شناسایی الزامات و عوامل موفقیت مرتبط با توسعه شبکههای اجتماعی بومی میتواند به فراگیرشدن این شبکهها در داخل کشور و افزایش توان رقابتی آنها با بازیگران مسلط در این حوزه کمک نماید. جامعه آماری پژوهش حاضر را متخصصین و خبرگان مطلع تشکیل دادند که با استفاده از نمونهگیری More
شناسایی الزامات و عوامل موفقیت مرتبط با توسعه شبکههای اجتماعی بومی میتواند به فراگیرشدن این شبکهها در داخل کشور و افزایش توان رقابتی آنها با بازیگران مسلط در این حوزه کمک نماید. جامعه آماری پژوهش حاضر را متخصصین و خبرگان مطلع تشکیل دادند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند 11 نفر بهعنوان نمونه انتخاب گردید. روش پژوهش حاضر کیفی و برای تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد و روایی یافتههای پژوهش با استفاده از روشهای بازبینی توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتیبودن پژوهش تضمین گردید. همچنین به منظور سنجش پایایی کدگذاریهای انجامشده، از روشهای پایایی بازآزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. بر پایه نتایج پژوهش، الزامات در توسعه شبکههای اجتماعی فراگیر بومی را میتوان به الزامات ایجادی، الزامات حمایتی، الزامات تحلیلی، و الزامات راهبردی دستهبندی نمود. همچنین نتایج نشان میدهد که ازدیدگاه تقاضا (کاربران) موفقیت شبکههای اجتماعی در گرو عوامل وابسته به مفیدبودن و حس تعلق هستند و از دیدگاه عرضه (کسب و کار) توجه به عوامل رشد و پایداری کسب و کار باعث موفقیت شبکههای اجتماعی بومی میشود. با مطالعه عوامل موفقیت شبکههای اجتماعی از منظر کسب و کار و کاربران، چالشهای فراگیر شبکههای اجتماعی بومی استخراج گردیده و برای هر یک از چالشها، سیاستها و راهبردهای پیشنهادی معرفی شدهاند. توجه به نيازهاي جوانان، استفاده از تحليل شبكههاي اجتماعي برخط موجود، شفافسازی قوانين و مقررات مرتبط، ارائه مشوقها و حمايتهای زیرساختی، ملاحظه معیارها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، نوآوری در مدلهای کسب و کار و ایجاد دسترسی آزاد به دادهها و اطلاعات عمومی از جمله راهبردهای پیشنهادی به منظور توسعه شبکههای اجتماعی فراگیر بومی میباشد.
Manuscript profile
برنامه های توسعه در تحقق اهداف سند چشم انداز کشور نقش کلیدی دارند. سياستهاي نگارش برنامه هاي توسعه در دو دسته اشاعه گرا و ماموريت گرا قرار مي گيرد. لذا اولويت بندي در استفاده از تركيبي موثر از اين دو ضروري مي نمايد. هدف این پژوهش تعيين خلاء اسناد فرادستی و پيشنهاد سیاست More
برنامه های توسعه در تحقق اهداف سند چشم انداز کشور نقش کلیدی دارند. سياستهاي نگارش برنامه هاي توسعه در دو دسته اشاعه گرا و ماموريت گرا قرار مي گيرد. لذا اولويت بندي در استفاده از تركيبي موثر از اين دو ضروري مي نمايد. هدف این پژوهش تعيين خلاء اسناد فرادستی و پيشنهاد سیاست هایی برای تدوین برنامه هفتم بخش فناوری اطلاعات است. این تحقیق از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است و در آن از روش تحلیل محتوا و بررسی اسنادی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، 67 سند فرادستی هستند که به-صورت نمونه هدفمند و در دسترس برای مطالعه انتخاب شده است. برای تفسیر و تحلیل داده ها از روش تحلیلی- توصیفی استفاده شده است. طبق یافته های تحقیق سیاست های محوری با چارچوبي دو بعدي مورد بررسي قرار گرفت. بعد اول، موضوعات فناورانه است كه از دسته بندي OECD استفاده شد و بعد دوم كاركردهاي نوآورانه است كه از دسته بندي 7 تايي هكرت استفاده شد. در ادامه کد گذاری محوری هر یک از مقولات در سه لایه حکومتی، تقنینی و اجرایی انجام شده و بر اساس تحليل SWOT اسناد موجود و تطبيق آن با عملكرد ادعا شده، اصولي برای تدوین برنامه هفتم توسعه حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ارائه شد. بر این اساس، در صورتی که سیاست های محوری و اصول پیشنهاد شده در برنامه هفتم توسعه بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد توجه قرار گیرد، برنامه از اعتبار لازم برخوردار خواهد بود.
Manuscript profile
سیاست¬گذاران باید برای آینده¬های مبهم و نامشخص سیاستگذاری کنند. با توجه به اینکه پژوهشگران آینده¬پژوه نقش مهمی در فرایند سیاستگذاری دارند؛ اما همچنان آینده¬پژوهی جزئی از سیاستگذاری تلقی نمی¬شود. هدف این مقاله شناسایی عوامل بهبود¬ دهنده رابطه آینده¬پژوهی و سیاستگذاری More
سیاست¬گذاران باید برای آینده¬های مبهم و نامشخص سیاستگذاری کنند. با توجه به اینکه پژوهشگران آینده¬پژوه نقش مهمی در فرایند سیاستگذاری دارند؛ اما همچنان آینده¬پژوهی جزئی از سیاستگذاری تلقی نمی¬شود. هدف این مقاله شناسایی عوامل بهبود¬ دهنده رابطه آینده¬پژوهی و سیاستگذاری است. شناسایی این عوامل با روش مطالعات کتابخانهای و گروه کانونی انجام شده است. 70 عاملِ بهبود دهنده ارتباط بین دو حوزه مطالعات آینده و سیاستگذاری شناسایی شدند که از میان آنها 8 عامل به طور مشخص بهبود دهنده ارتباط بین تحلیل سیاست و مطالعات آینده هستند که ضعیف¬ترین ارتباط را دارند؛ این عوامل عبارتند از: سطح عدمقطعیت، نوع نگاه و قضاوت ذهنی نسبت به آینده، نوع تحلیل سیاست، شرایط محیط سیاستگذاری نسبت به آینده، رویکرد بازیگران نسبت به آینده، درک سیستم در مواجهه با موضوعات آینده، شرایط نهادی بازبودن نسبت به آلترناتیوها و چشم¬انداز زمانی نسبت آینده. پس از آن بدیلهای هریک از این عوامل به¬منظور گستردگی بینش نسبت به آینده استخراج شده است که میتواند مبنای سناریوهای مختلف مدلهای تصمیمگیری پیشنگرانه در پژوهشهای آتی باشد.
Manuscript profile
Rimag
Rimag is an integrated platform to accomplish all scientific journal requirements such as submission, evaluation, reviewing, editing, DOI assignment and publishing in the web.