<p>با رشد روزافزون بانکداری برخط بانک&not;ها و مؤسسات مالی روزبه&zwnj;روز بیشتر به سمت استفاده از این فناوری و خدمات آن سوق پیدا می&not;کنند. باتوجه&zwnj;به حجم بالای تراکنش&not;ها امکان مدیریت آن&not;ها توسط نیروی انسانی عملاً غیرممکن است. به همین منظور امروزه رویکردهای مبتنی بر داده&zwnj;کاوی به کمک بانکداری برخط آمده است. در این مقاله یک مدل کارآمد برای شناسایی متقلبین در تراکنش&not;های کارت&not;های بانکی ارائه می-گردد. روش پیشنهادی از ماتریس مجاورت، جای&zwnj;گذاری ویژگی&not;های بدون مقدار با استفاده از وزن&not;دهی و الگوریتم تجمیعی جنگل تصادفی استفاده می&not;کند که در هر انشعاب آن با محاسبه وزن هر انشعاب، بهترین انشعاب تصمیم&not;گیرنده با استفاده از محاسبه هزینه مدل انتخاب می&not;شود. همچنین با استفاده از مدل کوادراتیک چندگانه بهترین جنگل را برای تصمیم&not;گیری انتخاب می&not;نماید. بدین ترتیب این روش را بر روی دو مجموعه&zwnj;داده که اولی 14 ویژگی و دومی 20 ویژگی داشته است تست کرده&zwnj;ایم و مشاهده شده است که مدل این تحقیق در مقایسه با درخت تصمیم و ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی و جنگل تصادفی معمولی که در حال حاضر بالاترین نتایج را نسبت به هر روشی از خود نشان داده&zwnj;اند نیز بهبودهایی داشته است. همچنین آزمایشات نشان می&not;دهد که هیچ یک از روش&not;های مذکور قادر به پیش&not;بینی خطای OOB نبوده و جنگل تصادفی معمولی که قادر به پیش&not;بینی این خطا می&not;باشد بسیار ضعیف&not;تر از مدل پیشنهادی عمل نموده است. فقط روش پیشنهادی است که می&not;تواند این مقدار را محاسبه نماید و مقدار مناسبی برای آن پیش&not;بینی نماید. همچنین در آزمایش روی مجموعه&zwnj;داده&zwnj;ی دوم نیز در همین حدود بهبودهایی داشته ایم که به تفضیل در مقاله ذکر شده است.</p>

<p>سیر و سلوک آداب و رسوم و کیفیت مقامات و احوال، و چگونگی در طریقت است و ترقی زندگی روحی را به سیر و سفر تشیبه کرده&zwnj;اند. سالک در سیر و سلوک از همان لحظه&zwnj;ای که به راه می&zwnj;افتد و در پی تکمیل خود برمی&zwnj;آید، در راه وصول به منظور و مقصود خود از منازل و مراحل گوناگونی می&zwnj;گذرد. سیر و سلوک طی کردن مراحل جهت تهذیب و تصفیه نفس است؛ و سالک را اهل سلوک و نیز اهل طریقت هم می&zwnj;نامند از آنجایی که در مورد سلوک عرفانی نظرات و انتقادات فراوانی وجود دارد، نویسنده کوشیده است تا دیدگاه ابن عربی و ترزا در مورد سلوک عرفانی را در اثر حاضر بررسی کند. این تحقیق به روش توصیفی - تحلیلی انجام پذیرفته و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روشاسنادی و کتابخانه ای گردآوری و تجزیه و تحلیل شده است. و در نتیجه نهایی تحقیق میتوان گفت ترزا در بیان مراحل، شرایط، روش و نتایج سلوک عرفانی منظم تر و روشمندتر بوده اما شیوه پردازش ترزا کاملاً علمی &zwnj;&zwnj;نیست بلکه بیشتر توصیه&zwnj;&zwnj;هایی ناظر به رفتار و تجربه سالکان است. اما ابن&zwnj;&zwnj;عربی شیو&zwnj;های کاملاً علمی&zwnj;&zwnj; دارد. او فردی است که اهل شهود و مکاشفه است و در دریافت شهود مقام دارد و حال نیست. او در تعبیر و تفسیر شهودها (چه خود و چه دیگران) ید طولانی دارد. ابن&zwnj;&zwnj;عربی حفظ سلامتی جسم در تمام مراحل سلوک را از ضروریات می&zwnj;&zwnj;داند و معتقد است در ریاضت نباید زیاده&zwnj;&zwnj;روی کرد اما ترزا به ریاضت شاقه نیز توجه دارد. هر دو عارف به کسب فضایل اخلاقی توجه داشته که ابن&zwnj;&zwnj;عربی اهم آن را توکل اما ترزا بیشترین تأکید بر تواضع و فرونی دارد. از دیدگاه ابن&zwnj;عربی غایت سلوک روحانی است. سالک الی الله در ابتدای سلوک معرفت به خویش و به تبع آن معرفت به خدا ندارد و در نهایت سلوک و معرفت به نفس می&zwnj;&zwnj;یابد و پی می&zwnj;&zwnj;برد که خود چیزی جز خدا نیست، که نتیجه سیر و سلوک را خودشناسی و درک وحدت وجود می&zwnj;&zwnj;داند. و ترزا مراحل سلوک را در "کاخ درون" هفت مرحله برشمرده و در نهایت به وحدت شهود رسیده&zwnj;است.</p>

<p>یکی از مهم&not;ترین ویژگی&not;ها و امتیازات روی&not;کرد &laquo;اخلاق وحیانی ـ نقلی&raquo; در مقابل &laquo;اخلاق عرفانی&raquo; میزان بودنِ اخلاق نقلی برای اخلاق عرفانی است. پژوهش پیشِ&not;رو جوانب این مسأله را به روش تحلیلی ـ اسنادی مورد بررسی قرار داده است. مکتب اخلاق وحیانی، موازین خود را در دو قالب &laquo;تئوری&raquo; یعنی &laquo;آموزه&not;های اخلاقی&raquo; و &laquo;عملی&raquo; یعنی &laquo;شخص انسان کامل&raquo; ارائه داده است. در یک نگاه کلان، کلّیتِ مکتب اخلاق عرفانی با موازین اخلاق وحیانی، هم&not;سویی داشته و نگاه کسانی که در این ساحت، دچار افراط و یا تفریط شده&not; و جنبه ظاهریِ دین را نادیده گرفته و یا در مقابل، بُعد باطنی شریعت و مقامات عرفانی را انکار کرده&not;اند قابل پذیرش نیست. و اما در یک نگاهِ جزئی و تفصیلی، برخی مسائل مطرح در اخلاق عرفانی هماهنگی با موازین اخلاق وحیانی ندارد که این موارد همیشه از سوی عارفان راستین مورد نقد و انکار بوده است. به&not;دور بودن رویه اباحی&not;گری و یا شاهدبازی از میزان شریعت، کاملا روشن است. افراط در روش ملامی&not;گری نیز به خروج از میزان شریعت می&not;انجامد. برخی گرایشات رهبانیت&not;گرایانه همچون ترک ازدواج، فاصله-گرفتن از اجتماع، افراط در عبادت&not;های طاقت&not;فرسا و یا زیاده&not;روی در خلوت&zwnj;گزینی و یا در گرسنگی-کشیدن از دیگر رفتارهای به&not;دور از میزان شریعت است که اگر چه از سوی برخی مطرح شده اما در عرفان اصیل اسلامی، همیشه مورد انتقاد بوده است.</p>

<p>هدف پژوهش حاضر، بررسی فلسفه مبانی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه ابن رشد می&not;باشد. پژوهش به&not;لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، کیفی و از نوع توصیفی تحلیلی است. کاوش در ژرفای اندیشه ابن&not;رشد حاکی از آنست که به پیروی از روش استقراء و برهان در فهم مسائل حتی در شرع معتقد است و در واقع، آموزش و پذیرش دین با عقل و منطق را هماهنگ می&not;داند. وی که در تعلیم و تربیت به پیشینیان بهای خاصی می&not;دهد، جهت دوری از خرافات و تبعات آن به تفکر عقلانی و ذهنی تشویق می&not;کند. ابن&not;رشد تربیت ذوقی، زیبایی&not;شناختی و حیاتی شامل هنر، موسیقی و ورزش را به منظور رشد و تهذیب ذوق و حرکت مؤثر، هماهنگ و موزون، ضروری می&not;داند. وی خواستار آموزش مسئولانه یعنی تعهد به آزادی و انتخاب است که افراد به سمت مشاغل مناسب هدایت شوند تا آنچه را که شایستگی آن را دارند، انجام دهند، زیرا اعتدال مایه سعادت است. ابن&not;رشد همچنین در تعلیم و تربیت و آموزش قایل به مواردی این&not;چنین می&not;باشد: هوشمندی در تعلیم وتربیت و کسب تجربه، آموزش وجوب گشودگی به دیگران و دوری از گوشه&not;گیری، آموزش در فضای شاد و به&not;دور از خشونت، آموزش ارتباط با تفاوت&not;ها، تربیت دینی و آموزش ارزشها و اخلاق به جوانان، داستانهای واقع&not;گرایانه برای توسعه منطق، تعلیم وتربیت افراد با توجه به استعدادهای خود و درنظر گرفتن تفاوتهای فردی در تحصیل، تلقین ارزش&not;های زیبایی، تعلیم و تربیت بر اساس دو هدف اساسیِ ایمنی روح و سلامت جسم (نیاز به تربیت بدنی و آموزش موسیقی سالم از سنین پایین).</p>

<p>بیش از نیمی از زنان و کودکان جهان در کشورهایی زندگی می کنند که جنگ و درگیری را تجربه کرده اند. جامعه بین المللی نمی تواند مصائب آنها را نادیده بگیرد. به نظر می رسد در درگیری های معاصر چندان به حقوق بین الملل بشردوستانه توجه نشده است. استفاده مکرر از سلاح های شیمیایی و منفجره در مناطق شهری، خشونت جنسی، آوارگی، کشتار جمعی و... نشانه عدم پایبندی به اخلاق و حقوق بشر بنیادین می باشد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی معضلات اخلاقی ناشی از نقض قوانین بشردوستانه در حمایت از کودکان و زنان در مخاصمات مسلحانه بین المللی از منظر حقوق بین الملل پرداخته است. دشمن همواره سعی دارد که از طریق فشار بر افراد غیرنظامی، حریف خود را تسلیم خواسته&not;های خود کند و در این رقابت ناعادلانه، زنان و کودکان اولین قربانیان بی دفاع و بی پناه هستند. نتایج پژوهش نشان می&not;دهد که با توجه به اصول حقوق بشردوستانه بین&not;المللی که به صورت واضح در اسناد بیان شده است، لازم و ضروری است که توسط طرفین درگیر؛ عواملی چون پایبندی به اصول اخلاقی، اصل کرامت انسانی، اصل محدودیت در استفاده از سلاح&not;های غیرمجاز و ابزارهای جنگی غیرمعمول، اصل تفکیک میان نظامیان و غیرنظامیان، اصل منع درد و رنج بیش از اندازه، اصل تناسب، اصل حفظ محیط&not;زیست، اصل ضرورت نظامی و اصل احتیاط، که از جمله اصول اساسی حقوق بشردوستانه هستند، باید در مخاصمات مسلحانه بین&not;المللی و داخلی، مورد توجه و احترام قرار گیرند.</p>