University in Iran and their convergence with the adaptive University components (case study of Allameh Tabataba’i University)
Subject Areas : SpecialSaeed Ghiasi Nodooshan 1 , kamran malekpour 2
1 - Allame Tabatabayi University
2 - دانشگاه علامه طباطبایی
Keywords: University, Iranian University, Adaptive University,
Abstract :
University closely related to other aspects of society such as the economy, technology, and politics and so on. Therefore, this study aimed to investigate the Iranian Universities and their convergence is implemented with components Adaptive University that Allameh Tabataba’i University case is examined. Quantitative research is the method of survey. The population of this research was Allameh Tabataba'i University faculty members who were serving in the academic year 94-1393, is the use of random sampling of 100 subjects participated in the study. Data collecting tools, here, is questionnaire made by the researcher that were set based on components of adaptive university in items 46 with likert From totally agree to totally disagree. To verify the validity of the opinions of specialists and experts in the field were used. And to ensure the reliability of Cronbach's alpha coefficient formula is used: the results have been reported for Components 87/0. Analysis of both descriptive and inferential statistics were used .The descriptive statistics of the variables-such as mean, standard deviation, and frequency and inferential statistics, T- test to answer questions on the research and analysis of variance and Tukey test (HSD) for comparing the variables used out. To describe and analyze data from SPSS20 mail tool was used. According to research findings every six Components adaptive University of Allameh Tabatabai University have been reported more than mediocrity. This means that the current status of Allameh Tabatabai University of convergence of the adaptive component is the relatively good.
دانشگاه در ایران و همگرایی آنها با مؤلفههای دانشگاه سازگار شونده (مطالعه موردی: دانشگاه علامهطباطبایی)
*سعید غیاثی ندوشن **کامران مالکپور لپری
*استادیار، گروه مدیریت و برنامهریزی آموزشی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
** کارشناس ارشد، برنامهریزی آموزشی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
تاریخ دریافت:05/08/1393 تاریخ پذیرش:23/04/1394
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی دانشگاههای ایران و همگرایی آنها با مؤلفههای دانشگاه سازگار شوند است که به طور موردی دانشگاه علامه طباطبایی را مورد بررسی قرار گرفته . روش پژوهش کمّی از نوع پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش کلیۀ اعضاء هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به خدمت بودهاند و تعداد آنها برابر با 400 نفر بود، است که با اسفاده از روش نمونه گیری تصادفی 100 نفر به عنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامۀ محقق ساختهای بود که محقق پس از استخراج مؤلفههای دانشگاه سازگار شونده آن را در 46 گویه بسته پاسخ بر اساس طیف 5 درجهای لیکرت از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف تدوین کرده است. برای تعیین صحت روایی این ابزار از نظرات متخصصین و خبرگان در این زمینه استفاده شده است. و برای اطمینان از پایایی پرسشنامه از فرمول ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است: که نتایج بدست آمده برای گویهها 87/0 گزارش شده است. برای تحلیل داهها از دو بخش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در قسمت آمار توصیفی از آمارههایی از قبیل میانگین، انحراف استاندارد و فراوانی استفاده و در سطح آمار استنباطی از آزمونT تک نمونهای برای پاسخ به سؤالات پژوهش و از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی(HSD) برای مقایسـۀ متغیّرهای دموگرافیکی استفاده شد. طبق یافتههای تحقیق هر شش مؤلفۀ دانشگاه سازگارشونده در دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر از حد وسط گزارش شدهاند. یعنی اینکه وضعیّت موجود دانشگاه علامه طباطبایی از نظر همگرایی با مؤلفههای دانشگاه سازگار شونده نسبتاً خوب است.
واژههای کلیدی: دانشگاه، دانشگاههای ایران، دانشگاه سازگارشونده.
مقدمه
نویسندۀ عهدهدار مکاتبات: کامران مالکپور لپریmalekpour.k92@gmail.com |
دانشگاه یکی از مهمّترین سازمانهای هر کشوری است که ارتباط تنگاتنگی با سایر ابعاد جامعه از قبیل اقتصاد، تکنولوژی، سیاست و... دارد. از دانشگاهها انتظار میرود که از طریق ایجاد بسترهای لازم به خلق دانایی و توزیع و انتشار آن، مبادرت نموده و راهگشای توسعۀ همه جانبۀ کشور باشند. در هزارۀ سوم سازمانها و مؤسسات آموزش عالی با چالشها، تغییرات و پویاییهای غیرقابل پیشبینی و بنیادی مواجه شدهاند که نه تنها ممکن است نتواند انتظارات را برآورده کنند بلکه بقاء و ماندگاری خود را نیز در خطر میبینند؛ بنابراین اندیشمندان آموزش عالی تلاشهای فراوانی انجام دادهاند که با تغییر در ساختار، فرایندهاو سیستمهای دانشگاهی، بتوانند آن را با شرایط جدید سازگار کنند (اسپورن2، 2001). امید میرود که دانشگاهها با به کار گیری اصول نوین بتوانند با محیط بیرونی پر چالش آینده سازگار شوند و به رسالتهای خود، جامه عمل بپوشانند.
ایدههایی از قبیل مدیریت پست مدرنیستی، سازمانهای ارگانیک و استعارۀ سازمان کوانتمی (سازمان پویا و انعطاف پذیر) هم بیانگر این هستند که محیط بیرونی، محیط احتمالات گوناگون و تنوع در نیازهای و خواستههاست و دانشگاهها نمیتوانند بر اساس قوانین پارادایم نیوتنی (سازمانهای ایستا و غیرقابل انعطاف) به برنامهریزی بلندمدت، کنترل دقیق و پیشبینی شرایط بپردازند و یا ساختارها و فرایندهای ثابت داشته باشند. بنابراین لازم است ساختارها، فرایندها، ابزارها و مهارتهای نوینی در این دنیای متغیّر داشته باشند. امّا چه مدلها، ابزارها و مهارتهای نوینی میتواند به ماندگاری و پویایی دانشگاهها کمک کنند؟ (میرکمالی، فرهادی راد،1390).
امروزه دانشگاه واژهای چند معنایی است: محل آموزش، محل ارائۀ درس، محل تربیت کارشناسان مورد نیاز سازمانها، محل پژوهش، محل انتقاد از سیستمهای اجتماعی، فرهنگی، علمی، محل اندیشه ورزی و خلاقیت و نوآوری و...، همۀ این کارکردهای متنوع و متضاد در موقعیتهایی تحقق میپذیرند یا انتظار میرود تحقق یابند، دانشگاه نامیده میشوند؛ بنابراین واژۀ دانشگاه، معانی و مفاهیم متنوعی را در برمیگیرد و توجّه به تنوع معانی و مفاهیم دانشگاهها از طریق کارکردهایی که میتوانند داشته باشند، امری اساسی است (یمنی، 1382).
یکی از کارکردهای اساسی دانشگاه کارکرد سازگاری است (یمنی، 1388). سازگاری دانشگاه با محیط بیرونی لازمۀ حیات، فعالیّت و تکامل دانشگاه است. مارچ3 (1995) اعتقاد دارد که سازگاری پایه و اساس ماندگاری و بقاء سازمانهاست و سازمانهایی که توان سازگاری با محیط بیرونی را نداشته باشند، محکوم به فنا هستند. سازمانها برای اینکه بتوانند به گونهای مناسب با محیط بیرونی سازگاری پیدا کنند، ابتدا باید تحلیل درست و منطقی از محیط بیرونی داشته باشند. بر اساس نظریۀ پیچیدگی میتوان گفت محیط بیرونی دانشگاه پیچیده است و متغیّرهای فراوانی در آن وجود دارد که بر دانشگاه تأثیر گذاشته و از آن تأثیر میپذیرند. نظریۀ آشوب بیانگر این است که محیط به طور کلی جهان، نظامی آشوبناک، غیرخطی، غیرقابل پیشبینی و به هم وابسته است که پیوسته در حال تحوّل است ولی در کلیّت الگوی نظم غایی بر جهان حاکم است. به عبارتی، چنانچه بتوانیم از یک افق دید گستردهتر به جهان بنگریم، در کلیّت خواهیم دید جهان از یک نظم غایی برخوردار است.
یمنی (1388) برای اولین بار در کشور ایران در پژوهشی، مفهوم دانشگاه سازگارشونده را مورد بررسی قرار داد: ایشان تغییر را جزء ماهیت وجودی سازمان میداند. دانشگاه برای بقاء خود نیازمند پاسخگویی به ذینفعان مختلف است و برای این کار تغییر در ساختارها و کارکردهای خود را ضروری میداند. سیستمهای دانشگاه سازگار شونده، ضرورتاً باید با درک پیچدگی درون و بیرون دانشگاه صورت گیرد؛ به این دلیل لازم است اعضاء دانشگاهها اندیشه سیستمی را در تصمیمگیریها و اقدامات خود مبنا قرار دهند؛ و ملاک کیفیت دانشگاههای سازگار شونده را، توان درک موقعیتهای واقعی محیطی و سازگاری فعالیّتهای خود در جهت پاسخگویی نظری و عملی به مسائل و نیازهای درونی و بیرونی از طریق ایجاد تغییرات در ساختار و کارکردهایشان بدانند.
این مفهوم توسط محققین با عبارات و مفاهیم مختلفی طرح و بررسی شده است. محققین مختلف در بسیاری از نظریهها و تئوریهای خود تلاش نمودهاند تا سازگاری دانشگاه با محیط پیرامون خود و دور نماندن از تحوّلات پرشتاب محیط را به عنوان یک ضرورت تبیین نمایند. آنها با توجّه به ضرورت تغییر در ساختارها، فرایندها و سایر ابعاد سازمانی دانشگاه، محققان آموزش عالی تلاش زیادی برای ایجاد سازگاری بین دانشگاه به عنوان یک سازمان و محیط بیرونی انجام دادهاند از جمله میتوان به دانشگاه سازگار اسپورن (1992)، دانشگاه کارآفرین کلارک4 (1998)، دانشگاه یادگیرنده داک 5و دیگران (1998) اشاره کرد.
کالوین6 (2008) از طرفی نظریۀ سیستمهای باز وابستگی به منبع، به هموابستگی سازمانها و محیط را بیان میکند به این معنی که حیات سازمانها بدون توجّه به محیط بیرونی معنیدار نیست. هوی و میسکل7 (2002) به طور کلی در نظریههای علمی نوین استدلال میکنند که از این طرف محیط بیرونی دانشگاه پیچیده و ناپایدار است، غیرقابل پیشبینی و احتمالی است و فقط میتوان بر آن کنترل محدودی داشت و از طرفی دیگر ارتباط بین دانشگاه و محیط بیرونی غیرقابل اجتناب است و دانشگاه برای دستیابی به منابع و اطلاعات، مجبور است با محیط بیرونی تعامل داشته باشد و سازگار شود؛ بنابراین این سؤال مطرح میشود چه متغیّرها و عواملی بر سازگاری دانشگاه و محیط بیرونی تأثیر میگذارند و میزان سازگاری دانشگاه با محیط بیرونی را تعییین می کنند؟
به طور کلی به زعم تام پیترز8 (2003) اندیشمندان به این نتیجه رسیدهاند که سازمانهای قرن 20 برای دوران صنعتی طراحی شدهاند و با آنها نمیتوان در قرن 21 به موفّقیّت رسید (رضایی، 1378). لذا سازمانها برای فعالیّت در چنین محیطی باید در ابعاد مختلف بازآفرینی شوند. دانشگاههای قرن 21 نیازمند ساختار، فرایندها و کارکنانی هستند که هوشمند، انطباقپذیر و منعطف بوده و در برابر تغییرات پویا، توان سازگاری داشته باشند. در حالی که سیستمهای زنده نوعاً دارای این ویژگیها هستند، رهبران کنونی به استفاده از مدلهای نیوتنی و غیرهزنده برای طراحی سازمانها، ارتباطات بین اعضاء سازمان، تعاملات و ادراکات دربارۀ آشوب و تغییر، ادامه میدهند. در حقیقت دانشگاههای امروز تلاش میکنند که از طریق مجموعهای از تلاشهای مستقلی مانند پیادهسازی دستورات، کنترل و همچنین با استفاده از مدلهای ذهنی که ساختارها و فرایندهای انطباقی برای تحوّل سازنده را نشان نمیدهند، متحوّل سازند. این روش نیوتنی منسوخ، تلاش برای تغییرات مثبت را بیاثر میکند (دیردورف، ویلیامز9، 2006).
ضرورت پژوهش حاضر از اینجا ناشی میشود که با توجّه به مسائل فوق از یک طرف میزان عدم اطمینان محیط دانشگاهی به عنوان یک سازمان افزایش یافته است، به طوری که در حال حاضر محیط بیرونی دانشگاه ثبات و یکنواختی گذشته را ندارد. بسیاری از خواستهها و انتظارات جامعه از دانشگاه، دانشجو و دانشآموخته دانشگاه فرق کرده است. از طرفی دیگر، وضعیّت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، تکنولوژیکی جامعۀ ما نیز در حال تغییر و متفاوت از گذشته است. خود دانشگاه نیز بر این عوامل تأثیر دارد و از این عوامل تأثیر میپذیرد. یکی از ایدههایی که در مطالعات سازمان و مدیریت مورد توجّه قرار گرفته و اخیراً در مطالعات آموزش عالی نیز مورد استفاده قرار گرفته است، استعارۀ سازمان کوانتمی است. سازمان کوانتمی که محیط بیرونی را متغیّر، آشوبی، احتمالی و پیچیده میپندارد، برای سازگاری با آن بهرهگیری از الگوی سیستمهای باز و زنده را پیشنهاد میکند؛ بنابراین با توجّه به ضرورت سازگاری دانشگاه با محیط بیرونی، شناسایی پارادایمهای وضعیّت مدیریتی (اعضاء هیأت علمی، کارمندان و ...) موجود دانشگاه علامه طباطبایی و مقایسۀ آنها با مؤلفههای دانشگاه سازگار شونده و بازآفرینی در ساختارها و فرایندها امری بسیار مهم است. هدف اصلی پژوهش هم این است که مشخص کند دانشگاههای کشور با وجود تحوّلات و تغییرات قرن جدید که در حوزههای مختلف فناوری، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی صورت میگیرد تا چه اندازه با شاخصههای دانشگاه سازگار شونده همگرایی دارند و برای حرکت به سمت دانشگاه سازگارشونده چه اقداماتی باید انجام دهند؟ که در این تحقیق به صورت موردی دانشگاه علامه طباطبائی مورد مطالعه قرار می گیرد بنابراین در پژوهش حاضر اهداف ذیل دنبال میشود:
1- شناسایی وضعیّت کنونی دانشگاه علامه طباطبایی در زمینۀ رهبری متعهد.
2- شناسایی وضعیّت موجود دانشگاه علامه طباطبایی در زمینۀ ادارۀ اشتراکی.
3- شناسایی وضعیّت کنونی دانشگاه علامه طباطبایی در زمینۀ مدیریت حرفهای.
4- شناسایی وضعیّت کنونی دانشگاه علامه طباطبایی در زمینۀ بینش و مأموریت شخصی.
5- شناسایی وضعیّت کنونی دانشگاه علامه طباطبایی در زمینۀ ساختار متمایز.
6- شناسایی وضعیّت موجود دانشگاه علامه طباطبایی در زمینۀ فرهنگ کارآفرینانه.
مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش
بطور کلی تحقیقات و مطالعات اندکی در خصوص موضوع دانشگاه سازگارشونده چه در داخل کشور و چه در تحقیقاتی که در خارج از کشور صورت گرفته وجود دارد. اما این موضوع در قالب مفاهیم و عبارات دیگری بدان پرداخته شده است که در این بخش به آنها اشاره شده است.
طباطبایی (2008) سیستمهای سازگارشونده را اینگونه تعریف میکند: «سیستمی که توانایی تغییر خود و یا محیطش به منظور بقاء در یک سیستم را داشته باشد سیستم سازگارشونده نامیده میشود». از دیدگاه علوم اجتماعی «سازگاری سازمانی عبارت است از توانایی یک سازمان برای تغییر خود و یا راههای انجام کار در سازمان، به منظور بقاء در محیط متغیّر، که این تغییرات به هیچ وجه در زمان طراحی پیشبینی نشده بودند» (هاتن10، 2007). به طور کلی از دیدگاه هاتن (2007) و بر مبنای تئوریهای سازمانی، سازگاری سازمانی را از سه دیدگاه میتوان مورد بررسی قرار داد: رویکرد اجبار، که در آن فرض میشود که تغییرات سازمان تحت تأثیر فشار محیطی است، رویکرد محافظت و رویکرد انتخاب، تأکید این رویکرد بر انتخاب محیط سازمان است. ویک و لئون سازمان یادگیرنده را سازمانی میدانند که به طور مستمر از طریق خلق و پرورش سریع قابلیتهای مورد نیاز جهت دستیابی به موقعیّتهای آتی توسعه مییابد (ویک و لئون11 ، 1995).
شواهد و تحقیقات بسیاری نشان میدهند که سازمان و مدیریت سنتی دانشگاهها در این دنیای متغیّر با مشکل مواجه شده و لازم است که در مبانی زیر بنایی سازمان و مدیریت در آموزش عالی بازنگری شود. فلیپ آلتباخ (1999) نشان می دهد که آموزش عالی در آغاز قرن 21 با تغییرات محیطی پرشتاب، جهانی سازی، رقابت گسترده، محدودیت منابع، افزایش و تنوع درخواستهای ذینفعان و... مواجه است و نگاه سنتی به مدیریت و سازمان آموزشعالی، پاسخگوی مسائل آن نیست و لازم است مبانی فکری متناسب با این ویژگیهای محیطی نوین، به کار گرفته شود (آلتباخ12، 1999).
کنداکی و بروک 13(2009) در تحقیق خود به این نتایج رسیدند که سازمان آموزشعالی نمیتواند تمام ابعاد تغییر را شناسایی کند، بنابراین یا با مشکلات پیشبینی نشده مواجه میشود یا فرصتهای مناسبی را به واسطه عدم شناخت محیط از دست میدهد. هانا 14(2003) معتقد است آموزش عالی در قرن 21 وارد شبکهای بینالملّلی شده که بر مبنای اقتصاد دانشمحور، ظرفیتهای افراد و سازمانها برای استفاده از فناوریهای نوین، مشارکت افراد و... بنیان گذاشته شده است. ترک زاده (1385) در تحقیقی به این نتیجه رسیده است که مجموعۀ مدیریت دانشگاهها با مبانی توسعۀ سازمانی آشنایی کافی ندارند و ساختار موجود در دانشگاهها از کفایت لازم برای توسعۀ سازمانی برخوردار نیستند. دلانگیز و همکاران (1385) معتقدند که در آغاز قرن 21 تحوّلات بنیادینی در فرایندها و محصولات آموزش عالی در جهان صورت گرفته است. انفجار اطلاعات، توسعۀ ارتباطات، تحوّل در نظامهای ادارۀ حکومت بروکراسی، تمرکز، سیاسی شدن و محافظه کاری در مدیریت دانشگاهها باعث شده تا فرهنگ و ارزشهای سازمانی برای سازگاری با تغییرات در دانشگاههای علوم پزشکی ایران ضعیف شده باشد (بیگ مرادی، 2009).
یمنی دوزی سرخابی (1388) در مقالهای تحت عنوان "دانشگاه سازگار شونده یک فرایند پیچیده" ابعاد و پیچیدگیهای دانشگاههای سازگار شونده را ذکر کرد که مطابقت ابعاد ارائه شده توسط ایشان با مؤلفههای ذکر شده توسط اسپورن (1992)عبارتند از:
1- دانشگاه روابط متعددی با محیط خود دارد. ولی این روابط و خدماتی که دانشگاه برای جامعه انجام میدهد، در بطن بازی عوامل مختلف دخیل در سازمان دانشگاه، وضعیّت خود را مشخص میکند. این بعُد، با مؤلفۀ «ادارۀ اشتراکی» اسپورن همخوانی دارد.
2- دانشگاه میباید به نیازهای متنوعی پاسخ گوید. در برابر ذینفعان متعددی قرار گیرد و دارای کارکردهای مختلفی باشد. این بعُد با بعُد «ساختار متمایز» اسپورن مطابقت میکند.
3- دانشگاه از انواع مختلف منابع (انسانی، مالی، فضاها ...) به میزانهای مختلفی بهره میبرد و این بهرهگیری دقیق، قابل شناسایی نیست. این بعُد با مؤلفۀ «رهبری متعهد» اسپورن همخوانی دارد
4- کارکردهای دانشگاه محصولات متنوعی را به وجود میآورد که کمّیّت و کیفیّت برخی از آنها قابل محاسبه نیستند. این بعُد، با بعُد «فرهنگ کارآفرینانه» اسپورن همخوانی دارد.
5- دانشگاه ساختارهای سازمانی مختلفی را توسعه میدهد و تصمیمات مختلف که گاه مبهم و گاه بیثبات هستند در آن گرفته میشوند. این بعُد، با مؤلفۀ «مدیریت حرفهای» اسپورن همخوانی دارد
6- هر مؤسسه دانشگاهی به مانند یک نهاد ویژه، اصیل، خاص و بیهمتا است. هر دانشگاهی شخصیت خاص خود را دارد. این بعُد، با بعُد «بینش و مأموریت مشخص» اسپورن همخوانی دارد.
مفهوم دیگری که از لحاظ معنایی نزدیکی بسیار زیادی با مفهوم دانشگاه سازگار شونده دارد، دانشگاه به مثابۀ سازمان یادگیرنده است. دمیرچی (1382) در پژوهشی تحت عنوان "بررسی وضعیّت دانشگاه شهید بهشتی بر اساس اصول سازمان یادگیرنده «پیترسنج» از دیدگاه اعضاء هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی"، دانشگاه شهید بهشتی را از نظر دارا بودن اصول سازمان یادگیرنده که توسط پیتر سنج مطرح شده است مورد مطالعه قرار داده است. این پنج اصل عبارتند از تسلط فردی، مدلهای ذهنی، یادگیری تیمی، بینش مشترک و تفکر سیستمی. میرقاسمی (1385) در تحقیقی تحت عنوان "ارزشیابی عملکرد آموزشی مجتمع آموزشی مفید به عنوان سازمان یادگیرنده در سال تحصیلی 85-1384" به بررسی تفاوت وضعیّت موجود مجتمع آموزشی مفید با وضعیّت مطلوب آن از نظر داشتن ابعاد سازمان یادگیرنده پرداخته است. در این تحقیق ویژگیهای سازمان یادگیرنده بر مبنای مدل ویک و لئون بر اساس پنج مؤلفۀ کلیدی رهبری، برنامه و ارزیابی، اطلاعات، نوآوری و ابتکار در نظر گرفته شده است. پرداختچی، قهرمانی و نوری (1387) در تحقیقی تحت عنوان "مطالعۀ دانشگاه ارومیه بر اساس ابعاد سازمان یادگیرنده از دیدگاه اعضاء هیأت علمی دانشگاه" در این تحقیق ویژگیهای سازمان یادگیرنده بر اساس پنج مؤلفۀ –فرا رهبری، برنامه و ارزیابی، اطلاعات، نوآوری و ابتکار، اجرا- در نظر گرفته شده است. رئال جان سی15 و لئال، آنتونیو16 (2006) در پژوهشی تحت عنوان "تکنولوژی اطلاعات بعنوان عاملی در یادگیری سازمانی و قابلیتهای خاص تکنولوژیکی" در این پژوهش سازمان یادگیرنده بر اساس پنج بعُد؛ رهبری دارای چشم انداز، برنامه- ارزیابی، اطلاعات، نوآوری و ابتکار و اجرا مورد بررسی قرار داده شده است.
اسپورن(1999) در تحقیق خود دربارۀ ساختار دانشگاه سازگارشونده، چارچوبی مفهومی برای مطالعۀ سازگاری آموزش عالی با نیروهای محیط بیرونی و ارتباط ساختار دانشگاه با محیط، فراهم آورد. اسپورن در مدل خود سه بعُد اساسی _ اداره، مدیریت و رهبری_ و این که آنها چگونه بین ساختار دانشگاه و محیط، سازگاری ایجاد میکنند ، را مورد توجّه قرار داده است. اداره در مدل اسپورن، به معنی فرایندها و ساختارهای تصمیمگیری است؛ مدیریت به ساختارها و فرایندهای اجرای تصمیمات برمیگردد؛ و رهبری به فرایندها و ساختارهایی که از طریق آن، افراد در جستجوی تصمیمات کارآمد هستند بر میگردد. اسپورن عوامل تأثیرگذار بر دانشگاه با محیط اجتماعی – اقتصادی متغیّر را این گونه معرفی می نماید:
رهبری متعهد: این مؤلفه به این ایده اشاره دارد که برای اجرای درست سیاستها و استراتژیها، رهبران باید نسبت به نیازها متقاعد شوند و منابع مورد نیاز برای اجرای برنامهها، در اختیارشان قرار گیرد.
ادارۀ اشتراکی: ادارۀ اشتراکی بر اهمّیّت درگیر شدن همۀ اعضاء دانشکده در فرایند تغییر تأکید دارد. چیزی که کلارک از آن به عنوان «منطقه حیاتی آکادمیک» یاد میکند و معتقد است که همان طوری که مدیران دانشگاه نسبت به تغییر در سازمان متقاعد شدهاند، برای ایجاد یک دانشگاه کارآفرین لازم است هیأت علمی (منطقه حیاتی) نیز متقاعد شوند که در فرایند تغییر باید مشارکت کنند.
مدیریت حرفهای: تصمیماتی را که توسط رهبران و دانشکده اتخاذ شده است اجرا میکند.
بینش و مأموریت مشخص: برای تمرکز بر مؤسسه و حرکت در جهت اهداف مطلوب، تدوین مأموریت و بینش مشترک، ضروری است.
ساختار متمایز: پاسخی است به فشارهای محیطی متنوع که از جهات مختلف بر سازمان وارد میآید و سازمان را برای پاسخگویی به ذینفعان متعدد، منعطف و توانمند میسازد.
فرهنگ کارآفرینانه: اهمیت ارزشها و هنجارهایی که فعالیّتهای دانشگاه را فراتر از تحقیق و تدریس میبرد و هم به افراد و هم به سازمان کمک میکند.
به طور کلی با توجّه به مدل اسپورن سازگاری دانشگاه با محیط بیرونی، منوط به توانایی سازمان برای جایگزینی و اصلاح خود، هنگام مواجهه با تغییرات بیرونی است. به طور کلی تحقیقات فوق لزوم بازنگری در سازمان و مدیریت آموزشعالی به منظور غلبه بر نواقص سیستمهای پیشین و یا آمادگی برای بهرهگیری از فرصتهای آینده را گوشزد میکند. تحقیق حاضر نیز با توجّه به مسائل ذکر شده، بر مبنای مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده اسپورن- به این دلیل که از یک سو تمامی مؤلفههای سازگاری سازمانی که در دیگر تحقیقات ذکر شدهاند را در برمیگیرد و از سوی دیگر کامل کننده تحقیقات دیگر است و نسبت به آنها جامعتر است - میزان همگرایی دانشگاههای ایران را با شاخصههای دانشگاه سازگارشونده مورد واکاوی قرار داده که به طور نمونه موردی دانشگاه علامه طباطبایی که بزرگترین دانشگاه در زمینه علوم انسانی است و قسمت عمدهای از
نیروی انسانی کشور را پرورش می دهد مورد تأکید قرار داده است.
[1] .Teichler
[2] . Sporn, Barbara
[3] . March
[4] .Clark
[5] . Duck & et al
[6] . Cullwin
[7] .Hoy & Misskel
[8] . Tom Pitters
[9] . Dirdrof& Williams
[10] .Hutten
[11] .Whck & Leon
[12] .Altbach
[13] .Kondakei & Broek
[14] .Hanna
[15] . Real.j.c
[16] . Antinio
شکل شماره 1. مدل دانشگاه سازگار شونده اسپورن (1999) |
عوامل سازگاری دانشگاه: ادارهی اشتراکی رهبری متعهد مدیریت حرفهای مأموریت مشخص ساختار متمایز فرهنگ کارآفرینانه بحـــران |
محیط اجتماعی |
محیط سازمانی |
دسترسی |
کیفیت |
اثربخشی |
هزینه |
جهانیسازی |
فناوری |
روششناسی پژوهش
هر یک از مطالعات فرعی به مقتضای اهدافی که دنبال میکنند ، روش خاصی را انتخاب میکنند. پژوهش حاضر بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش شناختی به شیوه کمّی با روش توصیفی – پیمایشی به اجرا در آمده است. جامعۀ آماری تحقیق حاضر را تمامی اعضاء هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به خدمت بودند، تشکیل دادهاند. بر اساس آماری که از وب سایت رسمی دانشگاه گرفته شد، مشخص شد 445 نفر در دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان عضو هیأت علمی به صورت تمام وقت مشغول به کار هستند. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران تعداد 100 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای این پژوهش از پرسشنامۀ محققساخته استفاده شده است.
شیوۀ ساخت ابزار به این صورت بود که محقق بعد از استخراج مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده، از طریق تحلیل اسناد و مصاحبه با صاحبنظران 46 گویه بسته پاسخ را بر اساس مقیاس پنج درجهای لیکرت از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم را به عنوان پرسشنامۀ نهایی تنظیم کرده است. میتوان گفت با توجّه به مبانی نظری و دیدگاه متخصصین و خبرگان در این زمینه و همچنین با در نظر گرفتن تعاریف عملیاتی متغیّرها در تدوین پرسشنامه تا حد زیادی خصیصۀ روایی پرسشنامه افزایش یافته است. برای اطمینان از اعتبار پرسشنامه از فرمول ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است: که نتایج بدست آمده برای گویهها 87/0 گزارش شده است. برای تحلیل دادهها از هر دو بخش آمار استنباطی و توصیفی استفاده شده است. در سطح آمار توصیفی از میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی برای توصیف شرایط موجود استفاده گردید. در سطح آمار استنباطی جهت تعمیم صفات نمونه به جامعه از آزمون تی تک نمونهای برای پاسخ به سؤالات پژوهش و از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی (HSD) برای مقایسـۀ متغیّرهای دموگرافیکی استفاده شد. برای توصیف و تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزاز SPSS20 استفاده شده است.
یافته های پژوهش
بر اساس یافتههای پژوهش 70 نفر (معادل 70 درصد) از پاسخگویان مرد و 30 نفر (معادل 30 درصد) زن بودهاند. 4 نفر از پاسخگویان (معادل 4 درصد) درای رتبۀ علمی مربی، 61 نفر (معادل 61 درصد) استادیار، 25 نفر (معادل 25 درصد) دانشیار و 10 نفر (معادل 10 درصد) استاد تمام بودهاند. 22 درصد از پاسخگویان یک تا پنج سال سابقۀ خدمت، 24درصد شش تا ده سال سابقۀ خدمت، 12 درصد یازده تا پانزده سال، 7 درصد شانزده تا بیست سال، 13 درصد بیست و یک تا بیست و پنج سال، 11 درصد بیست و شش تا سی سال، 3 درصد سی و یک تا سی و پنج سال، 8درصد سی وشش تا چهل سال سابقۀ خدمت داشتند. 38 درصد از پاسخگویان فاقد سابقۀ مدیریت بودهاند . 20 درصد سه تا یازده سال، 19 درصد چهار تا هفت سال، 13 درصد هشت تا یازده سال، 3 درصد دوازده تا پانزده سال و 7 درصد شانزده تا بیست سال سابقۀ مدیریت داشتهاند. 22 درصد از پاسخگویان متعلق به دانشکدۀ روانشناسی و علومتربیتی، 11 درصد به دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، 6 درصد دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، 14 درصد به دانشکدۀ ادبیات و زبانهای خارجی، 6 درصد دانشکدۀ اقتصاد، 8 درصد دانشکدۀ آمار و علوم ریاضی، 9 درصد دانشکدۀ تربیت بدنی، 8 درصد دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی، 6 درصد به مؤسسه آموزش عالی بیمه اکو، 10 درصد به دانشکدۀ علوم اجتماعی تعلق داشتند.
همانطور که در جدول شمارۀ 1 مشاهده میشود میانگین و انحراف معیار مؤلفۀ رهبری متعهد به ترتیب 69/ و 69/0، ادارۀ اشتراکی 44/3 و 76/0، مدیریت حرفهای 68/3 و 76/0، بینش و مأموریت شخصی 71/3 و 65/0، ساختار متمایز 57/3 و 7/0 و فرهنگ کارآفرینی 26/3 و 63/0 بوده است.
قبل از بررسی میزان همگرایی دانشگاههای ایران با مؤلفههای دانشگاه سازگار شونده که به طور موردی اساتید دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب شده است. مفروضۀ نرمال بودن در هر شش مؤلفۀ دانشگاه سازگارشونده با آزمون کولموگروف اسمیرنف مورد بررسی قرار گرفت و با سطح معناداری بزرگتر از 05/0 تأیید شد.
طبق مقادیر موجود در جدول شمارۀ 2 هر شش مؤلفۀ دانشگاه سازگارشونده با سطح معناداری 001/0 و در سطح 99 درصد اطمینان تفاوت معناداری با حد وسط (3) دارند. (p<0/01). تفاوت میانگین هر شش مؤلفۀ مثبت است که نشان میدهد هر شش مؤلفه میانگین بیشتری از عدد 3 دارند در نتیجه وضعیّت مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر از حد وسط است. برای بررسی تفاوت بین میزان همگرایی در دانشکدههای مختلف دانشگاه علامه و با سابقۀ خدمت مختلف از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. قبل از انجام این آزمون مفر وضۀ همگنی واریانس بین گروه در هر شش مؤلفه مورد بررسی قرار گرفت و با سطح معناداری بزرگتر از 05/0 تأیید شد.
همانطور که در جدول شمارۀ3 ملاجظه میکنید براساس نتایج تحلیل واریانس یک راهه، بین نظر اساتید دانشکدههای مختلف دانشگاه علامه طباطبایی در بارۀ میزان همگرایی دانشگاه علامه طباطبایی با مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده در مؤلفههای رهبری متعهد، ادراک اشتراکی و بینش و مأموریت شخصی با سطح معناداری بزرگتر از 05/0 تفاوت معنادار وجود نداشت. (p>0/05). در مؤلفۀ مدیریت حرفهای ، ساختار متمایز و فرهنگ کارآفرینانه با 95 درصد اطمینان حداقل بین نظر اساتید دو دانشکدۀ مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. (p<0/05). برای مقایسۀ میانگینهای چندگانه از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد که براساس نتایج این آزمون، در مؤلفۀ مدیریت حرفهای بین نظر اساتید دانشکدۀ روانشاسی با دانشکدۀ اقتصاد در سـطح
95 درصد اطمینان تفاوت معنادار وجود داشت. در مؤلفۀ ساختار متمایز بین نظر اساتید دانشکدههای تربیت بدنی و ادبیات در سطح 95 درصد اطمینان تفاوت معنادار وجود داشت. در مؤلفۀ فرهنگ کارآفرینانه بین نگرش اساتید دانشکدۀ الهیات با دانشکدههای علوم اجتماعی و ادبیات در سطح 95 درصد اطمینان تفاوت معنادار وجود داشت.
متغیّر | میانگین | انحراف استاندارد |
رهبری متعهد | 69/3 | 69/0 |
اداره اشتراکی | 44/3 | 76/0 |
مدیریت حرفه ای | 68/3 | 76/0 |
بینش و مأموریت شخصی | 71/3 | 65/0 |
ساختار متمایز | 57/3 | 73/0 |
فرهنگ کارآفرینیانه | 26/3 | 63/0 |
جدول (1). میانگین و انحراف استاندارد مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده
جدول (2). نتایج آزمون تی تک نمونهای برای بررسی وضعیّت مؤلفههای دانشگاه سازگار شونده
متغیّر ها | درجه آزادی | تفاوت میانگین | T محاسبه شده | سطح معناداری | حد پایین | حدبالا |
رهبری متعهد | 99 | 69/0 | 95/9 | 001/0 | 55/0 | 82/0 |
اداره اشتراکی | 99 | 44/0 | 83/5 | 001/0 | 29/0 | 59/0 |
مدیریت حرفه ای | 99 | 68/0 | 98/8 | 001/0 | 53/0 | 83/0 |
بینش و مأموریت شخصی | 99 | 71/0 | 98/10 | 001/0 | 58/0 | 84/0 |
ساختار متمایز | 99 | 57/0 | 76/7 | 001/0 | 42/0 | 71/0 |
فرهنگ کارآفرینیانه | 99 | 26/ | 18/4 | 001/0 | 13/0 | 39/0 |
جدول (3). نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسۀ تفاوت بین نظر اساتید دانشکدههای مختلف دربارۀ میزان همگرایی
متغیّرها | منبع تغییرات | مجموع مجذورات | درجه آزادی | F | سطح معناداری |
رهبری متعهد | بین گروهی | 12/7 | 9 |
76/1 |
087/0 |
درون گروهی | 43/40 | 90 | |||
کل | 56/47 | 99 | |||
ادراک اشتراکی | بین گروهی | 44/9 | 9 |
96/1 |
053/0 |
درون گروهی | 09/48 | 90 | |||
کل | 54/57 | 99 | |||
مدیریت حرفه ای
| بین گروهی | 23/10 | 9 |
17/2 |
032/0 |
درون گروهی | 01/47 | 90 | |||
کل | 24/57 | 99 | |||
بینش و مأموریت شخصی
| بین گروهی | 63/6 | 9 |
86/1 |
068/0 |
درون گروهی | 69/35 | 90 | |||
کل | 32/42 | 99 | |||
ساختار متمایز
| بین گروهی | 91/10 | 9 |
53/2 |
012/0 |
درون گروهی | 09/43 | 90 | |||
کل | 01/54 | 99 | |||
فرهنگ کارآفرینانه | بین گروهی | 65/7 | 9 | 36/2 | 019/0 |
درون گروهی | 49/32 | 90 | |||
کل | 14/40 | 99 |
جدول (4). نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسۀ تفاوت بین نظر اساتید با سوابق خدمت مختلف دربارۀ میزان همگرایی
متغیّرها | منبع تغییرات | مجموع مجذورات | درجه آزادی | F | سطح معناداری |
رهبری متعهد | بین گروهی | 66/6 | 7 | 14/2 | 047/0 |
درون گروهی | 89/40 | 92 | |||
کل | 56/47 | 99 | |||
ادراک اشتراکی | بین گروهی | 38/7 | 7 | 93/1 | 073/0 |
درون گروهی | 15/50 | 92 | |||
کل | 54/57 | 99 | |||
مدیریت حرفه ای
| بین گروهی | 30/7 | 7 | 92/1 | 075/0 |
درون گروهی | 94/49 | 92 | |||
کل | 24/57 | 99 | |||
بینش و مأموریت شخصی | بین گروهی | 16/6 | 7 | 23/2 | 038/0 |
درون گروهی | 16/36 | 92 | |||
کل | 32/42 | 99 | |||
ساختار متمایز
| بین گروهی | 25/12 | 7 | 85/3 | 001/0 |
درون گروهی | 76/41 | 92 | |||
کل | 01/54 | 99 | |||
فرهنگ کارآفرینانه | بین گروهی | 15/10 | 7 | 44/4 | 001/0 |
درون گروهی | 99/29 | 92 | |||
کل | 14/40 | 99 |
براساس نتایج جدول شمارۀ 4 در مؤلفههای ادراۀ اشتراکی و مدیریت حرفهای با سطح معناداری بزرگتر از 05/0 تفاوت معناداری بین اساتید با سوابق خدمت مختلف وجود نداشت. در مؤلفههای رهبری متعهد و بینش و مأموریت مشخص در سطح 95 درصد اطمینان و بین مؤلفههای ساختار متمایز و فرهنگ کارآفرینانه در سطح 99 درصد اطمینان بین نظر اساتید با سابقۀ خدمت مختلف تفاوت معنادار وجود داشت. برای مقایسۀ میانگینهای چندگانه از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد که براساس نتایج این آزمون، در مؤلفۀ رهبری متعهد و بینش و مأموریت شخصی هیچ کدام از گروهها به صورت معناداری با هم تفاوت نداشتند. ( براساس این آزمون تشخیص داده نشدند). در مؤلفۀ ساختار متمایز اساتیدی که 11 تا 15 سال سابقه داشتند با اساتیدی که 6 تا 10 سال و 26 تا 30 سال سابقه خدمت داشتند نظرشان تفاوت معنادار داشت. در مؤلفۀ فرهنگ کارآفرینانه نظر اساتیدی که 21 تا 25 سال سابقۀ خدمت داشتند با نظر اساتیدی که 1 تا 5 سال، 6 تا 10 سال و 26 تا 30 سال سابقه داشتند از لحاظ آماری تفاوت معنادار وجود داشت.
بحث و نتیجهگیری
تغييرات فراوان و روز به روز در جوامع و ارتباطات آن با هم و روند رو به گسترش جهاني شدن باعث شده است که يکي از موضوعات و چالشهاي پيش روي نظام آموزش عالي هماهنگي نظام با تغييرات پويا و ديناميک جامعۀ داخلي و جامعۀ جهاني باشد. به روزرساني مديريت دانشگاهي و سيستمهاي آموزشي در مراکز آموزش عالي براي جلوگيري از بروز شکاف ميان حوزۀ تجربي و حوزة نظري (جامعه و دانشگاه) امري غير قابل انكار است. عدم توازن و ارتباط دو سويه بين دانشگاه و جامعه موجبات بيتعادلي و آشفتگي را براي هر دو به بار خواهد آورد. مديريت مؤسسات آموزش عالي مهمترين و پيچيدهترين موضوع در سياستگذاري آموزش عالي است. در جهاني که با سرعت در حال تغيير و تحوّل است و منابع رو به تقليل مي روند، آموزش عالي را به سادگي نميتوان اداره کرد. آموزش عالي بايد به نحوي اداره شود که بتواند به طور مداوم خود را با محيط اجتماعي و علمي جديد تطبيق دهد، بدون آنکه مسئوليّت خود را فراموش کند (رجبی و اشرفی، 1381).
تعامل دانشگاه با محیط بیرونی حداقل از دو جهت قابل توجّه و بررسی است؛ از طرفی انتظار میرود که دانشگاهها با ایجاد بسترهاي لازم، به خلق دانایی و توزیع و انتشار آن، مبادرت نموده و راهگشاي توسعۀ همه جانبۀ کشور باشند؛ از طرف دیگر خود سازمانها و مؤسسات آموزش عالی با چالشها، تغییرات و پویاییهاي غیرقابل پیشبینی و بنیادي مواجه شدهاند که نه تنها ممکن است نتوانند انتظارات را برآورده کنند، بلکه بقا و ماندگاري خود را نیز در خطر می بینند. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان همگرایی دانشگاههای ایران با مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده اجرا شد که به طور موردی دانشگاه علامه طباطبایی را، که یکی از بزرگترین دانشگاههای ایران در زمینۀ علوم انسانی است و بخش عمدهای از نیروی انسانی را که در خود پروش میدهد مورد بررسی قرار داد. این پژوهش بر اساس مؤلفههایی که باربارا اسپورن (1999) در پژوهشی عنوان کرده بود اجرا شده است. باربارا مؤلفه های دانشگاه سازگار شونده را در شش مورد بیان کرده است که عبارتند از: رهبری متعهد، مدیریت حرفهای، ساختار متمایز، فرهنگ کارآفرینانه، بینش و مأموریت مشخص و ادارۀ اشتراکی. این پژوهش با روش کمّی توصیفی – پیمایشی اجرا شده است. طبق یافتههای پژوهش 70 نفر (معادل 70 درصد) از پاسخگویان مرد و 30 نفر (معادل 30 درصد) زن بودهاند. 4 نفر از پاسخگویان (معادل 4 درصد) درای رتبۀ علمی مربی، 61 نفر (معادل 61 درصد) استادیار، 25 نفر (معادل 25 درصد) دانشیار و 10 نفر (معادل 10 درصد) استاد تمام بودند. در این پژوهش میانگین و انحراف معیار مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده در دانشگاه علامه طباطبایی به این شکل محاسبه شدند: میانگین و انحراف معیار مؤلفۀ رهبری متعهد به ترتیب 69/ و 69/0، ادارۀ اشتراکی 44/3 و 76/0، مدیریت حرفهای 68/3 و 76/0، بینش و مأموریت شخصی 71/3 و 65/0، ساختار متمایز 57/3 و 7/0 و فرهنگ کارآفرینانه 26/3 و 63/0 بوده است. بر اساس نگرش اعضاء هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی هر شش مؤلفۀ دانشگاه سازگارشونده در این دانشگاه با سطح معناداری 01/0 و در سطح 99 درصد اطمینان تفاوت معناداری با حد وسط (3) دارند. (p<0/01). یعنی تفاوت میانگین هر شش مؤلفۀ مثبت است که نشان میدهد هر شش مؤلفه میانگین بیشتری از عدد 3 دارند در نتیجه وضعیّت مؤلفههای دانشگاه سازگارشونده دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر از حد وسط است.
با توجّه به یافتههای پژوهش مدیریت دانشگاه را با نگاهی کلان و جامع به همۀ عناصر و ارتباطات آنها با محیط درونی و بیرون دنبال نمود. به عبارتی با درک همۀ عناصر سیستم، ارتباطات آنها با یکدیگر و گوناگونیها و پیچیدگیهای موجود بدنبال ارائۀ یک عملکرد یا رفتار واحد از دانشگاه خواهد بود. مدیر دانشگاه با شناخت کافی از دیدگاهها، نگرشها و رفتارهای دانشجویان، استادان، کارکنان و سایر کارگزاران دانشگاه و همچنین نهادها و دستگاههای حاضر در سیستم دانشگاه که خود خرده سیستمهایی اثرگذار به حساب میآیند تصمیمگیری مینماید و میداند در پس هر بینظمی یا آشفتگی که حاصل عدم تعادل است نقاط ضعف و قوتی نهفته است که باید بر آنها شناخت و احاطۀ کافی داشته باشد. این شناخت نیازمند تفکری کلان نگر و با اصطلاح سیستمی است. البته بایستی اذعان داشت که شناخت دانشگاه، در حكم سیستمی زنده ، هميشه نسبي و برحسب تعريف موقتي خواهد
بود. بنابراين مديريت دانشگاهي بايد بتواند به طور دائم در پي درك حالاتي باشد كه دانشگاه به خود گيرد تا بتواند وضعيت آن را با توجّه به مشكلات پيراموني و امکانات موجود بهبود ببخشند. به نظر ميرسد كه براي اين كار لازم است رهبران دانشگاهي بتوانند تشخيص مسائل و کشف پدیدههای حادث شده در دانشگاه را جزء هستۀ اصلي مديريت خود قرار دهند. در اين صورت، مدیران دانشگاهی هم بايد به مسائل موجود و هم به نوپيداييها در حيطۀ مسائل که متأثر از محیط است توجّه كنند.
سخن آخر اینکه نمیتوان دانشگاه را به عنوان یک سیستم مجزا و جدا از سایر سیستمهای اداری و فرهنگی جامعه در نظر گرفت، تفکر سیستمی و به صورت سیستمی دیدن دانشگاه و محیط اطراف آن میتواند مهمّترین ویژگی سازمانهای آموزش عالی محسوب شود. دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان جزئی از نظام آموزش عالی کشور باید با نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی، به طور کلی محیط اطراف ارتباط تنگاتنگی داشته باشد. بر این اساس بایستی به روابط متقابل بین این جزء نظامها توجّه داشت. به هر حال اگر بخواهیم اصلاحاتی در نظام آموزشی و دانشگاهها صورت گیرد بدون اصلاح نظامهای سیاسی و اداری تأثیرگذار بر آن ممکن نخواهد بود. پیاده کردن مباحثی از قبیل تواناسازی، غیرمتمرکز کردن ساختار سازمانی، تفویض اختیار، مدیریت مشارکتی، تغییر فرهنگ سازمانی حاکم بر دانشگاه، نهادینه کردن کارآفرینی در دانشگاهها، تشویق خلاقیت در دانشگاهها، پذیرش فرهنگ نقدپذیری، انعطافپذیری در شیوۀ مدیریت دانشگاهها، حس مسئولیتپذیری مدیران دانشگاه، داشتن تفکر استراتژیک، خودسازماندهی دانشگاه و دیدن هدفمند ،توانایی مدیران دانشگاهها و... که همگی راهکارهایی برای گسترش ارتباط دانشگاه با محیط اطراف هستند بدون تغییر در شیوۀ نگرش و بینش مسئولان و مدیران رده بالا و تحوّل در ساختار سیاسی و اداری حاکم بر کشور امری دشوار است. البته باید توجّه داشت که این اصلاحات و تحوّلات یک فرایند بلندمدت است که باید با انجام پژوهشها و مطالعات درست، نارساییها و کاستیهای نظام اداری کشور را و در بین آنها مؤسسات آموزشی و دانشگاهها، تشخیص داده شود و در مسیر اصلاحات و تحوّلات مثبت گام برداشته شود.
منابع
1.پرداختچی، محمدحسن، قهرمانی، محمد و نوری، ایمان (1387)، مطالعه دانشگاه ارومیه بر اساس ابعاد سازمان یادگیرنده از دیدگاه اعضاء هیأت علمی دانشگاه، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، سال دوم، شماره 1، صص 22-9.
2.ترکزاده، ج (1385). ارزیابی توسعه سازمانی در دانشگاههای وزارت علوم تحقیقات و فناوری در تهران: رساله دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران: ایران
3.دلانگیز، س. شهنازی، ر. و دینمحمدی، م (1385). جهان در حال تحوّل و بازنگری نقش دانشگاهها در بازار کار، دومین همایش اشتغال و نظام آموزش عالی کشور، دانشگاه تربیت مدرس: تهران.
4.دمیرچی، فریبا (1382)، بررسی وضعیّت دانشگاه شهید بهشتی بر اساس اصول سازمان یادگیرنده (پیترسنج) از دیدگاه اعضاء هیأت علمی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی.
5.رضائیان، علی. (1378). تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم، تهران: انتشارات سمت.
6.علي اکبر رجبي و بزرگ اشرفي (1381) ."دانشگاه: رويکردي به رسالت ها و چالشهاي نوين" ، مجموعه مقالات چهل و هفتمين نشست رؤساي دانشگاهها و مراکز علمي و تحقيقاتي کشور، مرکز انتشارات سازمان سنجش آموزش کشور ،
7.میرقاسمی، سیدرضا (1385)، ارزشیابی عملکرد مجتمع آموزشی مفید به عنوان سازمان یادگیرنده، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
8.میرکمالی، سیدمحمد و فرهادی راد، حمید (1390)، طراحی مدلی برای اندازهگیری سازگاری سازمانی دانشگاه با محیط بیرونی (مطالعه موردی دانشگاههای دولتی شهر تهران)، مجله علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز، دورهی ششم، شمارهی 2، صص44-23.
9.میرکمالی، سیدمحمد و فرهادی راد، حمید (1392)، کنکاشی در ساختارهای سازمانی دانشگاه به منظور ارائه یک مدل تلفیقی، فصلنامه علمی – پژوهشی تحقیقات مدیریت آموزشی، سال پنجم: شمارهی یکم، (17) صص 100-76.
10.یمنی دوزی سرخابی، محمد (1382)، برنامه ریزی توسعه دانشگاهی، نظریهها و تجربهها، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
11.یمنی دوزي سرخابی، محمد (1388)، رویکردها و چشم اندازهاي نو در آموزش عالی، تهران: پژوهشکدهي مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
12.Altbach, P. G. & Peterson, M. (1999). Higher education in the 21st Century: Global Challenge and national response Boston. USA. Retrieved from http// honc Jordan.org/ others/ Higher.
13.Bikmoradi, A. Brommels, M. Shoghli, A. Khorasan, Z. P. & Masiello, I. (2009). Organizational Culture value routines in Iranian medical Schools, Higher education. 57 (4) 417-428.
14.Clark, B.R. (1998). Creating Entrepreneurial Universities, Organizational pathway of Transformation, Oxford: Pergamum press.
15.Clark, Burton R. (2008). On Higher Education, USA Johns Hopkins University Press.
16.Hanna, D. E. (2003). Building leadership Vision eleven Strategic Challenges for Higher education. Edu cause Review. 38 (4). 25-31.
17.Hoy, W. K., & Misskel, C. G. (2002). Educational administration theory research and practice. 6th edition, Mc Grow Hill.
18.Hutten, A. (2007). Adaptation or Expiration in Family Firms: Organizational flexibility in emerging economies, Edward Elgar Publishing, Inc.
19.Kilmann. R. H. (2001). Quantum Organizations: A New Paradigm for Achieving Organizational Success and Personal meaning. Davies - Black Publishing.
20.Kondakei, Y. & Van Den Broeck, H. (2009). Instructional imperatives versus emergent dynamics: a case study on Continuous change in higher education. Higher Education 58 (4) 439-464.
21.Patricia J. Gum port & Sporn, Barbara (1999). Institutional Adaptation: Demands for Management Reform and University Administration, Higher Education: Handbook of Theory and Research, PP 103-145.
22.Real, Jan. C .Leal Antonio and Rollan, J. L. (2006). "Information of organizational learning and technological distinctive competencies'. Industrial marketing management, V.35.N.4.P.505.
23.Sporn, B. (2007). University Adaptation and gender Equality saga via Donawitz (Ed) Woman, University and change, Gender. Equality in European United States PP. 79-88.
24.Sporn, Barbara (1999). Adaptive University structures, London, Jessica Kingsley publishers, LTD.
25.Sporn, Barbara (2001). Building Adaptive Universities: Emerging Organizational Forms Based On Experiences of European and Us Universities, Tertiary Education and Management 7: 121-134.
26.Sporn, Barbara (2006). Towards More Adaptive Universities: Trends of Institutional Reform in Europe, Higher Education in Europe, 24:1, 23-33.
27.Sporn, Barbara (2010). Management of and in Higher Education Institutions, Higher Education – Management, Leadership and Governance, PP 246-250.
28.Tabatabaie, M. (2008). Enterprise information system consideration in the context of organization, Dissertation submitted for master degree, USA Yurok University.
29.Teichler, U. (2008). Higher education Systemic: Conceptual from works, Comparative Perspectives empirical finding, and Rotterdam sense publishers.
30.Whck, W.C., & Leon, L, S. (1995). From idea to action: creating learning Organization. Human resource management, 4(2), 299-310.