-
حرية الوصول المقاله
1 - بررسی عوامل موثر بر رقابت¬پذیری شهری در بافت¬های تاریخی مطالعه موردی: بافت تاریخی آمل
سعید گلزارطاهر فرزین محمودی سیدمحمود میثاقیامروزه رقابت پذیری شهری چالش اصلی مدیران شهری در راستای دست یابی به جایگاهی شایسته برای شهرهاست. به همین منظور شناسایی مولفه های کلیدی ارتقای رقابت پذیری شهری یکی از عوامل اساسی در حفظ و توسعه شهرها به شمار می رود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که ابزارها أکثرامروزه رقابت پذیری شهری چالش اصلی مدیران شهری در راستای دست یابی به جایگاهی شایسته برای شهرهاست. به همین منظور شناسایی مولفه های کلیدی ارتقای رقابت پذیری شهری یکی از عوامل اساسی در حفظ و توسعه شهرها به شمار می رود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که ابزارها و عوامل موثر بر رقابت پذیری شهری بصورت عام و بستری های رقابت پذیری شهری در بافت تاریخی شهر آمل به صورت خاص کدام است؟ برای پاسخ به این سوالات از دو روش میدانی و کتابخانه ای برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره گرفته شده است و با روش توصیفی-تحلیلی نتایج پژوهش حاصل گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد بافت تاریخی آمل در زمینه تعامل، فرهنگ، سنت های مردم محلی از عوامل انسانی موثر بر رقابت پذیری شهرها، دارای ظرفیت ها و پتانسیل های فراوانی برای توسعه گردشگری شهری است. همچنین در زمینه نوآوری، خلاقیت و استعدادهای محلی نیز بافت قدیم آمل دارای استعدادهایی نظیر برخورداری از صنایع فرهنگی و بومی برخورداری از موسیقی سنتی است که به ترتیب می تواند در جهت توسعه کارآفرینی شهری و برندینگ شهری مورد توجه قرار گیرد. به همین جهت بافت قدیم آمل بسترهای لازم موثر بر رقابت پذیری شهری را در سطح استان برخوردار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحلیل و تبیین دلایل واسوخت از فخر در شعر شاعران خودستا (خاقانی شروانی، عرفی شیرازی، طالب آملی)
غلامرضا کافی«واسوخت از فخر یا ضد فخر» بهعنوان موضوعی نویافته، حاصل درنگ در شعر شاعران خاقانی شروانی، عُرفی شیرازی و طالب آملی است که بیش از دیگران از مفاخره در شعر خود سود بردهاند و منظور از واسوخت از فخر آن است که شاعرِ مغرور و خودستا در مواضعی از سخن، دست از مفاخره و گرانتنی بر أکثر«واسوخت از فخر یا ضد فخر» بهعنوان موضوعی نویافته، حاصل درنگ در شعر شاعران خاقانی شروانی، عُرفی شیرازی و طالب آملی است که بیش از دیگران از مفاخره در شعر خود سود بردهاند و منظور از واسوخت از فخر آن است که شاعرِ مغرور و خودستا در مواضعی از سخن، دست از مفاخره و گرانتنی برمیدارد و برعکس یا به فروتنی و تواضع زبان میگرداند یا آنکه ملول و دلشکسته گلایه و واگویه را مشق میکند. این مقاله نشان داده است، تغییر سه موقعیت سیاسی اجتماعی و معرفتی و سِنّی سبب واگشت از فخر میشود. در این مقاله ضمن اشاره به حیاتِ سه شاعر و دلایل خودستاییشان، تغییر سهگانۀ موقعیت آنان که سبب گرایش به ضدفخر شده است، با شواهد متعدد از شعرشان تحلیل و بررسی شده است. بازماندن از مناصب و موهبتها و انقلاب درونی شاعران، به همراه گذرِ عمر بهعنوان سه واکنش مهم در رفتار شاعران خودستا، رفتهرفته آنان را از تفاخر بهسمت تواضع کشانده و واگشت از فخر را در شعرشان رقم زده است. یافتهها نشان میدهد در هر سه شاعر، هر سه موقعیت باعث رویگردانی آنان از تفاخر میشود همچنین بیشترین فراوانی در فخریه و واسوخت از آن، در شعر خاقانی، سپس طالب آملی دیده میشود و عرفی در مرتبۀ بعد قرار دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تحلیل هستی شناختی انواع قیامت و رابطة مرگ با آن ها نزد سید حیدر آملی
فاطمه کوکرم عبدالله صلواتی عین الله خادمیقیامت در زبان رایج و بعقیدة همگانی، صرفاً ناظر به قیامت آفاقی است که جزئیات آن در ادیان الهی بیان شده است. اما عارفانی همانند سیدحیدر آملی با تفسیر انفسی از قیامت، گونه های متنوعی از قیامت را ترسیم و تبیین کرده اند؛ قیامتهایی که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است. پ أکثرقیامت در زبان رایج و بعقیدة همگانی، صرفاً ناظر به قیامت آفاقی است که جزئیات آن در ادیان الهی بیان شده است. اما عارفانی همانند سیدحیدر آملی با تفسیر انفسی از قیامت، گونه های متنوعی از قیامت را ترسیم و تبیین کرده اند؛ قیامتهایی که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است. پرسش اصلی نوشتار حاضر اينست كه از منظر سیدحیدر آملی، مرگ و انواع قیامت چه ارتباطی دارند؟ یافته های این پژوهش عبارتند از: 1) سیدحیدر قیامت را به قيامت آفاقی و انفسی تقسیم میکند و هرکدام از آنها را دارای دو قسم صوری و معنوی میداند و هر يك از اقسام صوری و معنوی را به صغری، وسطی و کبری تقسیم كرده است؛ به این ترتیب، او از دوازده قسم قیامت نام ميبرد. به بيان ديگر، قیامت انواع گوناگونی دارد که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است و آدمی باید به مرگ ارادی بمیرد تا بتواند قیامتهای گوناگون را شهود کند. 2) مرگی که آملی از آن سخن گفته است موجب امتداد انسان میشود، او را از انحصار زندگی اینجهانی بیرون آورده و گسترده-تر میکند و آفاق را بروی وی میگشاید و به حیاتش، خودش و نگاهش، وسعت ميبخشد؛ انسانی که بدنبال مرگ ارادی نیست و حیات اینجهانی دارد، بتعبیری انسانی کوتاهقامت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - پاسخ سيدحيدر آملي به تناقضنمايي عدم و ثبوت مظاهر در «حديث حقيقت»
محسن حبيبي علي يزداني«حديث حقيقت» كه كميل از امام علي (ع) نقل كرده، مضامين عاليهيي دارد و بزرگاني همچون سيدحيدر آملي بر آن شرح نوشته است. آملي در تفسير فقرة اول حديث، يعني «الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير اشارة» به اين موضوع اشاره ميكند كه طبق اين حديث، حق تعالي در صور مظاهر ظهور دارد و در أکثر«حديث حقيقت» كه كميل از امام علي (ع) نقل كرده، مضامين عاليهيي دارد و بزرگاني همچون سيدحيدر آملي بر آن شرح نوشته است. آملي در تفسير فقرة اول حديث، يعني «الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير اشارة» به اين موضوع اشاره ميكند كه طبق اين حديث، حق تعالي در صور مظاهر ظهور دارد و در عينحال، اين مظاهر معدومند. اين جمله متناقضنما (پارادوكسيكال) است ولذا سيد حيدر در پي حل آن برآمده است. از نظر او مظاهر و ماهيات در عدم خود ثابتند و به اسم «نور الهي» كه همان وجود حق تعالي است، ظاهر ميشوند. آنها دائماً در عدمند و اين اسم ظاهر الهي است كه آن به آن، به آنها وجود ميدهد وگرنه اگر دائماً موجود باشند، وجود دادن به آنها تحصيل حاصل خواهد بود. او در پاسخ به اين امر تناقضنما، از تمثيل دريا و موج بهره برده است. دريا در قالب موج نمود پيدا ميكند، پس موج از جهتي هست و از جهتي نيست. با اين توضيح سيدحيدر سعي كرده تناقضنمايي در فقره» اول حديث را مرتفع سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - مرگ ارادی از دیدگاه سید حیدرآملی و تحلیل عرفانی و روانشناختی آن
فاطمه کوکرم عبدالله صلواتی عین الله خادمیاين پژوهش به بررسي مرگ ارادي و اقسام آن از ديدگاه سيدحيدر آملي پرداخته است و سعي شده با تحليل عرفاني و روانشناختي، گونههاي مرگ ارادي را تبيين نمايد. بعقيدة نگارندگان، هريك از اقسام مرگ ارادي نوعي سلوك عملي محسوب ميشوند. قدر مشتركي ميان همة مرگها وجود دارد كه عبارتست ا أکثراين پژوهش به بررسي مرگ ارادي و اقسام آن از ديدگاه سيدحيدر آملي پرداخته است و سعي شده با تحليل عرفاني و روانشناختي، گونههاي مرگ ارادي را تبيين نمايد. بعقيدة نگارندگان، هريك از اقسام مرگ ارادي نوعي سلوك عملي محسوب ميشوند. قدر مشتركي ميان همة مرگها وجود دارد كه عبارتست از فاصلهگرفتن از تعلقات اينجهاني. پرسش اصلي آنست كه چگونه ميتوان تحليلي عرفاني و روانشناختي از انواع مرگ بروايت سيدحيدر آملي ارائه داد؟ بر اين اساس، دستاوردهاي اين پژوهش عبارتند از: 1) قدر مشتركي ميان انواع مرگها وجود دارد و آن جدا شدن از تعلقات اينجهاني و فاصله گرفتن از آنهاست؛ حال، نوع اين فاصلهگرفتنها ميتواند متفاوت باشد؛ گرسنگي، پوشيدن لباسهاي خاص و ... همة اينها ميتوانند ما را از تعلقات اينجهاني دور كنند. 2) دستاورد ديگر اين پژوهش، تحليل عرفاني و روانشناختي مرگ ارادي است؛ مثلاً مرگ سبز بمعناي پوشيدن لباس كمارزش است و بنابرين با نپوشيدن لباسهاي غرورآميز و اشرافي، سالك به مرگ ارادي ميتواند بميرد. رنگ سبز نماد تعادل و پايداري است و سالك با مرگ ارادي و از بين بردن نفسانيات، در خود به تعادل و جاودانگي دست پيدا ميكند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - اصول طراحی «مجموعه مسکونی» مبتنی بر «حکمت اسلامی» (بر اساس آراء علامه آیت الله جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات)
سلمان نقره کار ریحانه رحیمیبدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر أکثربدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر اساس آموزههای اسلامی باشد میتوان گفت که سبک زندگی مسلمانانه محقق شده و «معماری و شهرسازی» به هر میزان که تسهیلگر آن باشد، واجد صفت «اسلامی» است. هدف این تحقیق، دستیابی به اصولی برای چنین «معماری» در مقیاس «مجموعهمسکونی» است. پرسش پژوهش آنستکه «در طراحی مجموعه مسکونی چه اصولی را رعایت کنیم که زمینهساز سبک زندگی اسلامی شود؟». برای یافتن پاسخ، سه مسیر تحقیقاتی طی شد: از یکسو طی مدلسازی مفهومی، نُه مؤلفة کلیدی مجتمعمسکونی تبیین شد. از دیگرسو طی مطالعات کتابخانهای و روش تحلیل محتوا، رویکردهای مختلف درباره «مسکن اسلامی» دستهبندی و به دو روش «کمّی و کیفی» تحلیلگردید. از مسیر سوم، شاخصههای سبک زندگی اسلامی از نظر علامه جوادیآملی -بعنوان اسلامشناس مبنای تحقیق- بدستآمد (محتوا)؛ برایناساس، مجموعه مسکونی شامل چهار حوزه اصلی «مسکن، معابر، فضای خدماتی و فضای سبز و باز» میباشد. مسکن نیز خود شامل دو بخش «درون و برون» میشود. درون آن چهار حوزة فضای «فردی، خانوادگی، مهمان و خدماتی» و برون آن شامل «حجم و نما» میباشد که نسبت به درون و بیرون خود تکالیفی دارد. نتیجه تحقیق، دستیابی به «احکام طراحی» هر یک از این نُه عنصر تشکیلدهندة مجموعه مسکونی است که در قالب «اصول سلبی و ایجابی» بیان میشود. در شرایط کنونی کشور که بدلیل نیاز مردم به مسکن، سیاست «نهضت ملی تولید مسکن» از سوی مدیران مطرح شده است، دستاورد این تحقیق میتواند اصول راهنما در طراحی مجموعه مسکونی در خدمت طراحان قرار گیرد. همچنین مبنایی برای آموزش معماری و تربیت معماران بخصوص در دروس «طراحی مسکن و مجموعه مسکونی» باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - بررسي و نقد «فص حكمت عصمتي در كلمة فاطمي(س)»
محمود صیدیفص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية عنوان اثري است از استاد حسنزاده آملي كه بسياق فصوص الحكم ابنعربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همهجانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چن أکثرفص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية عنوان اثري است از استاد حسنزاده آملي كه بسياق فصوص الحكم ابنعربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همهجانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چنين مبحثي در عرفان نظري گرچه از جهاتي مدعايي ابداعي است اما با اشكالاتي روبروست: 1) در نقل احاديث و مستندات روايي آن عموماً دقت كافي صورت نگرفته است؛ برخي از احاديث مورد ادعا در منابع روايي يافت نميشود و برخي ديگر از منابع روايي نامعتبر نقل شدهاند؛ 2) ملكه عصمت اختصاص به فاطمه (س) ندارد، بنابرين اختصاص يافتن چنين فصي به ايشان نادرست بنظر ميرسد؛ 3) فصوص الحكم با فص آدمي(ع) شروع شده و با فص محمدي(ص) خاتمه مييابد، و از آنجا كه وارثين حقيقي پيامبر اسلام (ص) در ظهورات اسمائي، تابع ايشان هستند، احكام و مسائل عرفاني مرتبط با حضرت فاطمه (س) در فص محمدي (ص) جاي ميگيرد و نيازي به فصي جداگانه و متمايز نيست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - مبانی حاکم بر ساختار قرآن کریم در نسبت با علوم انسانی قرآنبنیان از منظر آیتالله جوادی آملی
نورالدین زندیه رامین اژدری سید محمد هادی موسوی بیوکیشناخت قرآن، از اینحیث که در مسئلهی تولید علمانسانی قرآنبنیان مؤثر بوده، بسیار اهمیت دارد؛ چراکه نوع نگاه ما به قرآن، میزان و نوع انتظار ما از قرآن را مشخص خواهدنمود. شناخت قرآن بر اساس نظام سهگانهی فاعلي، داخلي و نظام غايي قرآن قابل بررسی است. رابطهی بین «قرآن أکثرشناخت قرآن، از اینحیث که در مسئلهی تولید علمانسانی قرآنبنیان مؤثر بوده، بسیار اهمیت دارد؛ چراکه نوع نگاه ما به قرآن، میزان و نوع انتظار ما از قرآن را مشخص خواهدنمود. شناخت قرآن بر اساس نظام سهگانهی فاعلي، داخلي و نظام غايي قرآن قابل بررسی است. رابطهی بین «قرآن کریم» و «علم انسانی» بر اساس نظام داخلی قرآن، بهصورت مجموعهای از مبانی حاکم بر «محتوای» قرآن و مجموعهای از مبانی حاکم بر «صورت»، اعم از «زبان» قرآن و «اسلوب» آن قابل ترسیم است. محتوای قرآن کریم متناسب با غایت آن است و برای ارائه این محتوا، زبانی را بهکار گرفته که بتواند چنین هدفی را برآورده کند و همچنین ساختار و سبک، بهگونهای تنظیمشده که قابلیت تحقق چنین کاری را داشته باشد؛ لذا باید نسبت بین این زبان و ساختار را در مواجهه با زبان و ساختارهای علوم انسانی استخراج کرد. در این تحقیق با روش توصیفیـ تحلیلی بر اساس نظرات آیتالله جوادی آملی بیان خواهند شد که قرآن كريم نهتنها در سبک بیانی خود متفاوت عمل کرده است و بهطورکلی شيوههاي رايج در كتب بشري را در پيش نگرفته است، بلکه در ساختار و اسلوب چینش و نظمدهی نیز تفاوتهای اساسی و جدیای با کتب بشری دارد که مسائل مربوط به سیاق و سباق، چگونگی بهکارگیری تمثیلات و ... از مصادیق این ساختار و سبک خاص قرآن کریم است. تفاصيل المقالة