-
حرية الوصول المقاله
1 - کانی شناسی و ژئوشیمی گنیسهای کمپلکس گلگوهر، جنوب استان کرمان
حسین فاتحیگنیسهای کمپلکس دگرگونی گلگوهر در جنوب استان کرمان و در جنوب شرق زون دگرگونی سنندج-سیرجان با پروتولیت گرانیتوئیدی درجاتی از رخساره شیست سبز تا آمفیبولیت زیرین را در اثر فاز کوهزایی سیمرین پیشین تحمل کردهاند. آنها دارای ترکیب کانیشناسی فلدسپات پتاسیم، پلایوکلاز، بیوت أکثرگنیسهای کمپلکس دگرگونی گلگوهر در جنوب استان کرمان و در جنوب شرق زون دگرگونی سنندج-سیرجان با پروتولیت گرانیتوئیدی درجاتی از رخساره شیست سبز تا آمفیبولیت زیرین را در اثر فاز کوهزایی سیمرین پیشین تحمل کردهاند. آنها دارای ترکیب کانیشناسی فلدسپات پتاسیم، پلایوکلاز، بیوتیت، کوارتز و گارنت میباشند و آپاتیت، ایلمنیت، اسفن، کلریت و موسکویت نیز از فازهای فرعی موجود در آنها میباشند. محاسبات ژئوترموبارومتری دمای 600 تا 610 درجه سانتی گراد همراه با فشار 8 تا 10 کیلوبار را برای دگرگون شدن آنها نشان میدهد که منطبق بر رخساره آمفیبولیت زیرین میباشد. غنیشدگی جزئی عناصر LREE نسبت به HREE و عدم تهی شدگی نمونهها از HREE، مقادیرYbN بزرگتر از 10 (متوسط 70/12) همراه با ماهیت قلیایی ماگمای اولیه، نشانگر ماهیت پوستهای فاقد گارنت درون صفحهای برای گنیسهای مورد مطالعه میباشد. ضمن اینکه فرآیندهای دگرگونی به آنها ماهیت گنیس بخشیده ولی آثار ویژگیهای سنگ آذرین اولیه قابل تشخیص است. این جایگاه با محیط کششی کافتی حاکم بر بخش جنوبی زون سنندج-سیرجان در پالئوزوئیک زیرین در مراحل آغازین تشکیل و گسترش تتیس کهن سازگار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بررسی رفتار زمینشیمیایی عناصر اصلی و کمیاب خاکی در گارنتهای موجود در سنگهای دگرگونی منطقه بروجرد (پهنه سنندج- سیرجان)
فرشته سجادی سمیه رحمانی جوانمرد نسیم شمس الدینی زهرا طهماسبی حسین هاشمی زینگ دینگ احمد احمدی خلجیدر شرق و جنوب شرق بروجرد واحدهای دگرگونی میکاگارنتشیست و هورنفلس برونزد دارند. این سنگها شامل کانیهای کوارتز، فلدسپار پتاسیمدار، پلاژیوکلاز، گارنت (آلماندین- اسپسارتین)، کلریت، کردیریت، آندالوزیت، سیلیمانیت، بیوتیت و مسکوویت و به مقدار کمتری آپاتیت، اکسیدهای آهن (ای أکثردر شرق و جنوب شرق بروجرد واحدهای دگرگونی میکاگارنتشیست و هورنفلس برونزد دارند. این سنگها شامل کانیهای کوارتز، فلدسپار پتاسیمدار، پلاژیوکلاز، گارنت (آلماندین- اسپسارتین)، کلریت، کردیریت، آندالوزیت، سیلیمانیت، بیوتیت و مسکوویت و به مقدار کمتری آپاتیت، اکسیدهای آهن (ایلمنیت و مگنتیت) و زیرکن هستند. با توجه به نتایج تجزیه شیمیایی سنگ کل، سنگ مادر سنگهای مورد بررسی، سنگهای پلیتی بوده است. بر پایه اکسیدهای عناصر اصلی و عناصر با قدرت میدانی بالا، محیط رسوبی تشکیل سنگ مولد متاپلیتهای بروجرد، حاشیه فعال قارهای بوده است. شیمی پورفیروبلاستهای گارنتهای موجود در برخی هورنفلسها از مرکز به حاشیه بیانگر همگن بودن نسبی آنها نسبت به عناصر اصلی، کمیاب و کمیاب خاکی است که این مسئله به پدیده انتشار در درجات بالای دگرگونی (ºC 600<) نسبت داده شده است. بررسی الگوی منطقهبندی عناصر اصلی گارنتهای موجود در شیستها و برخی دیگر از هورنفلسها بیانگر منطقهبندی ترکیبی معکوس با افزایش Mn و کاهش Fe و Mg از مرکز به حاشیه است. فرایند بازجذب منگنز در طی رشد گارنت، موجب افزایش Mn در حاشیه این گارنتها شده است. حضور کلریت در حاشیه پورفیروبلاستهای گارنت موجود در این شیستها بهوضوح نشان میدهد که فرایند بازجذب منگنز ممکن است در افزایش منگنز بهسوی حاشیه نقش مهمی داشته باشد. روند تغییرات Y و HREE در گارنت درون شیستها از مرکز بهسوی حاشیه کاهشی است. رشد گارنت در یک سیستم بسته (تفریق رایلی عناصر سازگار) بهعنوان یک فرایند احتمالی میتواند موجب افزایش محتواي منگنز و همچنین موجب کاهش فراوانی عناصر Y و HREE از مرکز به حاشیه در گارنت موجود در شیستها شده باشد. الگوی تغییرات عناصر کمیاب و کمیاب خاکی در گارنت موجود در برخی از هورنفلسها نسبتاً همگن بوده و روند خاصی را از مرکز به حاشیه نشان نمیدهند. عدم مشاهده منطقهبندي مشخص این عناصر در گارنت درون این هورنفلسها احتمالاً ناشی از عدم تفکیک این عناصر در اثر رشد سریع گارنت بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - کانسار طلای اخترچی با میزبان کربناته؛ زمینشناسی، مینرالوگرافی و مطالعات الکترونمایکروپروب (EPMA)
محمدامین نظیری ایرج رسا محمد یزدیکانسار طلای اخترچی با میزبان کربناته در جنوبشرق محلات، استان مرکزی و در پهنه ساختاری سنندج-سیرجان قرار دارد. سنگ میزبان شامل سنگهای کربناته ناخالص پرمین میباشد و در پهنههای کانهزایی تحت تأثیر انحلال (کربناتزدایی) و برشی شدن قرار دارد. کانهزایی بهصورت ساختاری کنت أکثرکانسار طلای اخترچی با میزبان کربناته در جنوبشرق محلات، استان مرکزی و در پهنه ساختاری سنندج-سیرجان قرار دارد. سنگ میزبان شامل سنگهای کربناته ناخالص پرمین میباشد و در پهنههای کانهزایی تحت تأثیر انحلال (کربناتزدایی) و برشی شدن قرار دارد. کانهزایی بهصورت ساختاری کنترل شده است و ارتباط مکانی بین گسلها و کانهزایی وجود دارد. مهمترین دگرسانیها شامل سیلیسی،هماتیتی، دولومیتی، کربناتزدایی و رسی میباشند. کانهزایی طلا به سه صورت همراه با اکسیدهای آهن، نوع سیلیسی (ژاسپروئیدی) و نوع پلاسری ایجاد شده است. پنج نوع رگه کانهدار در منطقه شناسایی شدهاند که عبارتند از رگههای اکسیدآهن طلادار، سیلیسی-اکسیدآهنی طلادار، سیلیسی-اکسیدآهنی مسدار، سیلیسی پیریتی و کوارتزی شیری رنگ میباشد. بر اساس مطالعات مایکروپروب طلا بهصورت ذرات میکروسکوپی درون اکسیدهای آهن و بهصورت نامرئی درون اکسیدهای آهن، آهن-منگنز، کربناتها، کانیهای ثانویه مسدار و سولفیدها وجود دارد. براساس مطالعات زمینشناسی، ساختاری، دگرسانی، مینرالوگرافی و مایکروپروب ویژگیهای کانسار اخترچی بیشترین شباهت را با کانسارهای طلای کارلین دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - در جستجوی نسبت تحولات خانههای معاصر و خانههای تاریخی سنندج
آزاده آقالطیفیدر روزگاری زندگی میکنیم که تغییر جزء جداییناپذیر آن است. این تغییرات، گاه درپی ویژگیهای بارز معماری شهر یا محله است و گاه هویتی نو را فراهممیکند. ولی همهجا بهاندازه خانه، یعنیهمان فضای زندگی، تغییر نکرده و چون خانه مفهومی تجربی و انتزاعی از زمانو مکان است؛ بد أکثردر روزگاری زندگی میکنیم که تغییر جزء جداییناپذیر آن است. این تغییرات، گاه درپی ویژگیهای بارز معماری شهر یا محله است و گاه هویتی نو را فراهممیکند. ولی همهجا بهاندازه خانه، یعنیهمان فضای زندگی، تغییر نکرده و چون خانه مفهومی تجربی و انتزاعی از زمانو مکان است؛ بدینترتیب میتواند نسبت گذشتهوحال ساکنان را بهتر روشن کند. مسأله اصلی این نوشتار، کشف ویژگیهای بارز معماری خانههای تاریخی و قیاس آن با ویژگیهای خانههای معاصر در شهری است که نهتنها معماری متمایز دارد؛ بلکه سیمای شهری آن متأثر از تغییرات بافت مسکونی معاصر، متحول شده است. از این رو پژوهش حاضر جستجوی نسبت حال و گذشته در خانههای سنندج را مدنظر دارد. پرسشهای اصلی این پژوهش چیستی ویژگیهای خانههایتاریخیسنندج و چگونگی تحولات در خانههایمعاصر آن بوده است و ازاینرو هدف این مقاله را میتوان یافتن نسبت تغییرات خانههای معاصر و تاریخی سنندج دانست. این پژوهش با رویکردی کیفی، در دو دسته خانههای سنتی و معاصر و در سه سطح تحلیل مبتنیبر تأثیر ویژگیهای کلی شهر بر خانهها، قیاس بین کالبد به روش تحلیلی- توصیفی و تحلیل مبتنیبر تطابق فرهنگ زیست و معماری، بهروش تحلیلمحتوای مصاحبههای عمیق نیمه ساختاریافته، بهانجام رسیده است. نتایج نشانگر آناست که اصلیترین وجوه تمایز خانههای تاریخی سنندج، نحوة ارتباطبا طبیعت، اهمیت فضای نیمباز، توجه به منظرگاه بیرونی درعین حفظ محرمیت و وجود مرتبهبندی در کلوجزء فضاها است. این ویژگیها در خانههای معاصر بهطوریکسان تداوم نیافتهاست. بهواسطة تغییر الگوی مسکن و کاهش نقش حیاط، ارتباطبا طبیعت دستخوش تغییرشدهاست؛ فضای نیمباز تا نمونههای میانی معاصر بر قوت خود باقیاست ولی در نمونههای پساز دهة50 شمسی، اهمیت پیشین را ندارد؛ نخست از جنبة زیستی وبعد ازنظر کمی و کیفی جایگاه خود را ازدستدادهاست. در دو ویژگیدیگر توجه به منظرگاه خارجی و مرتبهبندی فضایی، تغییرات غیرقابلبازگشتی رخدادهاست. بدینترتیب درپس برهمخوردن انسجام شهری، تحولاترخداده در فضایخانگی نیز نشاناز گسستگی از معماری بومی دراین شهر داشتهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - اثر اصالت ادراک شده بر رضایت و قصد بازدید مجدد گردشگران (مورد مطالعه: موزه مردم شناسی خانه کرد سنندج)
اکبر پورفرج ساسان احمدیبسیاری از صاحب نظران و محققان بر این باورند که گردشگران رنج سفر را برای دیدن و تجربه اصالت در جغرافیایی دورتر از محل اقامت خود، تحمل می کنند، با این حال هنوز مطالعات تجربی محدودی این موضوع را بررسی کرده اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش اصالت ادراک شده بر رضایت و قصد ب أکثربسیاری از صاحب نظران و محققان بر این باورند که گردشگران رنج سفر را برای دیدن و تجربه اصالت در جغرافیایی دورتر از محل اقامت خود، تحمل می کنند، با این حال هنوز مطالعات تجربی محدودی این موضوع را بررسی کرده اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش اصالت ادراک شده بر رضایت و قصد بازدید مجدد گردشگران است. بنابراین با توجه به ادبیات تحقیق، اصالت ادراک شده به سه گروه اصالت عینی، اصالت ساختاری و اصالت وجودی تقسیم شده است. مطالعه موردی این تحقیق موزه مردم شناسی خانه کرد سنندج است. به طور کلی224پرسشنامه معتبر جمع آوری شد و دادهها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آموس از طریق روش تحلیل عاملی و مدلسازی معادلات ساختاری با حداقل مربعات جزئی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که اصالت عینی، ساختاری و وجودی به طور مثبتی بر رضایت گردشگران تأثیر گذار بوده است. و به غیر از اصالت ساختاری، اصالت عینی و وجودی اثر مثبتی بر قصد بازدید مجدد گردشگران دارند. و در نهایت رضایت گردشگران نیز اثر مثبتی بر قصد بازدید مجدد آنها داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - تعیین دمای تشکیل، فوگاسیته اکسیژن و نسبت Ce4+/Ce3+ با استفاده از شیمی زیرکن دردایک¬های پگماتیتی ملاير- بروجرد- شازند، پهنه سنندج-سیرجان
مجید قاسمی سیانیپلوتون های گرانیتوئیدی در پهنه سنندج-سیرجان میزبان دایک های پگماتیتی متعددی هستند. این پژوهش بر روی مطالعه شیمی کانی زیرکن در دایک های پگماتیتی گستره ملایر، بروجرد و شازند به منظور ارزیابی دمای تبلور زیرکن، فوگاسیته اکسیژن و نسبت Ce4+/Ce3+ و همچنین تعیین ضریب توزیع عناص أکثرپلوتون های گرانیتوئیدی در پهنه سنندج-سیرجان میزبان دایک های پگماتیتی متعددی هستند. این پژوهش بر روی مطالعه شیمی کانی زیرکن در دایک های پگماتیتی گستره ملایر، بروجرد و شازند به منظور ارزیابی دمای تبلور زیرکن، فوگاسیته اکسیژن و نسبت Ce4+/Ce3+ و همچنین تعیین ضریب توزیع عناصر نادر خاکی، عناصر اورانیوم، توریوم، تالیم، نیوبیم و ایتریم متمرکز شده است. نمودارهای متمایزکننده گرانیتوئیدها از جمله Th در برابر Y و Yb/Sm در برابر Y و Nb، نشان داد، زیرکن های مورد مطالعه در گستره سنگ های سینیت پگماتیت قرار دارند. ضریب توزیع زیرکن/ سنگ کل نشان داد، بلورهای زیرکن غنی شدگی نسبت HREE به LREE دارند. شیمی زیرکن نشان داد، دایک های پگماتیتی ملایر و شازند دارای مقادیر Hf کمتر و تغییرات کمتر در REE نسبت به زیرکن های دایک پگماتیت بروجرد هستند که نشاندهنده نقش فرایندهای هیدروترمالی بعدی در تشکیل زیرکن های بروجرد است. دمای تبلور، فوگاسیته اکسیژن و نسبت های Ce4+/Ce3+ از دایک پگماتیتی ملایر به شازند و در نهایت بروجرد کاهش یافته است. شرایط احیایی ماگماتیسم، مقدار Th/U کمتر از یک و مقدار Y/Ho بالای 20 نشان می دهد، بنابراین این پگماتیت ها از لحاظ کانی سازی عقیم هستند. تفاصيل المقالة