review on commercialization liner models and survay their differences and common points
Subject Areas : Generalfarzaneh bayattork 1 , قاسم رمضاني نرگسي 2
1 -
2 -
Keywords:
Abstract :
Today, researches importance is because of innovation and innovation importance is because of economic profit. Researches commercialization is the important portion of innovation process and without that, no product or technology can influence into the market. Commercialization is a process to make profit from innovation via applying new technology to generate new products, processes, services and selling them in markets. In most of new technologies, commercialization implies production scale, increasing from initial sample to mass production and accessing to more resources. It is required to be familiar with commercialization models for using its concept in organizations. Technology commercialization models are consisting of the maps of activities development paths and strategic planning for technology commercialization. These models are divided to linear and nonlinear models. Linear models show a combination of experience and specialty in the fields of research, product development, marketing and business development. Therefore in this research in addition to defining commercialization, the eight important models from linear commercialization models and their differences and common points will be studied. The conclusions of this study show that the best theoretical framework in commercialization patterns, regardless of organization specifications in which innovation system is working, is the Jolly model. This model because of details determination of commercialization process and attention to market needs, related to other models, is more applicable. This model with Gold Smith model which prescribe a set of instructions for each stage of business cycle, can be applied as a model to develop and commercialize new products
مروری بر مدلهای خطی تجاریسازی و بررسی نقاط اشتراک و افتراق آنها
*قاسم رمضانپور نرگسی **فرزانه بیات ترک
* استادیار، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران، تهران
** دانشجوی کارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهران
تاریخ دریافت:22 /05/1393 تاریخ پذیرش:20/5/1394
چکیده
امروزه اهمیت تحقیقات به خاطر نوآوری و اهمیت نوآوری نيز به دلیل سود اقتصادی آن است تجاری سازی تحقیقات، بخش مهمی از فرآیند نوآوری است و هیچ فناوری و محصولی بدون آن با موفقیت وارد بازار نمیشود. تجاریسازی تلاشی در جهت کسب سود از نوآوری، از طریق بکارگیری فناوریهای جدید در محصولات، فرایندها، خدمات جدید و فروش آنها در محیط بازار به شمار میرود. برای بسیاری از فناوریهای جدید، تجاریسازی برافزایش مقیاس از نمونه اولیه به تولید انبوه و دستیابی به منابع بیشتر دلالت
میکند. جهت بکارگیری مفهوم تجاریسازی در سازمانها، لازم است با مدلهای تجاریسازی آشنا شویم. مدلهای تجاریسازی تکنولوژی نقشه مسیرِ توسعه فعالیتها و برنامههای استراتژیک برای تجاریسازی تکنولوژی میباشد. این مدلها به دو دسته خطی و غیر خطی تقسیم میشوند. مدلهای خطی تلفیقی از تجربه و تخصص در حوزههای تحقیق، توسعه محصول، بازاریابی و توسعه کسبوکار را نشان میدهند. لذا در این تحقیق، ضمن تعریف تجاریسازی، هشت مدل مهم از مدلهای خطی تجاری سازی و نقاط اشتراک و افتراق مدل ها بررسی خواهد شد. نتایج این بررسی نشان میدهد که بهترین چارچوب نظری در الگوهای تجاری سازی جدای از ویژگیهای سازمانی که سیستم نوآوری در آن عمل میکند مدل جولی است این مدل نسبت به سایر مدل ها به دلیل تعیین جزئیات فرایند تجاری سازی و توجه به نیازهای بازار کاربردیتر است این مدل به همراه مدل گلداسمیت که مجموعه ای از دستورالعملها را برای هر مرحله از چرخه کسب و کار تجویز میکند می تواند به عنوان مدلی در توسعه و تجاریسازی محصولات جدید به کار رود.
واژه های کلیدی: تجاریسازی، نوآوری، مدلهای خطی تجاریسازی، مدل کارکردی.
1. مقدمه
در دنیای کنونی تحقیقات به عاملی اقتصادی تبدیل گردیده است مراحل گذر از علم ناب طی شده است و نهادهای علمی- تحقیقاتی باید بطور آشکار در خدمت اقتصاد و تجارت قرار گیرند. دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی باید از "هدفگرایی"خارج شوند و به وسیلهای برای توسعه اقتصادی تبدیل گردند. در عصر حاضر باید به دنبال ساز و کارهایی باشیم که روش تبدیل ایده به محصول را به ما یاد دهند و روند تولید علم به ثروت را سرعت بخشد
تجاریسازی فنآوری، فرایند تغییر دانش به محصولات و خدمات و روش بسیار موثری برای انتقال عقاید از ذهن یا آزمایشگاه به دنیایی گسترده است. در این راستا نوآوری اغلب نیروی حیاتی سازمانها توصیف میشود و ارزش نوآوری در خروجیهای آن مانند محصولات تجاری شده فهرست میگردد. تجاریسازی نوآوری اشاره به فعالیتهای موردنیاز برای معرفی یک ایده به بازار است [1].
تجاریسازی فرایندی است که بوسیله آن دانش، مهارت و اختراع تولید شده در دانشگاهها(نتایج پژوهش در قالب روشها، اختراعات، ابزارها، فرایندها، دورههای آموزشی و. . . ) در دسترس و مورد بهرهبرداری سازمانها و جامعه قرار میگیرد و منظور از نتایج پژوهشی، انواع مختلف خدمات و دستاوردهای علمی و پژوهشی دانشگاههاست و میتوان با به کارگیری آنها به تولید کالا، طراحی و استفاده از روشها، فرایندها، ابزار، رشد توانمندیهای نیروی انسانی و ارائه خدمات اجتماعی دست پیدا کرد[2]. توانایی شرکت برای تجاریسازی نوآوریها میتواند به سلطه بر بازارهای فعلی یا توسعه محصولات جدید کمک کند که به طور پیوسته پیشرو صنعت باشیم بنابراین موفقیت در تجاری سازی نوآوری از استراتژیهای مهم شرکتهاست. فعالیتهای کارآفرینانه مرتبط با تجاریسازی نوآوری اغلب با تولید ایده شروع میشود و با راه اندازی محصول پایان مییابد. تحقیقات نشان میدهد که هر 3000 ایده نوآورانه جدید فقط یک محصول به صورت موفق تجاریسازی می شود بنابراین واضح است که تولید ایده برای تجاریسازی ایدهها کافی نیست بنابراین با وجود احتمال بسیار پایین تبدیل نوآوریها به محصولات، نیاز به تجاریسازی موفق بسیار ضروری است. بعلاوه جهانیسازی فشار بالایی بر
تجاریسازی نوآوری شرکتها گذاشته است و بازارهای جهانی را توسعه میدهد. چنین فشارهای سبب تولید حرکتهایی افزایشی در نوآوری و تجاریسازی میشود که نه فقط کمکی به نوآوران است بلکه سبب افزایش فشارهای رقابتی نیز میشود[1]. رقابت بین سازمانها، تلاش برای بهبود مستمر، توجه به خصوصیسازی و استقلال مالی سازمانها و از سوی دیگر، مشکلات و چالشهای جدیدی که بشر با آنها روبروست سازمانها را به جستجوی راه
حلهایی عقلانی و کشف ابزارها و فرایندهای علمی و نوآورانه علاقهمند کرده است[3]. رقابتی بودن و سرعت بالای تولید و بهرهبرداری از دانش در دنیای امروز، چگونگی تبدیل آن را به جریان بازده اقتصادی برای محققان، صاحبان و سرمایهگذاران دانش به چالش اصلی مدیریتی بدل ساخته است. به عبارتی باید چاره کار را در فرایند تجاریسازی و شیوه بهرهبرداری از فرصتها جستجو نمود. لذا ایجاد بسترهایی برای دانش، علاوه بر فراهم آوردن ارزش اقتصادی برای سازمانها، منجر به رشد اقتصادی و فنی جامعه
میشود. از آنجا که به بازار رسانیدن یک محصول میتواند تضمینکننده موفقیت و بقای سازمانها باشد، تجاریسازی به عنوان عامل حیاتی مطرح شده است در سازمانهای تحقیقاتی نیز تحقیقات، بدون تجاریسازی یک محصول معنایی ندارد در همین راستا نیز تا فناوری منتقل شده، توسعه نیابد نمیتوان گفت فرایند انتقال فناوری تکمیل شده است[4]. تحقیقات قبلی، توانایی موفقیتآمیز نوآوریهای تجاری شده را با قابلیتهای شرکت ها، فعالیتهای
منابعانسانی، تیمهای مدیران رده بالا و محیط خارجی که شرکت در آن فعالیت میکند مرتبط نموده است[1]. در بخشهای بعد به تعاریف عمیقتر تجاریسازی و مدلهای آن، خواهیم پرداخت.
2. مفهوم تجاریسازی:
تجاریسازی فرایند تبدیل علم و تکنولوژی، تحقیقات جدید یا نوآوری به محصول بازار پذیر یا فرایند صنعتی است[5]. تجاریسازی دانش و فناوری بخش مهمی از فرایند نوآوری است و هیچ فناوری و محصولی بدون طی این فرایند با موفقیت وارد بازار نمیگردد. تجاریسازی تلاشی در جهت کسب سود از نوآوری، از طریق تبدیل فناوریهای جدید به محصولات، فرایندها، خدمات جدید و فروش آنها در محیط بازار به شمار میآید [6].
تجاریسازی تکنولوژی اشاره به توانایی جذب و سازگاری یک تکنولوژی جدید برای استفاده در تولید و بازار دارد[7]. نرکار و شین(2007) اولین نشانه تجاریسازی نوآوری را آغاز فروش محصول /خدمت عملیاتی شده تعریف میکنند. وقتی محصولی به بازار معرفی میشود فقط مشتاقان تکنولوژی در اولین مرحله آنرا خریداری میکنند و این پیشگامان کمتر از 3 درصد بازار هستند. بازار بزرگی شامل محافظهکاران وعملگرایان میباشد و تجاریسازی موفق است که این بازار بزرگ را شامل شود. رسیدن به این بازار بزرگ اغلب مشکل است و آستانهای برای موفقیت در تجاریسازی است. بنابراین تجاریسازی نوآوری، توانایی شرکتها در معرفی محصول به بازار و رسیدن به سهم بزرگی از بازار متعلق به پیشگامان اولیه است[1]. این فرایند برای ارائه و انتشار در سطح جامعه، نیازمند تحقیق و توسعه، خلاقیت و نوآوری، منابع خطرپذیر و زنجیرهای از فعالیتها و اقدامات مختلف ومتعدد است. زنجیره اقدامات تجاریسازی فناوری از اعتبارسنجی اولیه و امکانسنجی فنی شروع و با مطالعه بازار، تامین منابع مالی و سرمایه اولیه مورد نیاز، مدیریت و شناسایی خطرها ادامه مییابد. این عوامل هر کدام میتواند از یک سو عامل موفقیت تجاریسازی بوده و از سوی دیگر با بروز اشتباهات متداول در فرایند
تجاریسازی مانع موفقیت آن باشد. طی کردن مسیر ایده تا محصول و به بازار رساندن آن دغدغه اکثر کارآفرینانی است که با ایدههای نوآورانه قدم به عرصه کسبوکار میگذارند واقعیت اینجاست که هیچ الگوی روشنی در این زمینه نیست و تجاریسازی بیشتر هنر است تا علم. لذا لازم است به مفاهیم حوزه فناوری، تحقیق و توسعه و ارتباط با
تجاریسازی پرداخت تا بهتر بتوان در زمینه تبدیل دستاوردهای علمی و نوآوریها به ثروت سخن راند [8]. تاثیرقابلیت های R&D و اجرای نوآوری بر تجاریسازی بسیار مهم است مطالعات در خصوص ارتباط این دو عامل با تجاریسازی نشان میدهد که کثرت هزینه در زمینه R&D تنها عامل موثر بر اجرای نوآوری شرکتها نیست بلکه آموزش و شبکههای خارجی نیز از عوامل مهم و موثر بر نوآوری میباشند. قابلیت تجاریسازی فناوری شرکتها نقش بینابینی در ارتباط بین تحقیق و توسعه و عملکرد نوآوری دارد. مطالعات در زمینه چرخه نوآوری،
ورودیها(تواناییهای تحقیق و توسعه)، فرایند(تواناییهای تجاریسازی فناوری) و خروجی(اجرای نوآوری) نشان
میدهد که تحقیق و توسعه به ندرت بر فرایند اجرای نوآوری به طور مستقیم اثر گذار است.این تاثیر اغلب با میانجیگری تجاریسازی فناوری بوده است. لذا شرکتها به منظور بهبود عملکرد در حوزه اجرای نوآوری باید از تمرکز دقیق بر روی تحقیق و توسعه اجتناب کنند و باید بر روی قابلیتهای تجاریسازی فناوری که از تحقیق و توسعه منتج میشود سرمایهگذاری نمایند[7].
3. مدل های تجاریسازی:
مدلهای تجاریسازی تکنولوژی نقشه راه توسعه فعالیتها و برنامههای استراتژیک برای تجاریسازی تکنولوژی میباشد[8]. مدلهای تجاریسازی به دو دسته تقسیمبندی میشوند: مدلهای خطی و مدلهای کارکردی. مدلهای خطی که مدلهای فرایندی نیز نامیده میشوند به صورت فعالیتهای مرحله به مرحله میباشند. این مدلها در برخی موارد شامل جریانی موازی از فعالیتهای تکمیلی هستند که به منظور حداکثر نمودن شانس موفقیت در تجاریسازی در نظر گرفته میشوند. مدلهای کارکردی فعالیتهای مهم را یکپارچه کرده و روابط بین آنها را توصیف میکنند بدون آنکه مراحل تجاریسازی در مسیر خاصی قرار گیرند.
مدلهای خطی به جز چند مورد استثناء، به طور کلی به عنوان نمودار بسته نمایش داده شده است. در برخی از موارد، آنها نشان دهنده یک فرایند متوالی و در برخی موارد مجموعهای از روابط بین عناصر فرایند تجاریسازی را نشان میدهد. این مدلها تلفیقی از تجربه و تخصص در حوزههای تحقیق، توسعه محصول، بازاریابی و توسعه کسبوکار
میباشند و اهمیت فعالیت های پایین دست از اختراع یا ایده اصلی و حوزه گستردهای از مهارتهایی که برای ایجاد سرمایهگذاری موفق در یک بخش جدید مالکیت فکری بایستی مستقر شود را برجسته میکنند. در زیر مروری به مهمترین مدلهای خطی تجاریسازی خواهیم داشت [9].
3.1- مدل زتجیره ارزش:
نمونهای از مدل خطی، زنجیرهای است که از ایجاد یک مفهوم که نتیجه تحقیق است شروع و با توسعه نوآوری به فروش محصولات و خدمات ختم می گردد برای تولید ثروت لازم است که تمامی حلقهها از قوت لازم در زنجیره برخوردار باشند و طی نمودن تمامی مراحل این زنجیره لازم است(شکل 1) .
شکل1. زنجیره تولید ارزش[8].
زنجیره ارزش زمانی وجود دارد که بازیگران در زنجیره طوری عمل میکنند که تولید در کل زنجیره ماکزیمم شود. زنجیره ارزش هم نگاه گسترده و هم باریک دارد. تفسیر باریک شامل طیفی از فعالیتها شامل مفهوم و طراحی مراحل، فرایند اکتساب ورودی، تولید، فعالیتهای بازاریابی و توزیع و عملکرد خدمات پس از فروش را شامل می شود. کل فعالیتها زنجیره ای را تشکیل می دهند که به تامین کنندگان و مشتریان متصل میشود. از طرف دیگر نگاه وسیع به زنجیره ارزش شامل طیف پیچیده ای از
فعالیتهایست که توسط بازیگران مختلف اجرا می شود که از سیستم تولید مواد خام شروع میشود و در طول پیوند با دیگر بنگاههای درگیر در تجارت، مونتاژ و پردازش مواد خام به سمت محصول نهایی حرکت خواهد کرد. این نگاه، زنجیره کیفیت یا سیستم ارزش نامیده میشود.
بر اساس نظر کیم و مابورگن رنجیره ارزش در تجاری سازی بر پایه چهار نیرو است: کاربرد، قیمت، هزینه، پذیرش. بدون رضایت ارزش مشتری، تامین کننده در طول کل زنجیره ارزش تجاری سازی شکست خواهد خورد[10].
3.1- مدل گلداسمیت:
یکی دیگر از انواع مدلهای خطی، مدل گلدسمیت است این مدل چارچوبی از فعالیتهای تجاریسازی را نشان
میدهد که توسط دکتر رندال گلد اسمیت توسعه یافته است. این مدل عناصر فنی ، بازار ، کسبوکار فرایند تجاریسازی را در ماتریسی از فعالیتهای همزمان و پیدرپی و نقاط
تصمیمگیری یکپارچه میکند.این مدل کل فرایند را از ایده اولیه تا ایجاد، خلق و راه اندازی شرکت پوشش میدهد و سپس راهبرد خروج را برای مخترع و سرمایهگذار نشان
میدهد. این مدل به سه فاز اصلی مفهوم، توسعه و تجاری تقسیم بندی شده است و شش مرحله سرمایه گذاری، امکانسنجی، توسعه ، تولید، رشد، بلوغ در این سه فاز
دستهبندی شده است وهر مرحله شامل سه فعالیت درحوزه بازار، فنی و کسب و کار میباشد(شکل2).گلداسمیت از طریق مدل وب سایتی خود، یک راهحل جهانی برای صنعت فناوریهای پیشرفته ارائه نمود. او با استفاده از اقدامات مشخص این فرایند را تعریف میکند و جزئیات این فرایند را در صفحات وب سایت به صورت مرتبط و منظم قرار میدهد. توضیحات هر صفحه، اقدامات، تعریف دورههای بحرانی و نقاط مهم برای چارچوب فراهم میکند. به عنوان مثال صفحه وب برای فاز مفهوم وآنالیز فنی مفهوم تکنولوژی، اقداماتی را به عنوان" فرایند تعیین ویژگیهای فیزیکی بالقوه قابل حصول و عملیاتی از مفهوم "و نیز اهدافی به عنوان" تعریف مختصر مفهوم به منظور ارزیابی پتانسیل اجرای جنبه های فنی مفهوم و ایجاد مفهوم فنی منحصر به فرد" تعریف میکند. سپس سوالات زیر را پاسخ میدهد:
آیا شما جستجوی پایگاه داده فناوری را به پایان
رسانیدهاید؟آیا شما حق کپی رایت و اختراع های مرتبط را تحقیق نمودهاید؟آیا ژورنالهای فنی و مجلات تجاری را تحقیق کردهاید؟ زمانی که پاسخ سوالات به درستی داده شد میتوان به مرحله بعدی حرکت نمود[11]. بنابراین فرایند از یک مرحله به مرحله یا از یک فاز به فازی بعدی نمیرود مگر اینکه مباحث فنی، کسب و کار و بازار آن مرحله به اندازه کافی بیان و بررسی شده باشد[9]. مدل گلداسمیت برای ایجاد مکانسیمی برای تجاریسازی محصولات جدید، فرایندهای جدید، و ایدههای جدید طراحی شده است. این چارچوب برای تجاریسازی نوآوریهای تدریجی مناسب نمیباشد [12]. این مدل میتواند با نادیده گرفتن عناصری که به خاص به آغاز یک کسبوکار جدید مربوط میشوند برای نوآوریهای تدریجی به کار رود [13]. با این حال از محدودیتهای اصلی این مدل، با توجه به خطی بودن آن ، فقدان انعطاف پذیری بدون توجه به بازخورد است[10]. مدل گلداسمیت قدرت پیش بینی ذاتی ندارد و خود گلداسمیت هشدار میدهد که تبعیت کورکورانه از این مدل موفقیت فرآیند تجاریسازی را تضمین نمیکند بلکه نیازمند تیمی است که این فرایند را برای کشف اطلاعات و قضاوتی منصفانه در مورد مخاطرات و منافع هر نقطه بحرانی در فرایند، هدایت
کند. پیش بینی این مدل بر یکپارچگی کارهای انجام شده توسط کسانی که از آن پیروی میکنند بستگی دارد[9].
|
فاز | مراحل | اقدامات |
مفهوم(تحقیق) | فنی | آنالیز مفهوم تکنولوژی |
بازار | ارزیابی تیازهای بازار | |
کسب و کار | ارزیابی کسبوکار | |
توسعه | فنی | امکانسنجی تکنولوژی- نمونه اولیه مهندسی نمونه اولیه قبل از تولید |
بازار | مطالعه بازار- بازارابی استراتژیک- اعتبارسنجی بازار | |
کسب و کار | امکانسنجی اقتصادی -برنامه کسب و کار استراتژیک کسبوکار نوپا | |
تجاری | فنی | تولید -پشتیبانی تولید |
بازار | فروش و توزیع تنوع سازی بازار | |
کسب و کار | رشد کسب و کار بلوغ کسب و کار |
جدول1. مدل تجاری سازی گلداسمیت[11]
3.1- مدل Rourke
مدل فرایندی نوآوری توسط D. L. Rourke در سازمان انرژی ایالت متحده آمریکا (USDOE) ، برای ترفیع
تجاریسازی محصولات نوآور در صنعت تکنولوژِی انرژی آمریکا ایجاد شده بود. این مدل فرایند تجاریسازی را به سه فاز
فاز اصلی تقسیم میکند: نوآوری، کارآفرینی، مدیریتی. هر فاز اصلی مراحل جداگانهای را در بردارد: فنی، بازاریابی و کسبوکار[11]. این مدل نسخه اصلاح شدهای از مدل گلداسمیت است جدول2 [10].
|
فاز | مراحل | اقدامات |
نوآوری تعریف محصولات به نمونههای مهندسی | فنی | تعریف محصول، مدلکاری، تست و ارزیابی نمونه اولیه مهندسی |
بازار | تعریف بازار اولیه، آنالیز بازار، شناسایی موانع بازار | |
کسب و کار | تعریف توسعه و استراتژی مالکیت انحصاری، پیدا کردن سرمایه و حق ثبت اختراع، ایجاد مالکیت معنوی و برنامه مجوز ها | |
کارآفرینی نمونه اولیه برای تولید | فنی | تولید نمونه اولیه، تولید محدود، تولید کامل مطابق رشد اولیه |
بازار | برنامه و آنالیز بازار کامل- تاسیس: مشتریان، توریع و امضاء موافقت نامه. انتشار- توسعه:توزیع، آنالیز رقبا، پاسخ | |
کسب و کار | پیدا کردن سرمایه کلان، برنامه کسب و کار کامل، شکل کسب و کار، قوانین و بیمه پیدا کردن سرمایه کلان، کسب و کار نوپا، برنامه ساخت، خرید تجهیزات، آموزش منابع انسانی، ترتیب، حفظ و نگهداری مدارک، خرید، حمل و نقل هزینه مانیتور، جریان نقدینگی مالی، پالایش تولید | |
مدیریتی تولید برای نفوذ در بازار اصلی | فنی | بهبود محصول، محصول جدید |
بازار | شدت پیچیدگی | |
کسب و کار | شدت پیچیدگی |
جدول2. مدل تجاریسازی Rourke[11]
در این مدل با فرض زمان در طول محور y، مرحله نوآوری در فرایند تجاریسازی ابتدا رخ میدهد و طراحی برای یک محصول نوآورانه یا فرایند، ارزیابی بازار و برنامه استراتژیک کسبوکار انجام میشود. در مرحله بعدی فاز کارآفرینانه، همه عناصر اصلی برنامه تجاری سازی شامل:طراحی محصول، ساختار زنجیره تامین، طرحهای قیمتگذاری و ارتقاء، امنیت مالی و رضایت از الزامات قانونی به پایان میرسد. مرحله پایانی فرایند تجاری سازی که مرحلهای مدیریتی است شامل نمونه اولیه، توزیع، فروش، نصب و راهاندازی محصول میباشد.
3.1- مدل اندرو و سرکین
این مدل توسط اندرو و سرکین پیشنهاد داده شد و سه مرحله اساسی دارد تولید ایده، تجاری سازی، تحقق. زمان میان تولید ایده و تجاریسازی، زمان افزایش حجم تولید است. دوره گذر بین دو فاز اولیه برای بازاریابی موفق و سودآوری قطعی است. بعد از ورود محصول به بازار، زمان
برای افزایش حجم تولید با زمان مورد نیاز برای رسیدن به آستانه سود برابر است. محصول یا خدمتی که سریعتر به تولید بهینه برسد سریعتر سودآور خواهد بود. در زمان تولید ایده جریان نقدینگی منفی است این جریان منفی به سرعت از طریق فرایند تجاریسازی افزایش یافته تا به نقطه راهاندازی محصول برسد که در این زمان جریان نقدینگی مثبت میشود. در هر حال موقعیت نقدینگی انباشته پروژه مثبت نمیشود تا فروش، سرمایهگذاری اولیه را جبران کند[13].
فاز سوم تحقق، تاکید بر سودآوری از سرمایهگذاری دارد. اندرو و سرگین ارزیابی نمودند که سودآوری همیشه محقق نمیشود از آنجایی که هزینههای مربوط به فاز حمایتی فنی، تبلیغات و توسعه ممکن است از بازگشت سرمایه تجاوز کند با این حال، چنین موقعیتی ممکن است به منظور دستیابی به سود غیرمستقیم از طریق بهرهبرداری از حقوق مالکیت معنوی تحمل شود. این مدل برای نمایش اهمیت سرعت ورود به بازار، برای حداقل نمودن تلفات نقدینگی انباشته در راهاندازی و سپس اهمیت سرعت در دستیابی به فروش حجمی بمنظور دستیابی به یک آستانه سودآوری سریع و جبران سرمایه گذاری بسیار مفید است. این مدل هم چنین اهمـیت فعالیـت های پـشتبانی محصـول قبل از راهانـدازی را
برجسته میکند مانند تبلیغات، بازاریابی، حمایت های فنی و افزایش محصول که با بهبود کیفیت محصول مرتبط است. بهر حال خطی بودن این مدل آنرا در پیش بینی جنبههای منحصر به فرد مانند پذیرش فناوری ناتوان میسازد [10]. |
شکل2. مدل تجاری سازی اندرو وسرکین[13].
3.2- مدل مارپیچ سه گانه:
در دهه ي 90 ميلادي، متخصصين حوزه ي نوآوري ليدسروف و فرنکن(1998) ، در تلاش براي شناسايي
مكانيزمهاي پيچيدهاي بودند كه طي آن دانش ايجاد شده در دانشگاه به بنگاه هاي صنعتي راه يافته و موجبات توانمندي آنها را فراهم میکند. بر این اساس ارتباط صنعت و دانشگاه مطرح شد و به دنبال آن سياستهاي كلان نوآوري در سه بخش زير تدوين شد.
• سطح صنعت: سياست هاي اين بخش بايستي جذب و به كارگيري دانش موجود را تسريع و تسهيل كند.
• سطح دانشگاه: سياست ها در اين حوزه بايستي ايجاد
شبكه هاي مستحكم با جامعه ي صنعتي و تجاري كردن نتايج تحقيقات دانشگاهي را حمايت و جهت دهي كند.
سطح دولت: با اعمال سياست هاي توانمندسازي كمك به شكلگيري فضاي تعاملي مناسب شد[14].
پس از آن مدل مارپیچ سهگانه توسط اتکواتز و لیدسدرف به عنوان يكي از الگوهاي نوآوري در سال 2000 پیشنهاد شد. این مدل به دنبال حساب و بررسی پیکربندی جدیدی از نیروهای سازمانی در حال ظهور از سیستم نوآوری ملی است. این مدل بر ارزش پرورش صنایع و دانشگاه و سایر پژوهشگران و ادارات دولتی و مقامات رسمی و سازمانها به شیوه ای مناسب برای فرایند تجاری خاص تاکید
میکند[10].
مدل مارپيچ سه گانه ، نوآوري در سطح كلان را حاصل تعامل سه نهاد دانشگاه، دولت و صنعت (بنگاه) با محوريت دانشگاه مطرح مي سازد و چهار بعد زير را در برمي گيرد.
1. تغييرات درون هر يك از پيچهاي سه گانه
2. اثرات متقابل مارپيچها به صورت دو به دو
3. ايجاد سازمان هاي جديد كه محدوده ي تعاملي مارپيچ را وسیع تر ميكند.
4. تأثيرات بازگشتي نهادها بر يكديگر و بر كل اجتماع به نحوي كه محدوده و مرزهاي هر نهاد دچار تغييرات مي شود.
بنابراين ميتوان گفت كه مدل مذكور با نگرش تكاملي اقدام به ترسيم يك چارچوب ديناميك و در حال تغيير از نهادهاي مختلف كرده كه با تشكيل نهادهاي جديد در درون هر يك، كه خود حاصل تعامل با ديگري است، ميتواند با بازتعريف كاركردها و نقش خود، بر ساير نهادها نيز تأثير بگذارد. در اثر همين تعاملات، نوآوري ارتقا پیدا میکند و در ساير نهادها و جامعه نفوذ كرده و موجبات شكلگيري حوزههاي نوين صنعتي، تجاري و كسب و كار را فراهم مي سازد.
يكي از ويژگي هاي اساسي اين الگو، تقسيم كار بين دانشگاه، بنگاه و دولت است. بدين نحو كه دانشگاه به آموزش و تحقيق مي پردازد. صنعت يا بنگاه، نتايج تحقيقات را به كالاها و خدمات جديد تبديل و دولت از دانشگاه و بنگاه حمايت
ميكند و زيرساخت ها و شرايط لازم را فراهم ميكند . در اين مدل، شكل 3، قلمروهاي نهادي دانشگاه، صنعت و دولت در فرايند نوآوري همپوشاني دارند و نقش هاي آنها در مواردي با يكديگر تداخل پيدا ميكند. در اين الگو، دانشگاه علاوه بر فعاليت ها و مأموريت هاي پيشين اقدام به كارآفريني و فعاليت هاي نوآورانه كرده، بنگاه به وجود مي آورد و ايده ها را تجاري ميكند. در مقابل صنعت نيز همزمان هم به
فعاليتهاي توليد دانش اقدام كرده و هم دانشهاي موجود را جذب كرده تا بهرهوري توليد را بالا ببرد. در اين شرايط دولت نيز در كنار وظايف سنتي خويش از قبيل توليد كالاي عمومي و سياستگذاري، اقدام به سرمايهگذاريهاي مخاطرهآميز در زمينههاي توليد دانش، نوآوري و توليد كالا و خدمات
ميكند[14].
این مدل بیان میکند که تجاری سازی نتیجه ای از اتصال همزمان دانش با سه فعالیت است:R&D، تولید و بازاریابی. بنابراین تجاریسازی میتواند از هر یک از سه فعالیت مذکور آغاز شود. شبیه مدلهای خطی، این مدل بینشی را در مورد اینکه چگونه تجاریسازی اتفاق میافتد بیان میکند. این مدل از قبل فرض میکند که نفطه آغاز نوآوری و
تجاریسازی شناخته نشده است. این مدل همچنین اهمیت مدیریت ارتباط ذینفعان در موفقیت تجاریسازی را بیان
میکند [10].
3.1- مدل راس ول و زیگفیلد:
این مدل توسط راس ول و زیگفیلد در سال 1985 پیشنهاد شد. در این مدل تجاریسازی یک جزء جدایی ناپذیر از فرایند نوآوری است. قلب این مدل در تعامل
مولفههایش قرار گرفته است. بر اساس این رویکرد، ترکیبی از نیازهای بازار(کشش بازار) و فرصتهای فناورانه(فشار بازار) است که موجب ایجاد نوآوری میشود[10]. در این مدل جریان فنی در مرکز قرار گرفته است و از طرفی از نیازهای جامعه و بازار و از طرف دیگر از تحولات فناوری تاثیر
میپذیرد اما به طور خاص به ابعاد آنها پرداخته نشده است. این مدل قابلیت پیش بینی ندارد و نیازمند نوآورانی است که خود را آگاه کرده و در مورد فعالیتهایی است که با احتمال زیادی منجر به موفقیت میشود خود تصمیم گیرنده باشند.
شکل3. مدل مارپیچ سهگانه[14] |
شکل4. مدل تجاریسازی راسول و زیگفیلد[10]
شبیه مدل مارپیچ سه گانه، هیچ نقطه شروع مشخصی در این مدل وجود ندارد. بکارگیری جریان اطلاعات و دانش جهت توضیح چگونگی نشر تجاری سازی و اینکه آنها از نقاط متنوعی منشاء میشوند بکار گرفته میشود. تعامل R&D و بازار، بر مبنای یک فرایند ادامهدار ارزش را برای مشتریان ایجاد میکند. در حالیکه این مدل به عنوان ترکیبی از فرایند نوآوری و تجاریسازی و مشابها در طراحی به صورت خطی و متوالی دیده شده است در دو روش درباره فرایند تجاری سازی بینش آفرین است:
1- این مدل برجسته میکند که تجاری سازی در مورد جریان دانش و اطلاعات است که در آن ارتباط موثر حامیان تجاری مبنا و اساس است.
2- این مدل برجسته میکند که تجاریسازی درباره تطابق نیازهای جدید با تکنولوژی جدید است. در جایی که قدرت و دقت تطابق بین این دو ارزش اقتصادی فرایند را تعیین میکند [10].
3.3- مدل کوپر(مدل مرحله-دروازه):
يکـي از مشـهورترين مدلـهاي تجـاريسـازي با مـفهوم
“مرحله-دروازه" در فرایند توسعه محصولات/خدمات جدید توسط رابرت کوپر بیان شده است. مراحل، گام های از ایده تا تجاری سازی در این فرایند هستند و دروازه ها فعالیت های غربالگری یا مجموعه ای از معیارها که پروژه/ ایده قبل از ورود به مرحله بعدی(نقاط تصمیم گیری) سنجیده
میشود [15].
تحقیقات نشان میدهد که کسب و کارهایی که این مدل را اجرا میکنند به احتمال بیشتری در بازاریابی محصوللشان موفق اند به خاطر اینکه آنها از روش ساختار یافته که همه ابعاد را پوشش میدهد استفاده نموده اند.اگر تکنولوژی جدید برای یک محصول سودآور مناسب نباشد استفاده از این مدل در مراحل اولیه این را مشخص میکند و توسعه متوقف خواهد شد. مراحل اصلي و نقاط تصميمگيري در مدل مرحله- دروازه عبارتند از: مراحل: ايدهپردازي، ایجاد مورد کسب و کار، توسعه، انجام تست و اعتبارسنجی، راه اندازی
نقاط تصمیم گیری: غربال ايده، غربال ثانويه، اقدام براي توسعه، اقدام براي تست، اقدام براي تجاريسازي و آنالیز قبل از ورود به بازار
شکل 5. مدل تجاری سازی کوپر [16]
این مدل يک نقشه راه عملياتي شده براي هدايت
پروژههاي محصولات جديد از مرحله ايده تا مرحله تحويل آن به بازار است. استفاده از اين مدل باعث افزايش کارايي و تسريع عملکرد پروژه ميشود، بهطوريکه از پيش، وظايف اصلي هر مرحله را تعيين و به بررسي نتايج پيشرفت
ميپردازد[16].
3.1- نقشه تجاری سازی(مدل جولی):
جولی در سال 1997 این مدل را پیشنهاد داد. این مدل دارای روند غیر ترتیبی است. این مدل تجاری سازی چرخه عمر است که شکست را تنها در اوایل مرحل فرایند تجاری سازی نشان میدهد و جنبه های فنی را نشان نمیدهد. مانند سایر مدلها، مدل جولی از نمودار تکرار حلقهای برای نشان دادن توالی فرایند استفاده میکند: ایده، حفاظت و توسعه ایده، تصمیم به فروش یا نه، رشد کسب و کار، آغاز
مجدد فرایند. مدل جولی گامهایی را برای رسیدن به موفقیت به عنوان عناصر سازگار نشان میدهد که میتوانند به درستی با سایر مدلها مقایسه شوند. [11]. فرایند تجاری سازی تکنولوژی جولی دارای 5 بخش اصلی(1و3و5و7و9) که عناصر اصلی فرایند نوآوری، هر ورودی مورد نیاز از انواع توابع و منابع خارجی را نشان (2و4و6و8) به عنوان فاز بسیج مورد نیازند. در زیر به شرح این مراحل میپردازیم:
|
شکل5. مدل تجاریسازی جولی[17]
1- فرض کردن بینش
بیشتر ایده ها از طریق تکرار تابت بین قابلیت تکنولوژیکی جدید با نیاز بازار نمود پیدا میکنند که توسط مشتریان یا اعتقادات یک پژوهشگر شروع میشوند. جولی استدلال
میکند که چندین راه برای ایجاد بینش بازار وجود دارد: با شتاب دادن به نرخ آزمایش، شدت ارتباط میان محققان و بازار به منظور پیش بینی کاربردهای جدید و همچنین تشویق به طوفان فکردی و تبادل ایده ها[17].
2- بسیج منافع و حمایت آنها
فاصله بسیج منافع، بین مرحله بعدی( انکوباسیون) و مرحله قبل اتفاق میافتد که چالشی را برای مخترع برای شناسایی ذینفعانی که در مرحله اولیه نیاز است ایجاد میکند. در اغلب موارد گروه تحقیقاتی نیاز دارد تا شمار گستردهای از ذینفعان مختلف را به طور همزمان راضی نماید. به عنوان مثال همسالان، همکاران، سازمانهای مالی و شرکای بیرونی[17].در این مرحله به حمایت افراد زیادی برای تبدیل بینش به پروژه قابل پیگیری نیاز است[18].
3- فرآوری تجاری برای تعریف توانایی تجاری سازی :
جولی توانایی تجاری سازی ایجاد ارزش مورد انتظار بر حسب بازده بالقوه و احتمال تحقق ایده در مدت زمان معقول ، از دید کسانی که از این تلاش حمایت میکنند تعریف
میکند. [17]. اين مرحله شامل فعاليتهايي از قبيل شناسايي مشخصات فني و عملکرد محصول، اعتبارسنجي قابليتهاي فني، ارزيابي بازار و طرح تجاري است. اين مرحله به علت عدم اطمينان فني و بازار، داراي ريسک بالايي است و بخش خصوصي به ندرت حاضر به تقبل چنين ريسکي است. تأمینکنندگان منابع مورد نياز براي فعاليتهاي اين مرحله عبارتند از: مراکز تحقيق و توسعه دانشگاهي، شرکتهاي تحقيق و توسعه و کارآفرينان[18].
4- بسیج منابع برای نمایش:
بعد از مرحله فراوری تجاری، فاصله انتقال تکنولوژی ممکن است پدیدار شود. که در آن بسیاری از مخترعان ممکن است موفق شوند یا شکست بخورند. برای موفقیت در این مرحله جولی، بهترین استراتژی را جمع آوری سرمایه ممکن در ابتدا میداند[17]. پول در این مرحله اغلب یک محدودیت کلیدی است. قابليت شناسايي فرصتهاي واقعي محصول و دانش مربوط به اینکه چه چيزي را و چگونه نشان دهيم، از مراحل مهم فرايند تجاري سازي است. اين قابليتها به زيرساختهاي پژوهشي و مهارتهاي مورد نياز اشاره دارد[18].
5- نشان دادن محتوا در محصولات و فرآیندها:
در این مرحله تکنولوژی به طور مفهومی در محصولات نهایی نشان داده میشود. مراحل اين نمايش عبارتند از:
1. ارزيابي توانمندسازي قابلیتهاي جاري فناوري و مسيرهاي احتمالي؛
2. ايدههاي مقدماتي براي تمرکز بر روي دستهاي از محصولات؛
3. دنبال کردن توسعههاي موازي درفناوريهاي مکمل؛
4. تشخيص و تعريف ايدههاي واقعي محصول؛
5. توسعه محصول[18].
6- تجهيز اجزاي تشکيل دهنده بازار
جولی بیان میکند(1997) برای اجتناب از شکاف انتقال تکنولوژی به هنگام راه اندازی یک محصول جدید، تجزیه و تحلیل کل سیستم کسب و کار و شناسایی حامیان اصلی مفید است [17]. به همین منظور ميبايست تأثيرگذاران کليدي را يافته و يک استراتژی مناسب براي جذب آنها در تحويل فناوري و خلق تقاضا، شناسايي نماييم[18].
7- ارتقاء سطح پذیرش
جولی(1997) بیان میکند که تمام محصولات مبتنی بر فناوری باید توسط دستههای متفاوتی از ذینفعان مورد پذیرش قرار گیرند. ویژگی فناوری، راههای پیکرهبندی آن، مجموع فوایدی که فراهم میکند، همگی نیاز دارند تا با نیازهای مشتریان در زمان راه اندازی سازگار شوند. [17]. برای این کار از رویکرد ترکیبی استفاده میشود.
اکتشاف بازار(کشش) و خلق بازار(فشار). در رویکرد اکتشاف بازار، حقوق مربوط به بازار در ابتدا بازخواني شده و فرصتها و جايگاههايي که باعث ايجاد فشار بر فناوري ميشوند، کشف ميگردند. در رویکرد خلق بازار نيز مراحل مؤثر براي خلق تقاضا و کاهش مقاومتها شناسايي ميشوند[18].
8- تجهيز داراييهاي مکمل براي تحويل کالا
چالش اصلی پیدا کردن حالتی از تجاریسازی تکنولوژی، برای دسترسی سریع به بازار در زمان مناسب است. اين داراييها عبارتند از: داراييهاي مالي، پرسنل مديريتي و فني، دانش فني/ محصول، مفهوم بازار/ محصول، حق امتياز دسترسي به مواد خام و مؤلفهها، تجهيزات و ابزارها و فرايند دانش فني، توليد ظرفيت براي محصولات واسطهاي، مونتاژ مقدماتي، محصول نهايي و دسترسي به بازار[18].
9- استمرار بخشيدن به تجاريسازي و تحقق ارزشهای بلندمدت:
توليد ارزش بلندمدت به وسيله گسترش استفاده از فناوري و حفظ نتايج آن صورت ميگيرد. استمرار بخشيدن به تجاريسازي در مورد تحقق ارزش بلندمدت، بهواسطه سرمايهگذاريهايي است که براي ارائه فناوري به بازار انجام ميشود[18]. فناوری باید به طرح غالب و برجسته منجر شود که جذابیت آن افزایش پیدا کند و شمار کاربرانی را که با آن سازگار
میشوند افزایش یافته باشد [17].
4. نقاط اشتراک و افتراق مدل های خطی تجاریسازی:
مدل های گلداسمیت، اندرو سرگین، مارپیچ سه گانه، راس و زیگفیلد و مدل جولی، کوپر، بررسی گردید. چشمانداز کلیدی نشان میدهد که مدل های موجود، تجاریسازی و نوآوری را به عنوان یک فرایند درک کردند و بیشتر آنها در طراحی خطی و متولی هستند.
نقاط یادگیری و ورودی های کلیدی این مدلها نشان
میدهد که:
· تطابق میان نیازهای جدید و تکنولوژی های جدید اساسی است.
· تحقیق و توسعه مداوم برای بهبود کیفیت و
صرفهجویی اقتصادی اساسی است.
· پیوند اطلاعات، دانش و تخصص اساسی است.
· ایجاد و مدیریت ارتباط ذینفعان اساسی است.
· موانع و شتاب دهنده ها در سراسر فرایند وجود دارند.
· شکست می تواند در هر مرحله ای از فرایند مرور ادبیات تجاریسازی نشان میدهد تجاری سازی از دو نوع اجزاء اصلی و حمایتی ایجاد شده است. اجزا اصلی آن شامل تولید، بازاریابی، ارزش بازار و تاثیر بلندمدت و کوتاه مدت آن است. اجزا حمایتی آن شامل ارتباطات و تحقیق توسعه مستمر میباشد. مدرسه شومپیتر نیز یک فرایند دو قسمتی برای تجاری سازی پیشنهاد می کند: 1- تولید2- بازاریابی. مدل راس ول وزیگفیلد و مدل کوپر و مدل مارپیچ سه گانه این دو بخش را در اجزای ساختار تجاریسازیشان دارند. گلداسمیت، جولی، اندرو سرگین بخش سومی را اضافه نمودند که رشد، پذیرش همگانی، حفظ و تحقق نامیده می شود. برخلاف دو بخش اول تجاری سازی این بخشها، تاثیر بازیگران بازار را در موفقیت فرایند نشان میدهد- به عنوان مثال مصرفکنندگان، قوانین و رقبا- تاثیر کلی همه این بازیگران ارزش محصول را در بازار تعیین میکند. گلداسمیت جز چهارمی را پیشنهاد میدهد که انتشار و بلوغ نامیده میشود. نکته مهم این بخش در تصدیق تاثیر محصول جدید هست. مدل او به تاثیر تجاری سازی بلندمدت بر روی مصرف کنندگان و غیر مصرف کنندگان، اقتصاد خرد وکلان و محیط می پردازد و تاثیر هر یک از اینها بر فرایند تجاری سازی بیان میکند. مدل مارپیچ سه گانه و مدل اندرو سرگین به فرایند تجاری سازی ارتباطات و تحقیق و توسعه مستمر را به عنوان جزء پشتیبان فرایند اضافه کردند. جولی مشخص میکند که تجاری سازی با رسیدن محصول به بازار پایان نمییابد. محصول می تواند بهبود یابد و یا بازار تغییر کند و قابلیت های جدیدی در فرایند ایجاد شود[10]. در جدول زیر دسته بندی از نکات بارز مدلهای خطی ارائه شده است.
|
ردیف | مدل | مراحل | نقاط برجسته هر مدل |
1 | زنجیره ارزش | ایجاد مفهوم، تعریف محصول، طراحی محصول، تولید محصول، فروش محصول، خدمات پس از فروش | § کل بازیگران در زنجیره در جهت حداکثر کردن ارزش عمل میکنند |
2 | Rourke | طراحی محصول نوآورانه یا فرایند ارزیابی بازار و برنامه استراتژیک کسب و کار، مدیریت توزیع، فروش، نصب و راه اندازی محصول | § نوآوری به عنوان فاز جداگانه در این مدل مورد تاکید قرار گرفته است. § تمرکز بر عناصر فنی، بازار و کسب و کار |
3 | گلداسمیت | تحقیق، امکانسنجی، توسعه، معرفی، رشد، بلوغ | § تعریف فرایند با استفاده از اقدامات مشخص و با جزئیات § تمرکز بر عناصر فنی و بازار و کسب وکار § توجه به تاثیر بازیگران در موفقیت تجاری سازی با در نظر گرفتن عنصر سطح پذیرش § بررسی تاثیر تجاری سازی بلندمدت بر روی مصرف کنندگان و غیر مصرف کنندگان با عنصر بلوغ |
4 | مارپیچ سه گانه | :R&D، بازاریابی و تولید | § این مدل فرایند تحقیق و توسعه و ارتباطات را به عنوان فرایند پشتیبان تجاری سازی در نظر دارد. § تاکید بر تعامل سه عنصر دانشگاه و صنعت و دولت |
5 | راس ول و زیگفیلد | ایده، توسعه، تولید نمونه، تولید، تجاری سازی، بازار | § تاکید بر تطابق نیازهای جامعه و بازار با تکنولوژی جدید در تجاری سازی |
6 | اندرو سرکین | تولید ایده، تجاری سازی، تحقق | § تاکید بر اهمیت سرعت ورود به بازار و حداقل نمودن تلفات نقدینگی انباشته § تاکید بر اهمیت فعالیت های پشتبانی محصول قبل از راه اندازی مانند تبلیغات، بازاریابی، تحقیق و توسعه |
7 | کوپر | تعیین حیطه، ایجاد مفهوم تجاری، توسعه مفهوم، تست و ارزیابی، ارائه به بازار | § استفاده از معبارهایی برای ارزیابی و تصمیم گیری در ورود به مرحله بعدی فرایند تجاری سازی § تسریع در عملکرد و افزایش کارایی |
8 | جولی | فرض کردن بینش دوگانه، تجهیز منافع و تائید آنها، فرآوری تجاری، تجهیز منابع، نمایش محتوا در محصولات و فرایندها، تجهیز اجزای تشکیل دهنده بازار، ارتقای سطح پذیرش، تجهیز دارایی های مکمل برای تحویل کالا، استمرار بخشیدن به تجاری سازی | § گامهایی جزء را برای رسیدن به موفقیت به عنوان عناصر سازگار نشان میدهد. § توجه به تاثیر بازیگران در موفقیت تجاری سازی با در نظر گرفتن سطح پذیرش |
جدول3. نتیجه گیری(مولفین، 1393)
همانطور که در جدول بالا مشاهده شد دو بخش تولید و بازاریابی در بیشتر مدلها وجود دارد اما در مدلهای کوپر، راسول و زیگفیلد بازاریابی به صورت اکیدا مورد توجه قرار گرفته است. در مدل کوپر بازار و تطابق با نیازها به صورت نقطه تصمیم گیری تعریف شده است.
مدل مارپیچ سه گانه و اندرو سرگین نیز به ارتباطات بخش های مختلف(ذینفعان) در این فرایند توجه خاص دارند و آنرا به عنوان عنصر پشتیبان مد نظر قرار دادهاند. مدل زنجیره ارزش نیز مانند دو مدل قبل به این ارتباطات برای حداکثر کردن ارزش کل زنجیره توجه میکند.
مدل جولی به صورت جزء علاوه بر توجه به ارضاء و تجهیز ذینفعان در هر مرحله گام هایی را برای فرایند تجاریسازی بیان میکنند و مانند مدل گلداسمیت بر ارتقاء سطح پذیرش بازار و استمرار فرایند تجاری سازی بعد از ورود محصول به بازار تاکید دارد. با توجه به نقاط برجسته و اشتراکات و افتراقات مدل های خطی تجاریسازی با یکدیگر می توان نتیجه گرفت که مدل جولی نسبت به سایر مدلها به دلیل تعیین جزئیات فرایند تجاریسازی و توجه به نیازهای بازار کاربردیتر است این مدل به همراه مدل گلداسمیت که مجموعه ای از دستورالعملها برای هر مرحله در چرخه کسب و کار تجویز میکند می تواند به عنوان مدلی در توسعه و تجاریسازی محصولات جدید به کار روند.
3. نتیجه گیری:
در مجموع تجاری سازی را میتوان به بازار رسانیدن یک ایده تا نوآوری دانست که باید با مطالعه دقیق بازار و استخراج نیازهای بازار، انجام تحقیقات و آزمایشات لازم، تهیه نمونه، استاندارد سازی فرایند توسعه محصول و هماهنگی های مدیریتی برای عرضه آن به متقاضی یا بازار توام باشد. طي كـردن ايـن زنجـيره پيچـيده و طـولاني میباشد و عرضه یک
منابع [1] Datta, A., Reed, R., & Jessup, L, Commercialization of innovations: an overarching framework and research agenda. American Journal of Business, 28(2), 5-5,2013 |
نوآوری به بازار ممکن است سالیان دراز به طول انجامد اما سبب میگردد تا یک دلار سرمایهگذاری در تحقیقات منجر به کسب هزار دلار در کارخانه شود. البته فقط تعداد کمی از نوآوریها قادر به طی کردن کل زنجیره ارزش و رسیدن به بازار هستند و بسیاری از آنها در مسیر این زنجیره از گردون خارج شده و به بازار نمیرسند. مدلهای خطی تجاریسازی که در این مقاله به آن پرداخته شد مدل هایی هستند که در یک مسیر خطی و مرحله به مرحله هستند. این مدلها تلفیقی از تجربه و تخصص در حوزههای تحقیق، توسعه محصول، بازاریابی و توسعه کسب و کار را نشان میدهد و اهمیت فعالیت های پایین دست از اختراع یا ایده اصلی و حوزه گستردهای از مهارتهایی که برای ایجاد سرمایهگذاری موفق در یک بخش جدید مالکیت فکری بایستی مستقر شود را برجسته میکنند. نکات مهمی که باید در مورد مدلهای خطی مدنظر داشت اینست که اگرچه مدلهای خطی فعالیت های و وظایف خاصی را دسته بندی میکنند اما قدرت پیش بینی ندارند و نیازمند نوآوران و کارافرینانی هستند که با ارزیابی درستی از شرایط بازار، برنامهریزی پروژه و ویژگی های محصول احتمال موفقیت یا شکست تجاری سازی را پیشبینی نمایند.
و نیز هیچ یک از مدلهای تجاری سازی برای حمایت از بخش خاصی توسعه نیافتهاند، این مدلها برای تسهیل استفاده از مالکیت فکری مشتق شده از تحقیق و توسعه در بخشهایی با فناوری سطح بالا در سراسر جهان توسعه یافته اند. پیشنهاد میگردد برای استفاده موثرتر از مدلهای خطی، این مدلها به چکلیستهایی شامل وظایف مشخص برای فراهم کردن شرایط فنی، بازار اقزوده شوند تا اهداف تجاری سازی بهتر برآورده شود
[2] حسینعلی-جاهد، آراسته-حمیدرضا، "عوامل برون سازمانی موثر در تجاری سازی نتایج پژوهشی"، فصل نامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره 67، صص. 45- 68 ،1392 [3] Bok, D, Universities in the Marketplace, 2003 |
[4] سلطانی گرد فرامرزی-حامد "تجاری سازی؛ عاملي موثر در رشد بنگاه های دانش بنیان و توسعه اقتصاد ملی"پارک تکنولوژی پردیس،1389
[5] Yencken, J., & Gillin, M, A longitudinal comparative study of university research commercialization performance: Australia, UK and USA. INNOVATION: management, policy & practice, 8(3), pp. 214-227,2006
[6]یداالهی فارسی-جهانگیر، کلاتهایی-زهرا، "جایگاه تجاری سازی در مدیریت نوآوری و معرفی عمده مدلهای تجاری سازی در حوزه صنایع پیشرفته"، فصلنامه تخصصی پارکها و مراکز رشد، شماره 33، سال نهم، زمستان 1391
[7] Kim, S. K., Lee, B. G., Park, B. S., & Oh, K. S, The effect of R&D, technology commercialization capabilities and innovation performance. Technological and Economic Development of Economy, 17(4), pp.563-578, 2011
[8] بحرینی زارچ-محمدعلی، شادنام-محمدرضا، تجاری سازی فناوری یا چگونگی تولید ثروت از تحقیق و توسعه، انتشارات بازتاب، چاپ اول،1386
[9] Ferguson, G., Commercialization Model-a review of the literature on existing commercialization model, 2008
[10] Ndaula, s, making money from new products, 2013.
[11] 1McCoy, A. P, Commercialization for Innovative Products in the Residential Construction Industry (Doctoral dissertation, Virginia Polytechnic Institute and State University), 2008.
[12] Thosago, M. P, determinants that drive commercialization of potential university innovation outputs through technology transfer offices, 2011.
[13] Rosa, J., & Rose, A, Report on interviews on the commercialization of innovation. Statistics Canada, Science and Technology Surveys Section, Science, Innovation and Electronic Information Division, 2007
[14]امیری نیا- حمیدرضا، بی تعب- علی، الگوی ارتباط دولت صنعت و دانشگاه مورد پژوهی تجربه های دفتر همکاریهای فناوری در کشور 1388
[15] Rebernik, M., & Bradač, B, Idea evaluation methods and techniques. Institute for Entrepreneurship and Small Business Management, University of Maribor, Slovenia. 1-60,2008.
[16] Cooper, R. G, Product leadership: Pathways to profitable innovation. Basic books, 2005.
[17] Holmgren, A., & Karlsson, S, The process of technology commercialization: A case study of project chrisgas, 2007
[18] Olsen, E., & Poly, C. Model for the Commercialization of New Technology. Industrial Technology, 2008.