فهرست مقالات سیامک نوری


  • مقاله

    1 - بررسی موانع درک شده توسط صنایع کوچک و متوسط ( SMEs ) در همکاری فناورانه با دانشگاه‌ها
    فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی , شماره 15 , سال 8 , بهار-تابستان 1398
    توسعه ارتباط بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط (SMEs) به دلیل پیامدهای مثبتی که در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی دارد اخیرا توجه سیاست گذاران را به خود جلب کرده و تلاش‌هایی نیز در جهت ایجاد پیوندی اثربخش بین این دو صورت گرفته است. علي رغم اين تلاش‌ها، به نظر مي رسد وضعيت چکیده کامل
    توسعه ارتباط بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط (SMEs) به دلیل پیامدهای مثبتی که در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی دارد اخیرا توجه سیاست گذاران را به خود جلب کرده و تلاش‌هایی نیز در جهت ایجاد پیوندی اثربخش بین این دو صورت گرفته است. علي رغم اين تلاش‌ها، به نظر مي رسد وضعيت فعلي اين رابطه مطلوب نيست، لذا تحقیق پیش رو به بررسی موانع درک شده در این زمینه می پردازد. بدین منظور پس از بررسی ادبیات موضوع و شناسایی برخی از این موانع، پرسشنامه ای طراحی و بین صنعتگران/کارآفرینان شرکت کننده در "بیستمین کنگره سراسری همکاری‌های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی" توزیع گردید تا اهمیت هر یک از این موانع در ایجاد همکاری موثر بین دانشگاه و SMEها از دیدگاه آنان مشخص گردد. همچنین با انجام مصاحبه‌های عمیق با 10 نفر از کارشناسان فعال در این زمینه و تجزیه و تحلیل مصاحبه‌ها ضمن دستیابی به اشباع نظری و توقف مصاحبه‌ها، تحقیقات تکمیل گردید. یافته‌ها نشان می دهد که فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطه ای، تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی و نیز موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیزم‌های اجرایی و آموزشی در دانشگاه به ترتیب از مهم ترین موانع در توسعه همکاری‌های فناورانه دانشگاه و SMEها می باشند. همچنین برای تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و برای مقایسه ی موانع همکاری از آزمون آماری تحلیل واریانس فریدمن استفاده شده است پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - یک مدل پیش بینی برای شناسایی مشتریان اعتباری بد حساب در بانک سامان
    مدیریت فردا , شماره 28 , سال 9 , پاییز 1390
    يکي از تصميمات مهم در بانک ها و مؤسسات مالي و اعتباري، تصمیم گیری در مورد اعطای وام به مشتریان و کاهش ریسک اعتباری است. هدف اين مقاله، ارائه مدلي مبتني بر شبکه هاي عصبي پيش خور براي شناسایی مشتريان اعتباري بد حساب در بانک سامان است. جهت يافتن ساختاري مناسب براي شبکه عصب چکیده کامل
    يکي از تصميمات مهم در بانک ها و مؤسسات مالي و اعتباري، تصمیم گیری در مورد اعطای وام به مشتریان و کاهش ریسک اعتباری است. هدف اين مقاله، ارائه مدلي مبتني بر شبکه هاي عصبي پيش خور براي شناسایی مشتريان اعتباري بد حساب در بانک سامان است. جهت يافتن ساختاري مناسب براي شبکه عصبي در مدل پيشنهادي، از سه استراتژی سريع، پويا و چندگانه استفاده شده است. سه طرح يادگيري از نسبت هاي مختلف داده هاي آموزشي، آزمايشي و اعتبارسنجي تشکيل شده و شبکه هاي عصبي مورد استفاده، در پیکربندی و تعداد لايه هاي پنهان با يکديگر اختلاف دارند. در این پژوهش از متدولوژی داده کاوی CRISP استفاده شده است. داده هاي مورد استفاده در اين پژوهش، داده هاي مربوط به مشتريان اعتباري بانک سامان طي سالهاي 1379 الي 1387 است. براي آماده سازي داده ها، پيش پردازش کاملي روي داده ها صورت گرفته است. جهت پيش گيري از بيش برازش مدل با مشخصات داده هاي آموزشي، بر اساس روش اعتبارسنجي تقاطعي، داده ها به سه قسمت داده هاي آموزشي، آزمايشي و اعتبارسنجي تقسيم گرديدند. براي ارزيابي مدل پيشنهادي، نتايج حاصل از استراتژي ها و طرح هاي مختلف در شبکه ها با يکديگر و با برخي از روش هاي رايج پيش بيني نظیر درخت تصميم و رگرسيون لجستيک مقايسه گرديده است. نتايج حاصل نشان مي دهد که شبکه عصبي سه لايه تحت الگوريتم يادگيري پس انتشار و با استراتژي سريع و طرح يادگيري اول از دقت بالاتري برخوردار است. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - تبيين شکاف کارآفريني و تجاري سازي فناوري در همکاري صنعت و دانشگاه
    مدیریت فردا , شماره 53 , سال 16 , زمستان 1396
    پژوهش حاضر با هدف بررسي تحليلي مطالعات انجام شده در حوزه همکاري بين صنعت و دانشگاه طي سه دهه اخير انجام شده است تا از اين طريق شکاف موجود در همکاري‌هاي صنعت و دانشگاه تبيين گردد. اين پژوهش از نوع توصيفي بوده و با روش تحليل تحقيقات و مطالعات گذشته صورت گرفته است و سپس ب چکیده کامل
    پژوهش حاضر با هدف بررسي تحليلي مطالعات انجام شده در حوزه همکاري بين صنعت و دانشگاه طي سه دهه اخير انجام شده است تا از اين طريق شکاف موجود در همکاري‌هاي صنعت و دانشگاه تبيين گردد. اين پژوهش از نوع توصيفي بوده و با روش تحليل تحقيقات و مطالعات گذشته صورت گرفته است و سپس با دريافت نظرات خبرگان از طريق انجام مصاحبه‌هاي عميق با متخصصان هر دو نهاد دانشگاه و صنعت ادامه يافته است. انجام مصاحبه‌ها براساس کفايت نظري داده‌ها در 18 مصاحبه متوقف شد. از اين تعداد 8 نفر از اساتيد دانشگاه و صاحب‌نظر در موضوع، 3 نفر مدير عامل شرکت‌هاي صنعتي، 4 نفر از مسئولان دولتي و 3 نفر از کارشناسان و مديرعاملان شرکت‌هاي واسطه‌اي حوزه کارآفريني و تجاري‌سازي در مصاحبه ها شرکت داشتند. نتايج نشان مي دهد که اگرچه همکاري‌هاي دانشگاه و صنعت در زمينه هاي آموزشي، پژوهشي و تحقيقاتي، کارآفريني دانش بنيان و تجاري سازي فناوري مطرح مي باشد ولي به مرور زمان هر چه به زمان حال نزديک‌تر مي‌شويم سهم آموزش و در ادامه سهم پژوهش و تحقيقات کاهش يافته و تمايل براي همکاري‌هايي از نوع کارآفريني دانش بنيان و تجاري سازي فناوري بيشتر شده است. بررسي رويکردهاي فعلي در همکاري بين صنعت و دانشگاه،گرايش زياد به بهره‌برداري از توان بخش خصوصي وشرکت‌هاي واسطه‌اي(هاب) را خصوصاً در فعاليتعاي کارآفريني دانش بنيان و تجاري سازي فناوري نشان مي دهد. همچنين نقش موثر الگوهاي بومي و نيز نيروي انساني کارآفرين که داراي تعهد و حس مسئوليت نسبت به کشور، صنعت و دانشگاه مي‌باشد در مدلهاي موفق همکاري صنعت و دانشگاه مشخص شده است. پرونده مقاله

  • مقاله

    4 - ارزيابي عوامل موثر در تحقق سازمان دولتي كارآفرين ( مطالعه موردي سازمان استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران)
    مدیریت فردا , شماره 29 , سال 10 , زمستان 1390
    امروزه با نگاهی‌گذرا به تغییرات روبه تزاید و تحولات شگرف و گسترده‌ای‌که هر روز در تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی و حتی ارزش‌ها و فرهنگ حاکم بر جوامع رخ می‌دهد، موجب شده تا كارآفريني‌به عنوان يك راهبرد ‌اثربخش‌ براي توسعه اقتصادي و اجتماعي كشورها شناخته‌شود. از طرفی سازمان چکیده کامل
    امروزه با نگاهی‌گذرا به تغییرات روبه تزاید و تحولات شگرف و گسترده‌ای‌که هر روز در تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی و حتی ارزش‌ها و فرهنگ حاکم بر جوامع رخ می‌دهد، موجب شده تا كارآفريني‌به عنوان يك راهبرد ‌اثربخش‌ براي توسعه اقتصادي و اجتماعي كشورها شناخته‌شود. از طرفی سازمانهای دولتی عصرصنعت، درصورتي مي‌توانند از پس چالش‌های جامعه به شدت متغیّر عصر اطلاعات و اقتصاد دانش پایه برآيندكه ابتداء خود نوآور وکارآفرین شوند. با توجه به آنکه سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران یک سازمان دولتی است که مترصد دستیابی به یک سازمان کارآفرینانه می‌باشد. لذا در اين مقاله سعي شده است تا فرایند کارآفرینی در ابعاد سه گانه عوامل ساختاري، رفتاري، زمينه‌اي به صورت يكپارچه شناسایی و ابعاد توسعه کارآفرینی در اين سازمان دولتي تبیین شود. نتايج حاصل از اين تحقيق مشخص مي‌نمايدكه ‌سه‌ عامل ساختاري، رفتاري، زمينه‌اي و متغيّرهاي تبيين‌كننده اين عوامل، قابليت اندازه‌گيري‌به صورت يكپارچه درمدل معادله ساختاري را دارا مي باشد. همچنين با بررسي و رتبه بندي عوامل مورد بررسي بر اساس ضرايب اثر سطح معناداري مي توان ارزش هر متغيّر كارآفرينانه را جهت تحقق سازمان دولتي كارآفرين پيگيري نمود. پرونده مقاله