• فهرست مقالات resurrection

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - روایت تئولوژیکال از امر سیاسی در اندیشۀ «کارل اشمیت»
        سمیه  حمیدی
        عصر مدرن اروپا را مقارن با رنسانس دانسته‌اند که از مفاهیم بنیادین آن، مسئلۀ جدایی دین از سیاست است. این گسست زمینه را برای ظهور اندیشۀ مدرنیسم با محور عقل خود ‌‌ بنیاد انسان و طرح سیاست زمینی مهیا ساخت که به زایش اندیشه‌هایی مبتنی بر جدایی دین و سیاست انجامید. اما د چکیده کامل
        عصر مدرن اروپا را مقارن با رنسانس دانسته‌اند که از مفاهیم بنیادین آن، مسئلۀ جدایی دین از سیاست است. این گسست زمینه را برای ظهور اندیشۀ مدرنیسم با محور عقل خود ‌‌ بنیاد انسان و طرح سیاست زمینی مهیا ساخت که به زایش اندیشه‌هایی مبتنی بر جدایی دین و سیاست انجامید. اما در قرن بیستم شاهد بازگشت دین به عرصه سیاست و نظریه پردازی سیاسی در این زمینه هستیم. سرآغاز نظریه پردازی در باب الهیات سیاسی را می توان در آرای متفکر آلمانی «کارل اشمیت» مشاهده کرد. او با خوانش جدیدی از الهیات مسیحی، به طرد تز جدایی دین و سیاست پرداخت. مسئله نوشتار حاضر این است که اشمیت بر مبنای گزاره‌های الهیاتی چه خوانش جدیدی از امر سیاسی ارائه می دهد و چه فهم تازه‌ای از دین و نسبت آن با امر سیاسی مطرح می کند؟ اشمیت، بنیاد حیات اجتماعی را دین دانسته و امر سیاسی را در پیوند با سیاست معنا می کند. از نگاه او، مفاهیم سیاسی صورت عرفی شده مفاهیم الهیاتی هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - بررسی جایگاه معاد در شاهنامه فردوسی با نگاه به آیات قرآن کریم
        علی ذات علی محمد رضا  زمان احمدی محمد رضا  قاری
        بحث در خصوص دنیای پس از مرگ از مسایل مهم اعتقادی است.شعرا در اعصار مختلف ادب فارسی از این موضوع غفلت نداشته اند.فردوسی از جمله شعرایی است که در شاهنامه به این موضوع نگاه خاصی داشته است؛ از آنجا که سراینده علاوه بر جنبه های داستان سرایی و...جنبه تنبه و آگاهی بخشی در ارت چکیده کامل
        بحث در خصوص دنیای پس از مرگ از مسایل مهم اعتقادی است.شعرا در اعصار مختلف ادب فارسی از این موضوع غفلت نداشته اند.فردوسی از جمله شعرایی است که در شاهنامه به این موضوع نگاه خاصی داشته است؛ از آنجا که سراینده علاوه بر جنبه های داستان سرایی و...جنبه تنبه و آگاهی بخشی در ارتباط با زندگی و دنیای پس از آنرا به خواننده و مخاطب شعرخود در نظر داشته است،آدمی را از دوستی و دل سپردن به دنیا برحذر می‌دارد و به مسأله‌ی مرگ و حیات اخروی نیز با دیدی حکیمانه نگاه می‌کند.از جمله مباحث قابل توجهی که در شاهنامه مد نظر قرار گرفته و سراینده آن در فراز و فرودها و شادی‌ها و ناکامی‌ها، در جنگها و آشتی‌ها و...به آن پرداخته‌است و این تحقیق به آن پرداخته، ‌بحث مرگ‌آدمی‌و قطعیت جهان پس از مرگ و تطبیق‌آن با آیات قرآن است پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - زندگی پس از مرگ از منظر صدرالمتألهين
        سيدحميدرضا سيدوكيلي
        یکی از اصول اعتقادی مسلمانان، اصل معاد و زندگی پس از مرگ است. این اصل در دین اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که عدم اعتقاد به آن، موجب کفر و خروج از اسلام می‌گردد. اثبات تجرد نفس و بقای آن، زیر بنای معاد را تشکیل میدهد.مسئله معاد و همچنین نوع و چگونگی حیات برزخی، پیش چکیده کامل
        یکی از اصول اعتقادی مسلمانان، اصل معاد و زندگی پس از مرگ است. این اصل در دین اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که عدم اعتقاد به آن، موجب کفر و خروج از اسلام می‌گردد. اثبات تجرد نفس و بقای آن، زیر بنای معاد را تشکیل میدهد.مسئله معاد و همچنین نوع و چگونگی حیات برزخی، پیش از ملاصدرا از مسائل علم کلام و یکی از شاخه‌های مسئله نفس و فنا یا خلود آن پس از مرگ بوده است که ملاصدرا آن را در غالب مسأله فلسفی مطرح کرد و در دنباله مباحث مربوط به حرکت جوهری نفس انسانی و قوا و ادراکات او قرار داد. وی قائل است که ادراکات جزئی پس از مرگ توسط قوه خیال صورت می‌گیرد. این قوه همراه با نفس، پس از مرگ باقی می‌ماند، از این رو در این جا به تبیین این اصل و آراء فلاسفه در باب آن پرداخته می شود پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - عوامل تأثيرگذار بر نگرش حکيم زنوزي درباره معاد جسماني
        محمد مهدي  مشکاتي علي  مستاجران گورتاني
        تبيين فلسفي معاد جسماني از مهمترين مسائل فلسفه پس از صدرالمتألهين در ميان اهل تحقيق بشمار مي‌آيد. حکيم آقا علي مدرس زنوزي با توجه به ابهامات و سؤالات باقي مانده در اين موضوع و با توجه به ميراث فيلسوفان قبلي بويژه ملاصدرا در اين زمينه و با استفاده از مباني حکمت متعاليه، چکیده کامل
        تبيين فلسفي معاد جسماني از مهمترين مسائل فلسفه پس از صدرالمتألهين در ميان اهل تحقيق بشمار مي‌آيد. حکيم آقا علي مدرس زنوزي با توجه به ابهامات و سؤالات باقي مانده در اين موضوع و با توجه به ميراث فيلسوفان قبلي بويژه ملاصدرا در اين زمينه و با استفاده از مباني حکمت متعاليه، مانند حرکت جوهري و تشکيک در وجود، بررسي دقيق و تحليلي نو نسبت به اين مسئله نموده است. ديدگاه حکيم زنوزي مبتني بر سه مقدمه است: اولاً، نفس پس از مرگ، آثار و صور نفساني را در ذرات و عناصر بدن به وديعه ميگذارد. ثانياً، اين ودايع، سبب حرکت جوهري و تغيير و تحوّل در ذات بدن ميشود. ثالثاً، پس از سپري شدن استکمال بدن به محوريت حرکت جوهري، بدن به نفس خود ملحق ميگردد به صورتي که هيچ نفس ديگري تناسب لازم براي اتحاد با بدن مذکور را نخواهد داشت. حکيم مؤسس به پشتوانة اصول فلسفي و تحليل و بررسي رواياتي از مجامع حديثي معتبر توانسته است تبيين جديد خود را به اثبات برساند. نوشتار حاضر، مباني فلسفي حکيم زنوزي را مانند اتحاد و علاقة نفس و بدن، ترکيب حقيقي و اتحادي و چگونگي باقي ماندن صورت در دو حالت را مورد بررسي قرار داده و در ادامه به چگونگي تثبيت نظريه خاص حکيم زنوزي به پشتوانة روايتي از امام صادق(ع) ميپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تحلیل هستی شناختی انواع قیامت و رابطة مرگ با آن ها نزد سید حیدر آملی
        فاطمه کوکرم عبدالله صلواتی عین الله خادمی
        قیامت در زبان رایج و بعقیدة همگانی، صرفاً ناظر به قیامت آفاقی است که جزئیات آن در ادیان الهی بیان شده است. اما عارفانی همانند سیدحیدر آملی با تفسیر انفسی از قیامت، گونه های متنوعی از قیامت را ترسیم و تبیین کرده اند؛ قیامتهایی که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است. پ چکیده کامل
        قیامت در زبان رایج و بعقیدة همگانی، صرفاً ناظر به قیامت آفاقی است که جزئیات آن در ادیان الهی بیان شده است. اما عارفانی همانند سیدحیدر آملی با تفسیر انفسی از قیامت، گونه های متنوعی از قیامت را ترسیم و تبیین کرده اند؛ قیامتهایی که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است. پرسش اصلی نوشتار حاضر اينست كه از منظر سیدحیدر آملی، مرگ و انواع قیامت چه ارتباطی دارند؟ یافته های این پژوهش عبارتند از: 1) سیدحیدر قیامت را به قيامت آفاقی و انفسی تقسیم میکند و هرکدام از آنها را دارای دو قسم صوری و معنوی میداند و هر يك از اقسام صوری و معنوی را به صغری، وسطی و کبری تقسیم كرده است؛ به این ترتیب، او از دوازده قسم قیامت نام ميبرد. به بيان ديگر، قیامت انواع گوناگونی دارد که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است و آدمی باید به مرگ ارادی بمیرد تا بتواند قیامتهای گوناگون را شهود کند. 2) مرگی که آملی از آن سخن گفته است موجب امتداد انسان میشود، او را از انحصار زندگی این‌جهانی بیرون آورده و گسترده-تر میکند و آفاق را بروی وی میگشاید و به حیاتش، خودش و نگاهش، وسعت ميبخشد؛ انسانی که بدنبال مرگ ارادی نیست و حیات این‌جهانی دارد، بتعبیری انسانی کوتاه‌قامت است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - نقدي بر گزارشي انتقادي از رسالة «حشر الاشياء» ملاصدرا
        مقصود  محمدي
        معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمان چکیده کامل
        معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمانيت معاد اظهار ناتواني كرده‌اند ولي ملاصدرا با استفاده از مباني و اصول فلسفي حكمت متعاليه ـ مانند اصالت وجود، حركت جوهري و تجرد خيال و ... ـ آنرا مدلّل نموده است. ملاصدرا نظرية خود دربارة معاد جسماني را علاوه بر اينكه در آثار مبسوط خود بيان كرده، يك رسالة تك نگاره‌يي نيز تحت عنوان «حشر الاشياء» در اينباره تأليف نموده است. مصحح محترم اين رساله برخي از اظهارات ملاصدرا را مورد مناقشه قرار داده كه بنظر بنده بدور از تحقيق است و اين مناقشات، در مقالة‌ حاضر مورد نقد قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تأثير نظرية «حركت جوهري» بر انديشة كلامي ملاصدرا
        ‌مهدي  گنجور مجيد  ‌صادقي حسن‌آبادي محمد  ‌‌بيدهندي فروغ السادات رحيم پور
        يكي از مهمترين ابتكارات وجود شناختي ملاصدرا كه تأثير شگرفي بر انديشة فلسفي و كلامي او داشته است، نظرية حركت جوهري است. اكتشاف عظيم ملاصدرا در اين زمينه، اثبات ناآرامي و بيقراري در نهاد عالم و آدم و اثبات حركت و تحول دائمي در بنيان همة موجودات مادي است؛ انگاره‌يي كه عموم چکیده کامل
        يكي از مهمترين ابتكارات وجود شناختي ملاصدرا كه تأثير شگرفي بر انديشة فلسفي و كلامي او داشته است، نظرية حركت جوهري است. اكتشاف عظيم ملاصدرا در اين زمينه، اثبات ناآرامي و بيقراري در نهاد عالم و آدم و اثبات حركت و تحول دائمي در بنيان همة موجودات مادي است؛ انگاره‌يي كه عموم حكماي پيش‌صدرايي آن را امري نامعقول و امكان‌ناپذير ميدانستند. دامنة تأثيرگذاري اين نظريه بقدري وسيع است كه پس از چند قرن پژوهش، هنوز هم جاي واكاوي و تأمل در زواياي مختلف آن وجود دارد. اما آنچه تاكنون درباب دستاوردهاي حركت جوهري بيان شده، عموماً نتايج وجود شناختي و فلسفي بوده و كمتر به آثار و بركات اين اصل در ساحت كلامي ـ اعتقادي پرداخته شده است. ‌بهمين دليل، نوشتار حاضر با رويكردي مسئله ‌محور و با روش تحليلي و پژوهش كيفي، ضمن طرح دقيق مسئله و تقرير نظريه، با تأكيد بر ابتكاري بودن آن، به تحليل داده‌ها در راستاي بررسي تأثير اين انگاره بر انديشة كلامي ملاصدرا پرداخته است. بنابرين، يافته‌هاي اين پژوهش بر استنباط و تبيين مهمترين لوازم كلامي و اعتقادي حركت جوهري تمركز يافته است كه فهرستوار عبارتند از: خداشناسي و تبيين فقر دائمي مخلوقات به خدا، اثبات حدوث زماني عالم، تبيين عقلاني معاد جسماني، توجيه فلسفي آموزة تجسم اعمال، ابطال عقيدة تناسخ، نوآوري در تبيين ماهيت مرگ و تبيين عموميت حشر. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - مقايسة ديدگاه علامه طباطبايي‌ و ملاصدرا دربارة معاد جسماني
        محسن  ايزدي
        در سنت حكمي ـ‌كلامي اسلامي، معاد جسماني يكي از غامضترين مسائل بوده است، بطوريكه فيلسوفان و متكلمان قبل از ملاصدرا يا از تبيين آن اظهار عجز ميكردند يا تبييني غير‌معقول يا غير‌مشروع ارائه ميدادند. بعد از آنكه ملاصدرا دربارة معاد جسماني تبييني معقول و منطبق با شرع ارائه كر چکیده کامل
        در سنت حكمي ـ‌كلامي اسلامي، معاد جسماني يكي از غامضترين مسائل بوده است، بطوريكه فيلسوفان و متكلمان قبل از ملاصدرا يا از تبيين آن اظهار عجز ميكردند يا تبييني غير‌معقول يا غير‌مشروع ارائه ميدادند. بعد از آنكه ملاصدرا دربارة معاد جسماني تبييني معقول و منطبق با شرع ارائه كرد بيشتر فيلسوفانِ متأخر، نظرية وي را پذيرفتند. گرچه برخي از صاحبنظران، كه تفسير او را منطبق با شرع نيافتند، با ديدگاه او مخالفت كرد‌ه‌اند. در اين ميان، علامه طباطبايي ـ‌‌كه از پيروان حكمت متعاليه است‌‌ـ دربارة كيفيت معاد جسماني با صراحت اظهار نظر نكرده است. بر همين اساس، عده‌يي او را مخالف معاد جسماني صدرايي و عده‌يي او را موافق آن ميدانند. بررسي هندسه معرفتي علامه طباطبائي گوياي اين حقيقت است كه وي معتقد به معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا بوده است چراكه، اولاً مباني فلسفي، تفسيري و عرفاني علامه طباطبايي و ملاصدرا با هم منطبقند، ثانياً علامه مخالفتي با معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا و موافقتي با معاد جسماني مورد نظر ديگران ابراز نكرده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - جسم انگاري متكلمان اسلامي در ماسوي اللّه‌
        مهدي  قجاوند
        كـلام اسـلامي، ثمـرة تـلاش متكلمـان چنـد سـدة نخست تاريخ اسلام است. در ميان آموزه‌هاي اصلي كلام اسلامي، تجرد خداوند از يك طرف و جسم‌انگاري ماسواي او از سوي ديگر، از اهميت ويژه‌يي برخوردار است. اين رويكرد از معدود مباحثي است كه تقريباً بين همة فرق كلامي، بويژه در قرون او چکیده کامل
        كـلام اسـلامي، ثمـرة تـلاش متكلمـان چنـد سـدة نخست تاريخ اسلام است. در ميان آموزه‌هاي اصلي كلام اسلامي، تجرد خداوند از يك طرف و جسم‌انگاري ماسواي او از سوي ديگر، از اهميت ويژه‌يي برخوردار است. اين رويكرد از معدود مباحثي است كه تقريباً بين همة فرق كلامي، بويژه در قرون اولية هجري مشترك است؛ معتزله، اماميه، اشاعره و ديگر فرَق كلامي همه در اين عقيده اتفاق نظر دارند. اين اجماع، ريشه در جايگاه دين‌ورزي آنها دارد، چراكه معتقدند ورود بحث «تجرد» به ماسوي الله موجب سستي پايه‌هاي توحيد ميشود و اركان خداشناسي را تحت تأثير قرار ميدهد. از اينرو، متكلمان ماسوي الله را اموري جسماني (خواه جسم لطيف يا جسم كثيف) ميدانند و «مجرد» را حقيقتي كامل و بينياز مطلق معرفي ميكنند. اين نظريه، مبناي برخي از اصليترين آموزه‌هاي كلامي بوده است. نفي تشبيه و نفي عوالم غير مادي (مثل عالم عقول) از وجوه سلبي اين ديدگاه بشمار مي‌آيد و جسميّت ملائكه، حدوث عالم، فناي عالم و معاد جسماني، از وجوه ايجابي آن است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - زمان در آخرت از منظر صدر المتألهین
        هادی جعفری فروغ السادات رحيم پور
        توجه به ويژگيهاي جهان آخرت و مقايسه» آن با شرايط دنيوي، در بسياري از آثار ملاصدرا مشاهده ميشود و «زمان» يكي از آن ويژگيهاست. با اين پيشفرض پذيرفته شده در حكمت متعاليه كه معاد جسماني و وجود جسم اخروي امري ضروري است، اين پرسش مطرح ميشود كه آيا در آخرت نيز زمان وجود دارد؟ چکیده کامل
        توجه به ويژگيهاي جهان آخرت و مقايسه» آن با شرايط دنيوي، در بسياري از آثار ملاصدرا مشاهده ميشود و «زمان» يكي از آن ويژگيهاست. با اين پيشفرض پذيرفته شده در حكمت متعاليه كه معاد جسماني و وجود جسم اخروي امري ضروري است، اين پرسش مطرح ميشود كه آيا در آخرت نيز زمان وجود دارد؟ و در صورتيكه پاسخ مثبت باشد، كم و كيف آن و تفاوت و شباهتش با زمان دنيوي چيست؟ مقالة حاضر درصدد پاسخ دادن به چنين پرسشهايي دربارة زمان است و به اين نتيجه رسيده كه لازمة اعتقاد به معاد جسماني، وجود نحوه‌يي از زمان است كه متناسب با عالم آخرت و وجود جسماني آخرتي باشد. اين نحوه از وجود زمان، مرتبه‌يي كاملتر و شديدتر از وجود دنيوي زمان دارد و از ويژگيهاي مرتبة آخرتي، همچون نسبي بودن احساس گذر زمان، تأثير‌گذاري ميزان و مرتبة تجرد افراد در كندي يا سرعت سپري شدن وقت رخدادهاي اخروي، و تناسب ادراك گذر زمان با غلبة وجهة ملكي يا ملكوتي بر هر فرد (در طول حيات دنيوي) را برخوردار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - انسجام اصول فلسفی معاد شناختی ملاصدرا
        مرتضی حسین زاده سحر کاوندی محسن جاهد
        اثبات معاد جسماني بعنوان يكي از مسائل فلسفي، همواره در بين فيلسوفان اسلامي مورد توجه بوده است. ملاصدرا در نظام فلسفي خود با بكار گرفتن اصول معادشناختي، به اثبات جسمانيت معاد و نيز تبيين حالات بعد از معاد پرداخته است. كشف انسجام بين اصول معادشناختي و همچنين انسجام بين نت چکیده کامل
        اثبات معاد جسماني بعنوان يكي از مسائل فلسفي، همواره در بين فيلسوفان اسلامي مورد توجه بوده است. ملاصدرا در نظام فلسفي خود با بكار گرفتن اصول معادشناختي، به اثبات جسمانيت معاد و نيز تبيين حالات بعد از معاد پرداخته است. كشف انسجام بين اصول معادشناختي و همچنين انسجام بين نتايج آنها، به تبيين بهتر نظرية معاد جسماني ملاصدرا مي‌انجامد. اين پژوهش، با تمركز بر اصول معادشناختي و استخراج مباني آنها، به بررسي انسجام دروني و بيروني اين اصول و نتايج آنها پرداخته و اثبات ميكند كه اصول معادشناختي با يكديگر و نيز برخي از نتايج نسبت به هم، انسجامي قوي (رابطة ايجادي) دارند، گرچه برخي ديگر از نتايج نسبت به يكديگر داراي انسجامي ضعيفند. همچنين برخي از مباني كه در مسير اثبات معاد جسماني نقشي بنيادين دارند مانند اتحاد عاقل و معقول، جسمانيةالحدوث و روحانية البقا بودن نفس و بساطت وجود بصراحت جزو اصول اثباتي معاد ذكر نشده‌اند. عدم تفكيك اصول هستي‌شناختي و انسان‌شناختي و عدم رعايت تقدم و تأخر در چينش اصول نيز ميتواند از كاستيهاي مسير اثباتي اين نظرية مهم فلسفي، از سوي ملاصدرا بشمار آيد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - تأثير اصول فلسفي معادشناختي صدرايي در ترميم نظريه‌هاي معاد جسماني
        مرتضی حسین زاده سحر کاوندی محسن جاهد
        معاد جسماني از ديرباز در ميان متكلمان و فيلسوفان اسلامي جزو مسائل بحث‌برانگيز بوده است. متكلمان بر اساس مباني و نوع نگاه خود به حقيقت انسان، معادي متفاوت با معاد فيلسوفان را به اثبات رسانده‌اند. در بين فيلسوفان، حكماي مشاء، مباني هستي‌شناختي و انسان‌شناختي خاصي را در جه چکیده کامل
        معاد جسماني از ديرباز در ميان متكلمان و فيلسوفان اسلامي جزو مسائل بحث‌برانگيز بوده است. متكلمان بر اساس مباني و نوع نگاه خود به حقيقت انسان، معادي متفاوت با معاد فيلسوفان را به اثبات رسانده‌اند. در بين فيلسوفان، حكماي مشاء، مباني هستي‌شناختي و انسان‌شناختي خاصي را در جهت تبيين معاد روحاني بكار برده و حكماي اشراق با توجه به آن مباني، معاد مثالي را نتيجه گرفته‌اند. ملاصدرا با استفاده از اصول معاد‌شناختي خاصي در نظام فلسفي خود، معاد جسماني ـ روحاني را تبيين ميكند. اين پژوهش نقش اصول معاد‌شناختي را در بازسازي نظريۀ معاد جسماني بررسي كرده و به اين نتيجه ميرسد كه عدم توفيق متكلمان و حكماي مشاء و اشراق در اثبات معاد جسماني ـ روحاني، ناشي از عدم دستيابي آنها به برخي از اصول معاد‌شناختي بوده و بهمين دليل بود كه معادِ اثبات شدة آنها، از سوي ملاصدرا پذيرفته نشد. متكلمان با عدم دستيابي به اصولي مانند «تشكيك وجود»، «نفس، عامل شيئيت انسان و بدن» و «تجرد نفس و قوة خيال»، معاد انسان و لذات و آلام او را در معاد، مادي دانسته‌اند. ابن‌سينا و شيخ اشراق نيز با عدم دستيابي به اصولي مانند «تجرد قوة خيال»، «آثار خارجي داشتن تصورات، خُلقيات و ملكات» و «ماهيتِ ابصار، اختراع صورتهاي مجردِ مشابه با صورتهاي خارجي توسط نفس» در اثبات معاد جسماني با مشكل مواجه شده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - مقايسه‌ و داوري ميان آراء و مباني ملاصدرا و فخررازي در مسئلة معاد جسماني
        سید علی   رضی زاده سید عباس ذهبی
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جس چکیده کامل
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جسماني فخررازي، با اعتقاد به اينهماني آن با اعادة معدوم بعينه همراه است كه نتايج نادرستي مانند مادي‌شدن ابعاد مجرد نفس در معاد را در پي دارد. از سوي ديگر، برخلاف ادعاي فخررازي مبني بر عدم اعتقاد فيلسوفان به معاد جسماني، ملاصدرا نخستين‌بار در مقام يك فيلسوف، به اثبات فلسفي آن همت گمارد. اگرچه رويكرد فلسفي او موجب بروز انتقاداتي بر وي شد، اما همين رويكرد رمز مصونيت او از تكرار اشتباهات متكلمان، ازجمله فخررازي نيز بود. ملاصدرا با ردّ نظرية اعادة معدوم، به معاد جسماني اخروي معتقد بود نه معاد جسماني عنصري؛ بهمين دليل براي اعادة افعال شخص، ديگر احتياجي به نظرية متكلمان مبني بر «بازگشت اجزاء متفرق شده» انسان نداشت. از ديگر تفاوتهاي فخررازي و ملاصدرا، مسئلة تعدد و تجرد قواست. هر دو انديشمند به تجرد نفس معتقد بودند، با اين تفاوت كه فخررازي به عدم تعدد قواي نفساني باور داشت و سعي ميكرد اين آموزه را با اعتقاد به اعادة معدوم بعينه هماهنگ كند، اما در مقابل، ملاصدرا راه‌حل مسئلة معاد جسماني را همانند بسياري از مسائل ديگر، در طريق خاص معرفت نفس، بويژه تجرد خيال ميدانست. اين مقاله‌ ‌بدنبال تبيين و ارزيابي اختلافات مبنايي ايندو متفكر در مسئلة معاد جسماني است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - مکتب افلاطونی میانه؛ معرفی و تحلیل آموزه‌های دینی و فلسفی
        محبوبه هادی‌نا
        مکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالوده‌يي از بنیادیترین آموزه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزه‌هایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، م چکیده کامل
        مکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالوده‌يي از بنیادیترین آموزه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزه‌هایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، معرفت عقلانی و نجات و رستگاری. با تأمل در آثار افلاطونیان میانه میتوان دریافت که مبانی فلسفی این مكتب بیش از هر چیز بر تفسير مجدد برخي آموزه‌هاي ديني ـ فلسفي مكاتب افلاطوني، رواقي، فيثاغورثي و گنوسی بنا شده است؛ چنانکه در آثار همة فیلسوفان این مکاتب، ردّپايی پررنگ از دغدغۀ تبیین مسئلة یگانگی و تعالی ذات باری‌تعالي، چگونگي خلق جهان و تبیین وجود شر در آن، ملاحظه میشود. بهمين دليل مبانی فلسفۀ افلاطونی میانی اساساً دینی است و موضوعاتی چون دوگانگی ذات الوهیت در دو مفهوم، خدای باری و فرازمند و صانع یا خالق جهان، دوگانگی خاستگاه روحانی و مادی انسان و هبوط روح، کیهان‌شناسی و ساختار مادی جهان و فرجام کار آن، فرجام‌شناسی با محوریت آموزۀ نجات و رستگاری انسان از طریق معرفت عقلانی، و در نهایت، مبحث اخلاقیات و تعریف چارچوبهای عملی آن برای رسیدن به کمال عقلانی که لازمۀ رستگاری است، شاکلۀ اصلی نظام و اندیشۀ فلسفی مكتب افلاطونی میانه را تشکيل داده است. نوشتار حاضر ميكوشد ضمن تبیین و تشریح آموزه‌های فلسفی افلاطونی میانه، با جُستاری تطبیقی، به تحلیل مبانی و چگونگی شکلگیری آنها در مقام یک مکتب فلسفی ـ دینی بپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        15 - بررسی جایگاه آواها در حرکت بخشی به تصاویر ادبی صحنه های قیامت در قرآن کریم
        مجید  صمدی
        خصایص صوتي هر زبان اولين بخش ماهيت همه زبا نهاي بشري را تشکيل مي دهد و چون از نظر زبان شناسان، زبان در اصل صداهایي است که بشر براي انتقال مفاهيم ذهني خود انتخاب کرده است، لذا مباحث آواشناختي را اولين گام براي تفسير آن تلقي مي کنند. قرآن، معجزة بزرگ الهي، از منظر اصوات، چکیده کامل
        خصایص صوتي هر زبان اولين بخش ماهيت همه زبا نهاي بشري را تشکيل مي دهد و چون از نظر زبان شناسان، زبان در اصل صداهایي است که بشر براي انتقال مفاهيم ذهني خود انتخاب کرده است، لذا مباحث آواشناختي را اولين گام براي تفسير آن تلقي مي کنند. قرآن، معجزة بزرگ الهي، از منظر اصوات، کلمات و ترکيبها بي نظير است و کوچکترين واحد صوتي، ارزش معنايي والايي دارد و مهمترين ويژگی اسلوبی قرآن اين است که آواها تابع معانی و متناسب با اغراض آيات هستند و با توجه به حال و مقام، متنوع مي گردند. این مقاله بر آن است تا خاصیت آوایی حروف به کاررفته در آیات قيامت را مورد کنکاش قرار دهد، چرا که در تصویرپردازیهای آیات قيامت، آواهای برخاسته از چیدمان حروف، نقش به‌سزایی ایفا می کنند و به صدای واقعی پدیده ها و وقایع موجود در قیامت دلالت می نمایند؛ به عنوان مثال زمانیکه از زلزلة قیامت و شکسته شدن و فروریختن کو هها سخن گفته می شود، حروفی چون«قاف » و «کاف » کاربرد بیشتری می یابند تا صداهای مهیب این حوادث قابل حس و قابل درک گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        16 - بررسی جایگاه آواها در حرکت بخشی به تصاویر ادبی صحنه های قیامت در قرآن کریم
        مجید  صمدی
        خصایص صوتي هر زبان اولين بخش ماهيت همه زبا نهاي بشري را تشکيل مي دهد و چون از نظر زبان شناسان، زبان در اصل صداهایي است که بشر براي انتقال مفاهيم ذهني خود انتخاب کرده است، لذا مباحث آواشناختي را اولين گام براي تفسير آن تلقي مي کنند. قرآن، معجزة بزرگ الهي، از منظر اصوات، چکیده کامل
        خصایص صوتي هر زبان اولين بخش ماهيت همه زبا نهاي بشري را تشکيل مي دهد و چون از نظر زبان شناسان، زبان در اصل صداهایي است که بشر براي انتقال مفاهيم ذهني خود انتخاب کرده است، لذا مباحث آواشناختي را اولين گام براي تفسير آن تلقي مي کنند. قرآن، معجزة بزرگ الهي، از منظر اصوات، کلمات و ترکيبها بي نظير است و کوچکترين واحد صوتي، ارزش معنايي والايي دارد و مهمترين ويژگی اسلوبی قرآن اين است که آواها تابع معانی و متناسب با اغراض آيات هستند و با توجه به حال و مقام، متنوع مي گردند. این مقاله بر آن است تا خاصیت آوایی حروف به کاررفته در آیات قيامت را مورد کنکاش قرار دهد، چرا که در تصویرپردازیهای آیات قيامت، آواهای برخاسته از چیدمان حروف، نقش به‌سزایی ایفا می کنند و به صدای واقعی پدیده ها و وقایع موجود در قیامت دلالت می نمایند؛ به عنوان مثال زمانیکه از زلزلة قیامت و شکسته شدن و فروریختن کو هها سخن گفته می شود، حروفی چون«قاف » و «کاف » کاربرد بیشتری می یابند تا صداهای مهیب این حوادث قابل حس و قابل درک گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        17 - گونه‌شناسی تبیین‌های علمی از قرآن کریم
        شادی نفیسی
        تفسیر علمی یکی از روش‌های تفسیری است که در دوره معاصر با آثار متعدد به شکوفایی رسیده است‌. در این روش تفسیری از یافته‌های علم تجربی جهت تبیین بهتر آیات قرآن استفاده می‌شود. شناسایی این نقش تبیینی در فهم بهتر رابطه علم با قرآن تأثیرگذار است‌. در این تحقیق‌ با استفاده از چکیده کامل
        تفسیر علمی یکی از روش‌های تفسیری است که در دوره معاصر با آثار متعدد به شکوفایی رسیده است‌. در این روش تفسیری از یافته‌های علم تجربی جهت تبیین بهتر آیات قرآن استفاده می‌شود. شناسایی این نقش تبیینی در فهم بهتر رابطه علم با قرآن تأثیرگذار است‌. در این تحقیق‌ با استفاده از‌ روش تحلیلی ـ توصیفی، این نقش در سه سطح تبیین مفهوم مفردات آیات، تبیین مفهوم گزاره‌های قرآنی و ارائه مصادیق جدیدتر بررسی شده است‌. در عین آن‌که نقش تبیینی علم فراتر از این موارد‌، می‌تواند صرفاً نزدیک ساختن برخی حقایق دینی به ذهن بشر باشد، تفسیرهای علمی ارائه شده در سطح تبیین مفهوم مفردات آیه بعضاً به توسعۀ معنای کلمه یا تضییق معنای آن می‌انجامد‌ یا در ترجیح یک معنا از میان معانی چندگانه محتمل برای آیه، یکی را قوت می‌بخشد. نقش اطلاعات علمی در تبیین مفهوم گزاره‌ها در قالب هفت دسته قابل طبقه بندی است: تبیین مفهوم عبارت، تبیین وجه شبه، تبیین وجه تقسیم، تبیین چگونگی، تبیین علت اختصاص به ذکر، تبیین نسبت و نهایت ترجیح یک احتمال این طبقه بندی را شامل می‌شود. از طرف دیگر برخی تفسیرهای علمی با ظاهر آیه سازگارتر است و تفسیرهای تکلف‌آمیز گذشتگان را ناموجه می‌سازد، هم‌چنانکه برخی دیگر از تفسیرهای علمی با طرح یک تفسیر احتمالی در کنار احتمال‌های پیشین گستره معنایی آیه را وسعت می‌بخشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        18 - معاد جسمانی؛ با تکیه بر مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی
        هادی جعفری علی  ارشدریاحی
        ابن‌عربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی نیز میتوان بُعد جسمانی ان چکیده کامل
        ابن‌عربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی نیز میتوان بُعد جسمانی انسان را پس از مرگ، در عالم برزخ و آخرت اثبات نمود. گذشته از کیفیت معاد جسمانی، این پرسش مطرح است که آیا بر اساس مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی، معاد جسمانی قابل اثبات است یا خیر؟ این مقاله که بر اساس روش تحلیل محتوا نوشته شده، درصدد پاسخ به پرسش مذکور است و به این نتیجه رسیده که بر اساس اصول و مبانی ابن‌عربی ـ‌همچون تمیز و تعین انسان در سیر صعود، نسبت میان عالم صغیر و عالم کبیر، نظریۀ اسماء متقابله، شرافت قوای حسی، خلقت انسان بر صورت خداوند، معرفت‌النفس عرفانی، مقام جامعیت و اعتدال انسان، و تکرار در تجلی و تجدد امثال‌ـ معاد جسمانی قابل اثبات است. افزون بر آن، مقالۀ پیش‌رو نشان میدهد این قول که اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیرجسمانی خود بازمیگردد، سخنی باطل است و صورت انسانی باید دارای بدن باشد، بهمین‌دلیل، با فرض اینکه شریعت نسبت به معاد جسمانی اظهارنظری نکرده باشد، باز هم معاد جسمانی از چشم‌انداز مبانی و اصول عرفانی قابل اثبات است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        19 - رهیافت تحلیل بنیادی ادلۀ ملاصدرا در اثبات معاد جسمانی
        شمس‌الله سراج حسین  امین‌پرست
        <p>ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی، شیوه&not;یی متمایز از فیلسوفان پیشین اتخاذ کرده است. او دیدگاه خود را عقلانی و منطبق بر شریعت دانسته و با اظهار تعجب در برابر کسانی که امور قیامت را از سنخ روحانی و مثالی قلمداد میکنند، مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثا چکیده کامل
        <p>ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی، شیوه&not;یی متمایز از فیلسوفان پیشین اتخاذ کرده است. او دیدگاه خود را عقلانی و منطبق بر شریعت دانسته و با اظهار تعجب در برابر کسانی که امور قیامت را از سنخ روحانی و مثالی قلمداد میکنند، مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثالی، ابراز کرده است و به حشر ابدان از قبور و دمیده شدن ارواح در آنها توسط ملائکه اعتقاد دارد. البته در این رهگذر، نتایج حاصله از دخالت دادن برخی موضوعات اساسی، مانند جایگاه شریعت، برشمردن تفاوتهای دنیا و آخرت، نوع رابطۀ نفس با ابدان دنیوی و اخروی، و همچنین مادۀ تشکیل&zwnj;دهندۀ ابدان اخروی، منجر به نوعی دوگانگی در دیدگاه او شده که هر چند جنس عالم آخرت را متمایز از عالم دنیا جلوه داده، اما در تبیین کیفیت مادۀ تشکیل&zwnj;دهندۀ ابدان جهنمیان، ناگزیر جنس جهنم را به سرای دنیوی تشبیه کرده است. صدرالمتألهین برای قیاس کردن کیفیت بدن دنیوی با بدن اخروی، توأمان از دو لفظ مثلیت و عینیت بهره برده و درواقع، حکم نفس را به ابدان مذکور تعمیم داده است. هر چند وی شیوۀ اتخاذ شده برای ترسیم معاد جسمانی را برهانی و منطبق بر شریعت دانسته، اما بر خلاف ادعای اولیه&zwnj;اش، با دخالت دادن مباحث عرفانی، جنبۀ صرف عقلانی آن را کمرنگ کرده است.</p> پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        20 - عقل بین وجود و عدم با بدن در معاد و استدلال درباره آن از دیدگاه فخر رازی و صدرالمتألهین
        عبدالرحمن   صدیق محمد عزیز  جوانپور هروی محمدعلی ربی پور
        هدف پژوهش حاضر، پی¬بردن به ماهیت عقل و سرنوشت و سرانجام آن در معاد و ارائه معانی و تفاسیر مختلف درباره اثبات بقای عقل است که از گذشته موضوع بحث بوده است. بر همین اساس، این پژوهش با بررسی آیات قرآن به¬خصوص آیات مربوط به آفرینش و سرنوشت قطعی انسان و بررسی اقوال علما و فلا چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر، پی¬بردن به ماهیت عقل و سرنوشت و سرانجام آن در معاد و ارائه معانی و تفاسیر مختلف درباره اثبات بقای عقل است که از گذشته موضوع بحث بوده است. بر همین اساس، این پژوهش با بررسی آیات قرآن به¬خصوص آیات مربوط به آفرینش و سرنوشت قطعی انسان و بررسی اقوال علما و فلاسفه به¬نگارش درآمده است. در جریان بررسی¬ منابع، حتمی بودن عقل در وجود انسان در زندگی دوم (روز قیامت) با دلایل عقلی و نقلی با استناد به آیات قرآن کریم و الهام از شرح فلاسفه و علما اثبات شد. از دلایل نقلی آیه27 سوره ص و از ادله عقلی قانع کننده این است که خداوند انسان و جهان را بیهود نیافریده و عقل و منطق نمی¬پذیرد که ظالم و مظلوم در داوری مساوی باشند، پس قیامت و حساب برای هر انسان مکلفی حتمی است؛ بدین-ترتیب ثابت می¬شود که عقل در روز رستاخیز همراه انسان است، چرا که عدم وجود آن تکلیف و حساب را از او ساقط می¬کند و با از دست دادن آن، انسانیت و هویت شخص از بین¬رفته که اگر اینگونه باشد، قیامت و حسابرسی نخواهد بود و این بر اساس فرموده حق¬تعالی و عقل و منطق غیرممکن است. این پاسخ بازدارنده به سخنان منکرانی است که می¬گویند معادی وجود ندارد و انسان با مرگ از بین می¬رود و دچار فنای ابدی می¬شود. پس بر اساس نتایج کلی، عقل و معاد وجود دارد و عقل با مرگ از بین نمی¬رود و معاد برای تحقق عدالت در پاداش نیکوکاران و عقوبت ستمکاران است. پرونده مقاله