• Home
  • سید محمد علی تقوی

    List of Articles سید محمد علی تقوی


  • Article

    1 - امتناع تفکر در فرهنگ دینی؛ نقد و نظری بر آرای «آرامش دوستدار»
    Pizhūhish-i siyāsat-i nazāri , Issue 24 , Year , Autumn_Winter 2020
    «آرامش دوستدار»، مشكل اصلي جامعه ايران را «ناپرسايي» توصیف می‌کند و علت آن را نیز فقط يك چيز می‌داند: «فرهنگ دینی». بدین ترتیب «ممتنع بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی» تز کانونی در آرای اوست. او البته ادعا می‌کند که ناپرسایی و علت آن، یعنی حاکمیتِ فرهنگ دینی در ایران، محدود More
    «آرامش دوستدار»، مشكل اصلي جامعه ايران را «ناپرسايي» توصیف می‌کند و علت آن را نیز فقط يك چيز می‌داند: «فرهنگ دینی». بدین ترتیب «ممتنع بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی» تز کانونی در آرای اوست. او البته ادعا می‌کند که ناپرسایی و علت آن، یعنی حاکمیتِ فرهنگ دینی در ایران، محدود به دورۀ حضور اسلام نمی‌شود، بلکه به ایران باستان بازمی‌گردد. این نظر جنجالی، ‌‌او را به چهره‌ای نام‌آشنا در محیط روشن فکری ایران تبدیل کرده است. ‌‌‌در این مقاله، به ارزیابی آرای وی با استفاده از اندیشه‌های ریچارد رورتی، فیلسوف پست‌مدرن آمریکایی پرداخته می‌شود که دو برداشت مضیق و موسع از عقلانیت را در برابر هم قرار می دهد و به نقد نگرش مضيق نسبت به عقلانیت می‌پردازد. پرسش اصلي اين مقاله آن است كه نظرهای دوستدار در قالب كدام برداشت از عقلانيت قرار مي‌گيرد. با بررسی آثار دوستدار به نظر می رسد كه درک او از عقلانیت در قالب برداشت مضیق از این مفهوم قرار می گیرد؛ نگرشی که هرچه را خارج از چارچوب آن قرار گیرد، بیرون از دایره عقلانیت تلقی می کند. کلان‌روایتِ دوستدار از تاریخِ فرهنگیِ ایران مبتنی بر تعمیم‌های گسترده و فاقد معیاری است که ظرافت‌ها و پیچ و خم‌های این فرهنگ را نادیده می‌گیرد. او چون فرهنگ اسلامی و ایرانی را به زعم خود فاقد بنیادی ترین پرسش‌های فلسفی می‌داند، انبوه پرسش های دیگری را که در قالب الگوی او نمی‌گنجند، به هیچ می‌انگارد. در حوزه سیاست، دوستدار نوعی از رابطه میان دین و دولت را که از دوران هخامنشیان بر ایران مسلط بوده است، مقوم حاکمیت فرهنگ دینی می‌داند و البته چنان سیطره‌ای برای این فرهنگ قائل است که گریز از آن و گذار به جامعه‌ای توسعه یافته با معیارهای مورد پذیرش وی ناممکن می‌نماید. Manuscript profile

  • Article

    2 - مقایسۀ دو مفهوم آیرونی و پارِسیا در اندیشۀ سیاسی «رورتی» و «فوکو»
    Pizhūhish-i siyāsat-i nazāri , Issue 33 , Year , Spring_Summer 2023
    شاکله و عصارۀ تفکر پراگمتیستی «ریچارد رورتی» را می‌توان در مفهوم آیرونی جست¬وجو کرد. آیرونیست چهرۀ ایده‌آل رورتی و شخصیّت منحصر ‌به¬‌فردی در جامعۀ لیبرال آمریکایی است که همواره در تمایز و تفاوت با جریان اصلی حاکم بر جامعه است. او خویشتن¬آفرین، خودآگاه بر اتفاقی بودن خوی More
    شاکله و عصارۀ تفکر پراگمتیستی «ریچارد رورتی» را می‌توان در مفهوم آیرونی جست¬وجو کرد. آیرونیست چهرۀ ایده‌آل رورتی و شخصیّت منحصر ‌به¬‌فردی در جامعۀ لیبرال آمریکایی است که همواره در تمایز و تفاوت با جریان اصلی حاکم بر جامعه است. او خویشتن¬آفرین، خودآگاه بر اتفاقی بودن خویش، ضد‌بنیان¬گرا و همواره آمادۀ تغییر بنیان‌برافکن در اندیشه و نگاهش به عالم و آدم است. اما از منظری متمایز و در سوی دیگر جهان اندیشه، مفهوم پارِسیا در گفتار و آثار «میشل فوکو»، متفکر شهیر فرانسوی متبلور می‌شود. پارِسیایِ فوکو و پارِسیاستِس، شخصیّتی در گسترۀ تاریخ اندیشه از آتن کلاسیک تا به امروز است که مفارقت‌ها و مشابهت‌هایی با مفهوم آیرونی و آیرونیست دارد. اگر آیرونیست رندی را به هدف اجتناب از تحقیر دیگران، عمدتاً به حوزه خصوصی محدود نگه می‌دارد، درعوض پارِسیاستِس، مرز حوزۀ خصوصی را درمی‌نورد و حلاّج‌وار، بی‌باکانه و بدون هراس، سخنش را فاش می‌گوید و از گفتۀ خود دلشاد است. در این بین سقراط در بستر تاریخ اندیشه سیاسی، مصداق هر دو مفهوم و شخصیّت محسوب شده است؛ به گونه‌ای که برخی او را تبلور مفهوم آیرونی و در قامت یک آیرونیست تصویر کرده‌اند و کسان دیگر، او را در چارچوبه یک پارِسیاستِس تفسیر می‌کنند. بر این مبنا، این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش‌های بنیادین است: آیرونی و پارِسیا، چه تمایزی و چه شباهتی با یکدیگر دارند؟ شخصیّت آیرونیست و پارِسیاستِس در اندیشه سیاسی این دو متفکر، چه مشابهت‌ها و چه مفارقت‌هایی دارد؟ به نظر نحوه مخاطره و خطر کردن در بیان حقیقت، وجه تمایز کانونی و مرکزی دو مفهوم آیرونی و پارِسیاست؛ به نوعی که آیرونیست در بیان حقیقت از فن تجاهل و مطایبه بهره می‌گیرد و زیرکانه از خطر می‌گریزد، اما پارِسیاستِس با گفتن مستقیم حقیقت به قدرت، به هسته مرکزی سیاست حمله‌ور می‌شود و ابایی از پیامدهای آن و مواجهه با مرگ ندارد. در این بین خودآیینی و خویشتن‌آفرینی را می‌توان سویۀ مشترک هر دو شخصیت در نظر گرفت. Manuscript profile