The State Policies and Changes Of Food Consumption Patterns; The study of Households in Rasht City from 2005 - 2020: Results of a Qualitative Analysis
Subject Areas :mahya azmayesh asyabsari 1 , نادر مطیعحقشناس 2 , valiolah rostamalizadeh, 3
1 -
2 -
3 - Member of the academic staff, Migration and Urbanization Department, Country Population Research Institute, Tehran, Iran
Keywords: Keywords: State Policies, State, Pretend Consumption, Food Consumption Pattern, Rasht.,
Abstract :
Throughout the history, food and its supply has been the most important concern of human beings. It is obvious that the food system of any country is affected by the cultural, economic and social policies in which the states have a direct influence. The aim of this article is to conduct a qualitative study of the state policies and their effects on the changes in food consumption patterns among the households in Rasht city. It is conducted by a qualitative method and phenomenological approach and the data were collected through an in-depth interview and observation. The sampling method was purposeful and 21 citizens of Rasht city were interviewed. The data obtained from the interviews were analyzed using MAXQDA software. The findings show that the negative consequences of state policies in the 2000s and 2010s dominated the positive consequences. Although the economic and social policies caused many problems for the people with different levels, they also led people towards the optimal economic consumption of the goods. Investigations of the changes occurred in the food consumption pattern among the Rasht citizens show that the categories of demographic and cultural structure, lifestyle change, self distinguishing, the availability of food centers, and the media play a key role in the tendency of citizens towards eating outside. On the other hand, the financial challenges and economic capacity, relatively high food security and adherence to the traditional culture are the reasons tending people towards having the traditional foods.
منابع
- اسفندیاری، ساسان، و سپهوند، احسان، و نبی بیان، صدیقه (1395)، "بررسی تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر امنیت غذایی خانوارهای شهری ایران". همایش اقتصاد کشاورزی ایران.
- امجدی، حوریه، و مطلبی، مسعود، و گنجی، قربانعلی (1399)، "تحلیل مقایسه ای سیاست های اجتماعی رفاهی در دولت های احمدی نژاد و روحانی". مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 12(3)، 191-177
- امیدی، علی، و قلمکاری، آرمین (1398)، "تحلیل رابطه سیاست خارجی و توسعه اقتصادی: مقایسه دولت های خاتمی، احمدی نژاد و روحانی (1376-1396) ". فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، 13(46)، 72-47.
- آزاد ارمکی، تقی، و ظهیرینیا، مصطفی (1389)،"بررسی سنخهای ارزشی و تغییرات فرهنگی در خانواده"، نشریه خانوادهپژوهی، 6(23)، 297-279.
- باقری، معصومه، و رضادوست، کریم، و آوینی، محمود (1395)، "بررسی تاثیر جهانی شدن بر تغییر الگوی تغذیه"، سومین کنفرانس بین المللی پژوهش های نویت در مدیریت، اقتصاد و علوم انسانی.
- بهیان، شاپور، و بیات، فاطمه، و محمدی، اصغر (1400)، "حک شدگی مصرف متظاهرانه"، فصلنامه برنامه ریزی توسعه رفاه اجتماعی، 12(48)، 269-231.
- دهقان، حوریه، و مختاری، علی، و باقری دولت آبادی، علی (1399)، "رویکرد اقتصاد سیاسی به سیاست های اقتصادی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد"، نشریه مطالعات اقتصاد بین الملل، 3(2)، 627-595.
- راسخ، کرامت اله، و مبری، معصومه، و ماجدی، مسعود (1389)، "بررسی نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز) ". زن و مطالعات خانواده، 3(10)، 35-59.
- رحمانی، رهام، و بخشوده، محمد، و زیبایی، منصور (1390)، "تغییرات الگوی غذایی و الگوی مصرف خانواده در ایران؛ تلفیق جدول داده- ستانده و سیستم تقاضای خانوار". نشریه اقتصاد کشاورزی و توسعه، 20(78)، 143-107.
- رضایی قهرودی، زهرا، و مصطفوی، ندا، و افتخاری، سمانه (1392)، "الگوی مصرف در چرخه زندگی خانوارهای شهری"، نشریه رفاه اجتماعی، دوره 13، شماره 49، 234-213.
- جمشیدی ها، غلامرضا، و پرستش، شهرام (1386)، "دیالکتیک منش و میدان در نظریه عمل پی یر بوردیو". نامه علوم اجتماعی، جدید(پیاپی30)، 1-32.
- حسینی، سید صفدر، و پاکروان چروده، محمدرضا، و سلامی، حبیب الله (1395)، "تاثیر اجرای سیاست های هدفمندسازی یارانه ها بر امنیت غذایی در ایران"، فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران، 21(67)، 82-53.
- سفیری، خدیجه، و آراسته، راضیه (1386)، "بررسی رابطه سرمایه اقتصادی زنان با نوع روابط همسران در خانواده". مجله علمی پژوهشی تحقیقات زنان، 2(1)، 147- 114.
- سواری، مسلم، و شعبانعلی فمی، حسین، و دانشور عامری، ژیلا (1392)، "امنیت غذایی و عوامل موثر بر ان در جامعه روستایی شهرستان دیواندره". نشریه پژوهش های روستایی، 5(2)، 311-322.
- سیدمن، استیو (1392)، کشاکش آرا در جامعه شناسی، ترجمه هادی جلیلی، تهران: نشر نی.
- شعبان زاده خوشرودی، مهدی، وگیلان پور، امید، و جاودان، ابراهیم، و رفعتی، محسن (1401)، "تاثیر سیاست ارز ترجیحی بر مصرف مواد غذایی در مناطق شهری ایران". فصلنامه پژوهش های اقتصادی (رشد و توسعه پایدار)، 22(3)، 129-155.
- شیری، محمد، و قاضی طباطبایی، محمود، و صادقی، رسول، و راغفر، حسین (1394)، "بررسی نقش عوامل اجتماعی و جمعیتی در تغییرات الگوی مصرف خانوارهای شهری و روستایی ایران"، فصلنامه توسعه محلی (روستایی- شهری)، 7(1)، 28-1.
- شیری، ظهمورث، و حسن استاد علی، زهرا (1392)، "عوامل موثر بر عملکرد و سیاستگذاری فرهنگی دولت نهم و دهم"، نشریه مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 6(1)، 135-121.
- طریقت، اسفنجانی، علی، و ابراهیمی ممقانی، مهرانگیز، و اصغری جعفرآبادی، محمد، و جعفری وایقان، حامد، و صالح قدیمی، سودا (1395)، "شناسایی الگوهای غذایی غالب در برزگسالان شهر تبریز"، نشریه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، 38(2)، 48-55.
- ضیائی، محمد باقر، و قهرمان زاده، محمد (1395)، "اندازه گیری هزینه های تورمی قیمت مواد غذایی ناشی از اجرای سیاست هدفمندسازی یارانه ها بر خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان". تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی (علوم کشاورزی ایران)، 47(2)، 370-350.
- فرهمند، مهناز، و خرمپور، یاسین، و پارساییان، زهره، و ماندگاری، فرزانه (1393)، "تاثیر مولفههای نوگرایی در حمایت خویشاوندی خانوادههای شهر یزد"، تحقیقات فرهنگی ایران، 7(3)، 177-149.
- فولادی، محمد (1392)، "بازکاوری و نقد نظریه ها و سیاست های جمعیتی با تاکید بر سیاست جمعیتی اخیر ایران". نشریه معرفت فرهنگی اجتماعی، 4(2)، 172-145.
- عبدی، فاطمه، و عطاردی کاشانی، زهرا، و میرمیران، پروین، و استکی، ترانه (1394)، "بررسی و مقایسه الگوی مصرف غذایی در ایران و جهان؛ یک مقاله مروری". مجله دانشگاه علوم پزشکی، 2(5)، 167-159.
- علیزاده اقدم، محمد باقر (1389)، "تحلیل جامعه شناختی سبک غذایی شهروندان تبریزی"، نشریه رفاه اجتماعی، 12(44)، 318-285.
- گیدنز، آنتونی (1377)، پیامد¬های مدرنیته، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر مرکز.
- معاونت پژوهشهای اقتصادی (1396)، تصویری از عملکرد اقتصاد کلان در دولت های مختلف (ویرایش دوم)، دفتر مطالعات اقتصادی.
- محسني، منوچهر (1385)، جامعه شناسي پزشكي، چاپ هشتم، نشر طهوري.
- مهدی زاده ملاباشی، و تورج، آمون، مصطفی (1393)، مبانی شبکه¬های اجتماعی، اردبیل: انتشارات محقق اردبیلی.
- مهاجری، محمد، و حیدرآبادی، ابوالقاسم، و علی رحمانی، فیروزجاه (1399)، "بررسی تأثیر سرمایههای اجتماعی و اقتصادی بر انتخاب الگوهای غذایی شهروندان تهرانی". نشریه پژوهش های جامعه شناسی معاصر، 9(16)، 143-160.
- ﻣﯿﺮﺳلیمانی، ﺣﺴﯿﻦ، و ﻣﺨﺘﺎريﻻﮐﻪ، ﻧﺴﺮﯾﻦ، و ﻣﯿﺮﻫﺎدﯾﺎن، لیلا، و ﮐﺎﻇﻢ ﻧﮋاد ﻟﯿﻠﯽ، اﺣﺴﺎن (1394)، "ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﻨﺪهﻫﺎي اﺿﺎﻓﻪ وزن وﭼﺎﻗﯽ در ﮐﻮدﮐﺎن ﺑﺪو ورود ﺑﻪ دﺑﺴﺘﺎﻧﻬﺎي ﺷﻬﺮرﺷﺖ". ﭘﺮﺳﺘﺎري و ﻣﺎﻣﺎﯾﯽ جامع نگر، 25(77)، 62-55.
- نبوی، سید حمید، و امینی رارانی، مصطفی (1389)، "سیاست های اقتصادی و مشکلات اجتماعی در ایران". فصلنامه رفاه اجتماعی، 10(38)،291-269.
- نوابخش، مرداد، و مثنی، ابوذر (1389)، "بررسی جامعه شناختی تحولات تغذیه درجوامع معاصر". نشریه علوم غذایی و تغذیه، 9(1)، 49-33.
- Al-Jawaldeh, A., Mandy Taktouk, & Lara N. (2020), "Food Consumption Patterns and Nutrient Intakes of Children and Adolescents in the Eastern Mediterranean Region: A Call for Policy Action". Nutrients, 12(11), https://doi.org/10.3390/nu12113345
- Bourdieu, P. (1986), the forms of Capital .New York: Greenwood Press.
- Eby, J. G., Colditz, G. A. (2008), Obesity/Overweight, Prevention and Weight Management.
- Breisinger, Clemens, & Ecker, Olivier (2014), "Simulating economic growth effects on food and nutrition security in Yemen: A new macro–micro modeling approach", Economic Modeling, 43, 100-113.
- Drèze, Jean & Khera, Reetika (2017), "Recent Social Security Initiatives in India", World Development, Elsevier, 98, 555-572.
- Haysom, G. and Tawodzera, G. (2018). "Measurement drives diagnosis and response": Gaps in transferring food security assessment to the urban scale. Food Policy, 74:117-125.
- Farzanegan Mohammad et al. (2015), "Effect of oil sanctions on the macroeconomic and household welfare in Iran: New evidence from a CGE model", MAGKS Joint Discussion Paper Series in Economics.
- Karshenas, Massoud & Moghadam, Valentine M. & Alami, Randa (2014), "Social Policy after the Arab Spring: States and Social Rights in the MENA Region", World Development, vol. 64(C), 726-739.
- Shamah-Levy, Teresa; Mundo Rosas, Verónica; Margarita Flores-De la Vega, María; Luiselli-Fernández, Cassio (2017), "Food security governance in Mexico: How can it be improved", Journal of Management, DOI:10.1016/j.gfs.2017.05.004
- Tunde, O. A., Kuek, T. Y., Mohan, N., G. Rastogi, G., Bhatt, G., Singh, H., Kee, D. M. H. (2023), "Fast food consumption patterns among university students: A case study of McDonald’s in Malaysia". Asia Pasific Journal of Management and Education, 6(2), 104-115.
فصلنامه راهبرد توسعه/ سال نوزدهم/ شماره 2 (پیاپی74)/ تابستان 1402/ 220-193
Quarterly Journal of Development Strategy, 2023, Vol. 19, No.2 (74), 193-220
سیاست دولتها و تغییرات الگوی مصرف غذایی؛
مطالعه خانوارهای شهر رشت طی سالهای 1384 تا 1399 :
نتایج یک تحلیل کیفی
مهیا آزمایشآسیابسری1
نادر مطیعحقشناس2
ولیاله رستمعليزاده3
(تاريخ دريافت 4/4/1402 ـ تاريخ تصويب 6/8/1402)
نوع مقاله: علمی پژوهشی
چكيده
در طول تاریخ، غذا و تامین آن همواره مهمترین نگرانی انسانها بوده است. بدیهی است نظام غذایی هرکشوری متاثر از سیاست های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آنها می باشد که دولت تاثیر مستقیم در اجرای این امر دارد. هدف این مقاله، مطالعه کیفی سیاستهای دولت ها و تاثیرات آن بر تغییرات الگوی مصرف غذایی در میان خانوارهای شهر رشت می باشد. این پژوهش بصورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفته و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق و مشاهده صورت پذیرفت. روش نمونه گیری هدفمند بوده و با 21 نفر از شهروندان شهر رشت مصاحبه بعمل آمد. داده های بدست آمده از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های بدست آمده از تحلیل نظرات مصاحبه شوندگان در رابطه با سیاست های دولت ها نشان می دهد پیامدهای منفی سیاستهای دولت در دهه ی 80 و90 بر پیامدهای مثبت آنها مستولی گشته است. اگر چه سیاست های اعمال شده ی اقتصادی و اجتماعی مشکلات زیادی را برای مردم در سطوح مختلف جامعه ایجاد کرده است، اما از طرفی مردم را به سمت مصرف بهینه ی اقتصادی کالاهای مصرفی سوق داده است. بررسی ها در رابطه با تغییرات الگوی مصرف غذایی شهروندان شهر رشت نشان می دهد مقوله های ساختار جمعیتی و فرهنگی، تغییر سبک زندگی، متمایز دانستن خود از دیگران، گستردگی مراکز تهیه غذا و خدمات متعدد و رسانه ها در گرایش شهروندان به مصرف غذای بیرون نقش اساسی داشته اند و مسائل مالی و ظرفیت اقتصادی، امنیت غذایی نسبتا بالا و پایبند بودن به فرهنگ سنتی از علل گرایش به غذاهای سنتی بوده است.
واژگان کلیدی: سیاستهای دولت، دولت، مصرف متظاهرانه، الگوی مصرف غذایی، رشت.
1-مقدمه
یکی از مسائل مهم در جهان مصرف گرای امروزی توجه به الگوی مصرفی افراد می باشد. الگوی مصرف، به طریقۀ خاص به معنای مصرف اجناس و مواد خوراکی، نوشیدنی، پوشیدنی، و بطور کلی مواد مصرفی (همچون مواد انرژی زا) در یک جامعه اطلاق می شود. سبد غذایی الگویی است که اولا حاوی مقدار مناسبی انرژی باشد و ثانیا موادمعدنی و ترکیبات ضروری در حد نیاز را برآورده نماید. در نهایت، مجموع ترکیبات آن بایستی در شرایط تعادلی و در حد بهینه باشد تا بتواند انرژی لازم را برای انجام فعالیتهای روزانه افراد تامین کرده و مقاومت بدن در مقابل بیماریها را فراهم نماید. به تعبیر دیگر، الگوی مصرف غذایی، شامل طیف وسیعی از رفتارهای مصرف کننده در ارتباط با مواد غذایی شامل مقدار و نوع متداول مصرف انواع مواد خوراکی، طریقه پخت، نگهداری و همین طور ضایعات مصرف مواد غذایی است (عبدی و همکاران،1394 :160). مطالعه الگوی مصرف غذایی به جهت اینکه شاخصی مهم برای تعیین سطح توسعه یافتگی اجتماعی و اقتصادی جوامع می باشد، همواره مورد توجه اندیشمندان و متخصصان حوزه های مختلف، بویژه جامعه شناسان و اقتصادانان، بوده است. مطالعه سبک زندگی و به ویژه الگوی مصرف در جهان مدرن در بین جامعه شناسان به دلیل این که از فردیت و امر شخصی خارج و به عنوان تعیّنات قدرت تبدیل شده است، همواره مورد توجه قرار گرفته است (فوکو 1980: 12). آنچه سبب گرديده است كه امروزه تغذيه به عنوان يك مساله مورد بررسي بوده و ابعاد جهاني آن مورد توجه قرار گيرد، تفاوتي است كه از نظر مصرف سرانه مواد غذایي لازم جهت رشد در سطح كشورهاي مختلف دنيا و در داخل هر كشور ميان گروهها و طبقات مختلف اجتماعي وجود دارد(محسنی،1385 :64). از نظر گیدنز، گزینش یا ایجاد سبک های زندگی و انتخاب نوع مصرف غذایی زیر نفوذ اوضاع و احوالات اجتماعی و اقتصادی صورت می گیرد (گیدنز،1387: 98).
با توجه به مباحث فوق، می توان گفت مفهوم الگوی مصرف غذایی امروزه یک مفهوم پویا و کلان است که متغیرهای سیاست اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اعمال شده از سوی دولت بر آن تأثیر می گذارند. انجام پژوهشی در زمینه تغییرات الگوی مصرف غذایی می تواند در کسب اطلاعات لازم برای دستیابی به سیستم غذایی مطمئن و پایدار، شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای موجود در برنامه سیاست گذاری اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در زمینه الگوی مصرف غذایی، شناخت الگوی مصرف غذایی در طی سالهای 1384 تا 1399 و مقایسه سطح و روند آن، از جمله مواردی می باشند که نشان دهنده ی اهمیت موضوع است. علت تمایز این مطالعه با مطالعات دیگر توجه به سیاستهای تاثیر گذار در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دولت های نهم تا دوازدهم برالگوی مصرف غذایی شهروندان شهر رشت می باشد که در پژوهش های قبلی مورد غفلت واقع شده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی کیفی تاثیر سیاستهای دولت های نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم بر تغییرات الگوی مصرف غذایی خانوارهای شهر رشت طی سال های 1384تا 1399 می باشد. شناسایی تغییرات رخ داده در الگوهای غذایی مردم بواسطه ی سیاست های اتخاذ شده دولت ها از یک طرف ما را در شناخت سبک زندگی افراد جامعه که امروزه به یکی از دغدغه های جدی در ملاحظات مربوط به سبک زندگی تبدیل شده است، یاری می رساند و از طرف دیگر، می تواند در شناسایی بهتر و عملیاتی نمودن سیاست های مناسب و کارکردی در حوزه ی سلامت و الگوهای غذایی موثر بوده باشد.
بیان مساله
سلامت یکی از ابعاد توسعه در هرجامعه محسوب می شود. اهمیت این موضوع تا حدی است که ابعاد سلامت و تغذیه ی انسانی از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که تعیین گرهای زیاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فلسفی بر روی عادت ها و الگوهای غذایی افراد تاثیر می گذارند. اختلال در سلامت افراد و بروز بیماری های مزمن در نتیجه ی پیروی از الگوهای غذایی ناسالم می تواند زنگ هشداری برای تغییرات عمده در الگوهای غذایی افراد در جامعه باشد. برای مثال، سیمون برآورد کرد که در آمریکا عوامل تغذیه ای دلیل 60 درصد از سرطان ها در زنان و 40 از سرطان ها در مردان می باشد. برنامه ها و الگوهای مصرفی نادرست با سرطان های سینه، رحم، کبد، راست روده، کلیه ها، تخمدان، پروستات، تیروئید و مری ارتباط دارند (علیزاده اقدم، 1389 :287).
در این میان، می توان گفت که یکی از عوامل اساسی و کلیدی که در انتخاب سبک غذایی افراد می تواند مؤثر باشد، سیاست های اتخاذ شده دولت ها در تأمین رفاه اجتماعی شهروندان است. مخانکو و وولوهاتیخ (2016) نشان می دهد در کشور روسیه سطح تولید مواد غذایی در اثر تحریم این کشور کاهش یافته است. بطوریکه در سال 2015 در مقایسه با سال2013، بیشترین محصولاتی که از تحریم ها آسیب دیده اند، شامل ماهیهای یخ زده (با افزایش قیمت 52 درصد)، روغن آفتابگردان (43درصد)، سیب(38 درصد)، کره و گوشت گاو (29درصد) می باشند؛ در حالی که نرخ تورم روسیه در سال2015، حدود 13 درصد بوده است. همچنین، فرزانگان و همکاران (2015)، اثرات تحریم نفت بر اقتصاد ایران و رفاه خانوارهای ایرانی را مورد بررسی قرار داده و نتیجه گرفته اند که رفاه همه گروه های درآمدی شهری و روستایی کاهش یافته و مساله مهمتر اینکه خانوارهای پردرآمد، بیشتر از خانوارهای کم درآمد از تحریم ها متاثر شده اند. الگوی مصرف خانوار در ایران یکی از مهمترین موضوعاتی است که از تغییرات اجتماعی و جمعیتی و سیاستی بسیار تأثیر پذیرفته است. توجه به مسئله تخصیص منابع محدود کشور و مدیریت جمعیتی الگوی مصرف خانوارهای کشور سبب شده است تا بررسی تغییرات الگوی مصرف و عوامل مؤثر بر آن از اهمیت بالایی برخوردار باشد (شیری و همکاران، 1394: 32). از سوی دیگر، توزیع امکانات و خدمات اجتماعی – اقتصادی نیز متأثر از سیاست های دولتها است بطوریکه هر گونه نابرابری در توزیع خدمات در سطح جامعه می تواند بصورت مستقیم و غیر مستقیم بر سبد غذایی و الگوهایی غالب غذایی مردم تاثیر داشته باشد. بر این اساس، در تحقیق حاضر تلاش شده است تا تاثیر سیاستهای دولت های نهم تا دوازدهم بر تغییرات الگوی مصرف غذایی در میان خانوارهای شهر رشت طی سال های 1384تا 1399 مورد بررسی قرار بگیرد.
2-تاملات نظری پژوهش
الگوی مصرف غذایی شامل طیف وسیعی از رفتارهای مصرف کننده در ارتباط با مواد غذایی است که شامل مقدار و نوع متداول مصرف مواد خوراکی، طریقه پخت، نگهداری و همین طور ضایعات مصرف مواد غذایی است (عبدی و همکاران،1394: 162). الگوی مصرف غذایی یکی از مؤلفه های سبک زندگی است. به نظر وبر، سبك زندگي مفهومي است كه تعيين كننده هاي اجتماعي دارد. به نظر وی، "انتخاب" بزرگ ترين عامل در عملياتي كردن سبك زندگي افراد است و در نتیجه ی انتخاب است که افراد به شانس هاي زندگي خود دست می یابند که بيشتر تحت تأثير شرايط اجتماعي و ساخت هاي اجتماعي است (علیزاده اقدم، 1389: 286). پیر بوردیو4، هم جايگاه فرد در طبقه را تعيين كنندة نوع مصرف مي داند و هم نوع مصرف را معرف جايگاه افراد در جامعه مي داند. به نظر بورديو، با وجود حذف همة موانع در مقابل حركت آزاد كالا، مصرف امری افسار گسيخته نيست، بلكه منش آن را كنترل مي كند و از يك نظم پنهان تبعيت مي كند (جمشيديها و پرستش، 1386: 18). به نظر بورديو، موقعيت عامل در زمينة اجتماعي بستگي به حجم و ميزان سرمايه (اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي) دارد و اين خود رفتار و سبك زندگي افراد را تحت تأثير قرار مي دهد (سیدمن،1393 :198). گیدنز در بازنمایی و تبیین مفهوم طبقه، به عوامل فرهنگی، الگوهای مصرف و سبک زندگی تأکید نموده و مانند بوردیو از اقتصاد و اشتغال در تعیین طبقه و جایگاه افراد در نظام قشربندی اجتماعی فاصله می گیرد. از نظر گیدنز، در جامعه مدرن نمادها و علائم مربوط به مصرف، نقش بیشتری در زندگی روزانه ایفا می کنند و مصرف قبل از هر چیز با انتخابهای شخصی متناسب است. از این رو، هویت های شخصی به میزان زیادی گرداگرد انتخابهای سبک زندگی ساخت می یابند (گیدنز،1387 :86). تورستين وبلن5، از جامعه شناسانی است که در کتاب « نظریه طبقه تن آسا6 » به تشریح نقش الگوی مصرف در تعیین جایگاه طبقاتی افراد پرداخته است. یکی از مفاهیمی که از دل نظرات وبلن استخراج می شود، مفهوم «رقابت7» است. از نطر وبلن، رقابت سر منشاء برخی از تحولات شگرفی شد که بسیاری از عادات و رفتار انسان و جوامع انسانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد (کوزر، 1393: 363). باتوجه به مطالب بیان شده و بر اساس نظریه های بوردیو، گیدنز و وبلن، در جامعه امروزی انتخاب الگوی مصرف نشان دهنده هویت و تمایز دهنده گروههای اجتماعی از یکدیگر است. الگوی مصرف افراد محصول برخورداری از سرمایه ها (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی) است. باتوجه به نقش محوری دولت ها به مثابه بازیگر اصلی سیاست اجتماعی در ایران، این تلقی وجود دارد که میزان سرمایه های اجتماعی کنشگران اجتماعی، تحت تأثیر رویکردها و سیاستهای اتخاذ دولت هاست؛ بنابراین، این پژوهش درصدد مطالعه نقش سیاست های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی دولتها از سال 1399-1384 در تعیین تغییرات الگوهای مصرف غذایی در میان خانوارهای شهر رشت است.
3-پیشینه تحقیق
شعبان زاده و همکاران (1401) در تحقیقی به بررسی "تاثیر سیاست ارز ترجیحی بر مصرف مواد غذایی در مناطق شهری ایران" پرداختند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که اجرای سیاست یارانه ارز ترجیحی، هزینه های زیادی را به دنبال داشته و به علت ناکامی در کنترل افزایش قیمت ها، نتوانسته است ثبات مصرف مواد غذایی هدف را بین خانوارها تضمین کند. در مقابل، موافقان اجرای این سیاست، معتقدند که تأثیر سیاست ارز ترجیحی در کنترل نوسانات و رشد قیمت محصولات در بازار نهایی و در نهایت، مصرف خانوارها، قابل ملاحظه بوده است.
مهاجری و همکاران(1399) در مقاله ای با عنوان" بررسی تأثير سرمایه های اجتماعی و اقتصادی بر انتخاب الگوهایی غذایی شهروندان تهرانی" دریافتند که افراد برخوردار از سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی بيشتر و طبقه اجتماعی بالاتر، الگوی غذایی سالمتری را انتخاب کرده اند.
ضیایی و همکاران (1395) در پژوهشی با عنوان" اندازه گیری هزینه های تورمی قیمت مواد غذایی ناشی از اجرای سیاست هدفمندسازی یارانه ها بر خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان" نشان دادند که خانوارهای استان سیستان و بلوچستان به طور میانگین11008222ریال از درآمد خود را به سبب افزایش قیمت مواد غذایی بعد از اجرای فاز نخست هدفمندسازی یارانهها (تا پایان سال 1390) از دست دادهاند. این مبلغ معادل 73/61 درصد از بودجهی غذایی و 94/19 درصد از کل درآمد آنها است.
اسفندیاری و همکاران(1395) در پژوهشی با عنوان" بررسی تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر امنیت غذایی خانوارهای شهری ایران" با استفاده از دادههای سری زمانی 1399 -1361 نشان میدهند که در کوتاه مدت و در بلندمدت متغیرهای شاخص قیمت غذا و نرخ ارز تأثیری منفی، و تولید ناخالص داخلی تأثیری مثبت بر امنیت غذایی خانوارهای شهری داشتهاند. شیری و حسن استاد علی(1392) در پژوهشی با عنوان "عوامل موثر بر عملکرد و سیاستگذاری فرهنگی دولت نهم و دهم" نشان دادند که مهمترین عوامل موثر بر عملکرد و سیاستگذاری فرهنگی دولت عبارتند از جذب مدیران کارآمد و مجرب، سیاست زدگی مدیریت فرهنگی، تعدد نهادهای متولی، وجود دستگاه های ناظر فرهنگی، قابل اجرا بودن دستورالعمل ها و بخشنامهها، شتابزدگی در تصمیم گیری های کلان کشور در حوزه فرهنگی، نظاممندبودن تصمیم گیریها، هماهنگی اهداف کمّی و کیفی در حوزه فرهنگی، روزآمد بودن قوانین و همچنین تعامل سازمانهای فرهنگی با یکدیگر. نوابخش و مثنی(1389) در پژوهشی با عنوان "بررسي جامعه شناختي تحولات تغذيه در جوامع معاصر" دریافتند که در جوامع كنوني تغذيه تنها امري در جهت رفع نيازهاي اوليه همچون گرسنگي و تشنگي همچون گذشته نيست، بلكه بخشي از فعاليتهاي اجتماعي روزمره بشر است كه ارزش نمادين داشته و از جهتي معرف نوع خاصي از يك ماده غذايي بوده و نشان دهنده تعلق به قشر يا طبقه اجتماعي از جامعه است كه آنها از اين طريق سعي در جداسازي خود از ديگر طبقات و اقشار جامعه دارند. همچنین، برخي مواد غذايي كه در جامعه مجاز و قابل مصرف مي باشد ممكن است در جامعه اي ديگر با ممنوعيت مصرف همراه باشد كه اين تفاوت خود ناشي از فرهنگ و ارزشهاي حاكم بر آن جامعه است. تانده و همکاران8 (2023) الگوهای مصرف غذاهای آماده را در بین دانشجویان دانشگاه های مالزی مورد بررسی قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که عواملی همچون طعم، قیمت، راحتی و سهولت در دسترسی، تبلیغات و عادات غذایی به طور قابل توجهی بر الگوهای مصرف مک دونالد در بین دانشجویان دانشگاه مالزی تأثیر می گذارند. الجاوده و همکاران9 (2020) الگوهای مصرف مواد غذایی و میزان دریافت مواد مغذی کودکان و نوجوانان را در منطقه مدیترانه شرقی مورد مطالعه قرار دادند. نتایج حاکی از مصرف کم میوهها، سبزیجات و فیبر، مصرف ناکافی آب، شیر و محصولات لبنی، همراه با مصرف بالای چربی، چربی اشباع شده و نوشیدنیهای شیرین شده با شکر، و همچنین مصرف مکرر مواد مغذی و پر انرژی در میان افراد مورد مطالعه می باشد.
هایسوم و تاودزرا10 (2018)، در پژوهشی به بررسی و ارزیابی مشکلات امنیت غذایی در مقیاس شهری پرداختند. نتایج نشان داد که برای پاسخگویی به ناامنی غذایی شهری و اطلاع رسانی و آگاه کردن سیاست گذاران شهری جهت اولویت دهی به سیاست های تامین امنیت غذایی یک ابزار مناسب مورد نیاز می باشد. شامه لوویا11 و همکاران(2017) در مقالهای به بررسی "چگونگی بهبود مدیریت امنیت غذایی در مکزیک" پرداختند. نتایج نشان داد مکزیک در حال حاضر فاقد استراتژی غذایی و تغذیه ملی جهت اطمینان از امنیت غذایی مردم می باشد. ضمن اینکه استراتژی های دائمی یا بلند مدت در زمینه ی مدیریت مواد غذایی و تغذیه میتواند بهترین راهکار در این زمینه باشد.
بریسینگر و اکر12(۲۰۱۴) به شبیهسازی تأثیر رشد اقتصادی بر غذا و امنیت غذایی در یمن پرداختد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهند رشد اقتصادی سریع برای بازگشت سطح امنیت غذایی به دوران قبل از بحران در یمن ضروری می باشد.
در مجموع، بررسی مطالعات داخلی و خارجی نشان میدهد، همه پژوهشگران به یکی از جنبه های تغییرات مصرف غذایی پرداختهاند، اما نکته مهم اینکه در همه پژوهش ها صرفاً از روش اسنادی یا پیمایش استفاده شده است، در حالی که در این تحقیق تلاش می شود با اتخاذ روش پدیدار شناسی و با ابزار مصاحبه به تغییرات الگوی مصرف غذایی در میان خانوارهای شهر رشت پرداخته شود.
4-روش پژوهش
با توجه به اهداف پژوهش، روش پژوهش کیفی است. به منظور تبیین ساختار ذات تجربه زیسته از پدیده تغییرات الگوی مصرف غذایی و جستجوی وحدت معنایی و توصیف درست آن از روش پدیدار شناسی استفاده شده است. روش بکار گرفته در این پژوهش، پدیدارشناسی توصیفی (متعالی) است. روش نمونهگیری در این تحقیق، هدفمند- نظری است. بر این اساس، افرادی که اطلاعاتی در خصوص تاثیرات سیاستهای دولتها بر الگوی مصرف غذایی شهروندان شهر رشت دارند، شناسایی و با هماهنگی تلفنی قرار مصاحبه با آنها تعیین شد. بدلیل اینکه حجم نمونه در تحقیقات کیفی، ارتباط تنگاتنگي با ميزان اشباع پذيري دارد، لذا تا کامل شدن تمام سطوح مقوله های پارادایمی، مصاحبه با 21 نفر ادامه یافت. گردآوری داده های کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام گرفت. محورهای مورد نظر برای مصاحبه نیمه ساخت یافته عبارتند از:1- تجربه تغییرات مربوط به الگوی مصرف غذایی خانوارها با انجام برنامه هدفمندی یارانه ها، سهمیه بندی بنزین، بیمه کارگران، سهام عدالت و پزشک خانواده.2- تغییرات مربوط به حوزه ها و مکان های پدیدار شدن الگوهای مصرف غذایی طی سالهای1399-1384 از جمله حضور در سفره خانه های سنتی، رستوان ها، تالارهای پذیرایی، کافی شاپ ها و.... جهت سهولت در كدگذاري و تقليل داده ها از نرم افزار (MAXQDA) استفاده شده است.
5-یافته های پژوهش
یافته های بدست آمده از تحلیل نظرات پاسخگویان بدین شرح می باشد.
جدول شماره (1)- تلخیص یافته های تحقیق
تم های اصلی | مقولات استخراج شده |
---|---|
تغییرات الگوی مصرف غذایی خانوارهای استان گیلان | الف: افزایش میزان استفاده از غذاهای بیرون: تغییرات ساختار جمعیتی نقش فرهنگ مصرفی شهر، سبک زندگی، تغییرات در نهاد خانواده مصرف متظاهرانه، نقش رسانه ها |
ب: افزایش میزان استفاده از غذاهای سنتی: بازتولید فرهنگ سنتی، توجه به امنیت غذایی، ضعف سرمایه اقتصادی | |
سیاست دولت های نهم،دهم و یازدهم، دوازدهم در حوزه های تاثیرگذار بر مصرف غذایی خانوارها | سیاست های خارجی دولت نهم ودهم: نادیده انگاشتن سازمان های بین المللی، سیاست دشمنی نسبت به رژیم صهیونیستی، انتقاد از قدرت های بزرگ غربی بوسطه سیاست های مداخله جویانه آنها، نقد ترتیبات مربوط به تسلیحات هسته ای، انتقاد از روابط میان کشورهای شمال و جنوب دولت یازدهم و دوازدهم: تغییر سیاست های خارجی و گشوده شدن دروازه های کشور، شروع مذاکرات هسته ای با 1+5، دستیابی به توافق هسته ای، تثبیت حق غنی سازی |
سیاست های اقتصادی دولت نهم ودهم: طرح تحول اقتصادی (سیاست های پرداخت مستقیم یارانه)، طرح مسکن مهر، وام مسکن، بیمه های روستایی؛ طرح صندوق مهر امام رضا؛ احداث بنگاه های زود بازده دولت یازدهم و دوازدهم: آزاد سازی قیمت ها، حذف یارانه دولتی برای بعضی از کالاها، افزایش قیمت بنزین | |
سیاست های اجتماعی دولت نهم ودهم: مسکن مهر ، طرح پزشک خانواده یازدهم و دوازدهم :طرح مسکن امید، مسکن قسطی کارکنان دولت، طرح بازآفرینی، وام ودیعه مسکن، گرفتن مالیات از خانه های خالی؛ طرح تحول نظام سلامت | |
تاثیرات سیاست های دهه های 80 و 90 در تغییرات الگوی مصرف غذایی | الف: پایین آمدن قدرت خرید مردم، کاهش امنیت غذایی ب: مصرف بهینه ی اقتصادی |
5-1- شناسایی تغییرات الگوی مصرف غذایی خانوارهای استان گیلان
الگوی مصرف غذایی شامل طیف وسیعی از رفتارهای مصرف کننده در ارتباط با مواد غذایی شامل مقدار و نوع متداول مصرف انواع مواد خوراکی، طریقه پخت، نگهداری و همین طور ضایعات مصرف مواد غذایی است (عبدی و همکاران،1394 :160). تغییرات در الگوهای غذایی افراد می تواند زمینه ی ایجاد تغییرات در قیمت مواد غذایی و محصولات و خدمات وابسته، مخارج خانوارها و تغییرات الگوی مصرف را فراهم آورد (رحمانی و همکاران، 1390: 110). در جامعه ی مورد مطالعه، شهر رشت، تحلیل نظرات پاسخگویان نشان می دهد که الگوی مصرف غذایی ساکنان شهر رشت در دو دهه ی اخیر به دو دسته تقسیم شده است:
5-1-1- افزایش میزان استفاده از غذاهای بیرون
بررسی ها و یافته های بدست آمده از تحلیل مصاحبه ها حاکی از این است که الگوی غذایی ساکنان رشت در دو دهه ی اخیر تغییرات دوگانه ای است که مسائل مرتبط با سطوح خرد و کلان جامعه در رواج این مساله در جامعه نقش داشته اند. در نتیجه ی تحلیل دیدگاه های پاسخگویان مقوله های زیر به عنوان عوامل اصلی تاثیرگذار بر تغییرات در الگوی مصرف غذایی مردم رشت شناسایی شدند.
1. تغییرات ساختار جمعیتی: اهمیت شناخت تحولات ساختار جمعیتی را می توان در چگونگی تدوین برنامه های آموزشی، بهداشتی، و تربیت نیروی متخصص در جامعه بیان نمود (فولادی، 1392 :147). بررسی نظرات پاسخگویان در زمینه تغییرات رخ داده در الگوهای مصرف غذایی شهر رشت حاکی از این است که تغییرات رخ داده در ساختار جمعیتی در دو دهه ی اخیر و با توجه به جوان بودن بخش عظیمی از جمعیت کشور، الگوهای غذایی آنها نیز دچار یک سری تغییرات شده اند. بطوریکه اگر در دو دهه ی اخیر گرایش مردم بیشتر به سمت غذاهای سنتی و خانگی بود، این فرایند دچار تغییراتی شده و بیشتر جوانان بنا به دلایل مختلف غذاهای آماده ر ا بر غذاهای سنتی ترجیح می دهند.
«امروزه غذای بیرون بر غذای خانگی در بین نوجوانان وجوانان غالب شده است» (مصاحبه شونده ی 50 ساله دانشجو دکتری)
« به اعتقاد من با ظهور نسل های جدید و کاهش تعداد اعضای خانوار گرایش به غذای بیرون بیشتر شده است» (مصاحبه شونده ی 49 ساله دانشجوی دکتری)
«در بحث تغذیه می توان گفت تغذیه خیلی تغییرات داشته ازجمله غذاهای اماده رستورانی بیشتر مورد پسند جوانان شده است» (مصاحبه شونده ی 50 ساله استاد دانشگاه)
در این زمینه می توان گفت کاهش بعد خانوار در دهه های اخیر، جوانی جمعیت، سن جمعیت و همچنین ظهور نسل های جدید با تنوع غذایی بالا در گرایش به مصرف غذاهای آماده بجای غذاهای سنتی نقش بسزایی داشته اند. از این رو، شاخص جمعیت و تغییرات جمعیتی از جمله موارد تاثیر گذار بر تغییرات الگوهای غذایی مردم رشت شناسایی شده اند.
2. فرهنگ مصرفی شهر: از نظر فدرستون13، فرهنگ مصرفی در جامعه مدرن این ایدئولوژي را ترویج میکند که بدن ناقل لذت و خودابزاري است و در زمینههای اجتماعی کنونی، ظاهر زیبای فرد، بهصورت مهمترین عنصر پذیرش و مقبولیت اجتماعی افراد درآمده است. در فرهنگ مصرفی تصاویر بدنهای زیباي جنسی و در طلب لذت، فراغت و نمایش تأکیدي بر اهمیت ظاهر و چهره است. به اعتقاد وی، افراد براي اثبات تعلق خود به گروهها و تضمین امنیت عضویتشان ناچارند که طبق قوانین معینی که اغلب تحت عنوان "مد" ارائه میشود، پوشش، شکل و آرایش بدن خود را تنظیم بکنند (راسخ و همکاران، 1389: 41). بررسی نظرات پاسخگویان در رابطه با گرایش شهروندان شهر رشت به غذاهای بیرون نشان می دهد که فرهنگ حاکم بر محیط زندگی در شهر رشت در تغییرات الگوی مصرف نقش مهمی داشته است. مقوله هایی همچون گرایش بیشتر به تفریح و اوقات فراغت، توریست پذیری شهر رشت، تنوع غذایی بسیار بالا موجب شده است که ساکنان این شهر به سمت مصرف غذاهای بیرون تمایل بیشتری داشته باشند.
«همانطور که مستحضر هستید، رشتی ها خیلی خوش گذران و شیک پوش و اهل تفریح و گردش و سینما بودند و غذاهای بیرون و سفره خانه و رستوران را به خانه ترجیح می دهند»( مصاحبه شونده ی 60 ساله)
« وجود فرهنگ غذایی غنی و تنوع بسیار بالا بخشی از مردم بخاطر تنوع ماهی یکبار غذای بیرون را صرف می کنند» (مصاحبه شونده ی 43 ساله دارای مدرک کارشناسی ارشد)
همانگونه که در نظرات مصاحبه شوندگان نیز مشاهده می شود، شهر رشت که به عنوان یک شهر خوراک شناس و خلاق در حوزه ی غذا شناخته شده است، در ایجاد تغییرات الگوهای غذایی مردم نقش مهمی داشته است. این امر منجر به جذب گردشگران و توریست ها به این شهر شده است. با گسترش فضاهای تفریحی و تنوع غذایی بالا، امکان ظهور سبک های جدید غذایی در این شهر به مراتب بیشتر می باشد. موارد مذکور در تقویت فرهنگ غذایی از یک طرف و ظهور سبک ها و الگوهای غذایی جدید از طرفی دیگر نقش انکارناپذیر داشته است.
3. سبک زندگی: دگرگونیهای فرهنگی-اجتماعی در دههی اخیر مدرنیته، اصلیترین مضمون مورد توجه گیدنز است. گیدنز همانند بوردیو، با مسئله رقابت میان جامعهشناسی کلان و خرد یا رقابت میان دیدگاههایی که تآکید بر عاملیت یا ساختار دارند، سر و کار دارد. در متن نظم و ترتیبات مابعد سنتی، خود مبدل به یک پروژه بازتابی میشود (گیدنز، 1377: 375). بررسی نظرات پاسخگویان حاکی از این است که با ورود به دوران مدرن، سبک زندگی افراد تغییر کرده و ریتم تند و سریع زندگی و اشتغال در بیرون و مسائلی از این نوع انعکاسی از مک دونالیزه شدن زندگی (بنا به تعبیر ریتزر) می باشد.
«به نظر من جامعه ی مدرن امروزی باعث تغییراتی در هنجارها و ارزشهای جامعه شده و اگر در گذشته خانواده ها بیشتر ترجیح می دادند که در وعده های غذایی دور میز غذا یا سفره جمع بشوند، دیگه امروز نه فرصت این کار هست و نه این کار دیگر یک ارزش حساب می شه. چون همین دور هم بودن را می توان در رستوران هم با شکلی جدیدتر تجربه کرد» ( مصاحبه شونده ی 45 ساله)
تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی مردم درقالب تغییرات فرهنگی، تغییرات و دگرگونی های ارزشی و هنجاری، آیارتمان نشینی، گسترش فرهنگ هم نشینی در شهر رشت همگی در افزایش میزان گرایش ساکنان شهر رشت به مصرف غذاهای آماده نقش بسزایی داشته اند.
4. تغییرات در نهاد خانواده: نهاد خانواده به عنوان یکی از نهادهای اولیه و اساسی جامعه از گذشته تا الان نقشها و کارکردهای مختلفی را برعهده داشته است (آزاد ارمکی و ظهرینیا، 1389: 281). با گذر زمان نهاد خانواده دچار یک سری تغییرات اساسی شده است. اینگلهارت درباره تغییر فرهنگها بر این باور است که هر فرهنگ، رهیافت مردم را در تطابق با محیطشان نشان میدهد، و این رهیافت در بلندمدت، دگرگونیهاي سیاسی، اقتصادي و تکنولوژي را تبیین میکند (فرهمند و همکاران، 1393: 83). تحلیل و بررسی نظرات پاسخگویان نشان می دهد که ورود زنان به بازار کار و اشتغال آنان از یک طرف و نبود زمان کافی برای تهیه ی غذا در خانه موجب شده است که بیشتر خانواده ها به سمت مصرف غذاهای آماده روی بیاورند.
« استفاده از غذای بیرون از خانه قاعدتا بیشتر شده به علت اینکه بیشتر اعضاء خانواده شاغل هستند و به دلیل محدودیت زمان علاقه زیادی به گذاشتن وقت برای خوردن غذا داخل خانواده ندارند و به غذاهای بیرون و آماده روی می آورند» (مصاحبه شونده ی 35 ساله متخصص تغذیه)
« اشتغال زنان در بیرون از خانه باعث محدود شدن زمان پخت غذاهای خانگی شده و در نتیجه خانواده ها مجبور هستند که از بیرون غذا را تهیه کنند» (مصاحبه شونده ی 45 ساله دکتری)
تغییرات و تحولات صورت گرفته در سبک زندگی افراد بر الگوهای رفتاری خانواده ها نیز تاثیر داشته است. تغییرات دیگر ایجاد شده در نهاد خانواده شامل بروز آسیب های اجتماعی و در نتیجه ظهور خانواده های تک والدی منجر به کم رنگ شدن توجه خانواده ها به غذاهای خانگی و سنتی شده است. بطوریکه این خانواده ها در نتیجه ی عدم حضور سر سفره و دور میز جهت صرف وعده های غذایی ترجیح می دهند وعده ی غذایی خود را از بیرون تهیه بکنند.
5. مصرف متظاهرانه: مفهوم "مصرف متظاهرانه14" برای اولین بار توسط وبلن در قالب نظریه تن آسا (1889) مطرح شد. وبلن، مصرف متظاهرانه را به نمایش عمومی مایملک، شیوه زندگی و رفتار ارتباط می دهد به گونه ای که وضعیت مرفه، متظاهرانه به دیگران فهمانده می شود و این، به قصد کسب تایید یا برانگیختن رشک دیگران انجام می شود، تعریف کرده است. این الگوی غیر ضروری و متظاهرانه ی مصرف از مهم ترین مسائلی است که جوامع عصر حاضر با آن مواجه می باشند (بهیان و همکاران، 1400: 233). بررسی نظرات پاسخگویان حاکی از این است که گرایش بیشتر افراد به سمت مصرف غذاهای بیرون نه از روی ضرورت بلکه با هدف متمایز ساختن خود از دیگران (مطابق دیگاه بوردیو) می باشد.
«بیشتر افراد از روی چشم و هم چشمی و برای با کلاس نشان دادن خود به سمت رستوان و غذاهای بیرون می روند تا با این روش خودشان را از طبقات دیگر جامعه حداقل در بحث مصرف جدا بکنند» (مصاحبه شونده ی 45 ساله دانشجوی دکتری)
6. رسانه ها: در رابطه با تاثیر رسانه ها بر تغییرات الگوی تغذیه ای مردم می توان به نظریه گلوله جادویی15 اشاره کرد. این نظریه بر تاثیر رسانه ها بر مخاطبان اشاره دارد. این نظریه تاکید دارد که پیامهای رسانهای به طور یکسان و یکنواخت به همه مخاطبان می رسد و تاثیر مستقیم و فوری برجا میگذارد. از طرفی، نظریه تزریقی هم نشان می دهد که رسانه ها نه تنها نگرش مردم بلکه رفتار آنها را نیز می توانند تغییر دهند. بر اساس این تئوری، مخاطبان به طور مستقیم به رسانهها مرتبط هستند و تاثیر رسانهها بر نگرش و رفتار آنها، خیلی سریع اتفاق می افتد (مهدیزاده،53:1393). همانگونه که از نظرات پاسخگویان نیز بر می آید، رسانه های مکتوب و شفاهی و فضای مجازی در گرایش مردم به مصرف غذاهای بیرون نقش بسیار زیادی داشته اند.
«به نظر می رسد این تغییرات بیشتر ناشی از تبلیغات رسانه ای چون ماهواره، شبکه های اجتماعی، جوانی حمعیت باشد. در این بین، ترویج زندگی غربی و تبلیغ غیر مستقیم آن در ایران توسط رسانه های گروهی بویژه استفاده از غذاهای بیرونی بعنوان نمادی از رفاه و تفریح در جوامع غربی توانسته نقش اساسی را در تغییر گرایش ها و رجحان افراد داشته باشد» (مصاحبه شونده ی 49 ساله فرهنگی)
« از بعد فرهنگی، تبلیغات صورت گرفته در فیلم و سریال ها، در فضای مجازی بلاگرها افرادی که تبلیغ غذایی می کنند در رستوران ها در تبلیغ غذا نقش دارند» (مصاحبه شونده ی 35 ساله متخصص تغذیه)
7. مک دونالدی شدن: ریتزر در تعریف مفهوم "مکدونالدی شدن" اشاره به فرایندی دارد که از طریق آن اصول رستوران فست فود به تدریج در بخش های بیشتری از جامعه (آمریکایی) و همین طور سایر نقاط جهان غلبه می کند (باقری و همکاران، 1395: 68). همین مساله در منطقه مورد مطالعه در این تحقیق، شهر رشت نیز صادق می باشد؛ گستردگی مراکز تهیه و توزیع غذاهای آماده در سطح شهر نسبت به مراکز تهیه ی غذاهای سنتی باعث شده است که تاثیر بیشتری بر الگوهای تغذیه ای مردم داشته باشند. حضور همه جایی مراکز تهیه ی غذاهای آماده و سریع، توزیع گسترده ی آنها در شهر و همچنین ارائه خدمات متعدد به مشتریان باعث جذب هر چه بیشتر مردم شهر رشت به مصرف غذاهای آماده شده است.
« فست فودها را در بیشتر قسمت های شهر و با شکل و فرم متفاوت می توان پیدا کرد. اگرهم نتوانیم به صورت حضوری برویم، خدمات تلفنی، موتوری، دارند و در هر صورت این غذاها را به مشتریان تحویل می دهند» (مصاحبه شونده ی 45 ساله دکتری)
« به نظر من متنوع و به روز شدن مکان های تهیه ی غذاهای آماده که متناسب با گرایش و تمایلات مشتریان هستند، در جذب مشتریان به سمت فست فودها خیلی تاثیرداشتند» (مصاحبه شونده ی 52 ساله فرهنگی)
جدول شماره (2)- مقولات و خرده مقولات شناسایی شده از گرایش خانوارهای
استان گیلان به مصرف غذاهای بیرون
نوع تغییرات | مقولات | خرده مقولات |
افزایش میزان استفاده از غذاهای بیرون | تغییرات ساختار جمعیتی | تاثیر کاهش بعد خانواده، سن جمعیت، ظهور نسل های جدید با تنوع غذایی، جوانی جمعیت |
نقش فرهنگ مصرفی شهر
| شهر رشت به عنوان خوراک شناس و خلاق در حوزه ی غذا ، توریسست پذیری شهر رشت، خوش گذران و اهل تفریح و گردش بودن و ترجیح غذاهای بیرون، تنوع طلبی جوانان و خانواده ها، ارزش بودن و اهمیت داشتن اوقات فراغت برای خانواده های رشتی، ظهور سبک های جدید غذایی، فرهنگ غذایی غنی و تنوع بسیار بالا | |
سبک زندگی | تغییرات فرهنگی و هنجاری، ارزشها و هنجارهای جامعه، تغییرات در سبک زندگی افراد، انتخابی بودن زندگی ها و تغییر ارزشها، زندگی صنعتی، شیوع سبک زندگی مدرنف راحت طلبی قشر جوان، سکونت در آپارتمانها و آپارتمان نشینی، شیوع فرهنگ هم نشینی | |
تغییرات در نهاد خانواده | اشتغال بانوان و عدم تمایل آنها به صرف کردن غذا در آشپزخانه، اشتغال و محدودیت زمان، تشکیل خانواده های تک والدی ، شاغل بودن افراد و نبود فرصت کافی برای تهیه ی غذا در منزل | |
مصرف متظاهرانه | چشم و هم چشمی، خودنمایی و با کلاس نشان دادن خود، تلاش برای متمایز ساختن هویت شخصی خود | |
نقش رسانه ها | ترویج زندگی غربی و تبلیغ غیر مستقیم آن در ایران، تغییرات فن آوریها و شبکه های ارتباطی، تاثیر فیلم و سریال، فضای مجازی، بلاگرها، نقش رسانه در توسعه برند غذاهای بومی و محلی | |
مک دونالدی شدن | در دسترس بودن مکانهای تهیه غذاهای فست فود، توسعه گسترده ی مراکز تهیه و توزیع غذاهای آماده، سودآوری بالا، افزایش تعداد رستوران ها و کبابی ها، افزایش اشتراک خانواده ها در بیشتر رستورانها، استفاده از اسنپ فودها، وجود امکانات توزیع غذا و حتی خودروی توزیع غذا، آژانس ها و اسنپ ها با هدف پوشش خریدهای اینترنتی خانوارها، افزایش تعداد سفره خانه ها و رستوران های سنتی |
5-1-2- افزایش میزان استفاده از غذاهای سنتی
تغییرات در الگوی مصرف غذایی روی دیگری هم در جامعه مورد مطالعه داشته است و آن گرایش بیش از پیش برخی از مردم به استفاده از غذاهای سنتی و خانگی بوده است. مقوله های شناسایی شده در تحلیل این مساله و دلایل وقوع آن در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت.
1. ضعف سرمایه اقتصادی: یکی از اشکال سرمایه، سرمایه اقتصادی است. سرمایه اقتصادی به درآمد پولی و همچنین سایر دارایی های مالی اطلاق می شود که قابل تبدیل به پول بوده و ممکن است به شکل حقوق مالکیت درآیند. سرمایه اقتصادی به واسطه خصلتش در دنیای امروز به مثابه اشیاء مادی است که در مقابل تولید کالا و خدمات به کار می رود ( بورديو، 1986 :52 ). به عبارتی، سرمایه اقتصادی شامل مولفه های گوناگون همچون میزان درآمد، نوع شغل، وسایل مادی و رفاهی و همه مزایایی است که یک فرد را در جامعه در جایگاه بالاتر قرار می دهد و انتظارهای وی را بالا می برد( سفیری و آراسته، 1386: 116). بررسی نظرات پاسخگویان حاکی از این است که در کنار عوامل مختلف موثر بر گرایش به سمت غذاهای سنتی، نقش مسائل مالی و ظرفیت اقتصادی خانواده ها نیز قابل توجه می باشند.
« گرانی و مشکلات اقتصادی باعث شده غذای بیرون برای اقشار متوسط و ضعیف رویا شود» (مصاحبه شونده ی 59 ساله دبیر)
« بعلت کاهش درامد خانوارهای متوسط اقتصادی در این دهه، میزان استفاده از غذاهای بیرون از خانه کاهش یافته است/ بطور کلی به نظرم ترجیحات ذهنی مردم به سوی غذاهای بیرونی است ولی از لحاظ مالی عملی نیست » (مصاحبه شونده ی 49 ساله فرهنگی)
2. امنیت غذایی بالا: دسترسی به غذای کافی و مطلوب و سلامت تغذیه ای از محورهای اصلی توسعه و زیربنای پرورش نسل آینده در هر جامعه قلمداد می شود و در دهه های اخیر با برجسته شدن مفهوم توسعه انسانی موضوع تغذیه ابعاد تازه ای به خود گرفته است (سواری، 1392: 311). با توجه به نظرات مطرح شده، غذاهای سنتی در مقایسه با غذاهای آماده و فست فودها از امنیت غذایی به نسبت بالایی برخودار هستند و مردم هم با علم به این مساله بیشتر سعی می کنند که وعده های غذایی خود را منزل تهیه بکنند. افزایش آگاهی عمومی از پایین بودن ارزش غذایی بیرون، عدم اطمینان از سالم بودن غذاها و رعایت نکات بهداشتی در مراکز تهیه و توزیع غذاهای آماده افراد را بر آن واداشته است که به جای تهیه ی غذاهای آمده از بیرون، به سمت غذاهای خانگی روی بیاورند.
« بعلت افزایش آگاهی عمومی از پایین بودن ارزش غذایی بیرون در برخی از خانوارها استفاده از غذاهای خانگی افزایش یافته است» (مصاحبه شونده ی 49 ساله فرهنگی)
3. بازتولید فرهنگ سنتی: بررسی نظرات پاسخگویان نشان می دهد که از جمله دلایل گرایش مردم امروزی به سمت غذاهای سنتی، وجود فرهنگ سنتی و بازتولید این شیوه از طریق تاسیس رستوران های سنتی، ترویج آموزش غذاهای سنتی از طریق برگزاری انواع جشنهای محصولات غذایی در گیلان آداب، سنن و شیوه پخت مربوط به بیش از ۳۰۰ نوع غذای محلی می باشد.
« با وجود گستردگی مراکز تهیه ی غذاهای آماده و جذاب بودن شکل و طعم آنها، مردم هنوز به غذاهای سنت گرایش دارند. این مساله در فرهنگ جامعه ریشه دارد و هنوز در مراسمات و دورهمی ها مردم غذاهای سنتی را تهیه می کنند» (مصاحبه شونده ی 45 ساله دکتری)
جدول شماره (3)- مقولات و خرده مقولات شناسایی شده از گرایش
خانوارهای استان گیلان به مصرف غذاهای سنتی
نوع تغییرات | مقولات | خرده مقولات |
افزایش میزان استفاده از غذاهای خانگی |
ضعف سرمایه اقتصادی | پایین بودن درآمدها، کاهش ارزش پول ملی؛ تورم و گرانی، گران بودن فست فودها در مقایسه با غذاهای خانگی، کاهش درامد خانوارهای متوسط |
امنیت غذایی | رعایت مسائل بهداشتی، آگاهی از مضرات استفاده از غذاهای آماده ، افزایش آگاهی عمومی از پایین بودن ارزش غذایی بیرون | |
بازتولید فرهنگ سنتی | پیشینه و عادات غذایی، تاکید رشتی ها به آداب رسوم و نوع تغذیه و روابط اجتماعی بالا، تهیه ی غذاهای سنتی از سفره ها خانه ها، برگزاری انواع جشنهای محصولات غذایی در گیلان، ترویج آداب، سنن و شیوه پخت مربوط به بیش از ۳۰۰ نوع غذای محلی |
5-2- شناسایی سیاست دولت ها در حوزه های تاثیرگذار بر مصرف غذایی خانوارها
در تمام کشورها برنامه های دولت باید در راستای تحقق عدالت، رفاه و پیشرفت تمامی اقشار کشور باشد. در این تحقیق که مشخصا دولت های دهه 80 و 90 و نقش آنها بر مصرف غذایی خانوارها را مورد بررسی قرار داد، نتایج بدست آمده حاکی از این است که سیاست های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اجرا شده در دهه های مذکور به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر مصرف غذایی و تغییرات در الگوی مصرف خانوارها نقش قابل توجهی داشته است.
سیاست اجتماعی به طور معمول به مسائلی چون تامین اجتماعی، مسکن، بهداشت و درمان، ایجاد اشتغال و خدمات شغلی، خدمات اجتماعی و آموزش، خدمات حقوقی رایگان و برخورد با جرائم و ارائه آن از طرف دولت مربوط می شود و موضوعی است که به طرز فراگیری زندگی کنشگران اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و آنها همواره در معرض سیاست های اجتماعی گوناگون اتخاذ شده از سوی دولت ها می باشند (امجدی و همکاران، 1399: 178). در دهه ی 80 و 90 نیز بنا به شرایط و نیاز حاکم بر جامعه، سیاست های متعددی در بخش اجتماعی اعمال شد. دولت احمدی نژاد مسکن مهر را در حد انبوه ساخته و در اختیار مردم قرار داد. همچنین، طرح پزشک خانواده در حوزه ی سیاست سلامت اجرایی شد.از طرفی، دولت روحانی در مورد مسکن طرح های زیادی داشته که از جمله آنها مسکن امید، مسکن قسطی کارکنان دولت، طرح بازآفرینی، وام ودیعه مسکن، گرفتن مالیات از خانه های خالی می باشد. همچنین "تحول نظام سلامت" برای بهبود سسیتم های سلامت جمهوری اسلامی و در بیمارستان های وزرات بهداشت اجرایی شد.
قانون هدفمند کردن یارانه ها مهم ترین برنامه ی دولت نهم و دهم در میان برنامه های تحول اقتصادی دولت نهم و دهم بود که به پیشنهاد مشترک وزارت راه و تامین اجتماعی و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و با استناد به ماده (95) قانون برنامه چهارم، در سال 1384 به تصویب هیات وزیران رسید (نبوی و امینی رارانی، 1389: 273). طرح تحول اقتصادی را می توان با عنوان "جراحی اقتصاد ایران" برای مرتفع کردن و حل مشکلات ساختاری اقتصاد ایران نام برد (دهقان و همکاران، 1399: 616). این طرح با هدف فقر زدایی، مهارکردن تورم، تحقق عدالت اجتماعی، اقتصادی کردن تولید و سلامت محیط رقابت، توازن بودجه و کم کردن مصارف غیر لازم مطرح شد (نبوی و امینی رارانی، 1389: 271). دولت نهم و دهم در برنامه های خود در سیاست خارجی بر ارزشهای سالهای اول انقلاب تاکید کرد. این دولت وضع موجود در نظام بین الملل را مورد انتقاد قرار داده و ضمن نامناسب دانستن آن، بر لزوم تغییر آن تاکید کرد. از جمله سیاست های خارجی دولت نهم و دهم می توان به مواردی همچون نادیده انگاشتن سازمان های بین المللی، سیاست دشمنی نسبت به رژیم صهیونیستی، انتقاد از قدرت های بزرگ غربی بوسطه سیاست های مداخله جویانه آنها، نقد ترتیبات مربوط به تسلیحات هسته ای و انتقاد از روابط میان کشورهای شمال و جنوب اشاره کرد (امیدی و قلمکاری، 1398: 57). از جمله اقدامات سیاست های خارجی دولت یازدهم و دوازدهم می توان به شروع مذاکرات هسته ای با کشورهای 1+5، دستیابی به توافق هسته ای، تثبیت حق غنی سازی اشاره نمود. نگاهی عمیق به ارتباط بین سیاست خارجی اعمال شده در دوره ها نشان می دهد که این سیاست ها به طور مستقیم و غیر مستقیم بر الگوی غذایی و کاهش تنوع غذایی تاثیر داشته اند.
جدول شماره (4)- شناسایی سیاست دولت ها در حوزه های
تاثیرگذار بر مصرف غذایی خانوارها
دولتها | سیاست ها | |
سیاست های دهه هشتاد (دولت محمود احمدی نژاد)
|
سیاست های خارجی | نادیده انگاشتن سازمان های بین المللی، سیاست دشمنی نسبت به رژیم صهیونیستی، انتقاد از قدرت های بزرگ غربی بوسطه سیاست های مداخله جویانه آنها، نقد ترتیبات مربوط به تسلیحات هسته ای، انتقاد از روابط میان کشورهای شمال و جنوب |
سیاست های اقتصادی | طرح تحول اقتصادی (سیاست های پرداخت مستقیم یارانه)، طرح مسکن مهر وام مسکن، بیمه های روستایی؛ طرح صندوق مهر امام رضا؛ احداث بنگاه های زود بازده | |
سیاست های اجتماعی | مسکن مهر ، طرح پزشک خانواده | |
سیاست های دهه نود (دولت حسن روحانی)
| سیاست های خارجی | تغییر سیاست های خارجی و گشوده شدن دروازه های کشور، شروع مذاکرات هسته ای با 1+5، دستیابی به توافق هسته ای، تثبیت حق غنی سازی |
سیاست های اقتصادی | آزاد سازی قیمت ها، حذف یارانه دولتی برای بعضی از کالاها، افزایش قیمت بنزین | |
سیاست های اجتماعی | طرح مسکن امید، مسکن قسطی کارکنان دولت، طرح بازآفرینی، وام ودیعه مسکن، گرفتن مالیات از خانه های خالی؛ طرح تحول نظام سلامت |
5-2-1- تاثیرات سیاست دهه های 80 و 90 در تغییرات الگوی مصرف غذایی
تحلیل نظرات ارائه شده در مصاحبه ها حاکی از این است که پیامدهای منفی این سیاست ها بر پیامدهای مثبت آن مستولی گشته و مردم نسبت به گذشته با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه شده اند. پیامدهای مثبت در زمینه ی الگوی مصرف مواد غذایی شامل پایین آمدن قدرت خرید مردم و کاهش امنیت غذایی و پیامدهای مثبت شناسایی شده شامل مصرف بهینه ی اقتصادی می باشد. مقولات ذکر شده در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند.
1. پایین آمدن قدرت خرید مردم: نسبت هزینه خوراکی به کل هزینه خانوار یکی از شاخص های مورد استفاده برای سنجش رفاه خانواده ها است که کاهش آن بیانگر بهبود سطح رفاهی خانواده محسوب می شود. نسبت هزینه ی خوراک به کل هزینه ی خانواده ها همواره در دوره های مختلف دولت ها روند کاهشی داشته و تنها در دولت دهم وضعیت رفاهی خانواده ها بدتر از قبل شده است (گزارش معاونت پژوهشهای اقتصادی، 1396 :8). بررسی نظرات پاسخگویان در رابطه با تاثیر طرح های اقتصادی از جمله طرح هدفمند سازی یارانه ها بر الگوی غذایی خانواده ها نشان می دهد که طرح هدفمند کردن یارانه ها، بر تمامی عرصه های زندگی مردم تاثیر گذاشته است.
2. کاهش امنیت غذایی: بر اساس تعریف کنفرانس جهانی غذا، امنیت غذایی وقتی وجود دارد که همگان در همه اوقات (در هر زمان) به غذای کافی، سالم و مغذی، دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس، نیازهای یک رژیم تغذیه ای سازگار با ترجیحات آنان را برای یک زندگی فعال و سالم فراهم سازد (حسینی، 1395: 55). یکی از مهم ترین رویکردهای دستیابی به امنیت غذایی، بحث تخصیص مجدد منابع با هدف برقراری عدالت اجتماعی و افزایش سطح رفاه گروه های کم درآمد و توزیع مناسب درآمد یا همان بحث هدفمندسازی یارانه ها است که از راهکارهای اساسی در تامین امنیت غذایی این دسته از خانوارها است. بررسی ها حاکی از عدم دستیابی سیاست گذران به این مساله می باشد. برای مثال، یکی از مشکلات ایجاد شده برای مردم در نتیجه ی استفاده نادرست از مواد غذایی و پایین بودن کیفیت مواد غذایی مصرف شده در وعده های غذایی، شیوع چاقی می باشد. بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی16، چاقی بعنوان تجمع غیرطبیعی یا بیش از اندازه چربی در بدن که سلامتی فرد را مختل می کند شناخته می شود (میرسلیمانی،1394 :59). مصرف بالای کربوهیدراتها ،کاهش میزان مصرف میوه و تنوع آن، لبنیات، پروتئین و گرایش به مصرف برنج های با کیفیت پایین می باشد که در نتیجه ی عدم توانایی تامین هزینه های زندگی مردم ایجاد شده اند. به نظر می رسد سیاست های اعمال شده نه تنها زمینه ی بروز عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ی منابع را به دنبال نداشته است، بلکه موجبات بروز یک سری مشکلات برای اقشار آسیب پذیر اقتصادی جامعه شده است.
3. مصرف بهینه ی اقتصادی: طرح های اجرایی شده در دهه های 80 و 90 پیامدهای مختلفی برای جامعه ایران به دنبال داشته است که هر کدام نیاز به بررسی و ارزیابی می باشند. توابع ناشی از سیاست های اجتماعی، اقتصادی و خارجی عملیاتی شده در جامعه در دو دهه ی مذکور اثرات دوگانه ای بر سراسر زندگی مردم داشته است.
»درسالهای قبل میزان دورریز نان و نان خشک خیلی زیاد بود و الان با گران شدن نان می بینیم که مردم به اندازه ی مصرف خود خرید می کنند. یا مثلا در رستورانها و غذا خوریها می دیدیم که مشتریان نصف غذا را نمی خور دند که این مساله باعث هدر رفت مواد غذایی می شد. اما امروزه حتی در غذاخوریها هم میزان برنج را در حد مناسب برای هر فرد می آورند» (مصاحبه شونده ی 48 ساله دکتری)
بررسی دیدگاه های پاسخگویان نشان می دهد که اگر چه سیاست های اعمال شده ی اقتصادی و اجتماعی مشکلات زیادی را برای مردم در سطوح مختلف جامعه ایجاد کرده است، اما از طرفی مردم را به سمت مصرف بهینه ی اقتصادی کالاهای مصرفی سوق داده است.
جدول شماره (5)- مقولات و خرده مقولات شناسایی شده از تاثیرات سیاست های
دهه های 80 و 90 در تغییرات الگوی مصرف غذایی
مقولات | خرده مقولات |
پایین آمدن قدرت خرید مردم | افزایش قیمت کالاهای مصرفی، کاهش تنوع غذایی، ناتوانی در تامین هزینه های دارو و درمان ، حقوق و درآمد ناکافی، کوچک شدن سفره های مردم؛ کاهش سطح رفاه خانواده ها |
کاهش امنیت غذایی | مصرف بالای کربوهیدراتها ، کاهش میزان مصرف میوه و تنوع آن ، کوچک شدن سبد غذایی، از بین بردن تنوع غذایی، کاهش مصرف لبنیات ، گرایش به مصرف برنج های با کیفیت پایین، سوء تغذیه کودکان، چاقی، کاهش مصرف پروتئین |
مصرف بهینه ی اقتصادی | خرید به صرفه ی کالاها و مواد غذایی مردم و کاهش میزان دور ریز مواد پروتئینی بر خلاف گذشته ، کاهش تراکم مواد غذایی و استفاده بهینه از مواد غذایی، گرایش به سمت مصرف کالاهای ضروری |
6- بحث و نتیجه گیری
هدف کلی این تحقیق که به روش پدیدارشناسی انجام شد، تحلیل کیفی سیاستهای دولت ها در حوزه های تاثیرگذار بر الگوی مصرف غذایی خانوارهای شهر رشت طی سال های 1384تا 1399 بوده است. سیاست های اعمال شده ی دولتها در حوزه های اجتماعی، اقتصادی و خارجی در زمان دولت نهم و دهم، یازدهم و دوازدهم که با هدف اجرای عدالت اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی و در نتیجه تامین رفاه افراد جامعه اجرایی شدند، پیامدهای متعددی برای اقشار مختلف جامعه به دنبال داشته است. پیامدهای منفی در زمینه ی الگوی مصرف مواد غذایی شامل پایین آمدن قدرت خرید مردم و کاهش امنیت غذایی و پیامدهای مثبت شناسایی شده شامل مصرف بهینه ی اقتصادی می باشد. در رابطه با تاثیر سیاست های اعمال شده بر کاهش امنیت غذایی مردم می توان به تحقیق ضیایی و همکاران (1394) و شامه لوویا و همکاران (2017) اشاره نمود که با یافته های این تحقیق همسو می باشند. اگرچه سیاست های اعمال شده ی اقتصادی و اجتماعی مشکلات زیادی را برای مردم در سطوح مختلف جامعه (بویژه برای قشر متوسط و متوسط به پایین) ایجاد کرده است، اما از طرفی مردم را به سمت مصرف بهینه ی اقتصادی کالاهای مصرفی سوق داده است. در کل، ارزیابی های صورت گرفته نشان می دهد که پیامدهای منفی این سیاست ها بر پیامدهای مثبت آن مستولی گشته و مردم نسبت به گذشته با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه شده اند. مصداق این امر بالا رفتن هزینه های زندگی و تورم در سالهای اخیر است که منجر به کاهش قدرت خرید مردم در زمینه های مسکن، خوراک، پوشاک، آموزش و ...شده است. مساله بالا رفتن هزینه را می توان در الگوی مصرف مردم و مواد غذایی مصرف شده نیز بوضوح مشاهده نمود. نسبت هزینه ی خوراک به کل هزینه ی خانواده ها همواره در دوره های مختلف دولت ها روند کاهشی داشته و تنها در دولت دهم وضعیت رفاهی خانواده ها بدتر از قبل شده است.
نتایج بدست آمده در رابطه با تاثیر سیاست های اعمال شده ی دولت ها بر تغییرات ایجاد شده در الگوهای غذایی مردم رشت نشان داد که الگوی مصرف غذایی ساکنان شهر رشت در دو دهه ی اخیر روند یکسانی نداشته است؛ گروه اول شامل افرادی است که در این دو دهه ی مورد مطالعه به استفاده از غذاهای بیرون سوق پیدا کرده اند و گروه دوم شامل افرادی است که غذاهای خانگی را در الگوی مصرف غذایی خود دنبال می کنند. گروهی از افراد متعلق به اقشار مختلف جامعه به دلایل فردی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی به سمت غذاهای آماده و فست فود گرایش پیدا کرده اند و عده ای غذای خود را از بیرون تهیه می کنند. مسائل مرتبط با سطوح خرد و کلان جامعه در رواج این مساله در جامعه نقش داشته اند. بر اساس ارزیابی های بعمل آمده، تغییرات مذکور در الگوهای تغذیه ای مردم رشت ناشی از مقوله هایی همچون تغییرات در ساختار جمعیتی، گونه شناسی فرهنگ مصرفی شهر، سبک زندگی مردم رشت، تغییرات رخ داده در نهاد خانواده، تمایل مردم به مصرف متظاهرانه، نقش رسانه ها رسانه ها و در نهایت مک دونالدی شدن فرایند مصرف در این شهر می باشد. تغییرات رخ داده در ساختار جمعیتی، به عنوان یکی از مقوله های شناسایی شده ی موثر در تغییرات الگوهای غذایی مردم رشت، توجه به جوان بودن بخش عظیمی از جمعیت کشور، الگوهای غذایی آنها نیز دچار یک سری تغییرات شده است. به طوریکه قشر جوان در این شهر تمایل بیشتری به تجربه ی غذاهایی غیر از غذاهای سنتی دارند. این فرهنگ غذایی حاکم بر محیط زندگی در شهر رشت از گرایشات مردم به تفریح، دورهمی و گذراندن اوقات فراغت در کنار خانواده و دوستان ناشی می شود. مساله قابل تامل در تغییرات رخ داده در الگوهای مصرفی شهر، نمایشی بودن گرایش به مصرف و بنا به گفته ی وبلن، مصرف متظاهرانه ی بخشی از مردم می باشد. بطوریکه این افراد متمایز ساختن خود از دیگران را در قالب الگوهای غذایی نمایش می دهند. یافته های بدست آمده در این زمینه با نتایج حاصل از تحقیق نوابخش و مثنی(1389) در یک راستا می باشد. ورود زنان به بازار کار و اشتغال آنان از یک طرف و نبود زمان کافی برای تهیه ی غذا در خانه موجب شده است که بیشتر خانواده ها به مصرف غذاهای آماده روی بیاورند. در واقع، حضور زنان در محیط بیرون از خانه منجر به این شده است که زنان نتوانند همچون دوره های قبل بیشتر زمان خود را در آشپزخانه سپری کنند و لذا خانواده برای حل این مساله به سمت غذاهای آماده و بیرونی روی آورده است.
تغییرات مذکور درزمینه ی الگوهای غذایی مردم شهر رشت در نتیجه ی سیاست های اعمال شده در دولت های نهم و دهم، یازدهم و دوازدهم حاکی از این است که عملکرد دولتمردان در سطوح خرد و کلان می تواند لایه های مختلف زندگی مردم و مشخصا الگوهای غذایی آنها را تحت شعاع قرار بدهد. همانگونه که تحقیق شیری و حسن استاد علی(1392) نیز نشان می دهد، عوامل مختلفی در تدوین سیاست های دولت ها نقش دارند که می توان در جذب مدیران کارآمد و مجرب، شتابزدگی در تصمیم گیری های کلان کشور، نظاممندبودن تصمیم گیریها، هماهنگی اهداف کمّی و کیفی، روزآمد بودن قوانین در این امر تاثیر بسزایی دارند.
منابع
- اسفندیاری، ساسان، و سپهوند، احسان، و نبی بیان، صدیقه (1395)، "بررسی تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر امنیت غذایی خانوارهای شهری ایران". همایش اقتصاد کشاورزی ایران.
- امجدی، حوریه، و مطلبی، مسعود، و گنجی، قربانعلی (1399)، "تحلیل مقایسه ای سیاست های اجتماعی رفاهی در دولت های احمدی نژاد و روحانی". مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 12(3)، 191-177
- امیدی، علی، و قلمکاری، آرمین (1398)، "تحلیل رابطه سیاست خارجی و توسعه اقتصادی: مقایسه دولت های خاتمی، احمدی نژاد و روحانی (1376-1396) ". فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، 13(46)، 72-47.
- آزاد ارمکی، تقی، و ظهیرینیا، مصطفی (1389)،"بررسی سنخهای ارزشی و تغییرات فرهنگی در خانواده"، نشریه خانوادهپژوهی، 6(23)، 297-279.
- باقری، معصومه، و رضادوست، کریم، و آوینی، محمود (1395)، "بررسی تاثیر جهانی شدن بر تغییر الگوی تغذیه"، سومین کنفرانس بین المللی پژوهش های نویت در مدیریت، اقتصاد و علوم انسانی.
- بهیان، شاپور، و بیات، فاطمه، و محمدی، اصغر (1400)، "حک شدگی مصرف متظاهرانه"، فصلنامه برنامه ریزی توسعه رفاه اجتماعی، 12(48)، 269-231.
- دهقان، حوریه، و مختاری، علی، و باقری دولت آبادی، علی (1399)، "رویکرد اقتصاد سیاسی به سیاست های اقتصادی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد"، نشریه مطالعات اقتصاد بین الملل، 3(2)، 627-595.
- راسخ، کرامت اله، و مبری، معصومه، و ماجدی، مسعود (1389)، "بررسی نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز) ". زن و مطالعات خانواده، 3(10)، 35-59.
- رحمانی، رهام، و بخشوده، محمد، و زیبایی، منصور (1390)، "تغییرات الگوی غذایی و الگوی مصرف خانواده در ایران؛ تلفیق جدول داده- ستانده و سیستم تقاضای خانوار". نشریه اقتصاد کشاورزی و توسعه، 20(78)، 143-107.
- رضایی قهرودی، زهرا، و مصطفوی، ندا، و افتخاری، سمانه (1392)، "الگوی مصرف در چرخه زندگی خانوارهای شهری"، نشریه رفاه اجتماعی، دوره 13، شماره 49، 234-213.
- جمشیدی ها، غلامرضا، و پرستش، شهرام (1386)، "دیالکتیک منش و میدان در نظریه عمل پی یر بوردیو". نامه علوم اجتماعی، جدید(پیاپی30)، 1-32.
- حسینی، سید صفدر، و پاکروان چروده، محمدرضا، و سلامی، حبیب الله (1395)، "تاثیر اجرای سیاست های هدفمندسازی یارانه ها بر امنیت غذایی در ایران"، فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران، 21(67)، 82-53.
- سفیری، خدیجه، و آراسته، راضیه (1386)، "بررسی رابطه سرمایه اقتصادی زنان با نوع روابط همسران در خانواده". مجله علمی پژوهشی تحقیقات زنان، 2(1)، 147- 114.
- سواری، مسلم، و شعبانعلی فمی، حسین، و دانشور عامری، ژیلا (1392)، "امنیت غذایی و عوامل موثر بر ان در جامعه روستایی شهرستان دیواندره". نشریه پژوهش های روستایی، 5(2)، 311-322.
- سیدمن، استیو (1392)، کشاکش آرا در جامعه شناسی، ترجمه هادی جلیلی، تهران: نشر نی.
- شعبان زاده خوشرودی، مهدی، وگیلان پور، امید، و جاودان، ابراهیم، و رفعتی، محسن (1401)، "تاثیر سیاست ارز ترجیحی بر مصرف مواد غذایی در مناطق شهری ایران". فصلنامه پژوهش های اقتصادی (رشد و توسعه پایدار)، 22(3)، 129-155.
- شیری، محمد، و قاضی طباطبایی، محمود، و صادقی، رسول، و راغفر، حسین (1394)، "بررسی نقش عوامل اجتماعی و جمعیتی در تغییرات الگوی مصرف خانوارهای شهری و روستایی ایران"، فصلنامه توسعه محلی (روستایی- شهری)، 7(1)، 28-1.
- شیری، ظهمورث، و حسن استاد علی، زهرا (1392)، "عوامل موثر بر عملکرد و سیاستگذاری فرهنگی دولت نهم و دهم"، نشریه مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 6(1)، 135-121.
- طریقت، اسفنجانی، علی، و ابراهیمی ممقانی، مهرانگیز، و اصغری جعفرآبادی، محمد، و جعفری وایقان، حامد، و صالح قدیمی، سودا (1395)، "شناسایی الگوهای غذایی غالب در برزگسالان شهر تبریز"، نشریه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، 38(2)، 48-55.
- ضیائی، محمد باقر، و قهرمان زاده، محمد (1395)، "اندازه گیری هزینه های تورمی قیمت مواد غذایی ناشی از اجرای سیاست هدفمندسازی یارانه ها بر خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان". تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی (علوم کشاورزی ایران)، 47(2)، 370-350.
- فرهمند، مهناز، و خرمپور، یاسین، و پارساییان، زهره، و ماندگاری، فرزانه (1393)، "تاثیر مولفههای نوگرایی در حمایت خویشاوندی خانوادههای شهر یزد"، تحقیقات فرهنگی ایران، 7(3)، 177-149.
- فولادی، محمد (1392)، "بازکاوری و نقد نظریه ها و سیاست های جمعیتی با تاکید بر سیاست جمعیتی اخیر ایران". نشریه معرفت فرهنگی اجتماعی، 4(2)، 172-145.
- عبدی، فاطمه، و عطاردی کاشانی، زهرا، و میرمیران، پروین، و استکی، ترانه (1394)، "بررسی و مقایسه الگوی مصرف غذایی در ایران و جهان؛ یک مقاله مروری". مجله دانشگاه علوم پزشکی، 2(5)، 167-159.
- علیزاده اقدم، محمد باقر (1389)، "تحلیل جامعه شناختی سبک غذایی شهروندان تبریزی"، نشریه رفاه اجتماعی، 12(44)، 318-285.
- گیدنز، آنتونی (1377)، پیامدهای مدرنیته، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر مرکز.
- معاونت پژوهشهای اقتصادی (1396)، تصویری از عملکرد اقتصاد کلان در دولت های مختلف (ویرایش دوم)، دفتر مطالعات اقتصادی.
- محسني، منوچهر (1385)، جامعه شناسي پزشكي، چاپ هشتم، نشر طهوري.
- مهدی زاده ملاباشی، و تورج، آمون، مصطفی (1393)، مبانی شبکههای اجتماعی، اردبیل: انتشارات محقق اردبیلی.
- مهاجری، محمد، و حیدرآبادی، ابوالقاسم، و علی رحمانی، فیروزجاه (1399)، "بررسی تأثیر سرمایههای اجتماعی و اقتصادی بر انتخاب الگوهای غذایی شهروندان تهرانی". نشریه پژوهش های جامعه شناسی معاصر، 9(16)، 143-160.
- ﻣﯿﺮﺳلیمانی، ﺣﺴﯿﻦ، و ﻣﺨﺘﺎريﻻﮐﻪ، ﻧﺴﺮﯾﻦ، و ﻣﯿﺮﻫﺎدﯾﺎن، لیلا، و ﮐﺎﻇﻢ ﻧﮋاد ﻟﯿﻠﯽ، اﺣﺴﺎن (1394)، "ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﻨﺪهﻫﺎي اﺿﺎﻓﻪ وزن وﭼﺎﻗﯽ در ﮐﻮدﮐﺎن ﺑﺪو ورود ﺑﻪ دﺑﺴﺘﺎﻧﻬﺎي ﺷﻬﺮرﺷﺖ". ﭘﺮﺳﺘﺎري و ﻣﺎﻣﺎﯾﯽ جامع نگر، 25(77)، 62-55.
- نبوی، سید حمید، و امینی رارانی، مصطفی (1389)، "سیاست های اقتصادی و مشکلات اجتماعی در ایران". فصلنامه رفاه اجتماعی، 10(38)،291-269.
- نوابخش، مرداد، و مثنی، ابوذر (1389)، "بررسی جامعه شناختی تحولات تغذیه درجوامع معاصر". نشریه علوم غذایی و تغذیه، 9(1)، 49-33.
- Al-Jawaldeh, A., Mandy Taktouk, & Lara N. (2020), "Food Consumption Patterns and Nutrient Intakes of Children and Adolescents in the Eastern Mediterranean Region: A Call for Policy Action". Nutrients, 12(11), https://doi.org/10.3390/nu12113345
- Bourdieu, P. (1986), the forms of Capital .New York: Greenwood Press.
- Eby, J. G., Colditz, G. A. (2008), Obesity/Overweight, Prevention and Weight Management.
- Breisinger, Clemens, & Ecker, Olivier (2014), "Simulating economic growth effects on food and nutrition security in Yemen: A new macro–micro modeling approach", Economic Modeling, 43, 100-113.
- Drèze, Jean & Khera, Reetika (2017), "Recent Social Security Initiatives in India", World Development, Elsevier, 98, 555-572.
- Haysom, G. and Tawodzera, G. (2018). "Measurement drives diagnosis and response": Gaps in transferring food security assessment to the urban scale. Food Policy, 74:117-125.
- Farzanegan Mohammad et al. (2015), "Effect of oil sanctions on the macroeconomic and household welfare in Iran: New evidence from a CGE model", MAGKS Joint Discussion Paper Series in Economics.
- Karshenas, Massoud & Moghadam, Valentine M. & Alami, Randa (2014), "Social Policy after the Arab Spring: States and Social Rights in the MENA Region", World Development, vol. 64(C), 726-739.
- Shamah-Levy, Teresa; Mundo Rosas, Verónica; Margarita Flores-De la Vega, María; Luiselli-Fernández, Cassio (2017), "Food security governance in Mexico: How can it be improved", Journal of Management, DOI:10.1016/j.gfs.2017.05.004
- Tunde, O. A., Kuek, T. Y., Mohan, N., G. Rastogi, G., Bhatt, G., Singh, H., Kee, D. M. H. (2023), "Fast food consumption patterns among university students: A case study of McDonald’s in Malaysia". Asia Pasific Journal of Management and Education, 6(2), 104-115.
[1] - دانشجوی دکترای جامعهشناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد خلخال، خلخال، ایران.
[2] - استادیار جمعیت شناسی، گروه پژوهشی اقتصاد جمعیت و سرمایه انسانی، موسسه تحقیقات جمعیت کشور، تهران، ایران (نویسنده مسئول)؛ nader.haghshenas@nipr.ac.ir
[3] - دانشیار جامعه شناسی، گروه مهاجرت و شهرنشینی، مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور، تهران، ایران.
[4] - Pierre Bourdieu
[5] - Thorstein Veblen
[6] - The Theory of the Leisure Class
[7] - Competition
[8] - Tunde et al.
[9] - Al-Jawaldeh et al.
[10] - Haysom&Tawodzera
[11] - Shamah-Levy
[12] - Breisinger&Ecker
[13] - Federstone
[14] -Conspicuous Consumption
[15] - Hypodermic Theory (Magic Bullet)
[16] -World Health Organization (WHO)