Comparison of Spiritual Health and Psychological Helplessness in Adolescent Girls from Divorced and Normal Families in Shiraz
Subject Areas :zahra Ghaedian 1 , soode dashtiane 2 , Nasir Dastan 3
1 -
2 - Ph.D. Student of Psychology, Department of Psychology, Marvdasht Branch, Islamic Azad University, Marvdasht Iran. (Corresponding Author)
3 - PH.D in counseling, Shahid Chamran University of Ahvaz.
Keywords: Spiritual health, Psychological helplessness, Adolescent, Divorce.,
Abstract :
This research aims to compare spiritual health and psychological helplessness in adolescent girls from divorced and nuclear families. The descriptive research method was of a comparative causal type. The statistical population of this research includes all teenage girls in the first secondary school of Shiraz City. There are 80 people in the statistical sample population, 40 girls whose parents are divorced and 40 girls whose parents are not divorced. A statical sample was determined using cluster sampling. Palotzin and Ellison's spiritual health questionnaires and depression, stress, and anxiety questionnaire (DASS-21) were used to collect data. The collected data were analyzed at two levels (descriptive statistics and inferential statistics). Means and standard deviations were used for descriptive statistics and univariate analysis of variance for inferential statistics. The results showed a significant difference between spiritual health and psychological helplessness in teenage girls from divorced and nuclear families; Spiritual health is higher among teenagers whose parents are not divorced. Also, psychological helplessness is more among teenagers whose parents are divorced.
مقایسه سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در دختران نوجوان خانوادههای طلاق و عادی شهر شیراز
زهرا قائدیان1، سوده دشتیانه*2، نصیر داستان3
1. دانشجوی کارشناس مشاوره، گروه مشاوره، موسسه آموزش عالی فاطمیه (س) شیراز، شیراز، ایران.
Zahraghaedian.1999@gmail.com
2. دانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی، گروه روانشناسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران. (نویسنده مسئول)
Soode.dashtiane@miau.ac.ir
3. دکترای تخصصی مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز.
Nasir.dastan88@gmail.com
تاریخ دریافت: [18/1/1402] تاریخ پذیرش: [2/3/1402]
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در دختران نوجوان خانوادههاي طلاق و عادي ميباشد. روش پژوهش توصیفی از نوع علي مقايسهاي بوده است. جامعه آماري این پژوهش شامل تمامي دختران نوجوان مقطع متوسطه اول شهر شيراز ميباشد. نمونه آماري شامل 80 نفر، 40 دختر نوجوان كه والدين آنها طلاق گرفته و 40 دختر نوجوان كه والدين آنها طلاق نگرفتهاند ميباشد و برای تعیین حجم نمونه از روش نمونهگيري خوشهای استفاده شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای سلامت معنوی پالوتزین و اليسون و پرسشنامه افسردگی، استرس، اضطراب (21-DASS) بهره گرفته شده است. دادههای گردآوریشده در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد که بین سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در دختران نوجوان خانوادههای طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛ سلامت معنوی در میان نوجوانانی که والدین آنها طلاق نگرفتهاند بالاتر است. همچنین درماندگی روانشناختی در میان نوجوانانی که والدین آنها طلاق گرفتهاند بیشتر میباشد.
واژگان کلیدی: سلامت معنوی، درماندگی روانشناختی، نوجوان، طلاق.
1- مقدمه
یکی از مهمترین ردههای سنی در هر جامعهای نوجوانان میباشند که سلامت آنان نقش مهمی در سلامت جامعه دارد (WHO, 2014). حدود 14% از جمعیت ایران را نوجوانان تشکیل میدهند (مرکز آمار ایران، 1395). در این میان توجه به سلامت دختران نوجوان به دلایل متعدد بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی در مقایسه با پسران دارای اهمیت بیشتری است؛ زیرا این افراد، مادران فردا بوده و سلامت جامعه در گرو رفتارهای سلامتمحور آنان میباشد (تهرانی مقدم و پورعباسی، 1397).
خانواده یکی از مهمترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار آدمی و مهمترین تکیهگاه و محور زندگی اجتماعی است؛ زیرا محیط خانواده اولین و بادوامترین عامل در تكوين شخصيت كودكان و نوجوانان و زمينهساز رشد جسماني، اخلاقي، اجتماعي و عاطفي آنان است (Slack, Berger, Reilly, Reynders & cai, 2022). افزون بر زمينههاي ارثي كه پس از تولد از پدر و مادر خود به همراه است، هرگونه شناخت و چگونگی برخورد با مسائل و مشكلات، نخست در خانواده آموزش داده ميشود (LaBrenz, Childress, Robinson, Sieger & Ontiberos, 2022).
طلاق و جدایی مهمترین عامل ازهمگسیختگی ساختار بنیادیترین بخش جامعه یعنی خانواده است (عقیلی، اصغری، کریمیان و نمازی، 1400). طلاق از مهمترین پدیدههای حیات انسانی به شمار میآید که نهتنها تعادل روانی دو انسان، بلکه تعادل روانی فرزندان، بستگان و نزدیکان را نیز به هم میریزد. طلاق عامل استرسزای بسیار قوی است که هم والدین و هم فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد و بهزیستی روانشناختی آنها را بهشدت کاهش میدهد (صیادی، گل محمدیان و رشیدی، 1396). طلاق والدین مجموعه وسیعی از تغییرات و سازماندهیهای مجدد را در خانواده ایجاد میکند که در طول زمانبر سازگاری فرزندان تأثیر میگذارند. این تغییرات شامل تغییر محل سکونت، روابط خانوادگی و استانداردهای زندگی میشود که تعادل روانی فرزندان و اطرافیان را نیز به خطر میاندازد (Arkes, 2015). در این میان یکی از قربانیان اصلی پیامدهای ناشی از طلاق والدین، فرزندان هستند. با توجه به پژوهشهای انجامشده، عدم سازگاری فرزندان با طلاق والدینشان میتواند اثرات زیانبار و مخربی روی کارکرد روانشناختی و حتی وضعیت جسمانی آنها داشته باشد (Brewer, 2010).
معنویت همیشه بخش مهمی از زندگی بشر بوده است Juskiene, 2016)). بین سلامت معنوی افراد و سلامت روان آنها رابطه وجود دارد؛ افرادی که از سلامت معنوی بیشتری برخوردارند از سلامت روان بهتری نیز برخوردار میباشند (قنبری افرا و ظاهری، 1396). اهمیت و رشد معنویت انسان در دهههای اخیر تا حدی پیشرفته است که سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودی انسان به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی اشاره نموده و نیاز به بعد چهارم، یعنی معنویت را در رشد و تکامل انسان، ضروری میداند (عزیزی، 1397). سلامت معنوی به برخورداری از حس پذیرش، احساسات مثبت، اخلاق و حس ارتباط متقابل با یک قدرت حاکم و برتر قدسی، همچنین خود و دیگران اطلاق میشود و دارای دو بعد مذهبی و وجودی است. بعد مذهبی به ارتباط با قدرت برتر و درک فرد از سلامتی در زندگی معنویاش اشاره میکند و بعد وجودی به تطابق فرد با جامعه، محیط و خود مربوط میشود (مولایی، برهانی، عباسزاده و خبازخوب، 1397). سلامت معنوی طیفی است که انسان در آن در حال حرکت است؛ در این طیف هر چه به سوی شاخصهای متعالی پیش برود از سلامت معنوی بیشتري برخوردار خواهد بود و هر چه به سوي شاخصهاي ضعيفتر برود سلامت معنوي كمتري خواهد داشت (آتشزاده شوريده، كرمخاني، شكري خوبستاني، فاني و عبدالجباري، 1395). وجود مشكل جدي در سلامت معنوي، ميتواند انواع اختلالات روحي مانند احساس تنهايي، افسردگي و از دست دادن معنا در زندگي را براي افراد به دنبال داشته باشد. در طرف مقابل، افرادي كه از سلامت معنوي بيشتر برخوردار هستند؛ با افزايش حس مسئولیتپذیری، از توان بيشتري نيز براي مقابله با مشكلات زندگي برخوردارند (طبيبي، احمري طهران، سلطاني عربشاهي، حيدري، عبدي و صفايي، 1392). همچنين، اين افراد، چون خود را در ارتباط با يك قدرت بالاتر ميدانند، سازگاري بيشتری با شرایط محیطی داشته و کمتر دچار اختلالات روانی میگردند (خادم، مظفری، یوسفی و قنبری هاشمآبادی، 1394).
درماندگی روانشناختی از مؤلفههای مهم سلامت روانشناختی و تعیینکننده عملکرد روانی- اجتماعی افراد میباشد. درماندگی روانشناختی مفاهیم افسردگی، اضطراب و استرس را با خود به همراه دارد. بالا بودن میزان درماندگی روانشناختی میتواند بر سطح عملکرد هیجانی و شناختی و روابط فرد تأثیر منفی بگذارد (ایراندوست، سهرابی، ملیح اذاکرینی و آهی، 1397). در واقع درماندگی روانشناختی به حالات و پیامدهای هیجانی و رفتاری منفی انواع رواننژندیها شامل افسردگی، اضطراب و تنیدگی، تجارب مرتبط به سوءمصرف مواد، خشونتهای رفتاری و اختلال در عملکرد روانی-اجتماعی اشاره دارد (Liang & West, 2011). پنج نشانه هشداردهنده درماندگي روانشناختی شامل كاهش تمركز، تغييرات نابسامانی وزني، گرايش شديد به مصرف الكل يا استعمال سيگار، تمايل بهتنهایی و انزواطلبي و آسيب رساندن به خود ميباشد (يوسفي و كريمي پور، 1397).
پژوهشهاي صورت گرفته اغلب در زمينه اثربخشي معنويت درمانی، آموزش سلامت معنوی و ارتباط سلامت معنوي با ديگر متغيرها ميباشند و در زمینه سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در نوجوانان طلاق تابهحال پژوهشی انجام نشده است. به دلیل اهمیت دوره نوجوانی و حساسیت آن و با توجه به اینکه در خصوص مقايسه سلامت معنوي و درماندگی روانشناختی در نوجوانان طلاق و عادي خلأ پژوهشی به چشم میخورد، لذا مقايسه سلامت معنوي و درماندگی روانشناختی در نوجوانان طلاق و عادي به دلايل مذكور حائز اهميت بسيار است.
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
سازمان جهانی بهداشت سلامت معنوی را یکی از ابعاد چهارگانه سلامت در کنار سلامت جسمی، روانی و اجتماعی تعریف میکند و بالاترین سطح کیفیت زندگی بدون سلامت معنوی به دست نمیآید Bullock, Nadeau & Renaud, 2012)).
درماندگی روانشناختی یک اصطلاح کلی برای توصیف احساسات ناخوشایند است. بهعبارتدیگر، یک ناراحتی روانی است که فعالیتهای فرد با زندگی روزانه تداخل دارد. درماندگی روانشناختی میتواند بر اساس دیدگاههای منفی از محیطزیست، دیگران و خود ایجاد شود. غم و اندوه، اضطراب، حواسپرتی و نشانههاي بيماريهاي رواني تظاهرات درماندگي روانشناختی ميباشند (ایراندوست، مليح الذاكريني، سهرابي و آهي، 1397).
با مرور پیشینههای تحقیقاتی، مطالعهای که به مقایسه سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در دختران نوجوان خانوادههای طلاق و عادی بپردازد، یافت نشد اما این متغیرها در برخی از تحقیقات بهصورت مجزا مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند بهطور مثال در پژوهشي با عنوان تأثیر آموزش سلامت معنوي با مشاركت خانواده بر كيفيت زندگي مرتبط با سلامت بر نوجوانان، گروهي از محققان دريافتند، آموزش سلامت معنوي با مشاركت خانواده سبب افزايش كيفيت زندگي مرتبط با سلامت در نوجوانان ميگردد (رحيمي، امامي مقدم، رزاقي و بهنام وشاني، 1401). طبق نتايج تحقيق انصافداران، محمديزاده سروستانی و خرمدل (1401) میانگین سلامت معنوی و ابعاد آن (سلامت وجودی و سلامت معنوی) در زنان باسابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایینتر است. همچنين مطالعه هارالدستاد، کریستوفرسون و هلسث1 (2017) نشان داد، بين كارآيي خانواده و كيفيت زندگي نوجوانان دختر، رابطه مستقيم وجود دارد. طبق پژوهش رضايي (1400) معنویت درمانی اسلامی بر شادکامی در دختران نوجوان خانوادههای از هم گسیخته اثربخشی معنادار دارد.
در پژوهشی با عنوان «پیشبینی گرایش به رفتارهای پرخطر براساس درماندگی روانشناختی و تحمل پریشانی در نوجوانان بزهکار» گروهی از محققان دریافتند، درماندگی روانشناختی و تحمل پریشانی پیشبینی کننده گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان بزهکار هستند (نظامزاده، طیبی، رستمآبادی، اکبری و نامجو، 1400). طبق پژوهش عباسیآبرزگه، سهرابی و وریور (1398)، بین نوجوانان دختر خانوادههای طلاق و دارای تجربه مرگ والدین از نظر میزان استرس ادراکشده، افسردگی و اضطراب تفاوت معناداری وجود دارد و میزان استرس ادراکشده، افسردگی و اضطراب در نوجوانان دختر خانوادههای طلاق بیشتر از نوجوانان دختر دارای تجربه مرگ والدین است. همچنين بر اساس پژوهش درامامي (1400)، نوجواناني كه والدين آنها از يك ديگر طلاق گرفتهاند نسبت به نوجواناني كه در خانواده عادی (دارای پدر و مادر و بدون طلاق) زندگي ميكنند، استرس و اضطراب بيشتري را تجربه ميكنند.
3- روششناسی
پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّي مقايسهاي است. جامعه آماري این پژوهش متشكل از كليه دختران نوجوان مقطع متوسطه اول میباشد که در سال 1402-1401 در شهر شيراز مشغول به تحصیل میباشند. آزمودنیهای تحقیق از طریق روش نمونهگیری تصادفی خوشهای برگزیده شدند؛ بدینصورت از یازده منطقه در شهر شیراز، سه منطقه بهطور تصادفی انتخاب گردید و از هر منطقه، یک مدرسه بهصورت تصادفی انتخاب شد، سپس با استفاده از پرسشنامههای مربوط که بهصورت حضوری بین آزمودنیها توزيع و جمعآوري گردید، اطلاعات گردآوری شد. از 100 پرسشنامه توزیعشده، 80 پرسشنامه شامل 40 پرسشنامه از دختران نوجوان خانوادههای طلاق و 40 پرسشنامه از دختران نوجوان خانوادههاي عادي، بهطور صحيح به دست ما رسيد. همچنین بهمنظور رعایت ملاحظات اخلاقی از قبیل رازداری و کسب رضایت شرکتکنندگان، پس از یک مصاحبه کوتاه پرسشنامهها توزیع گردید. تحلیل دادهها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و از روش واریانس تک متغیره برای انجام آزمون آماری استفاده گردید. دادههای بهدستآمده به کمک نرمافزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
الف) پرسشنامه سلامت معنوي2 (SWBS): اين پرسشنامه را پالوتزين و اليسون3 (1982) طراحي و اجرا كردند. پرسشنامه سلامت معنوي شامل 20 سؤال است كه 10 سؤال سلامت مذهبي و 10 سؤال سلامت وجودي را ارزيابي ميكند و پاسخ بر اساس طیف پنج درجهای لیکرت میباشد، این مقیاس از دو سلامت مذهبی و سلامت وجودی فرد تشکیل شده است، این پرسشنامه توسط ورعی (1392) اعتباریابی شده است. دامنه نمره سلامت مذهبي و وجودي، هركدام به تفكيك 10 تا 60 است. براي زيرگروههاي سلامت مذهبي و وجودي سطحبندی وجود ندارد و قضاوت بر اساس نمره بهدستآمده انجام ميشود. بدینصورت كه هرچه نمره بهدستآمده بيشتر باشد، نشانه سلامت مذهبي و وجودي بيشتر است و نمره كل سلامت معنوي از جمع اين دو زیر گروه برآورد ميشود. حداقل نمره اين ابزار 20 و حداكثر 120 است. پالوتزين و اليسون (1982)، ضرايب آلفاي كرونباخ سلامت مذهبي و وجودي و كل مقياس را به ترتيب برابر با 91/0، 91/0 و 93/0 گزارش كردند. پرسشنامهی سلامت معنوی پالوتزین و الیسون یک پرسشنامهی استاندارد است و در پژوهشهای مختلف علمی مورد ارزیابی قرار گرفتهاست. در ایران سید فاطمی، رضایی، گیوری و حسینی (1385) در پژوهش خود از آن استفاده نمودند و ضریب آلفای کرونباخ برابر 82/0 محاسبه شد که پایایی پرسشنامه را مورد تأیید قرار میداد. روایی پرسشنامه سلامت معنوی از طریق اعتبار محتوا مشخص و تأیید شد. همچنين در پژوهش ورعی (1392) ضريب آلفاي كرونباخ براي كل مقياس سلامت معنوي 92/0 و براي خرده مقیاسهای سلامت مذهبي و وجودي به ترتيب 82/0 و 87/0 گزارش شده است.
ب) پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس4 (21-DASS): پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس، توسط لاویبوند5 در سال 1995 جهت سنجش افسردگی، استرس و اضطراب ساخته شده و دارای 21 سؤال میباشد. پرسشنامه DASS-21 شامل 3 مؤلفه است که هر یک از خردههای مقیاسهای آن شامل 7 سؤال است و نمره نهایی هر کدام از طریق مجموع نمرات سؤالهای مربوط به آن به دست میآید. خرده مقیاس افسردگی (سؤالات 3-5-10-13-16-17-21) شامل عباراتی است که خلق ناشاد، فقدان اعتمادبهنفس، ناامیدی، بیارزش بودن زندگی، فقدان علاقه برای درگیری در امور، عدم لذت بردن از زندگی و فقدان انرژی و قدرت را میسنجد. خرده مقیاس اضطراب (سؤالات 2-4-7-9-15-19-20) دارای عباراتی است که میکوشد تا بیش انگیختگی فیزیولوژیک، ترسها و اضطراب موقعیتی را مورد ارزیابی قرار دهند و خرده مقیاس استرس (سؤالات 1-6-8-11-12-14-18) عباراتی چون دشواری در دستیابی به آرامش، تنش عصبی، تحریکپذیری و بیقراری را دربرمیگیرد. شیوه نمرهگذاری آن به این صورت است که برای هر سؤال از صفر (اصلاً در مورد من صدق نمیکند) تا 3 (کاملاً در مورد من صدق میکند) در نظر گرفته میشود. لاویبوند (1995) میزان روایی پرسشنامه DASS-21 را 77/0 و پایایی این پرسشنامه و مؤلفههای آن را به روش آلفای کرونباخ به ترتیب افسردگی 89/0، اضطراب 84/0، استرس 82/0 اعلام کرد. همچنین در پژوهش نیک آذین و نایینیان وشعیری (1391) ضرایب آلفای کرونباخ برای ابعاد افسردگی، اضطراب و استرس به ترتیب 70/0، 84/0 و 82/0 به دست آمد و ضرایب بازآزمایی برای ابعاد مذکور به ترتیب 79/0، 67/0 و 64/0 به دست آمد که قابلقبول میباشند.
4- یافتهها
پژوهش حاضر بهمنظور مقایسه سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در دختران نوجوان خانوادههای طلاق و عادی شهر شیراز میباشد. نمونه شامل 80 نفر دختر نوجوان 12 تا 18 سال است که در سال 1401-1402 ساکن در شهر شیراز میباشند. از میان 40 نفری که والدینشان طلاق گرفته بودند، 3/16 درصد با پدر خود و 8/33 درصد با مادر خود زندگی میکنند.
جدول 1. بررسی وضعیت تحصیلی
تحصیلات | تعداد | درصد |
کلاس هفتم | 28 | 35 |
کلاس هشتم | 18 | 5/22 |
کلاس نهم | 34 | 5/42 |
جدول 2. بررسی نمونه آماری خرده مقیاسهای سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی
متغیر | تعداد | حداقل | حداکثر | میانگین | انحراف معیار | چولگی | کشیدگی |
سلامت مذهبی | 80 | 10 | 50 | 28/37 | 09/8 | 049/1- | 593/1 |
سلامت وجودی | 80 | 15 | 49 | 57/33 | 17/8 | 310/0- | 680/0- |
سلامت معنوی | 80 | 35 | 96 | 86/70 | 95/13 | 538/0- | 135/0- |
افسردگی | 80 | 0 | 21 | 48/8 | 12/6 | 541/0 | 940/0- |
اضطراب | 80 | 0 | 21 | 06/7 | 56/5 | 662/0 | 525/0- |
استرس | 80 | 1 | 20 | 6/9 | 56/5 | 281/0 | 138/1- |
درماندگی روانشناختی | 80 | 2 | 60 | 15/251 | 55/15 | 498/0 | 854/0- |
با توجه به جدول ارائه شده، مقدار چولگی و کشیدگی در بازه 2 تا 2- قرار دارد و بنابراین دادهها در بازه نرمال قرار دارند.
جدول 3. مشخصههای آماری سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی به تفکیک گروهها
متغیر | گروه | میانگین | انحراف استاندارد |
سلامت معنوی | طلاق گرفته | 25/64 | 33/14 |
طلاق نگرفته | 47/77 | 95/9 | |
درماندگی روانشناختی | طلاق گرفته | 80/31 | 16/16 |
طلاق نگرفته | 50/18 | 55/15 |
جدول 4. خلاصه آزمون لوین جهت بررسی همگنی واریانس خطاها
متغیرها | F | درجه آزادی 1 | درجه آزادی 2 | سطح معناداری |
سلامت معنوی | 523/3 | 1 | 78 | 064/0 |
درماندگی روانشناختی | 169/8 | 1 | 78 | 065/0 |
با توجه به نتایج آزمون لوین و مقدار F، شرط همگنی واریانسها برقرار است. با توجه به تحلیل باکس مقادیر F معنادار نیست (275/2=F، 077/0=sig). با توجه به نتایج لامبدای ویلکس (504/12=F، 001/0=sig) حداقل در یکی از متغیرها تفاوت معنادار وجود دارد.
جدول 5. تحلیل واریانس یکراهه جهت مقایسه مؤلفههای سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در دختران نوجوان خانوادههای طلاق و عادی
منبع تغییر | متغیر | مجموع مجذورات | درجه آزادی | میانگین مجذورات | F | سطح معناداری | اندازه اثر |
گروه | سلامت معنوی | 013/3498 | 1 | 013/3498 | 956/22 | 001/0 | 227/0 |
درماندگی روانشناختی | 800/3537 | 1 | 800/3537 | 704/17 | 001/0 | 185/0 |
با توجه به نتایج جدول فوق میان گروهها تفاوت معناداری وجود دارد و با توجه به نتایج جدول 3 میانگین سلامت معنوی در میان نوجوانانی که والدین آنها طلاق نگرفتهاند بالاتر است. همچنین میانگین درماندگی روانشناختی در میان نوجوانانی که والدین آنها طلاق گرفتهاند بیشتر است.
5- بحث و نتیجهگیری
چنانکه پیشاز این نیز گفته شد، هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی در دختران نوجوان خانوادههای طلاق و عادی هست. با توجه به نتایج بهدستآمده از بخش یافتهها، میان گروهها (نوجوانان طلاق و عادی) تفاوت معناداری وجود دارد و سلامت معنوی در میان نوجوانانی که والدین آنها طلاق نگرفتهاند بالاتر است. اين يافته پژوهشي با نتايج تحقيق رحيمي و همکاران (1401)، رضايي (1400)، انصافداران و همکاران (1401) همسو است. همچنین میانگین درماندگی روانشناختی در میان نوجوانانی که والدین آنها طلاق گرفتهاند بیشتر میباشد. اين يافته پژوهشي با نتايج تحقیق عقیلی و نودهی (1402)، اميني (1399)، عباسي آبرزگه، مشايخ و شاهوردي (1398)، شعباني و تات (1396)، امري6 (2011)، قمري گيوي و خشنودنياي چماچايي (1395) و هايمي و لرنر7 (2016) همسو ميباشد.
در تبیین این یافته که چرا سلامت معنوی در نوجوانانی که والدین آنها طلاق نگرفتهاند بیشتر است میتوان بيان داشت معنويت احساسي دروني است كه فرد در پي آن، با نظم دادن به روابط با خود و ديگران در قالب چهارچوبي مشخص به زندگي خود معنا ميبخشد. بخشي از معنويت شامل اعتقاد به وجود پروردگار است. فردی که باور دارد خداوند به او از رگ گردن هم نزدیکتر بوده و از اعمال و احوال او دائماً آگاه است، در سختيها و مشقتها نهتنها نااميد نميشود بلكه درصدد آن است كه نهايت تلاش خود را به کاربرد و نتايج كار را به خدا ميسپارد. استعاره نزديكتر بودن از رگ گردن بدين معناست كه خداوند بر بندگان خويش احاطه دارد و به دنبال آن فرد داراي سلامت معنوی برخلاف فرد فاقد سلامت معنوی در مقابل مشكلات و رويدادهاي تنشزا احساس تنهايي نميكند. همچنين در خانوادههاي مذهبي، افراد از طريق مفاهيم معنوي و ارزشهاي مذهبي مشترك، اختلافنظرهای بين اعضا را تعديل ميبخشند. باورهاي ديني مشترك در بين زوجين از عوامل اثرگذار در تحكيم خانواده و مانع از رخداد طلاق ميباشد. فرزندان نيز با الگو قراردادن والدين سعي دارند در تعاملات روزانه خويش از مفاهيم آموخته شده در محيط خانواده بهره گيرند و آنها را به کار میبرند. برخلاف نوجوانانی که والدین آنها طلاق نگرفتهاند، نوجوانانی که والدین آنها از یکدیگر جدا شدهاند علاوه بر مسائل مربوط به دوران نوجوانی، با مسائل دیگری همچو طلاق والدین مواجه هستند. برخوردار نبودن از یک خانواده منسجم موجب میشود که این نوجوانان از دریافت آموزشهای اخلاقی، دینی و معنوی کافی برخوردار نشوند. طبق نتايج تحقيق انصافداران و همکاران (1401) میانگین بهزیستی معنوی و ابعاد آن (سلامت وجودی و سلامت معنوی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایینتر است. در پژوهشي با عنوان تأثیر آموزش سلامت معنوي با مشاركت خانواده بر كيفيت زندگي مرتبط با سلامت بر نوجوانان، گروهي از محققان دريافتند، آموزش سلامت معنوي با مشاركت خانواده سبب افزايش كيفيت زندگي مرتبط با سلامت در نوجوانان ميگردد (رحيمي و همکاران، 1401). طبق پژوهش رضايي (1400) معنویت درمانی اسلامی بر شادکامی در دختران نوجوان خانوادههای از هم گسیخته اثربخشی معنادار دارد.
در تبیین يافته دوم پژوهش که درماندگی روانشناختی در نوجوانانی که والدین آنها طلاق گرفتهاند بيشتر است، ميتوان بيان داشت طلاق واقعهاي است كه علاوه بر زوجين بر ديگر اعضاي خانواده خصوصاً فرزندان اثر دارد. طلاق رويدادي استرسزا است كه به دنبال آن پيامدهاي زيانباري در افراد بهجای ميگذارد. از مشكلات عمدهاي كه اغلب فرزندان طلاق با آنها مواجه هستند ميتوان داشتن ديدگاه منفي نسبت به خود و آينده، محدود شدن رابطه عاطفي با يكي از والدين كه بهتدریج ممكن است در سنين نوجواني بهصورت احساس كهتري و احساس رهاشدگی تجلي يابد، وضعيت بهداشت رواني نامساعد شامل افسردگي، استرس، شكايات جسماني و اضطراب را نام برد.
نتايج پژوهش عباسي آبرزگه و همکاران (1398) نشان داد مشكلات رفتاري در خرده مقياسهاي اختلال سلوك، مشكلات توجه، پرخاشگري اجتماعي و اضطراب در فرزندان خانوادههاي طلاق بهطور معناداري از فرزندان خانوادههاي عادي بيشتر است. شعباني و تات (1396) در پژوهشي به بررسي مقايسه نيمرخ رواني در دانشآموزان دختر دبيرستاني خانوادههاي طلاق و عادي پرداختند. نتايج اين پژوهش نشان داد ميان دو گروه دختران دانشآموز دبيرستاني خانوادههاي طلاق و عادي در همه مقياسهاي باليني يعني هيپوكندريا، افسردگي، هيستري، جامعهستیزی، پارانويا، ضعف رواني، اسكيزوفرني و مانيا تفاوتي معنادار وجود دارد. طبق پژوهش اميني (1399) فرزندان خانوادههای طلاق و درعینحال معتاد، در خطر بالای ابتلای به مشکلات راهبردهای مقابله، استرس و اعتیاد قرار داشته و نیاز آنان به مداخلههای خاص پیشگیرانه بسیار بیشتر از کودکان و نوجوانانی است که در خانوادههای معمولی زندگی میکنند. قمری گیوی و خشنودنیای چماچایی (1395) در پژوهشی به مقایسه مهارتهای اجتماعی، سلامت روانی و عملکرد تحصیلی در فرزندان با والدین مطلقه، متقاضی طلاق و عادی پرداختند. نتایج نشان داد نمرات اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی و اختلال روانی کلی بهطور معناداری در فرزندان با والدین مطلقه و متقاضی طلاق بیشتر از فرزندان با والدین عادی بوده است که با یافته فوق همخوانی دارد. امری8 (2011) در پژوهشی دریافت که پسران طلاق نسبت به پسران عادی، به چند طریق در وضعیت نابرابری قرار دارند؛ آنها بهاحتمال کمتری در مدرسه بهخوبی عمل میکنند، بهاحتمال بیشتري مشكلات رفتاري نشان ميدهند و بهاحتمال بيشتري مشكلات اجتماعي و روانشناختی دارند. هايمي و لرنر (2016) در پژوهشي به بررسي تأثیرات منفي طلاق بر فرزندان پرداختند، نتايج نشان داد فرزندان طلاق از مشكلاتي همچون اضطراب و تنش، نگراني، بياعتمادي، مشكلات جسماني، كابوس شبانه و مشكلات تغذيه و خواب رنج ميبرند. طبق پژوهش عباسیآبرزگه و سهرابی (1398)، بین نوجوانان دختر خانوادههای طلاق و دارای تجربه مرگ والدین ازنظر میزان استرس ادراکشده، افسردگی و اضطراب تفاوت معناداری وجود دارد و میزان استرس ادراکشده، افسردگی و اضطراب در نوجوانان دختر خانوادههای طلاق بیشتر از نوجوانان دختر دارای تجربه مرگ والدین است. نتایج پژوهش عقیلی و نودهی (1402) نیز حاکی از بالا بودن نمرات روان رنجورخویی و کمالگرایی در فرزندان طلاق در مقایسه با سایر فرزندان بود.
پژوهش حاضر داراي محدوديتهايي ميباشد كه ميتوان به محدود بودن جامعه آماری به شهر شیراز و محدود بودن پژوهش به یک مقطع تحصیلی (نوجوانان محصل در مقطع متوسطه اول) اشاره كرد، بنابراین نمیتوان نتایج آن را به همه افراد و گروههای سنی تعمیم داد. بر این اساس پیشنهاد میشود در مطالعات آتی، گروههای سنی دیگر ازجمله دانشآموزان مقطع متوسطه دوم و دانشجویان و علاوه بر دختران، پسران نیز موردمطالعه و بررسی قرار گیرند و نتایج آن با پژوهش حاضر مقایسه شود.
با توجه به اهمیت دوره نوجوانی و حساسیت آن و از آنجايي كه اين مقطع سني در سرنوشت فرد و جامعه بسيار مؤثر میباشد، بدیهی است که افزایش ابعاد مختلف سلامت ازجمله سلامت معنوی و کاهش درماندگی روانشناختی، افسردگی، استرس و اضطراب در نوجوانان، حائز اهمیت بسیار میباشد. پیشنهاد میشود درزمینه نقش طلاق والدین بر سلامت معنوی و درماندگی روانشناختی فرزندان در برنامههای آموزشی و پیشگیری مدارس، دانشگاهها و صداوسیما لحاظ شود.
6- تقدیر و تشکر
از اساتید بزرگوارم، سرکار خانم سوده دشتیانه، جناب آقای دکتر نصیر داستان و تمامی افرادی که صبورانه در انجام این پژوهش بنده را همراهی کردند، تشکر و قدردانی مینمایم.
7- منابع
1- اميني، م. (1399). مقايسه دلبستگی و راهبردهاي مقابله با استرس در فرزندان طلاق ناشي از اعتياد و فرزندان با والدين معتاد. روانشناسي و علوم رفتاري ايران، 23(4)، 120-133.
2- انصافداران، ف.، محمديزاده سروستاني، م.، و خرمدل، ك. (1401). مقايسه باورهاي غیرمنطقی، خودپنداره و بهزيستي معنوي در زنان باسابقه طلاق و عادي. پژوهشهاي میانرشتهای زنان، 4(3)، 47-59.
3- ایراندوست، ر.، سهرابی، ف.، ملیح الذاکرینی، س.، و آهی، ق. (1397). مدل علی بین ناگویی هیجانی با عملکرد جنسی زنان با میانجیگری درماندگی روانشناختی و صمیمیت زناشویی. خانواده پژوهی، 14(4)، 515-531.
4- ايراندوست، ر.، مليح الذاكريني، س.، سهرابي، ف.، و آهي، ق. (1397). الگوي علي روابط بين عملكرد جنسي برپايه باورهاي بدكاركردي جنسي با ميانجي درماندگي روانشناختی و ابعاد صميميت زناشويي، مجله فرهنگي-آموزشي زنان و خانواده. 13(45)، 135-52.
5- آتشزاده شوريده، ف.، كرمخاني، م.، شكري خوبستاني، م.، فاني، م. و عبدالجباري، م. (1395). جستجوي مفهوم بهزيستي معنوي و شاخصهاي افراد سالم در اديان و مذاهب مختلف. مجله تحقيقات دين و سلامت، 2(4)، 63-71.
6- تهرانی مقدم، م.، و پورعباسی، ع. (1397). ارزیابی چالشهای بلوغ نوجوانان دختر و مقایسه آنها با نگرانیهای مادرانشان در مورد بلوغ. مجله پزشکی و تزکیه، 27(1)، 61-52.
7- خادم، ح.، مظفری، م.، یوسفی، ا.، و قنبری هاشمآبادی، ب. (1394). ارتباط سلامت معنوی با سلامت روان دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد. نشریه تاریخ پزشکی، 7(25)، 33-50.
8- درامامی، ا. (1400). افزایش سازگاری اجتماعی در نوجوانان طلاق. دومین کنگره ملی مشاوره توانبخشی ایران. 1(1)، 7-15.
9- رحیمی، ز.، امامی مقدم، ز.، رزاقی، ن. و بهنام وشانی،. (1401). تأثیر آموزش سلامت معنوی با مشارکت خانواده بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در نوجوانان دختر. مجله دانشگاه علوم پزشکی تربتحیدریه، 10(1)، 64-74.
10- رضایی، ا. (1400). اثربخشی معنویت درمانی اسلامی بر شادکامی دختران نوجوان خانوادههای ازهمگسیخته. مطالعات راهبردی بسیج، 25(95)، 123-151.
11- سیدفاطمی، ن.، رضایی، م.، گیوری، ا.، و حسینی، ف. (1385). اثر دعا بر سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان، فصلنامه پایش، 5(4)، 304-295.
12- شعباني، ج. و تات، م. (1396). مقايسه نيمرخ رواني ميان دانشآموزان دختر خانوادههای طلاق و عادی دبیرستانهای شهرستان گرگان. خانواده و پژوهش، 36(2)، 91-106.
13- صیادي، گ.، گل محمدیان، م. و رشیدي، ع. (1396). اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس حقارت دختران نوجوان خانوادههاي طلاق. پژوهشهاي روانشناسی بالینی و مشاوره (مطالعات تربیتی و روانشناسی)، 7(1)، 89-100.
14- طبيبي، م.، احمري طهران، ه.، سلطاني عربشاهي، ك.، حيدري، س.، عبدي، ز.، و صفاييپور، ر. (1392). ارتباط سلامت معنوي و پيشرفت تحصيلي دانشجويان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي قم. مجله دانشگاه علوم پزکشی قم، 7(1)، 72-8.
15- عباسیآبرزگه، م.، سهرابی، م.، و بوربور، و. (1398). مقایسه استرس ادراک شده، افسردگی و اضطراب در نوجوانان دختر خانوادههای طلاق و دارای تجربه مرگ والدین. آفاق علوم انسانی، 27(3)، 81-99.
16- عباسي آبرزگه، م.، مشايخ، ف.، و شاهوردي، م. (1398). مقايسه مشكلات رفتاري (اختلال سلوك، مشكلات توجه، پرخاشگري اجتماعي، اضطراب و گوشهگیری) در كودكان طلاق و عادي. دستاوردهاي نوين در مطالعات علوم اجتماعي، 20(2)، 123-131.
17- عزیزی، ف. (1397). دانشنامه سلامت معنوی اسلامی. دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی. تهران.
18- عقیلی، س.، اصغری، آ.، کریمیان، ن. و نمازی، م. (1400). اثربخشی طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی زنان مطلقه و تأثیر آن بر کاهش الگوهای ناسازگار اولیه فرزندان دختر آنان. پژوهشهای میانرشتهای زنان، 3(2)، 19-7.
19- عقیلی، م. و نودهی، م. (1402). مقایسه انواع کمالگرایی با ویژگیهای شخصیتی در دانش آموزان خانوادههای طلاق و سایر دانش آموزان. مطالعات زن و خانواده. 11(1)، 133-98.
20- قمري گيوي، ح.، و خشنودنياي چماچايي، ب. (1395). مقايسه مهارتهاي اجتماعي، سلامت رواني و عملكرد تحصيلي در فرزندان با والدين مطلقه، متقاضي طلاق و عادي. فصلنامه خانواده پژوهشي، 45(12)، 69-92.
21- قنبری افرا، ل.، و ظاهری، آ. (1396). ارتباط اضطراب، استرس و افسردگی با سلامت معنوی در بیماران سندرم حاد عروق کرونری. آموزش و سلامت جامعه، 4(2)، 28-34.
22- مولایی، ف.، برهانی، ف.، عباسزاده، ع. و خبازخوب، م. (1397). بررسی همبستگی سلامت معنوی و بار مراقبتی در مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان. مجله حیات، 24(4)، 296-309.
23- نظامزاده، ب.، طیبی، ص.، مالکی رستمآبادی، م.، اکبری، ح.، و نامجو، ف. (1400). پیشبینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس درماندگی روانشناختی و تحمل پریشانی در نوجوانان بزهکار. فصلنامه مطالعات و تازههای روانشناختی نوجوانان و جوانان، 2(1)، 23-13.
24- نیک آذین، ا.، نایینیان، م. و شعیری، م. (1391). روایی و پایایی پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کیداسکرین 27 گویهای در نمونهای از دانشآموزان ایرانی. روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 18(4)، 4-56.
25- ورعی، ح. (1392). بررسی مقایسهای رابطه بهزیستی معنوی با شادکامی و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه شهید باهنر و حوزههای علمیه شهر کرمان، پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه شهید باهنر کرمان.
26- يوسفي، ن.، و كريمي پور، ب. (1397). اثربخشي آموزش برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهنآگاهي بر خودكارآمدي و تحمل ناكامي والدين كودكان معلول جسمي- حركتي. روانشناسي افراد استثنايي، 8(30)، 113-32.
27- Arkes, J. (2015). The temporal effects of divorces and separations on children’s academic achievement and problem behavior. Journal of divorce & remarriage, 56(1), 25-42.
28- Brewer, M. M. (2010). The effects of child gender and child age at the time of parental divorce on the development of adult depression (Doctoral dissertation, Walden University).
29- Bullock, M., Nadeau, L., & Renaud, J. (2012). Spirituality and religion in youth suicide attempters’ trajectories of mental health service utilization: the year before a suicide attempt. Journal of the Canadian Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 21(3), 186.
30- Emery, R. E. (2011). Renegotiating family relationships: Divorce, child custody, and mediation. Guilford Press.
31- Haimi, M., & Lerner, A. (2016). The impact of parental separation and divorce on the health status of children, and the ways to improve it. Journal of Clinical & Medical Genomics, 4(1), 1-7.
32- Haraldstad, K., Christophersen, K. A., & Helseth, S. (2017). Health-related quality of life and pain in children and adolescents: a school survey. BMC pediatrics, 17(1), 1-8.
33- Juškienė, V. (2016). Spiritual health as an integral component of human wellbeing. Applied research in health and social sciences: interface and interaction, 13, 3-13.
34- LaBrenz, C. A., Childress, S., Robinson, E. D., Sieger, M. L., & Ontiberos, J. (2022). Reasonable efforts to preserve families? An examination of service utilization and child removal. Child abuse & neglect, 128, 105631.
35- Liang, B., & West, J. (2011). Relational health, alexithymia, and psychological distress in college women: Testing a mediator model. American Journal of Orthopsychiatry, 81(2), 246.
36- Lovibond, S. H. (1995). Manual for the depression anxiety stress scales. Sydney psychology foundation.
37- Paloutzian, R. F., & Ellison, C. W. (1982). Loneliness, spiritual well-being and the quality of life. Loneliness: A sourcebook of current theory, research and therapy, 1(1), 224-37.
38- Slack, K. S., Berger, L. M., Reilly, A., Reynders, R., & Cai, J. Y. (2022). Preventing child protective services system involvement by asking families what they need: findings from a multi-site RCT of the community response program (CRP). Children and youth services review, 141, 106569.
39- Statistical Center Of Iran. 1395. Available from: https://www.amar.org.ir/english. Accessed January 3, 2023.
40- World Health Organization. Adolescent department [2014/7/7]. Available from: http://www.who.int/maternal_child_adolescent/topics/adolescence/dev/en/. Accessed January 3, 2023.
Comparison of Spiritual Health and Psychological Helplessness in Adolescent Girls from Divorced and Normal Families in Shiraz
Zahra Ghaedian1, Soode Dashtiane*2, Nasir Dastan3
1. BA Student in Counseling, Department of Counseling. Fatemiyeh Shiraz, Institute of Higher Education. Shiraz. Iran.
Zahraghaedian.1999@gmail.com
2. Ph.D. Student of Psychology, Department of Psychology, Marvdasht Branch, Islamic Azad University, Marvdasht Iran. (Corresponding Author)
Soode.dashtiane@gmail.com
3. PH.D in counseling, Shahid Chamran University of Ahvaz.
Nasir.dastan88@gmail.com
Abstract
This research aims to compare spiritual health and psychological helplessness in adolescent girls from divorced and nuclear families. The descriptive research method was of a comparative causal type. The statistical population of this research includes all teenage girls in the first secondary school of Shiraz City. There are 80 people in the statistical sample population, 40 girls whose parents are divorced and 40 girls whose parents are not divorced. A statical sample was determined using cluster sampling. Palotzin and Ellison's spiritual health questionnaires and depression, stress, and anxiety questionnaire (DASS-21) were used to collect data. The collected data were analyzed at two levels (descriptive statistics and inferential statistics). Means and standard deviations were used for descriptive statistics and univariate analysis of variance for inferential statistics. The results showed a significant difference between spiritual health and psychological helplessness in teenage girls from divorced and nuclear families; Spiritual health is higher among teenagers whose parents are not divorced. Also, psychological helplessness is more among teenagers whose parents are divorced.
Key words: Spiritual health, Psychological helplessness, Adolescent, Divorce.
[1] . Haraldstad, Chrisophersen & Helseth
[2] . Spiritual Health inventory
[3] . Palutzian & Ellison
[4] . Depression Anxiety Stress Scale
[5] . Lovibond & Lovibond
[6] . Emery
[7] . Haimi & Lerner
[8] . Emery