• Home
  • مریم  عاملی رضایی

    List of Articles مریم  عاملی رضایی


  • Article

    1 - تحليل تقابل سنت و مدرنیته در رمان اجتماعی پس از انقلاب اسلامی
    Pazhūhish-i Źabān va Adabiyyāt-i Farsī , Issue 0 , Year 0 , Summer 2012
    رمان اجتماعی، عرصه‌ای مناسب برای بازنمایی و بازآفرینی واقعیت اجتماعی در آیینۀ ادبیات است. چالش میان سنت و مدرنیته از مضامینی است که از دورة مشروطه در ادبیات فارسی بازتاب یافته و در هر دوره به شکلی متناسب با تحولات اجتماعی آن دوره بازنمایی شده است. پس از انقلاب اسلامی، ر More
    رمان اجتماعی، عرصه‌ای مناسب برای بازنمایی و بازآفرینی واقعیت اجتماعی در آیینۀ ادبیات است. چالش میان سنت و مدرنیته از مضامینی است که از دورة مشروطه در ادبیات فارسی بازتاب یافته و در هر دوره به شکلی متناسب با تحولات اجتماعی آن دوره بازنمایی شده است. پس از انقلاب اسلامی، رمان اجتماعی رشد کمی و کیفی قابل توجهی پیدا کرد و کمتر رمانی در این دوره وجود دارد که مضامین اجتماعی در آن طرح نشده باشد. مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی تقابل مفاهیم سنت و مدرنیسم در رمان‌های اجتماعی پس از انقلاب اسلامی است. هدف از پژوهش، بررسی و مقایسۀ تطبیقی رویکرد نویسندگان به این موضوع، در دهۀ شصت، هفتاد و هشتاد شمسی است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای انجام شده است. نتیجۀ پژوهش نشان می‌دهد که در رمان‌های دهۀ شصت این تقابل به شکلی آشکار و بارز، به‌ویژه در اعتراض به صنعتی شدن، مظاهر مادی مدرنیته و از دست رفتن سنت‌ها دیده می‌شود، اما در دهة هفتاد و هشتاد، این تجربه درونی شده و به شکل تردید، سرگردانی و گاه سنت‌گرایی بروز یافته است. در عین حال، پذیرش تحولاتی که در دهة شصت، یک چالش محسوب می‌شد، در دهة هفتاد و هشتاد، نشان دهندة حرکت روبه‌رشد مدرنیته به‌خصوص در جامعة شهری و طبقة تحصیل‌کرده است. Manuscript profile

  • Article

    2 - بررسی سیر تحول مضامین مادرانه در شعر چند شاعر زن از مشروطه تا امروز‌
    Pazhūhish-i Źabān va Adabiyyāt-i Farsī , Issue 0 , Year 0 , Summer 2010
    شعر زنان عرصة بیان احساسات و عواطف آنان است. عاطفة مادری، اصیل‌ترین عاطفة زنانه است که در شعر زنان و مردان همواره نمود داشته است. در دورة معاصر با گسترش شعر زنان، تصاویر مادرانه نیز با قلم خود آنان ترسیم شده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی مضامین مادرانه در شعر چند شا More
    شعر زنان عرصة بیان احساسات و عواطف آنان است. عاطفة مادری، اصیل‌ترین عاطفة زنانه است که در شعر زنان و مردان همواره نمود داشته است. در دورة معاصر با گسترش شعر زنان، تصاویر مادرانه نیز با قلم خود آنان ترسیم شده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی مضامین مادرانه در شعر چند شاعر زن مطرح (ژاله قائم مقامی، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی) از دورة مشروطه تا کنون است و به بررسی این نکته می‌پردازد که با ورود تفکر مدرن و گرایش به فردگرایی، احساس جدایی میان مادر و کودک چگونه در شعر این شاعران نمود یافته است. همچنین به بررسی این مطلب می‌پردازد که مضامین مادرانه در شعر این شاعران چه فراز و فرودی داشته و چگونه تبیین یافته است؟ گرچه عاطفة مادرانه همواره یکسان است، توجه به این نکته ضروری است که حوادث و پیشامدهای زندگی شاعر و اعتقادات و جهان‌بینی او، همچنین تحولات اجتماعی عصر و زمانة شاعر نیز در بروز نوع خاصی از مضامین موثر است. بررسی‌های انجام شده در این پژوهش نشان می‌دهد که چهار محور بیان احساسات کودکان و مادران، گفتگوی مادر وکودک، آموزش‌های مادرانه و دیدگاه مادرانه نسبت به کل هستی از اصلی‌ترین مضامین مادرانه در شعر این شاعران است. در این مقاله ضمن بررسی مضامین مادرانه در شعر هر یک از شاعران، سیر تحولی این مضمون را نیز با توجه به عصر و دورة هر شاعر پی می‌گیریم. Manuscript profile

  • Article

    3 - تحول فرهنگ گفتاري به نوشتاري زنان (از عصر ناصري تا مشروطه)
    Pazhūhish-i Źabān va Adabiyyāt-i Farsī , Issue 0 , Year 0 , Autumn 2009
    در تاریخ ادبی ایران، نمونه‌های شعری باقی مانده از زنان بسیار بیشتر از نوشته‌های منثور آنان است. تا پیش از دوره‌ي ناصری، معدود نوشته‌های نثر زنان در رسالات فقهی و ادعیه و اوراد خلاصه می‌شود. از دوره‌ي ناصرالدین شاه، تعدادی نامه از زنان درباری، دو سفرنامه و یک رساله‌ي انت More
    در تاریخ ادبی ایران، نمونه‌های شعری باقی مانده از زنان بسیار بیشتر از نوشته‌های منثور آنان است. تا پیش از دوره‌ي ناصری، معدود نوشته‌های نثر زنان در رسالات فقهی و ادعیه و اوراد خلاصه می‌شود. از دوره‌ي ناصرالدین شاه، تعدادی نامه از زنان درباری، دو سفرنامه و یک رساله‌ي انتقادی – اجتماعی به جا مانده است. شیوه‌ي نگارش این متون بیانگر این واقعیت است که زنان آن دوره با قالب رسمی نگارش مکتوب فاصله‌ي زیادی داشته‌اند. این نوشته‌ها در حوزه‌ای زنانه و خصوصی به تحریر درآمده است و زبان آن، زبانی گفتاری است. در دوره‌ي‌ مشروطه، به موازات حضور زنان در اجتماع، شاهد حضور جدی‌تر آنان در عرصه‌ي نثر هستیم. درج نامه‌های زنان در روزنامه‌های این دوره و انتشار نشریات ویژه‌ي زنان، جایی در فضای نوشتاری برای آنان گشود و زبان زنان وارد حوزه‌ي عمومي شد و پالایش یافت. بی‌پروایی و صراحتی که تحت تأثیر فضا و محیط مانوس زنانه و ادبیات گفتاری در میان آنان وجود داشت، جای خود را به عفت کلام و پاکسازی زبان از لغاتی داد که در فضای عمومی جایگاه مطلوبی نداشت. به این ترتیب کلامی پیراسته، پرده پوشیده و تربیت یافته شکل گرفت که از فرهنگ حاکم و رایج پیروی می‌كرد و نگاشته‌های زنان از حوزه‌ي‌ خصوصی زنانه به حوزه‌ي عمومی اجتماع راه یافت. لذا می‌توان گفت حضور زن در اجتماع با گذار از ادبیات گفتاری به ادبیات نوشتاری و حضور در فرهنگ مکتوب مصادف گشت. Manuscript profile

  • Article

    4 - تحلیل تقابل‌ها در اندیشه شمس تبریزی از منظر روان‌شناختی
    Pazhūhish-i Źabān va Adabiyyāt-i Farsī , Issue 56 , Year , Spring 2020
    در فرایند رشد روانی هر سوژۀ انسانی و به منظور اجتماعی شدن او، ذهن، ناگزیر از آموختن مقوله‎بندی‎ها و دسته‎بندی‌هاست. سوژۀ اجتماعی یاد می‌گیرد که اشیا، پدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل‎ها و جفت‎های مخالف دسته‎بندی کند و این مقوله‎بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات ا More
    در فرایند رشد روانی هر سوژۀ انسانی و به منظور اجتماعی شدن او، ذهن، ناگزیر از آموختن مقوله‎بندی‎ها و دسته‎بندی‌هاست. سوژۀ اجتماعی یاد می‌گیرد که اشیا، پدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل‎ها و جفت‎های مخالف دسته‎بندی کند و این مقوله‎بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات اجتماعی و دنیای نشانه‎هاست. وجوب این مقوله‌بندی‌ها ضرورت پذیرش قواعد ساختارمندی را در پی دارد؛ تا جایی که می‌توان گفت: انسان برای مفهوم‎سازی، نخست باید جهان را ساختار ببخشد و ساختاربخشی جز در قالب جفت‎های متقابل ممکن نیست. این نکته، یکی از بنیان‌های اصلی ساختارگرایی و دیگر نحله‌های مشابه آن در حوزۀ زبان، ذهن و امر اجتماعی است. اما اگر روان را در حالتی اصیل و پیشافرهنگی بررسی کنیم، این تقابل‌ها نشان از تقلیل و ساده‎سازی دارد و فقط به جهت دهی نیروی لیبیدو در جریان اجتماعی شدن اشاره می‎کند. به دیگر سخن، نیروی روان در حالت پیشافرهنگی خود، امری همگن و وحدتمند و یکه است که در جریان اجتماعی شدن، شقاق را تجربه می‌کند. این میل بازگشت به جهان وحدت، در تفکر شهودی و در نظام معرفتی عارفان مسلمان ما در قالب اندیشه‎های وحدت وجودی ظهور و بروز داشته است. تصویر این جهان وحدتمند که عمدۀ تقابل‎های آن در زیرساختشان رو به وحدت و یگانگی دارند، در قالب زبان که هستی یافته از تقابل هاست، سبب شده است تا برخی از متون عرفانی، خصلتی پارادوکسیکال یابد و امکانات شگرفی در آنها به وجود آید. از این نظر، مقالات شمس تبریزی، یکی از متون شاذ و برجسته است. در مقالۀ حاضر، بر پایۀ مفاهیم روان کاوانۀ یادشده، نشان داده‎ایم که در زیرساخت اندیشۀ شمس، تقابل‎های موجود در سطح امر خودآگاه و اجتماعی کنار گذاشته می‎شود و شمس در رویکرد معرفتی جدیدی، آنها را به مثابۀ امورِ ذاتاً هماهنگ می‎نگرد. Manuscript profile