان در 14 کیلومتری جنوب سقز واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در این گستره، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی دگرگون شده متعلق به پرکامبرین و کرتاسه شامل شیست، فیلیت و مرمر می باشند که توسط توده های گرانیتوییدی قطع شده اند. میزبان اصلی کانی سازی ط أکثر
        محدوده طلای غرب کسنزان در 14 کیلومتری جنوب سقز واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در این گستره، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی دگرگون شده متعلق به پرکامبرین و کرتاسه شامل شیست، فیلیت و مرمر می باشند که توسط توده های گرانیتوییدی قطع شده اند. میزبان اصلی کانی سازی طلا، یک توده کوارتز سینیتی می باشد، که در راستای يك پهنۀ بُرشي با راستاي شمال غرب- جنوب شرق نفوذ کرده است. کانسنگ های طلادار، بخش های به شدت دگرشکل و دگرسان شده از توده کوارتز سینیتی هستند که واجد فابریک های میلونیتی- اولترامیلونیتی بوده و با مجموعه ای از دگرسانی های سیلیسی، سرسیتی، کربناتی و سولفیدی همراه هستند. کانی‌شناسی کانسنگ ساده و شامل پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت، گالن، آرسنوپیریت، مگنتیت، طلا و ترکیبات هیدروکسیدی آهن می باشد. طلا در اندازه های کوچک تر از 40 میکرون، به صورت آزاد در کوارتز و نیز به صورت میان‌بار در پیریت مشاهده شده است. مطالعات میان بارهای سیال بر روی کوارتزهای کانسنگ های طلادار، بیانگر دمای همگن شدگی سیالات کانه ساز در بازه 4/137 تا 5/240 درجه سانتی‌گراد و شوری 16/1 تا 06/12 درصد وزنی معادل نمک طعام است که با ترکیبی از فرآیندهای رقیق شدگی و اختلاط دو سیال گرمابی (با منشاءهای دگرگونی و جوی) سازگار می باشد. مقایسه ویژگی های مطالعه شده در محدوده طلای غرب کسنزان با ویژگی های شاخص کانسارهای طلا، نشان می دهد که این کانسار از نظر ویژگی های زمین شناختی و کانی-سازی بیش ترین شباهت را با ذخایر طلای تیپ کوهزایی داراست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - نقد روايت‌شناختي داستان «زن نويسنده»
        عليرضا  شاهيني
        روايت يک داستان، مهم‌ترين بخش ساختاري آن را تشکيل مي‌دهد. کاربرد درست و مؤثر شيوه‌هاي روايت، پاية اصلي موفقيت يک نويسنده در ماندگاري داستانش است. از اين رو، بررسي روايي داستان و نيز تحليل روش‌هاي تازه و بديع روايت، از جمله مباحث مهم نقد داستان امروز است که فراتر از درون أکثر
        روايت يک داستان، مهم‌ترين بخش ساختاري آن را تشکيل مي‌دهد. کاربرد درست و مؤثر شيوه‌هاي روايت، پاية اصلي موفقيت يک نويسنده در ماندگاري داستانش است. از اين رو، بررسي روايي داستان و نيز تحليل روش‌هاي تازه و بديع روايت، از جمله مباحث مهم نقد داستان امروز است که فراتر از درون‌مایه و مضمون اثر، به جلوه‌هاي کاملاً ادبي متن داستاني پرداخته و شگردهاي مختلف آن را آشکار مي‌نمايد. «زن نويسنده» از جمله داستان‌هاي محمود گلابدره اي است که در آفرينش آن، نويسنده به شيوه‌هاي روايي داستان نويسي روز، توجهي ويژه نشان داده است. روايت ذهني درخور توجه و نزديک شدن به زبان شعر و داستان شاعرانه، و هم‌چنين سيال بودن جريان روايت که موجب ابهام داستان و در نتيجه برتابيدن برداشت‌هاي مختلف خواننده خواهد شد، از ويژگي‌هاي روايي اين داستان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - مکانیسم زیربنایی رابطۀ حافظه کاری و هوش سیال
        روح الله شهابی جواد اژه ای پرویز آزاد فلاح ولی الله فرزاد
        هدف پژوهش حاضر شناسایی مکانیسم زیربنایی رابطه حافظه کاری و هوش سیال در کودکان بوده است.
        هدف پژوهش حاضر شناسایی مکانیسم زیربنایی رابطه حافظه کاری و هوش سیال در کودکان بوده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - عناصر بینامتنی و سیلان ذهن در آثار محمود اکبرزاده و محمدرضا شمس
        مریم غفاری جاهد
        جریان مدرنیسم در ایران پدیده‌ای تازه ا.ست که مورد توجه برخی نویسندگان قرار گرفته و با الگوپذیری از ادبیات غرب، آثاری پدید آورده‌اند که در مواردی موفق بوده‌است. با توجه به این که مدرنیسم هنوز در ادبیات داستانی بزرگسال ایران جای خود را چنانکه باید پیدانکرده، ورود آن به اد أکثر
        جریان مدرنیسم در ایران پدیده‌ای تازه ا.ست که مورد توجه برخی نویسندگان قرار گرفته و با الگوپذیری از ادبیات غرب، آثاری پدید آورده‌اند که در مواردی موفق بوده‌است. با توجه به این که مدرنیسم هنوز در ادبیات داستانی بزرگسال ایران جای خود را چنانکه باید پیدانکرده، ورود آن به ادبیات کودک، به سختی می‌تواند مورد پذیرش قرارگیرد. از سویی، عدم توجه نویسندگان به شرایط سنّی کودک و نوجوان و گرایش به ابهام و ایجاز، درک مفهوم متن را برای این قشر غیر ممکن ساخته‌است. در این پژوهش با هدف شناخت ویژگی‌های مدرنیستی ادبیات کودک در دهه‌های اخیر و جنبه‌های نوآوری نویسندگان، داستان‌های محمود اکبرزاده و محمدرضا شمس را از جهت کاربرد عناصر مدرن با تأکید بر بینامتنیت و سیّال ذهن بررسی‌کرده و به این نتیجه رسیده‌ایم که محمود اکبرزاده در حوزۀ داستان‌نویسی مدرن، دارای نوآوری‌هایی است و بیشترین عناصر بینامتنی در آثارش عبارت از فراداستان و فولکلور بوده و در مواردی از جریان سیّال ذهن برای روایت داستان سود جسته‌است. عناصر بینامتنی محمدرضا شمس نیز بیشتر شامل باورهای عامیانه، فولکلور و اسطوره‌هاست و از جریان سیّال ذهن به وفور استفاده نموده‌است. بنابراین، آثار وی، پیچیده تر از آثار محمود اکبر زاده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - اسطورة هيولاي مشائي در چارچوب حكمت ‌متعاليه
        محمدرضا نورمحمدی
        تحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفته‌اند. اما برغم تأك أکثر
        تحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفته‌اند. اما برغم تأكيد فيلسوفان مشائي بر اين آموزه، سهروردي وجود هيولاي مشائي را انكار كرد. در مورد صدرالمتألهين نيز گرچه خود در جايي بصراحت ابعاد و زواياي ديدگاهش دربارة هيولي را تشريح نكرده، اما با تتبع در آثار او و بويژه با توجه به مباني فلسفيش ميتوان استنباط كرد كه هيولاي مشائي در حكمت ‌متعاليه پذيرفتني نيست؛ تا آنجا كه برخي فيلسوفان معاصر حتي مدعاي هيولاي مشائي را در چارچوب حكمت متعاليه خودمتناقض دانسته‌اند. در عين حال، واژگان هيولي و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهين پركاربردند، چراكه فارغ از مواردي كه او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نيز به نوعي هيولي باور دارد كه بايد آن را «هيولاي تحليلي» ناميد. هيولاي تحليلي يك معقول ثاني فلسفي است كه از تحليل حركت جوهري انتزاع ميشود. اين هيولي با صورت، تركيب اتحادي دارد و بر اساس آن ميتوان موجودات را به ثابت و سيال تقسيم كرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - تشخیص سطوح سیالات مخزنی با استفاده از تبدیل موجک پیوسته نگار مقاومت ویژه
        امیر ملا جان مصطفی جاوید حسین معماریان بهزاد تخم چی
        توصیف دقیق توزیع سیالات وارزیابی سطوح تماس بین آنها نقش بسیار مهمی در کاهش عدم قطعیت در ارزیابی ذخیره هیدرو کربنی مخزن ودر نتیجه انتخاب استراتژی توسعه میدان دارد .سطوح سیالات مخزن را می توان با نمودار گیری ،انجام تست چاه ،آزمایشات ویژه مغزه ویا عملیات لرزه نگاری تخمین ز أکثر
        توصیف دقیق توزیع سیالات وارزیابی سطوح تماس بین آنها نقش بسیار مهمی در کاهش عدم قطعیت در ارزیابی ذخیره هیدرو کربنی مخزن ودر نتیجه انتخاب استراتژی توسعه میدان دارد .سطوح سیالات مخزن را می توان با نمودار گیری ،انجام تست چاه ،آزمایشات ویژه مغزه ویا عملیات لرزه نگاری تخمین زد .اما در عمل با توجه به غیر اقتصادی بودن ونیز در دسترس نبودن اطاعات مربوط به تست چاه یا ازمایشات ویژه مغزه وعملیات لرزه نگاری برای همه چاه ها ، رایج ترین رویکرد تفسیرنگار های پترو فیزیکی است .از انجا که عموماً مرز سیالات مخزنی به علت پیچید گی خصوصیات وضخامت سنگ مخزن ،ونیز عواملی همچون اثر واگ ،درز وهجوم فیلترای گل حفاری مختل می شود وجود روشی که بتواند این اثرات را تا حد ممکن کاهش دهدضروری به نظر می رسد .در این مقاله که بر روی داده ها 3 چاه مربوط به یکی از میادین جنوب غرب کشور وبه منظور یافتن مرز آب -نفت صورت گرفته روشی جدید وبر مبنای تبدیل موجک پیوسته نگار مقاومت ویژه جهت شناسائی سطوح مختلف سیالات مخزنی ارائه شده است. نتایج عملکرد این روش که با اطاعات تست چاه مورد اعتبار سنجی قرار گرفته است نشان می دهد ،که این روش قادر است به نحو مطلوبی مرز سیالات مخزنی را مشخص کند . تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - بکار گیری روش های تشخیص الگو جهت شناسائی سیالات مخزنی با استفاده از داده های پترو فیزیکی
        امیر ملا جان حسین معماریان بهزاد تخم چی
        تشخیص نوع ونحوه ی توزیع سیالات مخزنی یکی از کارهای اصلی در چاه پیمائی وتست چاه محسوب می شود .تاکنون روش های مختلفی برای شناسائی نوع سیالات مخزنی ارائه شده است که در یک تقسیم بندی کلی می توان آن ها را دو گروه روش های مستقیم(تست چاه و.....)وروش های غیر مستقیم (مطالعات لرز أکثر
        تشخیص نوع ونحوه ی توزیع سیالات مخزنی یکی از کارهای اصلی در چاه پیمائی وتست چاه محسوب می شود .تاکنون روش های مختلفی برای شناسائی نوع سیالات مخزنی ارائه شده است که در یک تقسیم بندی کلی می توان آن ها را دو گروه روش های مستقیم(تست چاه و.....)وروش های غیر مستقیم (مطالعات لرزه سه بعدی واستفاده از چاه نمودار های پترو فیزیکی )تقسیم بندی نمود .در این بین استفاده از داده های مربوط به چاه نمودار های پترو فیزیکی به دلیل قدرت تفکیک بالا وانطباق بیشتر بر واقعیت چاه های نفتی ،بسیار مرسوم تر از روش های مستقیم ونیز داده های ژئوفیزیک لرزه ای هستند .در این مقاله با استفاده از چاه نمودار های پترو فیزیکی نسبت به شناسائی نوع سیالات مخزنی در سه گروه نفت، نفت آبداروآب در یک مخزن کربناته اقدام شده است .در الگوریتم طراحی شده از دو تکنیک آنالیز موجک وطبقه بندی استفاده شده وروش انتخابی بر روی داده های مربوط به پنج چاه از یک میدان نفتی در جنوب غرب ایران پیاده سازی شده است .در نهایت نیز نتایج بدست آمده از این روش با پاسخ های تست چاه مورد مقایسه وصحت سنجی قرار گرفته است .نتایج حاکی از آن است که با استفاده از این روش می توان با دقت قابل قبولی نوع سیالات درون مخزن را شناسایی نمود . تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - بررسی اثر نانو لوله های کربنی چند دیواره بر بهبود پاکسازی فضای حلقوی چاه های هیدرو کربنی
        محمد سلیمانی سعیده رعیت دوست
        سیالات حفاری نقش مهمی در دستیابی به مخازن هیدرومربنی با استفاده از عملیات حفاری دارند .در عملیات حفاری پاک سازی ضعیف فضای حلقوی چاه یکی از نگرانی های اصلی صنعت نفت وگاز می باشد .این امر می تواند موجب مشکلات پر هزینه ای مانند گیر کردن لوله ها ورشته های حفاری ،کاهش سرعت ح أکثر
        سیالات حفاری نقش مهمی در دستیابی به مخازن هیدرومربنی با استفاده از عملیات حفاری دارند .در عملیات حفاری پاک سازی ضعیف فضای حلقوی چاه یکی از نگرانی های اصلی صنعت نفت وگاز می باشد .این امر می تواند موجب مشکلات پر هزینه ای مانند گیر کردن لوله ها ورشته های حفاری ،کاهش سرعت حفاری ،افزایش گشتاوری ونیروی کششی،کاهش کنترل دانسیته وتضعیف عملیات سیمان کاری شود . در این مطالعه ، توان پاکسازی وظرفیت بالا بری سیالات حفاری پایه آبی همراه با افزودنی نانو لوله های کربنی چند دیواره بررسی شده است .پارامتر های میزان مصرف نانو لوله کربنی چند دیواره ،اندازه کنده ها وتاثیر سرعت گل در چاه بر روی ظرفیت انتقال کنده ها بررسی شده است .نتایج نشان می دهدکه حمل کنده ها با افزایش میزان نانو لوله کربنی چند دیواره در سیال حفاری افزایش می یابد .نانو لوله کربنی چند دیواره همراه با گل پایه آبی به عنوان عامل پایه گذاری گل،زمانیکه نیرو های سطحی با نیروی جاذبه به تعادل می رسند وباعث انتقال کنده های حفاری می شوند ،عمل می کند وبا افزایش نیروی کششی ،انتقال کنده های حفاری به سطح نیز سریعتر وآسانتر می گردد .هم چنین با افزایش گرانروی سیال حفاری با افزایه نانو لوله کربنی چند دیواره ،ظرفیت حمل سیال حفاری افزایش می یابد .برای کنده ها با سایز کوچک ومتوسط ،بهبود نسبی در مقایسه با کنده ها با سایز بزرگ مشاهده می گردد .این اثر با افزایش سرعت در فضای حلقوی چاه افزایش می یابد . تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - بررسی عوامل ساختاری و غیرساختاری موثر بر فرونشست دشت گرگان- آق¬قلا- علی¬آباد با تلفیق نتایج روش تداخل¬سنجی تفاضلی راداری و اطلاعات زیرسطحی
        رضوانه  حمیدی حجت اله صفری مهاسا  روستایی
        دشت گرگان- آق قلا- علی آباد که در زیربخش جنوب باختری بخش باختری کپه داغ قرار دارد، طی چند دهه گذشته درگیر فرونشست شده است. یکی از موثرترین روش‌ها در ارزیابی فرونشست، روش تداخل سنجی راداری است. روشی موثر و سریع با پوشش وسیع در نشان دادن میزان تغییرات وارده در سطح زمین با أکثر
        دشت گرگان- آق قلا- علی آباد که در زیربخش جنوب باختری بخش باختری کپه داغ قرار دارد، طی چند دهه گذشته درگیر فرونشست شده است. یکی از موثرترین روش‌ها در ارزیابی فرونشست، روش تداخل سنجی راداری است. روشی موثر و سریع با پوشش وسیع در نشان دادن میزان تغییرات وارده در سطح زمین با قدرت تفکیک مکانی بالا است. در این پژوهش این دشت برای تعیین الگوی فرونشست و ارتباط آن با ساختارها و برداشت بی رویه آب از آبخوان ها انتخاب شد تا با استفاده از تلفیق تداخل سنجی راداری با اطلاعات زیرسطحی رابطه بین الگوی فرونشست با این مشخص شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد، بخش هایی از این دشت در حال برخاستگی (بیش از 19+ میلی متر در سال) است. درحالی‌که فرونشست در این دشت بیشتر منحصر به دو نوار با امتدادهای N40-50 (به پهنای 14 کیلومتر) و N-S (به پهنای 9 کیلومتر) با نرخ حدود 9- تا 7/14- میلی متر در سال می باشند. ارتباط سنجی الگوی فرونشست- برخاستگی با ساختارهای زیرسطحی شناسایی شده نشان می دهد، این دو نوار فرونشست بر دو ساختار اصلی زیرسطحی شناسایی شده منطبق می-باشند. ارتباط سنجی الگوی فرونشست- برخاستگی با موقعیت چاه‌های بهره برداری نشان می دهد، الگوی فرونشست حتی در مناطقی که چاهی حفر نشده و برداشتی از آب‌های زیرزمینی صورت نمی پذیرد نیز ادامه پیدا نموده است. یا در جاهایی، علیرغم حفر چاه‌های پرشمار و برداشت بی رویه، بجای فرونشست، برخاستگی ثبت شده است. به این ترتیب، این نتایج نشان می دهد، الگوی فرونشست دشت گرگان- آق قلا- علی آباد بیشتر تابع ساختارهای زیرسطحی اصلی است و به مقدار کمتری تابع برداشت بی رویه از آبخوان ها می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - زمین¬شناسی، ساخت و بافت، میان‌بارهای سیال و الگوی تشکیل کانه¬زایی مس طبیعی تیپ میشیگان در کانسار سه¬بندون، شمال شرق ایران
        بهزاد حمامی پور بارنجی حسینعلی تاج الدین مهدی موحدنیا
        کانه زایی مس سه بندون در بخش شمال شرقی زیرپهنه سبزوار واقع شده است. سنگ های دارای رخنمون در منطقه سه بندون، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی بخش فوقانی سری افیولیتی با سن کرتاسه بالایی شامل تراکیت، تراکی آندزیت، بازالت، اسپلیت، شیل، داسیت و ماسه سنگ هستند. کانه زایی أکثر
        کانه زایی مس سه بندون در بخش شمال شرقی زیرپهنه سبزوار واقع شده است. سنگ های دارای رخنمون در منطقه سه بندون، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی بخش فوقانی سری افیولیتی با سن کرتاسه بالایی شامل تراکیت، تراکی آندزیت، بازالت، اسپلیت، شیل، داسیت و ماسه سنگ هستند. کانه زایی مس طبیعی در کانسار سه بندون به شکل چینه کران و محدود به واحد سنگی بازالت اسپلیتی رخ داده و به‌صورت دانه پراکنده، رگچه ای، پرکننده فضاهای خالی و جانشینی قابل مشاهده می باشد. کانی شناسی ماده معدنی شامل مس طبیعی، کوپریت و مالاکیت بوده و کانی های باطله بیشتر شامل زئولیت، کلسیت، کوارتز، کلریت و اپیدوت است. مطالعات میان بارهای سیال بر روی زئولیت های کانسنگ مس دار، نشانگر آن است که میان بارهای اولیه بیش تر از نوع دو فازی غنی از مایع هستند. دمای همگن شدگی سیالات کانه ساز در بازه 228 تا 340 درجه سانتی گراد و شوری آنها از 6/0 تا 7/5 درصد وزني معادل نمک طعام اندازه گیری شده است. با توجه به ویژگی های اساسی کانه زایی مس در منطقه سه بندون، از جمله سنگ میزبان، کانی شناسی، دگرسانی، سیالات درگیر و محیط ژئودینامیکی، این کانسار را می توان در رده کانسارهای مس تیپ میشیگان طبقه بندی کرد که در طی دگرگونی تدفینی مس از سنگ های بازالتی شسته و با صعود به بخش های فوقانی، در اثر کاهش فشار و اختلاط با سیالات جوی، به دلیل کمبود گوگرد در محیط، مس به صورت طبیعی ته نشست یافته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - ویژگی‌های کانی‌شناسی، شیمی کانی‌ها و میانبارهای سیال کانسار اسکارن آهن معدن‌جو، ناحیه معدنی سنگان، شمال‌شرق ایران
        مریم  فتوت جامی مسعود  علی‌پوراصل
        گستره آهن معدن جو، از آنومالی های شرقی مجموعه‌ی کانسارهای سنگ آهن در ناحیه‌ی معدنی سنگان است. این پهنه در انتهای بخش شرقی کمان آتشفشانی- نفوذی سنوزوئیک البرز واقع است. زمین شناسی پهنه شامل ماسه‌سنگ شیلی، مادستون آهکی و ماسه سنگ های ژوراسیک، سنگ آهک میکرواسپارایتی تا اسپ أکثر
        گستره آهن معدن جو، از آنومالی های شرقی مجموعه‌ی کانسارهای سنگ آهن در ناحیه‌ی معدنی سنگان است. این پهنه در انتهای بخش شرقی کمان آتشفشانی- نفوذی سنوزوئیک البرز واقع است. زمین شناسی پهنه شامل ماسه‌سنگ شیلی، مادستون آهکی و ماسه سنگ های ژوراسیک، سنگ آهک میکرواسپارایتی تا اسپارایتی و سنگ-آهک دولومیتی کرتاسه بالاییو توالی‌های توفی و گدازه‌ای ائوسن بالایی و سنگ‌های اسکارنی ائوسن میانیو رسوبات کواترنری است. مهم‌ترین رخداد در پهنه معدن‌جو نفوذ سیال‌های آهن‌دار در سازندهای تخریبی و کربناتی، اسکارن‌زایی و کانه‌زایی آهن است و با وجود منیتیت و کانی‌های کالک‌سیلیکاتی مشخص می‌شود. مناطق اسکارن بر اساس نوع و فراوانی کالک‌سیلیکات‌ها شامل الیوین- پیروکسن- گارنت اسکارن، گارنت- پیروکسن اسکارن، گارنت اسکارن، پیروکسن- ولاستونیت- منیتیت اسکارن، منیتیت اسکارن، فلوگوپیت اسکارن، ترمولیت- اکتینولیت اسکارنو اپیدوت اسکارن است. کانه‌زایی آهن به صورت توده ای، نواری، رگه- رگچه ای، برشیو دانه پراکنده بیشتر در سنگ‌آهک و دولومیت کرتاسه بالایی و در امتداد گستره گسلی با روند شمال‌شرق- جنوب‌غرب رخ داده است. منیتیت کانه اصلی است و با پیریت، کالکوپیریت، پیروتیتو کانی‌های ثانویه آهن همراهی می‌شود. ترکیب گارنت‌های معدن جو از نوع آندرادیت- گروسولار (بیشتر آندرادیت)، پیروکسن‌ها از نوع دیوپسید- هدنبرگیت (بیشتر دیوپسید)و الیوین‌ها از نوع فورستریت است. مطالعه دما- فشارسنجی بر اساس شیمی پیروکسن، دمای تبلور پیروکسن ها ی پهنه را بین 458 تا 689 درجه سانتی گراد، فشار 21/2 کیلوبارو عمق تبلور از یک تا 5/2 کیلومتر مشخص می‌کند. مطالعه میانبارهای سیال سه مرحله پاراژنتیک اصلی را در تشکیل اسکارن و نهشت مواد معدنی، در کانسار معدن‌جو مشخص می‌کند: 1) مرحله پیش‌رونده با تشکیل پیروکسن و گارنت‌های پیش‌رونده در دمای 330 تا 410 درجه سانتی‌گراد با شوری سیال بین 33 تا 58 درصد وزنی معادل نمکNaCl ، 2) مرحله پس‌رونده با پیدایش گارنت‌های تاخیری، ترمولیت- اکتینولیت و کلسیت مرحله تاخیری در دمای 120 تا 300 درجه سانتی‌گراد با شوری سیال 16 تا 49 درصد وزنی معادلNaCl و 3) مرحله پس از کانه‌زائی با رگه‌های کلسیت و بندرت کوارتز که در دمای 95 تا 190 درجه سانتی‌گراد با دامنه شوری 2 تا 15 درصد وزنی معادل NaCl بوجود آمده است. آمیختگی سیال‌ها، جوشش، رقیق شدگی با آب‌های جوی و کاهش دما مکانیسم احتمالی برای تشکیل کانسنگ‌های آهن می‌باشد. در نهایت، کانه‌زایی آهن معدن جو بعنوان کانسار آهن اگزواسکارن منیزیمی معرفی می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - زمین‌شناسی، کانه‌زایی و مطالعه سیالات درگیر در کانسار طلای لخشک، جنوب غرب کمربند زمین‌درز سیستان
        نسیم  حیدریان دهکردی شجاع‌الدین  نیرومند حسینعلی تاج الدین رضا  نوزعیم
        کانسار لخشک در 28 کیلومتری شمال‌غرب زاهدان و در بخش جنوب‌غربی کمربند زمین‌درز سیستان واقع شده است. اصلی‌ترین رخنمون‌های گستره لخشک تناوبی از شیست‌ها شامل کالک‌شیست و کوارتز شیست با سن ائوسن هستند. این سنگ‌ها در حد رخساره شیست سبز دگرگون شده و‌ توسط توده‌های نفوذی گر أکثر
        کانسار لخشک در 28 کیلومتری شمال‌غرب زاهدان و در بخش جنوب‌غربی کمربند زمین‌درز سیستان واقع شده است. اصلی‌ترین رخنمون‌های گستره لخشک تناوبی از شیست‌ها شامل کالک‌شیست و کوارتز شیست با سن ائوسن هستند. این سنگ‌ها در حد رخساره شیست سبز دگرگون شده و‌ توسط توده‌های نفوذی گرانیتوئیدی و دایک‌های داسیتی-ریولیتی با سن الیگوسن قطع شده‌اند. کنترل‌کننده‌ی کانی‌سازی طلا-آنتیموان در کانسار لخشک ساختاری است و توسط گسل و کمربند برشی دگرسان با راستای شمال‌شرق-جنوب‌غرب، که در همبری توده گرانیتوئیدی و واحد کالک‌شیست رخ داده است، کنترل می‌شود. بالاترین عیار طلا (5/3 گرم در تن) با شدیدترین دگرسانی‌های سیلیسی و سولفیدی رخ داده در بخش‌های داخلی کمربند برشی لخشک همراه با دگرشکلی‌ شکل‌پذیر و شکنا (درز، شکستگی و رگه-رگچه) مرتبط است. کانی‌شناسی کانسنگ ساده و شامل پیریت، پیریت آرسنیک‌دار، استیبنیت، کالکوپیریت، آرسنوپیریت، پیروتیت، اسفالریت، طلا، الکتروم، گوتیت و استیبیکونیت است. مطالعه سیالات درگیر بر روی کوارتزهای کانسنگ‌های طلادار، نشان‌دهنده دمای همگن شدن در رگه و رگچه‌های کوارتز-سولفیدی همراه با کانه‌زایی بین 200 تا 330 درجه سانتی‌گراد با درجه شوری هشت تا 13 درصد وزنی معادل نمک طعام است که با فرایند اختلاط و رقیق شدگی سازگار است. بر اساس مطالعات زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و مطالعه سیالات درگیر، کانسار طلای لخشک در گروه کانسارهای تیپ کوهزایی قرار می‌گیرد. تفاصيل المقالة