Analysis of Innovation System Elements in Modernization and Industrial Growth in Iran, England and Denmark (Example of the 19th and 16th centuries AD)
Subject Areas : Promoting and developing a culture of innovationsayyed atollah sinaee 1 , abazar Ashtari Mehrjardi 2
1 - Assistant Professor, Faculty of Social Sciences, Payam Noor University, Tehran, Iran
2 - Assistant Professor, Department of Science and Technology, Institute of Cultural, Social and Civilization Studies, Tehran, Iran
Keywords: Government, Ssystem of Innovation, Modernization and Industrial Growth, Institution, Iran, England, Denmark,
Abstract :
The path of modernization and growth of industrial technologies passes through the historical developments of countries, and in this sense, industrial growth is a complex process in which many factors play a role in its realization. Based on the historical experiences of societies, various theories have been presented regarding industrial development and growth that may emphasize aspects of this phenomenon. This research is based on the research project of Boras and Landvall, comparing the government functions and the historical experience of Iran, regarding the creation of the ball casting and metal melting industry and industrial modernization at the beginning of the 19th century with similar experiences of Cannon, Gun and Butter in two historical periods in England and Denmark and then examines the technology policy of these countries in the form of innovation system theories. The main question is that despite the factors of the innovation system in Iran's industrial modernization experience at the beginning of the 19th century and government measures in this regard, why did the industrial modernization program of Iran not succeed? This research is historical comparative in terms of development goal and in terms of institutional method, and its data was collected by library method. The results show that the lack of institutional evolution and the formation of a systematic interactive relationship between the elements of innovation caused Iran's industrial modernization program and technology policy did not succeed.
1. آبراهامیان، یرواند(1388). ایران بین دو انقلاب. ترجمهی احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی.چاپ پانزدهم.
2. آنکتاد، (1395). سیاست¬های علم و فناوری ایران، تهیه شده توسط مرکز سازمان ملل
3. ادلر، یاکو و برگ، جان فاگر(1397 بهار). «سیاست نوآوری: چیسـتی، چرایی و چگـونگی،» ترجـمه محمـدعلی صادقی، فصلنامه سیاستنامه علم و فناوری، 8: 85-69.
http://stpl.ristip.sharif.ir/article_21102.html در: (20 فروردین 1401)
4. اشرف، احمد (1359).موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران: دوره قاجاریه. تهران: میزان.
5. اشرف، احمد. هویت ایرانی(1398). ترجمهی حمید احمدی. تهران: نشر نی. چاپ هشتم.
6. اشتری مهرجردی، اباذر (1402). پیدا و پنهان نوآوری¬های اجتماعی در ایران، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
7. اشتری مهرجردی، اباذر (1401). پیدا و پنهان استارتآپ¬ها در ایران، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
8. الگار، پروفسور حامد (1369). دین و دولت در ایران - نقش عالمان در دورۀ قاجار، ترجمه دکتر ابوالقاسم سری. تهران: توس.
9. اونز، پیتر (1398). توسعه یا چپاول، نقش دولت در تحول صنعتی، مترجم عباس زندباف، عباس مخبر. تهران: طرح نو.
10. جمالزاده، سید محمدعلی (1335 قمری). گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران. برلین: کاوه.
11. حاجی حسینی، دکتر حجتالله(1398).نظام ملی نوآوری در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت. تهران: الگوی پیشرفت.
12. ردزیکی، مایکل جی (1386 خرداد و تیر). «همیلتون، فارستر، و بنیانی برای اقتصاد تکاملی»، مترجمان محمود متوسلی محمود مشهدی احمد. فصلنامه علمیپژوهشی برنامهوبودجه، 12، 103: 154-85. http://jpbud.ir/article-۱-۵۷-fa.html در: (20 فروردین 1401)
13. رسولزاده اقدم، صمد و طاهری، علیرضا (1393 بهار). «بررسی علل توسعهنیافتگی ایران در دوره قاجار» فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات علوم اجتماعی ایران. 11،40: 111-92.
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=253834 در: (20 فروردین 1401).
14. زیباکلام، صادق (1374). ما چگونه ما شدیم. تهران: روزنه.
15. ژوبر، پ.آ (1322). مسافرت به ایران و ارمنستان، ترجمه محمود هدایت. بی جا: تابان
16. عجم اوغلو، دارون؛ لیبسون، دیوید و لیست، جان¬ای (1397). کلیات علم اقتصاد، ترجمه سید علیرضا بهشتی شیرازی و محمدحسین نعیمیپور. تهران: روزنه.
17. علمداری، دکتر کاظم (1380). چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت؟ تهران: توسعه.
18. فیضاللهی، علی و دیگران؛ (1396 زمستان). «کاربرد نظریه آنومی نهادی در ایران»، فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی - فرهنگی، 6،3: 188-163.
http://journals.sabz.ac.ir/scds/article-1-627-fa.html در: (20 فروردین 1401).
19. قاضی نور، سید سپهر و دیگران (1397 بهار). «ارزیابی روابط میان نهادی در نظام ملی نوآوری ایران: مطالعه 8 موردی»، فصلنامه علمی - پژوهشی سیاستگذاری عمومی، 4،1: 35-9. < 10.22059/PPOLICY.2018.6684>
20. قاضی نوری، سید سپهر و قاضی نوری، سید سروش (1396). مقدمهای بر سیاستگذاری علم و فناوری. تهران: دانشگاه تربیتمدرس.
21. لاندوال, ب. ای و بوراس، اس (1391 زمستان)، «سیاست علم، فناوری و نوآوری»، ترجمه دکتر کیومرث اشتریان. فصلنامه نامه سیاست علم و فناوری، 2،1: 107-95. < 20.1001.1.24767220.1391.02.1.9.4>
22. لاندوال، ب. ای. و بوراس، اس(1392 تابستان)، «سیاست علم، فناوری و نوآوری،» ترجمه دکتر کیومرث اشتریان. فصلنامه نامه سیاست علم و فناوری، 2، 3: 14-7.< 20.1001.1.24767220.1392.03.2.2.6>
23. مارش، دیوید و استوکر، جری (1399)، روش و نظریه در علوم سیاسی، ترجمه دکتر امیرمحمد حاجی یوسفی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
24. مشهدی احمد، محمود (1392 بهار). «معنا و مفهوم نهاد در اقتصاد نهادگرا، نگاهی به اختلافات موجود بین نهادگرایی قدیم و جدید و نقش نهادها در مناسبات اقتصادی،» فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی (رویکرد اسلامی - ایران)، 13، 48: 77-49.
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=207509 در: (20 فروردین 1401).
25. مفتون دنبلی، عبدالرزاق بن نجفقلی (1389). مآثر سلطانیه (تاریخ جنگهای ایران و روس) .بهضمیمه تاریخ جنگهای دورۀ دوم از تاریخ ذوالقرنین. تصحیح و تحشیه: غلامحسین زرگری نژاد، تهران: روزنامه ایران.
26. مهدی، دکتر رضا و دیگران (1399). درآمدی بر دانشگاه نوآور و کارآفرین. تهران: جامعهشناسان.
27. میرعمادی، سید ایمان (1398 تابستان). «نظام ملی نوآوری و نقش آن در بهبود سیاستهای علم و فناوری و نوآوری» فصلنامه سیاست علم و فناوری، 11، 2: 154-132. < 20.1001.1.20080840.1398.12.2.10.5 >
28. نجمی، ناصر (1336). ایران در میان طوفان یا شرح زندگانی عباس میرزا نایبالسلطنه و جنگهای ایران و روس. بی جا: کانون معرفت.
29. نصراللهی آذر و دیگران(1397 پاییز و زمستان). «نهادگرایی و توسعه؛ چالشهای اقتصاد نهادی جدید در حوزههای نظری و سیاستی پیرامون ایجاد توسعه (ارزیابی انتقادی)»، دوفصلنامه مطالعات اقتصاد سیاسی بینالملل، 1، 7: 25-2. < 10.22126/IPES.1970.1182>
30. نفیسی، سعید (1383). تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر، تهران: اهورا.
31. نوح هراری، یووال (1397). انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر، ترجمه نیک گرگین. تهران: فردا.
32. نورث، داگلاس (1396). فهم فرایند تحول اقتصادی، مترجمین میرسعید مهاجرانی و زهرا فرضی زاده. تهران: نهادگرا.
33. نورث، داگلاس، والیس، جوزف و دیگران (1396)، در سایه خشونت، سیاست، اقتصاد و مسائل توسعه، مترجمین محسن میردامادی و محمدحسین نعیمیپور. تهران، روزنه.
34. وبر، ماکس (1374)، اقتصاد و جامعه، مترجمین دکتر منوچهری، دکتر ترابی نژاد و دکتر عمادزاده. تهران: مولی.
35. هالیدی، فرد (1358)، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ترجمه فضلالله نیکآیین. تهران: امیرکبیر.
36.Freeman, C(1995 February). “The National Innovation Systems in Historical Perspective” Cambridge Journal of Economic, Vol 19, PP.5-24. >https://doi.org/10.1093/oxfordjournals.cje.a035309<
38.Waqas Nawaz& Muammer Koç(2020)."Industry, University and Government Partnerships for the Sustainable Development of Knowledge-Based Society ,Drivers, Models and Examples in US, Norway, Singapore and Qatar," Switzerland: Springer Nature.
39.Woo.J.J. "(2019) The Evolution of the Asian Developmental State Hong Kong and Singapore," New York: Routledge. 40. https://www.robbierichards.com/2020
41. Global Inovation Index(GII) 2022
Analysis of Innovation System Elements in Modernization and Industrial Growth in Iran, England and Denmark
(Example of the 19th and 16th centuries AD)
* Seyed Atallah Sinayi ** Abazar Ashtarimehrjerdi
* Assistant Professor, Faculty of Social Sciences, Payam Noor University, Tehran, Iran. sinaee@pnu.ac.ir
** Assistant Professor, Department of Science and Technology, Institute of Cultural, Social and Civilization Studies, Tehran, Iran. ashtari@hscs.ac.ir
Received: 15.11.2023 Accepted: 17.03.2024
P.79-70
Abstract
The path of modernization and growth of industrial technologies passes through the historical developments of countries, and in this sense, industrial growth is a complex process in which many factors play a role in its realization. Based on the historical experiences of societies, various theories have been presented regarding industrial development and growth that may emphasize aspects of this phenomenon. This research is based on the research project of Boras and Landvall, comparing the government functions and the historical experience of Iran, regarding the creation of the ball casting and metal melting industry and industrial modernization at the beginning of the 19th century with similar experiences of Cannon, Gun and Butter in two historical periods in England and Denmark and then examines the technology policy of these countries in the form of innovation system theories.
The main question is that despite the factors of the innovation system in Iran's industrial modernization experience at the beginning of the 19th century and government measures in this regard, why did the industrial modernization program of Iran not succeed?
This research is historical comparative in terms of development goal and in terms of institutional method, and its data was collected by library method.
The results show that the lack of institutional evolution and the formation of a systematic interactive relationship between the elements of innovation caused Iran's industrial modernization program and technology policy did not succeed.
Corresponding Autho :Seyed Atallah Sinayi- Sinaee@pnu.ac.ir
|
Analysis of Innovation System… / Seyed Atallah Sinayi and colleagues 80 |
The growth path of industrial technologies goes through the historical developments of countries, and in this sense, industrial growth is a complex process in which many factors play a role. Based on the historical experiences of societies, various theories have been proposed about industrial growth that may emphasize aspects of this phenomenon.
A study of the history of development shows that governments, institutions and scientific and research institutes and economic enterprises are the main elements of the realizationally of a phenomenon that manifests itself in the form of growth of development indicators.
These institutions are the infrastructure of various forms of economic growth in the periods that led to the Industrial Revolution and the emergence of the capitalist system.
As after the industrial revolution and from the middle of the 19th century, the dominance of the European governments over the world was generally on the shoulders of military, industrial and scientific complexes and the magical power of new technologies and has progressed A field of innovative achievements.
The emergence of modern states, the expansion of institutions and the emergence of various corporate structures and corporate governance systems and the emergence of companies are the product of such developments. European governments have systematically supported the expansion of these mechanisms in accessing markets and securing the property rights of shareholders and corporate executives.
At this time, the situation in Iran indicates the failure of the country's technology policy and industrial measures.
During the nineteenth century, Iran's industrial program could not change from an agricultural and livestock economy to an industrial economy. In addition, a catastrophic failure of Iran's traditional handicraft and workshop system occurred at this time, and the collapse of Iran's traditional economy led to the conquest of the country's market by foreign goods. The continuation of these conditions and the establishment of its requirements in the institutional structures of the country led to the emergence of a kind of institutional anomie meaning the state of pre-modern and modern chaos of institutional elements.
The present study first compares Iran's historical experience of smelting and smelting industry in the early nineteenth century with similar experiences of cannon, rifle and Butter in two historical periods in England and Denmark based on the research project of Landvall and Borras. Then the technology policy of these countries is examined in the form of theories of the national innovation system.
From the classification of historical experiences mentioned in the Landwall & Boras research program on the developments in England and Denmark, the following steps can be formulated:
1) Need status
2) Comparative advantages
3)
Analysis of Innovation System… / Seyed Atallah Sinayi and colleagues 81 |
4) Policy tools
The main question is why Iran's industrial modernization program in the nineteenth century, despite the factors of innovation in the experience of industrial modernization in Iran in comparison with the experiences of Britain and Denmark did not succeed?
This research is comparative-historical in terms of developmental goal, in terms of institutional method and its data has been collected through library and documentary methods.
Institutionalism is one of the main pillars of politics. This approach focuses on formal rules, procedures and organizations. The comparative-historical method is one of the institutionalist methods that uses the tricks of historians and jurists to explain the relationship between institutional structures and the success or failure of policies.
To obtain the theoretical literature of the subject, library studies have been used in terms of accuracy and validity of documents, and to extract views and formulate theoretical foundations, analysis and adaptation of qualitative content of texts has been done.
The results show that the lack of institutionalization and lack of formation of relationships between systematic levels of innovation elements, led to the failure of Iran's industrial modernization program and technology policy in the early nineteenth century.
In fact, contrary to the experience of the United Kingdom and Denmark, Iran's innovation policy in the nineteenth century lacked a equipment plan from the beginning; This meant not conducting technical studies on local talent for the type of factories, as well as not calculating transportation costs and other cost calculations.
Another drawback of this industrial policy is that, with the exception of the military industry, which could have created important axes for smelting metals and the metal industry, other industries were generally consumer goods. These factories did not establish themselves as a set of partner industries, did not have vertical or horizontal connection problems, and did not produce related or complementary products. And Therefore, the launch of these production units did not lead to collective efficiency and the emergence of specialized services in the technical, managerial and financial fields.
The actions that took place in Tabriz at the court of Abbas Mirza were a local policy and did not reach the national level with the obstacles and sabotage that took place. In addition, these policies disintegrated with the death of the viceroy without becoming institutional mechanisms. Social understanding and cooperation were not formed to support policies. The instability of international politics, the change in relations between France and Russia, the return of the General Guard and the cessation of the production of artillery and firearms were other reasons for the failure of Iran's technology policy. Opposition from local power nuclei, religious forces, and sections of the elite who lost their interests as a result of the change prevented a political agreement and the formation of a social movement for modernization.
Analysis of Innovation System … / Seyed Atallah Sinayi and colleagues 82 |
Elite disagreement on industrial policies and the continuation of conflicts within the political and social system regarding appropriate measures, lack of formation of the heroic and vanguard industry model, illiteracy of 95% of the population, inability and inefficiency of the social environment in absorption. An innovative production model tailored to its current experience, as well as the inability of the social environment to integrate the pre-capitalist industry into the modern production system.
Keywords: Government, system of innovation, modernization and industrial growth, institution, Iran, England, Denmark.
Declaration of conflicting interests
The author has no conflict of interest with respect to Research, compile and / or publish this article.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در ایران، انگلستان و دانمارک
(نمونه قرن نوزدهم و شانزدهم میلادی)
*سیدعطالله سینایی ** اباذر اشتریمهرجردی
* استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران sinaee@pnu.ac.ir
** استادیار گروه علم و فناوری، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تهران، ایران ashtari@iscs.ac.ir
تاریخ دریافت: 24/08/1402 تاریخ پذیرش: 27/12/1402
صص: 70- 79
چکيده
این مقاله بر مبنای مدل بوراس و لاندوال، به مطالعۀ اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی صنعتی در ایران، بر پایۀ ایجاد صنایع نظامی در آغاز قرن نوزدهم میلادی میپردازد.
در این مورد مؤلفههای: وضعیت نیاز؛ مزیتهای نسبی؛ انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی یا ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻓﻨﻲ، انتشار فناوری ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺐ مداخلهها و اقدامات ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻭﻟﺘﻲ و ابزار سیاستی، در خصوص سیاست فناوری صنعت توپ، تفنگ در قرن شانزدهم انگلستان و صنعت کَره در قرن نوزدهم دانمارک، با اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی و رشد صنعتی در ایران، در قرن نوزدهم مقایسه و در قالب نظریههای نظام نوآوری بررسی شده است.
هدف این پژوهش کشف ابعاد تازه تری از دلایل ناکامی اولین برنامه نوسازی صنعتی ایران در قرن نوزدهم است. همچنین تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شودکه چرا علیرغم اقدامات و مداخلات دولتی و با وجود سطحی از عوامل نظام نوآوری، برنامۀ نوسازی صنعتی ایران به موفقیت نیانجامید؟
این مقاله از نظر هدف توسعهای و از نظر روش نهادی، تطبیقی تاریخی است و دادههای آن با روش کتابخانهای گردآوری و به نوعی تحلیل محتوای کیفی شده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد که با ملاحظۀ تجارب مشابه در انگلستان و دانمارک، عدم تکامل نهادی و شکل نگرفتن رابطۀ تعاملی نظاممند میان سطحی از عناصر نوآوری، موجب شد نظام نوآوری در کشور شکل نگرفته و برنامه نوسازی صنعتی و سیاست فناوری ایران در قرن نوزدهم میلادی، به موفقیت نیانجامد.
واژههای کلیدی: فناوری دولت، نظام نوآوری، نوسازی و رشد صنعتی، نهاد، ایران، انگلستان، دانمارک های نوین هوشمند ارتباطی، شهر هوشمند، مولفههای شهر هوشمند، توسعه مدیریت شهری.
نوع مقاله: پژوهشی
1- مقدمه
شناسایی عملکرد و روابط میان نهادهای اصلی اثرگذار در بسترسازی رشد صنعتی کشورها موضوع رویکردهای نظام نوآوری است. این رویکردهای تحلیلی، به شناسایی و تحلیل
نویسندة عهدهدار مکاتبات: سیدعطالله سینایی Sinaee@pnu.ac.ir
|
مطالعۀ تاریخ توسعه نشان میدهد که دولتها، نهادها و مؤسسات علمی و تحقیقاتی و بنگاههای اقتصادی عناصر اصلی تحقق پدیدهای هستند که خود را در قالب رشد شاخصهای توسعه نشان میدهد. این نهادها زیرساختهای اشکال مختلف رشد اقتصادی در دورههایی هستند که به بروز انقلاب صنعتی و پدیدارشدن نظام سرمایهداری انجامید. چنانکه پس از انقلاب صنعتی و از اواسط قرن نوزدهم، تسلط دولت های اروپایی بر جهان عموماً بر دوش مجتمعهای نظامی، صنعتی و علمی، و قدرت جادویی فناوریهای جدید قرار داشت و در بستری از دستاوردهای نوآورانه پیش رفته است. رشد اکتشافات، استقرار دولتهای مقتدر و باثبات و پدیدآمدن چشماندازهای مطمئن و شوق انگیزه سودجویی، نیروهای محرک براه افتادن جنبش عظیم سرمایهداری بهمثابه توسعه، شدند. ظهور دولت های مدرن، گسترش نهادها و پیدایش اشکال گوناگون ساختارهای شرکتی و نظامهای حکمروایی بنگاهی و سر برآوردن کمپانیها، محصول چنین تحولاتی است. دولتهای اروپایی، بهصورت نظاممند از گسترش این سازوکارها در دسترسی به بازارها و تأمین و تضمین حقوق مالکیت سهامداران و مدیران شرکتها حمایت میکردند. چنان که در قرون هیجدهم و نوزدهم، امپراتوریهای بریتانیا و هلند، عمدتاً بر پایۀ نظام حکمرانی بنگاه های اقتصادی و شرکتهای سهامی فعالیت میکردند و کمپانیهای هند شرقی هلند و بریتانیا قادر بودند قلمروهای عظیمی در شبهقارة هندوستان و شرق آسیا را تحت تصرف و ادارۀ خود در آوردند(نوح هراری، 1397: 37).
مقارن همین زمان، وضعیت ایران نشاندهندة ناکامی سیاست فناوری و اقدامات صنعتی کشور است. برنامۀ صنعتی ایران در طول قرن نوزدهم، نهتنها به گذار از جامعه دامپروری و کشاورزی و شکلگیری یک اقتصاد صنعتی نیانجامید، بلکه نظام سنتی تولید دستی و کارگاهی ایران فروپاشید، تا جایی که در دوران اصلاحات ارضی دهه 40 شمسی، ساختار تولید معیشتی نیز فروپاشید. استمرار این شرایط و لانه گزیدن الزامات آن در ساختارهای نهادی کشور موجب بروز شکلی از آنومی نهادی، به معنای وضعیتی از بههمریختگی و آشوب پیشامدرن و مدرن عناصر نهادی گردید (فیضاللهی و معیدفر، 1398: 163). با ورود متغیرهای تعیینکننده و تأثیرگذار سیاسی و اقتصادی جدید، در بیش از دو قرن گذشته ایران در مصاف صنعتی با غرب و شرق، نهتنها صنعت را بومی نکرده، بلکه نتوانسته بازار خود را حفظ نماید. این، دقیقا سوالیست که از دویست سال گذشته توسط عباس میرزا تاکنون روی میز بوده و همچنان برغم پاسخهای مختلف، بنوعی بدون پاسخ مانده است.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 85 |
پرسش اصلی: چرا وجود عوامل نظام نوآوری در تجربۀ نوسازی صنعتی ایران در آغاز قرن نوزدهم، در مقایسه با تجارب انگلستان در آغاز قرن شانزدهم و دانمارک در قرن نوزدهم، نتوانست در طول یک قرن زمینه ساز موفقیت برنامۀ نوسازی صنعتی ایران شود؟
فرضیۀ اصلی: عدم تکامل نهادی و شکلنگرفتن رابطۀ تعاملی نظاممند میان سطحی از عناصر نوآوری، مطابق شرایط خاص تاریخی، موجب شد برنامه نوسازی صنعتی و سیاست فناوری ایران، به موفقیت نیانجامد.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 86 |
نظام نوآوری بگونه ای که از نامش پیداست سیستم پیچیده و گستردهایست که دارای زیرنظامهای فراوانی بوده و لازمه کارایی و عملکردِ منتج به بهرهوری، مدیریت هماهنگ و یکپارچه و بنوعی نهادگرایی است. نهادگرایی یکی از ستونهای اساسی رشته سیاست است. این رهیافت بر قواعد، رویهها و سازمانهای رسمی تمرکز دارد. روش تطبیقی- تاریخی از جمله روشهای نهادگرایی است که با استفاده از تکنیکهای تاریخدانان و حقوقدانان به توضیح رابطۀ میان ساختارهای نهادی و موفقیت، یا شکست سیاستها میپردازد (مارش و استوکر، 1399:102-101).
رهیافت تطبیقی تاریخی بیانگر منطق اجتماعی تصمیمات و عمل فردی است. تحلیل تطبیقی از تفاوتهای بستر آغاز میشود و آنگاه قانونمندیهای اساسی را هدف قرار میدهد. آنچه سنت تطبیقی ارائه میدهد تبیین برخی نقشهاست که دولتها برای پیش برد فرایند اقتصادی باید انجام دهند. در واقع این رهیافت پژوهشی، اشاره به تحلیلهایی دارد که زمینههای تجربی لازم را از طریق مطالعات تاریخی فراهم میسازد تا بگوییم نقش فعال و مثبت دولتها در هماهنگسازی عناصر مختلف درگیر در رشد سریع صنعت عامل تعیینکنندهای است (اونز، 1398:72). نهادگرایی، بهویژه نهادگرایی جدید بر مطالعۀ نهادها، شامل سازمانهای دیوانسالاری، خطمشیها، قوانین، نظامهای مالی و پولی، نهادهای سیاسی، بنگاهها، حتی نظامهای اوزان و مقادیر و مشابه آن، بهعنوان عوامل ایجاد انگیزی و تعیینکنندة ترجیحات کنشگر اجتماعی، برای فهم عملکرد اقتصادی جوامع تأکید دارند. برایناساس موفقیت در اقتصاد، همانند توسعه سیاسی در درجه اول به بهبود نهادها بستگی دارد (نورث، والیس و دیگران، 1396: 23).
2- ضرورت و اهمیت
مروری بر مسیر طی شده و مقایسۀ آن با تجارب مشابه در موارد برگزیده نشان میدهد که بسیاری از ابزارهای سیاستگذاری مورد استفاده همچنان کارآمد عمل میکنند و موانع ایجاد شده بر راه موفقیت سیاست نوآوری نیز همچنان بازتولید میشود. تجربۀ دومین جنگ طولانی تاریخی ایران و استمرار وضعیت پرمخاطره و تهدید استقلال سیاسی کشور که در بیش از چهار دهۀ گذشته برقرار بوده است و بنابراین ضرورت فعالسازی ظرفیتهای نو برای رهانیدن کشور از بحرانهای مهیب و حفظ استقلال و تمامیت ارضی، در سدههای نوزدهم، بیستم و بیست و یکم شباهتهای بسیار دارد؛ بنابراین تمرکز روی صنایع نظامی و توسعۀ آتشبارها و از جمله رویآوردن به سیاست موشکی و یا فناوریهای هستهای، باهدف ایجاد بازدارندگی و یا حتی فناوریهای پیشرفتهای چون نانوفناوریها، در دهههای اخیر و موارد مشابه ویژگیهای مشترک بسیار زیادی با سیاست توپ و تفنگ و نوسازی صنعتی در قرن نوزدهم دارد. نقطه مشترک در تمامی این دویست سال گذشته، نگرش و مدیریتی غیر سیستمی و نهادی به ورود صنایع گرفته تا تولید و سرمایه گذاری بر استارت آپها و شرکتهای دانش بنیان دارد. در این میان با کمترین سرمایه گذاری و توجه به صنایع تکمیلی و صنایعی که مرتبط با نظام تولید و رفاه عموم مردم بوده است، روبروییم. سیاستِ نوآوریِ سیستمی یکی از انواع سیاستهای نوآوری است که تعامل میان بخشهای گوناگون یک نظام را در کانون توجه خود قرار داده است.
اساس برنامه صنعتی مأموریتگرای دولتی، در تجربه سیاست فناوری انگلستان در قرن شانزدهم، بر مزیتهای نسبی این کشور استوار بوده است. در تجربه دانمارک در میانه قرن نوزدهم، ظرفیتسازی اجتماعی برای گذار به وضعیت نیاز، علاوه بر وجود یک پروژۀ مأموریتگرای دولتی الگوی متفاوتی از سیاست فناوری را نشان داده است. درحالیکه طبق مطالعات صورت گرفته در مشور طی این دوره، حاکی از تمرکز دولت بر صنایع نظامی فارغ از مزیت نسبی در سایر حوزه ها بوده است1.
شکلگیری توافق عمومی و فعالسازی ظرفیتهای اجتماعی، در سطح وسیع، برای بروز خلاقیت، عنصر بسیار با اهمیتی برای گذار اقتصادی دانمارک به شمار میآید. شرایط اجتماعی پدیدآمده، نتیجه حمایت و نتیجهبخشی سیاست فناوری بوده است.
زمینههای انتشار فناوری برای ایران، چنان که در قرن نوزدهم، از ظرفیتهای انتقال نیروی کار ماهر و مهندسان، از کشورهای توسعهیافته بهخوبی بهرهمند نمیکرده است، در شرایط قرن بیست و یکم دچار پیچیدگیها و محدودیتهای بیشتری شده است.
چالشهای موجود در سیاست بینالملل، همانند قرن نوزدهم استمرار داشتهاند.
این پژوهش با استخراج مدلی از برنامه پژوهشی بوراس و لاندوال از عملکرد سیاست صنعتی انگلستان و دانمارک و مقایسه آن با عملکرد سیاست صنعتی ایران در آغاز قرن نوزدهم به بررسی نقش نظام نوآوری و عوامل نهادی در عدم تحقق سیاست صنعتی ایران در قرن نوزدهم میپردازد.
3- پیشینه تحقیق و مبانی نظری
پیشینه تحقیق: سالهاست که طیف گستردهای از مطالعات ابعاد و زوایای گوناگونی از مسئلة توسعه در ایران را واکاوی میکنند. در آنچه مربوط به ایرانِ دورۀ قاجار و از جمله تحولات تاریخی اوایل قرن نوزدهم میلادی است، این مطالعات عمدتاً اثر متغیرهایی چون: ساخت نظام سیاسی و دولت در ایران؛ ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران؛ اقلیم و ساخت طبیعی و جغرافیای ایران؛ نظام جهانی و دولتهای استعماری را مورد تحلیل قرار دادهاند. برخی پژوهشهای انجام شده دراینخصوص عبارتاند از: اشرف، 1359؛ علمداری، 1380؛ زیباکلام، 1374؛ توحید لو، 1394، هالیدی، 1358؛ سید جواد طباطبایی، 1395، رسولزاده اقدم و طاهری، 1393؛ اما به طور نسبی تحلیل توسعه صنعتی بر اساس رویکردهای اقتصاد تکاملی و نهادگرایی و نیز بالاخص تحلیل و تطبیق وضعیت رشد صنعتی با اصول نظام ملی نوآوری رویکردهای جدیدی را می طلبد. تحلیل تحولات توسعه در ایران با نگاه نهادگرایی، رویکردی جدید است؛ بنابراین خلأ مطالعاتی بررسی موضوع در چارچوب رویکردهای نهادی جدید، از منظر تطبیق اصول نظام ملی نوآوری بر وضعیت صنعتی ایران در آغاز قرن نوزدهم میلادی و مقایسه با کشورهای منتخب و بررسی موضوع فقدان سیاست صنعتی مبتنی بر پیشبرد تحولات فناورانه در چارچوب اقتضائات نظام ملی نوآوری، متناسب با شرایط خاص تاریخی، برای تجمیع و هماهنگسازی منابع، وجود دارد.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 87 |
4- مبانی نظری
تحلیل نهادی: این که دلایل عملکرد متفاوت اقتصادها در جوامع مختلف چیست، یکی از بزرگترین ذهن مشغولیهای تحلیلگران است. فهم فرایند تحول اقتصادی میتواند نقشۀ راهی برای بهبود عملکرد اقتصادها در زمان حال و آینده جوامع انسانی به دست دهد. امکان پیشبینی در این شرایط مستلزم طراحی مدلهایی علمی برای تبیین فرایندهای تحول اقتصادی در جهانی است که پیوسته در حال تغییر است و سرشار است از عدم اطمینان و همزمان به شیوههای نوآورانهای در حال تجدید و تکامل تدریجی خود است. اقتصاددانان نهادگرا بر اهمیت تحلیل فرایندی، پویا و نظاممند تغییرات، تأکید میکنند (نورث، 1396: 25). بخش مهمی از این ادبیات از درون مطالعات و مدلهای روششناسی اقتصاددانان تکاملی و نیز شاخههای نهادگرای اقتصادی بیرون آمد که پویایی اقتصادی را از طریق مطالعات تاریخی و تحلیل دادهها بررسی میکنند (ردزیکی، 1386: 110). برایناساس چارچوبهای نهادی ساختار انگیزشی عامدانه و هدفمند جامعه را معین میکند (نورث، 1396:32). آنان نهادها را بهعنوان قواعد بازی، ابزار تسهیل و کاهش هزینۀ مبادلات اجتماعی و در رادیکالترین شکل بهعنوان عوامل قالبریزی ترجیحات فردی تعریف میشوند (نصراللهی آذر و دیگران، 1397: 6-5 و مشهدی احمد، 1392: 55). نهادها از طریق اعتمادسازی، پایدارسازی رفتار فردی، مفهومسازی، نگهداشت و انباشت دانش و آگاهی و نظم سازی، هزینه مبادلات را کاهش میدهند (مشهدی احمد، 1392: 68-68) .
نهادگرایان فهم رخداد اقتصادی را در بستر شبکهای فراتر از تحول اقتصادی صِرف قرار میدهند و این تحولات را نتیجۀ تغییر در انواع کمیّات و کیفیّات، ذخیره دانش و چارچوبهای نهادی بشری میدانند که ساختار انگیزشی عامدانه و هدفمند جامعه را معین میکند. فرضیه نهادگرایان بر این زنجیرۀ استدلالی استوار است که: 1. جوامع مختلف نوعاً نهادهای متفاوت دارند. 2. این نهادهای متفاوت انواع مختلفی از انگیزهها را میآفرینند. 3. انگیزهها به تعیین میزان انباشت عوامل تولید و میزان نوآوری در بهکارگیری فناوریها توسط جوامع کمک میکند. (عجم اوغلو، لیبسون و دیگران، 1397: 931). در واقع موضوع بااهمیت در رویکرد نهادی توسعه عبارت است از فهم الگوی عملکرد محیطهای نهادی بهمثابه بسترهای کنش فردی است. نهادگرایی قائل به کنش متقابل فرد و محیط است که بهصورت شبکۀ نهادی عمل میکند. این رویکرد با الگوهای تحلیل علتالعللی که رویدادها را تابع اثر خطی عامل یا عوامل مشخصی برمیشمارد نیز متفاوت خواهد بود.
رویکردهای نظامهای نوآوری: نوآوری بهمنزلة معرفی راهحلهای جدید در مواجه با شرایط نیاز، مشکلات و چالشها و حتی فرصتهای فراهم شده در محیط اجتماعی و اقتصادی در نظر گرفته میشود. سیاست نوآوری سیستمی یکی از انواع سیاستهای نوآوری است که تعامل میان بخشهای گوناگون یک نظام را در کانون توجه خود قرار داده است. توسعه این سیاستها به ظهور رویکرد نظام ملی نوآوری(NIS). انجامیده است. در واقع مفهوم سیاست نوآوری و وجوه تکاملیافتهتر آن تحت عناوین نظامهای نوآوری، درگذشته تحت نامهای سیاست صنعتی، سیاست علم، سیاست پژوهش و یا سیاست فناوری بودهاند و میتوانند به طور همزمان مورداستفاده باشند(ادلر و برگ، 1397: 72-71).چنانکه در این پژوهش نیز مفهوم نظام نوآوری بهعنوان جانشینی برای مفاهیم مشابه بکار گرفته شده است. رویکردهای نظامهای نوآوری از الگوهای تحلیلی سیستمی هستند که توضیح میدهند که چگونه عملکرد نظاممند سازوکارهای نهادی علمی و فنی موجب پیشرفت اقتصادی کشور میشود.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 88 |
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 89 |
شکل 1. مدل تعاملی فرایند نوآوری منبع: (میرعمادی، 1398: 138)
مفهوم نوآوری در ذات خود با اقتصاد و صنعت پیوند خورده است. شومپیتر (1961) نوآوری را «کاربرد تجاری یا صنعتی چیزی جدید، محصول، فرآیند یا روش تولید؛ یک بازار یا منبع تأمین جدید؛ یک شکل جدید از سازماندهی تجاری، کسب و کار یا تأمین مالی جدید» تعریف میکند. این تعریف رابطه بین نوآوری و توانایی بنگاهها را برای توسعه فرآیندهای مناسب در بستر سرمایهداری نشان میدهد. از نظر گلدسمیت (2017) انگیزة اصلی مطالعه نوآوری توسط شومپیتر در سال 1912 این است که: «نوآوری در رشد اقتصادی نقش دارد». اما مطالعه این پدیده توسط اقتصاددانان از جمله فریمن (1987) از اواخر دهة 80 میلادی به طور جدی شروع شد. دو جریان نظریه رشد جدید (درون زا) و مطالعات نظام نوآوری، همزمان این مطالعات را آغاز کردند. این دو جریان، تفاوتهای کاملاً اساسی با یکدیگر دارند. اولی بر نقش نوآوری (فناوری) در رشد اقتصاد کلان تمرکز دارد و فناوری را به صورت جعبه سیاهی در فرایند تولید میبیند و دومی اشاره به محتوای اقتصاد خرد دارد (Carlsson, 2007). اما هیچ کدام، مسائل اجتماعی را مدنظر ندارند. سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا در گزارش 2005 خود معتقد است، نوآوری، مفهومی چندوجهی است که فرایند و خروجی این فرایندها را شامل میشود. فرایندهای نوآوری شامل چهار فعالیتِ پذیرش (استفاده از نوآوریها)؛ انطباق (بهبود نوآوریها)؛ انتشار (به اشتراک گذاری یا انتقال نوآوریها) و اختراع (ایجاد نوآوریهای جدید) و چهار نوع اصلی خروجیهای این فعالیتها نوآوری محصول (کالا و خدمات)؛ نوآوری فرایند؛ استراتژیهای بازاریابی؛ آرایش سازمانی2 است. از سوی دیگر با پذیرش تأثیر عوامل گسترده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر رفتار نوآوری، مطالعات مقایسهای و تطبیقی بین کشورها که با در نظر گرفتن تعداد محدودی ورودی (عمدتاً اقتصادی) به نظام نوآوری کشورها و بررسی و مقایسه خروجیهای آنها صورت میگیرند، نمیتوانند نتایج معتبری داشته باشند. چرا که عوامل کنترل نشده بسیاری در این مطالعات وجود دارند که به ناچار نادیده گرفته شدهاند و در نتیجه این مطالعات فقط برای تعیین وضعیت نسبی کشورها در مقطع زمانی خاص مناسب هستند و از آنجا که قادر به شناسایی جزئیات مسیر پیموده شده و فرآیندهای عبور از مسیر و عوامل تأثیرگذار بر چگونگی آن نمیباشند، ایده چندانی در خصوص طراحی مسیر و راهبردهای مناسب طی کردن آن ارائه نمیدهند(اشتری، 1401: 36).
نگاه سیستمی به نوآوری و مباحث گستردهای که در مورد انواع سیستمهای نوآوری نظیر سیستم ملی نوآوری، سیستم بخشی یا منطقهای نوآوری، خوشههای نوآوری و نظایر آن صورت گرفته است نیز با وجود آنکه نوآوری را فرایندی اجتماعی و در تعامل با دیگران دانسته و لذا نظام نوآوری را نظامی اجتماعی معرفی میکنند، الزاماً توسعه را از منظر توسعه انسانی نگاه نمیکنند بلکه عمدتاً به انسان و جامعه به عنوان سرمایههایی ارزشمند توجه میکنند. البته در بین نظریهپردازان سیستمهای نوآوری تفاوت رأیهایی وجود دارد. به عنوان مثال زمانی که فریمن در سال 1987 اولین بار عبارت "سیستم ملی نوآوری" را استفاده کرد، آن را به صورت زیر بکار برد: "شبکهای از سازمانها در بخش دولتی و خصوصی که فعالیتها و تعاملات آنها فناوریهای جدید را پایهریزی و کسب کرده و انتشار میدهد".
سازمانها در بستر سیستم اجتماعی– اقتصادی وسیعتری قرار گرفتهاند که بر آنها از لحاظ سیاسی (بیشتر اقتصاد سیاسی) و فرهنگی (بیشتر مناسبات اجتماعی- فرهنگی) تأثیر گذارند. سیاستهای اقتصادی (بخوانید اقتصاد سیاسی) به تعیین گستره، جهت و موفقیت نسبی فعالیتهای نوآورانه کمک میکنند. سیستم ملی نوآوری بر مفهوم اقتصادی تکاملی بنا شده است و بحث علم، فناوری و توسعه را از طریق شبکههای بازیگران و روابط میان آنها دنبال میکند. در این شبکه انواع بازیگران میتوانند فعال باشند. تأکید لاندوال بر تعامل و یادگیری بازیگران است، لذا رویکرد سیستم نوآوری را به خوبی با رویکرد قابلیت و توسعه انسانی، آن طور که آمارتیا سن مطرح کرده است، منطبق میداند. لاندوال عقیده دارد یادگیری از مهمترین قابلیتهای انسانی است که مشروط به شکلدهی و سازماندهی توسط نهادهای ملی (بخوانید ساختارها) است. نهادها فقط نقش ابزاری در توسعه ندارند بلکه تحت شرایط خاص، ارزش اساسی5 دارند. یادگیری، توانمندی فردی و جمعی را بهبود میدهد تا بتوانند از محیط استفاده کرده و با آن هم زیستی داشته باشند. ساختارهای سیستمهای نوآوری (در قالب مناسبات اقتصاد سیاسی) بر گروههای مختلف اجتماعی به طور یکسان تأثیر نمیگذارد و برای برخی گروهها امکانات بیشتری نسبت به بقیه فراهم میکند6. این سیسستمها عملاً طوری سازماندهی شدهاند که نابرابریها را بین افراد و
گروهها ایجاد و تقویت میکنند. به عنوان مثال اسمیت عقیده دارد نظریههای سیستم ملی نوآوری فقط به بخشها و فعالیتهای فناوری پیشرفته توجه دارند در حالی که نوآوری
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 90 |
میآورد. با وجود تأکید فراوان لاندوال بر رویکرد قابلیت، در عمل آنچه کارکردهای سیستم نوآوری را، آنگونه که وی برشمرده، از دیگران متمایز میکند دو نکته است: یکی تأکید وی بر وجود دو حالت از نوآوری (حالتهای STI8 و DUI9) و دیگری به حساب آوردن نظام ملی رفاه اجتماعی و بازارهای کار که در فرایندها و فرمهای سازمانی، خود را انعکاس میدهند. در نوشتههای لاندوال نوآوری منحصر به صنایع دارای فناوری بالا نبوده و دولت موظف است از سایر فناوریهای پایین و متوسط نیز با توجه به ساختار تولید کشور و کمک به دستیابیِ جامعه مدنی، حمایت کند. این در حالی است که فریمن، نظریهپرداز سیستم ملی نوآوری نابرابری ناشی از موجهای فناوری را ناشی از توزیع نابرابر
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 91 |
لاندوال سیستم ملی نوآوری را مجموعه عناصر و روابطی میداند که در تعامل با یکدیگر دانش جدید و سودمند را خلق و نشر میدهند. از دیدگاه نیوسی سیستم ملی نوآوری مجموعهای از بنگاهها، دانشگاهها و کارگزاریهای دولتی است که در کنش متقابل هدف خلق علم و فناوری را تعقیب میکنند. پاتل و پویت سیستم ملی نوآوری را مجموعهای از نهادهای ملی، ساختارهای انگیزشی و ظرفیتهای آنها تعریف کردهاند. لاندوال مفهوم نوآوری را بر مبنای تولید، یادگیری و انباشت دانش تعریف و دانش را اساسیترین منبع نوآوری و یادگیری را فرایندی بسیار مهم در این خصوص برمیشمارد. از این نظر عناصر اصلی در نظام نوآوری عبارتاند از: دانشگاهها، نهادهای تحقیقاتی، نهادهای تکنولوژیکی، و آزمایشگاههای تحقیق و توسعه. رویکرد لاندوال بر خلاف رویکردهای خطی، نوآوری را حاصل تعامل پیچیده میان بازیگران و نهادهای مختلف میپندارد که از طریق حلقههای بازخورد و طی فرایند یادگیری میّسر میشود. در مرکز این نظام بنگاهها قرار دارند که روشهایی را برای سازماندهی تولید و نوآوری به کار میگیرند(مهدی، شفیعی و سینائی، 1399: 71)
5- عوامل سازندۀ نظام ملّی نوآوری
گزارش آنکتاد10، سه موج توسعه سیاستهای علم، فناوری و نوآوری در ایران را از ابتدای دهة 1370 شناسایی کرده است. اولین موج که از سال 1369 و تا سال 1379 طول کشید بر توسعة آموزش عالی متمرکز بوده، موج دوم از سال 1379 تا 1389 بر توسعه پژوهش و فناوری از جمله فناوریهای نوظهور و زیرساختهای مورد نیاز آنها و موج سوم از سال 1389 آغاز و بر اقتصاد دانش بنیان و مبتنی بر نوآوری، تمرکز داشته است. فرایند موج سوم با تأسیس مجموعههایی که شامل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری (در سال 1386) و 16 ستاد توسعه وابسته به آن، صندوق نوآوری و شکوفایی (در سال 1390)، مراکز رشد، پارکهای علم و فناوری، مناطق ویژة علمی و فناوری در دانشگاهها، صندوقهای پژوهش و فناوری و همچنین صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر تقویت شد. بر همین اساس به شناسایی بازیگران نظام نوآوری در کشور می پردازیم.
یک اکوسیستم نوآوری11 از افراد و استارت آپهای در مراحل مختلف رشد (در چه دورهای از عمرشان و رشدشان هستند) و سازمانهای گوناگون در یک محل و موقعیت فیزیکی یا مجازی که مانند یک سیستم با هم در تعامل هستند تشکیل شده است. در این تعریف سازمانهای گوناگون شامل دانشگاهها، سازمانهای کمک دهندة مالی و حمایتی مانند شتابدهندهها و انکوباتورها، دارکهای علم و فناوری، سازمانهای تحقیقاتی و سازمانهای فراهم کننده خدمات و شرکتهای بزرگ نیز حلقه واسط این مجموعه به حساب میآیند. در همین راستا یکی از مدلهای معروف برای تشریح اجزای یک اکوسیستم استارت آپی، مدلی است که توسط شرکتهای "استارتآپ کامنس12" و "گرو ادوایزر13" که عضو گروه "گرو وی سی گروپ14" میباشند ارائه شده است. در همین رابطه آیزنبرگ (2011) اکوسیستم استارت آپی را چنین تعریف میکند:
مجموعهای از اجزاء مشخص نظیر رهبری، فرهنگ، منابع مالی و سرمایه که به نحو پیچیدهای به یکدیگر تنیده شدهاند؛ هر یک از این اجزاء برای فعالیتهای کارآفرینانه لازم است و بدون هر یک از آنها پایداری اکوسیستم استارت آپی ممکن نیست». در مورد اهمیت اکوسیستم کارآفرینی، میسون و براون (2014) و شین15 (2009)، سیاستهای تک بعدی حمایت از کسب و کارهای نوپا را به تنهایی مناسب ندانسته و معتقدند، اتخاذ نوعی رویکرد اکوسیستم کارآفرینی که بر ایجاد محیط حمایتی خاصی دلالت دارد، ممکن است راهگشا باشد.
نظام نوآوری، ابزاری کلیدی و اساسی که نیازمند بازار(به مثابه بازار سنتی و وجود مکان) و تبادل پول نقد نبوده و امکانی جهت تغییر ساختار جامعه به حساب آمده که طی دو دهه اخیر، زمینه ایجاد موقعیتهای شغلی، تحرک اجتماعی، انعطافپذیری اقتصادی و ترویج نوآوری را موجب می شود .(Robbie Richards, 2020) همچنین از آن به عنوان مرحلهای حساس و مهم جهت گذار توسعه یاد میشود.
ایران در شاخص جهانی نوآوری توانسته است از میان 231 کشور مورد بررسی به جایگاه 33 جهانی دست یابد که بهترین رتبه کسب شده تاکنون است. این رتبه به معنی قرار گرفتن در جایگاه 1 از میان 21 کشور آسیای مرکزی و شرقی و کسب جایگاه 3 در میان 33 اقتصاد جهان با درآمد سرانه متوسط به پایین است. در سال قبل (2021) رتبه 31 و دو سال قبل (2020) رتبه 36 جهانی را کسب کرده بود که نشان از بهبود جایگاه ایران دارد.
در سطح شاخصها، بهترین عملکرد ایران در شاخص ارزش لائئم تجاری ثبت شده با رتبه 1 ،در شاخصهای دانش آموختگان فنی مهندسی و تشکیل سرمایه، با رتبه 2 ، در شاخص ارزش بازار با رتبه 3 و در شاخص ارزش طراحیهای صنعتی ثبت شده با رتبه 3 جهان بوده است. در سطح شاخصها، بدترین جایگاه ایران در شاخصهای کیفیت تنظیم گری، ارزش اتحادهای راهبردی و سرمایه گذاری های مشترک ، و صادرات خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات به ترتیب با رتبه های 131 ،129 و 127 از میان 132 کشور جهان بوده است (GII,2022).
به طور سنتی مدلهای نوآوری غالباً بهصورت خطی و بهعنوان یک فرایند مدلسازی میشدهاند که توالی خطی تحقیق، توسعه، تولید و بازاریابی را طی میکند. بااینحال، در سالهای اخیر، نوآوری بهعنوان نتیجه تعاملات پیچیده بین بازیگران متعدد فرایندهای اقتصادی و اجتماعی از قبیل بنگاهها، مؤسسات دانشگاهی، آزمایشگاهها و مصرفکنندگان و همچنین بازخورد بین علم، مهندسی، توسعه محصول، تولید و بازاریابی مفهومسازی میشود(Nawaz & Koç,2020: 1).
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 92 |
سیستمهای ملی نوآوری در کشورهای مختلف، متفاوت است. ولی بهطورکلی هر نظام ملّی متشکل از دو گروه مؤلفههای اصلی شامل نهادها و سازمان و نیز روابط میان آنهاست. نهادها، شامل مجموعهای از قوانین و قواعد، هنجارها، رویهها و عاداتی است که روابط و تعاملات میان اشخاص، گروهها و سازمانها را تنظیم میکنند. این عناصر نهادی بهمنزلة قواعد بازی نظام ملی نوآوری بهحساب میآیند و سازمانها، ساختارهای رسمی هستند که آگاهانه ایجاد شدهاند و شامل بنگاههای اقتصادی، سازمانهای سرمایهگذاری، مؤسسات مالی و بیمه؛ دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی؛ و سازمانهای دولتی سیاستگذار هستند (قاضی نوری و قاضی نوری، 1396: 228).
هستۀ اصلی نظام ملی نوآوری نهادهایی هستند که دانش فنی جدید را خلق، انتشار و یا بکار میگیرند و این نهادها عبارتاند از شرکتهای صنعتی، مؤسسات علمی و سازمانهای دولتی. ارتباطات میان این نهادها بهصورت جریانهای مختلف دانشی، مالی، انسانی، قانونی برقرار است و بنابراین ستونهای اصلی نظامهای نوآوری نهادها و سیستمهای ارتباطی آنها محسوب میشود (حاجی حسینی، 1396: 48). بوراس و لاندوال نیز عناصر نظام نوآوری را که عموماً شامل این موارد است: دانشگاهها، نهادهای پژوهش و فناوری و آزمایشگاههای تحقیق و توسعه میدانند (لاندوال و بوراس، 1391: 98). جریانهای ارتباطی میان نهادها، از جمله مجموعههایی از ابزارهای قانونی و سیاستی را در بر دارد که از سوی سازمانهای حکومتی به سمت سازمانهای نوآور و فناوری و بخشهای صنعتی در حرکت است. این سیاستها طیفهای وسیع و متنوعی از سیاستهای تشویقی و حمایتی، تنظیمکننده و تعدیلگر است که از جمله شامل استاندارها و سیاستهای فناورانه میشود که به پرسشهای گوناگون دراینخصوص که کدام سیاستهای گمرکی لازم است؟ چه مرحلهای از فناوری مورد حمایت قرار گیرد؟ سیاستهای رقابتی کدام هستند؟ سیاستهای سرمایهگذاری و نیز نظام تأمین مالی و سیاستهای مالیاتی چگونه رشد صنعت و فناوری و نیز پیشرفت سیاستهای نوآوری را ساماندهی میکند، در مرکز نظریه نظامهای نوآوری قرار دارند.
تجارب مبتنی بر رویکرد دولتهای توسعهگرا نیز بر هماهنگسازی فعالیتهای اقتصادی و تحقق اهداف سیاستهای توسعه، و نیز بر نهادینه کردن سیاستها، در شبکه ارتباطی متراکمی از روابط با شرکتها و دیگر فعالان غیردولتی متکی هستند. بعلاوه، تغییر در بسیاری از دولتهای توسعهگرا به سمت اقتصادهای دانشبنیان و مبتنی بر نوآوری برای تأکید بر اهمیت خودگردانی نسبی دولتها در تضمین رشد و توسعه در این دیدگاه جدید اقتصادی نقش داشته است. یکی از مظاهر این وضعیت، استقرار فزایندۀ شرکتها، مراکز و لابراتوارهای تحقیقاتی دولتی و خصوصی در «فضاهای عمومی مشترک» است. باتوجهبه اهمیت روزافزون انتقال فناوری و ایجاد قابلیت برای رقابت جهانی، سازمانهای راهبری دولتی، از این طریق توانستهاند واحدهای تحقیقاتی و دانشگاهی و بنگاههای اقتصادی را در قالب نظامهای نوآوری در مسیر تسهیل اشتراکگذاری فناوریها و ایدههای جدید در میان عناصر و افراد قرار دهند(WOO,2019:24-25).
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 93 |
1) وضعیت نیاز
2) مزیتهای نسبی
3) انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی یا ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻓﻨﻲ، انتشار فناوری ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺐ مداخلهها و اقدامات ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻭﻟﺘﻲ
4) ابزار سیاستی
6- سیاست نوآوری در انگلستان و دانمارک
ابتکار ﻫﻨﺮﻱ هشتم (1547-1509 م).ﺩﺭ ﺍﻧﮕﻠﺴــﺘﺎﻥ، در خصوص تولید رقابتی توپهای آهنی، بهجای توپ برنزی، یکی از نمونههای سیاست فناوری است. این تصمیم در یک موقعیت نیاز فوری، حاصل از فشار ضرورت مقابله با فرانسویها و نیز کمبود و گرانی ﺑﺮﻧﺰ در انگلستان اخذ شد. نتیجۀ چنین سیاستی گسترش فضای تولید رقابتی توپهای آهنی و اشاعۀ فناوری ذوب فلزات در بخشهای دیگر، در آغاز قرن شانزدهم میلادی است.
تجربۀ دانمارک نیز نشاندهندة وابستگی شدید اقتصادی این کشور در میانۀ قرن نوزدهم به صادرات نوعی غله به انگلستان است که مصرف دامی داشت. گسترش شبکههای حملونقل موجب کاهش شدید قیمت این نوع غله، غیررقابتی شدن و ازدسترفتن فرصتهای صادراتی دانمارک شده بود. این وضعیت آسیبهای سختی به اقتصاد کشاورزی دانمارک زد و آن را وارد دورهای از شرایط بحرانی کرد (بوراس و لاندوال، 1391: 96).
در آغاز قرن نوزدهم میلادی (1218 ه - ق/1803 م). ایران مواجه با تهاجم ارتش روسیه شد. این جنگها که دو دوره و مجموعاً 25 سال طول کشید، به تندادن ایران به دو عهدنامۀ گلستان و ترکمانچای انجامید. این رخدادها که طولانیترین جنگهای تاریخ ایران نیز هست، برای کشور نتایج فاجعه باری داشت. شکست ایران در هر دو جنگ موجب شکلگیری جغرافیای جدید ایران شد و موقعیت کشور را در غرب آسیا بهشدت تضعیف کرد. از آغاز تهاجمات و شکستهای سخت و پیاپی، ازدستدادن پنج ایالت بسیار بااهمیت، تصرف تبریز و تهدید پایتخت ایران، و احتمالاً آگاهی که هیئت حاکمه قاجار از سیاست روس برای اشغال ایران، از جمله باهدف حمله به عثمانی از ناحیۀ مرزهای ایران و نیز زیر فشار قراردادن بریتانیا و حمله به هندوستان و دسترسی به آبهای گرم (نجمی، 1336: 54-51)؛ وحشت سختی در ایران پدید آورد.
بنابراین از آغاز قرن نوزدهم ایران در یک وضعیت مخاطرهآمیز بیسابقة ای قرار گرفت. پیامد این جنگها و زیر فشار قراردادهای خفتبار حاصل از شکست از روسها و تندادن به عهدنامههای گلستان و ترکمانچای و همچنین تسلط سیاست انگلستان، این شرایط را استمرار یافت و در تمام طول قرن، نیاز شدید به نوسازی صنایع نظامی و ارتش برای حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشور درک میشده است.
وضعیت نیاز: موقعیت مخاطرهآمیز انگلستان در آغاز قرن شانزدهم و ضرورت مقابله با فرانسویها و نیز محدودیتهایی که در خصوص تولید توپهای آتشبار داشتهاند.ازمیانرفتن ظرفیتهای تجاری برای صدور غلات به انگلستان در وضعیت کشور دانمارک در میانه قرن نوزدهم؛
مزیتهای نسبی: ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑــﻪ ﻣﻌﺎﺩﻥ سنگآهن ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺟﻨﮕــﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻬﻴﺔ ﺳﻮﺧــﺖ در انگلستان؛
ظرفیتهای طبیعی تولید خوراک و پرورش دام و وجود سوابقی از تولید و صدور فراوردههای لبنی از جمله کره، در اقتصاد کشاورزی دانمارک، از مزیتهای نسبی استقرار نوآوری فنی در این دو کشور بودهاند(بوراس و لاندوال، 1391: 96).
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 94 |
انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی یا ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻓﻨﻲ ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺐ مداخلههای ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻭﻟﺘﻲ: اساس الگوی سیاست فناوری در انگلستان در تولید توپهای آتشبار آهنی، عبارت از ایجاد یک سازمان دولتی تخصصی بنام «اداره تولیدات آهنی پادشاهی» بود. ولی پیشتر از آن، در آغاز قرن نوزدهم، تحولات مذهبی و سیاسی موجب مهاجرت گروههای جمعیتی از کارگران ماهر در حرفه آهنگری و تولید محصولات آهنی به انگلستان شده بود. این رخداد زمینۀ انتشار فناوری را ممکن میساخته است.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 95 |
[1] . این تحلیل به آن معنا نیست که سرمایه گذاری و تمرکز بر صنایع نظامی اشتباه بوده، بلکه بغیر از این موقعیت استراتژیک، لازم بوده در سایر حوزه ها جهت ساخت جامعه و فربه شدن طبقه متوسط نیز جاری بوده باشد.
[2] . Organizational Arrangements
[3] . Nelson & Rozenberg
[4] . Bengt-Ake Lundvall
[5] . Substantive
[6] . به طوری که در ادامه بیشتر بدان خواهیم پرداخت، دقیقا مناسبات اقتصاد سیاسی و عدم فهم سیاستگذار از مفهوم عدالت و توسعه، باعث ایجاد فاصله و شکاف بیشتر گروه اقلیت باهوش و نخبه با گروه اکثریت میان هوش که بار دیوانسالاری جامعه و دستیابی به جامعه مدنی را بدوش میکشد، شده است.
[7] . Agent
[8] . حالتی از نوآوری که در آن راهبردهای نوآوری تأکید بر پیشبرد تحقیق و توسعه و دستیابی به دانش صریح دارند (نوآوری علم بنیان)
[9] . حالتی از نوآوری که در آن راهبردهای نوآوری تأکید بر یادگیری در اثر انجام، کاربرد و تعامل دارند. این گونه از نوآوری نوعاً در چارچوب سازمانی و روابط بین کارکنان و دستیابی به دانش ضمنی و پیشبرد یادگیری تعاملی اتفاق میافتد (نوآوری تجربه بنیان) لاندوال 2005.
[10] . سیاستهای علم و فناوری ایران، تهیه شده توسط مرکز آنکتاد سازمان ملل در سال 1395، ص 13.
کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD: United Nations Conference on Trade and Development)
[11] . در حوزه علوم اجتماعی، شاید لازم باشد بجای کلمه اکوسیستم از اصطلاح زیست بوم استفاده کنیم.
[12] Startup Commons
[13] Grow Advisors
[14] Grow VC group
[15] .Shane
شکل 2. شماتیک چرخهای از مدل تعاملی سیاست نوآوری بوراس- لاندوال منبع: (نگارنده)
7- مقایسه سیاست نوآوری در ایران
ایران در قرن 19 جامعهای عمدتاً روستایی و قبیلهای است و مشخصهی مهمی که وجود دارد این است که در این دوره اغلب روستاها، شهرها، و قبایل کاملاً جدا افتاده و از لحاظ اقتصادی مستقل هستند (آبراهامیان،1388: 17). این جدایی و استقلال نسبی اقتصادی با تفاوتهای اجتماعی نیز تشدید می شد. علاوه بر وجود نظام ایلی و قبیلهای، نظامی از تقسیم بندیهای عقیدتی، که گویا منشا و تفاوتهایشان هم چندان برای پیروانشان روشننبود، جامعهرا شکل میداد. این تقسیمبندیها به لحاظ فضایی، در ساختار محلهای شهرها یا روستاها نمود داشت. در شهرها و روستاها و ایلها، سمتها و منزلتهایی چون خوانین، اعیان، تیولداران،
مالکان، علما، روسای ایلات، کدخداها، کلانترها، لوطیها و ... نظامی از سلسله مراتب را سامان میدادند. این سمتها و مقامها در محدود بودن سازمانهای دولتی به اداره امور جامعه میپرداختند.
آبراهامیان درباره ساختار طبقاتی ایران در اوایل قرن نوزدهم مینویسد: «در کل، مردم به چهار طبقه عمده تقسیم میشدند. یکم، طبقة ملوك الطوائف شامل نخبگان مرکزی و محلّی. نخبگان مرکزی عبارت بود از سلسله قاجار، شاهزادگان، درباریان، تیولداران، مستوفیان، وزرا، فرمانفرمایان و مقامات لقب دار، مثل السلطنهها، الدولهها، الملکها و الممالکها. نخبگان محلی متشکل بود از اعیان، اشراف، خوانین و میرزاهای موروثی لقبدار و معمولاً متموّل. افراد نزدیک به طبقه بالا هم عبارت بودند از اندک مقامات مذهبی منصوب دولت مانند امام جمعه، شیخ الاسلامها و قضات دادگاههای محلی. این نخبگان مرکزی و محلی بعدها به آریستوکراسی، بزرگان، هیئت حاکمه و طبقۀ حاکمه معروف شدند.
دومین طبقۀ عمده، طبقۀ متوسط مرفه متشکل از تجار و پیشه وران بود. از آنجا که نیازهای مالی مساجد، بازار، مکتبها، مدارس و تکایا و سایر موقوفات را بسیاری از بازاریان، بازرگانان و پیشه وران تأمین میکردند، این طبقه متوسط تجاری پیوندهای محکمی با علما وعاظ، آخوندها، طلاب، ملاها و حتى مجتهدان داشت. این همبستگی اغلب از طریق ازدواج تقویت میشد و بیشتر سادات، حجج اسلام و حتی آیتاللهها با تجار بازار پیوند فامیلی داشتند.
سومین طبقه نیز مزدبگیران شهری، به ویژه صنعتگران اجیر، شاگردان، کارگران مزدور، باربران، عملهها و کارگران ساختمانی را در بر میگرفت. چهارمین طبقه عمده هم از رعایا، ایلات و دهقانان تشکیل میشد» (همان: 44 – 43).
اما در مقایسه با دو کشور فوق، در ایران، شکلی از مهاجرت نیروی کار ماهر، به صورتی که در مورد انگلستان رخ داد و یا نمونههای مشابه، پدید نیامد. بااینوجود اهمیت چنین زمینهای از انتشار فناوری در آغاز قرن نوزدهم در ایران درک میشده است. توجه به نقشی که نیروی کار مهاجر می توانسته اند داشته باشند، چنان بود که عباس میرزا نایبالسلطنه آذربایجان و سپهسالار، سیاستهای تشویقی و حمایتی مهمی را اعلام کرده است. در سال 1242 ه - ق/ 1824م، به دستور وی، در مطبوعات انگلستان اعلامیههایی انتشار یافت که زمینه را برای جلب مهاجران فراهم میکرد (الگار، 1369: 132). اعلامیههای مذکور وعده میداد داوطلبان مهاجرت به ایران افزون بر امنیت جانی و مالی از تسهیلاتی همچون زمین مجانی برای خانهسازی و کشاورزی و معافیت از هرگونه مالیات برخوردار خواهند شد(قاسمی، 1390: 14)
در واقع اشکالی از انتشار فناورانه و همزمان سیاست مأموریتگرای دولتی در خصوص سیاست نوآوری صنعتی در آغاز قرن نوزدهم در ایران در جریان بوده است. گسترش ارتباط با اروپاییها پایۀ اصلی سیاست مأموریت دولتی فناورانه در این دوره بوده است. دریافت اخبار و اطلاعات سیاسی و فنی از اروپا، استخدام معلمان و مهندسان فرنگی، اقدام برای اتحاد با فرانسه و پس از آن با انگلستان و عقد قراردادهای متعدد دراینخصوص و ورود هیئتهای اروپایی، بهکارگیری مهندسان و معلمان و نیز اعزام محصلان به فرهنگ برای حرفهآموزی، (مفتون دنبلی، 1389: 211-207 و ژوبر، 1322، 98-78 و نفیسی، 1383: 111-153).انعقاد قرارداد فین کن اشتاین و ورود هیئت فرانسوی به ریاست ژنرال گاردان شامل یک گروه 24 نفره شامل مهندسان، افسران توپخانه، مهندس جغرافیدان، مترجمان، افسر سواره نظام، پزشکان، درجهداران و وابستگان سیاسی ایشان (مفتون دنبلی، 1389: 278-277). بخش مهمی از این سیاست فناوری است.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 96 |
همزمان رگههایی از یک سیاست ترکیبی و تلاش برای به میدان آوردن ظرفیتهای اجتماعی برای تقویت سیاستهای دولتی در آغاز قرن نوزدهم وجود داشته است. نویسندگان معاصر از شکلگیری یک جنبش اجتماعی نیز سخن میگویند که در چارچوب آن دانایان و صاحب سواران از جانب علما و مجتهدین به هر قریه و بلد رفته و عوام را از رسوم جهاد و قواعد صلات و صیام و در میان یکدیگر رسم عدالت و مروّت میآموختند. اما گزارشهایی از آثار این جنبش اجتماعی در پیشبردن سیاست نوآوری جاری در اختیار نیست. درعینحال اثر آن در بسیج اجتماعی برای حرکتهای نظامی موردتوجه بوده است. آموزش زبانهای فرنگی، آموزش استاد شاگردی، صنایع جدید که استادان فن در فرنگ آموخته بودند، ایجاد چاپخانه و ترجمه و چاپ برخی آثار فرنگی و حتی بومیسازی شیوۀ کار دستگاههای چاپ، باهدف تأمین نیاز کیفی خطوط فارسی از اقداماتی است که در جهت انتشار فناوری با مداخلات دولتی در آغاز قرن نوزدهم در ایران رخداده است(مفتون دنبلی، 1389: 218-207).
در این میان و در مجموع، کارگزاران اجتماعی و رویه هایی که به انتقال علم و تکنولوژی مدرن به ایران نقش داشته به شرح ذیل است:
ü 1750-1850 اعزام دانشجوبه اروپا جهت آموختن علم و تکنولوژی و زبان خارجی، تاسیس مدارس فنی و ترجه کتابهای خارجی (لازم به ذکر است دانشجویان دورههای اول و دوم اعزام حتی مدارج اولیه مدارس در ایران را نیز طی نکرده بودند. بعبارتی برخی تنها دارای سواد خواندن و نوشتن بودند و نه چیز دیگری)
ü 1851-1900 تاسیس دبیرستانهای غیر نظامی، مسافرتهای آموزشی خارجی، اعزام مجدد دانشجو، چاپ کتاب و روزنامه، ایجاد نهادهای علمی و شبه دانشگهی نظیر مدارس عالی.
ü 1900-1945 پیدایش اندیشههای مرتبط با علوم اجتماعی و برنامهریزی (از جمله ایجاد سازمان برنامه)، شکلگیری هستههای تخصصی تکنوکرات و بوروکرات، رشد تودهای آموزش عمومی و عالی
ü تاسیس مدارس نوین با پذیرش هیاتهای تبلیغی مسیحی کاتولیک فرانسوی- اسپانیایی- ایتالیایی و پروتستانهای آمریکایی و ارتدوکسهای روسی و یهودیان شرقی
ü اصلاح ارتش و نظام اداری با تاسیس مدارس جدید و با هدف تقویت کشور در برابر قدرتهای اروپایی و تربیت متصدی برای مشاغل اداری حکومت.
ü آموزش زبانهای غربی و تکیه بر فراگیری آنان در نهادهای آموزش عالی
ü تربیت معلمان، وکلا، پزشکان ،مهندسان و کارمندان دولتی جهت اشتغال در دستگاهای دولتی
ü تدوین اولین قانون آموزشهای رسمی بصورت ارایه تعلیمات نظامی علمی و حرفه ای فنی در اواخر 1800
ü
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 97 |
ü شهرنشین شدن بیش از اندازه و رشد سواد در شهرها به موازات عقب ماندگی روستاییان و رواج بیسوادی در روستا و شهرهای کوچک(این درحالیست که بیش از 90 درصد دراوایل 1900 در ایران روستانشین و کوچ نشین بودند)
ü پیدایش نهادهای جدید در کنار نهادهای سنتی و نزاع علم و دین بر سر امور اداره جامعه
ü رضایت بخش نبودن عملکرد نهادهای آموزشی به دلیل فدا کردن کیفیت در قبال کمیت، اندک بودن معلمان و افراد کارآزموده، قلت نهادهای علمی، تکیه بر حافظه بجای یادگیری،
ü کنترل بیش از اندازه حکومت بر نهادهای علمی و استفاده ابزاری از آنها جهت پیشبرد اهداف نظامی و القای رسمی ارزشها و همجارهای دولتی و دیوانسالاری
ü ضعف بنیه علمی دانش آموختگان به دلیل تدریس به زبانهای غیر بومی و عدم تناسب آموخته ها با موقعیت اجتماعی، اقتصادی و صنعتی کشور
ü نداشتن رابطه پویا و ارگانیک میان نهادهای علمی با اقتصاد و سیاست و فرهنگی.
ابزار سیاستی: در تجربۀ انگلستان، مجموعۀ متنوعی از ابزارهای سیاستی مورد بهرهبرداری قرار گرفتند تا زمینههای ارتقاء علم و فناوری فراهم شود. ایجاد کنسرسیوم، حقوق مالکانه، نظام محاسبات عمومی، حقوق انحصاری، نظام گمرکی، نظام تدارک مالی عمومی (Public Procurement). در دانمارک نیز ابزارهای سیاستی چون: مالکیت تعاونی، نظامهای آموزشی، استاندارد و نظام مشاوره بکار گرفته شدند.
مجموعهای از اقدامات، در چارچوب این سیاستها، در دو کشور به اجرا درآمدند: اصلاح سیاستهای رقابتی، استقرار نظام جدید ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺎﻟﻜﻴــﺖ، استقرار ﻣﺎﻟــیه ﻋﻤﻮﻣــﻲ (ﻣﺤﺎﺳﺒﺎﺕ ﻋﻤﻮﻣﻲ)، گسترش شرکتها، استقرار نظام حقوق انحصاری مالکیت معنوی، استقرار حقوق امتیاز صادراتی، کنترل رقابتی در بازار فناوری و جابهجای نیروی ماهر، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻳــﻚ ﺩﻭﺭﻩ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺷﺮﻛﺖ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ اجازۀ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺗــﻮپ ﺁﻫﻨﻲ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ. گسترش مالکیتهای شرکت تعاونی بر محور ماشینآلات لبنیاتی، گسترش دبیرستانهای ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻣﺤﻠﻲ در مدتزمان کوتاه، تأسیس دانشگاه کشاورزی کپنهاگ، تأسیس ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯی با گرایش لبنیات و گسترش خدمات مشاورهای لبنیات.
در ایران، سیاست خارجی فعال و متوازن محلی در تبریز، سیاست صنعتی مبتنی بر استراتژی جایگزینی واردات، عقد قرارداد فین کن اشتاین، عقد عهدنامههای مجمل و مفصل، ترجمه و انتشار آثار فرنگی، ایجاد دفاتر نمایندگی دائمی در پاریس و لندن، تأسیس ضرابخانه واحد در تهران، قرارداد اکتشاف و بهرهبرداری معادن آذربایجان، ابزار سیاستی و اقدامات بکار گرفته شده هستند.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 99 |
انگلستان | دانمارک | |
مؤلفهها | شرایط و اقدامات | |
موقعیت بحرانی و وضعیت نیاز | ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺑﺮﻧﺰ ﻭ ﮔﺮﺍﻧﻲ ﺁﻥ ﺑــﺮﺍﻱ ﺗﻮﻟﻴــﺪ ﺗﻮپ در جنگ ﺑﺎ ﻓﺮﺍﻧﺴــﻪ (1547-1509) | بحران اقتصادی ناشی از کاهش شدید صادرات غله و ازدسترفتن منابع مالی حاصل از صادرات (1900-1850) |
مزیتهای نسبی | ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑــﻪ ﻣﻌﺎﺩﻥ سنگآهن ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺟﻨﮕــﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻬﻴﺔ ﺳﻮﺧــﺖ برای تولید توپ های آتشبار آهنی | وجود سوابقی از تولید و صدور فراوردههای لبنی از جمله کره |
ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ کارگران ماهر، ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻗﺎﺭﺓ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻧﺴــﻪ - ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﺴﺮﺳﻴﻮﻣﻲ ﺗﺤﺖ ﺭﻫﺒﺮﻱ مقامات دولت و بکارگیری کارگران ماهر از ملیت های مختلف در تولید توپ های آتشبار آهنی |
| |
ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻓﻨﻲ، انتشار فناوری و ﺗﺮﻛﻴﺐ مداخلههای ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻭﻟﺘﻲ |
| پدیدآمدن یک ایدئولوژی اجتماعی برای تغییر شرایط - اهمیت یافتن ضرورت آموزش و تربیت حرفهای عمومی - استقرار سطح کیفی فرآوردهها بهصورت کمنظیر - استقرار نظام استانداردهای دولتی سیاستهای حمایتی دولتی در خصوص مالکیت تعاونی بهصورت چارچوبی حمایتی انتشار فنون و استانداردسازی تولید لبنیات - گسترش آموزش و تربیت حرفهای عمومی کشاورزی و لبنیات - گسترش خدمات مشاورهای لبنیات برای انتقال تجارب |
ابزارهای سیاستی | اصلاح سیاستهای رقابتی - استقرار نظام جدید ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺎﻟﻜﻴــﺖ - استقرار ﻣﺎﻟــیه ﻋﻤﻮﻣــﻲ (ﻣﺤﺎﺳﺒﺎﺕ ﻋﻤﻮﻣﻲ)- گسترش شرکتها - استقرار نظام حقوق انحصاری مالکیت معنوی - استقرار حقوق امتیاز صادراتی - کنترل رقابتی در بازار فناوری و جابهجای نیروی ماهر - رقابتی سازی تولید - | گسترش مالکیتهای شرکت تعاونی بر محور ماشینآلات لبنیاتی - گسترش دبیرستانهای ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻣﺤﻠﻲ در مدتزمان کوتاه - تأسیس دانشگاه کشاورزی کپنهاگ - تأسیس ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯی با گرایش لبنیات - گسترش خدمات مشاورهای لبنیات- |
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 99 |
کشور | ایران |
مؤلفه | شرایط و اقدامات |
موقعیت بحرانی و وضعیت نیاز | جنگهای ایران و روس و ازدسترفتن پنج ایالت بسیار بااهمیت ایران (1828-1803) و بار سنگین قراردادهای حاصل از شکستها و تسلط روس و انگلیس بر امور کشور تغییرات بنیادین دیوانسالاری و ورود بخشی از توده به دیوانسالاری از طریق آموزش های عمومی و بینظمی حاکم بر آن |
مزیتهای نسبی | وجود منابع طبیعی جنگلی و سنگ معدن در آذربایجان و وجود سوابقی از ذوبآهن و فلزات در اصفهان برای ایجاد صنایع نظامی جدید، از جمله توپ، اراده، تفنگ و ابزار جنگی، همچنین صنعت دیرپای ضرب سکه در یزد |
انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی | آشنایی با پیشرفتهای صنعتی و تحولات سیاسی اروپا - وجود تحلیلی که علت برتری روسها را ناشی از توپخانه متحرک، تفنگهای دورزن و دقیق، سواره نظام و انسجام و نظم سلسلهمراتبی فرماندهی نسبتاً مدرن روسیه و پدیدههای نظامی جدیدی چون دانش مدرن پزشکی، طرح، نقشه، استراتژی، لجستیک، یونیفرم، پشتیبانی و سازمان نظامی ارزیابی میکرد - گسترش ارتباطات با فرنگ و از جمله رونق آمدوشد فرانسویان، انگلیسیها، هندیها، لهستانیها، روسها و اتریشیها - اعزام مهندسان و طبیبان از لندن - تعریف پاداش و تشویق برای موفقیتهای صنعتی - وجود نظامی از سنجش و استاندارد کیفیت - ایجاد صنعت چاپ - بومیسازی شیوۀ کار دستگاههای چاپ - ایجاد کارخانه ماهوت سازی - ساخت کارخانه توپ متحرک و تفنگسازی |
ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻓﻨﻲ، انتشار فناوری و ﺗﺮﻛﻴﺐ مداخلهها و اقدامات ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻭﻟﺘﻲ | جنبش اجتماعی که در اثناء جنگ پدید آمد و بر عدالت و رسم مروّت و صلات و صیّام تأکید داشت، به سمت جهاد سوق داده شد و اثری در فضای اقتصادی و تولید به بار نیاورد - نبود مهاجرت به داخل ایران یکی از دلایل عدم انتقال فناوریهای جدید است؛ برخی گزارشها وجود دارد که عباس میرزا متوجه این موضوع بوده و در دیدار با اروپائیان خواسته بود که اروپاییها بهجای گرجستان و ارمنستان به تبریز مهاجرت کنند. همچنین به دستور وی در مطبوعات انگلستان اعلامیهای منتشر شد که وعده داده بود زمینه را برای جلب مهاجران مستعمرهنشینهای انگلستان فراهم میکند و زمینۀ سکونت این مهاجران فراهم است. گسترش آشنایی درباریان و مقامات حکومتی با فرنگیها و فرنگ - اعزام مهندسان و طبیبان به لندن - آمدوشد پیوستۀ فرنگیها به دربار تبریز - انجام اقداماتی در خصوص آموزش زبانهای فرنگی - اقدام در خصوص آموزش صنعتی |
ابزار سیاستی | سیاست خارجی فعال و متوازن محلی در تبریز - سیاست صنعتی مبتنی بر استراتژی جایگزینی واردات - عقد قرارداد فین کن اشتاین - عقد عهدنامههای مجمل و مفصل - ترجمه آثار فرنگی - ایجاد دفاتر نمایندگی دائمی در پاریس و لندن - تأسیس ضرابخانه واحد در تهران - قرارداد اکتشاف و بهرهبرداری معادن آذربایجان 1231 ه - ق/ 1816م، به یک معدنشناس انگلیسی- |
8- موانع سیاست نوآوری ایران
سیاست نوآوری ایران در قرن نوزدهم، از آغاز از نبود برنامه آمایشی، به معنای فقدان مطالعات فنی در خصوص استعدادهای محلی برای نوع کارخانهها و محاسبۀ هزینههای حملونقل و دیگر محاسبات هزینهای که در پایان قرن نوزدهم موردتوجه تحلیلگران بود، رنج میبرد(جمالزاده، 1332: 98-77).برخی دیگر از اشکالات این سیاست صنعتی آن است که بهجز موارد صنایع نظامی که میتوانست بنیانگذار محورهای مهمی از ذوب فلزات و صنایع فلزی باشد، صنایع دیگر عموماً مصرفی بودند. این کارخانهها بهصورت تجمعی از صنایع همکار استقرار نمییافتند و دارای اشکالی از ارتباطات و پیوستگیهای عمودی و افقی نبودند و محصولات مرتبط و یا مکملی تولید نمیکردند؛ بنابراین استقرار این واحدهای تولیدی به کارائی جمعی و پیدایش خدمات تخصصی در زمینههای فنی، مدیریتی و مالی نمی انجامید.
اقداماتی که در تبریز در دربار عباس میرزا انجام میشد، یک سیاست محلی بود و بهسختی و با موانع و کارشکنیهایی که رخ میداد آثار آن به سطح ملی نمیرسید؛ تفاهم و همکاری اجتماعی برای پشتیبانی از سیاستها شکل نگرفت؛ سیاست بینالملل بیثبات بود و شرایطی نظیر تغییر در روابط میان فرانسه و روسیه و بازگشت هیئت ژنرال گاردان و توقف توپریزی و تولید آتشبار پس از چند ماه، ناشی از چنین وضعیتی است.
شکل نگرفتن توافق نخبگان در خصوص سیاستهای صنعتی و کشمکشهای پیوسته در درون نظام سیاسی و اجتماعی بر روی اقدامات، عدم شکلگیری الگوی صنعت قهرمان و پیشاهنگ، بیسوادی 95درصدی مردم و ناتوانی و ناکارآمدی محیط اجتماعی برای جذب الگوی تولید نوآور نسبت به تجربه جاری خود و همچنین ناتوانی محیط اجتماعی برای ادغام صنعت پیشاسرمایه داری در نظام تولید مدرن، از دیگر دلایل شکست سیاست فناوری ایران در قرن نوزدهم بودهاند.
بخش مهمی از برنامهها در سطح محلی و در دربار تبریز در جریان بودند و به سازوکارهای نهادی مبدّل نشدند و با درگذشت نایبالسلطنه از هم گسیختند. مخالفت هستههای قدرت محلی، نیروهای مذهبی و بخشهایی که از تغییرات دچار آسیب منفعتی میشدند امکان ایجاد توافق و جنبش اجتماعی برای نوسازی را نمیداد. توافق روی سیاستها شکل نمیگرفت. فضای نامساعد بین المللی، ضعف دولتمردان برای استفاده از فرصت های خلق شده در چنین محیطی، فقدان و رقابت سیاسی و اقتصادی دولتهای زورمند انگلیس و روس در ایران از هرگونه نوسازی و جنبش مترقیانه در ایران جلوگیری میکرد، از دلایل دیگر ناکامی سیاست فناوری و نوآوری ایران در آغاز قرن نوزدهم است.
9- نتیجه
پژوهش حاضر باهدف توسعۀ مطالعۀ تطبیقی و تاریخی در مورد ایران و نیز بر مبنای اثربخشی میزان انسجام میان عناصر درگیر در رشد نوآوری و فناوریهایی صنعتی و نیز محیط اجتماعی موافق و سازوکارهای نهادی و سیاستی
منابع
1. آبراهامیان، یرواند(1388). ایران بین دو انقلاب. ترجمهی احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی.چاپ پانزدهم.
2. آنکتاد، (1395). سیاستهای علم و فناوری ایران، تهیه شده توسط مرکز سازمان ملل
3. ادلر، یاکو و برگ، جان فاگر(1397 بهار). «سیاست نوآوری: چیسـتی، چرایی و چگـونگی،» ترجـمه محمـدعلی
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 100 |
پیوند دادن عناصر نظام ملی نوآوری و استقرار سیاستهای دولت توسعهگرا که مستلزم شبکهای کردن نهادها و نیز شبکهای کردن نخبگان معتقد به توسعه در درون یک نظام بوروکراتیک قدرتمند، رویآوردن به سیاست خارجی همگرا و همچنین تقویت ایستادگی نهادی دولت در برابر جریانهای نفوذ و گروههای همسود، درسهایی هستند که میتوان از ناکامی سیاست صنعتی ایران در قرن نوزدهم، در مقایسه با انگلستان و دانمارک گرفت.
صادقی، فصلنامه سیاستنامه علم و فناوری، 8: 85-69.
http://stpl.ristip.sharif.ir/article_21102.html در: (20 فروردین 1401)
4. اشرف، احمد (1359).موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران: دوره قاجاریه. تهران: میزان.
5. اشرف، احمد. هویت ایرانی(1398). ترجمهی حمید احمدی. تهران: نشر نی. چاپ هشتم.
6. اشتری مهرجردی، اباذر (1402). پیدا و پنهان
نوآوریهای اجتماعی در ایران، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
7. اشتری مهرجردی، اباذر (1401). پیدا و پنهان استارتآپها در ایران، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
8. الگار، پروفسور حامد (1369). دین و دولت در ایران - نقش عالمان در دورۀ قاجار، ترجمه دکتر ابوالقاسم سری. تهران: توس.
9. اونز، پیتر (1398). توسعه یا چپاول، نقش دولت در تحول صنعتی، مترجم عباس زندباف، عباس مخبر. تهران: طرح نو.
10. جمالزاده، سید محمدعلی (1335 قمری). گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران. برلین: کاوه.
11. حاجی حسینی، دکتر حجتالله(1398).نظام ملی نوآوری در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت. تهران: الگوی پیشرفت.
12. ردزیکی، مایکل جی (1386 خرداد و تیر). «همیلتون، فارستر، و بنیانی برای اقتصاد تکاملی»، مترجمان محمود متوسلی محمود مشهدی احمد. فصلنامه علمیپژوهشی برنامهوبودجه، 12، 103: 154-85.
http://jpbud.ir/article-۱-۵۷-fa.html
در: (20 فروردین 1401)
13. رسولزاده اقدم، صمد و طاهری، علیرضا (1393 بهار). «بررسی علل توسعهنیافتگی ایران در دوره قاجار» فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات علوم اجتماعی ایران. 11،40: 111-92.
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=253834 در: (20 فروردین 1401).
14. زیباکلام، صادق (1374). ما چگونه ما شدیم. تهران: روزنه.
15. ژوبر، پ.آ (1322). مسافرت به ایران و ارمنستان، ترجمه محمود هدایت. بی جا: تابان.
16. عجم اوغلو، دارون؛ لیبسون، دیوید و لیست، جانای (1397). کلیات علم اقتصاد، ترجمه سید علیرضا بهشتی شیرازی و محمدحسین نعیمیپور. تهران: روزنه.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 101 |
18. فیضاللهی، علی و دیگران؛ (1396 زمستان). «کاربرد نظریه آنومی نهادی در ایران»، فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی - فرهنگی، 6،3: 188-163.
http://journals.sabz.ac.ir/scds/article-1-627-fa.html در: (20 فروردین 1401).
19. قاضی نور، سید سپهر و دیگران (1397 بهار). «ارزیابی روابط میان نهادی در نظام ملی نوآوری ایران: مطالعه 8 موردی»، فصلنامه علمی - پژوهشی سیاستگذاری عمومی، 4،1: 35-9. < 10.22059/PPOLICY.2018.6684>
20. قاضی نوری، سید سپهر و قاضی نوری، سید سروش (1396). مقدمهای بر سیاستگذاری علم و فناوری. تهران: دانشگاه تربیتمدرس.
21. لاندوال, ب. ای و بوراس، اس (1391 زمستان)، «سیاست علم، فناوری و نوآوری»، ترجمه دکتر کیومرث اشتریان. فصلنامه نامه سیاست علم و فناوری، 2،1: 107-95. < 20.1001.1.24767220.1391.02.1.9.4>
22. لاندوال، ب. ای. و بوراس، اس(1392 تابستان)، «سیاست علم، فناوری و نوآوری،» ترجمه دکتر کیومرث اشتریان. فصلنامه نامه سیاست علم و فناوری، 2، 3: 14-7.< 20.1001.1.24767220.1392.03.2.2.6>
23. مارش، دیوید و استوکر، جری (1399)، روش و نظریه در علوم سیاسی، ترجمه دکتر امیرمحمد حاجی یوسفی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
24. مشهدی احمد، محمود (1392 بهار). «معنا و مفهوم نهاد در اقتصاد نهادگرا، نگاهی به اختلافات موجود بین نهادگرایی قدیم و جدید و نقش نهادها در مناسبات اقتصادی،» فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی (رویکرد اسلامی - ایران)، 13، 48: 77-49.
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=207509 در: (20 فروردین 1401).
25. مفتون دنبلی، عبدالرزاق بن نجفقلی (1389). مآثر سلطانیه (تاریخ جنگهای ایران و روس) .بهضمیمه تاریخ جنگهای دورۀ دوم از تاریخ ذوالقرنین. تصحیح و تحشیه: غلامحسین زرگری نژاد، تهران: روزنامه ایران.
26. مهدی، دکتر رضا و دیگران (1399). درآمدی بر دانشگاه نوآور و کارآفرین. تهران: جامعهشناسان.
27. میرعمادی، سید ایمان (1398 تابستان). «نظام ملی نوآوری و نقش آن در بهبود سیاستهای علم و فناوری و نوآوری» فصلنامه سیاست علم و فناوری، 11، 2: 154-132. < 20.1001.1.20080840.1398.12.2.10.5 >
28. نجمی، ناصر (1336). ایران در میان طوفان یا شرح زندگانی عباس میرزا نایبالسلطنه و جنگهای ایران و روس. بی جا: کانون معرفت.
29. نصراللهی آذر و دیگران(1397 پاییز و زمستان). «نهادگرایی و توسعه؛ چالشهای اقتصاد نهادی جدید در حوزههای نظری و سیاستی پیرامون ایجاد توسعه (ارزیابی انتقادی)»، دوفصلنامه مطالعات اقتصاد سیاسی بینالملل، 1، 7: 25-2. < 10.22126/IPES.1970.1182>
30. نفیسی، سعید (1383). تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر، تهران: اهورا.
31. نوح هراری، یووال (1397). انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر، ترجمه نیک گرگین. تهران: فردا.
32. نورث، داگلاس (1396). فهم فرایند تحول اقتصادی، مترجمین میرسعید مهاجرانی و زهرا فرضیزاده. تهران: نهادگرا.
تحلیل عناصر نظام نوآوری در نوسازی و رشد صنعتی در .../ سیدعطالله سینایی و همکار 102 |
34. وبر، ماکس (1374)، اقتصاد و جامعه، مترجمین دکتر منوچهری، دکتر ترابی نژاد و دکتر عمادزاده. تهران: مولی.
35. هالیدی، فرد (1358)، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ترجمه فضلالله نیکآیین. تهران: امیرکبیر.
36.Freeman, C(1995 February). “The National Innovation Systems in Historical Perspective” Cambridge Journal of Economic, Vol 19, PP.5-24. >https://doi.org/10.1093/oxfordjournals.cje.a035309<
37.abstract/19/1/5/1708372?redirectedFrom=fulltext#no-access-message
38.Waqas Nawaz& Muammer Koç(2020)."Industry, University and Government Partnerships for the Sustainable Development of Knowledge-Based Society ,Drivers, Models and Examples in US, Norway, Singapore and Qatar," Switzerland: Springer Nature.
39.Woo.J.J. "(2019) The Evolution of the Asian Developmental State Hong Kong and Singapore," New York: Routledge.
40. https://www.robbierichards.com/2020
41. Global Inovation Index(GII) 2022.