عناصر بینامتنی و سیلان ذهن در آثار محمود اکبرزاده و محمدرضا شمس
الموضوعات :
1 - دانشگاه حکیم سبزواری
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
جریان مدرنیسم در ایران پدیدهای تازه ا.ست که مورد توجه برخی نویسندگان قرار گرفته و با الگوپذیری از ادبیات غرب، آثاری پدید آوردهاند که در مواردی موفق بودهاست. با توجه به این که مدرنیسم هنوز در ادبیات داستانی بزرگسال ایران جای خود را چنانکه باید پیدانکرده، ورود آن به ادبیات کودک، به سختی میتواند مورد پذیرش قرارگیرد. از سویی، عدم توجه نویسندگان به شرایط سنّی کودک و نوجوان و گرایش به ابهام و ایجاز، درک مفهوم متن را برای این قشر غیر ممکن ساختهاست. در این پژوهش با هدف شناخت ویژگیهای مدرنیستی ادبیات کودک در دهههای اخیر و جنبههای نوآوری نویسندگان، داستانهای محمود اکبرزاده و محمدرضا شمس را از جهت کاربرد عناصر مدرن با تأکید بر بینامتنیت و سیّال ذهن بررسیکرده و به این نتیجه رسیدهایم که محمود اکبرزاده در حوزۀ داستاننویسی مدرن، دارای نوآوریهایی است و بیشترین عناصر بینامتنی در آثارش عبارت از فراداستان و فولکلور بوده و در مواردی از جریان سیّال ذهن برای روایت داستان سود جستهاست. عناصر بینامتنی محمدرضا شمس نیز بیشتر شامل باورهای عامیانه، فولکلور و اسطورههاست و از جریان سیّال ذهن به وفور استفاده نمودهاست. بنابراین، آثار وی، پیچیده تر از آثار محمود اکبر زاده است.
