Subject Areas :
1 -
Keywords:
Abstract :
1. حاضری، علی محمد، روند اعزام دانشجو در ایران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، 1373.
2. سرمد، غلامعلی، اعزام محصل به خارج در دوره قاجار، دانشگاه تهران، 1370.
3.آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، نشر مرکز، 1377.
4.هاشمیان، احمد، تحولات فرهنگی ایران و دارالفنون، ارغوان
مهر اندیش، 1379.
5. مجموعه گزارشها و مقالات علمی، پژوهشی نمايندگی علمی جمهوری اسلامی ايران در بریتانیا، 1382- 1385.
6. مجموعه مقالات کنگرههاي سراسري همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی.
راهبردهایی برای بهبود مدیریت سیستم اعزام دانشجو به خارج از کشور جهت توسعه ارتباط دانشگاه، دولت و صنعت
ناصر شمس
استاديار، دانشكده مهندسي صنايع، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
nshams@aut.ac.ir
چکیده : ادامه تحصیل و عزیمت دانشجویان ایرانی به خارج قدمتی دویست ساله دارد و به زمانی برمیگردد که اولین گروه پنج نفره با حمایت عباس میرزا در سال 1812 به خارج اعزام شدند. از آن زمان به بعد روند اعزام ادامه داشته است و گروههای چند نفره به چند ده نفره تبدیل گردیده است چرا که اعزام دانشجو در ایران مقوله ای ارزشی است و دغدغه بسیاری از ایرانیان و خانواده های آنها می باشد. این مقاله ضمن تشریح تاریخچه و ویژگیهای اعزام دانشجو نتایج یک طرح تحقیقاتی که توسط یک تیم از دانشجویان شاغل به تحصیل در بریتانیا انجام شده است را بیان مینماید. با توجه به اینکه این مطالعه در بریتانیا به عنوان یک کشور توسعه یافته انجام شده است تفاوتهای اعزام در کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته تشریح میگردد و با توجه به این تفاوتها و نتایج طرح تحقیقاتی انجام شده، پیشنهاداتی برای اصلاح مدیریت سیستم اعزام دانشجو جهت توسعه ارتباط دانشگاه، دولت و صنعت در ایران ارائه میشود. کلید واژه : اعزام به خارج، تاریخچه اعزام، تحصیلات عالیه دانشگاهی، تحصیل در خارج، سیستم بورسیه. |
مقدمه
اعزام دانشجو یکی از بخشهای مهم فعالیتهای دانشگاهی در ایران است که گذشته بس طولانی در تاریخ ایران دارد. بهویژه در فرهنگ ایرانی که علم و عالم ارزش والایی دارد و خانوادهها برای تحصیل فرزندان خود حاضرند سختیهای دیگر را در زندگی تحمل کنند و موفقیت تحصیلی فرزندان خود را ببینند. تحصیلات عالیه دانشگاهی از آرزوها و دغدغههای اکثر ایرانیان بوده و میباشد. اکثر جوانان ايراني تحصیل در دانشگاه را یکی از آرمانهای بزرگ خود میدانند و از دیرباز علاوه بر آرزوی راهیابی به دانشگاههای داخل کشور، رؤياي رسيدن به مراكز علمي غير وطني و تحصيل در مراكز علمي خارج كشور به خصوص در مقاطع بالاي دیپلم را يك اولويت اساسي در زندگی خود ميدانند و در انتظار فراهم شدن شرايط مناسب براي عزيمت به خارج كشور و تحصيل در دانشگاهها و مؤسسات علمي اين كشورها به ویژه کشورهای توسعه یافته هستند. داستان رفتن به آن سوي مرزها حكايتي طولاني است و پرداختن ریشهای به تاریخچه آن از حوصله این مقاله خارج است؛ لکن با توجه به اینکه که موضوع اصلی این مقاله بررسی روند اعزام به خارج است در بخش دوم به صورت خلاصه و گذرا به تاریخچه گذشته اعزام نگاه کوتاهی میافکنیم. در بخش سوم مختصراً به برخی از اختلافهای موجود در سیستم آموزشی دو کشور ایران و غرب اشاره میشود. بخش به تشریح نتایج یک طرح تحقیقی که اعزام دانشجو و مشکلات دانشجویان اعزامی را بررسی نموده است و با حمایت نگارنده انجام شده است پرداخته میشود. در پایان پیشنهاداتی برای سیستم بورسیه و سیاستهایی که میتواند به ارتقاي بهرهوری این سیستم بینجامد ارائه میگردد.
تاریخچه اعزام دانشجو به خارج در ایران
به روایت محمد حاضری در سالهاي 1191 و 1195 شمسي (1812و1816) اولين گروه از دانشجويان يا محصلين ايراني در دو گروه 2 و 5 نفره تحت عنوان اولین کاروان معرفت در زمان عباس میرزا به بریتانیا اعزام شد (حاضری، 1373). گروه متشکل از پنج دانشجو در رشتههای مختلف علوم انسانی، مهندسی و پزشکی در 1816 وارد لندن شد. پس از آن، روند اعزام دانشجویان تا چند دهه در قالب گروههای چند نفره ادامه یافت تا آنکه در اوایل دهه 14 یک گروه چهل و دو نفره که اکثراً از فارغالتحصیلان دارالفنون بودند به فرانسه اعزام شدند. بازگشت این گروه و گروههای قبلی تحولات اساسی در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشور بر جای گذاشت و به نحوی اعتراضات مردمی را نیز بهدنبال داشت. به گفته حاضری حضور تربيتشدگان جوامع اروپايي در جامعه ايران از دو جهت زمينه توقف موقت روند اعزام را فراهم آورد؛ از يكسو اين گروه از نظر اخلاقي و فرهنگي آنچنان مجذوب و مفتون فرهنگ غرب شده بودند كه به ارزشها و اعتقادات
اسلامي- ملي پشت پا زده موجبات واكنش منفي محافل مذهبي و توده مردم را عليه اعزام دانشجو به فرنگ فراهم آوردند. از سوي ديگر از نظر سياسي، حامل و مروج افكار و عقايدي بودند كه نظام استبداد سنتي و حاكميت بلامنازع و مستبدانه سلاطين قاجار را به خطر ميانداخت، بنابراين دستگاه حكومت استبدادي قاجار نيز نسبت به تداوم اين اقدام نميتوانست علاقهمند باشد. به اين دليل از حدود سالهاي 1240 شمسي تا پيروزي نهضت مشروطه (حدود 50 سال) به صورت رسمي و از جانب دولت در زمينه اعزام دانشجو به خارج اقدامي صورت نگرفت و تنها فرزندان بعضي طبقات مرفه با هزينه شخصي براي تحصيل به غرب ميرفتند (سرمد، 1371) تا آنکه با آغاز مشروطه و در اواخر دوره قاجار قانونی از تصویب مجلس وقت گذشت که به موجب آن دولت میتوانست بهصورت متوالی هر سال تعدادی دانشجو به خارج اعزام کند. براساس این قانون سال 1301 یک گروه 60 نفره برای تحصیل راهی آلمان شدند و 30 نفر نیز به فرانسه رفتند (حاضری، 1373). با آغاز حکومت پهلوی و از زمان رضا شاه اعزام دانشجو با تصویب مجلس ادامه یافت و با تأييد رضا شاه در سال 1307 گروهی دانشجو برای تحصیل به خارج از کشور اعزام شدند. از این تعداد بیش از 100 دانشجو به کشور فرانسه و 8 نفر به آلمان اعزام شدند. بعد از آن در اواسط قرن نوزدهم میرزا تقیخان امیرکبیر دارلفنون را تأسيس و به دعوت معلمان خارجی و ترجمه متون علمی خارجی پرداخت (هاشمیان، 1379 و ابراهیمیان، 1377). در این دوره اعزام محصلین ایرانی به خارج وارد مرحله گستردهتری شد و اعزام دانشجو باعث بسط روابط دانشگاهی و علمی ایران و غرب شد. به ویژه تأسيس دانشگاه تهران در سال 1313 را میتوان نقطه عطفی در توسعه روابط دانشگاهی ایران و غرب قلمداد نمود. روند اعزام تا زمان انقلاب اسلامی ادامه یافت اما در طول سلطنت پهلوی تعداد دانشجوی کمتری با هزینه دولت به خارج اعزام میشدند و بورس تحصیلی بیشتر به دانشجویان رتبه اول و بعضاً بستگان مسئولین حکومتی اختصاص داشت لکن دانشجویان زیادی که تعداد آنها به چنین هزار میرسید با هزینه خانوادهها به خارج اعزام میشدند. حاضری اشاره دارد که در سال 1338 از شانزده هزار دانشجوي ايراني خارج كشور، پانزده هزار نفر آنها با هزينه شخصي و فقط يك هزار نفر بورسيه دولت بودند. در سالهاي پاياني عمر رژيم شاهنشاهي نيز از حدود هفتاد هزار نفر دانشجوي ايراني مشغول به تحصيل در خارج، حدود دو الي سه هزار نفر از آنها بورسيه دولت و دانشگاههاي داخلي بودند و مابقي با هزينه شخصي در خارج تحصيل ميكردند.
بعد از انقلاب، اعزام به دلیل تثبیت نظام، مدتی متوقف شد. تا سال 1362 به دلیل شرایط انقلاب فرهنگی دانشگاهها عملاً تعطیل بود. پس از بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال 1362 همچنان اعزام متوقف بود تا آنکه در سال 1364 قانون جدید اعزام به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. بر اساس این قانون اعزام دانشجو برای دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد ممنوع شد. سیاستگذاری جدید عملاً باعث کاهش تعداد دانشجو به خارج گردید چرا که در گذشته بخش اعظمی از دانشجویان اعزامی را دانشجویانی تشکیل میدادند که در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به تحصیل اشتغال داشتند. شروع مجدد اعزام با گذشته از چند منظر متفاوت بود.
· متقاضیان میبایست در آزمون تخصصی و متمرکز دکتری شرکت میکردند و در صورت قبولی از نظر صلاحیتهای اخلاقی نیز تأييد میشدند.
· در این دوره به علت قطع رابطه ایران با آمریکا دانشجویی با هزینه دولت به صورت رسمی به این کشور اعزام نشده است و این سیاست همچنان ادامه دارد. البته دانشجویانی از وزارت بهداشت به این کشور اعزام شدهاند. در دوران قاجار عمدتاً انگلستان مقصد اوليه دانشجويان اعزامي بود ولي به تدريج فرانسه به صورت عمدهترين كانون جذب دانشجويان ايراني درآمد. به گفته حاضری از سالهاي 1340 به بعد كه آمريكا در صحنه اقتصادي و سياسي ايران حاكميت مطلق يافت، مقصد دانشجويان اعزامي نيز عمدتاً آمريكا بود تا آنجا كه در سالهاي دهه 1350 بيش از نيمي از كل دانشجويان ايراني خارج كشور در آمريكا تحصيل ميكردند. همچنین آمار و اطلاعات (حاضری ،1373) نشان میدهد که در50 كه از كل دانشجویان اعزامی 46 درصد دانشجویان در آمريكا،10 درصد در آلمان، 14 درصد در بریتانیا، 8 درصد در فرانسه و 6 درصد در ايتاليا مشغول تحصيل بودهاند. همچنين نزديك به 15 درصد نيز در كشورهاي هند، پاكستان، فيليپين و تركيه تحصيل ميكردند كه عمدتاًَ فرزندان طبقات متوسط به پايين جامعه بودند كه به علت هزينه پايين تحصيل و زندگي در اين كشورها، روانه آن محلها شده بودند. با تصویب قانون مجلس در سال 64 عملاً دولت تنها در مقطع دکتری و برای تأمین کادر هيأت علمی دانشگاهها سرمایه گذاری نمود و در نیمه دوم دهه 60 و دهه 70 سالانه حدود 300 نفر به خارج اعزام شدهاند. از طرفی علاوه بر وزارتخانههای متولی امر آموزش، سایر وزارتخانههایی که درآمد ارزی داشتهاند نیز جداگانه
دانشجویانی را به خارج اعزام نمودهاند. بیشترین دانشجو توسط وزارتخانههای نفت، جهاد سازندگی (جهاد کشاورزی فعلی)، وزارت خارجه و وزارت اقتصاد (از طریق بانکها) به خارج اعزام شده است. البته اعزام دانشجو توسط وزارتخانهها، سایرنهادها و سازمانها در اواخر دهه 70 بر اساس مصوبات مجلس و دولت درچارچوب سیاستهای وزارتخانههای آموزشی و با نظارت آنها صورت گرفته است هرچند بعضاً شاهد اعزام مجدد توسط برخی از مراکز مذکور بهصورت مستقیم بوده و هستیم.
· تأمین هيأت علمی دانشگاهها هدف عمده و اصلی اعزام دانشجو به خارج بعد از انقلاب بوده است.
بنابراین قریب به دو قرن از تاریخ اعزام دانشجو بهخارج توسط دولت ایران میگذرد و در طی این دو قرن علیرغم فراز و نشیبهای بسیار، اعزام دانشجو بهخارج نه تنها ادامه یافته است بلکه آن کاروانهای چند نفره به کاروانهای چند ده و چند صد نفره تبدیل شده است و علاوه بر سرمایهگذاری دولت تعداد زیادی نیز با هزینه شخصی برای ادامه تحصیل عازم خارج از کشور شدهاند. بهویژه در مقطع کارشناسی که دولت کمتر سرمایهگذاری نموده است تعدادی بیش از مجموع افرادی که دولت اعزام نموده است با هزینه خود و یا خانواده به خارج عزیمت نمودهاند هرچند به دلیل کاهش ارزش ریال و بالا رفتن هزینهها در خارج، تعداد دانشجویانی که با هزینه شخصی طی دو دهه گذشته عازم کشورهاي خارجي شدهاند کمتر از قبل از انقلاب است. بهعلاوه مقایسه رشد جمعیت با روند دانشجوی اعزامی گواه این واقعیت است که در مجموع تعداد دانشجویان ایران که بعد از انقلاب به غرب عزیمت نمودهاند در مجموع کمتر از تعدادی است که قبل از انقلاب راهی خارج شدهاند. استمرار و توسعه این سیاست، بیانگر این واقعیت آشکار است که جامعه ایران به هر دلیل و علتی که هست، همواره نیازمند ارتباط دانشگاهی با جهان خارج بوده و دولت به مبادله و اعزام دانشجو به عنوان یک سیاست برای توسعه ارتباطات علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با خارج اهمیت داده است. اینک با گذشت نزدیک دو قرن و با توجه به روند با شتاب توسعه علم و فناوری در جهان و ایران و تحولاتی که اعزام دانشجو در عرصههای مختلف برای پیشرفت کشور داشته است آیا وقت آن نرسیده است که مقوله اعزام بهصورت جدی مورد توجه قرار گیرد؟ نگاه به تاریخ گذشته اعزام و سیاستهای و مبانی توسعه کشور که بر محور دانش قرار داده شده است ما را بر آن میدارد تا در سیستم اعزام دانشجو بررسی همه جانبه صورت دهیم و سیاستگذاری خود را همگام با تحولات جهانی در عرصههای علم، پژوهش و فناوری بهبود ببخشیم. نتایج این تحقیق که در ادامه میآيد میتواند به عنوان منبعی ارزشمند در این سیاستگذاری استفاده شود.
اختلافهای موجود در سیستم آموزشی دو کشور ایران و غرب
قبل از ارائه نتایج تحقیق با توجه به تجربه و بررسی نگارنده از دوره نسبتاً طولانی تحصیل، کار، تحقیق و بازدید از تعداد زیادی از دانشگاههای فرانسه، بریتانیا و ایرلند و مذاکره با اساتید ومحققین، در این بخش به برخی از اختلافات موجود در سیستم آموزشی ایران و غرب اشاره می شود. آشنایی با این تفاوتها میتواند هم متولیان و هم دانشجویان اعزامی دراصلاح سیستم و بهرهبرداری بیشتر از اعزام کمک کند:
· در فرهنگ دانشگاهی غربی برخورد انتقادی و به چالش کشيدن استادان و مسائل دانشگاهی يک ارزش محسوب میشود.
· فرهنگ دانشگاهی غرب مبتنی بر «مشارکت» و «يادگيری فعال» هر چه بيشتر دانشجويان است و دانشجويان در مباحث کلاسها، دورهها، سمينارها و جلسات مشاوره با اساتيد راهنما برخوردی فعال، مشارکتجويانه و انتقادی دارند.
· این فرهنگ دارای مجموعهای از عرفها و سنن است. برای مثال دانشگاههای این کشورها به «سرقت علمی»1 بسيار حساس هستند. دانشجویان به روشهای نقل قول، بازنويسی و استفاده از منابع به نحو دقيق و مطابق اصول انگليسی آشنا هستند.
· يکی از ارزشهای فرهنگ دانشگاهی غربی از جمله بريتانيا «کار پژوهش جمعی»2 است. با توجه به «چند فرهنگی» بودن دانشگاهها در بریتانیا، دانشجويان با فرهنگ و ارزشهای پژوهش گروهی آشنا و به آن عادت دارند.
· يکی از ارزشهای مطالعه در کشور خارجی آشنايي با فرهنگهای مختلف است. هم ميزبان و هم ميهمان در اين امر منتفع میشوند. دانشجويان بریتانیایی آشنایی با فرهنگهای مختلف را جدی و مهم تلقی میکنند.
· تفکر انتقادی3 اساس آموزش و پژوهش در سطح دکتری است. دانشجویان تلاش میکنند به هر نحو ممکن با تفکر انتقادی آشنايي عميق و کاربردی داشته باشند زیرا در سیستم آموزشی این کشور اعتقاد بر آن است که به آموزش و تحقیق اینگونه نگاه نشود آنها هرگز به مرحله عالی خلاقيت و آفرينش در علم نخواهند رسيد.
· دوره دکتری دورهای مستقل و فردی است. دانشجو انتظارندارد استاد راهنما دست او را بگيرد و قدم بهقدم به پيش ببرد. او ناگزير بايد بياموزد روی پای خود ايستاده و با تفکر مستقل ايدهها و طرحهایش را به پيش ببرد.
نتایج طرح تحقیقاتی بررسی وضعیت دانشجویان بورسیه ایران در بریتانیا
برای شناخت مسائل اعزام و از منظر کاربردی این طرح تحقیقاتی در بریتانیا و به کمک جمعی از دانشجویان شاغل به تحصیل در این کشور اجرا شد. هدف این طرح علاوه بر بررسی سیاستهای اعزام آن بود که بتواند به مشکلات و مسائلی که دانشجویان پس از اعزام با آنها مواجه هستند پاسخ دهد. بررسی این دسته از مشکلات خود میتواند تحلیل جامعی از سیستم اعزام را ارائه نماید چرا که دانشجویان به عنوان عوامل و نیروهای اجرایی این سیستم بهشمار میروند و بهترین عامل برای ارزیابی آن میباشند. هدف نهایی از انجام این پژوهش دست یافتن به استانداردهایی بود که اولاً واقعگرایانه و منطبق بر نیازهای دانشجویان در حد قابل قبول باشد، ثانیاً مسائل و مشکلات عمومی و مشترک اعزام دانشجو به نحوی که تحقیقات به سمت رفع نیاز صنعت جهتدهی شود را ارزیابی نماید. از آنجا که شناخت دقیق بسیاری از پرسشها و مسائل دانشجویان جز از راه مطالعه تطبیقی حاصل نمیشود، این تحقیق ناگزیر برای دست یافتن به استانداردهای مذکور، به بررسی وضعیت اعزام و شرایط تحصیل در میان دانشجویان خارجی کشورهای مختلف پرداخته است. همچنین علاوه بر مطالعات تطبیقی، نگرشهای دانشجویان شاغل به تحصیل در بریتانیا در ارتباط با اعزام و مشکلات آن به ویژه نحوه انتخاب پژوهش و رفع موانع جهتدهی آن به سمت نیازهای کشور بهویژه بخش صنعت از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید.
روش بهکارگرفته شده در این تحقیق بهرهجویی توأمان از روشهای کمی4 و روشهای کیفی5 است. این دو روش میتوانند به نحو مکمل و متناسب ماهیت و مقتضیات موضوع تحقیق بکار بسته شوند. در این بررسی هم «تجارب زیسته»6 پژوهشگران که خودشان دانشجو هستند، هم مصاحبههای ساختاریافته7 و مصاحبههای باز8 در کنار «بررسیهای آماری» دقیق برای دست یافتن به پاسخهای لازم بهخدمت گرفته شدهاند. در این رابطه از تجربه نگارنده از فعالیت اجرایی و آموزشی، نتایج مصاحبه با بیش از 300 استاد راهنما و مسئولین دانشگاههای بریتانیا و ایرلند و بازدید از بیش از 90درصد دانشگاههای این کشورها در این مقاله بهره گرفته شده است. در مصاحبه با اساتید روشهای آنها برای ارتباط بهتر با صنعت و موانع احتمالی نیز بررسی گردید.
1. اولین دستاورد این تحقیق تأکید بر ضرورت انجام تحقیقات در حوزه مدیریت اعزام دانشجو به خارج و تأکید بر مقرون به صرفه و اقتصادی بودن اختصاص بودجه تحقیقات سالانه برای مدیریت اعزام است. بخصوص با در نظر گرفتن این واقعیت که به علت کمتوجهی به تحقیقات در زمینه سیاستگذاری و برنامهریزی اعزام دانشجو، متأسفانه اطلاعات پایه در بسیاری از زمینهها فراهم نیست.
2. نتایج این بررسی نشان میدهد که اساساًً دو سیستم اعطای بورس در جهان رایج است. پژوهشگران این دو سیستم را با توجه به نوع کشورهای اعطا کننده به سیستم بورس در کشورهای در حال توسعه و سیستم بورس در کشورهای توسعه یافته تقسیم کردهاند. تفاوت اساسی این دو سیستم نحوه نگرش و مبنای اعطای بورس و اعزام دانشجو و انتخاب موضوع تحقیق است. در کشورهای توسعه یافته دانشجویان بر مبنای توانایی و تمایلشان به تأمین نیاز علمی و تحقیقاتی مشخص که بهصورت یک موضوع یا پرسش طرح و فرموله شده است از یک مؤسسه (دولتی یا خصوصی) بورس دریافت میکنند. در این کشورها دانشجو متعهد میشود که رساله تحصیلیاش را در زمینهای که مؤسسه، نهاد یا صنعت اعزام کننده اعلام میکنند به انجام رساند. در پایان نیز دانشجو هیچگونه تعهدی جز ارائه نتایج بررسی خود به مؤسسه بورس دهنده ندارد. این روش انتخاب علاوه برآنکه محقق را در جریان مشکلات بخش اعزام کننده قرار میدهد، باعث میشود به دلیل ارتباط وی با آن بخش در طول تحصیل راهکارهای جدیدی شناسایی و بهعلاوه امکانات و منابع جدیدی دردسترس سازمان یا نهاد اعزام کننده قرار گیرد و با روشها و فنون جدید در عرصه کار و عمل آشنا شود. در حالیکه در کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما اعطای بورس بر مبنای توانایی و تمایل دانشجو برای حل مسئله پژوهشی معین نیست بلکه مجموعهای از عوامل و نیازهای مختلف دانشگاهی، بوروکراتیک و سیاسی دست به دست هم میدهند تا فرد شایسته دریافت بورس شناخته میشود. بدون تردید شکلگیری این سیستم محصول مجموعه تحولات تاریخی و اجتماعی و دانشگاهی این دو گروه کشورها است. به نظر می رسد با توجه به این واقعیت که دانشجوی دکتری در ایران برای پاسخگویی به مجموعهای از نیازهای آموزشی، پژوهشی و اجتماعی به خارج اعزام میشوند و «پاسخگویی به یک پرسش و موضوع علمی معین» معیار گزینش نبوده است، اکنون نمیتوان یکباره سیستم را دگرگون کرد. شاید بهترین روش دستیابی به روشی باشد که بتواند هر دو وجه را تأمین نماید. برای این منظور میتوان در زمینه انتخاب رسالههای دانشجویان سیاستگذاری جدیدی نمود و در عین حال تعهدات دانشجویان برای ارائه خدمات آموزشی و تدریس را همچنان محفوظ نگهداشت. این روند میتواند به اعزام هدفمند دانشجو به خارج منجر شود.
3. از دیگر دستاوردهای مهم این تحقیق به مشکلاتی مربوط میشود که اغلب دانشجويان اعزام بهخارج در زمینه طولانی شدن دوره تحصيل آنها بيش از مدت مقرر سه سال بورس به آن اشاره میکنند. اين امر ناشی از عوامل مختلف مانند ضعف زبان انگليسی، مشکلات دانشگاهها، مسائل شخصی خاص دانشجويان، و همچنين موضوع رساله آنها است که نتایج تحقیق نشان میدهد در ميان عوامل مذکور «موضوع رساله» اهميت خاصی دارد زيرا اين مسئله علاوه بر طول تحصيل بر ساير ابعاد کار دانشجويان نيز تأثير میگذارد. نوع «موضوع تحقيق»
(subject matter) بر روشها، فنون، بودجه، زمان، نوآوری، اصالت، موفقيت و چگونگی هر تحقيقی تأثير میگذارد و «موضوع» «مؤلفه سازمان بخش» (organizing component) تحقيق است. در صورت تناسب «موضوعات پژوهشی» با نيازهای صنعت کشور، کل دوره تحصيلی و تلاشهای علمی دانشجويان در راستای سياستها و منافع ملی کشور هدايت میشود و پيوند ماندگار طبيعی بين دانشجو، علايق او و صنعت بهوجود میآيد. علاوه بر اين، «موضوع رساله» مناسب و دلخواه به دانشجويان نيز انگيزه و نيروی مضاعف برای تلاش بيشتر میدهد. لذا مسئله «موضوع تحقيق» برای دانشجويان در خارج اهميت مضاعفتری دارد. این اهمیت از آن جهت قابل توجه است که نظام آموزش دوره دکتری در غرب اکثراً پژوهش محور (research-focused) است و عمده کار تحصيلی دانشجويان تنها محدود به انجام رساله دکتری است. در بسیاری ازکشورهای انگليسی زبان که ايران به آنها دانشجو اعزام میکند مانند هند، استراليا و اغلب دانشگاههای کانادا، نظام آموزش دکتری پژوهش محور است. از اينرو دانشجويان دکتری را در اينکشورها (Postgraduate Research) مینامند. به همین علت در سیاستها و معیارهای اعزام دانشجو میبایست به مسئله انتخاب موضوع رساله و عنوان تحقیق توجه ویژهای معمول گردد.
براساس مقررات دو وزارت علوم و بهداشت که متولی اصلی اعزام دانشجو به خارج هستند، موضوع رساله همه دانشجويان میبايست قبل از اعزام تعيين و به تأييد و تصويب وزارتین مربوط برسد. اين امر نشان دهنده آن است که مسئولان و برنامهريزان دو وزارت از اهميت و جايگاه موضوع رساله در تعيين سرنوشت آن بهخوبی آگاه هستند، اما این سیستم کاستیهايي دارد که لازم است اصلاح شود. مطابق روال موجود دانشجويان علوم انسانی مجاز نيستند موضوعات مربوط به جامعه و سرزمين ايران را انتخاب کنند. البته در رشتههای غير علوم انسانی نيز عملاً محدوديتهايي برای انتخاب موضوعاتی که مستلزم «مطالعه ميدانی» در ايران است وجود دارد. البته مطابق آييننامههای موجود (در زمان نگارش مقاله) اعطای بورس به اعضای هيأت علمی دانشگاهها، دانشجويانی که عضو هيأت علمی و بورسيه دانشگاه هستند موظفند نامه موافقت دانشگاه خود را در زمينه موضوعی که برای رساله انتخاب کردهاند به کميته بورس ارائه کنند. با توجه به اينکه اغلب دانشجويان بورسيه دانشگاهها هستند، در نتيجه فرايندی که عملاً دانشجويان برای انتخاب و ارائه موضوع قابل قبول در کميته بورس طی میکنند بهصورت زير است. در صورتیکه این فرایند برای سایر دستگاهها از جمله صنعت اعمال و اجرا شود می تواند نقش مؤثری در تقویت و توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت داشته باشد.
1.3 دانشجويان ملزم هستند برای ارائه موضوع قابل پذيرش، موافقت دانشگاه خود را برای موضوع رساله بهدست آورند. دانشگاهها نيز در يک فرايند سلسله مراتبی از دانشجويان میخواهند. ابتدا موضوع پيشنهادی خود را در گروه، سپس دانشکده، و نهايتاً دانشگاه به تصويب برسانند. در صنعت تصمیمگیری در رابطه با موضوع تحقیق ميتواند در یک کمیته تخصصی انجام شود.
2.3 دانشجويان برای اخذ اطلاعات در زمينه امکانات و زمينههای مطالعاتی دانشگاه خارجی تنها به سابقه علمی (رزومه) استاد راهنما و همچنين اطلاعات کلی و تبليغاتی که دانشگاههای خارجی برای بازاريابی دانشجويي ارائه می کنند دسترسی دارند.
3.3 دانشجويان علوم انسانی مجاز به انتخاب موضوع تحقيق درباره ايران نيستند و ساير دانشجويان نيز با محدوديتهايي مواجهاند. فرايند موجود دارای کاستیهای گوناگونی است. اگرچه واگذاری مسئله انتخاب موضوع به دانشگاهها امر لازمی است و در صورت وجود سازوکاری مناسب در دانشگاهها، اين امر میتواند
«موضوع تحقيق» را متناسب و هماهنگ با نيازهای دانشگاههای کشور جهت دهد، اما بررسیها و تجربههای موجود نشان میدهد که عملاً به دلايل مختلف اين اتفاق به ندرت رخ داده است. در فرايند انتخاب موضوع سه رکن اصلی وجود دارد و تنها در صورتی انتخاب واقعبينانه است که هر سه رکن در ارتباط، هماهنگ و با شناخت کامل از هم عمل کنند. اين سه رکن عبارتند از: «دانشجو»، «دانشگاه و مؤسسه حمايت کننده بورس»، و «دانشگاه و استاد راهنمای خارجی». در حال حاضر، اين هماهنگی بين سه مؤلفه مذکور وجود ندارد. در نتيجه مشکلات و کاستیهای زير در فرايند اعزام و انتخاب موضوع وجود دارد. جهت توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت میبایست نقشی مؤثر برای مؤسسه، نهاد و یا سازمان اعزام کننده قائل شد.
4.3 دانشجويان از اهميت و جايگاه موضوع تحقيق تا قبل از اعزام و آشنايي با سيستم دانشگاهی آگاهی کامل ندارند و در نتيجه نسبت به آن حساس نيستند.
5.3 بهدليل مشکلات اداری و فراز و نشيبهای طولانی که دانشجو قبل از اعزام طی می کند، عملاً دانشجويان در زمينه انتخاب موضوع علايق و خواستهای خود را چندان جدی نمیگيرند و تنها خواسته و هدف آنها در مرحله قبل از اعزام صرفاً اخذ پذيرش و اعزام به خارج است. بیگمان اين ناديده گرفتن علايق فردی دانشجويان در روند تحصيل آنها تأثير میگذارد .
6.3دانشگاههای کشور اطلاعات چندانی درباره دانشگاههای خارج و امکانات و محدوديتهای آن در اختيار دانشجو قرار نمیدهند و گروههای آموزشی اغلب حداکثر درباره کليت رشته و گرايش تحصيلی دانشجو نظر میدهند نه درباره موضوع تحقيق و رساله آن.
7.3 آشنايي و هماهنگی با استادان خارجی نيز در همان حد «سابقه» و اطلاعات کلی دانشگاههاست، که هيچکدام نمیتوانند کمکی به دانشجو در زمينه انتخاب موضوع کنند.
در نتيجه مسائل فوق الذکر، اغلب دانشجويان بعد از اعزام و آغاز به تحصيل درمي يابند موضوعی که انتخاب کردهاند به دلايل مختلف قابل اجرا نيست و بناگزير بايد آن را رها کرده و موضوع تحقيق ديگری انتخاب کنند و یا بهدلیل مشکلات موجود همین موضوع را دنبال کنند. اين امر باعث اتلاف وقت دانشجويان میشود و عملاً بين حداقل شش ماه و گاهی سال اول يا بيشتر از دوره بورس دانشجو تنها برای پيدا کردن و انتخاب موضوع میگذرد. البته زمان طی شده لزوماً به معنای اتلاف وقت دانشجو نيست، زيرا دانشجو ناگزير است برای رسيدن به يک موضوع تحقيقپذير و مناسب، مطالعات گسترده و دامنه داری بکند. اين امر نوعی تجربه آموزشی و پژوهشی ارزشمند است و عملاً دانشجويان در اين فرايند با مشکلات واقعی تحقيق، منابع متنوع و مباحث و موضوعات حوزه مطالعاتی خود آشنا می شوند. اما نکته مهم اين است که کل دوره و فرصت بورس یا تحصیل دانشجو سه سال است و دانشجو ناگزير بايد طوری برنامهريزی کند که حداکثر بهره از تمام دوره سه ساله بورس خود را برای انجام رساله خود هزينه کند. يکی از دلايل مهم تأخير دانشجويان در زمينه فارغالتحصيل شدن همين فرايند آزمون و خطايي است که برای انتخاب موضوع طی میکنند.
لذا به منظور کمک به رفع مشکلات مذکور و برای ايجاد يک نظام و روند حمايتی، هدايتی و نظارتی مطلوبتر و مؤثرتر در زمينه انتخاب موضوع رساله دانشجويان شايد اولين و ضروریترين اقدام، تلاش و برنامهريزی بهمنظور آگاه کردن دانشجويان اعزامی از اهميت و نقش موضوع تحقيق در کل سرنوشت دوره تحصيلی آنها در خارج است. به اين منظور شایسته است اين مسئله در جلسات و سمينارهايي که مسئولان دانشگاهها، صنایع و دانشجويان بورسيه و یا سایر دانشجویان علاقهمند به تحصیل در خارج حضور دارند به بحث گذاشته شود و مسیر اعزام دانشجو از طریق ارائه راهکارهای عملی هموار گردد و تحقیقات و موضوع پژوهش در راستای نیازها و مشکلات صنعت هدایت شود.
4. نتایج این تحقیق و بررسی و تجارب نگارنده نشان میدهد که دانشجويان ايرانی خارج از کشور در مقايسه با دانشجويان بریتانیایی، تلقی و فهمی اثباتگرايانه، مکانيکی و غير پويا، شناختی و ذهنی، و غيراجتماعی از مفهوم آموزش، پژوهش، علم و يادگيری دارند. همچنين در مقايسه با دانشجويان انگليسی، دانشجويان آسيايي و ايرانی آمادگیهای کمتری برای مشارکت نقادانه در فرايند آموزش و تحصيل دارند و اين امور مانع پيشرفت علمی و آموزشی آنها میشود. همچنين میتوان گفت که اين وضعيت و نحوه نگرش دانشجويان به علم و پژوهش و يادگيری، متأثر از محصول تربيت و تجاربی است که دانشجويان در نظام دانشگاهی ايران قبل از اعزام بهدست آوردهاند. نظام آموزشی کشورهايي چون ايران، چين و برخی کشورهای آسيايي ديگر در مقايسه با نظام آموزشی بریتانیا مبتنی بر روشهای اقتدارگرايانه، غيرمشارکتی، غيربازتابی، انعطاف ناپذير، استاد محور، جامعهگريز و مخالف فرديت و نيازهای فردی دانشجويان است. در صورتیکه از تجربيات و مشاهدات دانشجويان اعزام شده و یا شاغل به تحصیل در خارج استفاده شود میتوان از این منبع گرانبها و ارزشمند برای حل مشکلات ساختاری آموزش دکتری در داخل و آماده نمودن دانشجویان قبل از اعزام بهره گرفت. بخصوص در زمينه شناخت مسائل و ابعاد فرهنگی دانشگاه و آموزش عالی تجربه دانشجويان خارج از کشور بهدلايل زير بسيار اهميت دارند و باید در ثبت و بهرهبرداری از این تجارب متولیان آموزش عالی برنامهریزی نمایند و نگذارند این تجارب که به اعتقاد نگارنده از اصل دکتری با اهمیتتر است فراموش شود و کشور از این گنجینه با ارزش محروم بماند همچنانکه طی دو قرنی که از اعزام دانشجو سپری شده است بهره بسیار اندکی از سرمایه عظیم صرف شده برای حل مشکل اعزام و اصلاح سیستمهای آموزشی در داخل بهکار گرفته شده است.
5. در يک زمينه فرهنگی کاملاً ناآشنا و غريبه، زوايای پنهان فرهنگ به دليل تفاوتهايي که با فرهنگ بومی فرد دارد، بهتر و شفافتر ديده میشود. بنابراين، آنچه دانشجويان در وطن خود در دانشگاه به نحو ناخود آگاه تجربه میکنند در دانشگاه خارجی به نحو خودآگاهانهتر و ملموستر تجربه میکنند. بهکارگیری و بومیکردن یافتههای فرهنگی، اجتماعی دانشجویان میتواند در موارد زیادی در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی کشور مورد استفاده قرار گیرد.
6. در يک فضای فرهنگی دیگر، فرد به دليل نا آشنايي ناگزير است که آنچه بومیها و مردم آن سرزمين از طريق "وراثت اجتماعی"9 و بهتدريج به آنها منتقل شده است، به صورت فشرده، سريع و از طريق يادگيری و آموزش خودآگاه، فرا بگيرد. بنابراين، «دانشجويان خارجی»10 «فرهنگ دانشگاهی» کشور ميزبان را از راه آموزش و ممارست اختياری میشناسند. اين امر مجال منحصر بفردی برای شکار تجربههای دانشگاهی است که در وطن به راحتی قادر به دريافت آن نيستند. به ویژه اگر به دانشجویان اعزامی قبل از عزیمت اطلاعاتی داده شود، آنها بهراحتی میتوانند راهکارهای جدید برای تقویت ارتباط دانشگاه، دولت و صنعت ارائه نمایند.
7. در يک زمينه فرهنگی در سرزمینی غیر از وطن اصلی برخی محدوديتهای سياسی، اجتماعی، و فرهنگی که در وطن فرد با آن روبروست، وجود ندارد، در نتيجه فرد میتواند آنچه میبيند و میشنود و احساس میکند را با آزادی اجتماعی بيشتری به زبان آورد. برای مثال، ذکر نکات انتقادی درباره جامعه غير، ديگر باعث مقاومت دولت و گروههای اجتماعی نمیشود، در نتيجه فرد میتواند آزادانهتر به روشی علمی و انتقادی مسائل فرهنگی را تحليل کند. اين آزادی میتواند کاملاً در خدمت روشنگری و نقد اجتماعی مسائل جامعه جهانی و همچنين جامعه بومی فرد باشد، زيرا ما به طور خود آگاه و ناخود آگاه با تکيه بر دانش و تجربهای که از فرهنگ بومی خود داريم، فرهنگ جوامع ديگر را تجربه میکنيم. از اينرو همواره به نوعی مسائلی که ما در شناخت جامعه غير گزينش میکنيم معطوف به مسائل جامعه بومی ماست. غرض اينکه، دانشجويان خارجی میتوانند «نقد فرهنگی» دانشگاه و آموزش عالی بومی خود را با تکيه بر شناخت دانشگاههای ديگر دنبال کنند.
8. يکی ديگر از امتيازات دانشجويان اعزام به خارج
«انتقال تجارب عملی و عینی» کشورهای دیگر به جامعه بومی خودشان است. اين تجارب تمامی زمينههای دانشگاه و صنعت که فرد در آن مشارکت دارد را شامل میشود. برای دانشجويان کشورهای غير غربی که دانشگاه مدرن را از جوامع غربی اخذ و اقتباس نمودهاند، اين امر اهميت بيشتری دارد. زيرا در کشورهای غير غربی نهاد دانشگاه به روش اقتصادی به منزله نوعی کالا «وارد» جامعه آنها شده است. مانند ديگر مصنوعات و محصولات صنعتی مدرن، قواعد، هنجارها، عرف و عادات دانشگاهی مدرن همراه دانشگاه به اين جوامع کمتر راه پيدا کرده است. در نتيجه مردم جوامع غير غربی قادر به استفاده بهينه و مناسب از کالای علم و آموزش و پژوهش مدرن نيستند. البته واضح است که مقصود از انتقال تجارب، تقليد و تبعيت از جامعه ديگر يا تحسين و ستايش ديگران نيست، بلکه بهرهگيری علمی و انتقادی از تجربه انسان در ابعاد گوناگون در عصر حاضر است.
راهبردهایی برای اصلاح وضع موجود
1. اگر به مقوله اعزام دانشجو به عنوان مسئلهای اجتماعی نگاه شود توجه به نحوه مواجه دانشجو با جامعه جدیدی که برای ادامه تحصیل به آن وارد میشود بسیار اهمیت دارد. این تحقیق نشان داد که شناخت دانشجو ازکشور محل تحصیل و آمادگی قبل از عزیمت در موفقیت او مؤثر است. دانشجویان ازهمان ابتدای تحصیل به فشارهای روانی و اجتماعی فراوانی روبرو میشوند. بهویژه سفر به کشوری که از نظر فرهنگی اجتماعی با فرهنگ و پدیدههای کشور خود متفاوت است باعث شوکهای مختلف میشود. مشکلاتی همچون تفاوت فرهنگی و زندگی در جامعهای خارجی، تبيعيض نژادی و نگرشهای منفی کشور ميزبان به آنها، مشکلات زبان و ناتوانی در ايجاد ارتباط کلامی مناسب، مشکلات مسکن و داشتن محل زندگی مناسب، غذا و محدوديتهای مذهبی، فرهنگی، و زيستی آن، محدوديتها و فشارهای مالی، مشکلات روانشناختی، غربت و تنهايي، مشکلات ناشی از تفاوت نظام آموزشی و فرهنگ يادگيری و آموزش، میزان تسلط و آشنایی با زبان انگلیسی و همچنین آشنایی با روش تحقیق به منزله عوامل علمی مؤثر در پیشرفت دانشجویان شناخته شده است. اگرچه در زمینه زبان برنامههایی برای تقویت آشنایی دانشجویان وجود دارد، اما در زمینه روش تحقیق بهصورت تخصصی بهویژه در بخشهای صنعتی، خدماتی و تولیدی تاکنون برنامه منسجم و معینی برای اعزام دانشجویان وجود نداشته است. با توجه به عدم وجود هرگونه تجربه، نمیتوان در این زمینه بهسادگی نظر داد اما نباید اهمیت این موضوع در فرایند اعزام نادیده و مغفول بماند. این مشکلات متأسفانه در تاریخ اعزام دانشجو وجود داشته و کمتر برای دانشجویان قبل از اعزام تبیین شده است. بسیاری از آنها قابل پیشگیری است لکن در این زمینه نیز تاکنون حرکت جدی صورت نگرفته است.
2. از دیگر دستاوردهای مهم این تحقیق توجه به قابلیتها و ظرفیتهای آشکار و پنهان پژوهشی و علمی کشور در خارج است. تاکنون به ندرت از دانشجویان بورسیه و غیر بورسیه شاغل به تحصیل در خارج برای شناخت علمی مسائل اعزام استفاده شده است. این تحقیق نشان میدهد که میتوان دانشجویان را در زمینههای مختلف علمی بهخدمت گرفت و زمینه فعالیت و مشارکت بیشتر آنها را در شناخت مسائل کشور فراهم ساخت. علاوه بر این، تجربه حاضر نشان میدهد که استفاده از دانشجویان دکتری هم از نظر علمی و هم از نظر اقتصادی بازده و بهرهوری بهتری دارد و صنعت کشور از این منبع عظیم تاکنون کمتر استفاده نموده است.
3. از نکات بررسی شده در این پژوهش ارزیابی تفاوتهای اعزام در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. نتایج حاصله نشان میدهد که بین این دو دسته ازکشورها تفاوتهای زیر در اعزام دانشجو وجود دارد که اگر به آنها دقت شود در موارد زیادی بهرهگیری از برتری سیستمی و بومی کردن آنها میتواند به بهبود سیستم اعزام دانشجو در کشور ما کمک کند.
· سیستمهای بورسیه در کشورهای توسعه یافته بهصورت کاملاً غیرمتمرکز است و هزینههای اعزام عمدتاً توسط بخش خصوصی، صنعت و خیریهها تأمین میشود در حالیکه در کشورهای درحال توسعه این هزینهها اکثراً توسط دولت، صنایع و نهادهای دولتی تأمین میشود. با توجه به توسعه دانشگاههای خصوصی و گسترش صنایع و تجارت خصوصی جهتگیری اعزام میتواند با توجه به نیاز دستگاهها و بخش خصوصی صورت گیرد و هزینهها نیز توسط آنها تأمین شود. این جهت گیری میتواند به توسعه ارتباط دانشگاه، دولت و صنعت سرعت ببخشد.
· در کشورهای درحال توسعه دراعزام دانشجو اکثراً مدرک اهمیت دارد و فرد برای ارتقاي رتبه شغلی و دانشگاهی اعزام میشود و انتظار است که بعد از برگشت بهدلیل توانایی بیشتر علمی بتواند در موقعیت بالاتری خدمت کند، در حالی که در کشورهای توسعه یافته هدف بهکارگیری و استخدام کردن دانشجو برای انجام یک کار پژوهشی است و از مستخدم انتظار می رود تا در طول مدت تحصیل پیرامون یک موضوع از پیش تعیین شده که توسط نهاد یا سازمان اعزام کننده مشخص شده به تحقیق بپردازد و مشکلی را حل نموده و یا به سؤالی پاسخ دهد و در مقابل هزینه تحصیل خود را با توجه به پیشرفت کار پروژه دریافت نماید. در این شیوه دانشجو خود را موظف میداند که با جدیت و پشتکار به انجام تحقیق خواسته شده بپردازد زیرا او میداند که مخارجش درمقابل انجام کار خوب و رضایتبخش پرداخت میشود. این شیوه نوعی نظارت و کنترل را نیز درخود به همراه دارد و از طرف دیگر به دانشجو و محقق جهت میکند تا درطول تحصیل با صنعت مشابه درکشور درحال تحصیل ارتباط برقرار سازد درصورتیکه در سیستم اعزام کشورهای درحال توسعه سیستم یک طرفه بوده و عملاً بر نحوه انجام پژوهش، میزان مفید بودن و کاربردی بودن نظارتی وجود ندارد. این روند خود نشان داده است که در موارد زیادی به علت عدم بررسیهای اولیه نتایج تحقیق حاصله درکشور درحال توسعه کاربردی نداشته و یا بهدلیل عدم وجود ابزار و امکانات مورد نیاز نبوده است. نتیجه آن نیز هدر رفتن سرمایه گذاری انجام شده در اعزام این دسته از دانشجویان را بههمراه داشته و سرمایه کشور صرف توسعه و آبادانی کشورهای توسعه یافته شده است. درحقیقت در موارد زیادی کشورهای درحال توسعه برای پیشرفت بهتر و بیشتر کشورهای درحال توسعه نه تنها سرمایهگذاری مالی نمودهاند بلکه سرمایه انسانی خود را نیز در خدمت به آنها بهکار گرفتهاند. اکنون با توجه به تأمین هیأت علمی در داخل کشور و کم شدن مشکل کمبود هیأت علمی در دانشگاهها میتوان جهتگیری اعزام را مشابه کشورهای توسعه یافته به سمت نیازهای صنعت تغییر داد.
· سیستم و روش فعلی اعزام بهصورت متمرکز و تأمین هزینه تحصیل توسط دولت همواره دغدغه عدم بازگشت دانشجو بعد از فراغت از تحصیل درکشورهای درحال توسعه را بههمراه داشته است. موضوع عدم بازگشت دانشجویان بهویژه دانشجویان بورسیه یکی از چالشهای اساسی و مورد توجه در اکثر کشورهای درحال توسعه از جمله ایران بوده است. به ویژه به میزانی که شرایط رفاه و آسایش در کشور محل تحصیل بیشتر باشد درصد ماندگاری و عدم بازگشت نیز بیشتر بوده است. نکته قابل توجه در رابطه با کشور ما در این مورد آن است که بعد از انقلاب اکثر دانشجویان اعزامی علاوه بر سپردن تعهد از بین افراد متعهد نیز انتخاب شدهاند لکن با یافتن موقعیت بهتر تعهد خویش برای خدمت به کشور را فراموش کرده و در کشوری که مدرک خود را اخذ نمودهاند و یا در کشور توسعه یافته دیگری به خدمت پرداختهاند. این ماندنها درحالی اتفاق افتاده است که دانشجو قبل از اعزام تعهد رسمی برای بازگشت پس از تحصیل به دولت یا نهاد
بورسدهنده میدهد لکن تجربه نشان داده است که اینگونه روشها کارایی بالایی نداشتهاند. یا اگر دانشجو به اجبار به کشور بازگشته در بسیاری از موارد پس از اتمام تعهد رهسپار خارج شده است. البته این شرایط عمومیت ندارد و بسیاری از دانشجویان بلافاصله پس از اتمام تحصیل و عدهای نیز پس از چند سال اقامت در خارج به میهن مراجعت میکنند. در کشورهای پیشرفته سیستم به گونهای است که دانشجو در حین تحصیل با انجام تحقیق برای سازمان اعزام کننده علاوه برسپری نمودن دوره تحصیلی بهطور همزمان تعهد خویش
را نیز انجام میدهد. این روش نیز میتواند در کشور ما کاربرد داشته باشد و هدف اصلی اعزام حل مشکل و انجام یک تحقیق تعیین شود هر چند دانشجو با انجام این تحقیق دکترای خود را نیز اخذ میکند.
دوران بعد از اتمام بورس و دانش آموخته شدن فشار مالی شدیدی بر دانشجویان وارد میسازد. برای حل این مشکل لازم است از یک سو دانشجویان از همان ابتدای تحصیل به فشارهای روانی و اجتماعی ناشی از طولانی شدن بیش از بورس آگاهی کامل داشته باشند. از سوی دیگر راههای کمک به این افراد مطالعه و بررسی شود تا در ماههای پایانی تحصیل که هنگام چیدن میوه سالها تلاش و سرمایهگذاری است هدر نرود. اگر دانشجو برای حل مشکل و یا پاسخ یک پرسش دررابطه با صنعت برای ادامه تحصیل عزیمت کند عملاً پس از تحصیل علاوه برآنکه محل اشتغال او میتواند تضمین شود با مشکلات کمتر مالی و زندگی نیز روبرو میشود. بهعلاوه با توجه به اینکه در طول تحصیل در مقابل وجهی که دریافت میکند به تحقیق میپردازد عملاً پس از خاتمه تحصیل تعهدی به نهاد اعزام کننده ندارد و از طرف دیگر کشور و سازمان یا
بخش اعزام کننده از نتایج تحقیق منتفعمیشود. لذا اعمال این
سیاست نه تنها نتایج بهتری از اعزام دانشجو عاید کشور می سازد
بلکه سرمایه کشور بجای آنکه صرف آبادانی و رفع کشوردیگر شود درجهت توسعه و آبادانی کشورهزینه میشود و درنهایت به تقویت ارتباط دانشگاه، دولت و صنعت نیز میانجامد.
منابع
1. حاضری، علی محمد، روند اعزام دانشجو در ایران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، 1373.
2. سرمد، غلامعلی، اعزام محصل به خارج در دوره قاجار، دانشگاه تهران، 1370.
3.آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، نشر مرکز، 1377.
4.هاشمیان، احمد، تحولات فرهنگی ایران و دارالفنون، ارغوان
مهر اندیش، 1379.
5. مجموعه گزارشها و مقالات علمی، پژوهشی نمايندگی علمی جمهوری اسلامی ايران در بریتانیا، 1382- 1385.
6. مجموعه مقالات کنگرههاي سراسري همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی.
[1] 1. plagiarism
[2] 2. research team
[3] 3. critical thinking
[4] 1. quantitative methods
[5] 2. qualitative methods
[6] 3. lived experience
[7] 4. structured interview
[8] 5. unstructured interview
[9] 1. social heredity
[10] 2. overseas student