سير تطور «لذت» در انديشه سياسي کلاسيک
الموضوعات :
1 - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
الکلمات المفتاحية: لذت فعالیت اخلاق اجتماعی اخلاق خصوصی فلسفه سیاسی کلاسیک,
ملخص المقالة :
با توجه به اینکه در اندیشه سیاسی کلاسیک، انسان موجودی طبعاً اجتماعی انگاشته میشود، بسیاری از مقوله های بشری که در دوران مدرن به عرصه خصوصی رانده شده است، در زمره مباحث فلسفه سیاسی قرار دارد و جایگاه برجسته ای را در آن اشغال میکند. «لذت» از جمله این مقوله هاست که فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو و اخلاف آنها درباره آن تأمل کردهاند و در چارچوب فلسفه سیاسی - اخلاقی خود بدان پرداختهاند. با این حال هر چند افلاطون رساله فیلبوس را اساساً به بررسی موضوع «لذت» اختصاص میدهد و ارسطو در دو بخش از اخلاق نیکوماخوس بدان میپردازد، با هلنیسم رومی به تدریج «لذت» از جایگاه سیاسی خود فروکاهیده شده، به عرصه اخلاق خصوصی هدایت میشود. اپیکور از جمله کسانی است که «لذت» را در مرکز توجه قرار میدهد، اما نه - مانند ارسطو - به عنوان فعالیتی اجتماعی، بلکه چونان مقولهای مربوط به تهذیب فردی و همین مقدمهای است برای آنکه در ادامه و با ظهور مسیحیت، «لذتِ» راندهشده از اندیشه سیاسی به امری کاملاً الهیاتی تقلیل یابد و به جای آنکه در ترسیم جامعه نیکسامان جایی برای خود بیابد، به امری در چارچوب روابط انسان - خدا تبدیل میشود و در نتیجه دیگر نه موضوع فهم هنجاری اجتماعی و سیاسی، که مقولهای مربوط به فرمانبرداری از امر الهی است. با سنت آگوستین، این امر تثبیت میشود و «لذت» در سیر تطور خویش از امر سیاسی به امر مذهبی تحول مییابد که در ادامه، امکان ظهور لذتگرایی مدرنِ فارغ از مبانیِ اخلاق اجتماعی را فراهم میآورد. به منظور درک چگونگی تغییر جایگاه مقوله «لذت» از امر سیاسی در فلسفه اخلاق یونان به امر خصوصی در فلسفه سیاسی مدرن، مقاله حاضر به بررسی فرایند تحول «لذت» از امر هنجاری به یک مقوله صرفاً مذهبی در دوران کلاسیک میپردازد.
برن، ژان (1381) فلسفه اپيکور، ترجمه سيد ابوالقاسم پورحسيني، چاپ دوم، تهران، شرکت سهامي کتابهاي جيبي.
کاپلستون، فردريک (1380) تاريخ فلسفه، ترجمه سيد جلالالدين مجتبوي، جلد اول، يونان و روم، چاپ چهارم، تهران، علمي و فرهنگي، سروش.
گمپرتس، تئودور (1375) متفکران يوناني، ترجمه محمدحسن لطفي، جلد سوم، تهران، خوارزمي.
مکاينتاير، السدر (1379) تاريخچه فلسفه اخلاق، ترجمه انشاءالله رحمتي، تهران، حکمت.
Aristotle (1893) Nicomachean Ethics, Trans. By F. H. Peters, London, Kegan Paul, Trench, Trubner & Co.
Augustin, St. Thomas (1972) City of God, Ed. By David Knowles, London, Penguin Books.
Cicero, Marcus Tullius (1961) De Officiis (On Duties), trans. to English W. Miller, Harvard University Press, Cambridge, MA.
Denise, Peterfreund & White (1999) Great Traditions in Ethics, Wadsworth Publishing Company, USA.
Graham, Gordon (2004) Eight Theories of Ethics, Routledge, New York.
Habermas, Jürgen (1973) Theory and Practice, trans. to English J. Viertel, Bacon Press, Boston.
Kenny, Anthony (2004) A New History of Western Philosophy, Vol. I, Ancient Philosophy, Oxford University Press, Oxford.
-------- (2005) A New History of Western Philosophy, Vol. II, Medieval Philosophy, Oxford University Press, Oxford.
MacIntyre, Alasdair (1988) Whose Justice? Which Rationality?, Duckworth, London.
Plato (1997) Complete Works, Ed. Cooper, John M., Hackett Publishing Company, Indianapolis/Cambridge.
Ross, Sir David (1995) Aristotle, Routledge, London & New York.
White, Nicholas (2006) A Brief History of Happiness, Blackwell Publishing, USA, UK, Australia.