Examining the Cohabitation Status in Iran: a Synthesis of Cohabitation Researches
Subject Areas : Research on Iranian social issues
1 - Assistant Professor, Department of Sociology, Research Institute of Humanities and Social Studies, (IHSS).
Keywords: Cohabitation, housemate, coexistence, white marriage.,
Abstract :
The sexual revolution of the late 1960s led to a change in sexual discourse and a fundamental change in sexual attitudes, ethics and behavior in many western countries. One of the most important consequences has been the expansion of premarital sexual relations in these countries. This pattern of premarital sexual relations gradually spread to other parts of the world. This transformation demythologized sexual relations and, in addition to increasing the age of marriage, created the grounds for the emergence of cohabitation. Islamic Iran has not been spared from these changes and nearly in the two decades, there have been whispers of the prevalence of this marriage model in Iran that result provoked researches with qualitative method in general. The present article aimed to better understand this phenomenon and illustrate a general picture of cohabitation status in Iran by combining the studies with qualitative method. Ultra-combination method applied in this study. In most important Persian database during years 2001-2021 limit searched key words cohabitation, housemate, coexistence, and white marriage. Out of collection of articles, only 14 papers were found that matched to entrance criterion. Cohabitation in Iran popularized among urban middle classes, young age groups and university graduates. World experiences indicates increase the phenomenon. Due to illegal and severe punishment in Iran,, there is not information about of its amount; But survey attitude data obtained by national survey in 2011th decade indicate there is an increase compliance with phenomenon at the attitude level. In the analysis of this phenomenon, it is necessary to pay attention to different types of coexistence. We are faced with at least two types of cohabitation; first type can be classified mostly in the form of a type of premarital relationship model, and in the second type, cohabitation is considered as an alternative to marriage.
ابراهیمی مرضیه (1398) مطالعه جامعه شناختی علل، زمینهها و پیامدهای گرایش جوانان به هم خانگی (مورد مطالعه : جوانان شهر تهران )، مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، دوره 18، شماره 45، پاییز 1398، صص 1-27.
احمدوند شاهوردی محمد ؛ رضا پورحسین و مسعود غلامعلی لواسانی (1400) واکاوی پدیدارشناسانه هم باشی (ازدواج سفید) مورد مطالعه : جوانان شهر تهران، رویش روانشناسی، سال دهم، شماره 11، شماره پیاپی 68.
اسمعیلی، رقیه و مهرداد اسماعیلی (1397) کیفیت زندگی سالمندان: مطالعه فراترکیب، پژوهش در دین و سلامت، ش، 2، بهار.
آزاد ارمکی تقی، شریفی ساعی محمد حسین، ایثاری مریم و طالبی سحر (1391) هم خانگی؛ پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران، جامعه پژوهی فرهنگی، سال سوم، شماره اول، بهار و تابستان 1391، صص 43-77.
استروس، آنسلم و جولیت کوربین (1385) اصول روش تحقیق کیفی، ترجمه بیوک محمدی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اعتمادی فرد سید مهدی و حسینی عزاله (1398) قواعد و ضرورتهای نظام خانواده در ایران از خلال بروز تغییرات و ناهنجاریها (با تاکید بر هم باشی به مثابه نوعی آسیب در خانواده )، مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 8، شماره 3، پاییز 1398، صص 433-460.
آقایی مجید (1398) واکاوی جرمشناسانه ازدواج سفید با رویکرد جامعه شناختی، پژوهش نامه اسلامی زنان و خانواده، سال هفتم، شماره شانزدهم، پاییز 1397، صص 113-145.
اکبرزاده فاطمه و هاشمیان فر، سید علی (1398)از اخلاق متعارف تا اخلاق فراعرفی ؛ گونهشناسی تجربه تعهد در ازدواج سفید، جامعهشناسی نهادهای اجتماعی، دوره ششم، شماره 12، پاییز و زمستان 1398، صص 177-306.
امجدی فرزانه، شکربیگی عالیه و سعید معدنی ( 1399) برساخت اجتماعی ازدواج سفید، پژوهشهای جامعه شناختی، سال چهاردهم، شماره اول و دوم، بهار و تابستان 1399 صفحات 67-98 امیدوار پوران، دانش پروانه، جواهری فاطمه، زاهدی مازندرانی محمد جواد (1397) مطالعه خرده فرهنگ هم باشی در کلان شهر تهران (شرایط، زمینهها و پیامدها )، فصلنامه علمی- پزوهشی رفاه اجتماعی، سال هجدهم، زمستان، شماره 71، صص 279-320.
چیت ساز محمد جواد (1400) تحولات فرهنگی اجتماعی در نسلهای مختلف خانواده ایرانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی.
رشیدی نژاد زهرا و یونس واحد یاریجان (1398) وجوه تفاوت و تشابه ازدواج موقت با پدیده ازدواج سفید، فصلنامه نامه الهیات، سال دوازدهم، شماره چهل و هشتم.
رضایی، حسن (1395) ازدواج سفید یا همباشیسیاه، نشریه پایش سبك زندگی، 5 (4)، صص42-56.
رمضانی فر حدیثه و آدیش محمد علی (1397) مطالعه تجربه زیسته افراد در مورد ازدواج سفید در ایران (مطالعه کیفی جوانان شهر گیلان ) فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی – فرهنگی، دوره هفتم، شماره 1، تابستان 1397، صص 195-217 زاهدی اصل محمد، فتحی منصور و محمدزاده رقیه ( 1400) تجارب و چالشهای دختران با سابقه هم خانگی، فصلنامه علمی – پزوهشی رفاه اجتماعی، سال بیست و یکم، بهار 1400، شماره 80، صص 275-309.
سهراب زاده مهران، نوروزی میلاد و عسکری کویری اسماء (1396) ازدواج سفید ؛انگیزهها و زمینهها، فصلنامه جامعهشناسی سبک زندگی، سال نهم، بهار و تابستان 1396، صص 189-249 شکربیگی، عاليه (1387) بررسي جامعهشناختی تجددگرايي و سرمايه اجتماعي خانواده ايراني، پایاننامه دكتري جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز.
طیبی ابوالحسنی، سید امیر حسین و وحید خاشعی ورنامخواستی (1400) واکاوی سیر تطور استراتژی، سیاست نامه علم و فناوری، دوره 11، ش 2.
فرامرزی فرزانه، مهدوی محمد صادق و ترکمان فرخ (1396) برساخت اجتماعی هم باشی بر اساس تجربه زیسته نمونهای از هم باشان، مجله مطالعات اجتماعی ایران، سال یازدهم، شماره 1، بهار 1396، صص 95-122.
قنبریان، مهدی (1396) بررسی ازدواج سفید در نظام حقوقی ایران و غرب (مدرنیته)، مطالعات حقوق، ش 17.
کریمیان نادر، سالاری سمانه و ملکاری بختیار (1394) رابطه هم خانگی در ایران : بررسی کیفی علل و انگیزههای گرایش به آن، فصلنامه مطالعات روانشناسی، سال ششم، شماره بیست و یکم، زمستان 1396، صص 177-200.
گلچین مسعود و صفری سعید (1396)کلان شهر تهران و ظهور نشانههای الگوی تازهای از روابط زن و مرد ؛ مطالعه زمینهها، فرآیندها و پیامدهای هم خانگی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران، دوره دهم، شماره 1، بهار 1396، صص 25-57.
گیدنز، آنتونی (1389) چشماندازهای جهانی، محمدرضا جلاییپور، تهران، طرح نو.
گیدنز، آنتونی با همکاری کارن بردسال (1391) جامعهشناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نشرنی.
مبینی دهکردی، علی و مهران کشتکار هرانکی (1395) فراترکیب مدلهای نوآوری اجتماعی، برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، ش 26، بهار.
مکوندی راضیه ( 1396) نگرش زنان و مردان مجرد شهر تهران به همباشى و بررسى عوامل موثر بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه الزهراء.
نصرتی علی و سیدابوالقاسم حسینی زیدی و موسی لشنی (1400) ازدواج سفید از منظر فقهی- حقوقی، مطالعات راهبردی زنان، دوره 23، شماره 91، صص 8-106.
وینست.
انپاریلو (1395) دانشنامه مسائل اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی و همکاران، پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات.
Aguirre, R. T. & Bolton, K. W. (2014) Qualitative interpretive meta-synthesis in social work.
Barlow A (2007) cohabitation and the law (3rd ed), Londen, Butterworth, 1. Finfgeld-Connett, D. (2006) Meta-synthesis of Qualitative Health Research: A Practical Guide to Meta-Analysis and Meta-Synthesis. Vol 3. London: Sage.
Fox, L. (2014) The Science of Cohabitation: A Step toward Marriage, No- t a Rebellion. The Atlantic.
Macklin, E.D (1980) "Nonmarital heterosexual cohabitation",Pp, 285-307 In Family in Transition, A, Skolnick & J, H, Skolnick eds, Boston Little Brown.
Nazio T, Cohabitation (2008) Family & Society, Routledge; 2008.
Sandelowski, M., (2008) Reading, writing and systematic review. Journal of Advanced Nursing, 64(1), pp. 104-10.
Ring, N., Jepson, R. & Ritchie, K. (2011) Methods of synthesizing qualitative research studies for health technology assessment. International Jurnal Technology Assess Health Care, 27(4), p. 384–90.
YuJ, XieY (2015) Cohabitation in China: Trends and determinants. Population- and Development Review;41(4): 607-28.
فصلنامه علمي «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
شماره پنجم، پاییز 1401: 99-71
تاريخ دريافت: 04/08/1401
تاريخ پذيرش: 26/11/1401
نوع مقاله: پژوهشی
بررسی وضعیت همباشی در ایران: فراترکیب پژوهشهای همباشی
محمدجوادچیتساز1
چکیده
انقلاب جنسی اواخر دهۀ 1960به تغییر گفتمان جنســی و تغییر اساسی در نگرشها، اخلاق و رفتار جنسی در بسیاری از کشورهای غربی منجر شد. یکی از مهمترین پیامدهای آن گســترش روابط جنسی پیش از ازدواج در این کشورها بوده است. این الگوی روابط جنسی پیش از ازدواج بهتدریج نقاط دیگر جهان را نیز فراگرفت. این دگرگونی از رابطۀ جنسی اسطورهزدایی کرد و علاوه بر افزایش ســن ازدواج، زمینههای پیدایی همباشی را به وجود آورد. ایران اسلامی نیز از تحولات در امان نمانده است و نزدیک دو دهه است که زمزمههایی از رواج این الگوی ازدواج در ایران شنیده میشود و پژوهشهایی را که عمدتاً به روش کیفی انجام شده است، برانگیخته است. این مطالعه قصد دارد با ترکیب یافتههای این پژوهشها به درک بهتر این پدیده و ارائه تصویری کلی از وضعیت همباشی در ایران اقدام کند. این مطالعه با روش فراترکیب انجام شده است. جستوجو در مهمترین پایگاههای اطلاعات فارسی با کلیدواژه همباشی، همخانگی، همبالینی و ازدواج سفید در محدودۀ زمانی بین سالهای1380 الی 1400 انجام شد. از مجموع مقالات بهدستآمده نهایتاً 14 مقاله با توجه به معیارهای ورود و خروج تحقیقات انتخاب شد. همباشی در ایران در میان طبقات متوسط شهری، گروههای سنی جوان و تحصیلکردگان دانشگاهی رواج یافته است. تجربیات جهانی از روند افزایشی آن حکایت دارد. در ایران اسلامی به دلیل غیرقانونی بودن و مجازات شدید در صورت افشای آن، از میزان آن اطلاعی در دست نیست ولی بررسی دادههای نگرشسنجی حاصل از پیمایشهای ملی در دهۀ نود نشان از افزایش موافقت با این پدیده در سطح نگرشی دارد. در تحلیل این پدیده بایستی به سنخهای متفاوت همباشی توجه کرد. حداقل با دو سنخ از همباشی در ایران روبهرو هستیم؛ سنخ اول بیشتر در قالب یک نوع الگوی روابط پیش از ازدواج قابلطبقهبندی است و سنخ دوم همباشی بهعنوان بدیل ازدواج محسوب میشود.
واژههاي کلیدی: همباشی، همخانگی، همبالینی، ازدواج سفید.
مقدمه
خانواده واحد بنیادین جامعه و یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که اساس و پایه حیات اجتماعی محسوب میشود. بررسی نهاد خانواده در قرن اخیر حکایت از تغییر و تحولات عمیق در آن دارد. گیدنز معتقد است در میان تغییراتی که این روزها در جریان اسـت، اهمیـت هیچکدام بهاندازه اتفاقـاتی نیسـت کـه در زندگی شخصی، در روابط جنسـی- حیـات عـاطفی، ازدواج و خـانواده در حـال وقـوع اسـت (گیدنز، 138۹: ۱). شکلگیری اشکال مختلف خانواده و تحول در امر ازدواج یکی از تحولاتی است که در حوزۀ خانواده در جهان صورت گرفته است؛ براین اساس ازدواج بهعنوان مبنای تشکیل خانواده دچار تغییر و تحول شده است. تغییراتی که موجب شده تا مردان و زنان نگرشی نوینی به پیوند زناشویی و ازدواج داشته باشند. همباشی یکی از الگوهای تغییرشکلیافتۀ ازدواج است. تفاوت همباشی با ازدواج در این است که شکل رسمی ندارد؛ در نتیجه بســیاری از مراحل بوروکراســی را در هنگام ثبت و همچنین طلاق در پی نخواهد داشت. همچنین این الگو بیش از آنکه مبتنی بر تعهد رســمی باشد، بر علاقه طرفین استوار است. البته همباشی میتواند مقدمهای برای ازدواج رسمی باشــد و بهعنوان یکی از الگوهای رابطۀ جنسی قبل از ازدواج مورد بررسی قرار گیرد.
انقلاب جنسی اواخر دهۀ 1960 به تغییر گفتمان جنســی و تغییر اساسی در نگرشها، اخلاق و رفتار جنسی در بسیاری از کشورهای غربی منجر شد. یکی از مهمترین پیامدهای آن گســترش روابط جنسی پیش از ازدواج در این کشورها بوده است. این دگرگونی از رابطۀ جنسی اسطورهزدایی کرد و علاوه بر افزایش ســن ازدواج زمینههای پیدایی همباشی را به وجود آورد. بر اساس نظر نازی، گسترش همباشی در کشــورهای غربی، مهمترین تغییر در شــکل الگوی تغییر خانواده در پنجاه ســال اخیر بوده است (نصرتینژاد و بهرامی، 1396: 37). گیدنز در کتاب «جامعهشناسی» مینویسد: «در بریتانیا تا همین اواخر همبالینی را عموماً نوعی رسوایی میدانستند. پیمایش عمومی خانوار که منبع اصلی دادههای مربوط به الگوهای خانوارهای بریتانیایی است، فقط در 1979 بود که برای نخستین بار مقوله همبالینی را وارد پرسشهای خود کرد؛ اما در میان مردم بریتانیا و سایر نقاط اروپا، ایستارهای مربوط به همبالینی در حال تغییرند. طی چهل سال گذشته تعداد کسانی که در بریتانیا پیش از ازدواج زندگی همبالینی داشتهاند، 400 درصد افزایش داشته است. از زنانی که در دهۀ 1920 متولد شده بودند، فقط 4 درصد و زنانی که در دهۀ 1940 متولد شدهاند، 19 درصد زندگی همبالینی داشتهاند؛ اما در میان زنانی که در دهۀ 1960 متولد شدهاند، این درصد تقریباً به 50 درصد میرسد» (گیدنز و بردسال، 1386: 287). آمار همباشی در سراسر جهان با روند روبهرشدی مواجه است. در سال 2012، حدود هشت میلیون زوج در آمریکا زندگی همباشی داشتند. در انگلستان این آمار از 2 میلیون نفر در سال 2001 به حدود سه میلیون نفر در سال 2010 افزایش پیدا کرده است (ر.ک: Fox, 2014). امروزه همباشی نهتنها در کشورهای توسعهیافته که حتی در کشورهای درحالتوسعه نیز در حال فراگیر شدن است. بررسی استیو و همکارانش (2012) در آمریکای لاتین نشان میدهد که همباشی در این کشورها در چند دهۀ اخیر گسترش چشمگیری داشته است. همباشی فقط مختص کشورهای غربی نیست بلکه در آسیا نیز گزارش شده است. بهعنوانمثال در ژاپن از سه درصد در سال 1987 به 8 درصد در 2005 رسیده و در چین نیز در سالهای بعد از 1970 همسو با کشورهای غربی افزایش پیداکرده است (ر.ک: Yu , Xie , 2015). انقلاب جنسی و اشاعۀ آن در نقاط گوناگون جهان ابتدا با تغییر نگرشها به روابط جنسی پیش از ازدواج زمینه گسترش کمی آن را در میان جوانان فراهم آورد و در مرحله بعد، با افزایش تنوع این روابط، زمینههای شکلگیری همباشی را در کشورهای متعدد مهیا کرد (زاهدی اصل و همکاران، 1400: 283). جامعۀ ایرانی نیز از تغییرات اجتماعی- فرهنگی جهان مصون نمانده است؛ بهگونهای که خانوادههای ایرانی نیز با قرار گرفتن در فرایند نوسازی در عرصههای گوناگون و ازجمله مناسبات بین دو جنس، در فرایند کشمکش فرهنگی الگوهای سنتی و مدرن، وارد مرحله انتقالی شدهاند و ضمن حفظ برخی از عناصر سنتی خود، برخی ویژگیهای جامعه جدید را نیز دریافت کردهاند. تغییرات ارزشی در ایران در سالهای اخیر بر مناسبات اجتماعی تأثیرگذار بوده و تبعات متعددی برای جامعه به همراه داشته است. در سالهای اخیر، زندگی مشترک پنهانی بدون ازدواج (همباشی) در شهرهای بزرگ رایج شده است. همباشی در ایران به زندگی مشترک یک زوج بدون هیچگونه قرارداد شرعی یا قانونی گفته میشود. ماهیت پنهانی این نوع زندگی مشترک دسترسی به آمار دراینباره را مشکل میکند. در کشور ما موضوع همباشی در دو دهۀ اخیر موردتوجه قرارگرفته است.
بررسی تحولات در خانواده از این منظر ضروری است که هر نوع تغییري در جامعه ایراني ریشه در خانواده دارد و همچنین اصلیترین تغییرات در نظام اجتماعي ایراني، یا بهواسطه خانواده محقق شده یا اینکه جهتگیری آن معطوف به خانواده بوده است، لذا بررسی و مطالعۀ تغییرات در حوزۀ خانواده بهویژه تغییرات فرهنگي و ارزشي خانواده ایراني از اهمیت و ضرورت بالایي برخوردار است. با رسانهای شدن موضوع همباشی، در جامعۀ علمی کشور، تلاشهایی برای توصیف و تبیین موضوع آغاز شد و تحقیقات چندی را برانگیخت. در سالهای اخیر، بــا توجــه بــه افزایــش چشــمگیر پژوهشهای علمــی، حجــم قابــل قبولی از پژوهشها حول موضوع همباشی شکلگرفته که برای بررسی دقیقتر و روشن کردن مسیر آینده بایـد مورد بازخوانی قرار گیرد.
بررسی پژوهشهای انجام شده در حوزه همباشی نشان میدهد اکثر این پژوهشها با روش کیفی انجام شده است. در حال حاضر در میان مطالعات حوزۀ علوم اجتماعی، تعداد مطالعاتی که برای بررسی و تفسیر پدیدهها از روشهای کیفی بهره میبرند، روبهافزایش بوده و در بسیاری از موضوعات میتوان مطالعات کیفی متعددی را یافت که پدیده مشترکی را بررسی کردهاند. تعدد مطالعات کیفی در مورد یک پدیده، این امکان را فراهم آورده تا با سنتز آنها بتوان خروجیهای جدیدی ایجاد کرد. شواهد حاصل از سنتز مطالعات کیفی میتواند بینشی عمیق را به پدیده مورد مطالعه ارائه دهد. (Ring, et al, 2011: 18) سنتز تحقیقات کیفی اجازه میدهد تا دانش حاصل از مطالعات کیفی در مورد پدیدهای خاص درک وسیعتر، عمیقتر و جامعتر از آن پدیده حاصل شود (Aguire & Bolton, 2014: 280). تحقیقات متفاوتی به بررسی وضعیت همباشی و علل و عواملی که باعث پیدایی همباشی در جامعۀ ایرانی میشود، انگیزهها و پیامدهای آن پرداختهاند؛ درحالیکه این عوامل بهصورت جداگانه و در ســطوح متفاوت و جمعیتهای متفاوت بررسی شده اســت. این مطالعه در نظر دارد با ترکیب نتایج این مطالعات تصویری کلی از وضعیت این پدیده در ایران ارائه کند.
پیشینه
در مورد پیشینه پژوهش با سه دسته از پژوهشها روبهرو هستیم؛ دستۀ اول پژوهشهایی که با روش فراترکیب انجام شده، در موضوعاتی است که ارتباطی مستقیم با موضوع مقاله ندارند و باعث شده تا بخش پیشینه بسیار مطول و حجیم شود. به نظر، نیاز به جرح و تعدیل دارد. ازجمله این پژوهشها میتوان به تحقیقات زیر اشاره کرد.
مبینی دهکردی و کشتکار هرانکی (1395) با استفاده از روش فراترکیب, یافتههای مطالعات صورت گرفته در مورد مدلهای نوآوری اجتماعی را بهصورت نظاممند بررسی کرده و بر اساس فرایند شکلگیری و دستاورد خروجی, به تحلیل آنها پرداخته است. طیبی ابوالحسنی و خاشعی ورنامخواستی (1400) تلاش کردهاند به کمک روش فراترکیب به بررسی دقیقتر مفهوم استراتژی باز در قالب چیستی آن بپردازند. صالحنژاد و همکاران (1397) با هدف تحلیل کیفی نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینه منزلت کارکنان، به فراترکیب پژوهشهای حوزه منزلت کارکنان، پرداختهاند. کنعانی آذری و همکاران (1399) با استفاده از روش فراترکیب و با هدف شناسایی و اولویتبندی عوامل تأثیرگذار و همچنین پیامدهای ناشی از فرسودگی شغلی در جامعه پرستاران به فراترکیب پژوهشهای حوزه فرسودگی شغلی پرداختهاند. اسمعیلی و اسماعیلی (1397) با هدف آگاهی از کیفیت زندگی سالمندان برای انجام مداخلات صحیح مراقبتی و حمایتی، به فراترکیب پژوهشهای این حوزه اقدام کردهاند. نصرالهی و همکاران (1397) با هدف ترکیب تحلیلها و یافتههای مطالعات کیفی انجام شده در حوزه بازیهای دیجیتال سیاسی و جنگی از روش تحلیل کیفی فراترکیب استفاده کردهاند. عباسی و همکاران (1398) با هدف بررسی یکپارچه پژوهشهای انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب به فراترکیب پژوهشهای این حوزه اقدام کردهاند. کمالی و همکاران (1399) با هدف پژوهش شناسایی و دستهبندی سازوکارهای پیشگیری و مبارزه با فساد اداری در ایران و با استفاده از روش فراترکیب، یافتههای این پژوهشها را که بیانگر سازوکارهای پیشگیری و مبارزه با فساد اداری بودهاند، بررسی کردهاند. نصیری فیروز و همکاران (1400) با هدف شناسایی مؤلفهها و ارائۀ الگوی سیاستگذاری فرهنگی در نظام آموزش عالی و با استفاده از روش فراترکیب بهمرور نظاممند پژوهشهای این حوزه اقدام کردهاند.
دستۀ دوم پیشینۀ این پژوهش، پژوهشهایی است که به بررسی پدیدۀ همباشی در ایران پرداخته است که ازجمله این پژوهشها میتوان به تحقیقات زیر اشاره کرد:
حسینی و همکاران (1399) به بررسی رویکرد جوانان شهر تهران به همباشی اقدام کردهاند. دو رویکرد اصلی خوشبینانه و منفینگر حاصل این واکاوی است که هر دو مبتنی بر نوعی از عقلانیت وبری است. به این معنا که افراد با رویکرد منفینگر این پدیده را به دلیل مغایرت مذهبی، فرهنگی، قانونی، هنجاری و در نهایت غیرعقلانی بودن آن، بر اساس عقلانیت معطوف به ارزش، رد و کنش ناظر به ارزشها را برمیگزینند. دستۀ دوم اگرچه بر اساس دلایلی همچون بازی نقش و گریز از مواجهه با مشکلات ازدواج و احتمالاً تجربۀ تلخ طلاق، آن را انتخابی عقلانی میدانند. امیدوار و همکاران (1399) در پژوهش خود، به مطالعۀ پدیدۀ همباشی از منظر صاحبنظران روحانی و جامعهشناس و با روش تماتیک و مصاحبۀ عمیق با هفت روحانی و هفت جامعهشناس پرداختهاند. با توجه به مضامین اصلی و فرعی استخراج شده از مصاحبهها، از نظر روحانیون عوامل تأثیرگذار بر رشد پدیدۀ همباشی عبارتاند از: عوامل دینی (نداشتن دانش دینی، استفاده نکردن از دانش روحانیون، نامتعارف بودن ازدواج موقت، تقدسزدایی از دین و تخریب معنویت)، عوامل فرهنگی (الگوپذیری از غرب، کژکارکرد شدن سنتها و عرف و هنجارشکنی دختران)، عوامل اجتماعی (پذیرش رشد همباشی و تأثیر رسانهها)، عوامل اقتصادی (حسابگرانه عمل کردن و شرایط نامناسب اشتغال)، عوامل سیاسی (کاهش عملگرایی و وضع نکردن قانون تنبیه) و عوامل فردی (رفع تمایلات جنسی). از نظر جامعهشناسان نیز عوامل تأثیرگذار بر رشد پدیدۀ همباشی عبارتاند از: عوامل اجتماعی (فردگرایی، رشد عقلانیت، رشد مدرنیته، ضرورت اجتماعی و رشد کارکرد منفی خانواده)، عوامل فرهنگی (گمنامی، آموزش ندادن، شکلگیری رابطه سیال عاطفی، پذیرش دوستی دختر و پسر، سنتشکنی و جاذبه همباشی)، عوامل اقتصادی (مصرفگرایی، بیثباتی اقتصادی و افزایش هزینههای زندگی)، عوامل فردی (رضایت از زندگی همباشی، ترس از طلاق و ویژگیهای شخصیتی متفاوت). سبحانینیا (1399) در پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مشاوره دانشگاه الزهراء، به بررسی تجربۀ زیستۀ جوانان به شیوه همباشی اقدام کرده است. بر اساس نتایج این پژوهش، همباشی بهعنوان نوعی همزیستی ناپایدار غیررسمی ناکارآمد و رابطهای بیقیدوشرط باعث ایجاد نگرش منفی نسبت به زن برای تشکیل خانواده شده و نمیتواند جایگزین مناسبی برای ازدواج باشد. ارضای موقتی امیال، مشکلات شخصیتی، فردزدگی و تفکرات روشنفکرمآبانه در کنار تنهایی، کمبودهای عاطفی در خانواده، لذتگرایی به دلیل غلبه نیازهای جنسی و تنوعطلبی باعث سوق دادن جوانان به همباشی شده است. همچنین حس پیوندجویی و مهرطلبی جهت رفع نیازهای عاطفی و احساسی از سایر سوقدهندههای درونی به همباشی محسوب شده است. تناقض در پذیرش همباشی و محدودیتهای قانونی باعث پنهانی بودن رابطه در همباشان شده است. پیامدهای این پدیده شامل تجربۀ استرسهای ناشی از غیرقانونی بودن، پنهانی بودن، تنزل سلامت جسمی و روانی فرد بوده که منجر به ایجاد احساسات منفی بعد از رابطه و همچنین دستاوردهای هیجانی و ناپایدار در همباشی شده است. مکوندی (1396) در پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان دانشگاه الزهراء، به بررسی نگرش زنان و مردان مجرد شهر تهران به همباشی اقدام کرده است. یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین نگرش به همباشی در بین پاسخگویان تقریباً متوسط است. مقایسۀ میانگین نگرش به همباشی در دو گروه زنان و مردان نشان داد که مردان نگرش مثبتتری نسبت به زنان در خصوص مسئلۀ همباشی دارند.
دستۀ سوم پژوهشهایی است که با استفاده از روش فراترکیب بهمرور نظاممند پژوهشهای حوزه همباشی اقدام کردهاند. مرور این نوع مقالات نشان داد تنها یک مقاله با این ویژگی یافت شد. نصرتی و بهرامی (1396) به بررسی عوامل تعیینکنندۀ همباشی اقدام کردهاند. این مطالعه با روش مرور نظاممند انجام شده است. نتایج نشان داد که سه سطح از عوامل بر گرایش به همباشی تأثیرگذار هستند. در سطح کلان، سیاستهای لیبرالیستی و نئولیبرالیستی، کالایی شدن و سیالیت زندگی مدرن از عوامل مؤثر هستند؛ در سطح میانه، وضعیت خانوادگی، فرهنگ و دین و در سطح خرد، آسودگی خاطر طرفین، عقلانیت اقتصادی، سن، جنس و تحصیلات افراد ازجمله عوامل تعیینکنندۀ زندگی است که به گرایش همباشی منجر میگردد.
وجه تمایز مطالعۀ حاضر با پژوهش نصرتی و بهرامی، به تمایز در جامعه آماری و هدف کلی پژوهش بازمیگردد. در پژوهش حاضر، جامعه آماری مقالات منتشر شده در مجلات علمی و پژوهشی داخل ایران با موضوع همباشی است و هیچیک از مقالات استفاده شده در پژوهش نصرتی و بهرامی، در این پژوهش استفاده نشده است. هدف کلی این مطالعۀ ارائه تصویری کلی از وضعیت پدیدۀ همباشی با استفاده از مقالات منتشره شده در دو دهۀ اخیر است، این در حالی است که مقاله نصرتی با هدف ارائه عوامل تعیینکنندۀ همباشی (بهطورکلی و نه ناظر به همباشی در ایران) تدوین شده است.
چارچوب مفهومی
ترجمههای متعددي از اصطلاح «cohabitation» وجود دارد كه از آن جمله میتوان به همباشي، همخانگي و همبالینی اشاره کرد. در فرهنگ علوم اجتماعی آلن بيرو (1396)، «cohabitation» به همبالینی ترجمه و بدینصورت تعریف شده است: زندگي مشترك بين يك زن و يك مرد بدون آنكه با يكديگر قرارداد زوجيت بسته باشند. رابطه جنسي در زندگي مشترك مفروض است. در دانشنامۀ علوم اجتماعی به همخانگی ترجمه و چنین تعریف شده است: همخانگی همسکنایی موقتی است و مبتنی بر توافق غیررسمی که نه مستلزم تعهدی مادامالعمر به باهم بودن است و نه دال بر آن (وینست. انپاریلو، 1395).
مکلين پنج نوع همباشي را مشخص كرده است كه عبارتاند از:
1) رابطۀ موقت، گاهبهگاه و سرسري
2) آشنايي و همراهي عاطفي
3) ازدواج آزمايشي
4) جانشين موقت ازدواج
5) جانشين دائمي ازدواج (Macklin, 1980: 290)
زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی با عناوین مختلف در ایران شناخته میشود؛ «همباشی»، «همبالینی»، «همخانگی» و «ازدواج سفید» تعابیر متفاوتی است که در نامگذاری بر این پدیده از آن یاد شده است. درواقع زندگی مشترک بدون ازدواج (شرعی، عرفی و قانونی) یک زوج غیرهمجنس با یکدیگر است (مکوندی، 1396: 18). دو مفهوم ازدواج موقت و ازدواج معاطاتی مفاهیمی هستند که با این مفهوم قرابتهایی دارد که بهمرور این دو مفهوم خواهیم پرداخت.
ازدواج موقَّت یا مُتعَه یا نکاح مُنْقَطِع نوعی ازدواج است که زن با قرائت صیغهای، خود را برای مدت معلوم و با مهریه که تعیین شده به ازدواج مرد درمیآورد(رشیدی نژاد و واحدیاریجان، 1398: 96). در ازدواج موقت قصد طرفین بر ازدواج، ایجاب و قبول لفظی، اذن ولی در ازدواج دختر باکره، تعیین زمان و مهریه، از شروط عمده عقد منقطع است که در ازدواج سفید وجود ندارد.
ازدواج معاطاتی نوعی ازدواج است که در فقه شیعه مورد قبول نیست. معاطات به معنای انعقاد عقد بدون تشریفات خاص و الفاظ بهخصوص است. نکاح معاطاتی ازدواجي است که بهمنظور تشکیل خانواده و روابط جنسي میان دو جنس مخالف برقرار میشود، اما فاقد ایجاب و قبول لفظي است. در این ازدواج ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند (ر.ک: رضایي، 1394) ولي در فقه شیعه، فقها درنهایت عقد نکاح معاطاتي را نپذیرفتهاند. بر اساس مادّه 193 قانون مدني، معاطات جز در مواردی که قانون استثناء کرده، صحیح است؛ ازجمله موارد استثناءشده، عقد نکاح است. در مادّه 1062 این قانون آمده است: «نکاح به ایجاب و قبول به الفاظي که صریحاً دلالت بر عقد ازدواج کند، واقع میشود». به نظر بیشتر فقهای شیعه، مانند محقق بحراني، شیخ انصاری و امام خمیني، بطلان نکاح معاطاتي مورد اجماع علمای شیعه و اهل سنّت است (ر.ک: قنبریان، 1396).
روش
این مطالعه از نوع مطالعات کیفی است. روش تحقیق روش فراترکیب انتخاب شد. روش فراترکیب یکی از روشهای جدید سنتز در حوزه مطالعات کیفی است که میتواند در گسترش و خلق تئوریها، محققان علوم اجتماعی را یاری رساند. مطالعات کیفی دیدگاههای مستقل از یک پدیده خاص را ارائه میکنند که یک گروه ویژه در یک وضعیت اختصاصی تجربه کرده است، اما ترکیبی از این مطالعات در فراترکیب به ما اجازه میدهد ببینیم که تجربه مشترک این پدیده چیست و جنبههایی متفاوت آن کدماند؟ (Aguirre & Bolton, 2014: 283).
فراترکیب نوعی مطالعۀ کیفی است که یافتههای سایر تحقیقات کیفی درزمینه یک موضوع را بهعنوان داده به کار میگیرد؛ بنابراین، نمونههای مطالعۀ فراترکیب را مطالعات کیفی تشکیل میدهند که محقق بر اساس سؤال پژوهشی موردعلاقه، آنها را وارد مطالعه میکند (Sandelowski, 2008: 105). درواقع « فراترکیب به گروهی از رویکردها و روشهایی اطلاق میشود که برای سنتز و ترکیب یافتههای مطالعات کیفی با هدف ارائه تفسیر جدیدی از پدیده تلاش میکنند (Finfgeld-Connett, 2006: 894). فراترکیب یک فرآیند است که شامل گامهای گسستهای است که محقق را قادر میسازد تا یک پرسش تحقیق خاص را شناسایی کرده و سپس به جستوجو، انتخاب، ارزیابی، خلاصه کردن و ترکیب شواهد برای پاسخگویی به سؤال تحقیق بپردازد. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه مقالات پژوهشی حاصل از مطالعات کیفی در خصوص همباشی (همخانگی، ازدواج سفید) که در بازه زمانی سالهای 1380 تا 1400 به چاپ رسیده است. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بود از مقالاتی که در مجلات علمی- پژوهشی به چاپ رسیده باشد، مرتبط با موضوع همباشی باشد، در بازه زمانی پژوهش قرارگرفته باشد و روش تحقیق کیفی باشد. روش اجرای پژوهش بدینصورت بود که ابتدا با استفاده از کلیدواژههای مرتبط با موضوع شامل همباشی، هم خانگی، همبالینی و ازدواج سفید، مقالات پژوهشی در پایگاههای اطلاعاتی همچـون نورمگـز، پرتال جامـع علـوم انسـانی، مگ ایران، مرکـز اطلاعـات علمـی جهـاد دانشـگاهی جستوجو شد. در جستوجوی اولیه و بدون محدودیت زمانی 134 مقاله یافت شــد که با اســتفاده از معیارهای ورود و خــروج و حذف موارد تکراری بــه 54 مقاله کاهش یافت. سپس با بررسی عنوان و چکیده مقالات درنهایت 30 مقاله باقی ماند. در ادامه با بررسی کل متون مقالات و حذف مقالاتی که در مجلات علمی- پژوهشی به چاپ نرسیده بودند، در نهایت 14 مقاله انتخاب شد. در جدول زیر ویژگیهای عمومی این مقالات ارائه شده است.
جدول شماره 1: ویژگیهای عمومی پژوهشها
ردیف | محقق | موضوع | سال | شهر | تعداد نمونه |
1 | ابراهیمی، مرضیه | علل، زمینهها و پیامدها | 1398 | تهران | 10 |
2 | احمدوند شاهوردی، محمد؛ حسین رضاپور؛ مسعود غلامعلی لواسانی | واکاوی تجربه همباشی و انگیزهها | 1400 | تهران | 10 |
3 | اعتمادیفرد، سیدمهدی؛ غزاله حسینی | آسیبشناسی ازدواج سفید | 1398 | اصفهان | 16 |
4 | اکبرزاده فاطمه؛ سیدعلی هاشیمانفر | گونهشناسی تجربه تعهد در همباشی | 1398 | تهران | 18 |
5 | امجدی، فرزانه؛ عالیه شکر بیگی؛ سعید معدنی | علل و پیامدها | 1399 | تهران | 16 |
6 | امیدوار، پوران؛ پروانه دانش؛ فاطمه جواهری | شرایط، زمینهها و پیامدها | 1397 | تهران | 20 |
7 | آزاد ارمکی، تقی؛ محمدحسین شریفی ساعی؛ مریم ایثاری؛ سحر طالبی | زمینهها و بسترهای بروز | 1391 | اسلامشهر | 21 |
8 | آقایی، مجید | علل گرایش به همباشی | 1398 | گیلان | 14 |
9 | رمضانیفر، حدیثه؛ محمدعلی آدیش | علل گرایش و پیامدها | 1397 | تهران | 15 |
10 | زاهدی اصل، محمد؛ منصور فتحی؛ رقیه محمدزاده | فهم تجارب همباشی و پیامدها | 1400 | تهران | 16 |
11 | سهرابزاده، مهران؛ میلاد نورزی؛ اسماعیل عسکری کویری | انگیزهها و زمینهها | 1396 | اصفهان | 30 |
12 | فرامرزی، فرزانه؛ محمدصادق مهدوی؛ فرح ترکمان | ارائه تصويري از برساخت واقعيت اجتماعي همباشي | 1396 | تهران | 15 |
13 | کریمیان، نادر؛ سمانه سالاری؛ بختیار میکاری | علل و انگیزهها | 1393 | بندرعباس، تهران، کرمان | 23 |
14 | گلچین، مسعود؛ سعید صفری | زمینهها، فرایند و پیامدها | 1396 | تهران | 16 |
میزان همباشی در ایران و روند آن در آینده
همباشی پدیدهای منتج از زندگی مدرن است. این شیوۀ همزیستی در اصل صورتبندی جدیدی از زندگی مشترک زن و مرد است که بهویژه پس از انقلاب جنسی در غرب ظهور یافته است و در کشورهای مختلف مثل آلمان شرقی و سوئد بهصورت هنجار درآمده و در دانمارک بهاندازه ازدواج رواج دارد. در انگلستان ابتدا پذیرفته نبود و رسوایی محسوب میشد ولی هنوز هم به نظر میرسد آنگونه که در سوئد موضوعی عادی است، در انگلستان فراگیر نیست و جایگزین ازدواج نشده است (گیدنز، 1389: 452). بررسی همباشی در کشورهای مختلف نشان میدهد این پدیده در کشورهای مختلف جهان رواج یافته حتی گزارشهای مختلفی از رواج آن در کشورهای اسلامی دارد. ایران اسلامی از این پدیده مصون نمانده و در سالهای اخیر گزارشهایی از رواج آن در قشر تحصیلکرده به گوش میرسد. مواجهه با این پدیده در ابتدا با انکار آن شروع شد بهطوریکه دکتر گلزاری از مسئولان وقت وزارت ورزش و جوانان در مصاحبه با خبرگزاری فارس رواج این پدیده را انکار میکند. شاید اظهارنظر سردار طلایی عضو شورای شهر تهران در ابتدای دهۀ 90 اولین تأیید بر رواج این پدیده در کلانشهرها باشد (اعتماد، دوشنبه 11 دیماه 1391، شماره 2582). با رواج این پدیده در کلانشهر تهران و دیگر کلانشهرهای، ایران دیگر جایی برای انکار آن باقی نمیماند و انجام پژوهشهای متعدد دانشگاهی تأییدی بر رواج آن ایران است. پژوهشهای انجام شده عمدتاً به روش کیفی و با مصاحبه با تعداد معدودی از افراد دارای تجربۀ همباشی انجام شده است و دادۀ متقنی از میزان رواج این پدیده در کشور در دست نیست. دادههایی که در اختیار داریم، به حوزۀ نگرشسنجی دربارۀ همباشی باز میگردد و میتواند ما را در تحلیل روند و آینده همباشی در ایران کمک کند. اولین دادهای که در اختیار داریم، مربوط به موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان است که در سال 1395 انجام شده است. در این پیمایش ملی از پاسخگویان خواسته شده است میزان موافقت و مخالفت خود را با همباشی بیان کنند. بر اساس دادههای این پیمایش 3/91 درصد پاسخگویان مخالفت خود را این پدیده ابراز داشته، در مقابل 7/2 درصد نیز با زندگی دختر و پسر بدون ازدواج رسمی موافق بودهاند. پیمایش ملی خانواده در سال 1398 نیز به این موضوع پرداخته است و میزان موافقت و مخالفت با همباشی سؤال شده است. بررسی دادههای این پیمایش نشان از رشد میزان موافقت جامعۀ ایرانی با همباشی دارد. بر اساس این پیمایش، 25/80 درصد پاسخگویان با همباشی مخالف و 75/9 درصد با این پدیده موافق بودهاند. بررسی دادههای این دو پیمایش ملی نشان از رشد میزان موافقت با همباشی در جامعۀ ایرانی دارد و احتمال رواج بیشتر این نوع همزیستی در کلانشهرها و در بین گروههای تحصیلکرده دانشگاهی جوان میرود؛ بنابراین بایستی در مواجهه با پدیده از رویکرد انکار و منفیگرایانه دست برداشت و با سیاستگذاری صحیح این پدیده را به حداقل ممکن رساند.
جدول شماره2: : میزان موافقت با همباشی در موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان 1395
با زندگی دختر و پسر بدون ازدواج رسمی (قانونی) چقدر موافق یا مخالفید؟
موارد | درصد |
کاملاً مخالف | 3/62 |
مخالف | 29 |
نه موافق و نه مخالف | 2/4 |
موافق | 9/1 |
کاملاً موافق | 8/. |
پاسخ معتبر | 2/98 |
بدون پاسخ | 8/1 |
جمع | 100 |
جدول شماره3: میزان موافقت با همباشی در پیمایش ملی خانواده 1398
زندگی دختر و پسر بدون ازدواج رسمی (قانونی) اشکالی ندارد.
موارد | درصد |
کاملاً مخالف | 55/34 |
مخالف | 7/45 |
تا حدودی | 4/6 |
موافق | 15/7 |
کاملاً موافق | 6/2 |
نظری ندارم | 7/3 |
جمع | 100 |
جدول شماره4: میزان موافقت و مخالفت با زندگی دختر و پسر بدون ازدواج رسمی (قانونی) برحسب گروههای سنی در موج سوم ارزشها و نگرشهای ایرانیان 1395 و پیمایش ملی خانواده 1398
| کاملاً موافق | موافق | تا حدودی | مخالف | کاملاً مخالف | |||||
1395 | 1398 | 1395 | 1398 | 1395 | 1398 | 1395 | 1398 | 1395 | 1398 | |
15-29 سال | 1 | 9/3 | 2/2 | 5/8 | 3/5 | 3/10 | 32 | 3/43 | 4/59 | 9/27 |
30-49 سال | 6/0 | 3/2 | 2 | 1/7 | 3/4 | 7/5 | 29 | 8/46 | 1/64 | 9/34 |
50 سال و بالاتر | 7/0 | 2/1 | 3/1 | 1/5 | 9/2 | 8/2 | 7/26 | 7/45 | 3/68 | 3/43 |
یافتهها:
الف) ویژگیهای کلی
1) تعابیر استفاده شده برای نامگذاری این پدیده
بررسی پژوهشها نشان میدهد که از تعابیر مختلف برای تسمیه این پدیده استفاده است. همخانگی، همباشی و ازدواج سفید مفاهیمی هستند که محققین برای نامگذاری این موضوع استفاده کردهاند. ازدواج سفید و همخانگی هرکدام با 7/35 درصد بیشترین فراوانی را داشتهاند و همخانگی با 4/21 درصد در ردیف بعدی قرار دارد.
جدول شماره5: تعابیر استفاده شده در پژوهشها
تعابیر | تعداد | درصد |
همباشی | 3 | 4/21 |
همباشی (ازدواج سفید) | 1 | 2/7 |
همخانگی | 5 | 7/35 |
ازدواج سفید | 5 | 7/35 |
جمع | 14 | 100 |
2) تاریخ انتشار مقالات
بررسی مقالات منتشرشده از حیث تاریخ انتشار نشان میدهد در دهۀ هشتاد هیچ مقالهای در این مورد چاپنشده است و تمامی مقالات در دهۀ نود به انتشار رسیده است. از کل مقالاتی که در دهۀ نود به انتشار رسیده است، تنها 14 درصد در نیمه اول دهۀ نود و بقیه (86 درصد) در نیمه دوم دهۀ نود انتشار پیداکرده است. بررسی این موضوع نشان میدهد که بهتازگی این موضوع موردتوجه محققین قرار گرفته است و یا اینکه اجازه طرح این موضوع بهطور عمومی داده شده است.
جدول شماره 6: تاریخ انتشار مقالات
تاریخ انتشار | تعداد | درصد |
1391-1395 | 2 | 3/14 |
1396-1400 | 12 | 7/85 |
جمع | 14 | 100 |
3) مدت همباشی
بررسی مدتزمان و سابقه همباشی افراد مصاحبهشده نیز نشان میدهد اکثر افراد زیر پنج سال سابقۀ همباشی داشتهاند، اگرچه سابقۀ همباشی 10 تا 20 سال نیز گزارش شده است.
جدول شماره 7: مدت زمان همباشی
مدت زمان همباشی | تعداد | درصد |
1-3 سال | 27 | 71 |
4-5 سال | 3 | 9/7 |
5-10 سال | 6 | 8/15 |
10 سال و بیشتر | 2 | 3/5 |
جمع | 38 | 100 |
4) محل جمعآوری اطلاعات
بررسی جامعه آماری این پژوهشها نشان میدهد اکثر این پژوهشها در شهر تهران (5/62 درصد) انجام شده است. شهر اصفهان با 5/12 درصد و شهرهای گیلان، بندرعباس، کرمان و اسلامشهر با 25/6 درصد در ردیفهای بعدی قرار دارد؛ مانند بسیاری از تحولات دیگر ابتدا در تهران و با فاصله کوتاهی در شهرهای بزرگ و سپس شهرهای کوچک و روستاها درگیر تحولات و تغییرات فرهنگی و اجتماعی میشوند.
جدول شماره 8: مدتزمان همباشی
محل جمعآوری اطلاعات | تعداد | درصد |
تهران | 10 | 5/62 |
اصفهان | 2 | 5/12 |
گیلان | 1 | 25/6 |
بندرعباس | 1 | 25/6 |
کرمان | 1 | 25/6 |
اسلامشهر | 1 | 25/6 |
جمع | 16 | 100 |
5) سن افراد
بررسی مقالاتی که اطلاعات جمعیتشناسی افراد مصاحبهشونده را منتشر کردهاند نشان میدهد این افراد عمدتاً در گروه سنی 25 تا 35 سال قرار دارند. اگرچه نمونههایی نیز سن خود را 22 تا 24 سال و در مواردی سن مصاحبهشوندهها بالای 35 سال (36 تا 50 سال) نیز گزارش شده است.
6) میزان تحصیلات
از نظر تحصیلات تقریباً 90 افراد دارای تحصیلات عالی هستند. در بین این افراد اکثریت دارای لیسانس و دانشجوی لیسانس و در ردیف بعدی فوقلیسانس و دکتری گزارش شده است. چند مورد نیز میزان تحصیلات خود را دیپلم ذکر کردهاند.
جدول شماره9: میزان تحصیلات
میزان تحصیلات | تعداد | درصد |
دیپلم | 7 | 6/9 |
کاردانی | 1 | 4/1 |
کارشناسی | 28 | 38 |
کارشناسی ارشد | 16 | 22 |
دکتری | 6 | 2/8 |
دانشجو (در مقاطع مختلف تحصیلی) | 16 | 22 |
7) وضعیت اشتغال
بررسی دادههای پژوهشهایی که اطلاعات نمونه خود را منتشر کردهاند نشان میدهد بیش از 90 درصد افراد که مبادرت به همباشی کردهاند شاغل بودهاند. البته از نظر وضعیت اشتغال بسیاری شغل پارهوقت داشتهاند.
ب) شرایط علّی همباشی
شرایط علّی یا سببساز، معمولاً آن دسته از رویدادها و وقایع هستند که بر پدیدهها تأثیر میگذارند (استراوس و کوربین، 1385: 152). بررسی پژوهشها نشان از این دارد که از عوامل مختلفی بهعنوان شرایط علّی همباشی ذکرشده است. از طرف دیگر بررسی این پژوهشها نشان میدهد توافق بر سر شرایط علّی وجود ندارد و در پژوهش یک عامل بهعنوان شرایط علّی و در پژوهش دیگر بهعنوان شرایط مداخلهگر معرفی شده است. با وجود این، میتوان از عوامل زیر بهعنوان شرایط علّی همباشی در پژوهشها یاد کرد.
1) تغییر نگرش جوانان به ازدواج و ارزشهای خانوادگی
به دنبال تحولات بنیادین اقتصادي و اجتماعیای کـه در پـی مـدرنسـازي جوامـع پدیـد آمـده اسـت، دگرگونیهای فراوانی در ساختار خانواده و بهتبع آن کارکردهایش در سراسر جهان ایجاد شد. یکی از این تغییرات در حوزۀ ازدواج صورت گرفته است. جامعه ايران در سالهای اخير، همگام با دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی و ارتباط با جامعه جهاني، تغييرات گوناگوني يافته است. ارزشها و نگرشها درباره نهاد خانواده، ازدواج و شیوههای همسرگزيني ازجمله زمینههایی بودهاند كه در معرض اين تغييرات و دگرگونیها قرار گرفتهاند. بررسی دادههای پیمایش ملی خانواده نشان میدهد اگرچه در مجموع نگرش مثبتی به ازدواج در جامعۀ ایرانی وجود دارد، ولی نسلهای جوانتر جامعۀ ایرانی در مقایسه با نسلهای پیشین خود نگرش منفیتری به ازدواج دارند. همچنین درمجموع نسلهای مختلف جامعۀ ایرانی نگرش سنتی به ازدواج دارند ولی شاهد رشد گرایش به نگرش مدرن به ازدواج در میان نسلهای جوان جامعۀ ایرانی هستیم. گرایش مدرن به ازدواج در مواردی چون: مخالفت بیشتر نسل سوم با شرط باکره بودن زن در هنگام ازدواج، موافقت بیشتر بلااشکال بودن رابطۀ دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج، موافقت بیشتر با بلااشکال بودن رابطۀ جنسی برای دختران و پسران ازدواجنکرده و موافقت بیشتر نسل جوان ایرانی با زندگی دختر و پسر بدون ازدواج رسمی نشان از رشد گرایشهای مدرن به ازدواج در نسل جوان ایرانی دارد. این مسئله از این منظر قابل توجه است که این موارد با هنجارها و ارزشهای جامعۀ ایرانی سازگاری ندارد و بدین ترتیب با چالشها و تضادهایی در سطح نسلهای مختلف روبهرو خواهیم بود (ر.ک: چیتساز، 1400).
2) تقدم بلوغ جنسی بر بلوغ اقتصادی و اجتماعی
برای نسل گذشته ازدواج و تشکیل خانواده در اولویت افراد بعد از رسیدن به سن بلوغ بوده است؛ اما برای نسل جدید داشتن تحصیلات دانشگاهی آنهم در مقاطع بالا و به دنبال آن یافتن شغل مناسب و به عبارتی کسب اعتبار اجتماعی، چه برای دختران و چه برای پسران، در اولویتهای اولیه است. پس طبیعتاً برای رسیدن به این اهداف ازدواج و تشکیل خانواده به تأخیر میافتد و از طرفی چون جامعه ما در شرایط حاضر با تعداد زیادی از فارغالتحصیلان بیکار مواجه است، سن ازدواج بالا میرود. لازمۀ ازدواج و تشکیل خانواده به شکل سنتی داشتن شغل مناسب و مهمتر از همه امنیت شغلی است که رسیدن آن به دلایل مختلف ازجمله افزایش متقاضیان کار و کاهش ایجاد اشتغال و همچنین جمعیت زیاد جوانان با تحصیلات عالیه که متقاضی شغل مناسب و متناسب با رشته تحصیلی خود هستند، محقق نمیشود. از طرف دیگر ازدواج و تشکیل خانواده با شیوه و رسم و رسوم سنتی هزینههای زیادی را میطلبد. پس با این شرایط بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی فاصله میافتد (ر.ک: امیدوار و همکاران، 1397).
3) استقلال مالی در زنان
یکی از عواملی که در این پژوهشها بهعنوان سببساز همباشی ذکر شده است، استقلال مالی زنان است. از مجموع مباحث ارائهشده در این مورد چنین استباط میشود که با ورود مدرنیته مشارکت زنان در آموزش عالی افزایش مییابد و از طرف دیگر نرخ اشتغال زنان افزایش پیدا میکند. با افزایش سطح تحصیلات زنان و اولویت یافتن تحصیلات و اشتغال، سن ازدواج افزایش پیدا میکند و در مواردی باعث از دست دادن فرصتهای ازدواج میشود و همزمان باعث تحولات فرهنگی و اجتماعی در زنان خواهد شد. در این پژوهشها چنین استدلال شده است که تحصیلات بالا و استقلال مالی زنان زمینهساز پیشرفت آنان و حضور پررنگتر در جامعه و بهتبع آن اعتمادبهنفس بالا در آنان میشود. دیگر بهمانند گذشته زنان زیر علم مردسالاری نرفته و بیچونوچرا قوانین سخت و آمرانۀ مردان را نمیپذیرد. زمانی که زنان از نظر مالی وابسته به خانواده نباشند، راحتتر میتوانند در برابر ازدواجهای سنتی و اجباری مقاومت کنند؛ زیرا در صورت رانده شدن از طرف خانواده میتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و مستقل زندگی کنند.
4) باورهای فمینیستی
اعتقاد به باورهای فمیستی از دیگر شرایط علّی پیدایش همباشی است. اعتقاد فرد به باورهای فمینیستی به این معنا است که زن باید مستقل باشد و الگوهای جنسیتی رایج در ازدواج به شیوه مرسوم، موردپذیرش او نیست و طرفدار آزادی زنان و برابری میان مرد و زن است. از طرف دیگر، در ازدواج مرسوم، باورهای وی چه در بعد قانونی و چه در بعد نظام نقشی، نقض میشوند؛ بنابراین به سبک زندگیای مانند همخانگی گرایش پیدا میکند که در آن امکان عمل به باورهای فمینیستی وجود دارد (گلچین و صفری، 1396: 54).
ج) زمینهها و بسترهای همباشی
شرایط زمینهای، مجموعه خاصی از شرایطی هستند که در یک زمان و مکان خاص، جمع میشوند تا مجموعه اوضاعواحوال یا مسائلی را به وجود آورند که اشخاص با عمل / تعاملهای خود به آنها پاسخ میدهند (استراوس و کوربین، 1385: 154). بررسی پژوهشها نشان میدهد زمینههای خانوادگی (کاهش کنترل و نظارت خانواده، کاهش تعامل با خانواده)، تضعیف نظارت اجتماعی (بینظارت بودن در حریم شخصی و در سطح جامعه در کلانشهرها) بهعنوان یکی از بسترهای فراهمکننده شرایط برای اقدام به همباشی ذکرشده است. گمنامی حاصل از زیستن در شهرهای بزرگ بستر مناسبی برای تجربۀ همباشی را فراهم میکند، ضعف اعتقاد دینی (دینگریزی یا کاهش حساسیتهای دینی) و گرایش به زندگی سکولار از دیگر مشخصههای اصلی زوجهای همخانه است که در زنان با توجه به گرایشهای فمینیستی و برابریطلبانه بیشتر بود. زنان دین یا حداقل قرائتهای سنتی از دین را که آنها را محدودتر میکند، قبول ندارند و این نوع زندگی را نوعی مقاومت در برابر فشار دینی میدانند. البته جهانیشدن و گسترش فرهنگ سکولار و اومانیسم در گرایش به این نوع ازدواجهای غیررسمی بیتأثیر نیست. از دیگر بسترها و زمینههای همباشی در پژوهشها میتوان تسهیل روابط دختر و پسر در شهرهای بزرگ، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق و مهاجرتهای شغلی و تحصیلی را نام برد.
د) شرایط مداخلهگر
شرایط مداخلهگر، مواردی هستند که شرایط علّی را تخفیف یا به نحوی تغییر میدهند (استراوس و کوربین، 1385: 154). در پژوهشهای مورد بررسی، عضویت در گروههای دوستی دارای تجربۀ همباشی، رسانه و فضای مجازی از طریق تسهیل ارتباط و پیشرفت ارتباط عاطفی در فضای مجازی و درگیری در فرایند عاشقانه از شرایط مداخلهگر نام برده شده است.
ه) پیامدها
هر جا انجام شدن یا انجام نشدن عمل/ تعامل معینی در پاسخ به امر یا مسئلهای یا بهمنظور اداره یا حفظ موقعیتی از سوی فرد یا افرادی انتخاب شود، پیامدهایی به وجود میآید (استراوس و کوربین، 1385: 156). پیامدهای همخانگی با توجه به نوع مانعی که بر سر راه ادامه رابطه زوجین به وجود میآید، متفاوت است. بررسی پژوهشها نشان میدهد از این پیامدها بهعنوان پیامدهای همباشی ذکر شده است: کاهش سرمایه اجتماعی جوانان، تغییر روند عادی زندگی، تأثیر منفی بر کار و تحصیل، کاهش ارتباط با خانواده، کاهش تمایل به ازدواج و از دست دادن فرصتهای ازدواج، افزایش سن ازدواج، پنهانکاری و دروغگویی، ترس از افشای رابطه و داغ ننگ و نگرانی از آینده تجربۀ رفتارهای پرخطر.
بحث و نتیجهگیری
بررسی خانواده در قرن اخیر حکایت از تغییر و تحولات عمیق در این نهاد دارد. گیدنز معتقد است در میان تغییراتی که این روزها در جریان اسـت، اهمیـت هیچکدام بهاندازه اتفاقـاتی نیسـت کـه در زندگی شخصی، در روابط جنسـی- حیـات عـاطفی، ازدواج و خـانواده در حـال وقـوع اسـت (گیدنز، ۱۳۸۹: ۱). يكي از چالشهای مهمي كه بهطور بسيار جدي، نهاد خانواده را در عرصۀ روابط اجتماعي دچار مشكل نموده، تحول، دگرگوني و تغييراتي است كه در نگرشها، باورها، هنجارها، آدابورسوم مربوط به ازدواج و همسرگزيني رویداده است (ر.ک: شکربیگی، 1387). همباشی یکی از الگوهای تغییر شکل یافته ازدواج است. انقلاب جنسی اواخر دهۀ 1960 به تغییر گفتمان جنســی و تغییر اساسی در نگرشها، اخلاق و رفتار جنسی در بسیاری از کشورهای غربی منجر شد که یکی از مهمترین پیامدهای آن گســترش روابط جنسی پیش از ازدواج در این کشورها بوده است. این الگوی روابط جنسی پیش از ازدواج بهتدریج نقاط دیگر جهان را نیز فراگرفت. این دگرگونی از رابطۀ جنسی اسطورهزدایی کرد و علاوه بر افزایش ســن ازدواج، زمینههای پیدایی همباشی را به وجود آورد (نصرتینژاد و بهرامی، 1396: 37). بر اساس نظر نازیو، گسترش همباشی در کشــورهای غربی، مهمترین تغییر در شــکل الگوی تغییر خانواده در پنجاه ســال اخیر بوده است ((ر.ک: Nazio, 2008).
جامعۀ ایرانی و نهاد خانواده از این تحولات در امان نبوده است. جامعۀ ایرانی در صدسال اخیر با قرار گرفتن در فرایند نوسازی در عرصههای مختلف و ازجمله در حوزۀ خانواده دچار تحولات بسیاری شده است. یکی از این تحولات را باید در تحولات حوزۀ ازدواج و همسرگزینی جستوجو کرد. در یکی دو دهۀ اخیر جامعۀ ایرانی با پدیدۀ همباشی مواجه شده است. انکار این پدیده اولین واکنش جامعۀ ایرانی بوده است و در ادامه با رواج محدود این پدیده در شهرهای بزرگ دیگر جایی برای انکار و کتمان باقی نماند. در دهۀ نود پژوهشهایی دربارۀ بررسی ابعاد مختلف این موضوع انجام شد. این مطالعه با فراترکیب یافتههای مطالعات کیفی، به ارائۀ تفسیر جدیدی از پدیده پرداخت. ترکیب مطالعات مورد بررسی نشان میدهد:
1) بررسی واژههایی که برای نامگذاری این پدیده استفاده شده است نشان میدهد در ادبیات پژوهشی برای نامگذاری این پدیده بیشتر از عناوینی چون: همباشی، همخانگی، ازدواج سفید و همبالینی استفاده شده است. به نظر میرسد چگونگی خوانش از این پدیده در نامگذاری آن مدخلیت دارد. کسانی که از دیدگاه حقوقی و وجه آسیبشناسانه به این موضوع ورود کردهاند، بیشتر تمایل دارند آن را ازدواج سیاه بنامند. مجید آقایی (1398) در پژوهش «واکاوی جرمشناسانه ازدواج سفید با رویکرد جامعهشناختی» معتقد است همباشی پدیدهای نه شرعی، نه عرفی، نه قانونی و نه سفید است که نتیجه آن جز رواج فساد و بیبندوباری در جامعه نیست که آسیبهای روانی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی در جامعه دارد که ازجمله میتوان به از بین رفتن بنیان خانواده، رواج سبک زندگی غربی و آزادیهای جنسی اشاره کرد. اعتمادیفرد نیز بر وجه آسیبشناسانه آن تأکید دارد و معتقد است: همباشی وضعیتی آستانهای است که تحت عنوان ازدواج سفید نمیگنجد؛ بلکه نشانه نوعی آسیب و نابهنجاری در نهاد خانواده است؛ نابهنجاری که کنشگران از سر اراده و بهمنظور نقض قوانین رسمی خانوادگی صورت میدهند (ر.ک: اعتمادیفرد و حسینی، 1398). آزاد ارمکی و همکاران (1391) از واژۀ همخانگی برای این پدیده استفاده کردهاند و همخانگی را زندگی مشترک دو شریک جنسی بدون ازدواج با یکدیگر میدانند. آزاد ارمکی و همکاران معتقدند: فرايند جهانیشدن در ابعـاد گونـاگون اقتصادي، فرهنگي و تكنولوژيكي خود بهتدریج و در طول ساليان اخير زمینههای بـروز انواع تغييرات اجتماعي را در حوزۀ خانواده در جامعة ايراني ايجـاد كـرده اسـت؛ نتیجه ايـن تحولات و فرايندهاي جامعهپذیری جهاني سبب شده اسـت كـه روابـط جنسـي پـيش از ازدواج در ايران گسترش يابد. روابطي كه بهتدریج بـا افـزايش يـافتن، متكثـر و متنـوع نیز شدهاند؛ تنوعي از تغييرات كه همخانگي نيز يكي از محصولات آن بوده است. بـه عبـارتي، همخانگي در ايران ظهور نكرد بلکه وارد شد؛ الگويي از رابطه كه ریشههای عميـق غربـي دارد و محصول تغييرات الگوي خانواده در چند دهة گذشته در اين كشـورها بـوده اسـت.
2) این پدیده در گروه سنی جوان رواج دارد و افراد دارای تجربۀ همباشی عمدتاً درفاصله سنی 25 تا 40 سال قرار دارند.
3) همباشی در افراد دارای تحصیلات عالی و دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی بیشتر رواج دارد.
4) همباشی در کلانشهرها که امکان گمنامی و تضعیف نظارت اجتماعی در آن وجود دارد رواج پیدا کرده است.
5) بخش قابلتوجهی از افراد دارای تجربۀ همباشی از مهاجرین به کلانشهرها هستند. مهاجرت شغلی و تحصیلی عمده دلیل آنان بوده است.
6) بررسی مدتزمان همباشی: اکثر افراد مدت همباشی خود را کمتر از 5 سال ذکر کردهاند. به نظر میرسد همباشی در ایران پدیدهای نوظهور است.
7) در تحلیل این پدیده عمدتاً از نظریه نوسازی، جهانیشدن، تحولات فرهنگی اینگلهارت و عشق سیال گیدنز استفاده شده است.
8) شرایط علّی همباشی: تحولات فرهنگی اجتماعی در عرصه ازدواج و ارزشهای خانوادگی، تقدم بلوغ جنسی بر بلوغ اقتصادی اجتماعی، استقلال مالی زنان، باورهای فمینیستی از عمده عوامل سببساز همباشی در ایران نام برده شده است.
9) بسترها و زمینههای همباشی: در این پژوهشها کاهش کنترل و نظارت خانواده، تضعیف نظارت اجتماعی، ضعف اعتقادات دینی و دینگریزی جوانان، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش نرخ طلاق و مهاجرتهای شغلی از عمده زمینهها و بسترهای همباشی در ایران ذکرشده است.
10) شرایط مداخلهگر: آشنایی با افراد دارای تجربۀ همباشی و تسهیل ارتباط، گسترش ارتباط و پیشرفت ارتباط عاطفی در فضای مجازی بهعنوان شرایط مداخلهگر بیان شده است.
11) پیامدهای همباشی: کاهش سرمایه اجتماعی، کاهش ارتباطات خانوادگی، کاهش ارتباط با دوستان، افزایش سن ازدواج، از دست دادن فرصت ازدواج، کاهش فرزندآوری، کاهش تمایل به ازدواج، پنهانکاری، داغ ننگ، ترس از افشای رابطه، نگرانی از آینده و افزایش احتمال رفتارهای پرخطر بهعنوان پیامدهای همباشی ذکرشده است.
12) رابطۀ جنسی و رفع نیازهای جنسی از مهمترین اصول در این نوع رابطه بیان شده است.
13) تفاوتهای جنسیتی در همباشی: به نظر میرسد تفاوتهای جنسیتی در همباشی قابلتوجه باشد. اهم این تفاوتها در موارد زیر خلاصه میشود:
الف) ارضای نیازهای جنسی و عاطفی: مردان بیشتر در این رابطه دنبال رفع نیازهای جنسی خود هستند و نیازهای عاطفی در اولویت بعدی آنان است؛ اما در زنان نیازهای عاطفی در اولویت است و رفع نیازهای جنسی در اولویت دوم قرار دارد.
ب) همباشی مقدمه ازدواج: زنان بیشتر متمایل هستند این رابطه بهعنوان مقدمه ازدواج تلقی شود و دنبال ازدواج دائم هستند، ولی مردان عمدتاً همباشی را مقدمه ازدواج دائم تلقی نمیکنند و بیشتر به دنبال شریک جنسی هستند.
ج) تعهد در رابطه: از مجموعه مباحث چنین برمیآید زنان تعهد بیشتری در این نوع رابطه دارند و تعهد مردان کمتر گزارش شده است.
د) داغ ننگ: ترس از افشای رابطه در زنان پیامدهای بهمراتب شدیدتری نسبت به مردان دارد.
14) رضایتمندی ضامن بقا و تداوم همباشی شمرده شده است. اگرچه جدایی در این رابطه هزینههای اجتماعی خیلی زیادی همچون طلاق ندارد، ولی بار عاطفی زیادی بر فرد تحمیل میکند. ابهاماتی وجود دارد که بعضاً این رضایت جنبه تظاهری دارد و شاهد نوعی دلیلتراشی برای رضایتمندی هستیم.
15) بررسی دقیقتر پژوهشها نشان میدهد با سنخهای مختلفی از همباشی در ایران مواجه هستیم؛ اول همباشی بهعنوان یکی از الگوهای روابط جنسی پیش از ازدواج؛ دوم همباشی بهعنوان بدیل ازدواج؛ سوم همباشی ناشی از وابستگی اقتصادی و عدم برخورداری از مسکن (در زنان مطلقه، مهاجرین زن دانشجو و مهاجرین شغلی)؛ و چهارم رابطۀ همباشی منقطع که در آن با شقوق مختلفی روبهرو هستیم؛ گاه هردو طرف دارای مسکن مستقل هستند و برای روزهای محدود در منزل یکی از طرفین این رابطه برقرار میشود؛ گاه یکی از طرفین دارای منزل مستقل است و تأمین هزینهها بر عهده اوست و در این صورت بنا به شرایطی (زندگی در خوابگاه، زندگی در منزل پدر و مادر) مدتی در هفته به دیدن او میرود. غالباً در این نوع همباشی رفع نیاز جنسی در اولویت است.
16) اهم پیشنهادهایی که در این تحقیقات ارائه شده است، به قرار زیر است:
* کاهش نابرابریهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در جامعه و بازنگری در سیاستهای شغلی
* تسهیل شرایط ازدواج آسان و رفع موانع ازدواج
* پرهیز از هزینههای سنگین در ازدواج و کاهش تشریفات پرخرج در امر ازدواج
* نظارت والدین بر فرزندان، تأکید بر رفع نیازهای عاطفی در خانواده، تعامل و گفتگو با فرزندان از دیگر راهکارهای پیشنهادی است.
* ترویج اعتقادات دینی
* رفع تبعیضهای جنسی و تأمین آزادیهای مشروع زنان
* کمک به شناخت کامل از پدیده با حمایت از پژوهشهای جدیدتر و بررسی ابعاد مختلف این پدیده.
17) نحوۀ مواجهه با این پدیده: مواجهه با این پدیده همچون بسیاری از مظاهر مدرنیته با انکار شروع شد و در ادامه رویکرد منفینگرانه و برشمردن پیامدهای منفی آن ادامه یافت. در ادامه شاهد رویکرد واقعنگرانه به این پدیده هستیم که از سوی مراکز علمی، پژوهشی و دانشگاهها در قالب انجام پژوهشهای کاربردی و پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری دنبال میشود. به نظر میرسد رویکرد واقعنگرانه به همباشی میتواند ما را در مواجهه صحیح با این پدیده کمک کند. باید در نظر داشت که اتخاذ رویکرد واقعنگرانه به معنای بیتفاوتی و انفعال در برابر همباشی و آن را ناشی از عوارض مدرن شدن جامعۀ ایرانی دانستن نیست. در برابر تحولات خانواده ایرانی و بهویژه تحولات در حوزۀ ازدواج و همسرگزینی باید با وسواس برخورد کرد. تا زمانی که ما تحلیل درستی از عوامل مؤثر بر همباشی و ابعاد و روند روبهرشد آن در جامعۀ ایرانی نداشته باشیم، نمیتوان شیوههای مناسب مداخله را یافت. نکته آخر اینکه همباشی را باید ذیل تحولات خانواده ایرانی و تحولات خانواده ایرانی را باید ذیل تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعۀ ایرانی در صدساله اخیر تبیین و جستوجو کرد.
منابع
ابراهیمی مرضیه (1398) مطالعه جامعه شناختی علل، زمینهها و پیامدهای گرایش جوانان به هم خانگی (مورد مطالعه : جوانان شهر تهران )، مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، دوره 18، شماره 45، پاییز 1398، صص 1-27.
احمدوند شاهوردی محمد ؛ رضا پورحسین و مسعود غلامعلی لواسانی (1400) واکاوی پدیدارشناسانه هم باشی (ازدواج سفید) مورد مطالعه : جوانان شهر تهران، رویش روانشناسی، سال دهم، شماره 11، شماره پیاپی 68.
اسمعیلی، رقیه و مهرداد اسماعیلی (1397) کیفیت زندگی سالمندان: مطالعه فراترکیب، پژوهش در دین و سلامت، ش، 2، بهار.
آزاد ارمکی تقی، شریفی ساعی محمد حسین، ایثاری مریم و طالبی سحر (1391) هم خانگی؛ پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران، جامعه پژوهی فرهنگی، سال سوم، شماره اول، بهار و تابستان 1391، صص 43-77.
استروس، آنسلم و جولیت کوربین (1385) اصول روش تحقیق کیفی، ترجمه بیوک محمدی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اعتمادی فرد سید مهدی و حسینی عزاله (1398) قواعد و ضرورتهای نظام خانواده در ایران از خلال بروز تغییرات و ناهنجاریها (با تاکید بر هم باشی به مثابه نوعی آسیب در خانواده )، مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 8، شماره 3، پاییز 1398، صص 433-460.
آقایی مجید (1398) واکاوی جرمشناسانه ازدواج سفید با رویکرد جامعه شناختی، پژوهش نامه اسلامی زنان و خانواده، سال هفتم، شماره شانزدهم، پاییز 1397، صص 113-145.
اکبرزاده فاطمه و هاشمیان فر، سید علی (1398)از اخلاق متعارف تا اخلاق فراعرفی ؛ گونهشناسی تجربه تعهد در ازدواج سفید، جامعهشناسی نهادهای اجتماعی، دوره ششم، شماره 12، پاییز و زمستان 1398، صص 177-306.
امجدی فرزانه، شکربیگی عالیه و سعید معدنی ( 1399) برساخت اجتماعی ازدواج سفید، پژوهشهای جامعه شناختی، سال چهاردهم، شماره اول و دوم، بهار و تابستان 1399 صفحات 67-98
امیدوار پوران، دانش پروانه، جواهری فاطمه، زاهدی مازندرانی محمد جواد (1397) مطالعه خرده فرهنگ هم باشی در کلان شهر تهران (شرایط، زمینهها و پیامدها )، فصلنامه علمی- پزوهشی رفاه اجتماعی، سال هجدهم، زمستان، شماره 71، صص 279-320.
چیت ساز محمد جواد (1400) تحولات فرهنگی اجتماعی در نسلهای مختلف خانواده ایرانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی.
رشیدی نژاد زهرا و یونس واحد یاریجان (1398) وجوه تفاوت و تشابه ازدواج موقت با پدیده ازدواج سفید، فصلنامه نامه الهیات، سال دوازدهم، شماره چهل و هشتم.
رضایی، حسن (1395) ازدواج سفید یا همباشیسیاه، نشریه پایش سبك زندگی، 5 (4)، صص42-56.
رمضانی فر حدیثه و آدیش محمد علی (1397) مطالعه تجربه زیسته افراد در مورد ازدواج سفید در ایران (مطالعه کیفی جوانان شهر گیلان ) فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی – فرهنگی، دوره هفتم، شماره 1، تابستان 1397، صص 195-217
زاهدی اصل محمد، فتحی منصور و محمدزاده رقیه ( 1400) تجارب و چالشهای دختران با سابقه هم خانگی، فصلنامه علمی – پزوهشی رفاه اجتماعی، سال بیست و یکم، بهار 1400، شماره 80، صص 275-309.
سهراب زاده مهران، نوروزی میلاد و عسکری کویری اسماء (1396) ازدواج سفید ؛انگیزهها و زمینهها، فصلنامه جامعهشناسی سبک زندگی، سال نهم، بهار و تابستان 1396، صص 189-249
شکربیگی، عاليه (1387) بررسي جامعهشناختی تجددگرايي و سرمايه اجتماعي خانواده ايراني، پایاننامه دكتري جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز.
طیبی ابوالحسنی، سید امیر حسین و وحید خاشعی ورنامخواستی (1400) واکاوی سیر تطور استراتژی، سیاست نامه علم و فناوری، دوره 11، ش 2.
فرامرزی فرزانه، مهدوی محمد صادق و ترکمان فرخ (1396) برساخت اجتماعی هم باشی بر اساس تجربه زیسته نمونهای از هم باشان، مجله مطالعات اجتماعی ایران، سال یازدهم، شماره 1، بهار 1396، صص 95-122.
قنبریان، مهدی (1396) بررسی ازدواج سفید در نظام حقوقی ایران و غرب (مدرنیته)، مطالعات حقوق، ش 17.
کریمیان نادر، سالاری سمانه و ملکاری بختیار (1394) رابطه هم خانگی در ایران : بررسی کیفی علل و انگیزههای گرایش به آن، فصلنامه مطالعات روانشناسی، سال ششم، شماره بیست و یکم، زمستان 1396، صص 177-200.
گلچین مسعود و صفری سعید (1396)کلان شهر تهران و ظهور نشانههای الگوی تازهای از روابط زن و مرد ؛ مطالعه زمینهها، فرآیندها و پیامدهای هم خانگی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران، دوره دهم، شماره 1، بهار 1396، صص 25-57.
گیدنز، آنتونی (1389) چشماندازهای جهانی، محمدرضا جلاییپور، تهران، طرح نو.
گیدنز، آنتونی با همکاری کارن بردسال (1391) جامعهشناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نشرنی.
مبینی دهکردی، علی و مهران کشتکار هرانکی (1395) فراترکیب مدلهای نوآوری اجتماعی، برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، ش 26، بهار.
مکوندی راضیه ( 1396) نگرش زنان و مردان مجرد شهر تهران به همباشى و بررسى عوامل موثر بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه الزهراء.
نصرتی علی و سیدابوالقاسم حسینی زیدی و موسی لشنی (1400) ازدواج سفید از منظر فقهی- حقوقی، مطالعات راهبردی زنان، دوره 23، شماره 91، صص 8-106.
وینست.انپاریلو (1395) دانشنامه مسائل اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی و همکاران، پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات.
Aguirre, R. T. & Bolton, K. W. (2014) Qualitative interpretive meta-synthesis in social work
Barlow A (2007) cohabitation and the law (3rd ed), Londen, Butterworth, 1.
Finfgeld-Connett, D. (2006) Meta-synthesis of Qualitative Health Research: A Practical Guide to Meta-Analysis and Meta-Synthesis. Vol 3. London: Sage
Fox, L. (2014) The Science of Cohabitation: A Step toward Marriage, No-
t a Rebellion. The Atlantic.
Macklin, E.D (1980) "Nonmarital heterosexual cohabitation",Pp, 285-307 In
Family in Transition, A, Skolnick & J, H, Skolnick eds, Boston Little Brown.
Nazio T, Cohabitation (2008) Family & Society, Routledge; 2008
Sandelowski, M., (2008) Reading, writing and systematic review. Journal of Advanced Nursing, 64(1), pp. 104-10.
Ring, N., Jepson, R. & Ritchie, K. (2011) Methods of synthesizing qualitative research studies for health technology assessment. International Jurnal Technology Assess Health Care, 27(4), p. 384–90.
YuJ, XieY (2015) Cohabitation in China: Trends and determinants. Population- and Development Review;41(4): 607-28.
[1] * استادیار گروه جامعهشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی، تهران، ایران
j.chitsaz@gmail.com