-
Article
1 - معناي حقيقت از منظر حکماي مسلمان با تأکيد بر آثار ابنعربيHistory of Philasophy , Issue 24 , Year , Spring 2016حقيقت و معناي آن همواره در طول تاريخ، محل بحث و بررسي عرفا و فلاسفه بوده است. فلاسفه عمدتاً حقيقت را بمعناي منطقي آن لحاظ کردهاند؛ اگرچه توسط برخي فلاسفه همچون ملاصدرا در فلسفه اسلامي و هايدگر در فلسفه غرب، حقيقت بمعناي وجودي خود نيز مورد توجه قرار گرفته و بسيار به فهم Moreحقيقت و معناي آن همواره در طول تاريخ، محل بحث و بررسي عرفا و فلاسفه بوده است. فلاسفه عمدتاً حقيقت را بمعناي منطقي آن لحاظ کردهاند؛ اگرچه توسط برخي فلاسفه همچون ملاصدرا در فلسفه اسلامي و هايدگر در فلسفه غرب، حقيقت بمعناي وجودي خود نيز مورد توجه قرار گرفته و بسيار به فهم خاص عرفاي اسلامي از معناي حقيقت نزديک بوده است. معناي حقّ از نظر عرفا بشدت متأثّر از معناي آن در فرهنگ قرآني و روايي است. از جمله اسماء الهي يادشده در قرآن «حقّ» است و خداوند باريتعالي از خود با اين نام ياد كرده است. حکمايي چون ابنعربي براي تثبيت مذهب خويش استناد به آيات و روايات را سرلوحه كار خود قرار دادهاند. عرفاي مسلمان به اين واقعيت دست يافتهاند که تنها يک حقيقت در عالم وجود دارد و آن ذات باري است و غير از او هر چه لباس وجود پوشيده، اعتباري و ظهورات آن حقيقت بحت و بسيط است. به همين دليل است که عرفا مذهب فلاسفهيي را که قائل به وحدت تشکيکي وجود هستند، آميخته با شرک دانسته و خود قائل به وحدت شخصيه و حقيقيه وجود شدهاند. ازاينرو، تنها راه شناخت حقيقت را قرب و نزديکي به آن تلقي كرده و بدنبال يافتن راههايي براي نزديک شدن به آن حقيقت اصيل بودهاند. از سوي ديگر، عارف، نفس انسان را کاملترين مظهر الهي ميداند و به اين ترتيب اولين قدم در عرفان اسلامي براي دستيابي به معرفتالله، نيل به معرفتالنفس است. ابنعربي نيز براي شناخت آن حقيقت واحد سير و سلوک اليالله را حياتي ميداند. Manuscript profile -
Article
2 - مراتب عشق نزد ابنسينا و بررسي انتقادات ملاصدرا بر اوHistory of Philasophy , Issue 22 , Year , Autumn 2015مسئله عشق از همان سپيده دم فلسفه، مورد توجه فيلسوفان بوده است. بطور مثال در يونان، بويژه در آثار افلاطون، دربارة انواع و جوانب اين مسئله تأملات فلسفي قابلتوجهي صورت پذيرفته است. در جهان اسلامي نيز بررسي اين موضوع مانند ديگر موضوعات فلسفي، دچار تحولي در معنا و گستره گشت Moreمسئله عشق از همان سپيده دم فلسفه، مورد توجه فيلسوفان بوده است. بطور مثال در يونان، بويژه در آثار افلاطون، دربارة انواع و جوانب اين مسئله تأملات فلسفي قابلتوجهي صورت پذيرفته است. در جهان اسلامي نيز بررسي اين موضوع مانند ديگر موضوعات فلسفي، دچار تحولي در معنا و گستره گشته است؛ اگر پيش از آن، عشق صرفاً به محبت شديد ميان دو انسان اطلاق ميشد، فيلسوفان اسلامي در آثار خود، آن را به مفهومي وسيع تبديل کردند که در سراسر هستي و ميان تمامي موجودات، سريان و جريان دارد. شيخالرئيس، ابنسينا در آثار خود اهتمام ويژهيي به اين مسئله دارد. در نظر وي، هر موجودي در هر رتبة وجودي که باشد، به ميزان همان رتبة وجودي، از عشق بهرهيي دارد؛ از هيولي که قوة صرف است تا ذات واجبالوجود که کمال مطلق است. پس از ابنسينا، ملاصدرا نيز به مسئله عشق پرداخته است. ملاصدرا هر چند همنظر با ابنسينا به سريان عشق در تمام هستي قائل است، اما وجود حيات و علم را پيششرط تحقق عشق دانسته است. قصد اصلي ما در نوشتار حاضر، بيان انواع و مراتب عشق نزد ابنسيناست و در کنار آن نيز نيمنگاهي به آراء و انتقادات ملاصدرا بر ابنسينا در اينباره خواهيم داشت. Manuscript profile -
Article
3 - تبیین نگرش غایتمدارانة فارابی نسبت به موسیقیHistory of Philasophy , Issue 43 , Year , Winter 2021نگرش خاصِ فارابی به موسیقی حكایت از اهمیت علت غایی برای موسیقی نزد وي دارد. در انديشة فارابي، موسیقی با اندیشة منطقی و فلسفة سیاسی مرتبط است و این ارتباط در نظام موسیقایی او مؤثر است. ارتباط موسیقی با منطق و سیاست از طریق غایت موسیقی برقرار میشود؛ به این نحو که صناعت شع Moreنگرش خاصِ فارابی به موسیقی حكایت از اهمیت علت غایی برای موسیقی نزد وي دارد. در انديشة فارابي، موسیقی با اندیشة منطقی و فلسفة سیاسی مرتبط است و این ارتباط در نظام موسیقایی او مؤثر است. ارتباط موسیقی با منطق و سیاست از طریق غایت موسیقی برقرار میشود؛ به این نحو که صناعت شعری بعنوان بخشی از منطق، تعیینکنندة غایت موسیقی است و در طول این نسبت، با فلسفة مدنی (سیاست) نیز ارتباط پيدا ميكند. بازتاب این ارتباطها را میتوان در مباحث وي در باب تعریف موسیقی، مشخص کردن مبادی آن، منشأ شکلگیری موسیقی، انواع موسیقی و دستهبندي و رتبهبندي آلات موسیقی، تشخیص داد. فارابی با توجه به علت غایی در موسیقی و همچنین مبادی موسیقی که ریاضیات توان بررسی آنها را ندارد، در تحليل موسیقی از ریاضیات فاصله میگیرد. او علت غایی موسیقی را با علت غایی شعر که همان برانگیختن خیال برای نیل به سعادت نزد عموم است، برابر میداند و بدين ترتیب بر وجه محاکاتی موسیقی تأکید میورزد و موسیقی را از اینکه تنها امری سرگرمکننده باشد، خارج میکند. نگرش غایتمدارانه، نتایجی در رویکرد کلی فارابی نسبت به موسیقی در پی داشته که این مقاله به تبيين آنها پرداخته است. Manuscript profile -
Article
4 - هستيشناسي خيال نزد ابن سينا و ملاصدراKheradname-ye sadra , Issue 85 , Year , Autumn 2016قوة خيال نزد ابنسينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابنسينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادلهيي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابنسينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديدهيي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضم Moreقوة خيال نزد ابنسينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابنسينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادلهيي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابنسينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديدهيي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضمن پاسخ به ادلة وي، براي مدعاي خود دلايل متعددي ذكر كرده است. در سنجش ميان دلايل هر يك از اين دو فيلسوف، ادلة ملاصدرا را در مقايسه با نظر شيخ الرئيس متقنتر و مقبولتر مييابيم. در ضمن، ملاصدرا با قبول تجرد قوة خيال، به نتايج متعددي همچون توجيه بقاء حافظه در پيري، توجيه مسائل فراروانشناختي، اثبات معراج و معاد جسماني و بقاء نفوس سادة انساني نائل شده كه ابنسينا در پي آنها بوده است. لذا ميتوان نتيجه گرفت نظرية ملاصدرا در اين باب، يعني اعتقاد به تجرد قوة خيال كاربرديتر است و با آن بنحو سادهتري ميتوان براي برخي معتقدات ديني، دليل و توجيه عقلاني اقامه كرد. Manuscript profile -
Article
5 - پاسخ سيدحيدر آملي به تناقضنمايي عدم و ثبوت مظاهر در «حديث حقيقت»Kheradname-ye sadra , Issue 93 , Year , Autumn 2018«حديث حقيقت» كه كميل از امام علي (ع) نقل كرده، مضامين عاليهيي دارد و بزرگاني همچون سيدحيدر آملي بر آن شرح نوشته است. آملي در تفسير فقرة اول حديث، يعني «الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير اشارة» به اين موضوع اشاره ميكند كه طبق اين حديث، حق تعالي در صور مظاهر ظهور دارد و در More«حديث حقيقت» كه كميل از امام علي (ع) نقل كرده، مضامين عاليهيي دارد و بزرگاني همچون سيدحيدر آملي بر آن شرح نوشته است. آملي در تفسير فقرة اول حديث، يعني «الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير اشارة» به اين موضوع اشاره ميكند كه طبق اين حديث، حق تعالي در صور مظاهر ظهور دارد و در عينحال، اين مظاهر معدومند. اين جمله متناقضنما (پارادوكسيكال) است ولذا سيد حيدر در پي حل آن برآمده است. از نظر او مظاهر و ماهيات در عدم خود ثابتند و به اسم «نور الهي» كه همان وجود حق تعالي است، ظاهر ميشوند. آنها دائماً در عدمند و اين اسم ظاهر الهي است كه آن به آن، به آنها وجود ميدهد وگرنه اگر دائماً موجود باشند، وجود دادن به آنها تحصيل حاصل خواهد بود. او در پاسخ به اين امر تناقضنما، از تمثيل دريا و موج بهره برده است. دريا در قالب موج نمود پيدا ميكند، پس موج از جهتي هست و از جهتي نيست. با اين توضيح سيدحيدر سعي كرده تناقضنمايي در فقره» اول حديث را مرتفع سازد. Manuscript profile