• Home
  • داريوش  درويشي

    List of Articles داريوش  درويشي


  • Article

    1 - ارزيابي انتقادي خوانش هگل از بنياد آموزه‌هاي هراكليتوس
    History of Philasophy , Issue 19 , Year , Winter 2015
    فلسفه‌ آلماني در آغاز دوران نو، نگاه خود را بيش از تمام ديگر سنتهاي فلسفي، بسمت يونانيان گرداند و نخستين بنيادها و جانمايه‌هاي خود را از فلسفه‌ يوناني به وام گرفت؛ اين سنت يوناني‌گرايي در فلسفه‌ آلماني، از سويي ژرفاي تازه‌‌يي به اين آموزه‌ها بخشيد و از سوي ديگر، به پاره More
    فلسفه‌ آلماني در آغاز دوران نو، نگاه خود را بيش از تمام ديگر سنتهاي فلسفي، بسمت يونانيان گرداند و نخستين بنيادها و جانمايه‌هاي خود را از فلسفه‌ يوناني به وام گرفت؛ اين سنت يوناني‌گرايي در فلسفه‌ آلماني، از سويي ژرفاي تازه‌‌يي به اين آموزه‌ها بخشيد و از سوي ديگر، به پاره‌يي بدفهميها دربارة‌ فلسفه‌ يونان انجاميد. نوشتار حاضر، ميكوشد يكي از پرآوازه‌ترين اينگونه بدفهميها را صورتبندي نمايد. اين بدفهمي، به بنياد آموزه‌هاي هراكليتوس بازميگردد؛ فيلسوفان کهني همچون افلاطون و ارسطو كه كتاب هراكليتوس را در دست داشتند، آموزه‌ جنبش را بنياد آموزه‌هاي هراكليتوس ميدانستند. اين در حالي بود كه هگل، در اوج فلسفه‌ نوين آلماني، كوشيد فلسفه‌ خود را با آموزه‌هاي هراكليتوس هماهنگ سازد، اما از آنجا كه اين کار شدني نبود، آموزه‌هاي هراكليتوس را با مباني فلسفه‌ خويش همساز نمود. براي نمونه، وي بنياد فلسفه‌ هراكليتوس را، نه آموزه‌ «جنبش»، بلكه آموزه‌ «يگانگي هميستاران [= اضداد]» پنداشت. اين خوانش هگل، بزودي از سوي برخي پژوهشگران فلسفه‌ يونان پذيرفته شد و نوشتار حاضر ميكوشد نشان دهد كه بازگشتن به خوانش کهن از بنياد فلسفه‌ هراكليتوس، بسيار شايسته‌تر از پذيرفتن خوانش هگلي از چيستي اين بنياد است. Manuscript profile