Investigating the barriers perceived by small and medium industries (SMEs) in technological cooperation with universities
Subject Areas : Generalsyamak nouri 1 , yazdan moradi 2
1 -
2 - مهندسي صنایع دانشگاه علم وصنعت ایران
Keywords: Small and Medium Industries (SMEs), Technological Cooperation, University Cooperation (SMEs),
Abstract :
The development of the relationship between academia and small and medium-sized industries (SMEs) has recently attracted the attention of policymakers due to its positive consequences in the economic and social fields, and efforts have been made to establish an effective link between the two. Despite these efforts, the current state of this relationship does not seem to be favorable, so the present study examines the perceived barriers in this area. For this purpose, after reviewing the literature and identifying some of these obstacles, a questionnaire was designed and distributed among craftsmen / entrepreneurs participating in the "20th National Congress of Government, University and Industry Cooperation for National Development" to highlight the importance of each of these barriers in creating Identify effective collaboration between universities and SMEs from their perspective. Also, the research was completed by conducting in-depth interviews with 10 experts active in this field and analyzing the interviews while achieving theoretical saturation and stopping the interviews. Findings show that the lack of supportive structure and intermediary institutions, differences in views and cultural barriers, as well as barriers related to administrative processes and administrative and educational mechanisms in the university are the most important barriers to the development of technological cooperation between universities and SMEs, respectively. Also, SPSS software was used to analyze the data and Friedman analysis of variance was used to compare the barriers to cooperation.
1. الیاسی، مهدی، کزازی، ابوالفضل، محمدی، مهدی(1390). بررسی تاثیر تنظیم محیط نهادی بر اثر بخشی همکاریهای فناورانه در صنایع هوافضایی کشور با تاکید بر نقش سازمانهای میانجی. نشریه بهبود مدیریت، دوره 5، شماره 2، 139-158.
2. انصاری، رضا(1391). همکاریهای فناورانه؛ مفاهیم کلیدی و عوامل موفقیت. فصلنامه تخصصی رشد فناوری، 8(30).
3. امین بیدختی، علی اکبر، نعمتی، محمد علی، رضایی، علی محمد، محمدحسینی، سید احمد(1396). طراحی مدلی به منظورتحلیل سطح همکاری دانشگاه و صنعت با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری(ISM). فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، 6(11).
4. دهقانی، امراله، حسینی، هادی(1396). موانع و چالشهای اجرایی در فرآیند همکاری های فناورانه (موردمطالعه: حوزه فناوری نانو ). فصلنامه توسعه تکنولوژی صنعتی، 15(30)، 59-64.
5. رفسنجانی نژاد، سیما(1396). ابزار پیشبرد همکاریهای فناورانه و اقتصاد دانش بنیان. نظام نامه پیوست فناوری.
6. شفیعی، مسعود، آراسته، حمیدرضا(1383).همکاری دانشگاه و صنعت.
7. شفیعی، مسعود، یزدانیان، وحید(1386). توسعه مفهومی ارتباط بین صنعت و دانشگاه: از رهیافتهای عملگرا تا رهیافتهای نهادگرا. فصلنامه آموزش مهندسی ایران، 9(36) ، 81-110.
8. شیری، حامد(1394). بررسی رابطه دانشگاه با صنعت و چالشهای آن: پژوهشی کیفی در بین دانشجویان دانشگاه تهران. نشریه صنعت و دانشگاه، 8(29و30)، 1-10.
9. صفری، سعید، قاضی زاده، مصطفی، طاهری، رضا(1392). بررسی موانع ارتباط اعضای هیأت علمی با بخش صنعت در راستای تحقق دانشگاه کارآفرین. پژوهشنامه مدیریت اجرایی، دوره 5، 5-5.
10. صمدی میارکلایی، حمزه، صمدی میارکلایی، حسین(1392). نظریهها و الگوهای ارتباط میان دانشگاهها و صنعت در اقتصاد دانش بنیان. نشریه رشد فناوری، دوره 9، شماره 35، 59-70.
11. مقیمی، سیدمحمد(1383). کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی(جلد دوم). تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران و مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران.
12. مطهر، سیدهومن(1391). شناسایی عوامل موثر بر کسب مزیت رقابتی در کسب و کارهای کوچک و متوسط و رتبه بندی آنها (پایان نامه چاپ نشده کارشناسی ارشد). دانشگاه سمنان، سمنان.
13. مطهری نژاد، میرزابابا(1388). ارتباط دانشگاه و صنعت اسم رمز توسعه ملی. مجموعه مقالات سیزدهمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، 130.
14. نوری، سیامک، مرادی، یزدان(1396). بررسی روشهای تعامل و همکاری بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط. دومین کنفرانس بین المللی مدیریت و حسابداری. تهران: موسسه آموزش عالی صالحان.
15. یعقوبی فرانی، احمد، حاتمیکیا، نازنین (1394). موانع همکاری دانشگاه و صنعت از دیدگاه استادان دانشگاههای بوعلی سینا و صنعتی همدان. نامه آموزش عالی، 8(32)، 31-51.
16. Ashino, R. (2004). Establishing trust during the formation of technology alliances [J]. Journal of Technology Transfer, 29 (2), 187-202.
17. Anderson, M. (2000). University-Industry Partnerships. Higher Education in the Unites States: An Encyclopedia; Edited by James Forest and Kevin Kinser, ABC-CLIO: Santa Barbara California.
18. Ankrah, S., & Omar, A. T. (2015). Universities–industry collaboration: A systematic review. Scandinavian Journal of Management, 31 (3), 387-408.
19. Bjerregaard, T. (2009). Universities-industry collaboration strategies: a micro-level perspective. European Journal of Innovation Management, 12 (2), 161-176.
20. Bruneel, J., d’Este, P., & Salter, A. (2010). Investigating the factors that diminish the barriers to university–industry collaboration. Research policy, 39 (7), 858-868.
21. Buganza, T., Colombo, G., & Landoni, P. (2014). Small and medium enterprises' collaborations with universities for new product development: An analysis of the different phases. Journal of small business and Enterprise Development, 21(1), 69-86.
22. Chau, V. S., Gilman, M., & Serbanica, C. (2017). Aligning university–industry interactions: The role of boundary spanning in intellectual capital transfer. Technological Forecasting and Social Change, 123, 199-209.
23. Comacchio, A., Bonesso, S., & Pizzi, C. (2012). Boundary spanning between industry and university: the role of Technology Transfer Centres. The Journal of Technology Transfer, 37 (6), 943-966.
24. Dierdonck, R Van., Debackere, K., & Engelen, B. (1990). University-industry relationships: How does the Belgian academic community feel about it? Research Policy, 19 (6), 551-566.
25. Dooley, L., & Kirk, D. (2007). University-industry collaboration: Grafting the entrepreneurial paradigm onto academic structures. European Journal of Innovation Management, 10 (3), 316-332.
26. Fukugawa, N (2005). Characteristics of knowledge interactions between universities and small firms in Japan. International Small Business Journal, 23 (4), 379-401.
27. Garcia-Perez-de-Lema, D., Madrid-Guijarro, A., & Martin, D. P (2017). Influence of university–firm governance on SMEs innovation and performance levels. Technological Forecasting and Social Change, 123, 250-261.
28. Goduscheit, R. C., & Knudsen, M. P. (2015). How Barriers to Collaboration Prevent Progress in Demand for Knowledge: A Dyadic Study of Small and Medium‐Sized Firms, Research and Technology Organizations and Universities. Creativity and Innovation Management, 24 (1), 29-54.
29. Hamel, G., & Prahalad, C. K. (1996). Competing for the Future. Harvard Business Press.
# 30. Jones, J., & de Zubielqui, G. C. (2017). Doing well by doing good: A study of university- industry interactions, innovationess and firm performance in sustainability-oriented Australian SMEs. Technological Forecasting and Social Change, 123, 262-270.
31. Karlsson, J., Booth, S., & Odenrick, P. (2007). Academics' strategies and obstacles in achieving collaboration between universities and SMEs. Tertiary Education and Management, 13 (3), 187-201.
32. Katila, R., & Mang, P. Y. (2003). Exploiting technological opportunities: the timing of collaborations. Research policy, 32 (2), 317-332.
33. Lin, J. Y. (2017). Balancing industry collaboration and academic innovation: The contingent role of collaboration-specific attributes. Technological Forecasting and Social Change, 123, 216-228.
34. Nummela, N. (2003). Looking through a prism—multiple perspectives to commitment to international R&D collaboration. The Journal of High Technology Management Research, 14 (1), 135-148.
35. Pickernell, D., Clifton, N., & Senyard, J. (2009). Universities, SMEs and innovation frameworks: Think global, act local? Industry and Higher Education, 23 (2), 79-89
. 36. Wright, M., Clarysse, B., Lockett, A., & Knockaert, M. (2008). Mid-range universities’ linkages with industry: Knowledge types and the role of intermediaries. Research policy, 37 (8), 1205-1223.
بررسی موانع درک شده توسط صنایع کوچک و متوسط ( SMEs ) در همکاری فناورانه با دانشگاهها
* سیامک نوری ** یزدان مرادی
* دانشيار دانشکده مهندسي صنايع دانشگاه علم وصنعت ايران
** دانشجوي دورهی دکتري مهندسي صنايع دانشگاه علم وصنعت ايران
تاریخ دریافت: 04/03/1397 تاریخ پذیرش: 24/12/1397
چکیده
توسعه ارتباط بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط (SMEs)1 به دلیل پیامدهای مثبتی که در زمینههای اقتصادی و اجتماعی دارد اخیرا توجه سیاست گذاران را به خود جلب کرده و تلاشهایی نیز در جهت ایجاد پیوندی اثربخش بین این دو صورت گرفته است. علي رغم اين تلاشها، به نظر مي رسد وضعيت فعلي اين رابطه مطلوب نيست، لذا تحقیق پیش رو به بررسی موانع درک شده در این زمینه می پردازد. بدین منظور پس از بررسی ادبیات موضوع و شناسایی برخی از این موانع، پرسشنامه ای طراحی و بین صنعتگران/کارآفرینان شرکت کننده در "بیستمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی" توزیع گردید تا اهمیت هر یک از این موانع در ایجاد همکاری موثر بین دانشگاه و SMEها از دیدگاه آنان مشخص گردد. همچنین با انجام مصاحبههای عمیق با 10 نفر از کارشناسان فعال در این زمینه و تجزیه و تحلیل مصاحبهها ضمن دستیابی به اشباع نظری و توقف مصاحبهها، تحقیقات تکمیل گردید. یافتهها نشان می دهد که فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطه ای، تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی و نیز موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیزمهای اجرایی و آموزشی در دانشگاه به ترتیب از مهم ترین موانع در توسعه همکاریهای فناورانه دانشگاه و SMEها می باشند. همچنین برای تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و برای مقایسه ی موانع همکاری از آزمون آماری تحلیل واریانس فریدمن استفاده شده است.
واژههای کلیدی: صنایع کوچک و متوسط(SMEs)، همکاری فناورانه، همکاری دانشگاه و (SMEs).
نویسندۀ عهدهدار مکاتبات: سیامک نوری snoori@iust.ac.ir
|
مقدمه
[1] small- and medium-sized enterprises
امروزه بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) با توجه به ویژگیها و مزیتهاي خاص خود از جمله اشتغال زایی، انعطاف پذیري و قدرت پاسخگویی سریع به تغییرات محیطی نقش مهمی در اقتصاد کشورها بازي می کنند. بطوریکه در اروپا بیش از 90 درصد از کل کسب و کارها و 65 درصد از گردش مالی بنگاهها به بنگاههاي کوچک و متوسط اختصاص دارند. مطالعات متعددي نشان میدهد که در کشورهاي در حال توسعه نیز معمولا 40 تا 60 درصد از کل ارزش افزوده در اقتصاد ملی این کشورها، ناشی از عملکرد این بنگاهها است (سازمان توسعه صنعتی ملل متحد1، 2003) (مطهر ، 1391). در ایران نیز 96درصد از شرکتهای صنعتی را شرکتهای کوچک و متوسط با 42درصد از اشتغال صنعتی کشور به خود اختصاص می دهند. همچنین در کل کشور تا پایان خرداد ماه 1395، تعداد واحدهای دارای پروانه بهره برداری ۸۸ هزار و ۳۵۲ واحد بودند که از این تعداد ۸۰ هزار و ۴۷۶ واحد را صنایع کوچک و ۴۳۶۲ واحد را صنایع متوسط تشکیل میده و.تعداد واحدهای با اشتغال بالای 100 نفر نیز 3514 واحد صنعتی میباشد (خبرگزاری تسنیم، به نقل از مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی وزارت صمت،18خرداد1395). این حجم زیاد و گستردگی تعداد، اهمیت فراوان صنایع کوچک و متوسط را در اقتصاد کشور به وضوح نشان می دهد. از سویی دیگر شدت یافتن رقابت جهانی، تغییرات سریع در الگوی مصرف، کمبود منابع نسبت به صنایع بزرگ و کوتاه شدن چرخه عمر محصولات از جمله چالشهایی هستند که بنگاهها با آنها دست و پنجه نرم میکنند(همل و پراهالد2، 1994). بنابراین حفظ رقابت پذیری و تداوم حیات این بنگاهها در گرو بهبود مستمر در محصولات و خدمات، عرضه محصولات و خدمات جدید و عملکرد مناسب در هنگام مواجه با تغییرات می باشد. امروزه محققان و سیاستگذاران یکی از بهترین راه حل مقابله با این مشکلات و موانع را همکاری صنایع کوچک و متوسط با دانشگاه میدانند و معتقدند اگر بنگاههای مذکور بتوانند از پتانسیل بالقوه موجود در دانشگاهها بهره ببرند قادر خواهند بود با شرایط بهتری به بقای خود ادامه دهند. اما علیرغم اهمیت این موضوع و مطالعات قبلی انجام شده در اینخصوص همچنان وضعیت همکاری صنعت و دانشگاه بطور عام و همکاری صنایع کوچک و متوسط با دانشگاه بطور خاص چندان قابل قبول نمی باشد (نوری،1396). لذا موضوع مهم اینست که عدم ایجاد همکاری موثر به چه عواملی برمیگردد و هریک از طرفین همکاری چه دیدگاهها و ملاحظاتی دارند. به بیان دیگر چه موانعی موجب ناکامی در برقراری همکاری بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط می شود. هدف از این تحقیق شناسایی و اولویت بندی موانعی است که از نظر و دیدگاه صنعتگران، گسترش همکاری فناورانه صنایع کوچک و متوسط با دانشگاهها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. در این جا پرسش اصلی این است که: موانع درک شده از سوی صنعتگران و کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط در همکاری فناورانه آنها با دانشگاهها در گذشته چه بوده و راهکارهای پیشنهادی برای مقابله با این موانع چیست؟
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
اهداف همکاری
اساسا ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه ناشی از نیازهای متقابل و در نهایت سرعت بخشیدن به فرآیند توسعه است (بیدختی، نعمتی، رضایی و محمد حسینی، 1396). می توان گفت هدف از این گونه روابط همکاری دسترسی به فن آوریها، توسعه دانش مرزی، گسترش منابع مالی و استفاده از تواناییهای نوآورانه دانشگاهها می باشد (لین3 ، 2017).
ارتباط دانشگاه و صنعت شکل توافقهاي رسمی و غیررسمی میان این دو نهاد است که هدف آن دستیابی به موفقیتهاي بیشتر می باشد. در این ارتباط، دانشگاه و صنعت سعی می کنند تا برخی از فعالیتهاي علمی خود را به طور مشترك و هماهنگ انجام دهند. همکاريهاي دوجانبه این دو نهاد فعالیتهایی را در بر میگیرد که هر یک از آنها به تنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند (شفیعی و آراسته ، 1383). به عبارتی دیگر با شکلگیری این همکاری از یک سو صنعت فرصت دستیابی به شبکهای گسترده از تخصص را به دست می آورد و از سوی دیگر دانشگاه امکان دستیابی به تجربه غنی صنعتگران را پیدا میکند. بدون شک کنار هم قرار گرفتن این تجربه و تخصص دستیابی به موفقیتهایی را سبب می شود که قبل از این همکاری امکان پذیر نبوده اند (اندرسون4، 2000).
با این اوصاف احساس نیاز صنایع کوچک و متوسط به دانشگاه و متقابلاً دانشگاه به صنایع کوچک و متوسط جهت بقا و ادامه حیات ضروري می باشد. زیرا از یک طرف مراکز علمی و پژوهشی براي کاربردي کردن طرح هاي پژوهشی احتیاج به پشتیبانی صنایع دارند و از طرف دیگر صنایع هم براي رقابتی شدن و ادامه بقا باید از اندوختههاي علمی دانشگاهیان استفاده نمایند (مطهری نژاد, 1388). با شکل گیری این همکاری دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه فرصتی پیدا می کنند تا کمی از دنیای نظری و آکادمیک دانشگاهی فاصله گرفته و در معرض مسائل عملی و کاربردی قرار گیرند، دانشگاه منبع درآمد جدیدی پیدا میکند و وابستگیش به نهادهای دولتی کاهش می یابد، صنایع کوچک و متوسط نیز می توانند به مجموعه ای متشکل از دانش روز دنیا، نیروی انسانی متخصص، تجهیزات و آزمایشگاههای علمی ارزان قیمت و برخی تسهیلات از جمله معافیتهای مالیاتی دست یابند (انکراح و عمر5، 2015).
شیوههای همکاری
تاکنون تقسیم بندیهای مختلفی در خصوص شیوههای همکاری بین دانشگاه و صنعت انجام گرفته است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود.
جونز و دی زوبیلکی6(2017) تعاملات بین دانشگاه و صنعت را در قالب لینکهای عمومی7 و لینکهای ارتباطی8 دسته بندی می کنند (جدول شماره1). آنها معتقد هستند که بیشترین ارتباط بین SMEها و دانشگاهها از طریق انتقال (استخدام) منابع انسانی اتفاق میافتد و خدمات تحقیقاتی مانند تحقیق و توسعه سهم کمی در ارتباط بین SMEها و دانشگاهها دارد.
جدول 1-دسته بندی تعاملات دانشگاه و صنعت از دیدگاه جونز و زوبیلکی(2017)
نوع تعامل | مکانیسم همکاری | توضیحات |
لینک های عمومی | انتقال یا تحرک منابع انسانی | -همکاری در آموزش دانشجویان تحصیلات تکمیلی -آموزش حرفه ای برای کارکنان SME ها -استخدام فارغ التحصیلان |
نشریات علمی | -استفاده از نتایج تحقیقات منتشر شده | |
IP (intellectual property) | -استفاده از اختراعات، طرح ها یا دیگر IPها | |
منابع غیر رسمی ایده | -منابع ایده ها از دانشگاه و موسسات دیگر | |
لینک های ارتباطی | خدمات تحقیقاتی | -استفاده از امکانات تحقیقاتی دانشگاه ها -قراردادهای تحقیق و توسعه |
مشارکت پژوهشی | -تحقیقات همکارانه |
از منظری دیگر روابط بین دانشگاه و SMEها را می توان در دو گروه 1- قراردادی 2-ارتباطی تقسیم یندی کرد. روابط قراردادی شامل: قرارداد تحقیقاتی؛ پروژه های 9R&D و پروژه های نوآوری و روابط ارتباطی شامل: کمک هزینه تحصیلی شرکت برای دانشجویان؛ آموزش کسب و کار؛ مشاوره کسب و کار؛ انجمنهای تجاری و آموزش فنی می باشند (گارسیا پرز دی لما، مادرید گیجارو و مارتین10، 2017).
شکل دیگری از دسته بندی را می توان در قالب رسمی بودن و یا غیر رسمی بودن تعاملات انجام داد. تعاملات رسمی شامل: پروژههای تحقیقاتی مشترک؛ قرارداد تحقیق و مشاوره و تعاملات غیر رسمی را نیز می توان شامل: آموزش کارکنان شرکت؛ استخدام فارغ التحصیلان؛ آموزش کارشناس ارشد در شرکت و گمارش دانشجویان دانست (برانل، دست و سالتر11، 2010).
اگر از منظر گسترهی جغرافیایی به مسئلهی همکاری فناورانه بین صنایع کوچک و متوسط با دانشگاه پرداخته شود، می توان گفت بنگاههای کوچک و متوسط بیشتر تمایل دارند تا با دانشگاههای محلی ارتباط برقرار کنند (پیکرنل، کلیفتون و سنیارد، 2009) زیرا در این صورت علاوه بر این که زمان و هزینه همکاری کاهش می یابد، دانشگاههای محلی از لحاظ فرهنگی نزدیکی بیشتری با این بنگاهها داشته و در اکثر اوقات می توانند بهتر با صاحبان این بنگاهها ارتباط برقرار کنند. هرچند ممکن است در بعضی موارد شهرت و اعتبار شریک همکاری (دانشگاه) موجب شود تا بنگاههای مذکور به سمت ارتباطات منطقه ای و یا حتی ملی روی آورند (فوکوگاوا12 ، 2005). ساختار اداری و برخی قوانین دست و پا گیر در دانشگاه از یک سو و محدودیت منابع صنایع کوچک و متوسط از سوی دیگر سبب شده تا ارتباطات میان دو نهاد اکثرا شکل غیر رسمی به خود گیرند (فوکوگاوا، 2005 و پلچرو13، 2009 و انکراح و عمر، 2015). ارتباطات رسمی اکثرا در قالب پروژههای متشرک شکل میگیرند و نیازمند صرف هزینه و زمان به مراتب بیشتری نسبت به ارتباطات غیر رسمی می باشند.
شرایط و وضعیت موجود SMEها نیز در انتخاب شیوه و نحوه همکاری آنها بادانشگاه موثر است. برای نمونه، محدودیت منابع در SME ها باعث شده تا آنها برای حل فوری مشکلات خود بیشتر از طریق مشاوره فنی با دانشگاهها ارتباط برقرار کنند تا از طریق تحقیقات مشترک (فوکوگاوا ، 2005). یا مثلا تجربه همکاریهای قبلی نیز در انتخاب شیوه همکاری تاثیرگذار خواهد بود، هرچه بنگاه مورد نظر تجربه مثبت بیشتری در همکاری با دانشگاه داشته باشد امکان ایجاد شکلهای پیچیدهتر از همکاری مانند فعالیتهای تحقیق و توسعه مشترک بیشتر می شود (بوگانزا، کلمبو و لاندونی، 2014).
همکاری فناورانه
همکاری فناورانه توافقی است که آگاهانه و آزادانه میان دو یا چند بنگاه برای تبادل، به اشتراکگذاری و توسعه فناوری شکل می گیرد (کتیلا و مانگ14، 2003). انصاری (1391) از همکاری فناورانه به عنوان یکی از منابع مهم نوآوری یاد می کند. او معتقد است که در فضای جدید رقابت، سازمانها نیازمند منابع نوآوری هستند و مزیتهای رقابت فعلی و منابع داخلی آنها برای رقابت پذیری کافی نیست و بر این اساس همکاریهای فناورانه را به عنوان ابزاری برای توسعه مزیت رقابتی و از بین بردن شکاف میان توانمندیهای موجود و مطلوب به شمار میآورد.
ریسک بالای تحقیق و توسعه، کمبود منابع مالی و نیروی انسانی متخصص و افزایش روزافزون پیچیدگی فناوریها از جمله عللی هستند که بنگاههای کوچک و متوسط را ناچار به بهره گیری از روشهای همکاری در توسعه فناوریها می نماید (الیاسی، کزازی و محمدی، 1390). تحلیل نقاط قوت و ضعف داخلی و نیز بررسی پتانسیل شریک همکاری می تواند نقش مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت این نوع همکاری داشته باشد (رفسنجانینژاد، 1396). لین15(2017) هدف از اینگونه روابط همکاری بین دانشگاه و صنعت را دسترسی به فناوریها، توسعه دانش مرزی، گسترش منابع مالی و استفاده از تواناییهای نوآورانه دانشگاهها می داند.
نتایج تحقیقات دهقانی و حسینی (1396) در خصوص همکاریهای فناورانه بیانگر این موضوع است که عواملی همچون: ضعف نهادهای میانجی در برقراری ارتباط بین طرفین همکاری، تردید خریدار نسبت به ریسکهای استفاده از فناوری جدید و بوروکراسی فرآیندهای سازمانی در تعامل با عرضه کنندگان فناوری، عمده ترین موانع در همکاریهای فناورانه هستند.
از سوی دیگر برای اینکه نتایج قابل قبولی از همکاری فناورانه بهدست آید می بایست همپوشانی قابل قبولی بین تواناییهای طرفین وجود داشته باشد، زیرا اگر این همپوشانی خیلی زیاد باشد فرصتی برای یادگیری از هم، و انتقال فناوری وجود نداشته و هیچ یک از طرفین چیز جدیدی برای ارائه نخواهند داشت. اگر هم همپوشانی خیلی کم باشد، به دلیل اینکه امکان کار کردن با توانمندیهای فناورانه یکدیگر کاهش می یابد، هم افزایی بسیار کمی بین آنها وجود خواهد آمد و یادگیری به حداقل خواهد رسید (آشینو16، 2004). از نظر جونز و دی زوبیلکی17 (2017) نکته حائز اهمیت در این گونه از همکاریها داشتن ظرفیت جذف دانش از سوی شریک صنعتی می باشد.
همچنین عوامل دیگری نیز در موفقیت همکاری دخیل می باشند. ناملا18 (2003) معتقد است که "تعهد طرفین همکاری" عامل کلیدی در موفقیت همکاری می باشد.
مقایسه صنایع بزرگ و SME ها در خصوص همکاری با دانشگاه
در خصوص موضوع همکاری با دانشگاه بین SME ها و صنایع بزرگ علیرغم آنکه شباهتهایی وجود دارد تفاوتهایی نیز موجود می باشدکه به اختصار به آن اشاره می شود:
· اهداف و استراتژیهای همکاری: در SME ها هدف همکاری کوتاه مدتتری (نوری و مرادی، 1396 و فوکوگاوا، 2005) و بیشتر متمرکز بر عارضهیابی وضع موجود است تا تحقیق و توسعه محصولات جدید(جونزودی زوبیکلی، 2017). دست یابی به شبکهی گسترده از متخصصین (شفیعی و آراسته 1383 و لین، 2017) و برخورداری از معافیتهای مالیاتی (انکراح و عمر ، 2015) نیز از مسائل مورد توجه در صنایع بزرگ است. همچنین اندازه بزرگتر به شرکت اجازه می دهد تا استراتژیهای پیچیده تری را تجربه کند و همکاری با دانشگاهها یکی از آن استراتژیهاست (میرابنت، گارسیا و سورینو 19، 2015).
· فرمها و روشهای همکاری: ارتباطات همکاری در SME بصورت غیر رسمی و غیر مستقیم (و از طریق دفاتر ارتباطی و موسسات تحقیقاتی) صورت می گیرد (فوکوگاوا، 2005 و پلچرو ، 2009 و انکراح و عمر، 2015) همچنین نوع همکاری مورد نظر در صنایع بزرگ تحقیقاتی و توسعه ای و در SME ها مشاوره ای می باشد (فوکوگاوا، 2005 و نوری و مرادی 1396).
· آغاز و تداوم همکاری: شروع همکاری در SME ها غالباً بر اساس روابط بین افراد (گارسیا پرز دی لما، مادرید گیجارو و مارتین، 2017) و از طریق دانشگاه محلی (پیکرنل، کلیفتون و سنیارد20 ، 2009) صورت می پذیرد. شروع همکاریها از موضوعات کم ریسک تر و با هدف استفاده از شهرت دانشگاه (فوکوگاوا، 2005) و ایجاد برند خواهد بود. SME ها در خصوص ارائه تضمینهای لازم جهت اعتماد سازی نسبت به صنایع بزرگ با مشکل بیشتری مواجه هستند، لکن از آنجایی که آغاز همکاریها بر اساس روابط فردی و شخصی انجام می شود، اعتماد سازی بر پایه شناخت قبلی افراد از یکدیگر صورت میگیرد. همچنین شرکتهای بزرگ به علت داشتن منابع بیشتر، پیشرفت بیشتری در همکاری دارند (فونتنا، جونا و مت21 ، 2006 و تتر، 2002 و مونن و هورا ، 2003).
· موانع و چالشهای همکاری: در صنایع کوچک فقدان و محدودیت منابع مالی (فوکوگاوا، 2005 و پلچرو، 2009 و انکراح و عمر 2015) کمبود منابع انسانی متخصص (الیاس و کزازی و محمدی، 1390 بیرگارد 22، 2009) ظرفیت پایین جذب (کوماچیو، بونزو و پیتزی23 ، 2010 و چو، گیلمن و سربانیکا ، 2017) و محدودیت امکانات فنی (گوداسایت و نیودسن ، 2015) و به تبع آن کمبود جذابیت همکاری وجود دارد. ضعف نهادهای واسطهای در ایجاد همکاری (دهقانی، حسینی ، 1396) برای هر دو صنایع بزرگ و SME ها و خصوصاً در SME ها تأثیرگذار است. همچنین در همکاری با دانشگاه، شرکتهای بزرگتر موانع بیشتری را نسبت به SME ها تجربه میکنند (گودوچیت و نوسن24 ، 2015).
پیشینه تحقیق
بررسی پایان نامهها، مقالات و گزارشهای موجود در سایتهای Irandoc ،Sid و Elmnet نشان می دهد که در خصوص همکاری بین صنایع کوچک و متوسط و دانشگاهها بطور خاص تحقیقات زیادی وجود ندارد و منحصر به چند نمونه مختصر می باشد که در این تحقیق به برخی ازآنها اشاره شده و برخی دیگر به دلیل کم اهمیتی در اینجا ذکر نشده است. اما در خصوص ارتباط صنعت ودانشگاه مطالب زیادی وجود دارد که بطور خلاصه در زیر به برخی از آنها اشاره شده است. مطابق با نتایج تحقیقات امین بیدختی و همکاران(1396) عدم وجود اعتماد دوطرفه میان دانشگاهیان و صنعتگران و تقاضا محور نبودن طرح های تحقیقاتی و پایان نامهها به ترتیب رتبههای اول و دوم از مهمترین موانع در توسعه همکاری دانشگاه و صنعت هستند. کمبود مسائل انگیزشی و عدم وجود متولی واقعی جهت برقراری و نظارت بر ارتباط بین صنعت و دانشگاه مشترکا در رتبه سوم قرار گرفته اند.
یعقوبیفرانی و حاتمیکیا(1394) مهمترین موانع همکاری دانشگاه و صنعت را در شش دسته: فراهم نبودن زیرساختهای ارتباطی، ضعف مالی و تجهیزاتی در نظام تحقیقاتی کشور، بی اعتمادی صنعت به دانشگاه و دانش نوین، ناهماهنگی شناختی، ناکارآمدی نظامهای قانونی و مشوقهای همکاری و ضعف در برنامههای آموزشی و پژوهشی دانشگاهها تقسیم بندی میکنند. شیری (1394) نیز در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه دانشگاه با صنعت و چالشهای آن، فقدان نیازهای متقابل دوسویه یعنی (عدم احساس نیاز در صنعت برای ارتباط با دانشگاه) و همچنین(فقدان انگیزه در دانشگاه برای ارتباط با صنعت) را به عنوان عوامل شکل گیری ارتباط مناسب بین این دو نهاد بیان می کند.
شفیعی و یزدانیان(1386) معتقدند ساختار دانشگاه، زمان زیاد تدریس اساتید و نظام امتیازدهی و رتبه بندی اعضای هیات علمی سبب شده تا اکثر آنها به جای همکاری با صنعت وقت خود را صرف چاپ مقالاتی کنند که اکثرا در دنیای واقعی کاربردی ندارند. همچنین برخورداری دانشگاهها از اعتبارات دولتی سبب شده تا آنها خود را از جذب اعتبارات تحقیقاتی از طریق همکاری با صنعت بی نیاز ببینند، نتیجه این امر هم شکاف و فاصله بیشتر صنعت و دانشگاه از یکدیگر می باشد. صفری، قاضی زاده و طاهری(1392) در پژوهشی با عنوان بررسی موانع ارتباط اعضای هیأت علمی با بخش صنعت در راستای تحقق دانشگاه کارآفرین از عواملی همچون: عدم تسلط کافی اعضای هیأت علمی در موضوعات و مباحث علمی؛ نداشتن آگاهی و شناخت کافی در خصوص کاربرد و به کارگیری دانش نظری در صنعت و همچنین تجاری سازی نتایج تحقیقات و تولید ثروت؛ نداشتن تجربه کافی در خصوص نحوه برقراری ارتباط با صنعت؛ نداشتن شناخت کافی از واقعیتهای صنعت و جامعه؛ عدم ورود آنها به فضای صنعتی به دلیل ترس از شکست؛ اعتقاد داشتن به این که شروع همکاری باید از جانب صنعت باشد نه دانشگاه به عنوان موانع فردی مرتبط با اعضای هیأت علمی و از عواملی همچون: ناآشنايي و عدم آگاهي متخصصين صنعت با كاربرد و مزاياي مباحث علمي مرتبط با زمينه كاري خود، عدم شناخت کافی از مزیتهای به کار بردن اصول علمی در صنعت و عدم شناخت کافی نسبت به میزان تسلط اعضای هیأت در پیاده سازی و اجرای اصول علمی مرتبط با زمینه صنعتی به عنوان موانع فردی مربوط به متخصصین صنعت یاد می کنند.
نبود پایگاه اطلاعاتی مناسب در خصوص نیازها و اولویتهای تحقیقاتی صنایع کوچک و متوسط در کشور از یک سو و عدم شناخت کافی این بنگاهها از تواناییهای علمی دانشگاهیان از سوی دیگر از جمله عواملی هستند که حرکت این دو نهاد به سوی یکدیگر را کند کرده اند(شفیعی و یزدانیان، 1386).
در ادامه، خلاصه نتایج سایر تحقیقات انجام شده در خصوص موانع و چالشهای همکاری دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط در قالب جدول شماره 2 آورده شده است. در این جدول کلیه موانع در 6 دسته طبقه بندی می شوند: 1- موانع مربوط به معامله 2- تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی 3- فقدان ساختار 4- حمایتی و نهادهای واسطه ای موانع مالی 5- مسائل مربوط به صنایع کوچک و متوسط 6- موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیزمهای اجرایی و آموزشی در دانشگاه.
نظر به جامعیت تقسیم بندی فوق، مدل در نظر گرفته شده برای تحقیق (و طراحی پرسشنامه) در قالب همین 6 دسته در نظر گرفته شد.
روش شناسی تحقیق
این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و توصیفی می باشد و با هدف بررسی چالشها و موانع همکاری میان دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط( از دیدگاه صنعتگران) انجام شده است تا از این طریق پس از شناسایی دقیق موانع، پیشنهاداتی در جهت تسهیل فرآیند همکاری دانشگاه با صنایع کوچک و متوسط ارائه گردد. در این راستا پس از بررسی ادبیات موضوع و براساس جدول شماره 2 پرسشنامه ای با عنوان "بررسی علل عدم همکاری در گذشته" طراحی، و با نظر خواهی از خبرگان اصلاح و تعدیل گردید. در این پرسشنامه 25 سوال طرح گردید که هر چند سوال یکی از موضوعات (مسائل) مطرح شده در جدول شماره دو را در قالب طیف 5 گزینه ای لیکرت (میزان تاثیر عامل در عدم ایجاد همکاری: خیلی زیاد، زیاد، تا حدودی، کم، خیلی کم) سنجش می کند (به جدول شماره 3 نگاه کنید). در ادامه با توزیع پرسشنامه بین صنعتگران و کارآفرینان شاغل در این صنایع و انجام مصاحبههای عمیق با 10نفر از خبرگان فعال در این زمینه و دستیابی به اشباع نظری، فرآیند جمع آوری اطلاعات تکمیل گردید.
جامعه آماری تحقیق صنعتگران و متخصصان شرکت کننده در "بیستمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی" که در تاریخ 15ام و 16ام اسفندماه سال 96 در دانشگاه صنعتی امیر کبیر برگزار گردید را شامل می شود. حضور این افراد در کنگره نشان دهنده ی اهمیت بنگاه آنان نسبت به موضوع همکاری دانشگاه و صنعت بود و لذا احتمال وجود سابقه همکاری با دانشگاه را در میان آنان (نسبت به شرکتهایی که در کنگره شرکت نداشتند) افزایش می داد در کل تعداد 40 نفر از افراد واجد شرایط با توجه به علاقهمندی آنها جهت پاسخ گویی از میان حاضران انتخاب شدند. از بین 40 پرسشنامه توزیع شده تعداد 18 پرسشنامه تکمیل و جمع آوری شد. همچنین با10 نفر از کارشناسان و مدیران/مالکان صنایع کوچک و متوسط که سابقه همکاری با دانشگاه را در کارنامه خود داشتند مصاحبه عمیق انجام گرفت. مشخصات افراد مصاحبه شده در پیوست شماره یک آمده است.
[1] UNIDO
[2] Hamel & Prahalad
[3] Lin
[4] Anderson
[5] Ankrah & Omar
[6] Jones & de Zubielqui
[7] Generic links
[8] Relational links
[9] Research and development
[10] Garcia-Perez-de-Lema, Madrid-Guijarro & Martin
[11] Bruneel, D’Este, & Salter
[12] Fukugawa
[13] Plechero
[14] Katila & Mang
[15] Lin
[16] Ashino
[17] Jones & de Zubielqui
[18] Nummela
[19] Berbegal-Mirabent , García & Ribeiro-Soriano
[20] Pickernell , Clifton & Senyard
[21] Fontana , Geuna & Matt & Tether & Mohnen & Hoareau
[22] Bjerregaard
[23] Comacchio , Bonesso & Pizzi
[24] Goduscheit & Knudsen
جدول 2-خلاصه نتایج سایر تحقیقات انجام شده در خصوص موانع همکاری دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط | ||
عنوان | توضیحات | محققان |
موانع مربوط به معامله | - خواسته هاي متعارض دانشگاه براي انتشار و ميل صنايع به پنهانکاري به منظور حفظ حقوق مالکیت فكري و محافظت از مزيت هاي رقابتي - موضوعات مرتبط با دارايي فكري(IP) و تقسيم درآمدها در ميان طرف ها - مناقشات بین محققان و شرکت در انتشار نتایج ناگوار/ آسیب رسیدن به روابط حرفه ای در میان محققان و اعلام بی طرفی محققان تحت حمایت شرکت ها به نفع نتایج تجربی مثبتی که در مورد محصولات شرکت منتشر می شود. - مناقشات بالقوه با دانشگاه در مورد پرداخت حق امتیاز از اختراعات و یا سایر حقوق مالکیت معنوی، نگرانی ها در خصوص محرمانه بودن اطلاعات | (دولی و کرک1، 2007) (برانل، دست و سالتر، 2010) (انکراح و عمر، 2015) (گوداسایت و نیودسن، 2015) |
تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی | - ساختار سازمانی دانشگاه و تفاوت های فرهنگی - محدودیت در انتخاب آزاد موضوعات تحقیق، عدم علاقه مندی صنعت به تحقیقات اساسی، تأثیر منفی همکاری با صنعت بر مأموریت آموزشی دانشگاه، تحت تأثیر قرار گرفتن تحقیقات اساسی در مؤسسات علمی در صورت همکاری با صنعت، چالش انگیز نبودن فعالیت های صنعتی برای محقق دانشگاهی و... از جمله موانع فرهنگی همکاری می باشند. - بازة زماني متفاوت برنامه ريزي دو نهاد(صنعت به دنبال نتایج کوتاه مدت، تحقیقات کاربردی و انتقال تکنولوژی است، در حالی که دانشگاه به دنبال تحقیقات پایه ای بلند مدت است). | (ون دیردنک، دیباکره و انگلن2، 1990) (بیرگارد3، 2009) (برانل، دست و سالتر، 2010) (کارلسون، بوث و ادنریک4، 2007) (دولی و کرک، 2007) (گوداسایت و نیودسن، 2015) ( انکراح و عمر، 2015) |
فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطه ای | - فقدان یا کمبود دفاتر ارتباطات صنعتی در دانشگاه - فقدان نهادی برای دسترسی به اطلاعات در خصوص فعالیت های تحقیقاتی دانشگاه | (برانل، دست و سالتر، 2010) (گوداسایت و نیودسن، 2015) |
موانع مالی | - قوانین و مقررات اعمال شده توسط سازمان های تامین مالی دولتی - بودجه کم SMEها در خصوص فعالیت های تحقیق و توسعه - محدودیت منابع صنایع کوچک و متوسط | (برانل، دست و سالتر، 2010) (کوماچیو، بونزو و پیتزی5، 2010) (گوداسایت و نیودسن، 2015) |
مسائل مربوط به صنایع کوچک و متوسط | - فقدان پرسنل واجد شرایط در صنایع کوچک و متوسط - کمبود دانش صاحبان SME ها در خصوص پتانسیل دانشگاه برای همکاری - فقدان امکانات فنی در میان SME ها - فاصله شناختی و ظرفیت جذب کم صنایع کوچک و متوسط | (بیرگارد، 2009) (کوماچیو، بونزو و پیتزی، 2010) (گوداسایت و نیودسن، 2015) (چو، گیلمن و سربانیکا6، 2017) |
موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیزم های اجرایی و آموزشی در دانشگاه | - ساختار، پروسه و محدودیت های قانونی در داخل دانشگاه | (گوداسایت و نیودسن، 2015)
|
[1] Dooley & Kirk
[2] Van Dierdonck , Debackere & Engelen
[3] Bjerregaard
[4] Karlsson , Booth & Odenrick
[5] Comacchio , Bonesso & Pizzi
[6] Chau, Gilman & Serbanica
جدول شماره 3- دسته بندی سوالات پرسشنامه با توجه به گروه های مختلف موانع | |
عنوان | شماره سوالات پرسشنامه |
موانع مربوط به معامله | 3-11-14-17-18 |
تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی | 9-10 |
فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطه ای | 23-24-25 |
موانع مالی | 5-16 |
مسائل مربوط به صنایع کوچک و متوسط | 13-15-19-20-21 |
موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیزمهای اجرایی و آموزشی در دانشگاه | 1-2-4-6-7-8-12-22 |
پس از وارد کردن اطلاعات پرسشنامههای جمع آوری شده در نرم افزار SPSS کار تحلیل اطلاعات آغاز گردید. جهت مقایسه موانع شناسایی شده از آزمون آماری تحلیل واریانس فریدمن استفاده شده است. اين آزمون براي زماني است كه پژوهشگر بخواهد K (بيش از 2) متغير مرتبط به هم را كه در سطح مقياس رتبهاي سنجيده شده، رتبهبندي و اولويتگذاري نمايد. آماره اين آزمون از توزيع كاي دو پيروي ميكند (مقیمی, 1383).
به منظور افزایش اطمینان نسبت به روایی تحقیق سعی گردید: 1- پرسشنامه قبل از توزیع، توسط فردی که با موضوع تحقیق آشنایی نسبی داشت تکمیل شود تا اگر ابهامی در آن وجود دارد برطرف گردد 2- تا حد امکان از عبارات ساده و قابل فهم در طراحی پرسشنامه استفاده شود 3-در هنگام توزیع و جمع آوری پرسشنامهها به گونه ای عمل شود که فرد پاسخ دهنده از شرایط مناسبی در زمان پاسخگویی برخوردار باشد (علاقه مندی، داشتن وقت کافی، موقعیت نشستن و شرایط تکمیل پرسشنامه و ..). 4- ضمن ارائه توضیحات روشن در ابتدای هر پرسشنامه در زمان توزیع پرسشنامه نیز برای هر فرد پاسخ دهنده به طور کامل توضیحاتی در خصوص پرسشنامه ارائه شود.
میزان پایایی محاسبه شده از روش آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS برابر عدد 0.870 می باشد، از آنجایی که این عدد بزرگتر از 0.7 می باشد لذا پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار میباشد. در ادامه میزان پایایی پرسشنامه به ازای حذف هر یک از سوالات در پیوست شماره 2 آورده شده است. همانطور که نتایج نشان می دهد حذف هیچ یک از پرسشها تاثیر زیادی بر پایایی نداشته و لذا نیازی به حذف هیچ یک از سوالات نبود.
یافتههای تحقیق
در این تحقیق با10 نفر از کارشناسان و مدیران/مالکان مصاحبه عمیق انجام شد که برای حفظ امانتداری، جملات کلیدی و مطالب اصلی ایشان در جدول شماره4 آورده شده است. دقت در این جملات موضوعات جدیدی جهت تحقیقات آتی و نیز راستی آزمایی مطالب عنوان شده پیش روی محققان قرار می دهد. همچنین برخی از نظرات ایشان موید نتایج حاصل از تحلیل پرسشنامه می باشد که در ادامه و در جای خود به آن اشاره میشود.
آمار توصیفی مربوط به هر یک از 25 پرسش(موانع همکاری) در پیوست شماره 3 آمده است.
در تمامی سوالات، حداکثر پاسخ عدد 5 یعنی گزینه"خیلی زیاد" می باشد اما حداقل پاسخ در سوالات مختلف متفاوت می باشد، به گونه ای که حداقل پاسخ در سوالات 10، 22و 25 برابر 3 یعنی گزینه"تا حدودی"، در سوالات 3، 7، 11، 13، 15، 21و 23 برابر 1 یعنی گزینه"خیلی کم" و در مابقی سوالات برابر مقدار 2 یعنی گزینه"کم" می باشد. میانگین کل پاسخها در خصوص تأثیر هر یک از عوامل در عدم ایجاد همکاری برابر عدد 3.78 بوده که از حد متوسط(عدد 3) بیشتر است و نشان میدهد که متأسفانه فرآیند شکل گیری همکاری از دیدگاه صنعتگران با مشکل مواجه است. با نگاهی به تحقیقات قبلی که در این زمینه انجام گرفته از جمله تحقیقات امین بیدختی و همکاران(1396)،یعقوبیفرانی وحاتمی کیا(1394) ،شیری (1394)،. صفری، قاضی زاده و طاهری(1392) این نتیجه دور ذهن نیست.
در ادامه جهت دستیابی به هدف تحقیق مبنی بر شناسایی و اولویت بندی موانع همکاری کارافرینانه دانشگاه با صنایع کوچک و متوسط (از دیدگاه صنعتگران) از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج و دادههای آزمون در جدول 5 آورده شده است. طبق نتایج حاصل از آزمون فریدمن، اصلی ترین علل عدم همکاری میان دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط از دیدگاه صنعتگران به ترتیب عبارت اند از:
1. فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطه ای
2. تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی
3. موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیسمهای اجرایی و آموزشی در دانشگاه
4. موانع مالی
5. مسائل مربوط به صنایع کوچک و متوسط
6. موانع مربوط به معامله
همانگونه که ملاحظه می شود از دیدگاه صنعتگران فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطه ای برای ایجاد پیوند بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط اصلی ترین گروه موانعی است که عدم همکاری در گذشته را سبب شده است.
مصاحبه شونده کد21 در این رابطه می گوید:"واحد ارتباط با صنعت یک اتاق در بسته است"، مصاحبه شونده کد25 نیز می گوید:"به نظر می رسد گفتمان لازم برای ارتباط صنعت و دانشگاه وجود ندارد. در ابتدای امر می بایست زبان مشترک میان دانشگاه و صنعت ایجاد گردد و پس از آن به دنبال ایجاد ارتباط و همکاری میان آنها باشیم".
از سوی دیگر بررسی ادبیات تحقیق نشان می دهد نهادهای واسطهای می توانند با تبدیل تقاضای صنعت به یک درخواست ساختاریافته برای دانشگاه از یک سو و آشناسازی صنعت با توانمندیهای علمی و منابع انسانی موجود در دانشگاهها از سوی دیگر در مرحله آغاز روند همکاری نقش پررنگی را بازی کنند. به عبارت دیگر می توان گفت نهادهای واسطه ای تسهیل کننده روابط دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط هستند و وظیفه اصلی آنها حذف تفاوتهای فرهنگی و ایجاد زبانی مشترک است که در آن دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط بتوانند به درک متقابلی از یکدیگر برسند.
لازم به ذکر است که اگرچه در ادبیات تحقیق هم اشاره شده است که سازمانهای انتقال تکنولوژی1(TTOs)، مراکز انتقال تکنولوژی2(TTCs)، پارکهای فناوری، شهرکهای تحقیقاتی، دفاتر ارتباط با صنعت و انکوباتورها از جمله نهادهای واسطه ای هستند که ارتباط و همکاری میان دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط را می توانند تسهیل کنند، اما میزان تاثیرگذاری این نهادهای واسطهای (با ویژگیهای تعریف شده جهانی آن) و نیز میزان مطابقت اهداف و عملکردهای آنها در زیست بوم علمی-صنعتی کشور جای بررسی بیشتر دارد و به نظر می رسد تعریف نهادهای واسطهای جدید با شرایط و فرهنگ بومی کشور مورد نیاز باشد. بنابراین بصورت موکد توصیه می شود که منظور از نهادهای واسطهای که بتواند بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط (علیالخصوص صنایعی که در حال حاضر فعال هستند) همکاری برقرار کند نهادهای واسطه ای با ویژگیهای خاص خواهند بود که این ویژگیها نیازمند شناسایی در تحقیقات آتی است.
تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی دومین دسته از موانعی است که از دیدگاه صنعتگران باعث عدم شکل گیری همکاری مابین صنایع کوچک و متوسط با دانشگاهها در گذشته شده است. این موضوع در تحقیقات گذشته نیز به دفعات به عنوان یکی از موانع شکل گیری همکاریها یاد شده است (برانل، دست و سالتر، 2010) و(انکراح و عمر، 2015)، (کوماچیو، بونزو و پیتزی2010) و (گوداسایت و نیودسن، 2015). برای نمونه برخلاف صنعت که برای حل مسائل و مشکلات خود به دنبال راه حل های فوری و مقطعی است اکثر پژوهشها و تحقیقات در داخل دانشگاهها دارای افق زمانی بلند مدت می باشند. و همین امر سبب شده تا شکل گیری ارتباط مابین صنایع کوچک و متوسط و دانشگاه با مشکلاتی مواجه شود. مصاحبه شونده کد19 در این باره می گوید:"صنایع کوچک و متوسط به دنبال راه کارهایی هستند که به سرعت مشکل آنها را برطرف کند در حالی که در دانشگاه اکثر فعالیتها بازهی زمانی زیادی دارند". در تحلیل این موضوع باید اذعان کرد که تفاوت دیدگاه بین دانشگاه و SME ها اجتناب ناپذیر است چون اهداف آنها متفاوت است لکن می توان با اقداماتی این دیدگاهها را به هم نزدیک نمود. یکی از این روشها موضوع جانشین پروری در SME ها می باشد. در مصاحبههایی که انجام شد لزوم پرورش جانشین شایسته در این صنایع نمایان شد. البته در ادامهی آن تفویض اختیارات از مدیر/مالک بنگاه به فرد جانشین باید صورت پذیرد.
[1] Technology Transfer Organizations
[2] Technology Transfer Centers
کد مصاحبه شونده | عبارات و نظرات کليدي |
19 | - دانشگاه ها از نیاز واقعی صنعت اطلاعی ندارند.--صنعت ما نیاز به تکنسین دارد نه کارشناس، متأسفانه امروزه خروجی دانشگاه های ما کارشناس می باشد. - صنایع کوچک و متوسط به دنبال راه کارهایی هستند که به سرعت مشکل آنها را برطرف کند در حالی که در دانشگاه اکثر فعالیت ها بازه ی زمانی زیادی دارند. |
20 | - صنایع کوچک و فعالان با تکیه بر تجربیات خود و بزرگ نمایی ضعفهای فضای اداری، نقاط قوت موجود در دانشگاه را تحت الشعاع قرار می دهند و متقابلا طرف مقابل هم مشکل بی سوادی و کم سوادی را مطرح می کند و تا زمانیکه این عدم اعتماد حاکم باشد بستر مناسب برای درک متقابل فراهم نمی شود. -وجود غرور کاذب در دانشگاهیان نیز یکی از موانع ایجاد همکاری است. - به علت فاصله پتانسیلها و عدم شناخت کافی از اهداف یکدیگر متأسفانه همچنان این بستر همکاری حتی در فضای نظری هم فراهم نشده است. |
21 | - متأسفانه دانشگاهها از لحاظ کمی و تعداد گسترش یافته اند. دانشگاههایی کوچک و فاقد امکانات کافی از لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری - نبود هیئت علمی مناسب و... عملا دانشگاهها را به سمت چاپ مدرک کشانده و واحد ارتباط با صنعت یک اتاق در بسته است. |
22 | - راهکارهای شفاف و مشخصی در خصوص ارتباط صنعت و دانشگاه وجود ندارد و تمامی نشستها فقط در حد حرف باقی مانده است، البته تمایلی جدی هم از طرف صنعت وجود ندارد. - با توجه به انتخاب مدیران از طریق رابطه و عدم تخصص در مدیریت کسب و کارها و عدم مسئولیت پذیری مدیران ارشد، تمایلی به ارتباط بین صنعت و دانشگاه وجود ندارد. |
23 | به عنوان عضوي از هيات مديره شهرک صنعتي نصيرآباد، سابقه و تجربه مثبتي از همکاري با دانشگاه نداريم. ولي ما علاقه مند همکاري هستيم. - در شهرک نصير آباد بالاي570 کارگاه وجود دارد که بالاي 90 درصد آنها مالک و مدير هستند و داراي ديدگاه يوميه هستند و ديدگاه بلند مدت ندارند. مديران شرکتها اولين جايي است که بايد روي آن کار شود. - فارغ التحصيلان دانشگاه آماده به کار نيستند. دانشگاه بايد از همان ابتداي ورود دانشجو به دانشگاه آنها را تربيت کند. چون اگر کارآمد نباشد وقتي وارد صنعت مي شود، از آنجائيکه صنعت بيمار است او را بيمار مي کند. ما نيازمند افراد خبره از دانشگاه هستيم. |
24 | - انباشت تجربههای شکست خورده یکی از موانع اصلی در همکاری میان دانشگاه و صنعت است.--صنعت دانشگاه را غیر اجرایی می داند و پر بی راه هم نمی گوید. - صنعت در حال حاضر از نظر امکانات مالی بسیار ضعیف است و توان تحمل کمترین ریسکی را ندارد. به نظر می رسد باید به سمت طرح های کم هزینه، کم ریسک و مبتکرانه پیش رفت. |
25 | - به نظر می رسد گفتمان لازم برای ارتباط صنعت و دانشگاه وجود ندارد. در ابتدای امر می بایست زبان مشترک میان دانشگاه و صنعت ایجاد گردد و پس از آن به دنبال ایجاد ارتباط و همکاری میان آنها باشیم. - صنعت ما وارداتی است، دانشگاه ما هم وارداتی است و اتصال این دو به علت عدم نیاز آنها به یکدیگر دشوار است. |
26 | - الان بين دانشگاه و صنعت ارتباطي وجود ندارد. دانشگاه ضعيف است و قدرت ندارد. - قدم اول در همکاري اينست که من بايد به دانشگاه اعتماد کنم. نياز به نمونه کار وجود دارد. در ابتداي همکاري نبايد مطالبه وجهي از سمت دانشگاه وجود داشته باشد تا دانشگاه را تست کنم. - دانشگاه براي صنعت نقش پدر را دارد لذا بايد با ديد پدرانه به همکاري نگاه کند(حداقل براي صنايع کوچک) - دانشگاه و صنعتگر از توانائيهاي همديگر بي اطلاع هستند. اگر بخواهيد همکاري رخ دهد بايد خدمات بدهيد. |
27 | - مديران صنايع کوچک که از تحصيلات پاييني برخوردار هستند صرفا زبان پول را مي فهمند. تفهيم مزاياي بلند مدت از سوي يک دانشگاهي به اين افراد سخت است.بيشترين مشکل، فارغ التحصيلان ناکارآمد است. مشکل زمان و هزينه کار با دانشگاه است. - صنايع هم راحت طلب هستند و نميخواهند ريسک ارتباط را بپذيرند. |
28 | - متأسفانه مدیران صنایع، تحقیق و توسعه را سرمایه گذاری نمی دانند، لذا هزینه کردن در این مورد را اتلاف منایع می دانند، در بعضی موارد نیز به دلیل جاذبه سفرهای خارجی ترجیح می دهند مشکل را با خارجیها حل کنند.تا زمانی که مسئولین فکر کنند که فناوری قابل وارد کردن است، وضعیت به همین منوال خواهد بود. باید در سطوح مختلف این فرهنگ سازی صورت پذیرد که فناوری را باید هر فرد، صنعت و یا کشور خودش بدست آورد. آنگاه هم دانشگاه و هم صنعت احساس نیاز به هم خواهند داشت. |
جدول 3-خلاصه نظرات مصاحبه شوندگان
سومین دسته از عوامل پر اهمیت موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیزمهای اجرایی و آموزشی در دانشگاه می باشد. این دسته شامل مواردی همچون: عدم کاربردی بودن تحقیقات دانشگاهی جهت رفع مشکلات صنایع کوچک و متوسط؛ عدم وجود ساختار مناسب و انعطاف پذیر در دانشگاه برای جلب همکاری صنایع کوچک و متوسط؛ اشتغال زیاد اساتید به موضوع تدریس و عدم داشتن فرصت کافی برای همکاری و... می باشد که در نظرات مصاحبه شوندههای کد 21 و 22 نیز به آن اشاره شده است و نشان می دهد که اگر دانشگاه تمایل به ایجاد ارتباط با صنایع دارد می بایست در ساختار و ضوابط خود تجدید نظر نموده و سیستم خود، اساتید و حتی کارکنان خود را آماده و مهیا برای تعامل موثر با SME ها نماید. برای رفع این مشکل دانشگاهها به شدت ناگزیر از بازنگری در آیین نامههای داخلی خود و از جمله مهمترین آنها آیین نامه جذب و ارتقا اعضای هیات علمی و آیین نامه شیوه تحصیل دانشجویان تحصیلات تکمیلی با رویکرد فناورانه می باشد.
موانع مالی نیز که در صحبتهای مصاحبه شوندههای کد 24-26-27-28 به عنوان یکی از موانع همکاری ذکر شده در تحقیقات مختلف نظیر(کوماچیو، بونزو و پیتزی2010) و (گوداسایت و نیودسن، 2015) نیز اشاره شده است. این تحقیق نشان می دهد که اهمیت موانع مالی در مقایسه با موضوعاتی نظیر تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی نسبتا کمتر است و لذا در صورت رفع مشکلات فرهنگی امید بیشتری به رفع مشکل مالی می توان داشت. برای رفع این مشکل علاوه بر حمایتهای نهادهای بالادستی در هیات دولت و مجموعه وزارتخانهها، می توان به توانایی نهادهای واسطه ای در تامین مالی و اجرای همکاریهای فناورانه امید داشت. وظیفه این نهادهای واسطه ای در این خصوص شناسایی، عارضه یابی، تعریف پروههای تحقیقاتی کاربردی، جذب اسپانسر و سرمایه گذار و نیز ارائه خدماتی خواهد بود که از طریق افزایش درآمد SME ها و یا کاهش هزینههای آنها تامین مالی مناسبی را برای برقراری همکاری ایجاد نمایند. آنها همچنین قادر خواهند بود برای جذب اعتبارت و کمکهای دولتی و قانونی ( که معمولا با بروکراسی زیادی همراه است و از تخصص و حوصله SME ها خارج است) به SME ها کمک نمایند.
از دیگر موانع، موضوعاتی است که مربوط به ماهیت صنایع کوچک و متوسط می باشد که مصاحبه شوندگان شماره 27-20 نیز به آن اشاره داشته اند. اگرچه برخی از این نواقص ذاتی مثل "ظرفیت جذب" یا "فقدان منابع انسانی متخصص" قابلیت بهبود دارند لکن شرایط همه SMEها اقتضای این بهبود را ندارند و از سوی دیگر نیز دانشگاه توان و حوصله لازم جهت این بهبود را در خود نمی بیند. اینجاست که مجددا نقش نهادهای واسطهای در ایجاد این تعامل و همکاری پررنگ می شود.
در رتبه بندی انجام شده موانع مربوط به معامله از نقطه نظر صنعتگران نسبت به سایر عوامل از اهمیت کمتری برخوردار هستند. اما این به معنای بی اهمیت بودن آن نیست چه اینکه در ادبیات تحقیق محققان بسیاری از جمله (برانل،دست و سالتر، 2010) و (انکراح و عمر، 2015) در همکاریهای دانشگاه و SME ها به موانع مرتبط به معامله اشاره کرده اند.این رتبه بندی صرفا اولویت موانع را نسبت به هم مشخص می کند.
جدول 4-آزمون فریدمن-مقایسه و رتبه بندی گروههای مختلف موانع همکاری
رتبه گروه | میانگین رتبه گروه | نام گروه |
6 | 11.328 | موانع مربوط به معامله |
2 | 13.875 | تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی |
1 | 14.026 | فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطه ای |
4 | 13.125 | موانع مالی |
5 | 12.646 | مسائل مربوط به صنایع کوچک و متوسط |
3 | 13.6325 | موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیسمهای اجرایی و آموزشی در دانشگاه |
بحث و نتیجه گیری
علیرغم تلاشهای صورت گرفته در راستای ایجاد همکاریهای فناورانه میان دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط در سالهای اخیر، متاسفانه هنوز هم شکلگیری این قبیل همکاریها با مشکلات و چالشهای گوناگونی همراه است. در تحقیق حاضر سعی شده است تا برخی از عللی که از دیدگاه صنعتگران مانع شکل گیری همکاری میان دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط شده است، شناسایی شوند. نتایج تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه صنعتگران فقدان ساختار حمایتی و نهادهای واسطهای اصلی ترین دسته از عواملی است که عدم شکل گیری همکاری بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط در گذشته را سبب شده است و پس از آن موانع مربوط به تفاوت دیدگاه و موانع فرهنگی و نیز موانع مرتبط با فرآیندهای اداری و مکانیسمهای اجرایی و آموزشی در دانشگاه به ترتیب رتبههای دوم و سوم را به خود اختصاص داده اند. لذا برای رفع این موانع و براساس تحقیقات و مصاحبههای انجام شده پیشنهادهایی در زمینه ارتقاء و بهبود همکاری دانشگاه با صنایع کوچک و متوسط ارائه می گردد. اعتقاد نویسندگان بر اینست که اگرچه نهادهای حاکمیتی فرادست بطور قطع در عملیاتی نمودن پیشنهادات زیر موثر هستند لکن بر اساس وظایف و اختیارات وضع موجود نیز، دانشگاهها توانایی عملیاتی نمودن پیشنهادات زیر را با همکاری صنایع کوچک و متوسط خواهند داشت:
· ایجاد و تقویت مراکز/شرکتها/ نهادهای واسطهای از طریق بخش غیردولتی در داخل دانشگاه با هدف ایجاد همکاری فناورانه موثر بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط. این مراکز یا شرکتهای خصوصی دارای کارکردهایی نظیر کارکردهای زیر می باشند:
1. کمک به شناسایی و تعریف پایان نامهها و طرح های تحقیقاتی بر اساس نیازهای صنایع کوچک و متوسط و کمک به تجاری سازی و کاربردی نمودن آنها
2. حمایت مالی و پشتیبانی اداری جهت ایجاد همکاری تیمی بین رشته ای و بین دانشکدهای
3. ایجاد شبکه و بستر اطلاع رسانی تعاملی در راستای شناساندن توان و تخصص دانشگاهیان از یک سو و نیز نیازهای صنایع کوچک و متوسط از سوی دیگر وتلاش جهت اعتماد سازی فی مابین
4. طراحی رویدادهای فناورانه در جهت ایجاد و تقویت اکوسیستم کارآفرینی در دانشگاه و صنایع کوچک ومتوسط (مصاحبه شونده ی کد28-25)
· بازبینی و اصلاح آیین نامههای دانشگاهی و لحاظ نمودن میزان همکاری دانشگاهیان با صنایع کوچک و متوسط در ارتقاء جایگاه آنان (اعضای هیات علمی و نیز کارکنان)
· همکاری با دانشگاههای محلی (استانی) جهت کاهش زمان و هزینه همکاری
البته جزئیات این همکاری نظیر نوع قرارداد یا تفاهم نامه1، نحوه تعاملات مالی، مالکیت معنوی، محل استقرار جغرافیایی، و فرآیندهای سیستمی و نرم افزاری پشتیبانی کننده، شرایط و ویژگیهای حداقلی بخش خصوصی برای این ورود به این نوع همکاری با دانشگاه نیاز به مطالعه بیشتر در تحقیقات آتی دارد. لازم به ذکر است که نشانههایی از بروز و ظهور این واسطهها در جامعه دانشگاهی مشاهده می شود چه اینکه محققان در تحقیقات خود به نمونههایی از این شرکتها نظیر شرکت فن بازار بین الملل ایران، شرکت بومرنگ، شرکت تکفا که با دانشگاههای بزرگی مثل دانشگاه علم وصنعت ایران، صنعتی امیرکبیر، شریف، دانشگاه تهران و ... دارای تفاهم نامه همکاری هستند و بعضا نتایج خوبی نیز به دست آوردهاند، از نزدیک صحبت و مذاکره داشته اند.
همچنین برای تحقیقات بعدی موضوعاتی مانند بررسی تأثیر مراکز/شرکتهای واسطهای در افزایش کارآمدی همکاریهای فناورانه، نقش تنظیم قوانین و مقررات حمایتی/ تعهدآور در همکاری، نقش فرهنگ در کاهش موانع همکاری و بررسی شیوههای اعتماد سازی در طرفین همکاری پیشنهاد میگردد.
منابع
1. الیاسی، مهدی، کزازی، ابوالفضل، محمدی، مهدی(1390). بررسی تاثیر تنظیم محیط نهادی بر اثر بخشی همکاریهای فناورانه در صنایع هوافضایی کشور با تاکید بر نقش سازمانهای میانجی. نشریه بهبود مدیریت، دوره 5، شماره 2، 139-158.
2. انصاری، رضا(1391). همکاریهای فناورانه؛ مفاهیم کلیدی و عوامل موفقیت. فصلنامه تخصصی رشد فناوری، 8(30).
3. امین بیدختی، علی اکبر، نعمتی، محمد علی، رضایی، علی محمد، محمدحسینی، سید احمد(1396). طراحی مدلی به منظورتحلیل سطح همکاری دانشگاه و صنعت با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری(ISM). فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، 6(11).
4. دهقانی، امراله، حسینی، هادی(1396). موانع و چالشهای اجرایی در فرآیند همکاری های فناورانه (موردمطالعه: حوزه فناوری نانو ). فصلنامه توسعه تکنولوژی صنعتی، 15(30)، 59-64.
5. رفسنجانی نژاد، سیما(1396). ابزار پیشبرد همکاریهای فناورانه و اقتصاد دانش بنیان. نظام نامه پیوست فناوری.
6. شفیعی، مسعود، آراسته، حمیدرضا(1383).همکاری دانشگاه و صنعت.
7. شفیعی، مسعود، یزدانیان، وحید(1386). توسعه مفهومی ارتباط بین صنعت و دانشگاه: از رهیافتهای عملگرا تا رهیافتهای نهادگرا. فصلنامه آموزش مهندسی ایران، 9(36) ، 81-110.
8. شیری، حامد(1394). بررسی رابطه دانشگاه با صنعت و چالشهای آن: پژوهشی کیفی در بین دانشجویان دانشگاه تهران. نشریه صنعت و دانشگاه، 8(29و30)، 1-10.
9. صفری، سعید، قاضی زاده، مصطفی، طاهری، رضا(1392). بررسی موانع ارتباط اعضای هیأت علمی با بخش صنعت در راستای تحقق دانشگاه کارآفرین. پژوهشنامه مدیریت اجرایی، دوره 5، 5-5.
10. صمدی میارکلایی، حمزه، صمدی میارکلایی، حسین(1392). نظریهها و الگوهای ارتباط میان دانشگاهها و صنعت در اقتصاد دانش بنیان. نشریه رشد فناوری، دوره 9، شماره 35، 59-70.
11. مقیمی، سیدمحمد(1383). کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی(جلد دوم). تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران و مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران.
12. مطهر، سیدهومن(1391). شناسایی عوامل موثر بر کسب مزیت رقابتی در کسب و کارهای کوچک و متوسط و رتبه بندی آنها (پایان نامه چاپ نشده کارشناسی ارشد). دانشگاه سمنان، سمنان.
13. مطهری نژاد، میرزابابا(1388). ارتباط دانشگاه و صنعت اسم رمز توسعه ملی. مجموعه مقالات سیزدهمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، 130.
14. نوری، سیامک، مرادی، یزدان(1396). بررسی روشهای تعامل و همکاری بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط. دومین کنفرانس بین المللی مدیریت و حسابداری. تهران: موسسه آموزش عالی صالحان.
15. یعقوبی فرانی، احمد، حاتمیکیا، نازنین (1394). موانع همکاری دانشگاه و صنعت از دیدگاه استادان دانشگاههای بوعلی سینا و صنعتی همدان. نامه آموزش عالی، 8(32)، 31-51.
16. Ashino, R. (2004). Establishing trust during the formation of technology alliances [J]. Journal of Technology Transfer, 29 (2), 187-202.
17. Anderson, M. (2000). University-Industry Partnerships. Higher Education in the Unites States: An Encyclopedia; Edited by James Forest and Kevin Kinser, ABC-CLIO: Santa Barbara California.
18. Ankrah, S., & Omar, A. T. (2015). Universities–industry collaboration: A systematic review. Scandinavian Journal of Management, 31 (3), 387-408.
19. Bjerregaard, T. (2009). Universities-industry collaboration strategies: a micro-level perspective. European Journal of Innovation Management, 12 (2), 161-176.
20. Bruneel, J., d’Este, P., & Salter, A. (2010). Investigating the factors that diminish the barriers to university–industry collaboration. Research policy, 39 (7), 858-868.
21. Buganza, T., Colombo, G., & Landoni, P. (2014). Small and medium enterprises' collaborations with universities for new product development: An analysis of the different phases. Journal of small business and Enterprise Development, 21(1), 69-86.
22. Chau, V. S., Gilman, M., & Serbanica, C. (2017). Aligning university–industry interactions: The role of boundary spanning in intellectual capital transfer. Technological Forecasting and Social Change, 123, 199-209.
23. Comacchio, A., Bonesso, S., & Pizzi, C. (2012). Boundary spanning between industry and university: the role of Technology Transfer Centres. The Journal of Technology Transfer, 37 (6), 943-966.
24. Dierdonck, R Van., Debackere, K., & Engelen, B. (1990). University-industry relationships: How does the Belgian academic community feel about it? Research Policy, 19 (6), 551-566.
25. Dooley, L., & Kirk, D. (2007). University-industry collaboration: Grafting the entrepreneurial paradigm onto academic structures. European Journal of Innovation Management, 10 (3), 316-332.
26. Fukugawa, N (2005). Characteristics of knowledge interactions between universities and small firms in Japan. International Small Business Journal, 23 (4), 379-401.
27. Garcia-Perez-de-Lema, D., Madrid-Guijarro, A., & Martin, D. P (2017). Influence of university–firm governance on SMEs innovation and performance levels. Technological Forecasting and Social Change, 123, 250-261.
28. Goduscheit, R. C., & Knudsen, M. P. (2015). How Barriers to Collaboration Prevent Progress in Demand for Knowledge: A Dyadic Study of Small and Medium‐Sized Firms, Research and Technology Organizations and Universities. Creativity and Innovation Management, 24 (1), 29-54.
29. Hamel, G., & Prahalad, C. K. (1996). Competing for the Future. Harvard Business Press.
30. Jones, J., & de Zubielqui, G. C. (2017). Doing well by doing good: A study of university- industry interactions, innovationess and firm performance in sustainability-oriented Australian SMEs. Technological Forecasting and Social Change, 123, 262-270.
31. Karlsson, J., Booth, S., & Odenrick, P. (2007). Academics' strategies and obstacles in achieving collaboration between universities and SMEs. Tertiary Education and Management,
13 (3), 187-201.
32. Katila, R., & Mang, P. Y. (2003). Exploiting technological opportunities: the timing of collaborations. Research policy, 32 (2), 317-332.
33. Lin, J. Y. (2017). Balancing industry collaboration and academic innovation: The contingent role of collaboration-specific attributes. Technological Forecasting and Social Change, 123, 216-228.
34. Nummela, N. (2003). Looking through a prism—multiple perspectives to commitment to international R&D collaboration. The Journal of High Technology Management Research, 14 (1), 135-148.
35. Pickernell, D., Clifton, N., & Senyard, J. (2009). Universities, SMEs and innovation frameworks: Think global, act local? Industry and Higher Education, 23 (2), 79-89.
36. Wright, M., Clarysse, B., Lockett, A., & Knockaert, M. (2008). Mid-range universities’ linkages with industry: Knowledge types and the role of intermediaries. Research policy, 37 (8), 1205-1223.
[1] 1- برای مثال یک نمونه تفاهم نامه طراحی شده که حاصل کار تجربی محققین و برگرفته از موضوعات علمی و اجرایی است در پیوست 4 آمده است. این تفاهم نامه برای چهار شرکت در یک دانشگاه اجرایی شد و با سپری شدن حدود دوسال از آغاز همکاری، شرایط و جزییات آن جای بهبود دارد.
پیوست 1-مشخصات افراد مصاحبه شده
رديف | مدرک تحصيلي | سمت علمي/ اجرايي | تاريخ مصاحبه | کد مصاحبه شونده |
1 | دکتری | استاد دانشگاه و مدیر/مالک شرکت | 15/12/96 | 19 |
2 | کارشناسي | سرپرست/مدیر | 15/12/96 | 20 |
3 | کارشناسی ارشد | مالک شرکت | 16/12/96 | 21 |
4 | کارشناسي ارشد | مدير شرکت | 15/12/96 | 22 |
5 | کارشناسي | قائم مقام و عضو هيات مديره شرکت-عضو هيأت مديره شهرک صنعتي نصيرآباد | 15/12/96 | 23 |
6 | کارشناسي ارشد | مدیر و مالک شرکت | 16/12/96 | 24 |
7 | دکتری | پژوهشگر | 15/12/96 | 25 |
8 | ديپلم | مدير عامل شرکت | 15/12/96 | 26 |
9 | کارشناسي ارشد | کارشناس تحقيق و توسعه شرکت | 16/12/96 | 27 |
10 | دکتری تخصصی | مدیر و مالک شرکت | 15/12/96 | 28 |
پیوست 2-آلفای کرونباخ به ازای حذف هر سوال
آلفاي کرونباخ به ازاي سئوال حذف شده | شماره سئوال | آلفاي کرونباخ به ازاي سئوال حذف شده | شماره سئوال |
.861 .863 .861 .857 .868 .868 .874 .866 .859 .855 .863 .858 | Q14 Q15 Q16 Q17 Q18 Q19 Q20 Q21 Q22 Q23 Q24 Q25 | .872 .867 .888 .866 .857 .863 .878 .863 .857 .864 .862 .864 .866 | Q1 Q2 Q3 Q4 Q5 Q6 Q7 Q8 Q9 Q10 Q11 Q12 Q13 |
پیوست 3-آمار توصیفی مربوط به موانع همکاری
انحراف معیار | میانگین | ماکزیمم | مینیمم | تعداد | شماره سوال | انحراف معيار | ميانگين | ماکزيمم | مينيمم | تعداد | شماره سئوال |
.984 | 3.56 | 5 | 2 | 18 | Q14 | .963 | 4.11 | 5 | 2 | 18 | Q1 |
.958 | 3.72 | 5 | 1 | 18 | Q15 | 1.029 | 4 | 5 | 2 | 18 | Q2 |
.963 | 4.11 | 5 | 2 | 18 | Q16 | 1.274 | 3.56 | 5 | 1 | 18 | Q3 |
1.043 | 3.83 | 5 | 2 | 18 | Q17 | .985 | 3.83 | 5 | 2 | 18 | Q4 |
.856 | 3.56 | 5 | 2 | 18 | Q18 | 1.097 | 3.56 | 5 | 2 | 18 | Q5 |
.963 | 3.89 | 5 | 2 | 18 | Q19 | .907 | 4 | 5 | 2 | 18 | Q6 |
.786 | 3.83 | 5 | 2 | 18 | Q20 | 1.237 | 3.67 | 5 | 1 | 18 | Q7 |
1.149 | 3.44 | 5 | 1 | 18 | Q21 | .840 | 3.67 | 5 | 2 | 18 | Q8 |
.840 | 4 | 5 | 3 | 18 | Q22 | .924 | 3.83 | 5 | 2 | 18 | Q9 |
1.199 | 3.56 | 5 | 1 | 18 | Q23 | .675 | 4.11 | 5 | 3 | 18 | Q10 |
1.029 | 3.67 | 5 | 2 | 18 | Q24 | 1.092 | 3.39 | 5 | 1 | 18 | Q11 |
.752 | 4.28 | 5 | 3 | 18 | Q25 | .907 | 3.67 | 5 | 2 | 18 | Q12 |
|
|
|
|
|
| 1.243 | 3.61 | 5 | 1 | 18 | Q13 |
پیوست4:تفاهم نامه همکاری
مقدمه:
بایاد و نام خدا و به منظور ایجاد و گسترش همکاریهای مشترک در جهت تقویت همکاری بین دانشگاه و صنایع کوچک و متوسط، همافزایی دانش و فناوری، توسعه کارآفرینی دانشبنیان و تجاریسازی دستاوردهای پژوهشی دانشگاهیان، این تفاهمنامه بین دانشگاه ... و شرکت ... منعقد می گردد.
ماده یک: طرفین تفاهمنامه
1-1-طرف اول:دانشگاه ...
1-2-طرف دوم:شرکت ...
ماده دو: موضوع تفاهمنامه
2-1-جذب سرمایه و بازاریابی برای شرکتهای دانشبنیان و واحدهای فناور نوپای دانشگاه.
2-2-ایجاد زمینههای حمایتی و تامین مالی انواع طرحهای نوآورانه(از جمله پایان نامهها و ...) در دانشگاه و کمک به فرآیند تجاریسازی نتایج آنها.
2-3-ارائه خدمات مدیریت پروژه و پشتیبانی اداری، مالی و حقوقی در حوزه پژوهش و فناوری به دانشگاهیان دانشگاه.
2-4-ارائه خدمات مشاوره، ترویج و آموزش در حوزه مدیریت کسب و کار و کارآفرینی به/با کمک دانشگاهیان دانشگاه.
2-5-برگزاری سمینار و رویدادهای تقاضا محور با موضوع کارآفرینی و تجاریسازی فناوری در دانشگاه از طریق جلب حمایت و همکاری صنعت، بازار و جامعه.
2-6-اجرای برنامههای آموزشی، ترویجی و کارآفرینانه در جهت تقویت همکاریهای بین صنایع کوچک ومتوسط و دانشگاه.
2-7-مشاركت دوجانبه در برنامههاي مرتبط از طريق اطلاعرساني به شركتها و صنایع کوچک و متوسط فعال در كشور
2-8-همكاري مشترك در زمينه انتشار اخبار دستاوردها و فعاليتهاي فناورانه با استفاده از ظرفيتهاي دو مجموعه
ماده سه: تعهدات شرکت
3-1-شرکت موظف است نسبت به اهداف تفاهمنامه و انجام خدمات موضوع ماده 2 تمام تلاش و کوشش خود را مبذول دارد و گزارش اقدامات خود را هر سه ماه یکبار به دانشگاه ارائه دهد.
3-2-رعایت ضوابط و مقررات و شئونات دانشگاه از طرف شرکت و پرسنل آن الزامیست. همچنین شرکت باید در انجام فعالیتهای خود از عوامل اجرایی و پرسنل صاحب صلاحیت استفاده نماید.
3-3-رعایت کلیه حقوق مالکیت مادی و معنوی و عدم افشای اطلاعات دانشگاه در تمامی موضوعات تفاهمنامه از سوی شرکت الزامیست.
3-4-شرکت موظف است جهت عقد قرارداد با دانشگاهیان یک نسخه قرارداد را به تائید نماینده دانشگاه که در ماده 5 مشخص شده است برساند و در این خصوص حقوق دانشگاه را در نظر بگیرد.
3-5-شرکت لازمست در تمامی اقدامات خود صرفه و صلاح دانشگاه را لحاظ نماید و در صورت ابهام، موارد را از نماینده دانشگاه استعلام نماید.
3-6-کلیه هزینههای برگزاری برنامهها و اقدامات موضوع ماده 2 بر عهده شرکت است و دانشگاه صرفا براساس تعهدات خود مندرج در ماده 4 عمل می نماید.
3-7-کلیه تعهدات مالی، اداری و استخدامی پرسنل شرکت بر عهده خود اوست و دانشگاه در این خصوص تعهدی ندارد.
3-8-شرکت مجاز است نسبت به تامین بودجه جهت اجرای برنامهها و در راستای اهداف تفاهمنامه و با اطلاع دانشگاه از کمک اشخاص حقیقی و حقوقی استفاده نماید.
3-9-شرکت موظف است در عقد قرارداد با دانشگاهیان، ضمن رعایت صرفه و صلاح آنان، ضوابط و مقررات دانشگاه و مقررات عمومی حاکم بر کشور را رعایت نماید.
ماده چهار: تعهدات دانشگاه
4-1-دانشگاه متعهد است با توجه به هدف تفاهمنامه حسب مورد و تقاضای شرکت نسبت به معرفی شرکت به بخشهای مختلف دانشگاه و خارج از دانشگاه اقدام نماید.
4-2-دانشگاه موظف است فضای مناسب (سالن همایش و کلاس و ...) جهت انجام موضوع تفاهمنامه براساس برنامههای اعلامی شرکت و در تاریخهای مورد توافق را در اختیار شرکت قرار دهد.
4-3-دانشگاه متعهد میشود در صورت تعریف کار و برنامه معین و تامین نیرو از طرف شرکت و نیز تائید گزارش عملکرد قبلی شرکت، مکان مناسبی را در محل دانشگاه با شرایط مشخص جهت تاسیس و تجهیز دفترکار در اختیار شرکت قرار دهد.
4-4- رعایت کلیه حقوق مالکیت مادی و معنوی و عدم افشای اطلاعات شرکت در تمامی موضوعات این تفاهمنامه از سوی دانشگاه الزامی است.
4-5-دانشگاه متعهد میگردد در راستای شناسایی ظرفیتهای علمی و اجرایی موجود در دانشگاه به شرکت کمک کند.
ماده پنج: روش اجرای تفاهمنامه
5-1-در این تفاهمنامه نماینده تامالاختیار دانشگاه آقای ... و نماینده تامالاختیار شرکت آقای ... می باشد.
5-2-کلیه توافقات بین نمایندگان صورت جلسه شده و ملاک تصمیم گیریهای بعدی طرفین خواهد بود.
5-3-شرکت (بر اساس برنامه پیوست) نسبت به اجرای مفاد موضوع تفاهمنامه اقدام نموده و گزارش عملکرد خود را هر سه ماه یکبار به دانشگاه تحویل می دهد.
5-4-این تفاهمنامه فاقد تعهد مالی برای طرفین است و در صورت نیاز به انجام خدمات خاص، قرارداد مجزایی میان طرفین منعقد می گردد.
ماده شش: مدت تفاهمنامه
6-1-مدت اعتبار این تفاهمنامه از زمان امضاء یکسال تعیین می شود و در صورت رضایت و توافق طرفین قابل تمدید خواهد بود.
تبصره: در صورت اتمام مدت اعتبار و عدم تمدید تفاهمنامه، انجام کلیه تعهدات ناتمام هریک از طرفین برابر قراردادهای مربوطه الزامی است.
ماده هفت: روش حل اختلاف در اجرای تفاهمنامه
7-1-اختلافات احتمالی در اجرای تفاهمنامه درکمیته ای سه نفره متشکل از نماینده شرکت، نماینده دانشگاه و داور مرضیالطرفین مطرح شده و نتیجه مورد توافق هر دو طرف خواهد بود. طرفین موظفند تا حل نهایی اختلاف، کلیه تعهدات موضوع این تفاهم نامه را به تشخیص داور فوق انجام دهند.
ماده هشت: نسخ تفاهمنامه
8-1-این تفاهمنامه در 8 ماده و دو تبصره و در دو نسخه یکسان در تاریخ ... به امضای طرفین رسیده و از تاریخ امضاء معتبر است. امید است در سایه توجهات حضرت ولی عصر(عج) و همفکری و همکاری متقابل، نتایج ارزشمندی برای کشور حاصل گردد و رضایت خداوند بزرگ را در پی داشته باشد.
نام و امضای طرف اول نام و امضای طرف دوم