• فهرست مقالات هستی

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - مبانی هستی شناختی کرامت انسان در اندیشه صدر المتالهین
        یدالله  دادجو
        کرامت و ارجمندی انسان که در حقیقت اساسی ترین ساحت وجودی انسان را تشکیل می دهد، فصل مهمی از مباحث اندیشمندان دینی را به خود اختصاص داده است. منابع انسان شناسی برای انسان دو گونه کرامت برشمرده‌اند که عبارتند از کرامت و ارجمندی هستی شناختی و کرامت اکتسابی یا ارزش شناختی، چکیده کامل
        کرامت و ارجمندی انسان که در حقیقت اساسی ترین ساحت وجودی انسان را تشکیل می دهد، فصل مهمی از مباحث اندیشمندان دینی را به خود اختصاص داده است. منابع انسان شناسی برای انسان دو گونه کرامت برشمرده‌اند که عبارتند از کرامت و ارجمندی هستی شناختی و کرامت اکتسابی یا ارزش شناختی، بی‌گمان برخورداری انسان از کرامت بر مبانی و پایه های مهمی استوار است. اینک این پرسش مطرح است که انسان بر چه اساسی از کرامت هستی شناختی و ارزش شناختی برخوردار است. این نوشتار به تبیین مبانی هستی شناختی کرامت انسان در اندیشه صدرالمتألهین پرداخته و بر این باور است که انسان با برخورداری از اساسی ترین عطایا و مواهب الهی همچون عقلانیت و خردورزی و خلافت الهی و .. مبانی کرامت انسان را رقم زده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - كاربست رهیافت هستی‌شناسی در تربیت توحيدي از منظر قران كريم
        سیده طاهره  آقامیری محمدرضا  شاهرودی مجید  صالحی محمد  صافحیان
        بر اساس آموزه‌های قرآن كريم که موثّق‌ترین منبع شناخت خداوند سبحان است، توحید اساس و مبنای حیات واقعی انسان است و شرک که نقطة مقابل آن می‌باشد، بزرگترین ظلم و گناه نابخشودنی تلّقی می‌شود. هستی‌شناسی توحیدی که از میراث آموزه‌های وحیانی بهره‌ می‌برد رقیب و بدیلی کارآمد، د چکیده کامل
        بر اساس آموزه‌های قرآن كريم که موثّق‌ترین منبع شناخت خداوند سبحان است، توحید اساس و مبنای حیات واقعی انسان است و شرک که نقطة مقابل آن می‌باشد، بزرگترین ظلم و گناه نابخشودنی تلّقی می‌شود. هستی‌شناسی توحیدی که از میراث آموزه‌های وحیانی بهره‌ می‌برد رقیب و بدیلی کارآمد، در برابر هستی‌شناسی‌های پوزیتیویستی، مادی‌گرایانه‌ و نیهیلیسمی است. این نوع از هستی‌شناسی‌ها از آن‌جا که حقیقت عالم صغیر و کبیر را به ‌افق طبیعت و عالم مادی تنزّل داده‌اند، هرگز قادر نیستند و نمی‌توانند از تربیت انسان سخن‌بگویند؛ بلکه تربیت انسان موحّد، در صورتی که بر بنیاد هستی‌شناختی توحیدی استوار گردد، آدمی، حیّ متألّه‌ای خواهد بود که صورت و سیرت خود را به گونه‌ای کامل درمی‌یابد. مسأله اصلی این پژوهش که با عنوان «كاربست رهیافت هستی‌شناسی در تربیت توحيدي از منظر قران كريم» آمده است، چگونگی تبیین عناصر هستی‌شناسی‌‌ای است که معطوف به تربیت و هدایت انسان برای رسیدن به کمال و دستیابی به حیات طیّبه موعود قرآن کریم می‌باشد. در این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی، و با استناد به قرآن کریم، در توصيف و ترسيمي واقع‌نگر از هستي، به اهم مبانی هستی‌شناختی توحیدی، در عرصة «خداشناسي و جهان‌شناسي»، که منطقاً مبانی تربیت توحیدی تلقّی می‌شود، پرداخته شده است. در تأييد تناسب و تلائم گزاره‌هاي توصيفي و تجويزي هستي‌شناختي با آموزه‌هاي قرآني، از بيانات تفسيري و تبييني برخي از مفسران و صاحب‌نظران حوزه علوم ديني و متون وحياني وام‌ گرفته شده است. بر اساس یافته‌ای این پژوهش، خداوند به عنوان منبع و مبدأ تمام خيرات، و جهان هستی، به عنوان آیت حق و صحنة مواجهه انسان با حقیقت الهی است، در این افق، نياز و فقر ذاتي انسان در مراتب مختلف توحید ذاتی، صفاتی و افعالی بر وی کشف و آشکار می‌گردد. ثمرة این پژوهش، حصول ادراک و فهم صحيح انسان از موقعيت خود در عالم امكان، به عنوان موجودي وابسته و متعلق به ربّ بي‌نياز، است که در سایة توحید ربوبی، رسيدن وی به مقصد نهايي کمال و قرب الهی تصعيد و تسريع می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - رویکرد کلام فلسفی فخر رازی دربارة نظام فیض حکما
        لیلا افسری
        تحقیق و واکاوی در خصوص آفرینش جهان،از مسائلی است که همواره ذهن حکما و متکلّمین را به خود معطوف کرده است.فلاسفه معتقد به نظام فیض بوده و هندسة جهان را مبتنی بر قاعدة «الواحد لا یصدر عنه الّا الواحد» ترسیم کرده اند و معتقد به واسطه های فیض در جهان آفرینش می باشند. امّا مت چکیده کامل
        تحقیق و واکاوی در خصوص آفرینش جهان،از مسائلی است که همواره ذهن حکما و متکلّمین را به خود معطوف کرده است.فلاسفه معتقد به نظام فیض بوده و هندسة جهان را مبتنی بر قاعدة «الواحد لا یصدر عنه الّا الواحد» ترسیم کرده اند و معتقد به واسطه های فیض در جهان آفرینش می باشند. امّا متکلّمین اسلامی در برخورد با نظام فیض حکما به دو گروه تقسیم شده اند: گروهی موافق نظام فیض حکما بوده و گروهی نیز مخالفت خویش با نظام فیض حکما را ابراز نموده اند.از بین متکلّمین اسلامیِ مخالف، فخر رازی، سرسخت ترین مخالفِ نظام فیض حکما به شمار آمده که انتقادات جدّی به اصلِ نظام فیضِ حکما و مبانی آن وارد کرده است.در مقالة حاضر به بررسی نظام آفرینش جهان از منظر فخر رازی پرداخته می شود و دلایل فخر بر نقد نظام فیض حکما و مبانی آن عنوان می گردد. در نهایت نظر مختار فخر رازی در باب مراتب هستی، که عبارت از صدورِ بی واسطة تمام مخلوقاتِ عالَم از ذات اقدس الهی می باشد با توجّه به مبانی مورد پذیرش وی تبیین می گردد و طبقه بندی موجودات، مطابق دیدگاه خاصّ فخر تشریح می‌شود.روش کار در مقالة حاضر توصیفی-تحلیلی می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - نگاه انتقادی بر مبانی نگره‌تفکیک (با محوریت شیخ‌مجتبی‌قزوینی)
        علی  قدردان قراملکی
        نگره‌تفکیک دارای مبانی، اصول و قواعد مختلفی است که با تکیه بر آنها به تبیین آراء و دیدگاه‌های خود می‌پردازد. در این نوشتار تلاش شده تا مبانی این نگره تبیین و مورد ارزیابی قرار گیرند. هدف از انجام این تحقیق، نشان دادن ضعف و سستی مبانی این نگره است. ضعف مبانی یک نگره، منش چکیده کامل
        نگره‌تفکیک دارای مبانی، اصول و قواعد مختلفی است که با تکیه بر آنها به تبیین آراء و دیدگاه‌های خود می‌پردازد. در این نوشتار تلاش شده تا مبانی این نگره تبیین و مورد ارزیابی قرار گیرند. هدف از انجام این تحقیق، نشان دادن ضعف و سستی مبانی این نگره است. ضعف مبانی یک نگره، منشأ تردید در اصل اعتبار آن نگره می‌شود. نگارنده با تحقیق کتابخانه‌ای در آثار تفکیکیان به ویژه آقا‌‌مجتبی‌قزوینی، مبانی آنان را اصطیاد و در قالب مبانی «معرفت‌شناختی و روش‌شناختی» و «هستی‌شناختی» تحلیل کرده است. نویسنده پس از تبیین این مبانی، به ارزیابی انتقادی آنان می‌پردازد. از آنجا که از سویی یکی از شرایط اساسی برای اطلاق «مکتب» بر یک رویکرد و نگرش، وجود مبانی صحیح و متقن است و از دیگر سو تفکیک فاقد این شرط است؛ باید گفت تفکیک یک نگرش و نگره فکری و نه یک مکتب است و اطلاق مکتب به آن مَجاز می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تحلیل هستی شناختی انواع قیامت و رابطة مرگ با آن ها نزد سید حیدر آملی
        فاطمه کوکرم عبدالله صلواتی عین الله خادمی
        قیامت در زبان رایج و بعقیدة همگانی، صرفاً ناظر به قیامت آفاقی است که جزئیات آن در ادیان الهی بیان شده است. اما عارفانی همانند سیدحیدر آملی با تفسیر انفسی از قیامت، گونه های متنوعی از قیامت را ترسیم و تبیین کرده اند؛ قیامتهایی که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است. پ چکیده کامل
        قیامت در زبان رایج و بعقیدة همگانی، صرفاً ناظر به قیامت آفاقی است که جزئیات آن در ادیان الهی بیان شده است. اما عارفانی همانند سیدحیدر آملی با تفسیر انفسی از قیامت، گونه های متنوعی از قیامت را ترسیم و تبیین کرده اند؛ قیامتهایی که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است. پرسش اصلی نوشتار حاضر اينست كه از منظر سیدحیدر آملی، مرگ و انواع قیامت چه ارتباطی دارند؟ یافته های این پژوهش عبارتند از: 1) سیدحیدر قیامت را به قيامت آفاقی و انفسی تقسیم میکند و هرکدام از آنها را دارای دو قسم صوری و معنوی میداند و هر يك از اقسام صوری و معنوی را به صغری، وسطی و کبری تقسیم كرده است؛ به این ترتیب، او از دوازده قسم قیامت نام ميبرد. به بيان ديگر، قیامت انواع گوناگونی دارد که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است و آدمی باید به مرگ ارادی بمیرد تا بتواند قیامتهای گوناگون را شهود کند. 2) مرگی که آملی از آن سخن گفته است موجب امتداد انسان میشود، او را از انحصار زندگی این‌جهانی بیرون آورده و گسترده-تر میکند و آفاق را بروی وی میگشاید و به حیاتش، خودش و نگاهش، وسعت ميبخشد؛ انسانی که بدنبال مرگ ارادی نیست و حیات این‌جهانی دارد، بتعبیری انسانی کوتاه‌قامت است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - فارابی و پرسش از حقیقت ادراک؛ بازخواني انتقادي ديدگاه ملاصدرا
        قاسم پورحسن درزی علی  پیری
        یکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی ک چکیده کامل
        یکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی کرده است. این دیدگاه در ادامه سنت فلسفی اسلامی بر آراء تمامی فیلسوفان، از ابن‌سینا تا علامه طباطبایی، تأثيرگذار بوده است. فارابي ادراک را با ظهور و حضور كه عمدتاً در فلسفۀ سهروردي و ملاصدرا مورد بحث است، پیوند داده و از منظر هستی‌شناسی ادراک دفاع کرده است. خلاقیت نفس در ادراک، مراتبی دانستن ادراک و معرفت، التفات به حیث ظهوری و وجودی معرفت، تفطن به دِهشی بودن معرفت در کنار اهمیت دادن بنیادین به ادراک حسی، نقد معرفتهای غیریقینی و طرح دیدگاهی بنیادین در باب معرفت یقینی، و بالاخره فرایندی تلقی کردن ادراک، از ابتکارات فلسفی فارابی محسوب میشود. در نوشتار حاضر بنحو تطبيقي كوشش خواهیم كرد مسئله ادراک و سرشت آن در انديشه فارابي را با نگاهي به آراء ساير فيلسوفان مسلمان بررسی کرده و اهمیت منظر فارابی در باب ادراک را بتصویر بکشیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - هستی‌شناسی ارواح معانی قرآن کریم در دیدگاه ملاصدرا و تأثیر آن در مبحث کیفیت وضع الفاظ
        مریم کاشفی عطیه زندیه
        قاعدة «وضع الفاظ برای ارواح معانی در قرآن کریم» در آثار ملاصدرا ارتباطي تنگاتنگ با فلسفة او دارد و بهمين دليل با مبنا قراردادن هستی شناسی صدرایی میتوان به مصداق وجودی معانی الفاظ و درنتیجه کیفیت معرفت به آنها دست یافت. به ‌اعتقاد ملاصدرا عالم، قرآن و وجود مقدس نبوی(ص چکیده کامل
        قاعدة «وضع الفاظ برای ارواح معانی در قرآن کریم» در آثار ملاصدرا ارتباطي تنگاتنگ با فلسفة او دارد و بهمين دليل با مبنا قراردادن هستی شناسی صدرایی میتوان به مصداق وجودی معانی الفاظ و درنتیجه کیفیت معرفت به آنها دست یافت. به ‌اعتقاد ملاصدرا عالم، قرآن و وجود مقدس نبوی(ص) سه وجهه از هستیند که در مقام «وجود منبسط»، «کلام مستقیم الهی» و «حقیقت محمدیه» به وجودی واحد و بسیط موجودند و در مرتبة ملکوت اسفل متفرق شده و در قالب عالم مثال جزئیه، قرآن لفظی و وجود پیامبر اکرم(ص) تمثيل مي‌يابند و آنگاه به عالم ماده نزول پیدا میکنند. از ‌نظر ملاصدرا، هر مرتبة نازله، مثال مرتبة مافوق است و الفاظ نیز از اين قاعده مستثني نيستند. راه دستیابی از طریق الفاظ به مراتب مافوق کلام الهی، استفاده از قاعدة وضع الفاظ برای ارواح معانی (معانی مطلق و عام) است. تعریف صدرالمتألهين از ارواح معانی، با تعریف او از کلی طبیعی و مثل افلاطونی مطابقت دارد. اطلاق و عمومیت ارواح معانی در مطابقت با کلی طبیعی، ناشی از خست ماهیت و در مطابقت با کلی افلاطونی، ناشی از سعة وجودی است. با تطبیق میان ارواح معانی و کلی طبیعی میتوان نتیجه گرفت كه وضع الفاظ، بشری بوده و ملاک وضع الفاظ، حقیقت است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - مبانی شعورمندی هستی در حکمت متعالیه و آثار آن در توسعة پایدار محیط‌زیست
        لیلا نیکویی نژاد احمد  شه‌گلی
        بحران محیط‌زیست در دو قرن اخیر از مهمترین مسائلی بوده که گریبانگیر جامعۀ بشری شده و خطر تخریب و سلب حیات انسانی را بدنبال داشته است. بنابرین انسان باید در پی راهی باشد که رفتارهای نادرست و گاه غیراخلاقی در این زمینه را کنترل کند. ملاصدرا معتقد است طبیعت، اشیاء و جمادات چکیده کامل
        بحران محیط‌زیست در دو قرن اخیر از مهمترین مسائلی بوده که گریبانگیر جامعۀ بشری شده و خطر تخریب و سلب حیات انسانی را بدنبال داشته است. بنابرین انسان باید در پی راهی باشد که رفتارهای نادرست و گاه غیراخلاقی در این زمینه را کنترل کند. ملاصدرا معتقد است طبیعت، اشیاء و جمادات نیز از علم و شعور برخوردارند، بنابرین رویکرد حکمت متعالیه به طبیعت، رویکردی قدسی است. بهمین دلیل، در این جستار، با محور قرار دادن منابع دست اول ملاصدرا، بکمک تحلیل و تبیین عقلانی، سعی کرده‌ایم باورهای اخلاقی را برای رسیدن به توسعة پایدار در زمینة محیط‌زیست تقویت کرده و مبنای فلسفی‌ـ‌الهی آنها را برجسته نماییم. در پایان پژوهش این نتیجه حاصل شد که بازخوانی و کنکاش در منابع و معارف پر نغز حکمت متعالیه که تفسیر فلسفی جامعی با پشتوانة آیات و روایات، ارائه میکند، از این ظرفیت برخوردار است که بتوان بر اساس اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود، سنخیت علت و معلول و مظهریت طبیعت برای سایر عوالم برتر از خود، حرمت و کرامت ازدست‌رفتة طبیعت را که بر مبنای نگاه مقدس‌مآبانة ادیان و مکاتب فلسفی اتخاذ شده از آنها بدست آمده بود، به آن برگرداند و از نابودی طبیعت و بتبع آن حیات بشری، جلوگیری کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - مبانی هستی¬شناختی هویت انسان در حکمت متعالیه
        علی زمانی خارائی جعفر شانظری سید مهدی امامی جمعه
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ چکیده کامل
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ وجود اوست که بسیط بوده و در عین ثبات شخصیت، سیال و تدریجی است؛ از اینرو، در طول حرکت خود، تحولاتی مختلف را تجربه کرده و کمالات علمی و عملی متعددی بدست می¬آورد که باعث میشود دارای آثار و مراتب گوناگونی باشد، بگونه¬یی که از هر مقطع آن، اوصاف و عناوین متفاوتی برداشت میشود. این درک از انسان، نه¬تنها با واقعیتهای زندگی بشری و فرهنگ ایرانی‌ـ‌اسلامی سازگار است، بلکه بسیاری از دغدغه¬ها و چالشهای علوم جدید در زمینۀ انسان¬شناسی و بحران هویت را حل میکند. نوشتار حاضر، مبانی هستی‌شناختی حکمت متعالیه در نسبت با هویت انسان، و همچنین آثار آن را بررسی میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - تعالی و سعة وجودی انسان در نظام هستی‌شناسی ملاصدرا و هیدگر
        فاطمه  قدیمی پاینده منيره  سيدمظهري زینب السادات میرشمسی
        هیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه‌های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشم چکیده کامل
        هیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه‌های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشمند، انسان جوهري محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمة امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانايي «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق ميان انديشة اين دو متفكر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستی‌شناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برون‌خویشی خود، ميكوشد كه با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبة فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستی‌شناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی‌ بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بی‌آنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همة آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی در‌می‌یابد. بهمين دليل دازاین در تعالی و استعلا، متكي به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزة به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - دوگانۀ خودآیینی و اصالت در تربیت، انسان خودآیین یا مسئول؟!
        جلال کریمیان نرگس سجادیه خسرو  باقری مهدی منتظرقائم
        خودآیینی به‌عنوان آرمانی شناخته‌شده در تعلیم‌وتربیت مورد تفاسیر گوناگون قرار گرفته است. در تعریفی کلی خودآیینی به معنای پیروی فرد از قانون‌گذاری خویشتن است. کانت به‌عنوان بنیانگذار این مفهوم در فلسفۀ مدرن، خودآیینی را وصف ارادۀ آزاد انسان می‌داند و آن را شرط وضع قانون‌م چکیده کامل
        خودآیینی به‌عنوان آرمانی شناخته‌شده در تعلیم‌وتربیت مورد تفاسیر گوناگون قرار گرفته است. در تعریفی کلی خودآیینی به معنای پیروی فرد از قانون‌گذاری خویشتن است. کانت به‌عنوان بنیانگذار این مفهوم در فلسفۀ مدرن، خودآیینی را وصف ارادۀ آزاد انسان می‌داند و آن را شرط وضع قانون‌مطلق اخلاقی در نظر می‌گیرد. این اصطلاح پیوند مستحکمی با عقلانیت مدرن دارد. در مقابلِ خودآیینی، اصالت مفهومی است که ضمن قبول آزادی انسان به‌عنوان غایت تربیت، تحقق آزادی در فرآیند تربیت و رشد انسان را در مرکز توجه قرار می¬دهد. در دوران معاصر تعاریف مختلفی از خودآیینی در تربیت ارائه شده که در آن سعی شده است پیوند میان عقلانیت و اصالت به نحوی تبیین گردد با این وجود عمق فلسفی مفهوم اصالت در این تعاریف کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این زمینه تببین هایدگر از اصالت یا همان خودینگی می¬تواند تعمیق‌بخش ایده¬آل خودآیینی در تربیت باشد. هایدگر در اگزیستانسیالیسم هستی‌شناسانه‌اش، اصالت را توانایی انسان برای هستی‌اندیشی و تفکر معنوی و به‌چنگ آوردن بودنِ خود در هستی به‌عنوان یک کل معنادار تفسیر می¬کند و خود بودن انسان را در ارتباط دائم او با حقیقت می‌داند. در این بستر، اصالت، گشوده بودن رو به هستی و طلب حقیقت در زیست انسانی است. اصالت حاصل سیری از ناخودینگیِ شیوه زیستنِ تحمیل شده به انسان به‌سوی پروامندی و فراچنگ آوردن هستی به‌سوی مرگ است. پای گذاشتن در این مسیر منوط به پذیرفتن دعوت وجدان آدمی به‌سوی قبول مسئولیت هستی‌شناسانۀ خویش است. بدین‌ترتیب اصالت درهم‌تنیده با ذات حقیقت‌جوی انسان است و به‌عنوان هدفی غایی می‌تواند تکمیل‌کنندۀ تعاریف موجود از خودآیینی باشد. نتیجه آن‌که مرجعیت اصالت در تربیت، مسئولیت¬پذیری را به‌عنوان هدف و روش محوری در کردوکارهای تربیتی برمی¬کشد. پرونده مقاله