-
حرية الوصول المقاله
1 - نقدي بر جايگاه اتيمولوژي در روششناسيِ احمد فرديد
مهدي فدائي مهربانييكي از مهمترين وجوهي كه در برسي متون ادبي همواره يك محقق بايد به آن اهتمام ورزد، نگاه به متن مورد نظر از منظر اتيمولوژيك است. از آنجا كه هر متن ادبي در ساخت و بافت زماني و مكانيِ خود معنا مييابد، بررسي هر متن مستلزم يافتن رابطة دلالت ميان لفظ و معنا در تاريخ كاربرد آن أکثريكي از مهمترين وجوهي كه در برسي متون ادبي همواره يك محقق بايد به آن اهتمام ورزد، نگاه به متن مورد نظر از منظر اتيمولوژيك است. از آنجا كه هر متن ادبي در ساخت و بافت زماني و مكانيِ خود معنا مييابد، بررسي هر متن مستلزم يافتن رابطة دلالت ميان لفظ و معنا در تاريخ كاربرد آن است. روش اتيمولوژيك كه در واقع اساسيترين روشِ فهم معناي الفاظ در متون ادبي است، به ما كمك ميكند تا بتوانيم با ريشهشناسيِ تاريخيِ معناي الفاظ، نسبت و دلالت ميان لفظ و معنا را در زمان و مكان وضع شدة آن بررسي كنيم. بنابراين، اتيمولوژي اهميت بسياري در حوزة ادبيات دارد. سيد احمد فرديد اساس مباحث خود را بر اتيمولوژي استوار كرده است و همواره به الفاظِ موجود در ادبيات از منظر اتيمولوژيك نگاه ميكند. اين مقاله به بررسي جايگاه اتيمولوژي در روششناسي احمد فرديد ميپردازد و با نقد كاربرد اتيمولوژي در آراء فرديد، ايرادات فرديد را در به كارگيري اين روش نشان ميدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - نظریة احسان از منظر عرفان و قرآن
محمد تقی فعالیدین دارای ابعاد وسیع و گسترده ای است. سؤالی که مطرح می شود این که آیا می توان تمام ابعاد دین را در امری واحد و جامع خلاصه کرد و تقلیل داد؟ پاسخ مقاله حاضر مثبت است. محور مقاله نظریة احسان است. این نظریه به ما می گوید که احسان از یکسو مظهر جامع رحمان است و از سوی دیگر دی أکثردین دارای ابعاد وسیع و گسترده ای است. سؤالی که مطرح می شود این که آیا می توان تمام ابعاد دین را در امری واحد و جامع خلاصه کرد و تقلیل داد؟ پاسخ مقاله حاضر مثبت است. محور مقاله نظریة احسان است. این نظریه به ما می گوید که احسان از یکسو مظهر جامع رحمان است و از سوی دیگر دینِ خالص بوده وجه جامع تمام ابعاد دین می باشد. اسمِ شریفِ الله، جامع ترین اسم خداست. نام زیبای رحمان، جامع ترین نام خدا بعد از الله می باشد. مظهر اسم رحمان، احسان است. از آنجا که دین براساس اسم جامع رحمان نازل شده است، می توان گفت که احسان عصارة دین است. این نظریه دارای مبانی مختلفی است. در این مقاله ضمن بررسی ابعاد مختلف نظریة احسان، تلاش شده است مبانی و دلائل آن از منظر عرفان و قرآن تحلیل و بررسی گردد. نتیجه ای که به دست می آید اینکه احسان، ایثار و به طور کلی گذشت عصارة دین و وجه جامع دین است. روش تحقیق در مقام گردآوری کتابخانه ای ـ اسنادی و در مقام داوری توصیفی ـ تحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تناكح اسماء در نظام فكري ابن عربي
فاطمه محمداز جمله موضوعات مهمي كه ابن عربي بر اساس مباني عرفاني خود درصدد تبيين آن برآمده، رابطة وحدت و كثرت يا نحوة نشئت كثير از واحد است. او در راستاي پرداختن به مراتب عالم و برشمردن جايگاه حضرات و درجات هستي، به ارائة مبحث اسماء و صفات حق پرداخته و با تبيين صدور اسماء از ذات و أکثراز جمله موضوعات مهمي كه ابن عربي بر اساس مباني عرفاني خود درصدد تبيين آن برآمده، رابطة وحدت و كثرت يا نحوة نشئت كثير از واحد است. او در راستاي پرداختن به مراتب عالم و برشمردن جايگاه حضرات و درجات هستي، به ارائة مبحث اسماء و صفات حق پرداخته و با تبيين صدور اسماء از ذات و روابط حاكم بر آنها، تحت دو عنوان «تناكح» و «تقابل» اسماء، سعي در توضيح چگونگي صدور اسماء كثير و خلقت موجودات از ذات واحد بسيط نمود. با توجه به عمق و دامنة بحث، در نوشتار حاضر، بشيوة توصيفي و به اجمال، به مبحث تناكح اسماء در نظام فكري ابنعربي ذيل عناوين فرعي معنا و تكثر اسماء، تناكح اسماء، اقسام تناكح و در نهايت، جمعبندي اين مبحث خواهيم پرداخت. اميد است اين نوشتار بتواند شاكلهيي كلي از موضوع مورد بحث بدست دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - بررسي ديدگاه قيصري در مورد حقيقت زمان عرفاني
حسن مرادی محمود صیدیقيصري يكي از بزرگترين شارحان مكتب ابنعربي است كه با استفاده از مباني عرفاني، نظرية خاصي در مورد زمان ابداع كرده است. ديدگاه او در اينباره چند بخش دارد: نقادي نظريات فلسفي، بويژه ديدگاه ارسطو و ابنسينا، تأويل عرفاني برخي از نظريات فلسفي، تبيين حقيقت زمان طبق مباني عرفا أکثرقيصري يكي از بزرگترين شارحان مكتب ابنعربي است كه با استفاده از مباني عرفاني، نظرية خاصي در مورد زمان ابداع كرده است. ديدگاه او در اينباره چند بخش دارد: نقادي نظريات فلسفي، بويژه ديدگاه ارسطو و ابنسينا، تأويل عرفاني برخي از نظريات فلسفي، تبيين حقيقت زمان طبق مباني عرفاني و تقسيمات آن. اما انتقادات قيصري بر ديدگاه ابنسينا و تأويل عرفاني وي از برخي نظريات فلسفي، با اشكالاتي مواجه است. مهمترين اشكال نظرية او، مستندات حديثي در مورد ظهور زمان، با استناد به اسم «الدهر» خداوند است، زيرا احاديث مورد استدلال قيصري، وثاقت لازم را نداشته و مدعاي او را نيز اثبات نميكنند. بدينلحاظ، ميتوان گفت زمان با نظر به اسم «المُقَدِّر» خداوند ظهور مينمايد و ظهور آن در مراتب مختلف، بوجود آورندة روز و شب الهي است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - مراتب نظام هستي از منظر امام خميني (براساس تعليقات مصباحالانس)
غلامرضا حسينپورمفتاحالغيب نخستين اثري است كه رسماً در علم عرفان نظري توسط صدرالدين قونوي نگاشته شد و مصباحالانس اثر شمسالدين فناري نيز بعنوان شرحي تفصيلي بر اين كتاب، از آثاري است كه در استدلالي كردن مباحث عرفاني سهم بسزايي دارد. عارفاني چون امام خميني(ره) از جمله محققاني هستند أکثرمفتاحالغيب نخستين اثري است كه رسماً در علم عرفان نظري توسط صدرالدين قونوي نگاشته شد و مصباحالانس اثر شمسالدين فناري نيز بعنوان شرحي تفصيلي بر اين كتاب، از آثاري است كه در استدلالي كردن مباحث عرفاني سهم بسزايي دارد. عارفاني چون امام خميني(ره) از جمله محققاني هستند كه تعليقات آنها در تبيين و ايضاح مقاصد مصباحالانس، بسيار مفيد بوده است. اين جستار بدنبال تبيين مراتب نظام هستي از نظر امام خميني بر اساس تعليقات ايشان بر مصباحالانس است. مراتب وجود حق در قوس نزول، همان سلسله» وجودات در نظام هستي است كه شامل اعتبارات و تعينات وجود ـ يعني مقامات ذات، احديت و واحديت ـ ميشود. بعبارت ديگر، حق تعالي داراي تعيناتي است كه ابتدا در مقام ذات كه البته مقام بدون اسم و رسمي است، متجلي ميشود و سپس با تنزل، به مقام احديت و باز با تنزلي ديگر، به مقام واحديت ميرسد. اين مقام واحديت، مقام تفصيل اسماء و صفات حق است كه اعيان ثابته، صور و مظاهر اين اسماء و صفات هستند و بهمين ترتيب، اعيان خارجي يا امور واقع نيز مظاهر اعيان ثابتهاند. ارزيابي، تحليل و نقد آراء امام خميني دربارة مراتب نظام هستي از اهداف اين پژوهش است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - ناموس طبيعت بمثابه راهكار سعادت بشر
آیتالله سیدمحمد خامنهایجهان آفرينش و طبيعت براساس قواعد و قوانين (نواميس يا سنن الهي) خلق شده و نظام خلقت بر آنها استوار است. مشيت و تقدير الهي بر اين قرار گرفته كه تمام اجزاء و اعضاي جهان هستي، با يكديگر و با مجموعة جهان خلقت، در ارتباطي و تعاملي دوسويه باشند. انسان نيز بعنوان عضوي از اين جه أکثرجهان آفرينش و طبيعت براساس قواعد و قوانين (نواميس يا سنن الهي) خلق شده و نظام خلقت بر آنها استوار است. مشيت و تقدير الهي بر اين قرار گرفته كه تمام اجزاء و اعضاي جهان هستي، با يكديگر و با مجموعة جهان خلقت، در ارتباطي و تعاملي دوسويه باشند. انسان نيز بعنوان عضوي از اين جهان، هم ميتواند بر آن اثر بگذارد و هم ميتواند از آن تأثير بپذيرد. اين تأثير و تأثر بر اساس قانون (ناموس) و قاعده» اصلي اين جهان، يعني تساوق «وجود» و «خير» مقدر شده است؛ آنجا كه خير هست، وجود نيز هست (و برعكس) و آنجا كه خير نباشد، «شر»، يعنيلاوجود و عدم است (و برعكس.) يگانه راه رسيدن انسان به سعادت حقيقي، هماهنگي و همراهي با نظام طبيعت و قواعد حاكم بر آن است؛ سنت الهي يا قانون و ناموس طبيعت بگونهيي است كه انحراف از آن، شر، بلا، ضرر، آفت، بيماري و ... را در پي خواهد داشت. جهان (انسان كبير) در برابر اعمال خوب و بد انسان (عالم صغير) واكنش نشان ميدهد؛ «گناه» كه همان تمرد از فرامين الهي يا انحراف از قواعد تكوين و طبيعت است، موجب شقاوت و بدبختي انسان خواهد بود و عذاب و كيفر الهي را در پي خواهد داشت. در اينجاست كه اسماء و صفات جلاليّه» خداوند، ظهور و تجلي مييابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - معاد جسمانی؛ با تکیه بر مبانی و اصول عرفانی ابنعربی
هادی جعفری علی ارشدریاحیابنعربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابنعربی نیز میتوان بُعد جسمانی ان أکثرابنعربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابنعربی نیز میتوان بُعد جسمانی انسان را پس از مرگ، در عالم برزخ و آخرت اثبات نمود. گذشته از کیفیت معاد جسمانی، این پرسش مطرح است که آیا بر اساس مبانی و اصول عرفانی ابنعربی، معاد جسمانی قابل اثبات است یا خیر؟ این مقاله که بر اساس روش تحلیل محتوا نوشته شده، درصدد پاسخ به پرسش مذکور است و به این نتیجه رسیده که بر اساس اصول و مبانی ابنعربی ـهمچون تمیز و تعین انسان در سیر صعود، نسبت میان عالم صغیر و عالم کبیر، نظریۀ اسماء متقابله، شرافت قوای حسی، خلقت انسان بر صورت خداوند، معرفتالنفس عرفانی، مقام جامعیت و اعتدال انسان، و تکرار در تجلی و تجدد امثالـ معاد جسمانی قابل اثبات است. افزون بر آن، مقالۀ پیشرو نشان میدهد این قول که اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیرجسمانی خود بازمیگردد، سخنی باطل است و صورت انسانی باید دارای بدن باشد، بهمیندلیل، با فرض اینکه شریعت نسبت به معاد جسمانی اظهارنظری نکرده باشد، باز هم معاد جسمانی از چشمانداز مبانی و اصول عرفانی قابل اثبات است. تفاصيل المقالة