بررسی و شناسایی چالش¬های ارتباط بین صنعت و دانشگاه
محورهای موضوعی : عمومىکامران مالکپور لپری 1 , علی دلاور 2 , سعید غیاثی ندوشن 3
1 - مدیریت آموزش عالی، گروه مدیریت آموزشی، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 - گروه سنجش و اندازهگیری دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
3 - گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
کلید واژه: دانشگاه, ارتباط صنعت و دانشگاه, ضعف دانشی و مهارتی, انعطاف ناپذیری ساختارها, فقدان سیستم مدیریتی,
چکیده مقاله :
هر جامعه ای برای نیل به اهداف توسعه حقیقی و پایدار نیازمند تعامل و کنش مداوم دو نهاد علمی و فنی است که در قالب دانشگاه و صنعت شکل می گیرد. با توجه به روابط ارگانیک این دو نهاد که یک سیستم واحد را تشکیل می دهند نقض در هرکدام، باعث نقض در کل سیستم می شود. پژوهش حاضر سعي دارد تا با رويكردي تفسير گرايانه چالش ها و موانع ارتباط بین صنعت و دانشگاه را از نگاه مدیران صنایع و اساتيد دانشگاه شناسايي كند. رويكرد پژوهشي به كاربرد شده از نوع روش شناسي كيفی می باشد و از روش مردم نگاري براي انجام عمليات تحقيق استفاده شده است. داده هاي اين پژوهش با استفاده از روش مشاهده مشاركتي، تكنيك مصاحبه نیمه ساختار و تحلیل اسناد جمع آوري شده و سپس با استفاده از تكنيك مثلث-سازي تركيب شده اند. روش نمونه گيري مورد استفاده در اين پژوهش از نوع نمونه گيري كيفي- هدفمند است و با استفاده از شاخص اشباع نظري تعداد 15 نفر از اساتيد دانشگاه و 10 نفر از مدیران صنایع به عنوان نمونه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و ديدگاه آنها نسبت به چالش ها و موانع برقراری ارتباط بین صنعت و دانشگاه مورد بررسي قرار گرفت. يافته-هاي اصلي اين پژوهش با استفاده از نظريه زمينه اي شامل مقولاتي همچون ضعف در بستر سازی و حمایت، ضعف دانشی و مهارتی، فقدان سیستم مدیریتی کارآمد، بی میلی در برقراری ارتباط، فقدان فرهنگ و باور مناسب، انعطاف ناپذیری ساختار ها و فرایند ها، ناتوانی در شبکه سازی می باشند. طبق نتیجه تحقیق می توان تمامی این مقولات را زیر مقوله چالش ارتباط صنعت و دانشگاه قرار داد.
In order to achieve the goals of real and sustainable development, every society needs the interaction and continuous action of two scientific and technical institutions that are formed in the form of universities and industry. Due to the organic relations of these two institutions that form a single system, a violation in each of them causes a violation in the whole system. The present study tries to identify the challenges and barriers of the relationship between industry and academia from the perspective of industry managers and university professors with an interpretive approach. The research approach used is qualitative methodology and ethnographic method has been used to conduct research operations. The data of this study were collected using participatory observation, semi-structured interview technique and document analysis and then combined using triangulation technique. The sampling method used in this study is qualitative-purposeful sampling and using the theoretical saturation index, 15 university professors and 10 industry managers were interviewed as a research sample. Their attitudes and views on the challenges and barriers to communication between industry and academia were examined. The main findings of this study using contextual theory include categories such as weakness in context and support, lack of knowledge and skills, lack of efficient management system, reluctance to communicate, lack of appropriate culture and beliefs, inflexibility of structure. Processes are the inability to network. According to the research, all these categories can be placed under the category of industry-university relationship challenge
1. انتظاری، یعقوب، (1382). تعامل علم و صنعت در چارچوب نظام ملی توسعه دانش، نشریه علوم انسانی مجلس و پژوهش، شماره 41 ، صص159-206
2. باقری نژاد، جعفر (1387)؛ "سیاست علم و فناوری سیستم ارتباط دانشگاه و صنعت برای توسعه فناوری در ایران، سازو کارها و پیشنهادها"، فصلنامه علمی- پژوهشی سیاست علم و فناوری، سال اول، شماره 1
3. سید نورانی، سید محمد رضا و امیری، محمدرضا و درگی، غلام رضا، (1381). بررسی راهکارهای تقویهت و تحکیم ارتباط صنعت و دانشگاه، مجموعه مقالات ششمین کنگره سراسری سه جانبه دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، ص 56
4. شفیعی، مسعود (1382); ”تاریخچه ارتباط صنعت و دانشگاه و کنگره سه جانبه“; مجموعه مقالات هفتمین کنگره سراسری همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان 5. شفیعی، مسعود (1383)؛ "ارتباط صنعت و دانشگاه"؛ تهران : انتشارات دانشگاه امیرکبیر
6. شفیعی، مسعود (1386)؛ "ارتباط صنعت و دانشگاه: آینده ای تابناک، پیشینه ای تاریک، انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم
7. میرعلیخانی، کریم و کبیری، محمد، وردیلو، هوشنگ (1388)؛ "بررسی موانع همکاری صنعت و دانشگاه و معرفی یک نمونه موفق در ایران" نشریه صنعت و دانشگاه، شماره 3و 4
8. وزرات علوم، تحقیقات و فناوری (1386)؛ "مشخصات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور" مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی: تهران
9. هومن، حيدرعلی (1385). راهنماي عملي پژوهش كيفي. تهران: سمت.
10. Afonso, A., Ramirez, J., Diaz Puente, j.m, (2012). University- industry cooperation in the education domain to foster competitiveness and employment, Procedia - Social and Behavioral Sciences 46, pp. 3947 – 3953.
11. Anderson, M. (2000). “University- Industry partnerships”; In Higher Education in the Unites States: An Encyclopedia; Edited by James Forest and Kevin Kinser, ABC- CLIO: Santa Barbara California.
12. Alexander, R.K (2011). Collaboration among Academia, Industry and Government”, ST& S Conference, Kyoto, Japan.
14. Aiamy, M., Keshtiaray, N, (2012). A perspective of the cooperation between university and industry at Islamic Azad University, Sanandaj Branch, and its comparison with Kingston University London, Procedia - Social and Behavioral Sciences 46 , PP 2509 – 2513.
15. Brennenraedts, R. R. Bekkers and B. Verspagen (2006): "The different channels of university-industry knowledge transfer: Empirical evidence from Biomedical Engineering", ECIS Working Paper
16. Brown, G, (2006). “Meeting the productivity Challenge. A Strong and Strengthening Economy” Investing in Britain’s Future, HC968, UK Treasury, and London, available at: www. Official-documents.co.uk
17. Cao, Yong, Zhao, Li, Chen, Rensong, (2009). Institutional structure and incentives of technology transfer: Some new evidence from Chinese universities, Journal of Technology Management Vol. 4 No. 1, pp. 67-84, available at: www.emeraldinsight.com/1746-8779.htm.
18. Creswell, J. W. (2007). Qualitative inquiry and research design: Choosing among five approaches. Sage Publication.
19. Cohen, L., Manion, L., and Morrison, K. (2007). Research Methods in Education. London: Routledge
20. Colapinto, C and Porlezza, C. (2011) Innovation in Creative Industries: from the Quadruple Helix Model to the Systems Theory”, J Knowl Econ.
21. Frank, R. (2007). “The Internship Bible, Princeton Review Publishing” Broadway, NY
22. Franek, R, (2005). The Internship Bible, Princeton Review Publishing, Broadway, NY.Garrison
23. Garrison, D.R. (1997), “Self-directed learning: toward a comprehensive model”, Adult Education Quarterly, Vol. 48 No. 1, pp. 18-33.
24. Geiger, R. L. (2004). Knowledge and money: Research universities and the paradox of the marketplace. Stanford, CA: Stanford University Press.
25. Leydesdorff, L. y Etzkowitz, H. (eds.), (1997). A triple Helix of University Industry- Government relations. The future location of Research, Book of Abstracts,
Science Policy Institute, State University of New York.
26. Meredith, S., Burkle, M., (2008). “Building Bridges between University and Industry: theory and Practice” Education and Traning, 50(3), PP. 199-215
27. Mueller, Pamela, (2006). Exploring the knowledge filter: How entrepreneurship and university-industry relationships drive economic growth, Research Policy, 35, forthcoming.
28. Olmos Penuela J. Martinez E. C. (2012). D'este P. Knowledge transfer activities in humanities and social sciences: which determentants explain research group interactions with non-academic agents? Comwell Rebid Bakker, Alborg, Denmark, January 20-22.
29. Othman, R., & Omar, A, (2012). University and industry collaboration: towards a successful and sustainable partnership, Procedia - Social and Behavioral Sciences 31, PP 575 – 579.
30. Patel, P. (2007), University–industry linkages in the UK: What are the factors underlying the variety of interactions with industry? Research policy, (9): 1295–1313.
31. Rossi, F., (2010). The governance of university-industry knowledge transfer, European Journal of Innovation Management Vol. 13 No. 2, pp. 155-171.
32. Salter, A., Brunel, J., (2009). Investigating the factors that diminish the barriers to university-industry collaboration, Paper to be presented at the Summer Conference on CBS - Copenhagen Business School.
33. Sugandhavanija, P., Sukchai, S., Ketjoy, N., & Klongboonjit, S, (2010). Determination of Effective University –Industry Joint Research for Photovoltaic Technology Transfer (UIJRPTT) in Thailand. Renewable Energy, 36, 600-607.
بررسی و شناسایی چالشهای ارتباط بین صنعت و دانشگاه
* کامران مالکپور لپری ** علی دلاور *** سعید غیاثی ندوشن
* دانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی، گروه مدیریت آموزشی، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
** استاد گروه سنجش و اندازهگیری دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
*** دانشیار گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
malekpour.k92@gmail.com delavarali@yahoo.com ghiasi.saeed@gmail.com
تاریخ دریافت: 29/02/1397 تاریخ پذیرش: 16/10/1397
چکیده
هر جامعهای برای نیل به اهداف توسعه حقیقی و پایدار نیازمند تعامل و کنش مداوم دو نهاد علمی و فنی است که در قالب دانشگاه و صنعت شکل میگیرد. با توجه به روابط ارگانیک این دو نهاد که یک سیستم واحد را تشکیل میدهند نقض در هرکدام، باعث نقض در کل سیستم میشود. پژوهش حاضر سعي دارد تا با رويكردي تفسير گرايانه چالشها و موانع ارتباط بین صنعت و دانشگاه را از نگاه مدیران صنایع و اساتيد دانشگاه شناسايي كند. رويكرد پژوهشي به كاربرد شده از نوع روش شناسي كيفی میباشد و از روش مردم نگاري براي انجام عمليات تحقيق استفاده شده است. دادههاي اين پژوهش با استفاده از روش مشاهده مشاركتي، تكنيك مصاحبه نیمهساختار و تحلیل اسناد جمع آوري شده و سپس با استفاده از تكنيك مثلثسازي تركيب شدهاند. روش نمونهگيري مورد استفاده در اين پژوهش از نوع نمونهگيري كيفي- هدفمند است و با استفاده از شاخص اشباع نظري تعداد 15 نفر از اساتيد دانشگاه و 10 نفر از مدیران صنایع به عنوان نمونه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و ديدگاه آنها نسبت به چالشها و موانع برقراری ارتباط بین صنعت و دانشگاه مورد بررسي قرار گرفت. يافتههاي اصلي اين پژوهش با استفاده از نظريه زمينهاي شامل مقولاتي همچون ضعف در بستر سازی و حمایت، ضعف دانشی و مهارتی، فقدان سیستم مدیریتی کارآمد، بیمیلی در برقراری ارتباط، فقدان فرهنگ و باور مناسب، انعطاف ناپذیری ساختارها و فرایندها، ناتوانی در شبکهسازی میباشند. طبق نتیجه تحقیق میتوان تمامی این مقولات را زیر مقوله چالش ارتباط صنعت و دانشگاه قرار داد.
واژههای کلیدی: دانشگاه، ارتباط صنعت و دانشگاه، ضعف دانشی و مهارتی، انعطاف ناپذیری ساختارها، فقدان سیستم مدیریتی
نوع مقاله: ترویجی
1-مقدمه
شرایط جدید حاکم بر جهان که از تعامل مؤلفههایی چون پیچیدگی پویای محیط و سازمانها، تغییرات سریع، جهانی شدن، نزدیکشدن معارفهای گوناگون بشری، نظم بر آمده از آشوب و... شکل میگیرد [27]. سازمان و صنعت را با چالشهای نوین و در رأس آن، توسعه مبتنی بر دانایی1 روبه رو کرده است. اینک سازماندهی و مدیریت به ویژه در سازمان بزرگ و پیچیده و بالاخص با فناوری سطح بالا2 با
نویسنده عهدهدار مکاتبات: کامران مالکپور malekpour.k92@gmail.com |
پیروی از قوانین پویایی غیرخطی نیازمند رویکردهای جدید برای دستیابی به کارایی و اثربخشی سازمانی است [32].
یکی از فراگیرترین و پیچیدهترین نظاماتی که اینک زیرساخت توسعه پایدار هر کشور است، "نظام ملی نوآوری3" ( N.I.S ) است [9]. این نظام، معرف نظام ارتباطات دولت، صنعت (دولتی و خصوصی)، دانشگاه، انجمن های حرفه ای، مراکز تحقیقاتی مستقل، شرکتهای خدمات تخصصی و زیر نظامات پشتیبان در یک کشور است [26، 27]. در فضای توسعه مبتنی بر دانایی و اقتصاد دانش محور4 و در عرصه ارایه محصولات عملی و تکنولوژیک و رقابتها و همکاریهای روزافزون، نظام ملی نوآوری متولی کلان مدیریت دانش5 (به ویژه پیشرفته) و تأمین
چارچوبهای خرد و کلان جهت نهادینه کردن و همافزایی سرمایهگذاری بین بخش عمومی و خصوصی در توسعه نو آوری است. و خلاصه در یک جمله این نظام به سرمایه انسانی به معنای منابع دانش ضمنی بهای فراوان میدهد [24].
بر این اساس کارکرد بهرهور این نظام بزرگ و پیچیده از مهمترین مسائل حال و آینده جوامع انسانی است. در دل این نظام ارتباط دو نهاد صنعت و دانشگاه به عنوان دو زیرساخت اساسی تولیدکننده و مصرفکننده دانش و فناوری در تمامی فضاهای علمی و صنعتی برتر دنیا به ویژه در دهههای آخر قرن بیستم و آغازه هزاره جدید میلادی مورد توجه اساسی بوده است [10].
همکاری دانشگاه و صنعت از مصادیق توافقهای قرار دادی است که در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی میان دانشگاه و شرکت منعقد میگردد. این همکاری معمولا با استفاده از توان علمی دانشگاه و تجربیات صنعت و تلاش برای دستیابی به این اهداف صورت میپذیرد [11]. به طور کلی ارتباط صنعت و دانشگاه شکل توافقات رسمی و غیر رسمی بین این دو نهاد میباشد که با هدف دستیابی به موفقیت بیشتر انجام میشود. در این ارتباط دانشگاه و صنعت تلاش میکنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را به طور مشترک انجام دهند [4، 5]
بلومنستیک (1998) و مورا وایوا (2000) بیان میکنند ارتباط و همکاری صنعت و دانشگاه در پیشرفت کشور ها از جایگاه و نقش ویژهای برخوردار است. دانشگاهها به منظور تربیت نیروی انسانی توانا و نوآوریهای علمی نیازمند گسترش خدمات علمی و حل مشکلات اجتماعی در راستای بهبود زندگی مردم هستند [19، 14]. برای دستیابی به چنین اهدافی، ایجاد همکاری و ارتباطی منطقی با نهادهای مثل بخش صنعت برای دانشگاهها ضروری به نظر میرسد [26]. برای مثال صنعت با کمک های مالی، ارائه
تخصصهای حرفهای و استخدام دانشآموختگان به دانشگاه مدد میرساند و دانشگاه نیز با انجام پژوهشها، تربیت نیروی انسانی زبده به صنعت کمک میکند. با توجه به تحولات نظری و تجربی، این دو نهاد به تنهایی نمیتوانند موفقیت لازم را کسب کنند. در این میان هیئت علمی و دانشجویان منابع اصلی اجرای رسالت دانشگاه و ارتباط با بخش صنعت محسوب می شوند و منابع مالی، پیشرفت علم و ابداعات نوین از جمله انگیزهها و عوامل اصلی این همکاری دو جانبهاند [4، 5].
دانشگاه کانون اصلی تربیت نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده است که با برخورداری از ایدهها و اندیشههای نو میتواند هر لحظه در شریانهای حیاتی جامعه که حرکت رو به رشد دارد نیروی جدیدی تزریق کند. صنعت نیز با به کار بستن ایدههای نوظهور دانشگاهیان، میتواند
اندیشههای توسعه اقتصادی و پیشرفت جامعه را محقق سازد [4].
درگذشته به دلیل دولتی بودن صنایع و اتکای هرچه بیشتر به منابع مالی حاصل از فروش نفت، صنایع نیازمندیهای خود را از طریق شرکتهای خارجی تأمین میکردند و به همین دلیل برای ارتباط بین صنعت و دانشگاه نیازی احساس نمیشد و تنها از سوی دانشگاه برای ارتباط با صنعت و آن هم به دلیل کمبود بودجه و ایجاد درآمد بیشتر تمایلی کمرنگ وجود داشت. به عبارت دیگر انگیزهی دو طرف برای ارتباط، درک نیاز واقعی نبود [6،7]
ارتباط صنعت و دانشگاه مقوله مهمی است که در چند دهه گذشته، افکار دانشگاهیان و صنعتگران دنیا را به خود مشغول داشته است. طراحی و تبیین نحوهی این ارتباط با توجه به نیاز و ساختار صنعتی و دانشگاهی کشور انجام میشود و نقش دولتها در سیاستگذاری و ایجاد زیرساختهای مناسب برای توسعهی آن بسیار تعیینکننده است [28]. همکاری صنعت و دانشگاه سبب به روز ماندن دانش و تکنولوژی صنعت می شود و دانشگاه با استفاده از منابع صنعت سیستم آموزشی خود را ارتقا می دهد [1،2،3]. اما به علت پیچیدگی موضوع، برقراری چنین ارتباطی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه همچنان با مشکلات فراوانی روبه رو است. در این پژوهش سعی بر آن است که مشکلات و چالشهایی که در ارتباط بین صنعت و دانشگاه وجود دارد را با نگاهی تفسیرگرایانه مورد بررسی قرار داد. بر اساس آنچه که به ذکر آن پرداختیم مسئله پژوهش در قالب سئوال پژوهشی: موانع ارتباط بین صنعت و دانشگاه کدامند؟ گنجانده شده است.
2- روش تحقیق
روششناسي تحقيق حاضر از نوع كيفي است كه با انجام مطالعه ميداني و مشاركت در فرآيندهاي مربوط به موضوع پژوهش به درك و فهم چالشهاي فراروي ارتباط صنعت و دانشگاه اقدام شده است و براي رسيدن به اين نتيجه، در مرحله عمليات تحقيق، جهت گردآوري دادهها و اطلاعات از روش قوم نگاري و براي تجزيه و تحليل دادهها از روش نظريه زمينهاي استفاده شده است.
الگوهاي متعددي براي انجام پژوهش با روش نظريه برخاسته از دادهها ارائه شده است ازجمله الگوي گليزر و اشتراس6 (1971)، الگوی اشتراس و کوربین7 (1990 و 1998)، الگوی پندیت8 (1996) و الگوی شارماز9 (2006)، اما همه این الگوها علیرغم تفاوتهای ظريف با يكديگر در جنبههاي اساس اشتراك دارند كه اين جنبهها عبارتند از گردآوري و تحليل هم زمان دادهها، استفاده از روش نمونهگيري نظري، حساسيت نظري در گردآوري و تحليل دادهها، استفاده از يك فرايند كدگذاري منظم و در عين حال منعطف، تطبيق پيوسته مشاهدات و برداشتها در كل فرايند گردآوري و تحليل دادهها و ترسيم روابط منطقي و سازگار بين عناصر استخراج شده.
در اين مطالعه با استفاده از ويژگيهاي مشترك اين الگوها، الگويي انتخاب شده كه به ترتيب پژوهشگران با انتخاب مسئله و تدوين يك يا چند سوال باز، گستره پژوهش خود را آغاز و با استفاده از روش نمونهگيري نظری و با حساسيت نظري از طريق يك يا چند روش روش گردآوري اطلاعات به تحليل و گردآوري هم زمان دادهها مبادرت نمودهاند. در فرايند تحليل دادهها با كدگذاري نكات كليدي و استنتاج مفاهيم، با عنايت به تطبيق پيوسته، مقولهها را استخراج، و سرانجام با برقراري ارتباط بين همه عناصر استخراج شده به تكوين نظريه پرداخته شده است.
1-2- ابزار تحقیق
در پژوهش حاضر جهت گردآوري اطلاعات از ابزار مصاحبه نیمهساختار با اعضای هیئت علمی دانشگاهها و مدیران صنایع، استفاده شده و با توجه به اينكه پژوهشگران به نحوي با موضوع تحقيق درگير هستند همراه با مصاحبه از مشاهده آزاد و مشاهده مشاركتي و همچنین تحلیل اسناد براي گردآوري اطلاعات استفاده کردهند.
2-2- مشارکتکنندگان در پژوهش
جامعه آماري اين پژوهش متشكل از اعضای هیئت علمی دانشگاهها و صاحبنظرانی از صنایع در شهر تهران که در تعامل با دانشگاه بودهاند، مي باشد. روش نمونه گيري از نوع نمونه گيري تحقيقات كيفي مي باشد كه به صورت نمونه گيري هدفمند و با استفاده از شاخص اشباع نظري نسبت به نمونه گيري از جامعه آماري اقدام شد. [که از لحاظ مفهوم بدان معنی است که تا زماني كه محقق در مييابد كه اطلاعات دريافتي تكراري ميباشند و به اطلاعات بيشتري نخواهد رسيد ادامه پيدا ميكند كه اصطلاحاً در تحقيقات كيفي به آن شاخص اشباع نظری10 گفته ميشود (گیون11، 2008)[8، 16]. که به این منظور 15 نفر از اساتید دانشگاه و 10 نفر از صاحبنظران صنعت که به نوعی با دانشگاهها در ارتباط بودهاند به عنوان نمونه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفته اند.
3-2- روش اجرای پژوهش
براي اجراي اين پژوهش پس از تعمق در مباني نظري و تجربي موضوع پژوهش به انجام مصاحبه نیمه ساختار با اساتید دانشگاه و مدیران صنایع (نمونه) از جامعه آماري مورد نظر پرداخته شده كه يافتههاي حاصل از مصاحبه همراه با تجربيات و مشاهدات پژوهشگران در قالب تحليل تماتيك و نظريه زمينهاي ارائه شده است. پژوهشگر بايد به گونه اي عمل كند كه اعتبار و اعتماد يافته ها خدشه دار نشود، كه تحقق اين امر هم منوط به آن است كه ضمن حساسيت نظري در گردآوري و تحليل دادهها، برداشتهاي خود در هر مرحله را مبتني بر معيارهايي كه در اين بخش ذكر ميشوند مورد ارزشيابي قرار داده است.
4-2- معيار ارزشيابي اعتبار و تائيد يافتههاي نظريه برخاسته از دادهها
دادههاي نظريه برخاسته از دادهها با استفاده از شيوه تطبيق پيوسته مورد گردآوري و تحليل قرار ميگيرد. اين شيوه علاوه بر اينكه شيوهاي براي تحليل دادهها است، يك شيوه اعتباربخشي و اعتماد بخشي نيز محسوب
ميگردد. در اين مورد آموس (2002) ميگوید: «به كارگيري روش نظريه برخاسته از دادهها كافي است كه خوانندگان را متقاعد سازد كه نتايج مطالعه برخاسته از رويه هاي دقيق و نظام يافته گردآوري و تحليل داده ها ميباشد». در این روش، پژوهشگران تبيينهاي بالقوه و جستجو براي الگوهاي بالقوه را از طريق خواندن و بازخواني دقيق دادهها در كل فرايند تحليل دادهها
شكلبندي ميكند و راهبرد تطبيق پيوسته فعاليتهاي پژوهشگر را براي دست يابي به يك نظريه روييده از دادهها جهت ميدهد. پژوهش كيفي نيز همچون پژوهش كمي مبتني بر يكسري معيارها ميباشد كه بسياري از آنها معادل معيارهاي ارزشيابي در پژوهشهاي كمي است. گوبا و لینکلن12 (1998) براي پژوهش كيفي، معيار اعتبار13 را معادل روايي دروني14، انتقال 15را معادل روايي بيروني16، اعتماد17 را معادل پايايي18، و تائيد19 را معادل عينيت20 در پژوهش هاي كمي ميدانند. آنها علاوه بر اين معيارها، معيار اصالت21را به عنوان يكي از معيارهاي ديگر براي ارزشيابي پژوهشهاي كيفي تلقي ميكنند [8، 16، 17].
5-2 - روش تجزیه و تحلیل دادهها
با توجه به آنچه گفته شد و اهداف و سوالات تحقيق، روش تجزيه و تحليل روش تحليل تماتيك و نظريه
زمينهاي مي باشد كه به طور خلاصه به توضيح و مراحل انجام كار اشاره ميشود:
امرسون و همكارانش (1995) بيان ميكنند كه در همه شيوههاي تحليل دادههاي كيفي، تحليل موضوعی يا تماتيك از اهميت زيادي برخوردار است. تحليل موضوعي يا تماتيك ضمن اينكه خود يك روش مستقل تحليلي است ميتواند در روشهاي تحليلي ديگر نيز به كار رود. اين نوع روش مخصوصاً در روش نظريه زمينهاي از اهميت زيادي برخوردار است. دادههاي مورد تحليل در روش تماتيك شامل دادههاي متني، مصاحبهها و اي مشاهدهاي متني شده هستند. اين نوع تحليل در وهله اول به دنبال الگو يابي است، زماني كه الگويي از دادهها به دست آيد بايد حمايت تمي يا موضوعي از آن صورت گيرد به عبارتي تمها از دادهها سرچشمه مي گيرند[17]. الگوهاي متعددي براي تحليل تماتيك وجود دارد كه شباهت هاي بسيار زيادي با هم دارند. الگوي ارائه شده توسط استربرگ يكي از كامل ترين الگوها ميباشد كه در زير به اختصار بيان ميشود (الگوي استربرگ الگوي استفاده شده براي تحليل تماتيك دادهها در اين پژوهش ميباشد): استربرگ در طرح خود به پنج مرحله به صورت زير اشاره ميكند:
1- مديريت دادهها: تنظيم و سازماندهي دادهها
2- درگيري با دادهها22: در اين مرحله مقدمات تحليل دادهها با انجام يكسري كدگذاريها فراهم ميشود، مستلزم توجه به موارد متعددي شامل، كدگذاري باز،توسعه تمها، كدبندي متمركز ميباشد.
3- ترسيم دادهها23: در اين مرحله مقولهها، تمها و الگوهاي يافته شده در قالب نقشههاي دادهاي24 و دياگرامهاي مفهومي25 به تصوير كشيده ميشود.
4- توسعه تحليل: آغاز و توسعه تحليلهاي مبتني بر مقولهها و تمها.
5- سنخشناسي: اين مرحله آخرين گام تحليل است. پژوهشگر الگوها را دستهبندي كرده و بر حسب تفاوتها و شباهتها آنها را سنخبندي ميکند[16].
در نتيجه اين تحليلها تحليل تماتيك بايد به مرحله اشباع تماتيك (همگرايي مفهومي) برسد، پژوهشگر بايد بررسي كند كه آيا كدها، تمها، الگوها و سنخشناسيها تا حد امكان از نظر مفهومي اشباع شدهاند يا خلاء مفهومي وجود دارد [17] نظريه زمينهاي ترجمه واژهی (grounded theory) ميباشد.
اشتراوس و كوربين بيان ميكنند كه تئوري برخاسته از دادهها نوعي استراتژي كيفي براي تدوين تئوري در مورد يك پديده از طريق مشخص كردن عناصر كليدي آن پديده و سپس طبقهبندي روابط اين عناصر درون بستر و فرآيند ميباشد [16] در نظریه زمينهاي يك رابطه ميان داده و محقق وجود دارد پيبردن به تئوري از ميان دادهها هنر محقق است، محقق در اين نظريه از دانشي درباره دادهها، ظرفيت شناسايي آنها و مفاهيم آن برخوردار است. در واقع روش نظريه زمينهاي از يك فرايند ثابت و از پيش تعيين شدهاي پيروي نميكند و فرايند جمعآوري اطلاعات و تحليل آنها باهم همپوشي كامل دارند به عبارت ديگر چون در اين روش محقق به دنبال آزمون فرضيه يا تئوري از پيش معلومي نيست و بدون هيچ نظريه مفروضي نسب به
جمعآوري اطلاعات اقدام مي كند هم زمان با جمعآوري اطلاعات نسبت به تحليل و بسط آنها و درك رابطه ما بين آنها جهت بهرهگيري از اين نتايج در مراحل بعدي
جمعآوري و تحليل و ارائه نظريه زمينهاي، اقدام خواهد كرد.
فرآيند اصلي در تكنيك نظريه زمينهاي به عنوان روش تحليل اطلاعات، فرآيند كد گذاري و طبقه بندي از
دادههاي خام و استخراج مفاهيم و مقولات اصلي و روابط بين آنها در چارچوب يك تئوري محقق ساخته است كه با توجه به شرايط و موقعيت پژوهش، نسبت به ارائه آن اقدام خواهد كرد. اين فرايند مبناي اصلي تمايز اين شيوه از ساير روش هاي تجزيه و تحليل اطلاعات در پژوهش كيفي است. بر اين اساس جهت تحليل اطلاعات در اين شيوه يعني نظريه زمينهاي از سه شيوه كدگذاري استفاده ميشود:
1- کدگذاری باز26، 2- کدگذاری محوری27، 3- کدگذاری انتخابی28 [17].
كدگذاري روند يا فرايندي است كه طي آن دادههاي خام تفكيك، مفهومبندي و تركيب ميشوند، به گونهاي كه حاصل اين فرايند بتواند نظريه زمينهاي نهايي را ارائه كند. در فرآيند كد گذاري، واحد تحلیل «مفهوم» است.
كدگذاري باز به توليد مفاهيم اوليه منجر ميشود. در اين مرحله ميتوان از واحد تحليل به صورت سطر به سطر، پاراگراف به پاراگراف و يا صفحه به صفحه استفاده شود. در اين مرحله به هر يك از جملات در سطر، پاراگراف يا صفحه يك كد اختصاص داده ميشود.
كدگذاري محوري: در مرحله دوم (كدگذاري محوري) يكي از طبقهها به عنوان طبقه محوري انتخاب و تحت عنوان پديده محوري در مركز فرايند، مورد بررسي قرار گرفته و ارتباط ساير طبقهها با آن مشخص ميشود. ارتباط ساير طبقهها با طبقه محوري به پنج صورت برقرار ميشود (محمدي، 1390).
3- یافتههای پژوهش
همان طور كه گفته شد اين پژوهش با هدف بررسي
چالشهاي فراروی ارتباط صنعت و دانشگاه انجام شده است كه به اين منظور كدگذاري باز در دو مرحله انجام و 64 كد شناسايي و استخراج شد و در مرحله دوم كدگذاري اوليه مفاهیم، جهت انسجام بیشتر و تحلیل و تفسیر منسجم تر در قالب 16 مفهوم انتزاعیتر تقليل يافتند كه اين كدهاي استخراج شده در مرحله كدگذاري محوري در قالب 7 مقوله عمده طبقه بندي شدند. اين مقولات انتزاعي تر از مفاهيم قبلي هستند و شامل: ضعف در بسترسازی و حمایت، ضعف دانشی و مهارتی، فقدان سیستم مدیریتی کارآمد، بیمیلی در برقراری ارتباط، فقدان فرهنگ و باور مناسب، انعطافناپذیری ساختارها و فرایندها، ناتوانی در شبکهسازی میباشند. اين مفاهيم، مقولات محوري و هستهاي به تفكيك در جدول 1 نشان داده شده اند. مفاهیم و مقولات عمده در ادامه با اختصار توضیح داده میشوند.
[1] Knowledge – based Development
[2] High Technology
[3] National Innovation System
[4] Knowledge – based Economy
[5] Knowledge Management
[6] . Glaser & Strauss
[7] . Corbin
[8] . Pandit
[9] . Charmaz
[10] . theoretical saturation
[11] . Given
[12] . Guba& Lincoln
[13] . credibility
[14] . internal validity
[15] . transferability
[16] . external validity
[17] . dependability
[18] . reliability
[19] . confirm ability
[20] . objectivity
[21] . authenticity
[22] . engagement
[23] . data display
[24] . data map
[25] . conceptual framework
[26] . open coding
[27] . axial coding
[28] . selective coding
جدول1: مفاهیم، مقولات محوری و هسته ای | ||
مفاهیم کدگذاری اولیه | مفاهیم ثانویه | تمها یا مقولات عمده |
عدم هماهنگی بین اتحادیهها عدم تعریف و اجرای دقیق نقش از سوی صنعت و دانشگاه در روابط اکتفا نکردن دانشگاه به معرفی دانشجویان به عنوان کارورز عدم ارتباط صحیح بین دانشگاه و بخش های مالی کشور عدم توجه به محیط در انجام طرحهای پژوهشی کمبود نشستهای تخصصی و سمینارهای کارآمد با همکاری صنعت دانشگاه نبود سازوکارهای ارتباطی مناسب برای پیوند مؤسسات مختلف با دانشگاه مقطعی بودن ارتباط | موانع ارتباطی و شبکه سازی |
ناتوانی در شبکه سازی
|
بیگانه بودن دانشگاه ها با نوع فعالیت سازمان فقدان مدلهای بیزنسی در صنایع جهت ارتباط صنعت با دانشگاه سهیم نبودن دانشگاه در پروژههای صنعت سهیم نبودن صنایع در دانشگاه عدم مشارکت دانشگاهها در مسائل و موضوعات مبتلا به صنعت سیاستهای بازار |
فقدان مرکز بازار یابی | |
عدم پیگیری دانشگاه برای پیاده سازی نتایج تحقیقات فقدان فرایندهای ارتباطی مناسب در دانشگاهها جهت ارتباط با صنعت نبود راهکارهای اجرایی برای پیاده کردن قوانین موجود و نتایج سمینارها عقد قرداد شخصیت حقیقی (اساتید) با صنعت به جای دانشگاه با صنعت طولانی بودن زمان انجام تحقیقات و پروژههای دانشگاهی | فرایندها و روش های کاری |
انعطافناپذیری ساختارها و فرایندها |
به صورت سیستمی ندیدن صنعت و دانشگاه نبود کارآفرینی شرکتی در صنایع فقدان واحد های سازمانی منسجم برای اخذ اطلاعات صنعت فقدان واحدهای R&D کارآمد برای انتقال ایدهها از دانشگاه به صنعت |
عوامل ساختاری | |
نبود فرهنگ مناسب برای ارتباط جو نامساعد در ارتباط صنعت و دانشگاه مدرک گرایی جایگاه سازمانی ضعیف ارتباط صنعت و دانشگاه |
موانع فرهنگی |
فقدان فرهنگ و باور مناسب
|
حس عدم اطمینان نسبت به فعالیت های پژوهشی احساس عدم نیاز به دانشگاه ها از سوی صنعت احساس عدم نیاز به دانشگاه ها از سوی صنعت ناتوان جلوه گر شدن دانشگاه از دید صنعت ضعف بینشی |
موانع نگرشی | |
نبود اراده لازم در تعمیم و کاربردی کردن نتایج فقدان قدرت لازم از سوی دانشگاه برای جذب صنایع منظور نکردن فعالیتهای صنعتی جهت ارتقاء مرتبهی علمی هیأت علمی | سیاست های تشویقی |
بی میلی در برقراری ارتباط |
تمایل شدید دانشگاه به انجام روش های سنتی تمایل دانشگاهها به انجام پژوهشهای بنیادی دانشگاه زدگی | موانع آکادمیک | |
عدم تلاش دانشگاه برای شناخت سازمان عدم احساس نیاز به ارتباط از سوی دو طرف متقاضی نبودن صنعت برای استفاده از خدمات دانشگاهی |
موانع انگیزشی | |
عدم ارزیابی عملکرد دانشگاه در جهت بهبود ارتباط با صنعت. عدم ارزیابی عملکرد صنعت در جهت بهبود ارتباط با دانشگاه | سیستم نظارت و ارزیابی | فقدان سیستم مدیریتیکارآمد |
کارکرد نامناسب پارکهای علم و فناوری موجود برنامهریزی نیروی انسانی بدون اطلاع از نیازهای بازار کار مدیریت ضعیف صنایع که خود را از دانشگاهها بینیاز میداند مدیریت متمرکز |
ضعف مدیریتی | |
نقش میزان درآمد حاصل از انجام پروژه های تحقیقاتی برای صنایع محدودیت های بودجه ای و اداری اقتصاد مبتنی بر نفت |
منابع مالی | |
کمبود اطلاعات و دادههای محیطی از صنعت اطلاع رسانی کم از سوی صنعت و دانشگاه نارسایی در ایجاد بانکهای اطلاعاتی از طرحهای تحقیقاتی مشترک صنعت و دانشگاه وابستگی فناورانه |
موانع منابع اطلاعاتی |
ضعف دانشی و مهارتی |
آمادگی ضعیف نیروی انسانی دانشگاهها برای ارائه خدمات به صنعت نقش فرهنگ خانواده، در انتخاب رشته تحصیلی مناسب برای فرزندانشان اثر برگزاری جلسات توجیهی در جهت آشنایی بهتر کارآموزان با محیط های صنعتی |
منابع انسانی | |
نبودن مکانیزمهایی برای حمایت از دارایی های طرفین نقش سیاست های کلان کشور قوانین و قررات سازمان های دولتی و غیر دولتی نقش دفاتر ارتباط صنعت و دانشگاه میزان تخصیص اعتبار برای تحقیقات در بودجه عمومی کشور |
موانع قانونی | ضعف در بستر سازی وحمایت |
نبود برنامه نظامند و تعویق شده برای ارتباط صنعت و دانشگاه عدم تشکیل جلسات مشترک با هدف تفاهم سازی استفاده از دانش کشورهای دیگر
| بستر سازی |
توضیح تمها و مقولههای اصلی اسخراج شده
چالشها و موانع ارتباط صنعت و دانشگاه
1- ناتوانی در شبکه سازی
ایجاد شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات بین صنعت و دانشگاه از مهمترین
چالشهای ارتباط بین صنعت و دانشگاه میباشد. آنچه از نظر صاحبنظران به عنوان چالش مطرح شده است عبارت است از: مقطعی بودن ارتباط عدم ارتباط صحیح و مناسب بین دانشگاهها و بخش مالی کشور، بی توجهی به محیط در انجام طرحهای پژوهشی «دانشگاه فعالیت پژوهشی خود را انجام میدهد اما نه بر اساس نیازهای صنعت»، نشستهای تخصصی و سمینارها با همکاری دانشگاه و صنعت بسیار کم است و در مواردی هم که این سمینارها برگزار میشود برای به ثمر نشستن نتایج آن پیگیری انجام نمیشود، در روابط بین صنعت و دانشگاه یا نقشی برای طرف مقابل متصور نشده یا اگر باشد بسیار اندک می باشد، عدم وجود سازو کارهای مختلف چه در دانشگاه و چه در صنعت برای ارتباط، بین اتحادیهها در صنایع اگر وجود داشته باشد و دانشگاهها هیچ گونه همکاری وجود ندارد. در این ناتوانی در شبکه سازی عامل مهم دیگری تأثیر دارد که تحت عنوان فقدان مراکز بازار یابی شناخته میشود که شامل زیر مجموعه های می باشد که در زیر ذکر میشوند: بیگانه بودن دانشگاه با نوع فعالیت سازمانها «در بسیاری از دانشگاهها در تربیت دانشجویان نیز نمیدانند آنها پس از دانش آموخته شدن چه کاری را باید انجام دهند و به عبارتی دیگر نوع کار سازمانها برای دانشگاه مهم میباشد». دانشگاهها به عنوان اشخاص حقوقی سهم چندانی در پژوهش های صنایع ندارند. صنایع هم در دانشگاهها نقش آفرینی نکرده و سهمی در آن ندارند، دانشگاهیان یا علاقمند نیستند و یا از مسائل مبتلا به صنعت آگاهی ندارند و نمیتوانند در حل و فصل این مسائل صنعت را کمک کنند. نتایج این بخش از پژوهش با نتایج پژوهشهای برننرايتس و همکاران1 (2006) و پتل2 (2007) همسویی دارد[13، 28].
2- انعطافناپذیری ساختارها و فرایندها
انعطافپذیری ساختارها و فرایندها چالش دیگر در ارتباط صنعت و دانشگاه میباشد. که به دو عامل فرایندها و روش کاری و عوامل ساختاری برمیگردد. در دانشگاهها و همچنین صنایع فرایندهای ارتباطی مناسب برای برقراری ارتباط تعریف نشده، پژوهشهایی که در دانشگاه انجام
میشود و گاهی آنها را در اختیار صنعت قرار میدهد برای اجرا و پیادهسازی پیگیری نمیشوند. پژوهشهایی که به ندرت به سفارش صنایع در دانشگاهها انجام میشوند هیچگاه رنگ پیاده شدن را به خود نمیگیرند و دانشگاهها نیز برای عملیشدن آنها اقدام نمیکنند. عقد قرداد صنعت به جای شخصیت حقوقی دانشگاه با اساتید دانشگاه به عنوان شخصیت حقیقی انجام میشود. «با توجه به گنگ بودن فرایندهای موجود و نامشخص بودن سهم اساتید از پژوهشهای انجام شده هم صنایع و هم اساتید دانشگاهها ترجیح میدهند که با خود اساتید قرارداد ببندند». همچنین به صورت سیستمی ندیدن صنعت و دانشگاه، فقدان وجود کارآفرینی شرکتی در سازمانها و صنایع، فقدان وجود ساختارهای منسجم برای اخذ اطلاعات مناسب و منسجم از صنعت و فقدان واحدهای R&D کارآمد برای انتقال ایدهها از صنعت به دانشگاه چالش دیگر به شمار می آید «در صنایع واحدهایی تحت عنوان R&D ایجاد شده و فقط در ساختار سازمانها وجود دارند بدون اینکه عملکرد مناسبی داشته باشند و واحد سازمانی که بتواند اطلاعات صنعت را به بستر دانشگاه منتقل کند نه در دانشگاه و نه در صنعت وجود ندارد. نتایج این بخش از پژوهش با پژوهش های میرعلیخانی و همکاران (1391) و الکساندر3 (2011) همخوانی دارند [11، 6].
3- فقدان فرهنگ و باور مناسب
چالش دیگر نبود فرهنگ مناسب برای ارتباط و جو نامساعد ارتباط صنعت و دانشگاه میباشد. به عبارت دیگر نه دانشگاه به کار سازمانها و صنایع ایمان دارند و نه صنایع میتوانند به فرایندها و فعالیتهای دانشگاهی اعتماد کامل داشته باشند. صنایع و سازمانها نسبت به فعالیتهای پژوهشی صورت گرفته در دانشگاهها بی اعتمادند. «مدیران صنایع معتقدند برای انجام پژوهش باید در متن سازمان بود و دانشگاهها نمیتوانند این کار را انجام دهند». همچنین صنایع این نگرش را با خود دارند که هیچ احساس نیازی به دانشگاهها ندارند و خود آنها میتوانند بدون وجود دانشگاهها نیز ادامه فعالیت دهند. عامل دیگر نگرش و علاقمندی دانشگاهها به پژوهش های بنیادی میباشد که بیشتر از پژوهش کاربردی به انجام میرسانند. نتایج این بخش هم راستا با پژوهش فائض و شهابی (1389) می باشد [29].
4- بی میلی در برقراری ارتباط
بی میلی در برقراری رابطه از سوی دو طرف تحت عنوان چالش دیگر در نظر گرفته شده است. از آنجا که اراده لازم برای تعمیم نتایج پژوهشها و کاربردی کردن آنها چه از سوی صنایع و چه از سوی دانشگاهها وجو ندارد افراد درگیر در هر دو طرف رابطه تشویق نشده و انگیزه خود را از دست میدهند، همچنین دانشگاه قدرت لازم را برای جلب منابع برای آنکه آن را در اختیار کارکنان، اساتید و دانشجویان قرار دهند ندارند. دانشگاهها نیز تمایل شدید به انجام کارهای خود به همان شکل سنتی دارند. «بسیاری از اساتید دانشجویان و کارکنان هنوز از رسالت سوم دانشگاهها (کارآفرینی) بی خبرند و تمایل شدید به انجام وظایف خود به همان شکل سنتی دارند». صنعت انگیزن لازم برای استفاده از خدمات دانشگاه را نداشته و به گونهای عمل میکند که هیچ نیازی به آن ندارد و در طرف مقابل دانشگاه نیز هیچ تلاشی برای شناخت سازمان و صنعت انجام نمیدهد. از دیگر چالشهایی که مصاحبه شوندگان بر آن تأکید داشتند و از طرف دانشگاه در برقراری این رابطه انجام میشود این است که در ارتقاء مرتبه اعضای هیئت علمی فعالیت هایی که مربوط به صنایع می شوند را نادیده میگیرند و این باعث میشود که اساتید نسبت به صنایع بیاعتنا شوند و تمایلی برای انجام کا در صنایع نشان ندهند. یافته های این بخش با پژوهش های شفیعی (1386) و عثمان و عمر (2012) همخوانی دارند [4، 27].
5- فقدان سیستم مدیریتی
چالش دیگری که در روابط صنعت و دانشگاه وجود دارد فقدان سیستم مدیریتی کارآمد از سوی صنعت و دانشگاه میباشد. مدیریت ضعیف صنعت و دانشگاه که خود را بینیاز از خدمات طرف مقابل میدانند، برنامهریزی صنعت و دانشگاه به صورت جداگانه و بیخبر از اوضاع و شرایط یکدیگر «در بسیاری از مواقع دانشگاه برای تربیت نیروی انسانی تلاش میکنند که در بازار کار نیاز شدیدی برای آنان احساس نمیشود». همچنین پارکهای علم و فناوری که وجود دارند به دلیل عدم مدیریت صحیح و کارآمد
نمیتوانند به خوبی به وظایف خود عمل کنند. از سوی دیگر نه سازمانها و صنایع و دانشگاهها در ارزیابی عملکرد سالانه، ماهانه و یا دورهای خود به بحث کمیت و کیفیت ارتباط صنعت و دانشگاه توجه نمیکنند. بعلاوه میتوان گفت با وجود بعضی محدودیتها در تأمین منابع چه از طرف صنعت و چه از طرف دانشگاه کم و کیف رابطه دچار کاستی هایی شده است. یافته ها و نتایج این قسمت با مطالعات و پژوهش های ایامی و کشتیآرای (2012) و اويلاران اويینکا4 (2012) می باشد [12، 26].
6- ضعف دانشی و مهارتی
در بسیاری از موارد ضعف و کمبود اطلاعات، دانش و مهارت میتواند به عنوان یک چالش برای ارتباط صنعت و دانشگاه معرفی شود. دانشگاه و صنعت برای اینکه بتوانند به خوبی با هم تعامل داشته باشند و از منابع یکدیگر استفاده نمایند نیازمند این هستند که بتوانند اطلاعات خود را در اختیار یکدیگر قرار دهند و این مهم در صنایع و دانشگاههای ما محقق نشده است. همچنین در بسیاری از موارد دانشگاهیان (اعم از کارکنان، دانشجویان و اعضاء هیئت علمی) توانایی لازم برای ارائه خدمات را ندارند و نمیتوانند از دانش و مهارت کسب شده خود در صنایع و سازمانهای مختلف استفاده نمایند. یافتهها و نتایج این بخش نشان دهندهی همسویی با پژوهش مولر (2006) و دونگ و همکاران (2012) می باشد [25].
7- ضعف در بستر سازی و حمایت
در رابطه بین صنعت و دانشگاه چالش دیگری که مطرح میباشد ضعف در بسترسازی و حمایت از رابطه صنعت و دانشگاه میباشد. مکانیزم و ساخت و کار مناسبی برای حمایت از داراییهای صنعت و دانشگاه در روابطی که بین آنها برقرار است وجو ندارد و این عامل به عنوان چالشی برای ارتباط صنعت و دانشگاه میباشد. همچنین در بحث بسترسازی نبود برنامه نظاممند و تعریف شده برای ارتباط صنعت و دانشگاه میباشد. چنانچه دانشگاه و صنعت بتوانند تفاهمنامهها و آییننامههایی برای بهبود ارتباط برقرار کنند به بهبود ارتباط بین صنعت و دانشگاه منجر میشوند. نتایج این بخش از پژوهش با نتایج تحقیق رسی (2010) و کرولوزا (2011) همسویی دارند [29، 15].
بحث و نتیجه گیری
نیاز صنعت به همراهی با تغییرات محیطی و دگرگونیهای سریع فناوری از یکسو و در اختیار داشتن نیروهای کارآمد از سوی دیگر، لزوم تطبیق مأموریت نظام آموزش عالی با استراتژی صنعت کشور را به صورت یک ضرورت اجتناب پذیر در آورده است. پیوند این دو نهاد با یکدیگر و توجه به عوامل مؤثر در بهبود کیفی روابط میتواند ریسک خطاپذیری ارتباط صنعت و دانشگاه را به حدأقل ممکن برساند و آن دسته از برنامههایی را که با احتمال بیشتر برای رسیدن به اهداف پیشبینی شده مناسبترند، مورد توجه قرار دهد. پر واضح است که این مهم حاصل نخواهد شد، مگر آنکه دانشگاه و صنعت نقش خود را بازیابند و با درک ارزش همراهی یکدیگر در اعمال مدیریت صحیح فرایندهای مورد نیاز، حساسیتهای لازم را به خرج دهند.
هدف از این پژوهش بررسی چالشها و موانع ارتباط صنعت و دانشگاه بوده است. برای این منظور از روش تحقیق کیفی استفاده شده است. برای جمعآوری یافتهها در این تحقیق از روشهای مصاحبه نیمه ساختار، مشاهده مشارکتی و تحلیل اسناد به کار رفته است و در نهایت با استفاده از روش مثلثسازی ترکیب شدهاند. که پس از تجزیه و تحلیل یافته در سه مرحله به نتایج زیر رسیده است.
با توجه به یافتههاي پژوهش ، به منظور بررسی چالشها و موانع برقرای ارتباط بین صنعت و دانشگاه، از روش تحقیق کیفی، نظریه زمینهای استفاده شده است. در نظریه زمینهای سه مرحله کدگذاري وجود دارد که به ترتیب عبارتنداز:کدگذاري باز، کدگذاري محوري و کدگذاري گزینشی. در مرحله کدگذاري باز دادههاي به دست آمده از مصاحبهها به صورت سطر به سطر جهت استخراج مفاهیم اولیه کدگذاري شدند. در پژوهش حاضر در مجموع، 64 مفهوم یا کد باز به دست آمده است؛ سپس مفاهیم (کدهاي اولیه) مشترك و مشابه از نظر معنایی در قالب 16 مقولۀ اولیه طبقهبندي شدند و بعد از انجام عملیات کدگذاري باز، در مرحله کدگذاري محوري، مقوله هاي مشترك و مشابه از نظر معنایی در قالب 7 مقولۀ عمده (ضعف در بستر سازی و حمایت، ضعف دانشی و مهارتی، فقدان سیستم مدیریتی کارآمد، بیمیلی در برقراری ارتباط، فقدان فرهنگ و باور مناسب، انعطاف ناپذیری ساختارها و فرایندها، ناتوانی در شبکه سازی) برگرفته از 16 مقولۀ ثانویه، شناسایی شدند. در مرحله کدگذاري گزینشی مقولۀ هسته انتخاب شده و ارتباط بین کلیۀ مقولههاي عمده حول محور مقوله هسته، مورد بررسی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، بعد از چندین بار مطالعه، مشخص شده است که یک مقولۀ اصلی بیش از همه در دادهها و مصاحبهها خود را نمایان میسازد و به نوعی همۀ مقوله هاي زیرمجموعۀ آن محسوب میشوند. این مقوله به عنوان مقولهی مرکزی یا هستهای پژوهش حاضر که تحت عنوان «چالشها و موانع ارتباط بین صنعت و دانشگاه» شناسایی شده است. این مقوله به این دلیل مقوله هستهای انتخاب شد که:
1- در هنگام مصاحبه بارها و به شكل هاي گوناگون به آن اشاره شد.
2- به خوبي ويژگي تحليلي را دارا مي باشد.
3- كلي است و مي توان ساير مقولات را زير اين مقوله قرار داد.
4- مقوله اي است كه ساير مقولات به نوعي با آن در ارتباط و يا ناشي از آن هستند.
تمرکز بر تمهیدات زیر میتواند راهگشای بخش عمدهای از موانع ارتباطی صنعت و دانشگاه تلقی شود، مشروط به آنکه نگرش مثبت، برنامهریزی، حوصله و استمرار فراموش نشود.
1- سیاستگذاری و ابلاغ سازکارهای لازم برای احیا و تقویت منزلت دانشگاهیان و محققان در اولویت برنامههای ارتباطی دانشگاه و صنعت قرار گیرد.
2- با توجه به نبودن نظام جامع اطلاع رسانی یافتههای پژوهشی در کشور، دانشگاهها و صنایع به صورت بخشی یا گروهی، نظام اطلاع رسانی و فرایند نحوه دستیابی به نتایج تحقیقات انجام شده را طرحریزی کنند.
3- بیش از تقویت منابع مالی، تخصیص عادلانه بودجههای
منابع 1. انتظاری، یعقوب، (1382). تعامل علم و صنعت در چارچوب نظام ملی توسعه دانش، نشریه علوم انسانی مجلس و پژوهش، شماره 41 ، صص159-206 2. باقری نژاد، جعفر (1387)؛ "سیاست علم و فناوری سیستم ارتباط دانشگاه و صنعت برای توسعه فناوری در ایران، سازو کارها و پیشنهادها"، فصلنامه علمی- پژوهشی سیاست علم و فناوری، سال اول، شماره 1 3. سید نورانی، سید محمد رضا و امیری، محمدرضا و درگی، غلام رضا، (1381). بررسی راهکارهای تقویهت و تحکیم ارتباط صنعت و دانشگاه، مجموعه مقالات ششمین کنگره سراسری سه جانبه دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، ص 56 4. شفیعی، مسعود (1382); ”تاریخچه ارتباط صنعت و دانشگاه و کنگره سه جانبه“; مجموعه مقالات هفتمین کنگره سراسری همکاری های دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان 5. شفیعی، مسعود (1383)؛ "ارتباط صنعت و دانشگاه"؛ تهران : انتشارات دانشگاه امیرکبیر 6. شفیعی، مسعود (1386)؛ "ارتباط صنعت و دانشگاه: آینده ای تابناک، پیشینه ای تاریک، انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم 7. میرعلیخانی، کریم و کبیری، محمد، وردیلو، هوشنگ (1388)؛ "بررسی موانع همکاری صنعت و دانشگاه و معرفی یک نمونه موفق در ایران" نشریه صنعت و دانشگاه، شماره 3و 4
|
تحقیقاتی در دانشگاه و صنعت مورد توجه قرار گیرد.
4- سازمانهای واسط دانشگاه و صنعت که در کاربردی کردن دانش و استقرار آن در مراکز صنعتی رسمیت و اعتبار بیشتری دارند، باید آمادگی لازم را کسب کنند و با نظاممند ساختن فعالیتهای خود این ارتباط را سامان دهند.
5- مراکز سیاستگذار با جهت دادن به آموزشها «بهویژه آموزشهای حوزهی مدیریت»، تعریف دقیق و مطمئنی برای روابط با مراکز علمی جهانی ارائه کنند.
6- زمینهسازی فرهنگی بهعنوان مهمترین اصل در بسط فرهنگ پژوهش و ایجاد روحیه تحقیق مورد توجه جامعه صنعتی و دانشگاهی قرار گیرد.
8. وزرات علوم، تحقیقات و فناوری (1386)؛ "مشخصات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور" مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی: تهران 9. هومن، حيدرعلی (1385). راهنماي عملي پژوهش كيفي. تهران: سمت. 10. Afonso, A., Ramirez, J., Diaz Puente, j.m, (2012). University- industry cooperation in the education domain to foster competitiveness and employment, Procedia - Social and Behavioral Sciences 46, pp. 3947 – 3953. 11. Anderson, M. (2000). “University- Industry partnerships”; In Higher Education in the Unites States: An Encyclopedia; Edited by James Forest and Kevin Kinser, ABC- CLIO: Santa Barbara California. 12. Alexander, R.K (2011). Collaboration among Academia, Industry and Government”, ST& S Conference, Kyoto, Japan. 14. Aiamy, M., Keshtiaray, N, (2012). A perspective of the cooperation between university and industry at Islamic Azad University, Sanandaj Branch, and its comparison with Kingston University London, Procedia - Social and Behavioral Sciences 46 , PP 2509 – 2513. 1. Brennenraedts, R. R. Bekkers and B. Verspagen (2006): "The different channels of university-industry knowledge transfer: Empirical evidence from Biomedical Engineering", ECIS Working Paper 2. Brown, G, (2006). “Meeting the productivity Challenge. A Strong and Strengthening Economy” Investing in Britain’s Future, HC968, UK Treasury, and London, available at: www. Official-documents.co.uk
|
15. Brennenraedts, R. R. Bekkers and B. Verspagen (2006): "The different channels of university-industry knowledge transfer: Empirical evidence from Biomedical Engineering", ECIS Working Paper
16. Brown, G, (2006). “Meeting the productivity Challenge. A Strong and Strengthening Economy” Investing in Britain’s Future, HC968, UK Treasury, and London, available at: www. Official-documents.co.uk
17. Cao, Yong, Zhao, Li, Chen, Rensong, (2009). Institutional structure and incentives of technology transfer: Some new evidence from Chinese universities, Journal of Technology Management Vol. 4 No. 1, pp. 67-84, available at: www.emeraldinsight.com/1746-8779.htm.
18. Creswell, J. W. (2007). Qualitative inquiry and research design: Choosing among five approaches. Sage Publication.
19. Cohen, L., Manion, L., and Morrison, K. (2007). Research Methods in Education. London: Routledge
20. Colapinto, C and Porlezza, C. (2011) Innovation in Creative Industries: from the Quadruple Helix Model to the Systems Theory”, J Knowl Econ.
21. Frank, R. (2007). “The Internship Bible, Princeton Review Publishing” Broadway, NY
22. Franek, R, (2005). The Internship Bible, Princeton Review Publishing, Broadway, NY.Garrison
23. Garrison, D.R. (1997), “Self-directed learning: toward a comprehensive model”, Adult Education Quarterly, Vol. 48 No. 1, pp. 18-33.
24. Geiger, R. L. (2004). Knowledge and money: Research universities and the paradox of the marketplace. Stanford, CA: Stanford University Press.
25. Leydesdorff, L. y Etzkowitz, H. (eds.), (1997). A triple Helix of University Industry- Government relations. The future location of Research, Book of Abstracts,
Science Policy Institute, State University of New York.
26. Meredith, S., Burkle, M., (2008). “Building Bridges between University and Industry: theory and Practice” Education and Traning, 50(3), PP. 199-215
27. Mueller, Pamela, (2006). Exploring the knowledge filter: How entrepreneurship and university-industry relationships drive economic growth, Research Policy, 35, forthcoming.
28. Olmos Penuela J. Martinez E. C. (2012). D'este P. Knowledge transfer activities in humanities and social sciences: which determentants explain research group interactions with non-academic agents? Comwell Rebid Bakker, Alborg, Denmark, January 20-22.
29. Othman, R., & Omar, A, (2012). University and industry collaboration: towards a successful and sustainable partnership, Procedia - Social and Behavioral Sciences 31, PP 575 – 579.
30. Patel, P. (2007), University–industry linkages in the UK: What are the factors underlying the variety of interactions with industry? Research policy, (9): 1295–1313.
31. Rossi, F., (2010). The governance of university-industry knowledge transfer, European Journal of Innovation Management Vol. 13 No. 2, pp. 155-171.
32. Salter, A., Brunel, J., (2009). Investigating the factors that diminish the barriers to university-industry collaboration, Paper to be presented at the Summer Conference on CBS - Copenhagen Business School.
33. Sugandhavanija, P., Sukchai, S., Ketjoy, N., & Klongboonjit, S, (2010). Determination of Effective University –Industry Joint Research for Photovoltaic Technology Transfer (UIJRPTT) in Thailand. Renewable Energy, 36, 600-607.
|
|
|
[1] . Brennenraedts et al
[2] . Patel
[3] . Alexander
[4] . Olmos Penuela et al