فهرس المقالات سیدمحسن علوی پور


  • المقاله

    1 - سير تطور «لذت» در انديشه سياسي کلاسيک
    پژوهش سیاست نظری , العدد 24 , السنة 13 , پاییز-زمستان 1399
    با توجه به اینکه در اندیشه سیاسی کلاسیک، انسان موجودی طبعاً اجتماعی انگاشته می‌شود، بسیاری از مقوله های بشری که در دوران مدرن به عرصه خصوصی رانده شده است، در زمره مباحث فلسفه سیاسی قرار دارد و جایگاه برجسته ای را در آن اشغال می‌کند. «لذت» از جمله این مقوله هاست که فیلس أکثر
    با توجه به اینکه در اندیشه سیاسی کلاسیک، انسان موجودی طبعاً اجتماعی انگاشته می‌شود، بسیاری از مقوله های بشری که در دوران مدرن به عرصه خصوصی رانده شده است، در زمره مباحث فلسفه سیاسی قرار دارد و جایگاه برجسته ای را در آن اشغال می‌کند. «لذت» از جمله این مقوله هاست که فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو و اخلاف آنها درباره آن تأمل کرده‌اند و در چارچوب فلسفه سیاسی - اخلاقی خود بدان پرداخته‌اند. با این حال هر چند افلاطون رساله فیلبوس را اساساً به بررسی موضوع «لذت» اختصاص می‌دهد و ارسطو در دو بخش از اخلاق نیکوماخوس بدان می‌پردازد، با هلنیسم رومی به تدریج «لذت» از جایگاه سیاسی خود فروکاهیده شده، به عرصه اخلاق خصوصی هدایت می‌شود. اپیکور از جمله کسانی است که «لذت» را در مرکز توجه قرار می‌دهد، اما نه - مانند ارسطو - به عنوان فعالیتی اجتماعی، بلکه چونان مقوله‌ای مربوط به تهذیب فردی و همین مقدمه‌ای است برای آنکه در ادامه و با ظهور مسیحیت، «لذتِ» رانده‌شده از اندیشه سیاسی به امری کاملاً الهیاتی تقلیل یابد و به جای آنکه در ترسیم جامعه نیک‌سامان جایی برای خود بیابد، به امری در چارچوب روابط انسان - خدا تبدیل می‌شود و در نتیجه دیگر نه موضوع فهم هنجاری اجتماعی و سیاسی، که مقوله‌ای مربوط به فرمان‌برداری از امر الهی است. با سنت آگوستین، این امر تثبیت می‌شود و «لذت» در سیر تطور خویش از امر سیاسی به امر مذهبی تحول می‌یابد که در ادامه، امکان ظهور لذت‌گرایی مدرنِ فارغ از مبانیِ اخلاق اجتماعی را فراهم می‌آورد. به منظور درک چگونگی تغییر جایگاه مقوله «لذت» از امر سیاسی در فلسفه اخلاق یونان به امر خصوصی در فلسفه سیاسی مدرن، مقاله حاضر به بررسی فرایند تحول «لذت» از امر هنجاری به یک مقوله صرفاً مذهبی در دوران کلاسیک می‌پردازد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - جدال دراماتيک قانون و عدالت در کريتوي افلاطون
    تاریخ فلسفه , العدد 29 , السنة 8 , تابستان 1396
    تأثير حيات فكري و جسمي و درنهايت مرگ سقراط در تاريخ تفكر، همواره نقطه عطف و محل تأمل بسياري از انديشمندان بوده و هست بطوري كه سقراط را جزو معدود انديشمندان ميدانند كه تلازم و هم‌پيوندي نظر و عمل را بخوبي نشان داده است. گزاره‌هاي اخلاقي سقراطي در وجه عملي در زندگي او ظهو أکثر
    تأثير حيات فكري و جسمي و درنهايت مرگ سقراط در تاريخ تفكر، همواره نقطه عطف و محل تأمل بسياري از انديشمندان بوده و هست بطوري كه سقراط را جزو معدود انديشمندان ميدانند كه تلازم و هم‌پيوندي نظر و عمل را بخوبي نشان داده است. گزاره‌هاي اخلاقي سقراطي در وجه عملي در زندگي او ظهور يافته و چالشهايي را برانگيخته كه امروزه مهترين مسائل سياسي ـ اجتماعي جهان و جامعه ما هستند. تبعيت از قوانين و حکم حکومت و نسبت آن با عدالت از جمله چالشهاي بنيادين و مسئله‌يي زنده در انديشه سياسي است كه سقراط در «همپرسه كريتو» آن را در وجهي دراماتيك مورد سنجش و آزمون قرار داده است. نوشتار حاضر با تمركز بر اين اثر، تلاش مينمايد با تحليل سويه‌هاي مختلف آن، جدال دراماتيك قانون و عدالت را مورد بررسي قرار دهد و با روشي (تحليلي) به بررسي اين مسئله ميپردازد كه قرباني شدن در پاي قانون، حتي اگر غيرعادلانه و به ارزش جان انسان باشد، با عدالت چه نسبتي دارد. تفاصيل المقالة