• Home
  • مهدي  محبّتی

    List of Articles مهدي  محبّتی


  • Article

    1 - خاستگاه شعر و هويت صنفي ـ اجتماعي شاعر از ديدگاه حكيم انوري ابيوردي
    Pazhūhish-i Źabān va Adabiyyāt-i Farsī , Issue 0 , Year 0 , Spring_Summer 2007
    توصيف شعر و تبيين جايگاه شاعر در ميان اصناف اجتماعي دو ويژگي عمده ديدگاه ادبي انوري است. انوري به دليل تربيت حكمي ـ منطقي و آشنايي دقيق با كلام منظوم و قلمروهاي آن و نيز با تكيه بر تجربه‌هاي هنري نابي كه در طول حيات خود از ماهيت آفرينش شعر به چنگ آورده بود، موفق به طرح More
    توصيف شعر و تبيين جايگاه شاعر در ميان اصناف اجتماعي دو ويژگي عمده ديدگاه ادبي انوري است. انوري به دليل تربيت حكمي ـ منطقي و آشنايي دقيق با كلام منظوم و قلمروهاي آن و نيز با تكيه بر تجربه‌هاي هنري نابي كه در طول حيات خود از ماهيت آفرينش شعر به چنگ آورده بود، موفق به طرح و بسط ديدگاه‌هايي تازه و استوار دربارة تحليل شعر و هويت صنفي شاعر شد. او با طبقه‌بندي اصناف شاعران و تحليل نقش و جايگاه فرآورده‌هاي شاعر در زنجيرة نيازهاي اجتماعي و مقايسة اين فراورده‌ها با توليدات اقشار ديگر جامعه، و همچنين دلايل پيدايش انواع متفاوت شعر در روان شاعر، يكي از مهم‌ترين منابع جامعه‌شناسي شعر و شاعري را در ادب فارسي پي انداخت، ضمن آنكه براي نخستين بار چندين شعر مهم و مطول اختصاصاً در همين باب آفريد و اولين نگاه‌هاي توصيفي ـ منطقي را در باب ماهيت شعر و انواع آن بيان كرد. اين مقاله تبيين دقيق انديشه‌ها و آراي انوري دربارة شعر و هويت صنفي شاعر است. Manuscript profile

  • Article

    2 - بررسي و تحليل انتقادي ديدگاه‌هاي ادبي رادوياني در ترجمان‌البلاغه
    Pazhūhish-i Źabān va Adabiyyāt-i Farsī , Issue 0 , Year 0 , Spring_Summer 2005
    ترجمان‌‌البلاغه به عنوان نخستين كتاب منثور فارسي در حوزه‌هاي نقد ادبي و بلاغت، نقشي يگانه و ممتاز در تأسيس و تحليل اين مباحث و موضوعات دارد. رادوياني با نوشتن اين كتاب، هم نخستين سنگ بناي مباحث ادبي را به نثر گذاشت و هم مجموعه ديدگاه‌ها و انديشه‌هاي رايج در حوزه مسائل ز More
    ترجمان‌‌البلاغه به عنوان نخستين كتاب منثور فارسي در حوزه‌هاي نقد ادبي و بلاغت، نقشي يگانه و ممتاز در تأسيس و تحليل اين مباحث و موضوعات دارد. رادوياني با نوشتن اين كتاب، هم نخستين سنگ بناي مباحث ادبي را به نثر گذاشت و هم مجموعه ديدگاه‌ها و انديشه‌هاي رايج در حوزه مسائل زيباشناختي شعر را كه غالباً‌ به زبان عربي بود، وارد زبان فارسي و فرهنگ ايراني كرد و تا حدودي آن مقوله‌ها را بومي ساخت. ضمن آن كه با خلق اين اثر گام مهمي در علمي ساختن نثر فارسي نيز برداشت و زمينه را براي طرح وسيع‌تر اين مقوله‌ها ـ در اين زبان ـ آماده ساخت و موجي نو در ميان متفكران و صاحب‌نظران ادبي‌ ـ از جمله رشيد و طواط و متابعان او ـ در انداخت و تا قرن‌ها بعد اين موضوعات را از اشتغالات ذهني و قلمي انديشه‌ورزان و دوستداران ادبيات ساخت. ترجمان‌البلاغه، علاوه بر نقش ممتازي كه در آغازگري و پيوند مباحث فرهنگي و ادبي داشت، خود نيز بسياري ديدگاه‌ها و آراء تازه در زمينه نقد و بلاغت و بديع مطرح كرد و گهگاه به نقد عملي و حتي ساختاري فكر و شعر روزگار خود پرداخت و نكته‌هايي تازه و راهگشا را هديه ‌ارباب معرفت كرد. هدف اين مقاله، افزون بر تبيين جايگاه ترجمان‌البلاغه در فرهنگ و ادب ايران ـ كه پيش از آن استاد مرحوم احمد آتش بخشي از آنها را مطرح ساخته بودند و بخش مهمي را هم به ميان نياورده بودند ـ بررسي دقيق و استنادي ديدگاه‌ها و انديشه‌هاي رادوياني در باب شعر و اركان سازندة آن و نيز مسأله ساخت و صورت و معنا در شعر است. ضمن آن كه كل كتاب ترجمان‌البلاغه هم به صورتي يكپارچه و مرتبط، مورد نقد و تحليل دقيق ساختاري و تطبيقي قرار گرفته است و خاستگاه، نوع نگاه، شيوه‌هاي تحليل صنايع ادبي و ضعف و قوت‌هاي رادوياني هم مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. Manuscript profile

  • Article

    3 - تقابل معرفت و معيشت براساس قصه‌اي از مثنوي معنوي
    Pazhūhish-i Źabān va Adabiyyāt-i Farsī , Issue 0 , Year 0 , Spring_Summer 2002
    مثنوي معنوي مولانا جلال‌الدين محمد بلخي مشهور به رومي يكي از گشاده‌ترين دفترهاي معرفت انساني و اسلامي است كه از بدو ظهور، جان مشتاقان را از زلال جاري خود سيراب كرده و دست محتاجان وادي نياز را گرفته و پا به پا برده است تا پله پله مقامات عرفاني را دريابند و طي كنند و از ت More
    مثنوي معنوي مولانا جلال‌الدين محمد بلخي مشهور به رومي يكي از گشاده‌ترين دفترهاي معرفت انساني و اسلامي است كه از بدو ظهور، جان مشتاقان را از زلال جاري خود سيراب كرده و دست محتاجان وادي نياز را گرفته و پا به پا برده است تا پله پله مقامات عرفاني را دريابند و طي كنند و از تبتل‌هاي ساده تا حال فنا را در خويش بيابند. در اين ترديدي نيست. از ديگر سو، مثنوي معنوي هم جزئي از معرفت كلي بشري است كه نمي‌تواند و نبايد فاقد خواص و اوصاف معارف بشري باشد. از جمله اين كه احوال روحي، اوضاع اجتماعي، شرايط تاريخي و تنگناهاي زماني و زباني نمي‌تواند در هر اثر ادبي ـ هر چند بس بزرگ و سترگ ـ هيچ‌گونه مدخليـّتي و موضوعيـّتي و يا حداقل طريقيـّتي نداشته باشد. كوشش اين جستار و گفتار بر آن است كه تا حدودي مسأله تعيـّن‌هاي تاريخي و وجودي را در يك قصه از مثنوي شريف بازگشايد و آن مسأله اين است كه وقتي جهت فرهنگِ اجتماعي و انديشه سياسي و نيروهاي تأثيرگذار تاريخي در يك برهه، جامعه را به سمت و سوي خاصي سوق دهد؛ كمتر متفكر و صاحبدلي است كه خود را به تمامي از چند و چون‌ِ چنگال‌ِ آن رهايي بخشد. تأويل اجتماعي قصه فيلسوف و اعرابي در مثنوي در واقع بازكردِ تأثير تاريخ جامعه و شرايط خاص فرهنگي جهان اسلامي در فاصله قرن‌هاي پنجم تا هفتم بر نگاه و انديشه مولاناست، هرچند بسيار گذرا و كوتاه. Manuscript profile