فهرس المقالات حسین حاتمی نژاد


  • المقاله

    1 - تحلیل ژئوپولیتیکی چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان و ارائه مدل راهبردی
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 62 , السنة 17 , پاییز 1398
    در ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کش أکثر
    در ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کشورهای بحرانی و توسعه نیافته جهان محسوب می گردد که هیچ چشم انداز مشخصی برای حرکت در جهت توسعه ندارد؛ نه در سطح نظریه پایه توسعه، نه راهبردهای مشخص و منسجم توسعه و نه هیچگونه سند عملیاتی با ضمانت اجرا. این مشکلات افغانستان ریشه در مسائل جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی داخلی و خارجیدارد. بنابراین برنامه ریزی جهت توسعه سرزمینی این کشور نیز در گرو حل و چاره اندیشی مسائل مذکور است. برنامه-ریزی راهبردی با چهارچوب و ملاحظات سیاسی و امنیتی می تواند سبب کاهش تهدیدات امنیتی و چالش های سیاسی و در نتیجه توسعه سرزمینی گردد. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر آمایش سرزمینی در کشور افغانستان از منظر ژئوپولیتیکی مورد تحلیل قرار گیرد. در این راستا دو سوال قابل طرح است که: 1) قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدهای ژیوپولیتیکی کشور افغانستان در راستای آمایش سرزمینی این کشور کدامند؟ 2) براساس عوامل ژیوپولیتیک داخلی و خارجی چگونه می توان چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان را ترسیم نمود؟ این مقاله به شیوهای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است و داده های مورد نیاز نیز به شیوۀ کتابخانه ای، اسنادی و بهره گیری از پایگاهها و سایتهای معتبر اینترنتی گردآوری شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی تاثیرات به¬کارگیری سیستم نظارت هوشمند (CCTV) در کاهش جرائم شهری
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 52 , السنة 15 , بهار 1396
    یکی از کارویژه‏های اصلی حکومت‏ها در اداره بهتر قلمرو تحت حاکمیت خود، نظارت بر جریان امور اجتماعی و کنترل رفتارهای شهروندان در چارچوب قانون است. مدیریت و ساماندهی زندگی اجتماعی در دوران حاضر به دلیل پیچیدگی فرآیندهای گوناگون سیاسی، امنیتی و... در محیط‏های جغرافیایی از جم أکثر
    یکی از کارویژه‏های اصلی حکومت‏ها در اداره بهتر قلمرو تحت حاکمیت خود، نظارت بر جریان امور اجتماعی و کنترل رفتارهای شهروندان در چارچوب قانون است. مدیریت و ساماندهی زندگی اجتماعی در دوران حاضر به دلیل پیچیدگی فرآیندهای گوناگون سیاسی، امنیتی و... در محیط‏های جغرافیایی از جمله شهرهای بزرگ، کاری بس طاقت‏فرسا بوده و نیازمند به کارگیری روش‏ها و ابزار کارآمد در این زمینه است. مسلماً همه‏ی دولت‏ها برای تأمین نیازهای گوناگون شهروندان خود از جمله امنیت محیط‏های شهری، از همه‏ی امکانات و ابزارهای لازم بهره‏گیری می‏نمایند؛ لیکن با این وجود، همواره فضاهایی وجود دارند که علیرغم تلاش دولت‏ها، خارج از نظارت و کنترل آن‏ها هستند. در این قبیل فضاها که به منزله‏ی حفره‏های دولت محسوب می‏شوند، حجم گسترده‏ای از جرائم و ناامنی‏های پیدا و پنهان بوقوع می‏پیوندد که باعث اختلال در جریان طبیعی امور اجتماعی می‏گردند. پرسشی که در این رابطه وجود دارد آن است که، چگونه می‏توان میزان نظارت و کنترل دولت‏ها را در این فضاها افزایش داد؟ در پاسخ به پرسش فوق، طی مقاله حاضر، تلاش شده تا ضمن بررسی اثرات به کارگیری ابزار هوشمند نظارت و کنترل (دوربین مداربسته)، در کاهش تخلفات و جرائم شهری، چگونگی افزایش کارائی دولت‏ها در کنترل فرآیندهای شهری مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد. پژوهش حاضر، به روش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایه‏ی داده‏های میدانی انجام شده، بنابراین برای تجزیه و تحلیل و نتیجه‏گیری، افزون بر منابع کتابخانه‏ای و الکترونیکی از یافته‏های پرسش‏نامه‏ای نیز استفاده شده است. لازم به ذکر است که روایی سوالات پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل عاملی و پایایی سوالات پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ آزموده شدند. در نهایت هم داده‏های حاصل از پرسشنامه از طریق آزمون میانگین یک جامعه (T-test)، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از بررسی‏های این مقاله نشان می‏دهد، به کارگیری سیستم‏های هوشمند نظارت در محیط‏های شهری، نقش چشم‏گیری در کاهش جرائم و ناامنی‏های اجتماعی دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - پویش فضایی شهر اسلامی بر اساس نظریه پیچیدگی؛ مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر تهران
    مطالعات شهر ایرانی-اسلامی , العدد 37 , السنة 10 , پاییز 1398
    شهر همیشه پویا و در حال تحول است. این پویایی و تحول در شهرهای اسلامی، تحت تاثیر تنوعی از عوامل برون زا و درون زا، ظهور پیچیده ای داشته است. لذا هدف این پژوهش مطالعه و بررسی پیچیدگی های پویش فضایی شهر اسلامی از منظر نظریه پیچیدگی و برنامه ریزی این پویایی ها از نگاه انگار أکثر
    شهر همیشه پویا و در حال تحول است. این پویایی و تحول در شهرهای اسلامی، تحت تاثیر تنوعی از عوامل برون زا و درون زا، ظهور پیچیده ای داشته است. لذا هدف این پژوهش مطالعه و بررسی پیچیدگی های پویش فضایی شهر اسلامی از منظر نظریه پیچیدگی و برنامه ریزی این پویایی ها از نگاه انگاره شهر به عنوان یک سیستم پیچیده است. روش تحقیق این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها بر پایه روش اسنادی و میدانی است. نمونه آماری پژوهش را ۸۵ نفر از مدیران شهری و کارشناسان شهرداری (شاغل در منطقه ۱۲، نواحی شش گانه آن و نواحی ۱ و ۲ منطقه ۱۱) تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران تعیین شده اند. با به کارگیری روش و نرم  افزار مکتور و انتخاب بخش مرکزی شهر تهران به عنوان محدوده مورد مطالعه، نتایج زیر حاصل شد: نخست، در دهه های اخیر عوامل و فرایندهای گوناگونی در پویش فضایی شهر تهران (به عنوان یک شهر اسلامی و مسلمان نشین) و بخش مرکزی آن نقش داشته اند که آن را به عنوان یک سیستم پیچیده معرفی می کنند. دوم، تنوع بازیگران فضایی با مواضع متفاوتی از واگرایی، همگرایی و رقابت در پویش فضایی بخش مرکزی شهر تهران حکایت از تنوع، پیچیدگی و گوناگونی عناصر مداخله در برنامه ریزی شهری در این محدوده دارد. یعنی در مطالعه و برنامه ریزی شهر اسلامی نمی توان به یک عامل مانند مدرنیسم یا جهانی شدن اکتفاء کرد و باید تنوع و گوناگونی فرایندها و بازیگران فضایی را در قالب نظریه پیچیدگی مورد مطالعه قرار داد و با توجه به این تنوع، تمام برنامه ها و طرح های شهری را برنامه ریزی کرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تحلیل و بررسی کیفیت زندگی شهری از نگاه پیچیدگی(مطالعه موردی : ناحیه 2 منطقه 13شهرداری تهران)
    پژوهشنامه جغرافیا و نظام های فضایی , العدد 1 , السنة 2 , بهار 1400
    کیفیت زندگی شهری مفهومی چند بعدی است و ابعاد مختلف اجتماعی،اقتصادی،سیاسی وکالبدی را در بر می گیرد.این تنوع در ابعاد، سبب می شود تا برنامه ریزی کیفیت زندگی تحت تاثیر بازیگران و عوامل مختلف قرار بگیرد و با ویژگی های پیچیدگی چون عدم قطعیت،رشد غیر خطی و قابلیت غیر قابل پیش أکثر
    کیفیت زندگی شهری مفهومی چند بعدی است و ابعاد مختلف اجتماعی،اقتصادی،سیاسی وکالبدی را در بر می گیرد.این تنوع در ابعاد، سبب می شود تا برنامه ریزی کیفیت زندگی تحت تاثیر بازیگران و عوامل مختلف قرار بگیرد و با ویژگی های پیچیدگی چون عدم قطعیت،رشد غیر خطی و قابلیت غیر قابل پیش بینی متبلور شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی چگونگی کیفیت زندگی شهری در ناحیه ۲ شهرداری منطقه 13 تهران و تحلیل عوامل موثر بر آن از نگاه پیچیدگی است.شیوه جمع‌آوری اطلاعات مبتنی بر پرسشنامه و مصاحبه بوده است و برای تحلیل داده ها از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و نرم‌افزار Expert Choice و روش مکتور (Mactor) استفاده شده است.نمونه آماری پژوهش شامل ۲۸۰ نفر از ساکنین و ۵۰ نفر از کارشناسان شهرداری منطقه ۱۳ و ناحیه ۲ آن است.در بررسی چگونگی کیفیت زندگی بر اساس نتایج تکنیک AHP مشخص شد که از نظر کیفیت ابعاد کالبدی- فضایی (عینی )، زیست ‌محیطی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی، محله نیرو هوایی و از نظر کیفیت ابعاد کالبدی- فضایی(ذهنی) محله پیروزی،مطلوب ترین محلات به حساب می آیند.اما در بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی مشخص شد که تنوعی از بازیگران در سیاستهای تاثیرگذار بر کیفیت زندگی شهری تهران نقش دارند و مواضع متفاوتی از همگرایی،واگرایی و رقابت نسبت به سیاستهای کیفیت زندگی از خود نشان می دهند. چنین تنوعی در بازیگران و همگرایی،واگرایی و رقابت در موضع گیری آنها در قبال سیاستها، حکایت از تنوع و گوناگونی عناصر مداخله در برنامه ریزی شهری به ویژه کیفیت زندگی دارد.یعنی دوران انگاره شهر به عنوان ماشین با ابزار اجرایی مانند طرح های جامع و تفصیلی و مدلهای ایستا به پایان رسیده است و انگاره ای جدید به نام شهر به عنوان یک سیستم پیچیده را تداعی می کند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - مرور و تحلیلِ محتوای کیفی بنیان‌های نظری بازآفرینی شهری
    مطالعات شهر ایرانی-اسلامی , العدد 47 , السنة 13 , بهار 1401
    با آغاز قرن بیست‌و‌یکم، سیاست‌های مختلفی به منظور مدیریت پیچیدگی‌ها و عدم قطعیت‌ سیستم‌های شهری، به‌ویژه در مقیاس کلانشهری اتخاذ گردیده که «بازآفرینی شهری» به‌عنوان سیاست‌ معطوف به بافت‌های مرکزی- میانی و پهنه‌های ناکارآمد و فرسوده شهری، اهمیت انکارناپذیری در برنامه‌ریز أکثر
    با آغاز قرن بیست‌و‌یکم، سیاست‌های مختلفی به منظور مدیریت پیچیدگی‌ها و عدم قطعیت‌ سیستم‌های شهری، به‌ویژه در مقیاس کلانشهری اتخاذ گردیده که «بازآفرینی شهری» به‌عنوان سیاست‌ معطوف به بافت‌های مرکزی- میانی و پهنه‌های ناکارآمد و فرسوده شهری، اهمیت انکارناپذیری در برنامه‌ریزی و مطالعات شهری یافته‌است. هدف اصلی این پژوهش، مرور ادبیات، بسط نظری و ارائه الگوی مفهومی بازآفرینی شهری براساس رویکرد تحلیل محتوای کیفی است که در وهله اول، بیش از 300 متن علمی در حوزة بازآفرینی شهری به‌صورت هدفمند مطالعه شد و پس از غربالگری نهایی، 73 منبع به‌عنوان متون منتخب مورد واکاوی محتوایی قرار گرفت. در گام دوم، مؤلفه‌ها و مقوله‌های مرتبط با متغیر اصلیِ تحقیق استخراج و دسته‌بندی گردید. براساس یافته‌های تحقیق، مقوله‌های عمدة بازآفرینی شهری عبارتند از: 1) اصول بازآفرینی شهری؛ 2) سیر تحول سیاست‌های بازآفرینی شهری؛ 3) استراتژی‌های بازآفرینی پایدار شهری؛ 4) چارچوب‌های ارزیابی بازآفرینی؛ 5) نظریه‌های پشتیبان بازآفرینی؛ و 6) بازآفرینی شهری مبتنی بر کاربری اراضی شهری. در نتیجه، با در نظرگرفتن مفاهیم نظری بسط‌یافته، الگو و مدل مفهومی بازآفرینی شهری ارائه گردید. شایان توجه است که در میان مقولات مزبور، مسئله بازآفرینی شهری با اتکای بر سیستم کاربری اراضی در مطالعات پژوهشی بیشتر مورد توجه بوده و سپس، مقولة استراتژی‌های بازآفرینی پایدار اولویت بیشتری دارد. در مقابل، بر بحث رویکردهای نظری پشتیبان بازآفرینی، سیرتحول سیاست بازآفرینی و چارچوب‌های ارزیابی آن نسبت به بقیه موضوعات مورد بررسی، کمتر تأکید شده‌است. تفاصيل المقالة