Policy Making for Centralized and Decentralized R&D Structures in the Petroleum Industry Based on the Idea to Market Process
Subject Areas :1 , homameddin tabatabaei 2 , Ahmad mousaei 3
1 -
2 -
3 -
Keywords: Research & Development, Various R&D Structures, Centralized and Decentralized R&D, Oil Industry, Idea to Market Process,
Abstract :
Nowadays, R&D is the one of the most important pillars of corporations. Oil industry is the Iran's largest industry an as a corporation no except of this rule. But various structures and different approaches exist for the position of R&D in corporations' structure. Three major structures have been used more in corporations for research and development, which are: • Centralized R&D structure • Decentralized R&D structure • Hybrid R&D structure In this paper first, the stages of idea to market process will be described. Then the types of R&D structures in corporations will define and then their position in the Iran's oil industry investigated. Next according to the stages of idea to market process, duties and nature of activities in centralized and decentralized R&D sections in hybrid R&D structures will discuss. Finally some policies and recommendation for the improving the R&D in the Iran's oil industry is presented
. باقرينژاد، جعفر، رويكرد سيستمي به كيفيت در آموزش عالي در چارچوب نظام نوآوري ملي، نشريه صنعت و دانشگاه، سال سوم شماره 7 و 8، صص 23 ـ 13، بهار و تابستان 1389.
2. كشاورز، محسن، رحيمي، محسن، سليمي مجيد، نقش مراكز تحقيق و توسعه در نظام نوآوري، نشريه صنعت و دانشگاه، سال سوم شماره 7 و 8، صص 45 ـ 35، بهار و تابستان 1389.
3. کييزا، ويتوريو، مترجم قاضي نوري، سپهر، مهديخاني، محبوبه، استراتژي و سازماندهي R and D، وزارت صنايع، مرکز صنايع نوين 1384.
4. هاوارد راش، مترجم طباطبایيان م، برنامهريزي استراتژيک مؤسسات تحقيق و تکنولوژي: رويکردي تطبيقي، مؤسسه آموزش و تحقيقاتي صنايع دفاعي 1379.
5. Bandarian, R. “Exploiting value chain process concepts in research organisations”, Int. J. Value Chain Management, Vol. 2, No. 3, pp. 400–416. 2008.
6. Bell, R. M. “Integrating R&D with industrial production and technical change: strengthening linkages and changing structures”', UNESCO Workshop on Integration of Science and Technology in Development Planning and Management Process, 1993.
7. Nath, P. , Visalakshi, S. “Strengthening Technological Capabilities in Developing Countries: Strategies and Issues”, Gyan Publishers, New Delhi, 1999.
8. Rush, H. , Hobday, M. , Bessant, J. , Arnold, E. “Strategies for best practice in research and technology institutes: an overview of a benchmarking exercise”, R&D Management, Vol. 25 No. 1, pp. 17 ـ 31, 1995.
9. Silverman, Brian S. and Argyres, Nicholas S. , “R&D, Organization Structure, and the Development of Corporate Technological Knowledge”. Strategic Management Journal Special Issue, 2004.
10. UNITED NATIONS, “Science, Technology and Innovation Policy Review The Islamic Republic of Iran”, United Nations Conference on Trade and Development, New York and Geneva, 2005.
11. WAITRO, “Strengthening research and technology organizations’ capabilities”, WAITRO, Copenhagen, 1996.
سياستگذاري براي واحدهاي
متمركز و غير متمركز تحقيق و توسعه
در صنعت نفت براساس فرآيند ايده تا بازار
رضا بندريان* سيد مهام الدين طباطبایي** احمد موسايي***
* مسئول امور تجاري سازي و توسعه كسب و كار پژوهشگاه صنعت نفت
** کارشناس ارشد مديريت، دانشگاه کارلتن کانادا
*** رئيس واحد تحقيقات بازار پژوهشگاه صنعت نفت
mousaeia@ripi.ir diorea@gmail.com bandariar@ripi.ir
تاريخ دريافت: 15/06/89 تاريخ پذيرش: 25/08/89
چكيده: امروزه تحقيق و توسعه به يكي از مهمترين اركان سازمانها تبديل شده است و صنعت نفت نيز به عنوان بزرگترين صنعت كشور از اين قاعده مستثني نيست. اما در خصوص ساختار و جايگاه تحقيق و توسعه در سازمانهارويكردها و ساختارهاي متنوع و متفاوتي وجود دارد. در سازمانهاي بزرگ سه نوع ساختار تحقيق و توسعه بيشتر مورد استفاده قرار گرفتهاند كه عبارتند از: · ساختار متمركز فعاليتهاي تحقيق و توسعه · ساختار غير متمركز فعاليتهاي تحقيق و توسعه · ساختار هيبريدي فعاليتهاي تحقيق و توسعه در اين مقاله ابتدا اركان فرايند ايده تا بازار تشريح شده، سپس انواع ساختارهاي تحقيق و توسعه در سازمانهاي بزرگ تعريف و جايگاه آن در صنعت نفت بررسي ميشود. در ادامه براساس اركان فرآيند ايده تا بازار به تشريح وظايف و ماهيت فعاليتهاي بخشهاي متمركز و غير متمركز تحقيق و توسعه در ساختارهاي هيبريدي تحقيق و توسعه پرداخته ميشود و درنهايت سياستهايي براي بهبود وضعيت تحقيق و توسعه در صنعت نفت ارائه میشود. کلید واژه: تحقيق و توسعه، ساختارهاي تحقيق و توسعه، واحدهاي تحقيق و توسعه متمركز 1 و غيرمتمركز2 در سازمانهای بزرگ، صنعت نفت، فرآيند ايده تا بازار. |
مقدمه
اهميت تحقيق و توسعه براي ايجاد قابليتهاي فناورانه را نميتوان ناديده گرفت هر چند كه بيش از حد نيز نميتوان بر آن تأكيد کرد چراكه نگرشهاي متفاوتي نسبت به فعاليتهاي تحقيق و توسعه وجود دارد. يكي از اين نگرشها عدم اطمينان از برگشت سرمايه صرف شده بر1روي تحقيق و توسعه در يك دوره زماني معين ميباشد[3].
اغلب شركتهاي بزرگ داراي سيستم تحقيق و توسعه
درون سازماني ميباشند كه به آن سيستم تحقيق و توسعه شركتي32ميگويند. بجز سيستمهاي تحقيق و توسعه شركتي، در بسياري از كشورها دولتها نقش فعالي را در ايجاد تعداد مطلوب سازمانهاي تحقيق و توسعه براي ارتقاء توانمنديهاي علمي و فناورانه ملي ايفا ميكنند. اين سازمانهابه طور مستقيم يا غير مستقيم توسط دولتهاي ملي بنا ميشوند و آنها را سازمانهاي تحقيق و توسعه غير شركتي4 مينامند[11].
اغلب كشورها3 داراي مؤسسات پژوهش و فناوري4 مستقل و غيرشركتي هستند كه بودجه آنها توسط دولت، بخش خصوصي يا هر دوي آنها تأمين میشود. اينگونه مؤسسات با اين فرض به وجود آمدهاند كه ميتوانند و يا بايد بتوانند، بخش مهمي از زيرساخت علمي و فناوري5 يا آنچه را كه با عنوان "نظام ملي نوآوري6 " شناخته شده است، تشكيل ميدهند. با اين حال در زمينه نقشي كه اينگونه مؤسسات ايفاء كردهاند و يا در زمينه آنچه كه تعيين كننده بهترين استراتژي علمي براي مؤسسات پژوهش و فناوري است، يك بررسي سيستماتيك صورت نپذيرفته است. علاوه بر اين، مطالعه مؤسسات پژوهش و فناوري نشان ميدهد كه بسياري از آنها فاقد "ارتباط با صنعت7" هستند و به صنايع مدنظر خود خدمات لازم را ارائه ندادهاند[4].
شواهد تاريخي بسياري دلالت بر فسيل شدن و عدم كارآيي8 مؤسسات پژوهش و فناوري در جهان صنعتي دارند. به ويژه، بسياري از مؤسسات به خاطر عدم ارتباط و ناتواني در انتقال فناوري به بخش صنعت مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
در طي دهه 1980 بسياري از دولتها به مسئله ارتباط مؤسسات پژوهش و فناوري با صنعت و نيز كارآيي و ارزش پولي آنها پرداختند. اين امر منجر به كاهش بودجه9، خصوصي سازي و تجاري شدن10 مؤسسات پژوهش و فناوري شد.
در دواير سياست گذاري، سعي ميشود ارتباطات بين مؤسسات پژوهش و فناوري موجود و صنعت بهبود يابد تا فناوري به صورتي كارآمدتر منتقل شود. با اين حال اين راه حل در صورتي كه علم و فناوري توسعه يافته توسط مؤسسات پژوهش و فناوري ارتباطي با صنعت نداشته باشد، كارآيي نخواهد داشت [6].
شكل 1. مراحل اصلي فرآيند توسعه فناوري جديد
|
[1] 1. Decentralized R&D
2. Centralized R&D
[2] 3. Corporate R&D
4. Non ـ Corporate R&D
[3] 1. مانند ايالات متحده، آلمان، تايوان، سوئد، كره جنوبي، سنگاپور، هنگ كنگ، ايتاليا، انگلستان
[4] 2.Research and Technology Institute (RTI)
[5] 3.Science & Technology Infrastructure (S&T)
[6] 4.National System of Innovation
[7] 5.Industrial relevance
[8] 6. بل در سال 1993 مشكلات مؤسسات پژوهش و توسعه فناوري را بررسي كرد و مشاهده نمود كه به علت عدم يكپارچگي اين مؤسسات در شريان علم و صنعت و توسعه فناوري (بخصوص در جهان سوم) اثربخشي و فلسفه وجودي آنها به شدت زير سوال است.
[9] 7.Spending Cut ـ Backs
[10] 8.Commercialization
شكل 2. مراحل اصلي فرآيند علم تا عمل
فرايند ايده تا بازار (فرايند از علم تا عمل) 1
به طور كلي فرايند توسعه فناوري را ميتوان به سه مرحله مجزا تفكيك کرد كه عبارتند از ايده پردازي2، توسعه فناوري/ محصول 3 و در نهايت تجاري سازي آن.
براين اساس ابتدا بايد يك ايده فناورانه كه به اندازه كافي بازار دارد، از منابع مختلف ممكن ايجاد و پرورش يابد. در مرحله توسعه اين ايده به فناوري/ محصول مورد نظر تبديل ميشود. هنگامي كه يك دستاورد قابل ارائه به بازار حاصل شود مرحله تجاري سازي آغاز ميشود.
به عبارت ديگر زنجيره ارزش توليد علم و پياده سازي آن مطابق شكل زیر شامل چهار مرحله اصلي ميباشد كه عبارتند از[5]:
· توليد علم پايه
· تحقيق و توسعه
· مهندسي
· بكارگيري و اجرا.
اين زنجيره هرچه از ابتداي فرآيند به سوي انتهاي آن پيش ميرود از ميزان تحقيقات پايه كاسته شده و بر ميزان تحقيقات كاربردي و
توسعهاي افزوده میشود.
انواع ساختارهاي تحقيق و توسعه در سازمانهاي بزرگ
شكل3. ساختار متمركز فعاليتهاي تحقيق و توسعه
|
[1] 1. Idea to market process (science to Implementation)
[2] 2. Ideation (Idea Generation)
[3] . Technology\ Product Development
[4] 4. Industrial Research Institute (IRI)
شكل4. ساختار غير متمركز فعاليتهاي تحقيق و توسعه
شكل 5. ساختار هيبريدي فعاليتهاي تحقيق و توسعه
در ساختار متمركز، بخش تحقيق و توسعه و فعاليتهاي آن مستقيماً زير نظر مدير عامل هدايت ميشود. در اين ساختار تحقيق و توسعه و واحدهاي كسب و كار بهطور مستقل از يكديگر به فعاليت ميپردازند. در هنگامي كه واحدهاي كسب و كار نياز به توليد محصول جديد را احساس نمايند به تحقيق و توسعه مراجعه مينمايند و در مقابل زماني كه تحقيق و توسعه فكر جديدي را مطرح نمايد آن را با واحدهاي كسب و كار در ميان گذاشته و جهت حمايت مالي طرح از آنها درخواست ميكند.
در ساختار غير متمركز يا چند بخشي ابتدا فعاليتهاي تحقيق و توسعه زير نظر مديريت بخشها و سپس با تدوين گزارشات مختلف به اطلاع مديريت عامل ميرسد. دراينجا تحقيق و توسعه بخشي از مديريت توليد است و توسعه محصولات خاص از مهمترين اهداف اين ساختار ميباشد.
اما تركيبي از اين دو نوع ساختار نيز وجود دارد كه به آن ساختار هيبريدي اطلاق ميشود. در اين ساختار از هر دو سازمان متمركز و غير متمركز بهره برداري میشود. در بخش غيرمتمركز عمده فعاليتها بر روي توسعه محصول خاص متمركز است و در بخش متمركز بر روي تحقيقات عمومي تمركز خواهد يافت.
صاحبنظران1 مختلفي انگيزههاي شركتها را براي داشتن مديريت تحقيق و توسعه متمركز و تحقيق و توسعه غير متمركز مطالعه كردهاند[9]. نقشهاي ايفا شده توسط واحدهاي تحقيق و توسعه متمركز و غيرمتمركز و مشخصههاي كليدي آنها در جدول 1 خلاصه شدهاند[8].
[1] 1. از جمله: Rieck، 1993؛ Floyd، 1997؛ Linden و Lewis، 1990؛ Eto، 1992.
جدول1. نقشهاي تحقيق و توسعه متمركز و غيرمتمركز
نقشها و مشخصههاي تحقيق و توسعه غيرمتمركز | نقش و مشخصههاي تحقيق و توسعه متمركز |
افزايش دانش بازار در نوآوري؛ | پايش توسعههاي عمده علمي و فني؛ |
تلاش براي نوآوري تدريجي و پيشرفت مداوم؛ | ايجاد شایستگیهاي فناورانه جديد؛ |
كمك به انتقال از R به D؛ | تقويت پايه دانش كسب و كارهاي در حال ظهور؛ |
كمك به انتقال از R&D به صنعت و بازار؛ | شناسايي كاربردهاي بالقوه شایستگیهاي موجود؛ |
كاهش عدم قطعيت R&D؛ | به دست آوردن هم افزايي فناورانه در ميان واحدهاي کسب و کار؛ |
تسهيل سنجش عملكرد R&D؛ | ادغام فناوريها و نظامهاي مختلف؛ |
تأكيد بر زمان، هزينه و كيفيت توسعه. | توسعه منابع انساني و فني جديد؛ |
| رسم خط سير توسعه دانش/ شایستگی؛ |
| ايجاد ظرفيت جاذب؛ |
| ساختن چشم انداز بلند مدت براي استراتژي فناوري؛ |
| انجام پروژههاي نوآوري بنيادي؛ |
| اجتناب از فشارهاي کسب و کار. |
اين دادهها نشان ميدهد كه توزيع فعاليتهاي تحقيق و توسعه بين واحدهاي متمركز و غيرمتمركز در شركتهاي مختلف با يكديگر تفاوت دارد و اغلب تحقيق و توسعه متمركز و غيرمتمركز به طور همزمان موجود هستند. بنابراين يك عامل كليدي، تقسيم كار بين اين دو است.
موارد تجربي مطالعه شده نشان دادند كه پنج نوع اصلي ساختار وجود دارد:
· كاملاً متمركز؛
· راهبري شده از مركز؛
· حمايت شده از مركز؛
· غير متمركز؛
· كاملاً غير متمركز.
وظايف و ماهيت فعاليتهاي بخشهاي متمركز و غير متمركز تحقيق و توسعه در ساختارهاي هيبريدي
در بخشهاي متمركز و غيرمتمركز تحقيق و توسعه در ساختارهاي هيبريدي يكسري فعاليتها مكمل و متناسب با ساختار آنها انجام خواهد شد. در شكل زير براساس فرايند از علم تا عمل به تشريح آنها پرداخته شده است.
شكل 6. فرآيند علم تا عمل و سازمانهاي مسئول هر يك از مراحل آن
|
همانطور كه شكل 6 نشان ميدهد هرچه از ابتداي فرآيند به انتهاي آن نزديك ميشويم فعاليتهاي تحقيق كمتر و توسعه بيشتر ميشود.
اصولاً بخش متمركز تحقيق و توسعه از نوع R&D (R بزرگ و D بزرگ) 1 انجام ميدهد و به عنوان سياستگذار و ناظر فعاليتهاي تحقيقاتي مطرح ميباشد و بخش غير متمركز تحقيق و توسعه از نوع r&D (r كوچك و D بزرگ) انجام ميدهد و به عنوان مكمل بخش متمركز و رابط بخش متمركز و صنعت عمل مينمايد[1][2].
عواملي متعددي پشت ماجراي جداسازي تحقيق از توسعه قرار دارند. در يك تحقيق جامع دلايل فشار شركتها براي طرح جداسازي R و D جستجو شده است. به نظر ميرسد موارد زير محركهاي اصلي براي طرح جداسازي R و D باشند[7]:
· سازگاري با رويكردهاي جديد در فعاليتهاي تحقيقاتي؛
· دستيابي به منابع خارجي فناوري؛
· اهميت فزاينده زمان به عنوان يك عامل رقابتي؛
· جهاني سازي علم، فناوري و بازارها.
براساس مدل ارائه شده در فوق، در بخش متمركز دو گروه فعاليت قابل تعريف است. گروه اول فعاليتهاي فني و يا تحقيقاتي كه عبارتست از [4]:
· بررسي و پيگيري روند تغيير فناوري
· مشاركت در اجراي پروژههاي مطرح شده در بخش غير متمركز
· بررسي و بازبيني فني برنامه تحول ارائه شده توسط بخشهاي غير متمركز
· انجام تحقيقات بنيادين برگرفته شده از برنامه تحول يا روند تغيير فناوري
· كنترل و نظارت علمي بر تحقيقات كاربردي در بخشهاي غير متمركز
· بررسي امكان همكاريهاي تحقيقاتي با مراكز ديگر
· در گروه ديگري از فعاليتها كه همان امر سياستگذاري ميباشد بايد با توجه به شرايط موجود و پيش بيني وضيعت آينده، استراتژي حركتي در تحقيق و توسعه ترسيم شود كه شرح وظايف آن عبارتند از[4]:
· تدوين استراتژي و برنامه اجرايي آن
· ثبت مالكيت معنوي و ارتباطات بين المللي
· نظارت و كنترل مالي
· نظارت و كنترل استراتژيكي ـ علمي
· ايجاد زمينه مناسب براي تحقيقات بنيادين
· ايجاد ارتباطات با مراكز پژوهشي ديگر داخل و خارج از كشور
· توسعه استفاده از فناوري اطلاعات به منظور افزايش گستره اطلاعات پرسنل
همانطور كه ذكر شد بخش متمركز وظيفه هدايت بخشهاي مختلف تحقيق و توسعه و بخش غيرمتمركز بيشتر وظايف عملياتي را بر عهده دارد كه اين وظايف عبارتند از [9]:
· تعيين وضعيت صنعت در چرخه عمر
· برقراري ارتباط تنگاتنگ با صنعت
· عارضهيابي محصولات موجود در بازار
· تعريف پروژههاي تحقيقاتي و پيشنهاد آن به بخش متمركز
· انجام تحقيقات كاربردي مرتبط با بخش صنعت
· توسعه محصولات جديد و معرفي آن به صنعت و بازار
· برقراري ارتباط با واحدهاي ديگر براي توليد محصولات چند بخشي
5. بخشهاي متمركز و غير متمركز تحقيق و توسعه در صنعت نفت
ازسالهاي نخست تاسيس شركت ملي نفت ايران فعاليتهاي تحقيق و توسعه اين شركت توسط مؤسسات مختلف در خارج از كشور انجام ميشد كه گاهاً مشكلات عديدهاي را بوجود ميآورد و عمده دليل آن علاوه بر عدم قابليت انجام اين نوع فعاليتها در ايران ناآشنايي آن مؤسسات از نيازهاي موجود و مورد نظر بود. با گذشت زمان و احساس بيشتر به فعاليتهاي تحقيق و توسعه شركت ملي نفت ايران اقدام به راه اندازي اين فعاليتها بهصورت مشترك با مؤسسات خارجي كرده و به نوعي در راستاي بومي كردن آن گام نهاد.
نياز شركت ملي نفت ايران به فعاليتهاي تحقيق و توسعه عملاً منجر به تشكيل پژوهشگاه صنعت نفت در سال 1339 شد كه علاوه بر مسئوليت انجام فعاليتهاي تحقيق و توسعه مورد نياز صنعت نفت وظيفه شكلدهي و چهارچوبدهي بر اين فعاليتها را نيز دارد.
در حال حاضر شركت ملي نفت ايران خود به تنهايي داراي 8 موسسه2 مخصوص در امر تحقيق و توسعه ميباشد كه در بخشهاي متنوعي مثل زمين شناسي، مهندسي مخازن، ازدياد برداشت، حفاري، ايمني و بهداشت، محيط زيست و نرم افزارهاي مورد كاربرد در زمينه نفت به فعاليت ميپردازند و در همين راستا به نتايج خوبي نيز دست يافتهاند[10].
اين فعاليتها بسته به نوع نيازهاي مقطعي شركت ملي نفت تعريف و انجام شده كه در سال 1386 ايمني بيشترين سهم را داشته است. بهطور كلي تحقيق و توسعه 1 درصد از كل بودجه شركت ملي نفت ايران را به خود اختصاص ميدهد كه حدود 79 ميليارد تومان (در سال 86) بوده است كه اين مقدار در مقايسه با هزينهها در زمينههاي ديگر طي سالهاي اخير رقم بالايي نيست ولي همچنان صرف اين چنين هزينههايي در بخش تحقيق و توسعه براي مسئولين كمي سخت ميباشد و از طرفي نيز مصرف صحيح بودجههاي مربوطه در اين بخش هنوز به خوبي محقق نشده است.
سياستهاي تحقيق و توسعه در ايران هنوز قادر نيست كه يك جهتدهي صحيحي به فعاليتهاي دانشگاهي در راستاي نيازهاي نفت و گاز در بخش بالادستي بدهد و بيشتر معطوف به بخشهاي پايين دستي و پتروشيمي ميباشد.
از طرفي حضور شركتهاي خارجي و مشاركتهاي مداوم آنها در بخشهاي مختلف اين صنعت امكان شكوفايي و توسعه بخشهاي تحقيق و توسعه را در داخل كشور بوجود نميآورد.
در حال حاضر در صنعت نفت هريك از شركتهاي اصلي3 براي خود داراي تشكيلات تحقيق و توسعه ميباشند كه بهصورت بخشهاي غيرمتمركز تحقيق و توسعه عمل ميكنند و از سوي ديگر پژوهشگاه صنعت نفت به عنوان بخش متمركز تحقيق و توسعه در اين صنعت عمل مينمايد.
اما عدم آشنايي هريك از بخشهاي متمركز و غيرمتمركز به حيطه وظايف خود منجر به نامشخص بودن جايگاه هريك از آنها در فرآيند تحقيق و توسعه در سطح صنعت نفت شده است. شفاف نبودن جايگاه هريك از بخشهاي متمركز و غيرمتمركز در فرايند تحقيق و توسعه در صنعت نفت منجر به ناهماهنگي و اثربخشي ضعيف فعاليتهاي تحقيق و توسعه در صنعت نفت شده است و از سوي ديگر توجيه وجود يك بخش متمركز تحقيق و توسعه را تضعيف کرده است و آن را با يك مشكل اساسي مواجه ساخته كه عبارت است از تأمين منابع مالي و توجيه اثر بخشي فعاليتها خود. اين در حالي است كه صنعت نفت ساليانه ميلياردها تومان صرف تحقيق و توسعه مينمايد و نتايج لازم را از آن بدست نميآورد.
پژوهشگاه صنعت نفت داراي دانش تخصصي و تسهيلات گستردهاي است و بسياري از شركتها از خدماتي كه پژوهشگاه صنعت نفت ارائه ميدهد، به عنوان مكمل تحقيق و توسعههاي خود بهره ميبرند. پژوهشگاه صنعت نفت نوعي خدمات غير رسمي تحقيقاتي نيز ارائه ميدهد كه در طي آنها شركتها ميتوانند مشكلات خود را با اعضاي پژوهشگاه صنعت نفت مطرح كنند كه اين خود به عنوان گام مهمي در جهت بازاريابي خدمات پژوهشگاه صنعت نفت محسوب ميشود.
اتكاي روز افزون پژوهشگاه صنعت نفت به خريداران صنعتي، مستلزم توجه ويژه به بازاريابي است. با وجودي كه شهرت و پيشينه پژوهشگاه صنعت نفت نشان ميدهد كه تلاش قابل توجهي در جهت بازاريابي خدمات پژوهشگاه صنعت نفت صورت ميپذيرد، اين تلاشها دربرگيرنده ارائه يك چهره بسيار فني و تكنيكي از پژوهشگاه صنعت نفت ميباشد تا به اين طريق پژوهشگاه صنعت نفت بتواند با انجمنهاي فني و تجاري و ساير نهادها در تماس باشد و در تحقيقات فعاليت شايان توجهي بنمايد و ميتوان گفت انجام چنين كاري به هنگام ايجاد ارتباط با يك شركت در اولويت اول قرار دارد.
به غير از شيوههاي رايج از طريق ارائه «خدمات به شركتهاي كوچك و متوسط» ميتوان با صنعت ارتباط برقرار نمود. اين امر سبب ميشود كه مدت زماني به مشاوره براي شركتهاي كوچك كه نياز به يافتن راه حلهايي در خصوص مشكلات توليد دارند، اختصاص يابد. در حقيقت خدمات به شركتهاي كوچك و متوسط يا مشكلات را به سرعت بر طرف ميسازد و يا شركتها را به مراجعي هدايت مينماید كه كمك بيشتري ارائه ميدهند.
در حال حاضر پژوهشگاه صنعت نفت بيشتر به پروژههاي تحقيقاتي كه به مسايل و مشكلات سازماني و فناورانه موجود در صنعت نفت ميپردازند كه از طريق بخشهاي پژوهش و فناوري چهار شركت اصلي به پژوهشگاه ارجاع ميشود، توجه دارد. هدف اين پروژهها "حفظ يا بالا بردن سطوح رقابتپذيري با استفاده از توليدات و روش توليد بهتر، ارزانتر و مطمینتر است". در نتيجه اين امر توازن موجود بين آنچه كه ميتوان آنها را « كشش بازار4» و « راهبري فناوري5» ناميد، به هم خورده است.
نقش پژوهشگاه صنعت نفت در حمايت از صنعت نفت از طريق اخذ و توسعه فناوري جديد بسيار واضح و روشن است. اين بدان معناست كه پژوهشگاه صنعت نفت خدمات متفاوتي (شامل پژوهش، توسعه فناوري، مشاوره علمي، آموزش صنعتي و ... ) را براي شركتها و بخشهاي بزرگ و كوچك صنعت نفت انجام ميدهد اما اين فعاليتها با فعاليتهاي دانشگاهها، تحقيق و توسعههاي موجود در شركتها و يا به طور كلي مشاوران خصوصي كه ميتوانند به فناوريهاي تثبيت شده بپردازند، متفاوت هستند.
ديدگاهي كه پژوهشگاه صنعت نفت اتخاذ كرده، همانا حمايت از چرخههاي فناوري است كه توسعه اوليه فناوري، تجاري سازي آن و مديريت بلندمدت آن را شامل میشود.
زيرساخت توسعه يافته آموزشي به عنوان يكي از مهمترين عناصر سيستمهاي ملي نوآوري شناخته شده است. ارتباط مؤثر با اين زيرساخت، نشاندهنده گام مهمي در جهت پيشرفت مؤسسات پژوهش و فناوري موفق است و ميتوان گفت كه پژوهشگاه صنعت نفت نمونه بسيار خوبي براي ايجاد اين چنين ارتباطي است. ارتباط نزديك با دانشگاهها تصادفي نبوده است و از همان ابتدا دانشگاهها به عنوان "خواستگاه نيروهاي متخصص6" مطرح شدند زيرا دانشگاهها هم به ارائه ايدههاي فناورانه جديد براساس فعاليتهاي خود در زمينه توسعه علم ميپردازند و هم نيروهاي آموزش ديده و متخصص براي كار در پژوهشگاه صنعت نفت را تأمين ميكنند. تمام مؤسسات پژوهش و فناوري بايد از دستيابي مستمر به چنين منابعي اطمينان حاصل كنند و به مكانيزمهايي دست يابند كه اين منابع را تجديد نمايند[1].
6. چالشهاي تجديد ساختاري پژوهشگاه صنعت نفت در آينده
پژوهشگاه صنعت نفت در حال حاضر براي اخذ و اجراي استراتژي مستحكم و متمركز در زمينه تجديد ساختار با چالشهاي عظيمي روبرو است. اين تجديد ساختار تا حدودي لازم و ضروري به نظر ميرسد و دليل آن اين است كه صنعت نفت از يك صنعت معمولي به صنعتي استراتژيك تبديل شده كه داراي فناوري در حال رشد و پويا است و در اين ميان نقش پژوهشگاه صنعت نفت در كمك به صنعت نفت جهت كسب موفقيت و ترقي طي دهههاي آتي هرچه بيشتر ملموس ميشود.
علي رغم موفقيتهاي گذشته، پژوهشگاه صنعت نفت در حال حاضر از نبود يك آرمان متمركز (هدف و استراتژي مشخص) رنج ميبرد و بايد دست به انتخاب از ميان موارد زير بزند:
الف. تحقيقات پايهاي و دراز مدت؛
ب. خدمات كاربردي براي صنعت؛
ج. انجام پروژههاي بزرگ مقياس ملي؛
مشكل بتوان مؤسسه تحقيقاتي را پيدا كرد كه در همه موارد فوق با موفقيت عمل كند. در كشوري با موقعيت ايران، هر يك از اين سه رويكرد، چالشهاي استراتژيك و سازماني خاص خود را فرا رو خواهند داشت.
به عنوان نمونه، گرايش به سوي تحقيقات پايه و تحقيقات درازمدت حذف فناوران و پژوهشگران جهان تراز7 است تا تحقيقات در مسيري قرار گيرند كه تحت شرايط كنوني، دانشگاهها نميتوانند يا نميخواهند آن مسير را طي نمايند (به دليل هزينه و فقدان كارآيي) 8.
چنين آرماني مستلزم آن است كه پژوهشگاه صنعت نفت بر اساس خروجيها و شايستگيهاي فناورانه آن ارزيابي شود. همچنين لازمه اين كار بازنشستگي گروهي از دانشمندان شناخته شده است كه در مؤسسات معتبر بينالمللي آموزش ديدهاند تا پژوهشها ادامه يابند و اطمينان حاصل شود كه كارآيي و توانايي جهان تراز، علمي و فناورانه ايجاد ميشود. اين آرمان همچنين مستلزم آن است كه پژوهشگاه صنعت نفت خود را در موقعيتي قرار دهد كه از لحاظ استراتژيك به سوي صنعت گام بردارد و لذا ضروري است كه تقليد كننده تحقيقات صنعتي حاضر نباشد و نيازهاي علم و فناوري در آينده را برآورده سازد.
يكي ديگر از مزاياي مهم توجه به گرايشهاي فناورانه بالقوه اين است كه اين نوع فعاليت ميتواند ثبات دراز مدت تري را براي مؤسسات پژوهش و فناوري به هنگام مواجه شدن با شرايط نامساعد تجاري فراهم آورد.
در مقابل، دنبال كردن آرماني از نوع «خدمات صنعتي»، استراتژي و كارآيي كاملاً متفاوتي را ميطلبد. اين نوع استراتژي براساس انتشارات علمي و كمكهايي كه به دانش بشري ميكند، ارزيابي نميشود بلكه بر اساس ارزش خروجيها و نتايجي كه براي صنعت نفت داشته است، ارزيابي میشود. اين امر ميتواند مستلزم حمايت از فناوريهاي برتر يا حمايت از فناوريهاي ساده موجود در صنعت نفت و يا برنامههايي جهت توسعه و حمايت از ارتباطات ضعيف موجود بين شركتهاي كوچك و بزرگ باشد. با توجه به حمايت از فناوريهاي برتر و خدمات آنها در صنعت نفت، چنين استراتژيي بايد در زمينههايي متمركز شود كه در حال حاضر صنعت نفت در آنها فعاليت دارد. با اين حال، زمينههايي (حوزههاي فناورانهاي) وجود دارد كه صنعت نفت بنا به دلايلي در آنها سرمايه گذاري چنداني انجام نداده است.
برخلاف «استراتژي تحقيقات پايه»، رويكرد « خدمات صنعتي»، مستلزم بهرهگيري از افراد حرفهاي عاليرتبه (احتمالاً از بخش صنعت) است كه قادر به ايجاد ارتباط بين شركتها و درك نيازهاي فناوري و بازار آن شركتها باشند. اين گونه مهارتها نادر هستند و در تضاد كامل با مهارتهايي هستند كه در آرمان « علم و فناوري پايه» شرح آنها بيان گرديد. لذا در هر نوع استراتژي تجديد ساختار كه پژوهشگاه صنعت نفت دنبال نمايد؛ مسير، كانون توجه و شفافيت هدف و آرمان، يك ضرورت فرض ميشود.
با اين حال، پژوهشگاه صنعت نفت ممكن است شاهد فشارهاي مداومي از سوي دولت باشد تا ارتباط صنعتي، نتايج ملموس و «ارزش پولي» كه در قالب نتايج نزديك به بازار اندازهگيري ميشوند، رعايت گردند. مخصوصاً اگر محدوديتهاي بودجهاي فشارهايي را بر دولت وارد آورند همانگونه كه تاكنون نيز هراز چند گاهي چنين فشارهايي را شاهد بودهايم.
علاوه بر اين، حركت به سوي تحقيقات پايه مستلزم تخصصهاي جديد، استراتژيهاي بديع و تجديد ساختارهاي پردردسر ميباشد. همچنين مشخص نيست كه آيا « توسعه فناوريهاي جديد در صنعت » ميتواند هدفي واقع گرايانه براي مؤسسهاي باشد كه دولت بودجه آن را تأمين مينمايد.
انجام پروژههاي بزرگ مقياس ملي استراتژي ديگر است که براي پژوهشگاه صنعت نفت متصور بوده است. براين اساس پژوهشگاه صنعت نفت بايد تبديل به يک پيمانکار اصلي9 شود و پروژههاي بزرگ در مقياس ملي را در قالب پيمانکاريهاي EPC10 و EPCF11 اخذ و اجرا نمايد. لازمه تحقق اين امر ايجاد يک زنجيره ارزش (يا شبکه همکاران) متفاوت با آنچه در بحث توسعه فناوري مورد نياز است، ميباشد.
در اين حوزه در سالهاي اخير پژوهشگاه صنعت نفت فشارهايي را از سوي وزارت نفت براي اخذ يک ميدان نفتي و توسعه آن در قالب پيمانکاري EPCF شاهد بوده است که هدف از آن ترويج فناوريهاي جديد (بخصوص فناوريهاي جديد توسعه يافته توسط پژوهشگاه) در توسعه و بهره برداري از ميادين نفتي کشور بوده است.
در خصوص اين استراتژي سوالي که مطرح ميشود اين است که آيا "ترويج فناوريهاي جديد در صنعت" ميتواند هدف واقع گرايانهاي براي مؤسسهاي باشد که ماموريت آن توسعه فناوري است؟
اين ايده که پژوهشگاه صنعت نفت ميتواند در صنعت به ترويج فناوري بپردازد عمدتاً نشأت گرفته از الگوهاي نوآوريي است که امروزه اعتبار چنداني ندارند چراکه در الگوهاي جديد نوآوري نقش محوري شرکتهاي صنعت در فرايند نوآوري و جذب دستاوردهاي فناورانه مؤسسات پژوهش و فناوري پذيرفته شده است.
7. دلايل موفقيت پژوهشگاه صنعت نفت
بدون شک پژوهشگاه صنعت نفت يکي از مؤسسات موفق پژوهش و فناوري در کشور بوده است. عوامل متعددي در موفقيت پژوهشگاه صنعت نفت دخالت داشتهاند اما عوامل عمده را ميتوان به صورت زیر برشمرد:
زيرساخت توانمند: پژوهشگاه صنعت نفت از نظر فني بسيار توانمند است.
زيرساخت ارتباطي: توانايي فني پژوهشگاه صنعت نفت حاصل ارتباط با صنعت (که به نتايج ويژه و اهداف تحقيقاتي روشن منجر میشود) و دانشگاه (که سبب جذب نيروهاي متخصص) است. اين بدين معناست که پژوهشگاه صنعت نفت از توانمندي فناورانه ويژهاي در حوزه صنعت نفت برخوردار است.
ارتباطات تنگاتنگ با بدنه صنعت نفت: قرار گرفتن پژوهشگاه صنعت نفت در دل صنعت نفت منجر به شکلگيري ارتباطات رسمي تنگاتنگي بين اين مجموعه تحقیقاتي فناوري محور و صنعت نفت شده است. علاوه بر اين مکانيزمهاي ديگري اين ارتباطات را تقويت کرده است مانند حضور مديران ارشد صنعت نفت در هيأت امناي پژوهشگاه صنعت نفت و ...
ارتباطات غير رسمي با بدنه صنعت نفت: وجود شبکه گستردهاي از فارغ التحصيلان دانشگاه صنعت نفت که در بدنه صنعت نفت جذب شدهاند و برخي از آنها نيز در پژوهشگاه صنعت نفت مشغول به کار هستند به عنوان تشکيلاتي گسترده براي ارتباطات غير رسمي عمل ميکند.
محدود کردن نقطه تمرکز فعاليتهاي توسعه فناوري به کمتر از 30 مسير فناورانه: علیرغم آن که ساختار سازماني پژوهشگاه صنعت نفت در برگيرنده کل زنجيره ارزش صنعت نفت از اکتشاف تا محصولات نهايي ميباشد اما تلاش پژوهشگاه صنعت نفت براين بوده است که در تعداد محدودتري از حوزههاي فناورانه فعاليت داشته باشد. براين اساس نقطه تمرکز فعاليتهاي توسعه فناوري خود را که در مقطعي بيش از 60 مورد بوده است به کمتر از 30 مسير فناورانه کاهش داده که از اين تعداد 12 مسير داراي اهميت بيشتري هستند.
تمرکز بر مديريت راهبردي توسعه فناوري: توسعه موفق فناوري نيازمند برنامه ريزي و مديريت راهبردي است. در اين راستا پژوهشگاه صنعت نفت تشکيلات موجود مرتبط با برنامه ريزي و مديريت راهبردي توسعه فناوری را که به صورت مجزا در بخشهاي مختلف فعاليت ميکردند را با ايجاد يک معاونت جديد تحت عنوان معاونت برنامه ريزي راهبردي يکپارچه و ساماندهي کرد.
ثبات مالي: پشتيباني از و حمايت از صنعت نفت منجر به ثبات مالي پژوهشگاه صنعت نفت شده است و آن را قادر ساخته که بجاي اتکا به قراردادهاي کوتاه مدت از فعاليتهاي بلند مدت در عرصه توسعه فناوري برخوردار شود. اين نقش تا حدي توسط قراردادهاي بلندمدت شرکت ملي نفت و پس از آن شرکت ملي گاز ايفا شده است. قراردادهايي که علیرغم وجود تعارضات، ديدگاههاي بلندمدتتر و حضور در حوزههاي فناورانه کليدي را براي پژوهشگاه صنعت نفت فراهم ساخته است. کسب و حفظ چنين قراردادهايي مستلزم نزديکي هرچه بيشتر با صنعت نفت و اعمال سياستهاي فناورانه است.
تقاضا محوري: يکي ديگر از عوامل موفقيت پژوهشگاه صنعت نفت اين بوده است که اين مرکز "عرضه محور12" نبوده است و با اتخاذ رويکردهايي توانسته است توجه مشتريان خود را جلب نمايد. اين بدان معني است که پژوهشگاه صنعت نفت نيازهاي مشتريان خود را ميشناسد و همواره در فکر فراهم کردن پاسخهايي براي آنها بوده است.
8. چشم انداز تحقيق و توسعه در صنعت نفت
جدا شدن اداره كل پژوهش از معاونت منابع انساني و مديريت و ارتقاء آن به يكي از معاونتهاي مستقل وزارت نفت با عنوان معاونت پژوهش و فناوري، سرچشمه تحولي بزرگ و آغاز عصر طلایي رشد و شكوفایي تحقيق و توسعه در عرصه صنعت نفت ايران ميباشد و منجر به ارتقاء اهميت موضوع پژوهش و فناوري در اين صنعت كه به عنوان موتور محركه اقتصاد كشور محسوب میشود خواهد شد. شكلگيري ساختار منسجم پژوهش و فناوري در وزارت نفت با توجه به وجود مراكز متعدد و پراكنده تحقيق و توسعه در سطح اين صنعت و حجم انبوه بودجههاي تحقيقاتي (حداقل 1 درصد درآمد عملياتي) اين امكان را فراهم ميكند كه كليه فعاليتهاي پژوهشي به صورت هماهنگ و همراستا با نيازهاي صنعت برنامهريزي و اجرا شود و از دوباره كاریهاي تحقيقاتي، عدم تمركز به موضوعات كليدي، عدم جهتگيريهاي مناسب پژوهشي و تخصيص غير بهينه منابع (مشهود و نامشهود) اجتناب شود.
انتظار ميرود با شكلگيري معاونت پژوهش و فناوري و اصلاح سياستهاي كلان تحقيق و توسعه در صنعت نفت و ارتقاء سطح تعامل بخشهاي پژوهشي وزارت نفت با ساير مراكز پژوهشي در كشور (دولتي و خصوصي) كارآمدي و اثربخشي فعاليتهاي پژوهشي در سطح وزارت نفت افزايش يابد. پيشنياز تحقق چنين چشماندازي اجراي يك برنامهريزي استراتژيك به منظور شناخت وضعيت و پتانسيلهاي بالقوه موجود در بخشهاي تحقيق و توسعه صنعت نفت و تدوين استراتژي به منظور حركت هماهنگ در اين عرصه ميباشد. در طول ساليان گذشته برخي از زيرساختها وتوانمنديهاي مورد نياز در بخشهاي مختلف شكل گرفته كه بايد بر اساس شرايط محيطي و نيازمنديهاي صنعت نفت در بخشهاي عملياتي، توانمنديها و زيرساختهاي مورد نياز شناسايي و تعيين شود و نقشه راه براي ايجاد و ارتقاء آنها ترسيم شود.
از مهمترين موضوعاتي كه بايد مورد توجه قرار گيرد جايگاه هر يك از بخشهاي مستقل و شركتي تحقيق و توسعه در سطح وزارت نفت و شيوه تعامل مؤثر آنها با يكديگر به منظور حصول به هم افزایي و ارتقاء اثربخشي تحقيقات ميباشد. همچنين شيوه تعامل بخشهاي عملياتي و بخشهاي تحقيقاتي صنعت نفت به منظور شكلگيري يك رابطه دو طرفه در راستاي شناسايي و تعريف اولويتهاي پژوهشي بخشهاي عملياتي صنعت نفت و از سوي ديگر تجاري سازي دستاوردهاي تحقيقاتي مراكز پژوهشي بايد تعريف شود.
اميد ميرود اجراي يك برنامه مديريت استراتژيك منجر به هم افزایي توان تحقيق و توسعه در سطح صنعت نفت شده و شاهد درخشش فناوريهاي نويني كه پشتيباني كننده بخشهاي عملياتي صنعت نفت كشور است باشيم.
تحقق اين امر نيازمند يك برنامهريزي استراتژيك به منظور تعيين اهداف، سياستگذاري، تقسيم كار و تدوين راهكارهاي اجرایي به منظور ايجاد هماهنگي و هم افزایي ميان بخشهاي پژوهش و فناوري چهار شركت اصلي و بخشهاي علمي ـ پژوهشي وزارت نفت شامل پژوهشگاه صنعت نفت، دانشگاه صنعت نفت، مؤسسه مطالعات بينالمللي انرژي، مركز مطالعات ازدياد برداشت و ... با يكديگر و همچنين با ساير مراكز علمي و پژوهشي و همچنين صنعتي كشور ميباشد.
پژوهشگاه صنعت نفت با شبکهاي گسترده از تشکيلات علمي، تحقيقاتي و صنعتي مهم در سطح ملي و بين المللي ارتباط نزديک دارد و بدين وسيله ميتواند با پيشرفتهاي فناورانه جديد و کليدي در ارتباط باشد و با اين کار به ارائه چهره خود به عنوان سازماني که در مسائل فناورانه کليدي دخالت دارد، مبادرت ميورزد و بدين ترتيب براي مشتريان خود از لحاظ منطقي اولويت ميباشد. نسشتهايي که گروههاي مختلف پژوهشگاه با مبادي علمي، تحقيقاتي و صنعتي برون سازماني برگزار ميکنند سبب تشکيل شبکههاي گستردهاي براي ارتباطات بالقوه و تبادل اطلاعات فناورانه میشود. همچنين پژوهشگاه صنعت نفت شعباتي در برخي نقاط کشور به منظور سهولت دسترسي و ارائه خدمات سريعتر به مشتريان دارد.
پژوهشگاه صنعت نفت از نظر توانمنديهاي فناورانه و از لحاظ پرسنل داراي يک ذخيره شناخته شده در سطح ملي است. همچنين برخي از پژوهشگران پژوهشگاه صنعت نفت از لحاظ توانمنديهاي فردي، تحقيقاتي و فناورانه داراي شهرت و اعتبار جهاني هستند.
علیرغم موفقيتهايي که پژوهشگاه صنعت نفت در گذشته کسب کرده است، اما هم اکنون اين سازمان در حال طي کردن يکي ديگر از مراحل گذار خود ميباشد. در اين مرحله گذار، پژوهشگاه صنعت نفت امنيت نسبي قراردادهاي بلند مدت را کنار گذاشته و گام به سوي عرصهاي رقابتيتر بر ميدارد، عرصهاي که در آن نزديک شدن به مشتري از اهميت شاياني برخوردار است. جهت رسيدن به چنين موقعيت جديدي بايد طي مراحلي برخي موانع تحقق آن از ميان برداشته شود.
در اين مرحله گذار، توسعه پژوهشگاه صنعت نفت به قدرت ايجاد شبکه بستگي دارد. پژوهشگاه صنعت نفت داراي ارتباطاتي با مؤسسات عمده است اما در حال حاضر سعي دارد مجموعه توانمندتري از ارتباطات و ایتلافها را به وجود آورد. تلاشهايي بدين منظور در حال انجام است اما هدف آنها افزايش توانايي پژوهشگاه صنعت نفت بدون افزايش سطح کارکنان است.
ارتباط با دانشگاهها و مراکز آموزشي نيز علیرغم وجود مشکلاتي در اين زمينه که ناشي از تفاوت فرهنگ پژوهشگاه صنعت نفت و دانشگاههاست گسترش يافته است.
رازداري و محرمانگي13 در پژوهشگاه صنعت نفت از اهميت فوق العادهاي برخوردار است، اما بسياري از دانشگاهيان دوست دارند آنچه را که بدست ميآورند منتشر سازند، در غير اين صورت اين مطالب در نظر آنان ارزشي ندارد.
نتيجهگيري و پيشنهادات
اغلب بخشهاي متمركز تحقيق و توسعه در كشورهاي پيشرفته از نظر فناوري بين دانشگاهها و شركتها قرار گرفته اند. اما از عدم دوباره كاري با تحقيقات و امور مهندسي كه توسط دانشگاهها، واحدهاي تحقيق و توسعه شركتها و يا مشاورين خصوصي انجام ميشوند، اطمينان حاصل ميكنند و فقط به انجام پروژههايي مبادرت ميورزند كه با كارهاي دانشگاه و صنعت همپوشاني ندارد.
مطالعات صورت گرفته بر روي بخشهاي متمركز تحقيق و توسعه نشان ميدهد كه اغلب آنها توجه خود را به بخش مياني فرآيند نوآوري معطوف داشته اند: مهندسي پيشرفته14 (شامل "تحقيقات توسعهاي" و "طراحي مهندسي") و تا حدودي "تحقيقات كاربردي". مهندسي پيشرفته و كار توسعهاي بر مبناي تیوريها، اصول اثبات شده و تجربه انجام ميگيرند تا محصولات و فرآيندهاي جديد را ارائه كرده و يا مشكلات فني را شناخته و رفع نمايند.
در سياستگذاري بخشهاي متمركز تحقيق و توسعه بايد نقش و عملكرد آنها در محيط اقتصادي ـ صنعتي كه در آن به فعاليت ميپردازند مدنظر قرار گيرد.
ميزان تأثير بودجه عمومي بر نفوذ دولت در استراتژي فناوري مؤسسات پژوهش و فناوري بر حسب ميزان كمكهاي مالي آنها و ميزان حضور مؤسسه در مكانيسم سياستگذاري علم و فناوري هر كشور متفاوت است. مقدار و نحوه كمكهاي دولتي ميتواند تأثير ضمني زيادي بر ميزان كنترل و جهتدهي فعاليتها و تمركز فناورانه15 در آنها داشته باشد.
براساس عرف رايج در بخشهاي متمركز تحقيق و توسعه، تحقيقات كوتاه مدت كه در نظر دارند توليدات و فرآيندهاي كنوني توليد را بهبود بخشند بايد حداقل 30 درصد كل تحقيق و توسعه را شامل شود، كه اين كار را معمولاً با همكاري شركتها انجام ميدهند. تحقيق و توسعههاي بلند مدت و ميان مدت (كه بودجه آنها اغلب از سوي دولت تأمين میشود) بايد حداقل 50 درصد كل تحقيق و توسعه را تشكيل دهند. علاوه بر اين مؤسسات پژوهش و فناوري در زمينههاي زیر نيز وظايفي را عهدهدار ميباشند:
· ارایه كمك به شركتهاي كوچك و متوسط؛
· آموزش پرسنل فني براي صنعت؛ و
· توليد آزمايشي به منظور صنعتيکردن فناوري.
از سوي ديگر شواهد موجود در صنعت نفت جهان حاكي از آن است كه:
· هزينههاي تحقيق و توسعه بهتدريج در حال افزايش ميباشند.
· تأثيرگذاري تحقيق و توسعه به طور مستمر در حال افزايش است
· پيچيدگي تحقيق و توسعه صنعتي در حال افزايش است.
نتيجه امر اين خواهد بود كه احتمال « حرفهاي سازي16» تحقيق و توسعه و وابستگي آن به مؤسسات پژوهش و فناوري مستقل، افزايش يابد. لذا در تصويري كه ارائه میشود، مؤسسات پژوهش و فناوري تهديدات و نيز فرصتهاي عمدهاي را پيشرو دارند. بسياري از تهديدات از كمكهاي دولتي ناشي ميشوند كه امكان قطع آنها نيز وجود دارد. در عين حال تأثير چنين عملي ميتواند رقابت در بازار تحقيق و توسعه را تشديد كند. روشن است كه به طور كلي مؤسسات پژوهش و فناوري موفق بايد ديدگاههاي راهبرديتري نسبت به فعاليتهاي خود داشته و توجه بيشتري به قابليتهاي خويش مبذول نمايند. مؤسسات پژوهش و فناوري در بازاري كه به طور روزافزون تقاضا ـ محور17 میشود، بايد رويكردهاي مشتري ـ محور18 را در برخورد با مراجعين و مشتريان خود اتخاذ نمايند. اين يعني تغيير از راهبري فناوري به كشش بازار. به نظر ميرسد كساني در اين عرصه برنده ميدان خواهند بود كه بتوانند قدرت فناورانه خود را حفظ كرده و در عين حال اين فناوري را از لحاظ تجاري، جذابتر جلوه دهند.
سياستگذاري در بخشهاي غير متمركز تحقيق و توسعه در راستاي اهداف و استراتژي شركت ميباشد. آنها بايد اولويتهاي تحقيقاتي خود را مشخص سازند و حيطه مورد علاقه خود براي تحقيق و توسعه را براساس نيازهاي فناورانه و نيازهاي رقابتي در بازار مشخص نمايند.
منابع
1. باقرينژاد، جعفر، رويكرد سيستمي به كيفيت در آموزش عالي در چارچوب نظام نوآوري ملي، نشريه صنعت و دانشگاه، سال سوم شماره 7 و 8، صص 23 ـ 13، بهار و تابستان 1389.
2. كشاورز، محسن، رحيمي، محسن، سليمي مجيد، نقش مراكز تحقيق و توسعه در نظام نوآوري، نشريه صنعت و دانشگاه، سال سوم شماره 7 و 8، صص 45 ـ 35، بهار و تابستان 1389.
3. کييزا، ويتوريو، مترجم قاضي نوري، سپهر، مهديخاني، محبوبه، استراتژي و سازماندهي R and D، وزارت صنايع، مرکز صنايع نوين 1384.
4. هاوارد راش، مترجم طباطبایيان م، برنامهريزي استراتژيک مؤسسات تحقيق و تکنولوژي: رويکردي تطبيقي، مؤسسه آموزش و تحقيقاتي صنايع دفاعي 1379.
5. Bandarian, R. “Exploiting value chain process concepts in research organisations”, Int. J. Value Chain Management, Vol. 2, No. 3, pp. 400–416. 2008.
6. Bell, R. M. “Integrating R&D with industrial production and technical change: strengthening linkages and changing structures”', UNESCO Workshop on Integration of Science and Technology in Development Planning and Management Process, 1993.
7. Nath, P. , Visalakshi, S. “Strengthening Technological Capabilities in Developing Countries: Strategies and Issues”, Gyan Publishers, New Delhi, 1999.
8. Rush, H. , Hobday, M. , Bessant, J. , Arnold, E. “Strategies for best practice in research and technology institutes: an overview of a benchmarking exercise”, R&D Management, Vol. 25 No. 1, pp. 17 ـ 31, 1995.
9. Silverman, Brian S. and Argyres, Nicholas S. , “R&D, Organization Structure, and the Development of Corporate Technological Knowledge”. Strategic Management Journal Special Issue, 2004.
10. UNITED NATIONS, “Science, Technology and Innovation Policy Review The Islamic Republic of Iran”, United Nations Conference on Trade and Development, New York and Geneva, 2005.
11. WAITRO, “Strengthening research and technology organizations’ capabilities”, WAITRO, Copenhagen, 1996.
[1] 1.
· R&d: تحقيق زياد و توسعه اندك و اغلب بدون توسعه (Fundamental)
· R&D: تحقيق زياد و توسعه زياد (Radical)
· r&D: تحقيق اندك و توسعه زياد (Incremental)
[2] 2. پژوهش و فناوري شركت ملي نفت ايران، پژوهش و فناوري شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب، پژوهش و فناوري شركت ملي مناطق نفت مركزي، پژوهش و فناوري شركت ملي نفت فلات قاره، پژوهش و فناوري شركت ملي نفت اروندان، پژوهش و فناوري شركت ملي حفاري ايران، پژوهش و فناوري سازمان بهداشت و درمان صنعت نفت، پژوهشكده ازدياد برداشت.
[3] 1. شركت ملي نفت، شركت ملي گاز، شركت ملي پتروشيمي، شركت ملي پالايش و پخش
[4] 1. Market pull
[5] 2. Technology push
[6] 3. Experts Origination
[7] 4. World ـ Class
[8] 5. منظور اين است كه انجام تحقيقات پايه بر عهده دانشگاههاست و مؤسسات پژوهش و فناوري بايد به توسعه فناوري و انجام تحقيقات كاربردي بپردازند.
[9] 1. Master Contractor or Managing Contractor (MC)
[10] 2. Engineering, Procurement and Construction
[11] 3. Engineering, Procurement, Construction and Financing
[12] 1. Supply Driven
[13] 1. Confidentiality
[14] 2. Advanced Engineering
[15] 1. Technological Focus
[16] 2. Professionalization
[17] 3. Demand ـ Led
[18] 4. Customer – Oriented