The effectiveness of cognitive-behavioral stress management training on improving quality of life and happiness in women with multiple sclerosis in Shiraz
Subject Areas : Other related topicsفریده انصافداران 1 , Athar Afshar 2
1 -
2 -
Keywords: Stress Management Training - Quality of Life - happiness - Multiple Sclerosis,
Abstract :
The purpose of this study was to determine the effectiveness of cognitive-behavioral stress management training on quality of life and happiness in M .S patients in Shiraz. The present study is a semi-experimental type. The statistical population of this study included all patients referring to the MS Society of Shiraz in 1397. Among them, 30 women were selected by available sampling and randomly assigned to two groups of the experimental and control group. The used scales included The quality of life questionnaire for patients with MS Ayatollahy (2006) and the Oxford happiness questionnaire. Data were analyzed by descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (Covariate analysis). The results showed that the implementation of stress management training improves the quality of life(F=10.12, P<00.04) and happiness(F=118.84, P<0.01) in the experimental group compared to the control group. According to the results of the study, cognitive-behavioral stress management can improve the quality of life and happiness in these patients. Therefore, this training program can be used as an intervention program for the target group.
1. اکبری، سمیرا (1393). اثربخشی درمان راه حل محور به شیوه گروهی بر شادکامی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. پایاننامه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی شهید چمران اهواز.
2. آنتونی، م ؛ ایرونسون، اشنایدرمن (2007). راهنمای علمی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری. ترجمه سیدجواد آل احمد، سولماز جوکار، حمید طاهرنشاط دوست. انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان (1388).
3. بساکنژاد، س؛ رحیمی، زرگر، مجدی نسب (1392). تاثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر خستگی مزمن و سبکهای مقابله در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. فصلنامه علمی پژوهشی دانشکده پرستاری و مامائی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، دوره 10، شماره3، صفحه 172-165.
4. پیري کامرانی، مرضیه؛ دهقان ، فاطمه ؛ بشیري، حسن (1394). تأثیر آموزش مهارتهاي مدیریت استرس بر استرس ادراك شده و تاب آوري زنان مبتلا به بیماري مولتیپل اسکلروزیس، مجله سلامت و مراقبت، سال هفدهم، شماره چهارم
5. جواهری، نشاط دوست، ح؛ مولوی، ح (1388). اثربخشی مداخلات شناختی-رفتاری مدیریت استرس بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به صرع لوب گیجگاهی، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک سال 13، 2: 43-22
6. حاجیلو، مریم؛ احدی، حسن؛ صیرفی، محمدرضا؛ شاهبیگی، سعید؛ رفیعیپور، امین (1397). اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر مدل شناختی رفتاری برکیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام.اس، مجله علوم روانشناختی، دورۀ هفدهم، شمارۀ 72، ص 893-897
7. زمانی، سیده نرجس؛ رحمتی، عباس؛ فضیلتپور، مسعود (1392). تأثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر اضطراب، افسردگی و اختلال شناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. مجله روانشناسی بالینی، دوره5 ، شماره 4 (20)، صص 53-43
8. سجادي نژاد، مرضیه سادات، عسگري، کریم؛ مولوي، حسین؛ ادیبی، پیمان (1394). مقایسه اثر بخشی مدیریت استرس شناختی-رفتاري، آموزش خوش،بینی و درمان طبی بر علائم جسمی، استرس ادراك شده، ادراك بیماري و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراك، سال 18، شماره10 پیاپی (103)، ص 54-40
9. سلطانی، محمود؛ حجازی، سید محمود؛ نوریان، عباس؛ زنده دل، احمد و اشکانی فر، مرضیه (1388). تاثير يك دوره فعاليت هوازي در آب، بر مقياس ناتواني جسماني بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس، مجلهي علوم پزشكي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد، سال پنجم، شماره 1، پياپي17، صص 20-15
10. شاه کرمی، م؛ زهراکار، مرادی زاده، داورنیا، شاکرمی (1394). اثربخشی مدیریت استرس به روش شناختی-رفتاری مبتنی بر گروه در بهبود کيفيت زندگی زنان جوانی که تحت درمان با متادون قرار دارند. مجله تحقیقات سلامت در جامعه دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دوره 1، شماره 2، صفحات 21-12.
11. کولایی، عاطفه؛ بستان، نبی (۱۳۹۵). رابطه شیوههای مقابله با استرس و شادکامی با کیفیت زندگی در بین بیماران مبتلا به ام.اس در شهر کرمانشاه، نخستین همایش جامع بینالمللی روانشناسی، علوم تربیتی و علوم اجتماعی، تهران، مرکز همایشهای کوشا گستر با همکاری دانشگاههای کشور
12. ولیزاده، ر؛ سهرابنژاد، مهربان، بوکانی (1393). اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر افسردگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دوره 23، شماره 5.
13. هاشمی، فاطمه؛ علیپور، احمد؛ فیلی، علیرضا (1392). اثربخشی درمان مدیریت استرس (شناختیـ رفتاري) بر شادکامی زنان نابارور، ارمغان دانش، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، دوره 18، شماره 9 (شماره پی در پی 81(.
14. Albuquerque, C., Geraldo, A., Martins, R., & Ribeiro, O. (2015). Quality of life of people with multiple sclerosis: Clinical and psychosocial determinants. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 171, 359-365.
15. Aleyasin H, Sarai A, Alaedini F, Ansarian E, Lotfi J, (2002). Multiple Sclerosis: A Study of 318 Iranian Cases, Arch Iran Med; 5(1): 24-7
16. Benito-León, J. (2011). Multiple Sclerosis: Is Prevalence Rising and if So Why? Neuroepidemiology, 37(3-4): 236–237.
17. Denison, E., Nilsagård, Y., Lundholm, C.(2010). Predicting accidental falls in people with multiple sclerosis—A Longitudinal Study, Clinical Rehabilitation 23(3):259-69.
18. García, C., & Coelho, M. H. (2009). Neurologia clínica: princípios fundamentais. Lidel.
19. Kenner M, Menon U, Elliott DG, (2007). Multiple sclerosis as a painful disease, Int Rev Neurobiol ,79: 303-21
20. Khodabakhshi Koolaee A, Falsafinejad M R, Akbari M E. (2015). The Effect of Stress Management Model in Quality of Life in Breast Cancer Women, Int J Cancer Manag.; 8(4):e3435. doi: 10.17795/ijcp-3435
21. Malcomson KS1, Dunwoody L, Lowe-Strong AS. (2007). Psychosocial interventions in people with multiple sclerosis: a review, .J Neurol.;254(1):1-13.
22. Neustein, J., Rymaszewska, J. (2017). Psychological consequences of multiple sclerosis and assistance possibilities, Physiotherapy Quarterly (formerly Fizjoterapia), 25 (1), 8–12
23. Pagnini, F., Bosma,C.M., Phillips, D., and Langer, E.(2014). Symptom changes in multiple sclerosis following psychological interventions: a systematic review, BMC Neurology journal. 14: 222.
24. Sahraian MA, Khorramnia S, Ebrahim MM, Moinfar Z, Lotfi J, Pakdaman H. (2010). Multiple sclerosis in Iran: a demografic study of 8,000 patients and changes over time, Eur Neurol; 64(6): 331-6.
مجله علمی پژوهشهای میانرشتهای زنان دوره اول، شماره 1، زمستان 1398 صفحات 15-7 |
Woman Interdisciplinary Researches Journal Vol. 1, No. 1, Winter 2020 Pages 7-15 |
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و شادکامی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس شهر شیراز
فریده انصافداران*1، اطهر افشار2
1- دکتری روانشناسی، مدرس گروه روانشناسی، موسسه آموزش عالی فاطمیهB شیراز، شیراز، ایران (نویسنده مسئول)
2- دانشجوی دکتری مشاوره،گروه مشاوره، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
تاريخ دريافت: [26/6/98] تاريخ پذيرش: [12/9/98]
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس شهر شیراز بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل كليه زنان بیمار مراجعه کننده به انجمن بیماران ام.اس (کلیه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس) شهر شیراز در سال 1397 بود که از بین آنان، 30 نفر به شیوه نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران ام.اس آیتاللهی (1385) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. جهت تحلیل دادهها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که اجرای برنامه آموزشی مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی (12/10 F= و004/0 p<) و شادکامی (84/118 F=و 01/0 p<) در زنان مبتلا به بیماری ام.اس درگروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. باتوجه به نتایج پژوهش، مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقای کیفیت زندگی و شادکامی این بیماران اثر دارد. بنابراین این برنامه آموزشی میتواند جز برنامههای مداخلاتی برای گروه هدف مورد استفاده قرار بگیرد.
واژگان کلیدی: آموزش مدیریت استرس، کیفیت زندگی، شادکامی، بیماری مولتیپل اسکلروزیس
مقدمه
ام.اس. یک بیماری غیرقابل پیشبینی، التهابی، مزمن و ناتوانکننده است (البوکورکو، گرالدو، مارتینز و ریبیرو1، 2015) و ازجمله مهمترین بیماريهاي سیستم عصبی مرکزي و یکی از شایعترین بیماريهاي نورولوژیک در انسان است که منجر به ناتوانی در جوانان میشود (کوپمن و شویتز2، 1999، به نقل از قنبری و همکاران،1393). سببشناسی این بیماری محدود است و معمولاً پس از یک دوره عود بروز میکند. بهعلاوه، این بیماری برگشتناپذیر، بدون درمان قطعی و پیشرونده است و نیاز به نظارت توسط تیم تخصصی و درمانی چند رشتهای دارد (البوکورکو و همکاران، 2015). چهار نوع مختلف بیماری ام.اس تشخیص داده میشود که شامل ام.اس عودکننده (نوع متداول ام.اس که 80 درصد بیماران ام.اس را شامل میشود)، ام.اس ثانویه پیشرونده، ام.اس اولیه پیشرونده (نادرترین و وخیمترین نوع ام.اس) و ام.اس خوشخیم است (گارسیا و کولو3، 2009).
کشور ما، ایران یکی از مناطق نسبتاً شایع ابتلا به ام.اس است. میزان ابتلا به این بیماري در ایران، به رغم آمار کمتر گزارش شده در بین آسیاییها (5 ـ3 نفر در هر 100 هزار نفر)، در حدود 15 تا 30 نفر در هر 100 هزار نفر است (صحراییان 4و همکاران،2010). طبق گزارش انجمن ام.اس ایران در حدود 40 هزار نفر بیمار در کشور وجود دارد که 9000 نفر آنها ثبت شدهاند، که این رقم رو به افزایش است (آل یاسین 5و همکاران،2002). بیماري ام.اس مانند سایر بیماريهاي خودایمنی در زنان شیوع بیشتري دارد. در واقع این بیماري در زنان دو برابر بیشتر از مردان بروز میکند (کنر و منون6، 2007).
افراد مبتلا به بیماری ناتوانکننده و مزمن ام.اس با مشکلات زیادی روبرو هستند؛ این مشکلات، شرکت بیماران را در فعالیتهای ارتقاءدهنده سلامتی محدود نموده و درنتیجه سبب افزایش عوارض ثانویه و محدودیت در زندگی مستقل میشود که در نهایت تأثیر منفی بر کیفیت زندگی آنها دارد (مورگان7 و همکاران، 2004). ادبیـات تجربـی بـه میـزان بـالاي افسـردگی و پریشانی، اضطراب، بهزیستی ذهنی و کیفیـت زنـدگی پـایین و مشکلات نقش و روابط اجتماعی در این بیماران اشاره دارد (دینیسون و همکاران8، 2010). از آنجایی که این بیماران هم باید با استرسهاي زندگی روزمره و هم بـا اسـترسهاي ناشی از علائم بیماري که نوساندار و غیرقابل پیشبینی هستند مقابله کنند، پیشرفت بیماري ممکن است با کار، زندگی خانوادگی، ارتباطات و فعالیتهاي اجتماعی تداخل کند. هدف مداخلات روانشناختی کمک به این افراد به منظور مقابله با چالشهاي فوق است (مالکمسون9 و همکاران، 2007) .در بیماری ام.اس عود و بهبودهای مکرر با پیشرفتهای مداوم بیماری بر کیفیت زندگی تأثیر عمیقی برجای میگذارد. آنگونه که گاهی بعضی از بیماران مبتلا، کیفیت زندگی خود را بدتر از مرگ توصیف میکنند. اما پیشآگهی بیماری ام.اس نامعلوم است و بیماران انواع اختلالات متغیر جسمی و روانی ناشی از بیماری را تجربه میکنند که این اختلالات عملکرد روزانه، زندگی اجتماعی، خانوادگی، استقلال عملکردی و برنامهریزی فرد برای آینده را شدیداَ تحت تأثیر قرار میدهد و در کل احساس خوب بودن را در فرد به شدت تخریب میکند.
یکی دیگر از مشکلات شایع در آنها تغییر سبک زندگی پس از بیمار شدن است که بیش از هر چیز از موقعیتها اجتناب میکنند و سبکی هیجان مدار برای مقابله با فشارهای زندگی در محیط خانواده و کار در پیش میگیرند (بنیتو10 و همکاران، 2011). بعد از تشخیص ام.اس، کل پویایی عملکردی فرد تغییر خواهد کرد. رفتار آنها چه از نظر شخصی و چه در خانواده تغییر میکند. این بیماران سعی میکنند با واقعیت جدید سازگار شوند و همین امر منجر به تغییر در کیفیت زندگی آنها میشود (پدرو و پیس-ریبرویو11، 2010، به نقل از البوکورکو و همکاران، 2015). بهعلاوه، آنچه اهمیت توجه به مقولهی ام.اس را بهویژه در کشور ما دو چندان میکند شیوع رو به رشد آن بهویژه در سالهای اخیر است که اکثر جمعیت هدف آن را زنان بین 40-20 سال تشکیل میدهند که نقطه اوج فعالیتهای جسمی و روانی، شغلی و جنسی آنان میباشد. باتوجه به وسعت مشکلات روانی (افسردگی، اضطراب، استرس و خستگی ...) در بین افراد مبتلا به ام.اس، یکی از اساسیترین دل مشغولیهای اغلب بیماران ام.اس و خانوادههای آنان رسیدن به زندگی مطلوب است که ممکن است ناشی از ادراک بیماری، کیفیت زندگی، امیدواری، خوشبینی، تابآوری و خودکارآمدی باشد. عوارض زیاد داروها، خستگی و عدم تعادلات روحی و روانی، نیاز به افزایش مداخلات روانی و اجتماعی علاوه بر درمانهای دارویی متداول، جهت بهبود کیفیت زندگی و شادکامی را ضروری میکند و برنامههایی که در قالب مداخلههای آموزشی هستند، میتوانند کیفیت زندگی بیماران را ارتقا بخشند (اکبری، 1393).
ذکر این نکته لازم است که در بررسی کیفیت زندگی، ارزیابی نگرش فرد درباره عملکردش در چندین بعد از زندگی و ارزیابی اینکه به اعتقاد شخص کدام عوامل نقش بیشتری در کیفیت زندگی وی دارند، از اهمیت اساسی برخوردار است. در اغلب مطالعات این ابعاد شامل سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی، احساس ذهنی سلامتی و توانایی کارکردن است (کورال12و همکاران،2009؛آلبرت13 و همکاران 2010). افرادی که برای آنها ام.اس تشخیص داده میشود، نیاز به تطابق و هماهنگی کیفیت زندگی با چالشهای بیماری مزمن دارند که البته کار سادهای نیست و نیاز به آموزش دارند. پیامدهای روانشناختی بیماری ممکن است قبل، در طی و حتی بعد از تشخیص بیماری روی دهد. این تغییرات روانشناختی بر کیفیت زندگی بیماران تاثیر گذار است (نیوستین و ریماسزاسکا14، 2017). بنابراین لزوم مداخلاتی روانشناختی، حمایتی و توانمندسازی برای کمک به این بیماران احساس میشود. در حال حاضر باتوجه به وسعت مشکلات روانی بیماران ام.اس محققان زیادی در دنیا در حال بررسی روشهای متعددی از رواندرمانی حمایتی و شناختی برای کمک به این بیماران میباشند. (خدابخشی کولایی، فلسفی نژاد و اکبری15، 2015) در پژوهشی اثربخشی برنامه مدیریت استرس بر بهبود کیفیت زندگی را تایید کرند. همچنین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر مدل شناختی رفتاری بر ارتقا کیفیت زندگی بیماران ام.اس (حاجی لو، احدی، صیرفی، شاه بیگی و رفیعی پور، 1397) ، افسردگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ولیزاده، سهرابنژاد، مهربان و بوکانی، 1393) و اضطراب و اختلالات شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (زمانی، رحمتی و فضیلتپور، 1392) نیز تایید گردیده است. برنامه جامع و گسترده مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری رویکرد چندوجهی خود را در مدیریت استرس و کاهش افسردگی در بیماران مزمن جسمی به معرض نمایش گذاشته است. در این برنامه جامع به جنبههای شناختی، رفتاری، هیجانی، جسمی و اجتماعی توجه شده است (آنتونی16 و همکاران، 2010). آموزش شیوههای مدیریت استرس برای کمک به افرادی بهکار میرود که با فشار روانی ناشی از عوارض ابتلا به مشکلات جسمی این اختلال مواجه هستند. هدف از آموزش مدیریت استرس توانمند کردن بیماران برای مقابله با فشارهای روانی ناشی از ابتلا به ام.اس است (بساک نژاد و همکاران، 1392). درمان شناختی-رفتاری مدیریت استرس به خانوادهای از درمانهای مدیریت استرس اطلاق میشود که بر رویکرد شناختی-رفتاری متمرکز است و در بهبود کیفیت زندگی و ارتقای سلامت روان بیماران اثربخش بوده است. باتوجه به مطالب گفته شده پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ این پرسش است که آیا آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری، بر فاکتورهای روانشناختی، از جمله کیفیت زندگی و شادکامی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیردارد؟
روش
در این پژوهش از روي نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. جامعه آماري این پژوهش شامل كليه زنان مبتلا به ام.اس شهر شیراز ميباشند. نمونه پژوهش حاضر را 30 زن مبتلا به بیماری ام.اس تشکیل میداد که بهصورت در دسترس از میان کلیه زنان مراجعهکننده به انجمن بیماران ام.اس انتخاب شدند و سپس بهصورت تصادفی به دو گروه 15 نفره (گروه گواه 15 نفرو گروه آزمایش 15 نفر) گمارده شدند. قبل از اجرای آموزش مدیریت استرس مبتنی بر مدل شناختی و رفتاری با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی و شادکامی مربوط به بیماران ام.اس مورد مورد ارزیابی قرار گرفتند و نیز بعد از اجرای آموزش، مجدداً با پرسشنامههای ذکر شده مورد ارزیابی قرار گرفتند.
ابزار
پرسشنامه کیفیت زندگی: پرسشنامه کیفیت زندگی برای بیماران ام.اس حاوی 29 سؤال میباشد که 20سؤال اول تاثیر فیزیکی و 9 سؤال آخر تاثیر روانی ام.اس بر روی بیمار را میسنجد. نمرهگذاری این پرسشنامه در یک طیف لیکرت 5 درجهای از 1 تا 5 انجام میشود. روایی محتوایی پرسشنامه نیز به تایید اساتید این حوزه رسیده است. از نظر درستی و قابلیت اعتماد نیز ضرایب آلفای کرونباخ که برای بررسی سازگاری درونی هریک از مقیاسهای فیزیکی و روانی محاسبه گردیده به ترتیب 76/0 و 83/0 میباشد.
پرسشنامه شادکامی آکسفورد: برای سنجش شادکامی در این پژوهش، از پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرجیل و همکاران، 1989) استفاده شد. فرم نهایی پرسشنامه حاوی 29 پرسش چهار گزینهای که در هر پرسش فرد درباره خود از احساس ناشادی تا احساس شادی بسیار زیاد قضاوت میکند (فرانسیس و همکاران، 1998). نمرهگذاری این پرسشنامه در یک طیف چهار درجهای از نمره 1 تا 4 برای هر پرسش انجام میگیرد. آرجيل و همكاران پايايي پرسشنامه آكسفورد را به كمك ضريب آلفاي كرونباخ 90/0 گزارش كردهاند. در پژوهش آرجیل و همكاران روايي همزمان اين پرسشنامه با استفاده از ارزيابي دوستان افراد دربارۀ آنها 43/0 محاسبه شد. در پژوهش حاضر نیز پایایی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 79/0، به دست آمد. آموزش ارائه شده شامل 12جلسه که هفتهای یک بار براساس پروتکل گروه درمانی مدیریت استرس به شرح زیر ارائه شد:
جلسه1. معارفه، پيش آزمون و مقررات
جلسه2. آشنايي با استرس زاها و پاسخهاي استرس، آرميدگي عضلانی
جلسه3. آرميدگي عضلاني تدريجي، استرس و آگاهی
جلسه4. تنفس، تصويرسازي، آرميدگي عضلاني تدريجي، ارتباط افکار و هیجانات.
جلسه5. تنفس همراه با تصویر سازی، آرميدگي عضلاني تدريجي منفعل، تفکر منفی و تحریفات شناختی.
جلسه6. آموزش خود زاد17 برای سنگینی و گرما، جاگزینی افکار منطقی.
جلسه7. آموزش خودزاد، مقابله كارآمد.
جلسه8. آموزش خودزاد همراه با تصويرسازي و خود القایی، اجراي پاسخهاي مقابلهاي مؤثر.
جلسه9. مراقبه مانترا18، مديريت خشم.
جلسه10. مراقبه شمارش تنفس، آموزش ابرازگري.
جلسه11. تصويرسازي و مراقبه، حمايت اجتماعي.
جلسه12. جمعبندي، مرور مطالب و اجراي پس آزمون.
یافتهها
برای تحلیل دادهها، ابتدا آمارههای توصیفی (میانگین و انحراف معیار) متغیر کیفیت زندگی و شادکامی در دو گروه آزمایش و گواه، برای پیش آزمون و پس آزمون محاسبه شد که نتایج آن در جدول1 آمده است.
جدول1. میانگین و انحراف معیارمتغیرهای کیفیت زندگی و شادکامی در دو گروه آزمایش و گواه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون
متغیر | گروه ها |
| ميانگين | انحراف معيار |
کیفیت زندگی | آزمایش | پیش آزمون | 46/83 | 32/18 |
پس آزمون | 66/92 | 68/17 | ||
کنترل | پیش آزمون | 26/79 | 86/12 | |
پس آزمون | 8/76 | 23/9 | ||
شادکامی | آزمایش | پیش آزمون | 53/46 | 42/8 |
پس آزمون | 7/63 | 92/7 | ||
کنترل | پیش آزمون | 26/48 | 32/7 | |
پس آزمون | 06/48 | 56/7 |
آزمون لوین برای بررسی فرض همگني واريانسها انجام شد که نتایج حاصل نشان داد باتوجه سطح معنی داری که بیشتر از 05/0 میباشد پس واريانسها همگن هستند. جدول شماره 2 نتايج آزمون تحليل كوواريانس جهت مقايسه نمرات کیفیت زندگی و شادکامی دو گروه را با كنترل عامل پيش آزمون نشان ميدهد.
جدول2. نتايج تحليل کوواريانس تك متغيري (آنکووا) روي نمرههاي پس آزمون شادکامی و کیفیت زندگی در گروههاي آزمايش و گواه
کیفیت زندگی | مجموع مجذورات | درجه ازادی | میانگین مجذورات | F | سطح معنی داری | مجذور اتا |
2/1378 | 1 | 2/1378 | 12/10 | 004/0 | 27/0 | |
شادکامی | 46/2182 | 1 | 46/2182 | 84/118 | 001/0 | 21/0 |
همانطور که در جدول فوق مشخص شده است، با توجه به مقـدار F (12/10)، و سطح معنی داری 004/0 دو گروه آزمایش و کنترل از نظـر کیفیت زندگی با هم تفاوت معناداری دارند. همچنین میزان اندازه اثر برابر با 27/0 میباشد که نشان دهنده این است که 27 درصد از تغییرات نمرات کیفیت زندگی پس آزمون گروه آزمایش ناشی از اجرای آموزش مدیریت استرس میباشد. در مورد متغیر شادکامی، تحلیل جدول فوق نشان میدهد که با توجه به مقـدار F (84/118)، دو گروه آزمایش و کنترل از نظـر شادکامی با هم تفاوت معناداری در سطح 01/0 دارند. همچنین میزان اندازه اثر برابر با 21/0 میباشد که نشان دهنده این است که 21 درصد از تغییرات نمرات شادکامی پس آزمون گروه ازمایش ناشی از اجرای آموزش مدیریت استرس میباشد.
بحث و نتیجهگیری
براساس یافتههای بدست آمده این نتایج حاصل شدکه بین میزان کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس در زمان پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنیداری وجود دارد و آموزش مدیریت استرس تاثیر معناداری بر میزان کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس دارد. نتایج بدست آمده در این پژوهش در زمینه کیفیت زندگی با نتایج پژوهشهای حاجیلو و همکاران (1397)، شاه کرمی و همکاران (1394)، بساک نژاد و همکاران (1392)، ولی زاده و همکاران (1393)، کامرانی و همکاران (2016)، شایان و همکاران (2016) همسو و همخوان و در زمینه شادکامی با نتایج یافتههای هاشمی و همکاران (1392)، کولایی و بستان (1395) همسو است.
درتبیین یافتههای پژوهش میتوان به مواردی که در آموزش مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری مد نظر قرار میگیرد، اشاره کرد. تکنیـکهـاي آرمیدگی و شناسایی افکار خودآیند منفی و جـایگزینی افکار مثبت و واقعـی بـه جـاي آنهـا، قـدرت مـدیریت هیجانــات، شــبکههــاي حمایــت اجتمــاعی و چگــونگی بهرهمندي از آن، ارتباط اجتماعی سـالم کـه از عوامـل شادکامی هستند، در برنامه آموزشی مهارت مـدیریت استرس مورد تأکید قرار گرفتهاند.
با آموزش آرمیدگی یک مجموعه تغییرات فیزیولوژیکی در بدن ایجاد میشود که نقطه مقابل تغییرات فشار روانی است. کاهش تنش در عضلات باعث افزایش احساس سلامت روانی و آرامش ذهنی میگردد. افزون بر آن، نقش مثبت آرمیدگی در چارچوب یک تکنیک انحراف توجه نیز قابل تبیین است. روش آرمیدگی با تأکید برآرامش عضلانی میتواند سبب جهتگیری مجدد توجه براحساسات خوشایند درونی شده و برانگیختگی فیزیولوژیکی ناشی از هیجانات مثبت را ایجاد نماید، در نتیجه فرد برموقعیتها و محرکهای تنش زا و اضطراب انگیز کمتر تمرکز میکند (نصری، نجاریان، شکرکن و مهرابی زاده هنرمند،1381). به دنبال احساس آرامش روانی در تفکرات و در باورهای فرد تغییراتی ایجاد میشود. بدین سان که فرد باتجربه آرامش روانی تلاش میکند تا افکار و نگرشهای ناسالم و دردزای خود را در جهتی سوق دهد تا کمتر حالات و احساسات درد را به همراه داشته باشد (پولادی ریشهری، نجاریان، شکرکن و مهرابیزاده هنرمند،1380). همچنین بیماران مبتلا به بیماری مالتیپل اسکلروزیس به دلیل عوارض ناشی از بیماری، مشکلات چندی را در زمینههای حرکتی، جنسی، اختلالات شناختی، اختلالات اسفنکتری، اختلالات خواب، خستگی مفرط و علایم عصبی- روانی (افسردگی، اضطراب و ...) تجربه میکنند که احتمالا تجربه دائمی این مشکلات بر انجام وظایف و مسئولیتهای بیمار تأثیر سوء میگذارد و از این طریق در کاهش خلق او دخیل است. به همین ترتیب کاهش خلق باعث تجربه کمبود انرژی و ایجاد سیکل معیوبی از افت خلق-احساس غمگینی میشود. همین امر موجب افت کیفیت زندگی در این بیماران خواهد شد.
باتوجه به انواع مهارت هاي آموزش داده شده در گروه مداخله مدیریت استرس شناختی-رفتاري، از جمله مهارتهاي تن آرامی، یادگیري انواع مهارتهاي مقابلهاي مؤثر و کارآمد در برخورد با موقعیتهاي استرسزا، مدیریت خشم و اصلاح خطاها و تحریفات شناختی که در بسیاري از موارد سر منشأ افکار منفی و فاجعهسازي هستند، به نظر میرسد مداخله مدیریت استرس شناختی-رفتاري، حس کنترل شخصی و احساس کفایت و خودکار آمدي بیمار را در مواجهه با موقعیتهاي اضطرابزا و استرسآور افزایش میدهد و از این لحاظ به بهبود کیفیت زندگی بیمار کمک میکند. هم چنین موقعیتی که گروه درمانی جهت ابراز هیجان و بیان مشکلات و دغدغهها و نگرانیهاي ناشی از بیماری در جمع افرادي مشابه خود فراهم میکند، در بهبود کیفیت زندگی و افزایش شادکامی این افراد بیتأثیر نیست. همچنین استرسهای روحی و جسمی، چه به صورت مزمن و چه به صورت حاد و ناگهانی میتوانند سبب تشدید علائم بیماری ام.اس شوند. چنانچه مطالعات نشان میدهند، در زمان تحمل استرس وقوع حملات بیماری دو برابر بیشتر از شرایط معمول میباشد. لذا آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری به بیماران کمک میکند تا با آرامسازی و کنترل استرس خود، احساس کنترل بیشتری بر شرایط خود داشته باشند و همین موضوع در افزایش شادکامی آنان مؤثر خواهد بود.
پژوهش حاضر در تاریخ 9/1397 آغاز و در تاریخ 2/1398پایان یافت. از جمله محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان به اختصاص یافتن درمان به گروه زنان مبتلا به بیماری ام.اس شهر شیراز اشاره کرد که تعمیم یافتهها را به سایر گروههای درمانی مربوط به سایر بیماریها و شهرهای دیگر با مشکل مواجه میسازد. پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آتی، گروههای دیگری با درمانهای روان شناختی، دارو درمانی و دارو نما درکنار گروه آزمایش و کنترل گمارده شود، تا امکان مقایسههای بیشتر فراهم گردد.
منابع
1. اکبری، سمیرا (1393). اثربخشی درمان راه حل محور به شیوه گروهی بر شادکامی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. پایاننامه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی شهید چمران اهواز.
2. آنتونی، م ؛ ایرونسون، اشنایدرمن (2007). راهنمای علمی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری. ترجمه سیدجواد آل احمد، سولماز جوکار، حمید طاهرنشاط دوست. انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان (1388).
3. بساکنژاد، س؛ رحیمی، زرگر، مجدی نسب (1392). تاثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر خستگی مزمن و سبکهای مقابله در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. فصلنامه علمی پژوهشی دانشکده پرستاری و مامائی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، دوره 10، شماره3، صفحه 172-165.
4. پیري کامرانی، مرضیه؛ دهقان ، فاطمه ؛ بشیري، حسن (1394). تأثیر آموزش مهارتهاي مدیریت استرس بر استرس ادراك شده و تاب آوري زنان مبتلا به بیماري مولتیپل اسکلروزیس، مجله سلامت و مراقبت، سال هفدهم، شماره چهارم
5. جواهری، نشاط دوست، ح؛ مولوی، ح (1388). اثربخشی مداخلات شناختی-رفتاری مدیریت استرس بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به صرع لوب گیجگاهی، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک سال 13، 2: 43-22
6. حاجیلو، مریم؛ احدی، حسن؛ صیرفی، محمدرضا؛ شاهبیگی، سعید؛ رفیعیپور، امین (1397). اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر مدل شناختی رفتاری برکیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام.اس، مجله علوم روانشناختی، دورۀ هفدهم، شمارۀ 72، ص 893-897
7. زمانی، سیده نرجس؛ رحمتی، عباس؛ فضیلتپور، مسعود (1392). تأثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر اضطراب، افسردگی و اختلال شناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. مجله روانشناسی بالینی، دوره5 ، شماره 4 (20)، صص 53-43
8. سجادي نژاد، مرضیه سادات، عسگري، کریم؛ مولوي، حسین؛ ادیبی، پیمان (1394). مقایسه اثر بخشی مدیریت استرس شناختی-رفتاري، آموزش خوش،بینی و درمان طبی بر علائم جسمی، استرس ادراك شده، ادراك بیماري و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراك، سال 18، شماره10 پیاپی (103)، ص 54-40
9. سلطانی، محمود؛ حجازی، سید محمود؛ نوریان، عباس؛ زنده دل، احمد و اشکانی فر، مرضیه (1388). تاثير يك دوره فعاليت هوازي در آب، بر مقياس ناتواني جسماني بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس، مجلهي علوم پزشكي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد، سال پنجم، شماره 1، پياپي17، صص 20-15
10. شاه کرمی، م؛ زهراکار، مرادی زاده، داورنیا، شاکرمی (1394). اثربخشی مدیریت استرس به روش شناختی-رفتاری مبتنی بر گروه در بهبود کيفيت زندگی زنان جوانی که تحت درمان با متادون قرار دارند. مجله تحقیقات سلامت در جامعه دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دوره 1، شماره 2، صفحات 21-12.
11. کولایی، عاطفه؛ بستان، نبی (۱۳۹۵). رابطه شیوههای مقابله با استرس و شادکامی با کیفیت زندگی در بین بیماران مبتلا به ام.اس در شهر کرمانشاه، نخستین همایش جامع بینالمللی روانشناسی، علوم تربیتی و علوم اجتماعی، تهران، مرکز همایشهای کوشا گستر با همکاری دانشگاههای کشور
12. ولیزاده، ر؛ سهرابنژاد، مهربان، بوکانی (1393). اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر افسردگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دوره 23، شماره 5.
13. هاشمی، فاطمه؛ علیپور، احمد؛ فیلی، علیرضا (1392). اثربخشی درمان مدیریت استرس (شناختیـ رفتاري) بر شادکامی زنان نابارور، ارمغان دانش، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، دوره 18، شماره 9 (شماره پی در پی 81(.
14. Albuquerque, C., Geraldo, A., Martins, R., & Ribeiro, O. (2015). Quality of life of people with multiple sclerosis: Clinical and psychosocial determinants. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 171, 359-365.
15. Aleyasin H, Sarai A, Alaedini F, Ansarian E, Lotfi J, (2002). Multiple Sclerosis: A Study of 318 Iranian Cases, Arch Iran Med; 5(1): 24-7
16. Benito-León, J. (2011). Multiple Sclerosis: Is Prevalence Rising and if So Why? Neuroepidemiology, 37(3-4): 236–237.
17. Denison, E., Nilsagård, Y., Lundholm, C.(2010). Predicting accidental falls in people with multiple sclerosis—A Longitudinal Study, Clinical Rehabilitation 23(3):259-69.
18. García, C., & Coelho, M. H. (2009). Neurologia clínica: princípios fundamentais. Lidel.
19. Kenner M, Menon U, Elliott DG, (2007). Multiple sclerosis as a painful disease, Int Rev Neurobiol ,79: 303-21
20. Khodabakhshi Koolaee A, Falsafinejad M R, Akbari M E. (2015). The Effect of Stress Management Model in Quality of Life in Breast Cancer Women, Int J Cancer Manag.; 8(4):e3435. doi: 10.17795/ijcp-3435
21. Malcomson KS1, Dunwoody L, Lowe-Strong AS. (2007). Psychosocial interventions in people with multiple sclerosis: a review, .J Neurol.;254(1):1-13.
22. Neustein, J., Rymaszewska, J. (2017). Psychological consequences of multiple sclerosis and assistance possibilities, Physiotherapy Quarterly (formerly Fizjoterapia), 25 (1), 8–12
23. Pagnini, F., Bosma,C.M., Phillips, D., and Langer, E.(2014). Symptom changes in multiple sclerosis following psychological interventions: a systematic review, BMC Neurology journal. 14: 222.
24. Sahraian MA, Khorramnia S, Ebrahim MM, Moinfar Z, Lotfi J, Pakdaman H. (2010). Multiple sclerosis in Iran: a demografic study of 8,000 patients and changes over time, Eur Neurol; 64(6): 331-6.
The effectiveness of cognitive-behavioral stress management training on improving quality of life and happiness in women with multiple sclerosis in Shiraz
Farideh Ensafdaran, Athar Afshar
1. Doctor of Psychology, Lecturer of Psychology, Fatemieh Institute of Higher Education, Shiraz, Iran (Corresponding Author)
f.ensafdaran@gmail.com
2. Ph.D. The student in Counseling, Department of Counseling, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
afshar.athar998@gmail.com
Abstract
The purpose of this study was to determine the effectiveness of cognitive-behavioral stress management training on quality of life and happiness in M .S patients in Shiraz. The present study is a semi-experimental type. The statistical population of this study included all patients referring to the MS Society of Shiraz in 1397. Among them, 30 women were selected by available sampling and randomly assigned to two groups of the experimental and control group. The used scales included The quality of life questionnaire for patients with MS Ayatollahy (2006) and the Oxford happiness questionnaire. Data were analyzed by descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (Covariate analysis). The results showed that the implementation of stress management training improves the quality of life(F=10.12, P<00.04) and happiness(F=118.84, P<0.01) in the experimental group compared to the control group. According to the results of the study, cognitive-behavioral stress management can improve the quality of life and happiness in these patients. Therefore, this training program can be used as an intervention program for the target group.
Keywords: Stress Management Training - Quality of Life - happiness - Multiple Sclerosis
[1] Albuquerque, Geraldo, Martins, & Ribeiro
[2] Koopman & Schweitzer
[3] Garcia & Coelho
[6] Kenner & Menon
[7] Morgante .
[8] Denison
[9] Malcomson
[10] Benito
[11] Pedro & Ribeiro
[12] Corral
[13] Albert
[14] Neustein& Rymaszewska
[15] Khodabakhshi Koolaee , Falsafinejad, & Akbari
[16] Antoni
[17] - autogenictraining
[18] - mantra meditation