• Home
  • عبدالرسول  حسنی‌فر

    List of Articles عبدالرسول  حسنی‌فر


  • Article

    1 - مسئله روش در خوانش آثار افلاطون
    Pizhūhish-i siyāsat-i nazāri , Issue 21 , Year , Spring_Summer 2017
    برخلاف سقراط که در طول عمرش هيچ ننوشت و به تعاليم شفاهي بسنده کرد، افلاطون با نگارش مجموعه آثاري با موضوعات مختلف، جزء بزرگ‌ترین نويسندگان و اديبان به شمار مي رود. افلاطون در طول حيات خود پيوسته در حال نوشتن بود و تنها مرگ، قلم از دست او گرفت. حاصل اين دوران دراز نويسن More
    برخلاف سقراط که در طول عمرش هيچ ننوشت و به تعاليم شفاهي بسنده کرد، افلاطون با نگارش مجموعه آثاري با موضوعات مختلف، جزء بزرگ‌ترین نويسندگان و اديبان به شمار مي رود. افلاطون در طول حيات خود پيوسته در حال نوشتن بود و تنها مرگ، قلم از دست او گرفت. حاصل اين دوران دراز نويسندگي، مجموعه آثاري است با موضوعات و عناوين مختلف از تعريف فضايل اخلاقي چون دین‌داری و شجاعت و خويشتن داري گرفته تا بحث‌های فلسفي دربارۀ عالم و نفس و ايده و دیدگاه‌های سياسي دربارۀ شهر، قانون و حکومت. دربارۀ هر يک از اين موضوعات نيز افلاطون در طول حيات خود چندين اثر را با عناوين مختلف نوشته است که زمان نگارش و ترتيب آنها نيز به طور دقيق مشخص نيست. به طور نمونه او دربارۀ سياست و ادارۀ شهر هم «جمهور» و هم «سياست مدار» و «قوانين» را نوشته است. مجموعه اين آثار متنوع با موضوعات مختلف، خوانش و فهم آنها را از جهاتي با مشكلات و دشواری‌هایی روبه رو ساخته است كه همين دشواري منجر به سوءبرداشت‌هایی از تفكر افلاطون شده است. راه پرهيز از چنين سوءفهم هايي در گرو دانستن چگونگي مواجهه با اين متون كلاسيك و ملزومات خوانش آن است. با توجه به تفاوتي كه در روش خوانش و مواجهه با متن و موضوع در دوره کلاسيک با موضوعات و مسائل امروزی وجود دارد، اين مقاله تلاش می‌نماید تا پیش از بحث در انديشه و تفكر افلاطون، مسئلۀ چگونگي مواجهه و خوانش آثار او را مورد توجه قرار دهد، تا از اين دريچه با بررسي سبك و شيوۀ نويسندگي افلاطون، پيچيدگي و چندسويگي متن او، فضاي نمايشي شهرهاي يونان، كاربرد اسطوره و تمثيل و تأثیر فضاي سياسي - اجتماعي، راهي بر خوانش آثار او ارائه نمايد. ملزومات چنين خوانشي نشان مي دهد که در فهم آثار افلاطون بيش از آنكه پنهان‌نگاري اشتراوس قابل استفاده باشد، می‌تواند مواجهه پرسشگرانه و هرمنوتيكي با متن به كار آيد. Manuscript profile

  • Article

    2 - تحلیل انتقادي مباني عدالت سياسي «رالز» در نسبت با وضعیت آغازین
    Pizhūhish-i siyāsat-i nazāri , Issue 25 , Year , Spring_Summer 2019
    جان رالز در کتاب «لیبرالیسم سیاسی»، برداشتی سیاسی از عدالت ارائه می‌کند و معتقد است که این برداشت با مختصاتی که برایش تعریف می‌کند، پایایی لازم برای نظریه عدالت به مثابه انصاف را فراهم می‌کند. برداشت سیاسی رالز از عدالت که گاهی از آن به عنوان «عدالت سیاسی» یاد می‌کند، ش More
    جان رالز در کتاب «لیبرالیسم سیاسی»، برداشتی سیاسی از عدالت ارائه می‌کند و معتقد است که این برداشت با مختصاتی که برایش تعریف می‌کند، پایایی لازم برای نظریه عدالت به مثابه انصاف را فراهم می‌کند. برداشت سیاسی رالز از عدالت که گاهی از آن به عنوان «عدالت سیاسی» یاد می‌کند، شرایط موجود در وضعیت آغازینِ کتاب «نظریه ای درباره عدالت» را دگرگون می‌کند، تا پایایی عدالت به مثابه انصاف را تضمین کند، ولي اين امر خود مولد برخي تناقض‌هاست. اين مقاله با تحلیلی از عدالت سياسي رالز، سعي دارد نسبت آن را با وضعيت آغازين بررسي کند. نتيجه بررسي نشان مي دهد که عدالت سیاسی رالز از مبانی ای برخوردار است که وضعیت آغازین را با تناقضاتی مواجه می کند، به طوري كه حتي حذف وضعیت آغازین در لیبرالیسم سیاسی، مشکل خاصی را ایجاد نمی کند. Manuscript profile

  • Article

    3 - ايده نظم در تاريخ فلسفه يونان؛ بررسي وجوه معرفتي- هستي¬شناختي نظم در فلسفه سياسي افلاطون
    History of Philasophy , Issue 25 , Year , Summer 2016
    يكي از مسائلي كه نقطه اتحاد وجوه هستي‌شناسي، معرفت‌شناسي و انسان‌شناسي تفكر فلسفي در طول تاريخ و تأثير گذار و تعيين‌كننده جهت و جريان كلي سياست و اجتماع است، موضوع و ايده نظم است. بعبارتي، نظم هم وجه هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي و هم وجه انسان‌شناسي در ارتباط با زندگي سياسي More
    يكي از مسائلي كه نقطه اتحاد وجوه هستي‌شناسي، معرفت‌شناسي و انسان‌شناسي تفكر فلسفي در طول تاريخ و تأثير گذار و تعيين‌كننده جهت و جريان كلي سياست و اجتماع است، موضوع و ايده نظم است. بعبارتي، نظم هم وجه هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي و هم وجه انسان‌شناسي در ارتباط با زندگي سياسي در شهر و جامعه دارد بطوري كه تاريخ فلسفه را ميتوان بر محوريت اين ايده نظم تفسير و صورتبندي كرد. نظم در تفكر فلسفي يونان يكي از انديشه هاي فلسفي است كه بسبب تأثير و جهت‌دهندگي به ساير انديشه ها و متفكران در طول تاريخ تفكر فلسفي، نقش و جايگاه مهم و يگانه‌يي دارد و در اين ميان انديشه افلاطون يكي از نقاط عطف آن بشمار ميرود. بر اين اساس، در نوشتار حاضر تلاش گرديده مفهوم فلسفي نظم از جهات معرفتي، هستي شناسي و انسان شناسي در تاريخ تفكر فلسفي يونان و بصورت خاص افلاطون مورد بررسي قرار گيرد و تأثير و جهت‌دهندگي آن در فلسفه سياسي افلاطون نشان داده شود. از اين جهت در اين نوشتار با روشي تحليلي توصيفي در گام اول نگاهي تاريخي به مفهوم نظم در انديشمندان قبل از افلاطون انداخته شده است و سپس فلسفه افلاطون بطور عام از جهات هستي شناسي و معرفت شناسي و بطور خاص فلسفه سياسي افلاطون با تأكيد بر نظام سياسي مطلوب، نظام تربيتي و ... بر اساس اين ايده نظم، مورد بررسي قرار گرفته است. بطور كلي بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد تفكر فلسفي معطوف به نظم، اگرچه با نوعي نگاه افسانه‌يي و طبيعت گرايي آغاز ميگردد ولي با تحول تفكر انسان از جهان افسانه‌يي و نگرش نظم طبيعي، به نظم با سويه رياضي، جهان‌شناسانه و متافيزيكي متحول ميشود. در ادامه اين جريان در تفكر افلاطون، نگرش طبيعي و رياضي به نظم با نگرش الهي و فضيلت مندانه پيوند مييابد و نظم بعنوان هم‌ زمينه و اساس ديگر فضيلتها و هم هدف نهايي فلسفه، صورتي سياسي ـ اجتماعي در ارتباط با قانون مييابد. Manuscript profile

  • Article

    4 - جدال دراماتيک قانون و عدالت در کريتوي افلاطون
    History of Philasophy , Issue 29 , Year , Summer 2017
    تأثير حيات فكري و جسمي و درنهايت مرگ سقراط در تاريخ تفكر، همواره نقطه عطف و محل تأمل بسياري از انديشمندان بوده و هست بطوري كه سقراط را جزو معدود انديشمندان ميدانند كه تلازم و هم‌پيوندي نظر و عمل را بخوبي نشان داده است. گزاره‌هاي اخلاقي سقراطي در وجه عملي در زندگي او ظهو More
    تأثير حيات فكري و جسمي و درنهايت مرگ سقراط در تاريخ تفكر، همواره نقطه عطف و محل تأمل بسياري از انديشمندان بوده و هست بطوري كه سقراط را جزو معدود انديشمندان ميدانند كه تلازم و هم‌پيوندي نظر و عمل را بخوبي نشان داده است. گزاره‌هاي اخلاقي سقراطي در وجه عملي در زندگي او ظهور يافته و چالشهايي را برانگيخته كه امروزه مهترين مسائل سياسي ـ اجتماعي جهان و جامعه ما هستند. تبعيت از قوانين و حکم حکومت و نسبت آن با عدالت از جمله چالشهاي بنيادين و مسئله‌يي زنده در انديشه سياسي است كه سقراط در «همپرسه كريتو» آن را در وجهي دراماتيك مورد سنجش و آزمون قرار داده است. نوشتار حاضر با تمركز بر اين اثر، تلاش مينمايد با تحليل سويه‌هاي مختلف آن، جدال دراماتيك قانون و عدالت را مورد بررسي قرار دهد و با روشي (تحليلي) به بررسي اين مسئله ميپردازد كه قرباني شدن در پاي قانون، حتي اگر غيرعادلانه و به ارزش جان انسان باشد، با عدالت چه نسبتي دارد. Manuscript profile

  • Article

    5 - نسبت ايزدان و انسان در انديشه يوناني
    History of Philasophy , Issue 33 , Year , Summer 2018
    رفتار و کنش انسان در هر دوره بطور مستقيم متأثر از نگاه هستي‌شناسانه و مباني فکري و اعتقادي آن دوره ميباشد؛ به طوري كه براي فهم رفتار و کنش انسان و چرايي آن در يک دوره، بايد به شناخت مباني هستي‌شناسي و معرفتي آن دوره پرداخت. يکي از اين مباني هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه More
    رفتار و کنش انسان در هر دوره بطور مستقيم متأثر از نگاه هستي‌شناسانه و مباني فکري و اعتقادي آن دوره ميباشد؛ به طوري كه براي فهم رفتار و کنش انسان و چرايي آن در يک دوره، بايد به شناخت مباني هستي‌شناسي و معرفتي آن دوره پرداخت. يکي از اين مباني هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه که در فهم رفتار و کنش انسان در هر دوره ضروري مينمايد نوع نگاه به هستي و خداست که بطور مستقيم بر رفتار انسان در جامعه تأثير دارد. با توجه به ضرورت شناخت بين فرهنگي در دوره معاصر و تأثير و رابطه عميقي که بين يونانيان و ايرانيان وجود داشته است، شناخت مباني فکري و رفتاري يونانيان ميتواند در بررسي اين رابطه فرهنگي نقش کليدي داشته باشد. بر اين اساس، نوشتار حاضر در جهت شناخت مباني فکري و رفتاري يونانيان به بررسي نوع نگاه هستي‌شناسانه و مباني فکري آنها و بطور خاص نگاه يونانيان به خدا و نفس و تأثير اين نوع نگاه در رفتار و كنش انسان يوناني پرداخته است و بر اين مبنا سه انديشمند دوره يوناني يعني هومر، سقراط و افلاطون با روش تفسيري مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج تحقيق نشان ميدهد نگاه يونانيان به خدا با تأثير انديشمندان هر دوره متفاوت بوده، بطوري که نگاه هومر، سقراط و افلاطون از جهتي از همديگر قابل تفکيک است. در نگاه اسطوره يي هومري، خدايان بسان قهرمانان بشري داراي صفات انساني و در معامله با انسان هستند، اما در نگاه سقراط، خدا موجودي است که بدنبال هدايت و راهنمايي انسانها بوده و از طريق دايمونها با مردم ارتباط دارد. در تفکر افلاطون که تکثر خدايان بسمت وحدت ميگرايد، خدا بعنوان ايده خير، موجودي متعالي است که سرنوشت و مبناي قانونگذاري در زندگي فردي و اجتماعي انسان قرار ميگيرد. Manuscript profile