-
المقاله
1 - مبانی و کاربست «دیگری» برای نظم سیاسی- اجتماعی از منظر «ریچارد رورتی»پژوهش سیاست نظری , العدد 27 , السنة 14 , بهار-تابستان 1399تساهل و پذیرش دیگری، لازمۀ حیات و پویایی نظم سیاسی- اجتماعی مدرن است. «ریچارد رورتی» از مهم ترین اندیشمندان و فیلسوفان پستمدرن است که توجه خاصی به مفهوم دیگری از منظر فکری- اندیشهای و نیز پرگماتیستی ناظر بر سودمندی اجتماعی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مبان أکثرتساهل و پذیرش دیگری، لازمۀ حیات و پویایی نظم سیاسی- اجتماعی مدرن است. «ریچارد رورتی» از مهم ترین اندیشمندان و فیلسوفان پستمدرن است که توجه خاصی به مفهوم دیگری از منظر فکری- اندیشهای و نیز پرگماتیستی ناظر بر سودمندی اجتماعی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مبانی فکری و اندیشهای مفهوم دیگری و کاربست یا سودمندیهای عملی آن در در قلمرو سیاست و اجتماع است. در این پژوهش، پرسش اصلی آن است که اساساً چه ارتباط یا نسبتی بین مفهوم دیگری و نظم یا سامان اجتماعی و سیاسی در اندیشۀ رورتی هست؟ یافتۀ کلی این پژوهش آن است که رورتی با نقد روایتهای کلان و نفی حقیقت عام و کلی انتزاعی، قائل به نظامی تکثرگراست که حضور دیگری هم لازمه و هم سودمند برای پویایی نظم سیاسی و اجتماعی مدرن است که در حال حاضر در لیبرال دموکراسیهای کنونی، تاحدی تحقق یافته است، اما دارای کاستیهای جدی نیز هستند. بر همین اساس وی با نقد اندیشههای مدرنیته و کلان روایتهای این گفتمان و رد اصل کوژیتوی دکارتی تحت تأثیر امانوئل لویناس، توجه به ضرورت دیگری و روامداری و مسئولیتپذیری در قبال آن را مهم تر از توجه به مفهوم خود میپندارد. در نظام اندیشۀ ریچارد رورتی، مفهوم دیگری از زمینههای فلسفی خود فراتر رفته، در حوزۀ اخلاق به همبستگی و همدردی و در حوزۀ سیاست به دموکراسی نوپراگماتیسم گسترش مییابد. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - نظم سیاسی کوهنی و لاکاتوشی: منعطف یا سخت؟پژوهش سیاست نظری , العدد 30 , السنة 16 , پاییز-زمستان 1400پارادایم کوهن و برنامه پژوهش علمی لاکاتوش، بهعنوان دو سنت روششناسی رقیب، نگرشیهای نو در تاریخ علم و معرفت/ حقیقت ایجاد کردند. این مقاله میکوشد میان روششناسی این دو مورخ علم با سیاست نظری پیوند برقرار کند و این پرسشها را طرح میکند: روششناسی کوهن و لاکاتوش، حاوی چ أکثرپارادایم کوهن و برنامه پژوهش علمی لاکاتوش، بهعنوان دو سنت روششناسی رقیب، نگرشیهای نو در تاریخ علم و معرفت/ حقیقت ایجاد کردند. این مقاله میکوشد میان روششناسی این دو مورخ علم با سیاست نظری پیوند برقرار کند و این پرسشها را طرح میکند: روششناسی کوهن و لاکاتوش، حاوی چه نظم سیاسیاند؟ آیا این نظمهای سیاسی، منعطف هستند یا سخت؟و چگونه تغییر میکنند؟ این مقاله بر اساس اصل سازگاری (سازگاری نتایج با اصول اولیه) میکوشد تا بدین پرسش ها، پاسخ دهد. این مقاله نشان میدهد که نظم سیاسی کوهنی و لاکاتوشی، هر دو بر اساس رقابت و منازعه شکل میگیرند؛ اما به محض تثبیت، هر دو به یک نظم سخت تا نیمه سخت بدل میشوند: یعنی اولی تکثر و تغییرات (اصلاحات) را صرفاً در چهارچوب پارادایم مسلط میپذیرد و دومی صرفا در امور حاشیهای که خطری برای هستۀ سخت قدرت نداشته باشد با وجود این، تغییر انقلابی در نظم سیاسی کوهنی، اندکی راحت تر از نظم سیاسی لاکاتوشی اتفاق میافتد. زیرا روششناسی نسبی گرایانه کوهن میپذیرد که هیچ نظم ذاتی وجود ندارد؛ پس در وضعیت بحرانی یعنی از دست رفتن کارآمدی و اجماع نخبگان، میتوان به سوی یک نظم جدید حرکت کرد. اما روششناسی تاریخ گرای لاکاتوشی، یک نظم محافظه گراتر را ایجاد میکند؛ زیرا تأکید دارد که باید به هستۀ سخت نظم سیاسی فرصت داد تا تمامی ظرفیتهای خود را در بستر تاریخ آشکار نماید و صرفاً در صورت تولید نکردن محتوای تجربی و نظری، میتواند جای خود را به یک نظم سیاسی جدید دهد. در کل هر دو نظم دگراندیش ستیز هستند. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - حکمراني در ايران، آسيبشناسي و ارائه راهبردهاراهبرد توسعه , العدد 49 , السنة 13 , بهار 1396حکمراني خوب ناظر بر نحوه اعمال قدرت و حاکميت است که بر مبناي شاخصهاي مهمي همچون: حاکميت قانون، پاسخگويي، شفافيت در تصميمگيريها و کنشها، مسئوليتپذيري، نظارت قاعدهمند و مستمر، نظارتپذيري، عدم تبعيض، عدم فساد و التزام و تعهد عمومي به اخلاق مدني تعريف ميشود. در جوام أکثرحکمراني خوب ناظر بر نحوه اعمال قدرت و حاکميت است که بر مبناي شاخصهاي مهمي همچون: حاکميت قانون، پاسخگويي، شفافيت در تصميمگيريها و کنشها، مسئوليتپذيري، نظارت قاعدهمند و مستمر، نظارتپذيري، عدم تبعيض، عدم فساد و التزام و تعهد عمومي به اخلاق مدني تعريف ميشود. در جوامع پيچيده شونده امروز، حکمراني بايستي مقولهاي ناظر به روابط دو سويه، همکاريجويانه و اعتمادآميز بين حکومت و نهادهاي مدني و شهروندان تلقي شود، نه مقولهای صرفاً حکومتي. در اين نوشتار، نگارنده درصدد است که نخست، نگاهي آسيبشناسانه نسبت به فرايند حکمراني و نحوه ارتباط حکومت و نهادهاي مدني در ايران داشته باشد؛ سپس با استفاده از مباحث نظري، راهبردهايي در خصوص ايجاد و گسترش حکمراني خوب بر مبناي تعامل، همکاريجويي و مسئوليتپذيري دو سويه بين حکومت و نيروهاي اجتماعي و نهادهاي مدني ارائه ميگردند. تفاصيل المقالة