-
حرية الوصول المقاله
1 - مقایسه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین (مطالعه موردی: منطقه کلانشهری شانگهای)
پارسا اربابمفهوم عمومی شهر جدید، با تمرکز بر ماهیت متمایز چین در قالب ضرباهنگ سریع رشد و توسعه شهری، بازتاب دهنده ابعاد اختصاصی این رویکرد مبنی بر شهرسازی مقدم بر شهرنشینی است. از این رو، نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین، با استناد به نمونه منطقه کلانشهری شانگهای، رهیافتی در أکثرمفهوم عمومی شهر جدید، با تمرکز بر ماهیت متمایز چین در قالب ضرباهنگ سریع رشد و توسعه شهری، بازتاب دهنده ابعاد اختصاصی این رویکرد مبنی بر شهرسازی مقدم بر شهرنشینی است. از این رو، نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در چین، با استناد به نمونه منطقه کلانشهری شانگهای، رهیافتی در مواجهه با افزایش فزاینده جمعیت شهرنشین هستند که در عین حال، ارتقاء سریع رشد اقتصادی و متعاقبا بهبود رقابت پذیری و کاهش نابرابری های منطقه ای را هدفگذاری می کنند. کلانشهر شانگهای و منطقه کلانشهری شانگهای، بستر تبلور این جریان هستند که نخست و ناگزیر بر ابعاد کمی توسعه متمرکز است، اما به تدریج، ابعاد کیفی آن را نیز مخاطب قرار می دهد. این چنین، اگر نسل قدیم شهرهای جدید بر تدارک مسکن در خدمت فعالیت های صنعتی و سپس کارکرد اقتصادی تاکید داشتند، نسل جدید، توسعه مسکونی را به عنوان محرکی برای رشد اقتصادی و متعاقبا زیست پذیری و کیفیت زندگی، هدفگذاری می کنند. اگر نسل قدیم با اتکا به مدل صنعتی اتحاد جماهیر شوروی، توسعه حومه شانگهای و پراکنده رویی شهری مبتنی بر الگوی تک مرکزی را دنبال می کردند، نسل جدید به دنبال ساختار فضایی چندمحور، چندلایه و چندمرکزی منطقه کلانشهری شانگهای است. آنچه در سیر تحول ایجاد و توسعه نسل های قدیم و جدید شهرهای جدید در منطقه کلانشهری شانگهای قابل توجه است، تقلیل نقش دولت مرکزی و تفویض اختیار به دولت های محلی و شرکت های توسعه و ساخت است که متمم آن، تغییر در مکانیزم سرمایه گذاری است. توجه به سایر ابعاد و ویژگی های این جریان، می تواند برای سایر کشورها، از جمله ایران، که این سیاست هم چنان در آن ها موضوعیت دارد، شناسایی و کاربست تدابیری را در پی داشته باشد که با لحاظ اشتراکات شکلی و محتوایی و افتراقات زمینه ای و اختصاصی، راهگشا خواهند بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بازشناسی سازمان همکاری شانگهای بر بنیانِ نسل سوم نظریه منطقهگرایی
محسن خلیلی معصومه زارعیهدکسازمان همکاري شانگهاي ازجمله سازمانهاي منطقهاي است که با هدف اعتمادسازي بين کشورهاي عضو و مبارزه با تروريسم، افراطگرايي مذهبي و جداييطلبي و بهمنظور مقابله با هژموني يکجانبهگرايانه آمريکا در نظام بينالملل، با عضويت کشورهاي چين، روسيه، کشورهاي آسياي مرکزي (بهاست أکثرسازمان همکاري شانگهاي ازجمله سازمانهاي منطقهاي است که با هدف اعتمادسازي بين کشورهاي عضو و مبارزه با تروريسم، افراطگرايي مذهبي و جداييطلبي و بهمنظور مقابله با هژموني يکجانبهگرايانه آمريکا در نظام بينالملل، با عضويت کشورهاي چين، روسيه، کشورهاي آسياي مرکزي (بهاستثناي ترکمنستان) و عضويت ناظر ايران، هند، پاکستان و مغولستان تشکيل شده است. سازمان همکاري شانگهاي بخشي از فرايند همگرايي در آسيا است، ولی بهنظر ميرسد در فضايي متفاوت از منطقهگرايي در آسيا شکل گرفته است. منطقهگرايي در آسيا در قالب سه نسل منطقهگرايي هژمونيک، منطقهگرايي مستقل و منطقهگرایی نوين، قابل توضيح است. نگارندگان کوشش میکنند سازمان همکاری شانگهای را از منظر نسل سوم منطقهگرایی، بازتفسیر نمایند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تأثیر رقابت و همکاری اعضای اصلی سازمان شانگهای در اهداف و عملکرد آن؛ 2001-2013
رضا سیمبر مهدی هدایتی شهیدانیدر منطقۀ آسیای مرکزی ایجاد و گسترش موضوع خلاء قدرت در فضای پس از جنگ سرد، موجب حساسیت و توجه بازیگران منطقه به ایجاد ساختار همگرایانه شد. تشکیل سازمان همکاریهای شانگهای نشاندهندۀ این حساسیت و عزم اعضای مؤسس آن نسبت به مسائل بینالمللی، منطقهای و داخلی است. حضور روسی أکثردر منطقۀ آسیای مرکزی ایجاد و گسترش موضوع خلاء قدرت در فضای پس از جنگ سرد، موجب حساسیت و توجه بازیگران منطقه به ایجاد ساختار همگرایانه شد. تشکیل سازمان همکاریهای شانگهای نشاندهندۀ این حساسیت و عزم اعضای مؤسس آن نسبت به مسائل بینالمللی، منطقهای و داخلی است. حضور روسیه و چین بهمثابۀ دو قدرت هستهای و اقتصادی، در کنار خُرده بازیگرانی که با مسائل متعدد اجتناب ناپذیر مواجه بودند، موجب شد تا ماهیت این ساختار منطقهای در عین وجودِ چارچوب همکاریجویانه، نشانههایی از رقابت و تعارض را نیز در چگونگی مواجه با بحرانهای امنیتی در خود داشته باشد. در این مقاله برای تبیین ماهیت نظام ارتباطی حاکم بر روابط اعضای سازمان شانگهای از رهیافت مجموعههای امنیتی منطقهای استفاده شده است. تلاش خواهد شد تا فرضیه مقاله؛ «گردهمآمدن رویکردهای متفاوت در شانگهای منجر به گسترش روابط همکاریجویانه، و در عین حال رقابتی و منفعتگرا میان اعضای آن شده است»، بهوسیلۀ متغیرهایی همچون مسائل تاریخی، شاخصههای ژئوپلیتیکی و ابزارهای اقتصادی مورد آزمایش قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - جایگاه سازمان همکاری شانگهای در راهبردهای موازنهجویانۀ منطقهای و فرامنطقهای چین (2020-2010)
مصطفی پاکدل مجد اصغر پیرهادیجمهوری خلق چین بهعنوان قدرتی نوظهور که در فضای پساشوروی روند صعودی کمسابقهای را در عرصۀ سیاست و روابط بینالملل تجربه کرده طی یک دهۀ اخیر با اتخاذ رویکردی راهبردی و در قالب سازمان همکاری شانگهای کوشیده است تا از طریق بسطِ روابط دوجانبه و چندجانبه با سایر سازمانها و أکثرجمهوری خلق چین بهعنوان قدرتی نوظهور که در فضای پساشوروی روند صعودی کمسابقهای را در عرصۀ سیاست و روابط بینالملل تجربه کرده طی یک دهۀ اخیر با اتخاذ رویکردی راهبردی و در قالب سازمان همکاری شانگهای کوشیده است تا از طریق بسطِ روابط دوجانبه و چندجانبه با سایر سازمانها و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای، زمینههای دستیابی به اهداف امنیتی، نظامی و اقتصادی و متعاقباً بازچینش سلسله مراتب قدرت جهانی را فراهم آورد. با توجه به شرایط پدیدار شده، نگارندگان اثر حاضر با رویکردی توصیفی_تحلیلی و با تأسی از مفروضات تئوریک نظریۀ «توازن قوای تی. وی. پال» درصدد برآمدهاند تا در پرتو مفاهیم و معنا به این پرسش راهبردی پاسخ گویند که «عمده اهداف امنیتی که پکن در قالب سازمان همکاری شانگهای دنبال میکند شامل چه مواردی میباشد؟». فرضیۀ مطرح شده از پرسش مذکور، ناظر بر آن است که چین از رهگذر سازمان همکاری شانگهای میکوشد تا علاوه بر تسلط بر پهنۀ آوردگاه راهبردی آسیای مرکزی، زمینههای تحدید کنشگریِ فعال ایالاتمتحده در این حوزۀ چالشبرانگیز را از طریق راهبردهای عملگرایانهای همچون همکاری فزاینده با فدراسیون روسیه فراهم آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - جایگاه سازمان همکاری شانگهای در راهبردهای موازنهجویانۀ منطقهای و فرامنطقهای چین (2020-2010)
مصطفی پاکدل مجد اصغر پیرهادیجمهوری خلق چین بهعنوان قدرتی نوظهور که در فضای پساشوروی روند صعودی کمسابقهای را در عرصۀ سیاست و روابط بینالملل تجربه کرده طی یک دهۀ اخیر با اتخاذ رویکردی راهبردی و در قالب سازمان همکاری شانگهای کوشیده است تا از طریق بسطِ روابط دوجانبه و چندجانبه با سایر سازمانها و أکثرجمهوری خلق چین بهعنوان قدرتی نوظهور که در فضای پساشوروی روند صعودی کمسابقهای را در عرصۀ سیاست و روابط بینالملل تجربه کرده طی یک دهۀ اخیر با اتخاذ رویکردی راهبردی و در قالب سازمان همکاری شانگهای کوشیده است تا از طریق بسطِ روابط دوجانبه و چندجانبه با سایر سازمانها و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای، زمینههای دستیابی به اهداف امنیتی، نظامی و اقتصادی و متعاقباً بازچینش سلسله مراتب قدرت جهانی را فراهم آورد. با توجه به شرایط پدیدار شده، نگارندگان اثر حاضر با رویکردی توصیفی_تحلیلی و با تأسی از مفروضات تئوریک نظریۀ «توازن قوای تی. وی. پال» درصدد برآمدهاند تا در پرتو مفاهیم و معنا به این پرسش راهبردی پاسخ گویند که «عمده اهداف امنیتی که پکن در قالب سازمان همکاری شانگهای دنبال میکند شامل چه مواردی میباشد؟». فرضیۀ مطرح شده از پرسش مذکور، ناظر بر آن است که چین از رهگذر سازمان همکاری شانگهای میکوشد تا علاوه بر ایجاد تسلط برّی و بحری بر پهنۀ آوردگاه راهبردی آسیای مرکزی، زمینههای تحدید کنشگریِ فعال ایالاتمتحده در این حوزۀ چالشبرانگیز را از طریق راهبردهای عملگرایانهای همچون همراهی و همکاری فزاینده با فدراسیون روسیه فراهم آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - تأثیر عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای بر وزن ژئوپلیتیک آن در منطقه آسیای مرکزی
حمید حکیم محبوبه ایران نیاسازمان همکاری شانگهای سازمانی توانمند با پتانسیلهای فراوان است که داشتن ویژگیهایی همچون وسعت و جمعیت قابلتوجه، عضویت دائم دو عضو آن (چین و روسیه) در شورای امنیت سازمان ملل و داشتن قابلیتها و توانمندیهای فراوان، نشانهندة ظرفیتهای بالقوه آن بوده است. با توجه به عضو أکثرسازمان همکاری شانگهای سازمانی توانمند با پتانسیلهای فراوان است که داشتن ویژگیهایی همچون وسعت و جمعیت قابلتوجه، عضویت دائم دو عضو آن (چین و روسیه) در شورای امنیت سازمان ملل و داشتن قابلیتها و توانمندیهای فراوان، نشانهندة ظرفیتهای بالقوه آن بوده است. با توجه به عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در این سازمان، بهطور قطع این مهم، پیامدها و آثار قابل توجهی را به همراه خواهد داشت و بر همین اساس بررسی ابعاد عضویت دائم ایران در این سازمان در قالب تبیین فرصتها و چالشهای عضویت دائم، ضرورت دارد و یافتههای آن میتواند سیاستگذاری در ارتباط با مسئله مذکور را در سیاست خارجی ایران تسهیل نماید. پرسش اصلی پژوهش عبارت است از اینکه «عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای چه تأثیری بر وزن ژئوپلیتیک ایران دارد؟» با این فرض که عضویت دائم ایران در این سازمان میتواند وزن ژئوپلیتیک ایران را در منطقه افزایش دهد و منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای ایران به همراه داشته باشد. بر این اساس پس از تأمل در دلایل شکلگیری و تداوم این سازمان، به بررسی و واکاوی عضویت دائم ایران در این سازمان و پیامدها و آثار این عضویت پرداخته و تأثیر این مهم بر وزن ژئوپلیتیک ایران در منطقه ارزیابی شده است. تفاصيل المقالة