در دنیاي پر تحول امروز، زیربناي اقتصادهاي صنعتی، از محوریت منابع به محوریت سرمایههاي فکري جابهجا شده و به همین دلیل اهمیت عامل دانش در اقتصاد روزافزون میشود. توجه به اقتصاد دانشبنیان، یکی از مهمترین راهبردهای اقتصاد ایران در جهت نیل به اهداف سند چشمانداز و تحقق اق More
در دنیاي پر تحول امروز، زیربناي اقتصادهاي صنعتی، از محوریت منابع به محوریت سرمایههاي فکري جابهجا شده و به همین دلیل اهمیت عامل دانش در اقتصاد روزافزون میشود. توجه به اقتصاد دانشبنیان، یکی از مهمترین راهبردهای اقتصاد ایران در جهت نیل به اهداف سند چشمانداز و تحقق اقتصاد مقاومتی محسوب میشود و در این میان حمایت از شرکتهای دانشبنیان یک الزام اساسی است. از جهتی حمایت از این شرکتها، بدون شناسایی آسیبهای پیشروی آنها میسر نیست و ازاینجهت هدف اصلی این پژوهش آن است که ضمن شناسایی آسیبهای پیشروی شرکتهای دانشبنیان، به تبیین درجه اهمیت هر یک از آنها پرداخته و از این بستر برای تعیین اولویتهای سیاستی حمایت از شرکتهای دانشبنیان بهره جوید. نتایج حاصل از بهکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی در شناسایی آسیبها و استفاده از آزمون فریدمن برای تعیین اولویتها، دلالت بر آن دارد که ایجاد نهادهای پیونددهنده دانشگاه و صنعت، حمایت از طریق ابزارهای نظام مالیاتی، حمایت از طریق کاهش بوروکراسی اداری موجود در ایران، حمایت از طریق تقویت قوانین مربوط به مالکیت فکری در سطح ملی و بینالمللی، حمایت از طریق آشنا ساختن شرکتهای دانشبنیان به امور تجاریسازی و بازاریابی مهمترین اولویتهای سیاستی در حمایت از شرکتهای دانشبنیان محسوب میشود و مسائلی مربوط به تأمین مالی و تأمین سرمایه بر خلاف تصور رایج در ردههای بعدی قرار گرفتهاند.
Manuscript profile
تصور رایج در خصوص رابطه شادمانی و اقتصاد این است که هر چه سطح اقتصادی جامعه برحسب شاخصهایی چون درآمد سرانه و دستاوردهاي رفاهي، بهداشتي و آموزشي، در سطح بالاتری قرار گیرد، جامعه شادی بیشتری را تجربه خواهد کرد. ورود «اقتصاد شادمانی» به ادبیات اقتصادی و برخی از تحقیقات پا More
تصور رایج در خصوص رابطه شادمانی و اقتصاد این است که هر چه سطح اقتصادی جامعه برحسب شاخصهایی چون درآمد سرانه و دستاوردهاي رفاهي، بهداشتي و آموزشي، در سطح بالاتری قرار گیرد، جامعه شادی بیشتری را تجربه خواهد کرد. ورود «اقتصاد شادمانی» به ادبیات اقتصادی و برخی از تحقیقات پایهگذار نشان داد علیرغم بهبود مؤلفههای فوق، افراد ممکن است نوعاً ناشادتر از گذشته باشند و بر این اساس صرف هدفگذاری بر مؤلفههای فوق نمیتواند منجر به احساس رضایت و شادکامی بیشتر در انسانها شود که این موضوع بعدها به تناقض استرلین معروف شد. ادعای مقاله حاضر این است که ازآنجاکه اقتصاد شادی حوزهای جدید از مطالعات میانرشتهای را به خود اختصاص داده و به دنبال راههایی برای تبیین علل شاد زیستن انسانها است، ابتدائاً میتوان پیشبینی کرد که با حفظ کردن پارادایم فکری حاضر، تحلیلگران جریان اصلی اقتصاد در تجزیه و تحلیل علل ناشادی هرچند در زمینههایی موفق اما درمجموع ناکام خواهند ماند. علل این ناکامی را میتوان در رویکردهای انسان شناسانه جستجو کرد؛ به این معنا که به دلیل تسلط نگاه انسان شناسانه ماتریالیستی در میان تحلیلگران اقتصادی، نسخههایی که برای شادی انسانها تجویز میشود، در برخی از موارد فاقد اعتبار هستند و یا اینکه کفایت لازم را ندارد. این مقاله ضمن بررسی نادرستی نگاه انسان شناسانه در ادبیات اقتصادی رایج، به ارائه یک چارچوب انسانشناسی از منظر اسلام پرداخته و رویکرد بدیلی را برای اقتصاد شادی از منظر اقتصاد اسلامی ارائه مینماید که میتواند در جهت سیاستگذاری مورد استفاده قرار گیرد
Manuscript profile
Rimag
Rimag is an integrated platform to accomplish all scientific journal requirements such as submission, evaluation, reviewing, editing, DOI assignment and publishing in the web.