Relationship between achievement-motive, innovation, ambiguity tolerance, self-efficacy, self-esteem, and self-actualization and entrepreneurial orientation University’s students
Subject Areas :حسن محمودیان 1 , afsane lotfiazimi 2 , moslem abbasi 3 , ehsan jamali 4 , roya mahmoudi 5
1 -
2 -
3 -
4 -
5 - Tehran University
Keywords: Entrepreneurship, achievement motive, innovation, ambiguity tolerance, self-efficacy, self-esteem, and self-actualization.,
Abstract :
Abstract Objective of this study is surveying relationship between achievement-motive, innovation, ambiguity tolerance, self-efficacy, self-esteem, and self-actualization. with entrepreneurial orientation of Ardabil Azad University’s students. Sample of this study was comprised of 400 students (of Bachelor’s level) in the Kazeron Azad University at 2012-2013, selected by cluster sampling. Following tools were used for data collection entrepreneurial orientation test, achievement motive questionnaire, , innovation scale, ambiguity tolerance scale, self-efficacy questionnaire, self-esteem questionnaire & self-actualization questionnaire. Results of Pearson correlation coefficient showed that entrepreneurial orientation has significant positive relationship with these variables achievement-motive, innovation, ambiguity tolerance, self-efficacy, self-esteem, and self-actualizatio(P<0/01). Results multivariate regression analysis showed that achievement motive, innovation & self-esteem have significant share in the prediction of entrepreneurship of students.
• ابوالقاسمي، عباس و نريماني، محمد( 1383). آزمونهاي روانشناختي، اردبيل، باغ رضوان.
• احمدپور دارياني، م.،1380. كار آفريني: تعاريف، نظريا ت، الگوها، تهران، چاپ اول، انتشارات پردیس.
• براتي بختياري، س.، 1375. بررسي رابطه ساده و چندگانه متغيرهاي خودکارآمدي، عزت نفس و خودپايي و عملکرد تحصيلي در دانش آموزان سال سوم نظام جديد متوسطه شهرستان اهواز. پايان نامه کارشناسي ارشد.
• پرداختچي، م.ج.، شفيع زاده،ح.، 1385. درآمدي بر كارآفريني سازماني، تهران، چاپ اول، ص، 29.
• سالازار، ام. اس.، تيونگ-اكو، اي.، ودياز، پي.، مقدمه اي بركارافريني، ترجمه: سيامک نطاق.،1380. سازمان ملي بهروري ايران، تهران، چاپ دوم، انتشارات كوهسار.
• شكركن، ح.، برومند نسب، م.، 1382. بررسي روابط ساده و چندگانه پيشايندهاي مربوط با كارآفريني و روابط اين متغير با عملكرد تحصيلي و فعاليتهاي غير آموزشي دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز، دومين گنگره انجمن روانشناسي ايران.
• شهني ييلاق، م.،1381. كار آفريني، مقاله ارائه شده در سمينار: پيش آيند هاي مهم روانشناسي در كارآفريني، مركز كاراد دانشگاه شهيد چمران اهواز.
• صمد آقايي، ج.، 1378. سازمان هاي كارآ فرين، تهران، چاپ اول، انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي.
• كورمن، آ.، 1977.روان شناسي صنعتي و سازماني، ترجمه: حسين شكر كن،1370.تهران، چاپ اول، انتشارات رشد.
• ميهن دوست، ز، 1379. بررسي رابطه مسئوليت-پذيري و منبع كنترل با خودشكوفايي و رابطه خودشكوفايي با خلاقيت در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز. پايان نامه كارشناسي ارشد روانشناسي تربيتي دانشگاه شهيد چمران اهواز.
• نبي ئيان، م. ص.، 1378. كارآفريني، موسسه كار و تامين اجتماعي.
• نجاریان، ب ،1374. بررسي پيش¬آيندهاي خطر پذيري در افراد كارآافرين، مقاله ارائه شده در سمينار: پيش¬آيندهاي مهم روان شناسي در كارآفريني، مركز كاراد دانشگاه شهيد چمران اهواز.
• هرمزي نژاد، م.، شهني ييلاق، م.، نجاريان، ب.، 1379. رابطه ساده و چند گانه ي متغيرهاي عزت نفس، اضطراب اجتماعي و كمال گرايي با ابراز وجود دانشجويان شهيد چمران اهواز، مجله-ي علوم تربيتي و روان شناسي دا نشگاه شهيد چمران اهواز، ج، 2، ش3و4، ص، 29-50.
• Bandura, A., 1986. Social Foundations of Thought and Action. Englewood Cliffs , N.J: Prentice - Hall.
• Chen, C.C., Greene, P.G., Crick, A. 1998. Does entrepreneurial Self-efficacy distinguish entrepreneurs from managers? Journal of Business Venturing, 13: 295-316.
• Drucker, P., 1985. The discipline of innovation .Harvard Business Review. May-June-67-72.
• Friedrich,CH.,Visser, K., 2006. Building Human Capital in Difficult Enviroments:An Empirical Stady of Entrepreneurship Education, Self-esteem, and Achievement in South Africa.vol15:171-187.
• Fry F., 1993. Entrepreneurship: A Planning Approach, Englewood Cliffs NJ: Prentic -Hall.
• Hansemark, O.V., 2003. Need for achievement, locus of control and the prediction of business start-ups: A Longitudinal study.
• Hmieleski, K.M., Andrew, C., Corbett, C., 2007. The contrasting interaction effects of improvisational behavior with entrepreneurial self-efficacy on new venture performance and entrepreneur work satisfaction.
• Hornaday, J., and Aboud, J., 1971. Characterics of successful entrepreneurs. Personnel Psychology 24: 141-153.
• Ireland, R.D., Webb, J. W., 2006. Strategic entrepreneurship: creating competitive advantage through streams of innovation. Mays Business School, 7783-4221.
• Jennings, R., Cox, C., Cooper, C. 1994. Business Elites, London: Routledge.
• Koen, P.A, Markman, G.D., Baron, R.A., Reilly, R., 2000. Cognition and personalities as predictors of resource attainment among corprate entrepreneurs. Frontiers of Entrepreneurship Research. Wellesly, M A: Babson College.
• Maini, P., Founder, C., Consultant, S., 2006. Medical Futures- Nurturing Entrepreneurship and Innovation in the Healthcare Sector. Medical Futures, 12: 171-192.
• Markman, G.D., Baron, R.A., 2003. Person- entrepreneurship fit:Why some people are more successful as entrepreneurs than others.
• Maslow, A.H., 1970. Motivation and Personalit (2th ed. ). New York: Viking.
• McClelland, D.C., 1961. The Achieving Socitty. Princeton, N.J: D.Van Nostrand.
• McClelland, D.C., 1965. Toward a theory of motive acquisition. American Psychologist, 20, 321 - 333.
• Miner, J,B., Smith, N.R., Bracker, J.S., 1994. Role of; entrepreneurial task motivation in the growth of technologically innovative firms, Journal of Applied Pcvchologv. 79, No.4. 627- 630.
• Mueller, S.L.,Thomas, S., 2002. Colture and entrepreneurial Anine Country study of locus of control and innovativeness. Florida International university, Miami, fl, USA.
• Palmer, M., 1987. The Application of Psychological Testing to Entreneurial Potential, In C., Baumback J., Mancusol (eds). Entrepreneurship an venture Management N.J: Prentice-Hall Inc.
• Pillis, E.G., 1998. What,s achievement got to do with it ? The role of national culture in the relationship between entrepreneurship and achievment motivation. Frontiers of Entrepreneurship Research , wellesleg , MA : Babson College.
• Rissal, R., 1992. A study of the characteristics of entrepreneurs in Indonesia. Disseration, George Washington University, Edd 1988 DAI-A 49. 06 P., 15. 6 Des., 1988.
• Rosenberg, M., 1979. Cognitive The Self. New York : Basic Books.
• Schere, R.F., Adams, J.S., Carley, S.S., Wiebe, F.A., 1983. Role model performance effects on development of entrepreneurial career perferenc. Entrepreneurship Theory and Practice, 13 (3). 53-71.
• Schumpeter, J.A., 1934. The Theory of Economic Development. Camlridge, Mass: Harvard University Press.
• Sexton, D.L., Bowman, N., 1984. The effects of preexisting psychological characteristics on new venture initiations. Paper presented at meeting of the Academy of Management, Boston, MA.
• Sexton, D.L., Bowman, N.B., 1983. Comparative entrepreneurship characteristics of Students: Preliminary results. In J.A., Hornaday, J.A., Timmons, and k.H., Vesper, eds., Frontiers of Entrepreneurship Research. Wellesley, MA: Babson center For Entrepreneurial Studies, PP. 213-232.
• Shaver, K.G., Scott, L.R., 1991. Person, process, choice: The psychology of new venture creation. Entrepreneurship Theory and Practice, 16( winter): 23-45.Social Philosophy: London : John W., Parker.
• Toner, M., Ronald, G., Tompkinz, M.D.,2008. Invention, innovation, entreprenurship in academic medical centers. Surgical Services and Center for Engineering in Medicaine, Massachusetts General, 22: 1481-1732.
• Zhao, H., Scott, E.S., Gerald,E., Hills, E., 2005.The Mediating Role of Self-Efficacy in the Development of Entrepreneurial Intention, Department of Managerial Studies, University of Illinois at Chicago.
بررسي رابطه انگيزه پيشرفت، نوآوري، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گيري کارآفريني در دانشجویان دانشگاه
* افسانه لطفی عظیمی ** مسلم عباسی *** حسن محمودیان **** احسان جمالی *** شیرین رضوانی فر
*دانشجو دکتری، روان شناسی تربیتی، دانشگاه امام رضا (ع)
** استادیار دانشگاه سلمان فارسی، کازرون
*** دانشجوی دکترای سنجش و اندازه گیری دانشگاه علامه طباطبائی، تهران
****استاد یار، مدیریت آموزش عالی، سازمان سنجش و آموزش کشور، تهران
تاریخ دریافت: 29/11/1393 تاریخ پذیرش: 19/3/1395
چکيده
هدف اين پژوهش بررسي رابطه انگيزه پيشرفت، نوآوري، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گيري کارآفريني در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد کازرون بود. نمونه اين پژوهش شامل 400 دانشجوي مقطع کارشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد کازرون در سال 92-91 بود که از طريق نمونه گيري خوشه اي انتخاب شدند. براي جمعآوري دادهها از آزمون جهت گيري کارآفريني، پرسشنامه انگيزه پيشرفت، مقياس نوآوري، مقياس تحمل ابهام، پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه خودشکوفایی استفاده شده است. نتايج ضريب همبستگي پيرسون نشان داد که جهت گيري کارآفريني با متغيرهاي انگيزه پيشرفت، نوآوري، خودکارآمدی، خودشکوفایی، عزت نفس و تحمل ابهام رابطه مثبت معني داري دارد(01/0P <). نتايج تحليل رگرسيون چند متغيري نشان داد که متغيرهاي انگیزه پیشرفت، عزت نفس و نوآوري کارآفريني در دانشجويان دانشگاه را پيش بيني ميکنند.
واژههای کلیدی: کارآفرینی، انگيزه پيشرفت، نوآوري، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزتنفس و خودشکوفایی.
مقدمه
مطالعه تاريخ و تجربيات کشورهاي پيشرفته جهان نشان مي دهد که رشد و توسعه آنها مرهون تلاش کارآفرينان کاردان، خلاق و نستوهي است که نتيجه فعاليت هايشان ارزش آفريني و افزايش در آمد عمومي، سطح رفاه و آسايش جوامع را نشان مي دهد. براي مثال مطابق گزارش ديده بان جهاني کار آفريني (GEM)، در برخي از کشورها نرخ فعاليت هاي کارآفرينانه با توليد خالص ملي (GDP)، به ميزان 57 صدم همبستگي دارد. از اين رو امروزه، توسعه کارآفريني جزء اهداف، ماموريت ها و برنامه ها ي اصلي بسياري از سازمان هاي بين المللي، کشورها، سازمان ها و دانشگاه هاست.
يونسکو در چشم انداز جهاني آموزش عالي را براي قرن21 دانشگاههاي نوين چنين توصيف کرده است: جايگاهي است
که در آن، مهارت هاي کارآفرين در آموزش عالي به منظور تحقق قابليت هاي کارآفريني در فارغ التحصيلان و تبديل آنان به کار آفرينان توسعه مي يابد.
نويسندة عهدهدار مكاتبات: حسن محمودیان hassan.mahmoodian@gmail.com |
با توجه به اينکه کارآفريني 1 و مباحث مربوط به آن در حوزه هاي مختلف دانش از جمله روانشناسي، جامعه شناسي و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته اند، مي توان به عنوان يک موضوع بين رشته اي قلمداد کرد. اين موضوع نشان دهنده وسعت بحث کارآفريني از يک سو و پيچيدگي آن از سوي ديگر است. موضوع ديگري که به مباحث مربوط به کارآفريني دامن زده و آن را مورد توجه محققين قرار داده است، نگراني مديريت اقتصادي کشورها و سياستمداران در رابطه با اشتغال و مشکل بيکاري است که به طور فزاينده اي تفکر خود اشتغالي را به عنوان يک راه حل مورد توجه آنها قرار داده است.
هر چند که اصطلاح کارآفريني براي نخستين بار توسط کانتيليون2 (حدود 1700) تعريف شده است. (کيلبي3، 1971) ولي شومپيتر4 (1934) کاربرد عام اصطلاح کارآفريني را در حوزه اقتصادي به ميل 5 (1848) نسبت مي دهد. رساله ميل در رابطه با اقتصاد سياسي بحث کرده است. بعد از "ميل"شومپيتر(1934) از منظر ديگري به کارآفريني توجه داشته است. وي به نوآوري و نقش آن در پويايي نظامهاي اقتصادي تاکيد مي کند. اگرچه در اوايل قرن بيستم مطالعاتي درباره رابطه ويژگيهاي فرهنگي و مذهبي با رشد اقتصادي صورت گرفت و اين نتيجه به دست آمد که بين اخلاق پروتستاني با پيشرفت اقتصادي رابطه وجود دارد(وبر،1904، به نقل از احمد پور دارياني،1380). ولي مکللند(1961) به نحوي مشخص و گسترده به ارائه نظريه و تبيين رابطه بين ويژگيهاي فردي با رشد اقتصادي در زمينه هاي شغلي پرداخت و به اين نتيجه رسيد که پيشرفت به يک گروه يا مذهب خاص اختصاص ندارد و بارشد وتوسعه برخي از ويژگيها در افراد مي توان رشد و توسعه اقتصادي را در جوامع مختلف فراهم کرد. با کارهاي مکللند توجه از عمل به عمل کننده تغيير تمرکز داد. ويژگيهاي که از طرف وي به عنوان ويژگيهاي افراد شروع کننده کسب و کارهاي جديد مطرح ميشوند، عبارتند از انگيزه پيشرفت، خلاقيت، مخاطره پذيري، عزت نفس و منبع کنترل ( احمد پور دارياني،1380).
مروری بر ادبيات موضوع
اولين متغير پيش بين کارآفريني انگيزه پيشرفت مي باشد. انگيزه پيشرفت عبارت است از آرزو براي پيشي گرفتن در يك رفتار ويژه كه آن رفتار ويژه، به صورت ملاك يا معيار در آمده باشد. مک کللند(1962) نتيجه گيري کرد که نياز به پيشرفت در افرادي که فعاليت هاي اقتصادي خود را آغاز مي کنند، بالاتر مي باشد. مک کللند(1965) معتقد است که نياز به پيشرفت، انگيزه اصلي توسعه اقتصادي کشورها بوده و در تصميم گيري فرد براي کارآفرين شدن تاثير به سزايي دارد. همچنين، سكستون و باومن6 (1983) در بررسيهاي مختلفي كه انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه با وجود اينكه در تحقيقات مختلف از ابزارهاي مختلف براي سنجش انگيزه پيشرفت استفاده شده است، در مطالعات كارآفرينان موفق يك جهتگيري انگيزة پيشرفت بالا به صورت ثابت مشاهده شده است. در تحقيق ديگر كه توسط اسميت و ماينر7(1994) انجام شد، از يك روش فرافكن براي سنجش انگيزه پيشرفت استفاده كردند و به اين نتيجه رسيدند كه بين تمايلات پيشرفت كارآفرينان و رشد شركتها و تجارت خانههاي آنها رابطة مثبت وجوددارد.
در مطالعهاي جانسون8(1990) بهطور اختصاصي ادبيات كارآفريني را مطالعه كرد. تعداد پژوهشهايي كه وي بررسي كرد شامل 23 پژوهش بودند. در اين تحقيقات كوشش شده بود رابطة بين انگيزه پيشرفت و كارآفريني بررسي شود. از ميان 23پژوهش با 20 پژوهش مواجه شد كه بين كارآفريني و انگيزه پيشرفت همبستگي مثبت معنيداري وجود داشت.
شاور و اسكات9(1991) تحقيقاتي را كه از انگيزه پيشرفت به عنوان يك پيشبيني كنندة معتبر براي كارآفريني استفاده كرده بودند، مرور كردند. آنها نتيجه گرفتند بين انگيزه پيشرفت و كارآفريني همبستگي مثبت وجود دارد. همچنين در تحقيقي كه توسط فيليپس10(1998) تحت عنوان فرهنگ ملي در ارتباط با كارآفريني و انگيزه پيشرفت انجام داد. به اين نتيجه رسيد كه بين تمايل به كارآفريني و انگيزه پيشرفت در آزمودنيهاي آمريكايي همبستگي مثبت قوي وجود دارد.
دومين متغير پيش بين کارآفريني نوآوري و خلاقيت است. خلاقيت توانايي خلق ايده هاي جديد است که اين ايده ها ممکن است به محصولات يا خدمات جديد نيز منجر شوند. نوآوري ارائه محصول، فرايند و خدمات جديد به بازار مي باشد و خلاقيت نيرويي است که در پس نوآوري وجود دارد. هم نوآوري و هم خلاقيت از اجزاي جدا نشدني کارآفريني مي باشند. به طوري که دراکر (1985) معتقد است وجود نوآوري در کارآفريني به قدري ضروري است که مي توان ادعا نمود کار آفريني بدون آن وجود ندارد و خلاقيت نيز بدون نو آوري نتيجه اي را حاصل نمي نمايد(فري، 1993).
در واقع نوآوري ويژگي اصلي کار آفريني و خلاقيت هسته اصلي فعاليتهاي کارآفرينانه به شمار ميآيد. اکثر نظريهپردازان، نوآوري و ابتکار را جزء کارآفريني ميدانند. شاور، ويليامز و اسکات11(1990) در مطالعه اي به اين نتيجه رسيدند کساني که فکر مي کردند ويژگي هاي يک فرد کارآفرين را دارند خلاقيت ونوآوري بيشتري نشان دادند. در واقع يکي از علائم کارآفريني نوآوري است. به همين دليل است که ميگويند کارآفرين کار را به سمت پيشرفت و توسعه سوق مي دهد. کارآفرين محصولات جديد را معرفي ميکند، از راههاي جديد براي انجام کارها و روشهاي جديد توليد استفاده ميکند. منابع جديد را يافته و بازارهاي جديد را کشف ميکند. او يک نيروي خلاق است. نوآوري کارآفرينان، همواره موجب انقلاب در زندگي روزمره ميشود.
آنها به روشهايي فکر ميکنند که بتوانند محصولي با استفاده خاص را براي استفاده هاي ديگر تطبيق دهند، اصلاح کنند، بزرگ کرده يا جايگزين کنند، تغيير عمل دهند و يا ترکيب کنند(نطاق، 1380).مولر و توماس12 (2002)، اريلند و وب13 (2006) وتونر، رونالد و تامکينز14،2008) در پژوهشي نشان دادند منبع کنترل دروني، نوآوري و خلاقيت ارتباط مستقيمي با کارآفريني مديران دارد. شکرکن و برومند نسب(1382) در پژوهشي نشان دادند بين خلاقيت و نوآوري با کارآفريني همبستگي مثبت وجود دارد.
سومین و چهارمين متغير پيش بيني کننده کارآفريني تحمل ابهام و خودکارآمدی مي باشد. تحمل ابهام15 عبارت است از پذيرفتن عدم قطعيت بعنوان بخشي از زندگي، توانايي ادامه حيات با دانش ناقص درباره محيط و تمايل به آغاز فعاليتي مستقل بي آنكه بدانيم آيا موفق خواهيم شد يا خير( فري، 1993، به نقل از احمد پور دارياني، 1379 ). سر و كار داشتن با ابهام و عدم قطعيت از ويژگيهاي مهّم كارآفرين است (مرديث و نلسون، ترجمه نبي ئيان، 1378). به نظر ميرسد کارآفرينان به مراتب بيشتر از افراد ديگر تحمل ابهام را داشته باشند. کارآفرينان بدون اينکه احساس تهديد يا ناراحتي کنند، قادرند به طور اثر بخش با شرايط و اطلاعات مبهم، ناقص، غير طبيعي، سازمان نيافته و غير شفاف روبرو شوند و ضمن رفع ابهامات، آن ها را به نفع خود تغيير دهند(پوردارياني، 1379). پژوهش هاي مختلفي نشان دادند کارآفرينان قدرت تحمل ابهام بالاتري دارند (لامپکين و اردوگان16، 2000). کارآفرينان بدون اينکه احساس تهديد يا ناراحتي نمايند قادرند تا به طور اثر بخش با شرايط و اطلاعات مبهم، ناقص و غيره قطعي، سازمان نيافته و غيره شفاف دست و پنجه نرم کنند(جنينگر،1994) و ضمن رفع ابهامات، آنها را به نفع خود تغيير دهند. در واقع ابهام سبب انگيزش آنها مي شود (تراپمن و مورنينگ استار، 1989).
مفهوم خودکارآمدی برای اولین بار توسط بندورا مطرح شده است وی خودکارآمدی را چنین تعریف می کند: اعتقاد فرد به اینکه می تواند رفتاری را که برای پیامد مطلوب مورد نیاز است به نحو موفقیت آمیزی انجام دهد. بندورا(1986) معتقد است خودکارآمدی می تواند بین کار آفرینان موفق و ناموفق تفکیک قائل شود چون افراد دارای خودکارآمدی بالا تمایل به پشتکار بیشتر دارند و چون قبول کسب و کار جدید پر از مشکلات است خود کارآمدی بالا ممکن است برای پیگیری کار ضروری باشد. کوئن و همکاران(2000) نشان داده اند که کارآفرینان خودکارآمدی بالاتری دارند.
ژاوو، اسکات، جرالد و هيلس17(2005) در مطالعهاي با عنوان نقش خودکارآمدي در رشد تمايلات کارآفريني دانشجويان نشان دادند خودکارآمدي در رشد تمايلات دانشجويان براي کارآفريني و گرايش به کارآفريني تاثير مثبت دارد. به عبارت ديگر اثرات يادگيري، تجربه هاي قبلي و خطر پذيري در تمايلات کارآفريني به وسيله خودکارآمدي آن ها قابل تبيين است. هميلسکي، کوربت و اندرو18(2007) در پژوهشي نشان دادند که کساني که خودکارآمدي کارآفرينانه بالايي داشتند رفتارهاي ابداع گرانه آنها ارتباط مثبتي با عملکرد مخاطره آميز و افزايش عملکرد آنها داشت. مارکمن و بارون19(2003) در پژوهشي نشاندادند که کارآفرينان به علت دارا بودن بعضي از ويژگي هاي شخصيتي مانند خودکارآمدي، توانايي درک فرصتها، پشتکار، سرمايه اجتماعي و انساني و مهارتهاي اجتماعي، احتمال موفقيت بيشتر و عملکرد بهتر و بهره وري بيشتري خواهند داشت.
پنجمین و ششمین متغیر پیش بینی کننده کارآفرینی عزت نفس و خودشکوفایی می باشد. روزنبرگ (1979) عزت نفس را عبارت از "احساس خود ارزشمندي20 وحرمت نفس21" مي داند. با توجه به اين تعاريف مي توان گفت مجموع ارزيابيهاي هر فرد از خودش، عزت نفس او را تشکيل ميدهد. پالمر22 (1987) کار آفرينان را افرادي مبتکر و متکي به نفس مي داند. وي معتقد است ثروت از طريق افراد با جرأت ايجاد مي شود که هيچ کس انتظار آن را ندارد. همچنين، سالازار و همکاران معتقدند کار آفرينان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند(نطّاق، 1380). هرمزي نژاد، شهني و نجاريان(1379) در پژوهشي بر روي نمونه اي از دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز نشان دادند که بين عزت نفس و ابراز وجود رابطه مثبت وجود دارد و اين ويژگي با برخي از ويژگي هاي کارآفرينان مانند جسارت و عدم محافظه کاري که به وسيله( شالن برگر،1968؛ به نقل از پوردارياني،1380) مطرح شده است همخواني دارد. بيکر(2003) معتقد است که کارآفرينان از عزت نفس، انگيزه، انرژي و تعهد زيادي برخوردارند(پرداختچي و شفيع زاده، 1385).
مزلو بالاترين سطح نيازها را نياز به خودشکوفايي ميداند. در اين سطح فرد به جستجوي چگونگي تحقق عميق ترين استعدادهاي خود است. آنچه بشر مي تواند باشد بايد باشد. او بايد با طبيعت خود برخوردي راستين داشته باشد. خودشکوفايي23 يعني استعداد بالقوه اي که در نهاد هر انساني قرار گرفته است را به فعليت تبديل کردن.مازلو(1970)برخي از ويژگي هاي افراد خودشکوفا را برميشمرد که با ويزگي هاي افراد خلاق و همچنين ويژگي هاي افراد کارآفرين، همخواني دارند. ويزگي هايي مانند: 1- ناهمرنگي با ديگران2- داشتن درک درستي از واقعيت3- خود مختاري و استقلال. آنان براي پيشرفت خودشان و رشد مداوم به توانائيهاي بالقوه و منابع خودشان متکي هستند. تحقيقات مختلف که روي گروههاي سني مختلف انجام شده است، نشان مي دهند که بين خلاقيت و خود شکوفايي رابطه مثبت وجود دارد، يعني يکي از ويزگي هاي افراد خودشکوفا خلاقيت ميباشد. آنان ميتوانند کارهايي انجامدهند که بديع و نواست، ميتوانند ترکيب جديدي از عناصر را به وجود آورند(ايسمن،24ديکسون 25و پيکوسکي،26 1993، به نقل از ميهن دوست1379). براين اساس مي توان رابطه بين خلاقيت و کارآفريني را توجيه کرد.
روش شناسی تحقيق
اين پژوهش از نوع تحقيق همبستگي است. متغير کارآفريني در اين تحقيق به عنوان متغير ملاک محسوب ميشود و انگيزه پيشرفت، نوآوري، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی به عنوان متغيرهاي پيش بين هستند.
جامعه آماري، حجم نمونه و روش نمونه گيري: جامعه آماري در اين پژوهش شامل كليه دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحدکازرون بودند كه در سال تحصيلي 92-91 در مقطع كارشناسي به تحصيل اشتغال دارند)8000N=) و 100 واحد درسي يا بيشتر گذرانده اند. نمونه اين پژوهش شامل 400 دانشجوي مقطع كارشناسي سالهاي 92-91 بود كه در دانشكده هاي مختلف دانشگاه آزاد اسلامي واحد کازرون به تحصيل اشتغال داشتند و شامل 200 نفر دانشجوي مونث و 200 نفر دانشجوي مذکر بودند که به روش نمونه گيري خوشهاي از بين کليه دانشجويان انتخاب شدند.
براي جمعآوري اطلاعات از چهار ابزار زير استفاده شد:
1- آزمون جهتگيري كارآفريني: آزمون جامع کارآفريني توسط صمد آقايي (1378) ساخته شده است که داراي 54 ماده ميباشد و براي هر يک از ويژگي هاي شخصيتي نمرات جداگانه اي ارائه ميدهد. پايايي اين آزمون با روش پايايي بازآزمايي برابر با 58/0 و همساني دروني آن نيز با روش آلفاي کرونباخ برابر با 80/0a= بود. آزمودني بايد براي هر سئوال يكي از جوابهاي "كاملاً موافقم» و «كاملاً مخالفم"را علامت بزند. اگر به هر دليلي، آزمودني با جملهي آزمون نه کاملاً موافق و نه کاملاً مخالف هست، بايد سعي کند مشخص نمايد که بيشتر با آن موافق هست يا مخالف و آن گاه پاسخ مناسب را مشخص نمايد.
2- پرسشنامه انگيزه پيشرفت گيزلي: اين مقياس از پرسشنامه توصيف خود گيزلي(1971)استخراج شده است. اين مقياس از 16ماده تشکيل شده است. در 16 ماده موجود در پرسشنامه، 8 صفت مشخصه وجود دارند. اين صفات در پرسشنامه آمده اند زيرا معمولاً در بين کارآفرينان و افراد داراي انگيزه مشاهده شدهاند. حداقل امتياز 8 امتياز و حداکثر امتياز 21 امتياز يا بيشتر است. ضريب اعتبار وپايايي اين آزمون به ترتيب74/0 و 63/0 گزارش شده است.
3- پرسشنامه شخصيتي جکسون: اين پرسشنامه توسط داگلاس جکسون در سال 1994 تهيه شده است. اين پرسشنامه شخصيتي نسخهي تجديد نظر شدهي پرسشنامه شخصيتي اصلي است. اين پر سشنامه شامل 300 جمله است که به صورت درست يا غلط پاسخ داده ميشود. اين پرسشنامه در حوزههاي روان شناسي مشاوره، باليني، تربيتي، تجاري، صنعتي، ودولتي کار برد دارد. وداراي 15 مقياس است که در 5 مقوله تحليلي، هيجان برون گرايي، قابليت اعتماد و فر صت طلبانه تدوين شده است. در اين تحقيق فقط از مقياس نوآوري آن استفاده شده است که 20 ماده دارد و به صورت بلي و خير پاسخ داده مي شود. پايايي آن بالاتر از70/0گزارش شده است.
4- پرسشنامه تحمل ابهام: اين مقياس توسط ايومك لين27 و ديويدال(1993) ساخته شده است و 22 ماده دارد. آزمودني به هر يك از سئوالات به صورت يك مقياس 5 درجهاي «كاملاً موافق» تا «كاملاً مخالف» پاسخ ميدهد. اين مقياس براساس تعريفهاي تجديد نظر شده مشخصههاي ابهام و واكنشهاي فردي نسبت به درك آنان طراحي گرديده و اعتبار و پايايي آن بالاتر از60/0گزارش شده است(باورصاد، 1377). اين مقياس چگونگي توسعه تركيبي و عملياتي انواع انگيزه چندگانه فردي در تحمل ابهام را شرح ميدهد. شيوه نمرهگذاري اين پرسشنامه به اينصورت خواهد بود كه به سئوالات 2، 3، 5، 6، 8، 9، 10، 13، 18 و 20 به هر مقياس به ترتيب از0 تا 4 نمره داده ميشود و به بقيه سئوالات برعكس نمره داده خواهد شد.
5- پرسشنامه خود كارآمدي:
اين پرسشنامه يك پرسشنامه مداد كاغذي است كه توسط شرر و آدامز(1983) تهيه شده است. اين مقياس 17 آيتم دارد. آزمودني به هر آيتم براساس يك مقياس پنج درجهاي («كاملاً مخالفم» تا «كاملاً موافقم») پاسخ ميدهد. ضرايب آلفاي كرونباخ و پايايي بازآزمايي اين مقياس به ترتيب 81/0 و 67/0 گزارش شده است. همچنين بين خود كارآمدي و اضطراب همبستگي 61/0 بدست آمده است(براتي و همكاران، 1375).
در اين پژوهش آلفاي كرونباخ اين مقياس 71/0 ميباشد. شيوه نمرهگذاري اين پرسشنامه به اينصورت خواهد بود كه در هر كدام از سئوالات 1، 3، 8، 9، 13 و 15، 1 تا 5 نمره داده خواهد شد و بقيه برعكس نمرهگذاري ميشوند.
6- مقياس عزت نفس روزنبرگ: اين آزمون از 10 آيتم تشكيل شده است و براي سنجش عزت نفس كلي استفاده ميشود(روزنبرگ، 1965). اين آزمون توسط موريس روزنبرگ در سال 1960 ساخته شده است. آزمودني بايد براي هر سئوال يكي از جوابهاي(كاملاً موافقم»، «موافقم»، «مخالفم» و «كاملاً مخالفم) را علامت بزند. ضريب پايايي بازآزمايي آن در فاصلة 82/0 تا 88/0 ميباشد وضريب آلفاي كرونباخ براي نمونههاي مختلف در فاصلة 77/0 تا 88/0 ميباشد. مطالعات جديد ضريب آلفاي كرونباخ اين آزمون را 78/0 نشان ميدهد(لورنزو، هرناندز و اولت28، 1998). ضريب همبستگي اين آزمون با آزمون عزت نفس آيزنگ61/0 گزارش شده است(ابوالقاسمي و نریمانی، 1383).
7 - مقياس خودشكوفايي:
مقياس خودشكوفايي توسط بچساز(1987) ساخته شده است. اين مقياس ويژگيهاي عمومي خود شكوفايي را ميسنجد. مقياس خود شكوفايي داراي 12 ماده است كه هر آزمودني به اين آيتم ها بهصورت هرگز(0)، به ندرت(1)، گاهي(2)، اغلب(3) و هميشه(4) )پاسخ ميدهد. دامنه نمرات آزمودني در اين مقياس بين صفر و 48 متغير خواهد بود. ضريب آلفاي كرونباخ و ضريب پايايي بازآزمايي اين مقياس به ترتيب 89/0 و 73/0 گزارش شده است. ضريب همبستگي اين مقياس با خرده مقياس خود شكوفايي با پرسشنامه نيازهاي مزلو 64/0 است(01/0P <). اين مقياس در ايران توسط دكتر نجاريان(1374) اعتباريابي شده است.
روش گرد آوري اطلاعات در این مطالعه به این صورت بود که بعد از تهيه فهرست اسامي دانشجويان و انتخاب آنها، ابتدا هدف تحقيق براي آزمودني ها بيان شد وسپس آزمونهاي پژوهش در اختيارآنها قرارداده شد و از آنها خواسته شد نظر خود را با دقت بيان کنند. اطلاعات بصورت گروهي و در محل تحصيل دانشجويان جمعآوري شد سپس داده هاي بدست آمده با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چند متغيري با شيوه گام به گام مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
نتايج
آزمودني هاي اين پژوهش 400 دانشجوي دختر وپسر دانشگاه آزاد اسلامي واحد کازرون بودند که از دانشکده هاي مختلف اين دانشگاه انتخاب شده بودند و همگي دانشجوياني بودند که در ترم هاي 8و7 مقطع کارشناسي تحصيل مي کردند و اکثر آنها در سنين بين 28-20 سال بودند. از پايگاه اجتماعي متوسطي برخوردار بودند و از خانوادهايي با چندين فرزند بودند که بيشتر آنها فرزند مياني خانواده بودند و والدين آنها داراي تحصيلات متوسطي بودند که بيشتر در مشاغل آزاد مشغول به کار بودند و درآمد متوسطي داشتند.
جدول شماره1- ميانگين و انحراف معيار متغيرهاي شخصيتي در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه
متغير | پسر | دختر | كل | |||
| SD |
| SD |
| SD | |
انگیزه پیشرفت | 07/47 | 98/6 | 26/48 | 61/4 | 31/47 | 57/6 |
تحمل ابهام | 13/47 | 26/6 | 00/48 | 65/3 | 31/47 | 82/5 |
عزت نفس | 23/7 | 26/2 | 57/7 | 44/2 | 30/7 | 30/2 |
خودشکوفايي | 80/44 | 32/7 | 93/46 | 51/4 | 24/45 | 88/6 |
خودکارآمدي | 83/31 | 39/11 | 00/32 | 48/4 | 87/31 | 33/10 |
نوآوري | 09/12 | 76/3 | 50/12 | 85/2 | 17/12 | 59/3 |
جدول شماره 1 ميانگين و انحراف معيار متغيرهاي شخصيتي در مديران واحدهاي توليدي خصوصي را نشان ميدهد. همانطور كه مشاهده ميشود ميانگين (وانحراف معيار) نمرههايانگیزه پیشرفت31/47(57/6)، تحملابهام31/47(82/5)، عزتنفس30/7(30/2)، خودشکوفايي24/45(88/6)، خودکارآمدي 87/31(33/10)، و نوآوري 17/12(59/3) است.
جدول شماره 2- ميانگين و انحراف معيار كارآفريني در دانشجویان دانشگاه
متغير | پسر | دختر | كل | |||
| SD |
| SD |
| SD | |
كارآفريني | 79/30 | 15/6 | 61/32 | 05/5 | 17/31 | 98/5 |
جدول شماره2 ميانگين و انحراف معيارجهتگيري كارآفريني را نشان ميدهد. همانطور كه مشاهده ميشود ميانگين (وانحراف معيار) جهتگيري كارآفريني در دانشجویان 17/31(98/5) است.
جدول شماره 3- ضريب همبستگي متغيرهاي شخصيتي با جهتگيري كارآفريني در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه
متغير | كارآفريني | ||
پسر | دختر | كل | |
انگیزهپیشرفت | **39/0 | **45/0 | **40/0 |
تحمل ابهام | 12/0 | 13/0 | *13/0 |
عزت نفس | **30/0 | 03/0- | **24/0 |
خودشكوفايي | **22/0 | 06/0 | **21/0 |
خودكارآمدي | 13/0 | *21/0 | *13/0 |
نوآوري | **42/0 | *22/0 | ***40/0 |
0001/0P < 01/0P < ** 05/0** P <
براي بررسي ارتباط بين متغيرهاي شخصيتي وجهتگيري كارآفريني از آزمون ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد. همانطور كه در جدول شماره 3 مشاهده ميشود متغيرهاي انگیزه پیشرفت (40/0=r)، تحمل ابهام (13/0=r)، عزتنفس (24/0=r)، خودشكوفايي (21/0=r)، خودكارآمدي (13/0=r) و نوآوري(40/0=r) با جهتگيري كارآفريني رابطه مثبت معنيداري دارند(01/0P <).
براي تعيين تأثير هر يك از متغيرهاي شخصيتي بر واريانس جهت گيري كارآفريني، متغيرهاي شخصيتي به عنوان متغيرهاي پيشبين و كارآفريني، به عنوان متغير ملاك در معادله رگرسيون تحليل شدند. در جدول شماره 4 ميزان F مشاهده شده معنيدار است(001/0P <) و حدود 28 درصد واريانس مربوط به كارآفريني توسط متغيرهاي شخصيتي تبيين ميشود. ضريب رگرسيون متغيرهاي پيشبين نشان ميدهند كه از ميان متغيرهاي شخصيتي، انگیزه پیشرفت، عزت نفس و نوآوري ميتوانند واريانس جهتگيري كارآفريني را به صورت معنيداري تبيين كنند. ضريب تأثيرانگیزه پیشرفت (367/0=B)، عزت نفس(386/0= B) و نوآوري(494/0= B) با توجه به آماره t نشان ميدهند كه ميتوانند با اطمينان 99 درصد تغييرات مربوط به جهتگيري كارآفريني را در دانشجویان دانشگاه پيشبيني كنند.
[1] 1- entrepreneurshipfi
[2] 2- Cantillion
[3] 3-kilby
[4] 4-Schumpeter
[5] 1-Mill
[6] 2 - Sexton & Bowman
[7] 3- Miner & smith
[8] 3 - Johnson
[9] - Shavar & Sccott
[10] - Pillips
[11] 1-Shaver, Williams & Scot
[12] - Mueller & Thomas
[13] - Ireland & Webb
[14] - Toner, Ronald & Tomkins
[15] -ambiguity tolerance
[16] Lampkin & Ordogan-
[17] -Zhao, Scott, Jerald & hills
[18] - Hmieleski, Corbett & Andrew
[19] - Markman & Baron
[20] feeling of selfworth-
[21] self-respect-
[22] 7- Palmer
[23] self actualization theory -
[24] Eiseman-
[25] Dixon-
[26] Piechowski -
[27] Lin & Davidal-
[28] 1- Lorenzo, Hernandez & Ouellette
متغيرهاي پيشبين | شاخص | SS | df | MS | F (P) | R | R2 | SE | B | Beta | t (P) |
انگیزه پیشرفت | رگرسيون | 09/1560 | 1 | 09/1560 | 85/51 001/0<) | 403/0 | 162/0 | 051/0 | 367/0 | 403/0 | 20/7 (001/0<) |
باقيمانده | 04/8063 | 268 | 08/30 | ||||||||
تحمل ابهام | رگرسيون | 15/1602 | 2 | 07/801 | 66/26 (001/0<) | 408/0 | 166/0 | 058/0 | 069/0 | 067/0 | 183/1 (23/0) |
باقيمانده | 98/8020 | 267 | 04/30 | ||||||||
عزت نفس | رگرسيون | 63/1799 | 3 | 87/599 | 39/20 (001/0<) | 432/0 | 187/0 | 149/0 | 386/0 | 148/0 | 59/2 (01/0) |
باقيمانده | 50/7823 | 266 | 41/29 | ||||||||
خودشكوفايي | رگرسيون | 86/1799 | 4 | 96/449 | 24/15 (001/0<) | 4320 | 187/0 | 057/0 | 005/0 | 006/0 | 088/0 (93/0) |
باقيمانده | 27/7823 | 265 | 52/29 | ||||||||
خودكارآمدي | رگرسيون | 01/1856 | 5 | 20/371 | 61/12 (001/0<) | 439/0 | 193/0 | 033/0 | 046/0 | 079/0 | 381/1 (16/0) |
باقيمانده | 12/7767 | 264 | 42/29 | ||||||||
نوآوري | رگرسيون | 24/2655 | 7 | 32/379 | 26/14 (001/0<) | 525/0 | 276/0 | 096/0 | 494/0 | 296/0 | 155/5 (001/0<) |
باقيمانده | 89/6967 | 262 | 59/26 |
بحث و نتيجه گيري
اين فرض كه بين انگيزه پيشرفت و كارآفريني در دانشجويان دانشگاه رابطه مثبت وجود دارد، مورد تاييد قرار گرفت. نتايج به دست آمده از اين پژوهش با تحقيقات ديگر(براي مثال مک کللند، 1965؛ سكستون و باومن، 1983؛ اسميت و ماينر، 1984؛ جانسون، 1990؛ شاور و اسكات،1991؛ فيليپس، 1998) همسويي دارد. طبق اين يافته انگيزه پيشرفت در افرادي که فعاليت هاي اقتصادي خود را آغاز مي کنند بالاتر است. انگيزه پيشرفت در افرادي وجود دارد که در فعاليت هاي کارآفرينانه موفق هستند. در واقع اين انگيزه افراد را براي کارآفريني تحريک مي کندو کارآفرينان آينده نگري که شرکت هاي جديد تاسيس کرده باشند را نيز به سوي رشد هدايت مي نمايد. مک کللند(1965) معتقد است که انگيزه پيشرفت، انگيزه اصلي توسعه اقتصادي کشورها بوده و در تصميم گيري فرد براي کارآفرين شدن تاثير به سزايي دارد.
اين فرض كه بين نوآوري با كارآفريني در دانشجويان دانشگاه رابطه مثبت وجود دارد، مورد تاييد قرار گرفت. نتايج به دست آمده از اين پژوهش ضمن تأييد نتايج تحقيقات انجام شده توسط ديگر پژوهشگران (براي مثال سولومن، 1989؛ ريسال، 1992؛ دراكر، 1985؛ فري، 1993؛ هورنادي و ابود، 1971؛ هورنادي، 1982؛ هال و همکاران، 1980؛ شاور و همکاران، 1990 و جنينگز و همکاران، 1994) حاكي از اين است كه هرچه خلاقيت و نوآوري دانشجويان بيشتر باشد تمايلات كارآفريني آنان بيشتر است. در تبيين اين يافتهها ميتوان گفت كه بين ويژگيهاي افراد خلاق و نوآور با کارآفريني آنها همپوشي وجود دارد. به نحوي كه برخي از پژوهشگران كارآفريني را مطابق با خلاقيت و نوآوري تصور ميكنند. مثلاً شومپيتز(1934) ملاك و اساس كارآفريني را خلاقيت و نوآوري ميداند، به نظر وي تعادل پويا از طريق نوآوري و كارآفريني ايجاد ميشود. همچنين دراكر(1985) معتقد است كارآفريني بدون خلاقيت و نوآوري حاصلي ندارد. بدليل اينكه كارآفرينان كارهايي را انجام ميدهند و يا خدماتي را ارائه ميدهند كه قبل از آنان توسط ديگران ارائه نشده است، كارآفرينان تمامي جوانب امور را براي حل مشكلات در نظر ميگيرند و به تناسب مشكلات را طبقهبندي ميكنند. از آنجايي كه راه حلها فقط براي موارد در نظر گرفته شده قابل اجرا ميباشند، كارآفرينان هميشه در جستجوي راهحلهاي جايگزين هستند(نطاق، 1380). موضوع کارآفريني هميشه با خلاقيت و نوآوري عجين بوده است. به نحوي که سولومن (1989) و ريسال (1992) معتقدند که خلاقيت و کارآفريني لازم و ملزوم يکديگرند. نوآوري و خلاقيت از اجزاي جدا ناشدني کارآفريني مي باشند و به گفته دراکر(1985) وجود نوآوري در کارآفريني به قدري ضروري است که مي توان ادعا نمود کار آفريني بدون آن وجود ندارد و خلاقيت نيز بدون نو آوري نتيجه اي را حاصل نمي نمايد (فري، 1993).
اين فرض كه بين تحمل ابهام و جهت گيري كارآفريني در دانشجويان دانشگاه رابطه مثبت وجود دارد، مورد تاييد قرار گرفت. نتايج به دست آمده از اين پژوهش ضمن تأييد تحقيقات ديگر (براي مثال جنينگر، 1994؛ تراپمن و مورنينگ استار، 1989؛ لامپكين و اردوگان، 2000) حاكي از اين است كه كارآفرينان به مراتب قدرت تحمل ابهام بالاتری دارند. سر و كار داشتن با ابهام و عدم قطعيت از ويژگيهاي مهّم كارآفرين است (مرديث و نلسون، ترجمه نبي ئيان، 1378). به نظر ميرسد کارآفرينان به مراتب بيشتر از افراد ديگر تحمل ابهام را داشته باشند. در واقع كساني كه تحمّل ابهامشان زياد است معمولاً درك پيچيدهاي دارند. آنان به اطلاعات بيشتر توجه كرده، اشارات را تعبير و تفسير مينمايند و در سبكشناختيشان ادراكي خواهد بود. بررسيها حاكي از آن است كه افراد داراي پيچيدگي شناختي و تحمّل بالاي ابهام اطلاعات را بهتر منتقل كرده و نسبت به ويژگيهاي دروني ديگران (بخصوص در حين ارزيابي عملكرد در محيط كار) حساس هستند، همچنين در مواجهه با شرايط ابهام رفتاري انعطافي و تطابقي دارند. بررسيها حاكي از آن است كه افراد داراي پيچيدگي شناختي و تحمّل بالاي ابهام اطلاعات را بهتر منتقل كرده و نسبت به ويژگيهاي دروني ديگران (بخصوص در حين ارزيابي عملكرد در محيط كار) حساس هستند.
اين فرض كه بين خودكارآمدي و جهتگيري كارآفريني در دانشجویان دانشگاه رابطه مثبت وجود دارد، مورد تاييد قرار گرفت. نتايج به دست آمده از اين پژوهش ضمن تأييد نتايج تحقيقات انجام شده توسط ديگر پژوهشگران(براي مثال كوئن و همكاران، 2000؛ كوئن و همکاران،2001؛ ژاوو و همکاران، 2005؛ هميلسکي و همکاران، 2007؛ و شكركن و برومندنسب، 1379) حاكي از اين است كه خودكارآمدي تأثيري مثبت معناداري در بروز كارآفريني دارد. خودکارآمدي به عنوان يک راهبرد شناختي معتبر مي تواند کارآفرينان فني وغيرکارآفرينان را از هم جدا نمايد. چن وهمکاران (1998) نشان دادند که خودکارآمدي تاثيري مثبت معنيداري در احتمال بروز کار آفريني دارد.
اين فرض كه بين عزت نفس و كارآفريني در دانشجویان دانشگاه رابطه مثبت وجود دارد، مورد تاييد قرار گرفت. نتايج به دست آمده از اين پژوهش ضمن تأييد تحقيقات ديگر(براي مثال ديويدز، 1963؛ هورنادي و يانكر، 1971؛ تيمونز، 1971؛ چن و همكاران، 1998؛ بارون و ماركمن، 1999؛ كوين و همكاران، 2001؛ فردريچ و ويسر،2006) حاكي از اين است كه هر چه عزت نفس دانشجویان دانشگاه بالاتر باشد جهتگيري كارآفريني در آنها بيشتر است.در تبیین این یافته می توان گفت که این یافته با نظریه خود هماهنگی(کورمن، 1977، ترجمه شکرکن، 1370) مطابقت دارند. بر اساس این نظریه افرادي كه خود را بسيار شايسته ميدانند به احتمال بيشتر در انجام وظايف موفق ميشوند تا كساني كه شايستگي اندكي براي وظيفه يا شغل در دست انجام دارند. زيرا افراد به گونهاي عمل كنند كه با شناختهايي كه از خود دارند، هماهنگ باشد.
اين فرض كه بين خودشكوفايي و جهتگيري كارآفريني در دانشجویان دانشگاه رابطه مثبت وجود دارد، مورد تاييد قرار گرفت. نتايج به دست آمده از اين پژوهش ضمن تأييد نتايج تحقيقات انجام شده توسط ديگر پژوهشگران (براي مثال ايسمن، ،ديکسون و پيکوسکي، 1993؛ ري و تورپين، 2002) حاكي از اين است كه خودشکوفايي تأثيري مثبت معنيداري در بروز كارآفريني دارد. تحقيقات مختلف نشان مي دهند که بين خلاقيت و خودشکوفايي رابطه مثبت وجود دارد، به عبارت ديگر، يکي از ويژگيهاي افراد خودشکوفا خلاقيت ميباشد. آنان ميتوانند کارهايي انجام دهند که بديع و نو هست و ميتوانند ترکيب جديدي از عناصر را به وجود آورند( ايسمن،1993). براين اساس مي توان رابطه بين خودشکوفايي و کارآفريني را توجيه کرد.
اين فرض که متغيرهاي انگيزه پيشرفت، نوآوري، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی باکارآفريني دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحدکازرون رابطه چند گانه دارند مورد تاييد قرار گرفت. ضريب رگرسيون متغيرهاي پيشبين نشان ميدهند كه از ميان ويژگي هاي روانشناختي، انگیزه پیشرفت، عزت نفس و نوآوري ميتوانند واريانس کارآفريني را به صورت معنيداري تبيين كنند. نتايج به دست آمده از اين پژوهش ضمن تأييد نتايج تحقيقات انجام شده توسط پژوهشگران ديگر براي مثال( برومند نسب، نجاريان و شکرکن، 1381) حاکي از اين است که اين متغيرها تاثير مثبت معناداري در بروز کارآفريني دارند. به طور کلي يافته هاي اين پزوهش نشان دهنده ارتباط ويزگي هاي روانشناختي(انگيزه پيشرفت، نوآوري، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی) با کارآفريني است.
منابع
· ابوالقاسمي، عباس و نريماني، محمد( 1383). آزمونهاي روانشناختي، اردبيل، باغ رضوان.
· احمدپور دارياني، م.،1380. كار آفريني: تعاريف، نظريا ت، الگوها، تهران، چاپ اول، انتشارات پردیس.
· براتي بختياري، س.، 1375. بررسي رابطه ساده و چندگانه متغيرهاي خودکارآمدي، عزت نفس و خودپايي و عملکرد تحصيلي در دانش آموزان سال سوم نظام جديد متوسطه شهرستان اهواز. پايان نامه کارشناسي ارشد.
· پرداختچي، م.ج.، شفيع زاده،ح.، 1385. درآمدي بر كارآفريني سازماني، تهران، چاپ اول، ص، 29.
· سالازار، ام. اس.، تيونگ-اكو، اي.، ودياز، پي.، مقدمه اي بركارافريني، ترجمه: سيامک نطاق.،1380. سازمان ملي بهروري ايران، تهران، چاپ دوم، انتشارات كوهسار.
· شكركن، ح.، برومند نسب، م.، 1382. بررسي روابط ساده و چندگانه پيشايندهاي مربوط با كارآفريني و روابط اين متغير با عملكرد تحصيلي و فعاليتهاي غير آموزشي دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز، دومين گنگره انجمن روانشناسي ايران.
· شهني ييلاق، م.،1381. كار آفريني، مقاله ارائه شده در سمينار: پيش آيند هاي مهم روانشناسي در كارآفريني، مركز كاراد دانشگاه شهيد چمران اهواز.
· صمد آقايي، ج.، 1378. سازمان هاي كارآ فرين، تهران، چاپ اول، انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي.
· كورمن، آ.، 1977.روان شناسي صنعتي و سازماني، ترجمه: حسين شكر كن،1370.تهران، چاپ اول، انتشارات رشد.
· ميهن دوست، ز، 1379. بررسي رابطه مسئوليتپذيري و منبع كنترل با خودشكوفايي و رابطه خودشكوفايي با خلاقيت در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز. پايان نامه كارشناسي ارشد روانشناسي تربيتي دانشگاه شهيد چمران اهواز.
· نبي ئيان، م. ص.، 1378. كارآفريني، موسسه كار و تامين اجتماعي.
· نجاریان، ب ،1374. بررسي پيشآيندهاي خطر پذيري در افراد كارآافرين، مقاله ارائه شده در سمينار: پيشآيندهاي مهم روان شناسي در كارآفريني، مركز كاراد دانشگاه شهيد چمران اهواز.
· هرمزي نژاد، م.، شهني ييلاق، م.، نجاريان، ب.، 1379. رابطه ساده و چند گانه ي متغيرهاي عزت نفس، اضطراب اجتماعي و كمال گرايي با ابراز وجود دانشجويان شهيد چمران اهواز، مجلهي علوم تربيتي و روان شناسي دا نشگاه شهيد چمران اهواز، ج، 2، ش3و4، ص، 29-50.
· Bandura, A., 1986. Social Foundations of Thought and Action. Englewood Cliffs , N.J: Prentice - Hall.
· Chen, C.C., Greene, P.G., Crick, A. 1998. Does entrepreneurial Self-efficacy distinguish entrepreneurs from managers? Journal of Business Venturing, 13: 295-316.
· Drucker, P., 1985. The discipline of innovation .Harvard Business Review. May-June-67-72.
· Friedrich,CH.,Visser, K., 2006. Building Human Capital in Difficult Enviroments:An Empirical Stady of Entrepreneurship Education, Self-esteem, and Achievement in South Africa.vol15:171-187.
· Fry F., 1993. Entrepreneurship: A Planning Approach, Englewood Cliffs NJ: Prentic -Hall.
· Hansemark, O.V., 2003. Need for achievement, locus of control and the prediction of business start-ups: A Longitudinal study.
· Hmieleski, K.M., Andrew, C., Corbett, C., 2007. The contrasting interaction effects of improvisational behavior with entrepreneurial self-efficacy on new venture performance and entrepreneur work satisfaction.
· Hornaday, J., and Aboud, J., 1971. Characterics of successful entrepreneurs. Personnel Psychology 24: 141-153.
· Ireland, R.D., Webb, J. W., 2006. Strategic entrepreneurship: creating competitive advantage through streams of innovation. Mays Business School, 7783-4221.
· Jennings, R., Cox, C., Cooper, C. 1994. Business Elites, London: Routledge.
· Koen, P.A, Markman, G.D., Baron, R.A., Reilly, R., 2000. Cognition and personalities as predictors of resource attainment among corprate entrepreneurs. Frontiers of Entrepreneurship Research. Wellesly, M A: Babson College.
· Maini, P., Founder, C., Consultant, S., 2006. Medical Futures- Nurturing Entrepreneurship and Innovation in the Healthcare Sector. Medical Futures, 12: 171-192.
· Markman, G.D., Baron, R.A., 2003. Person- entrepreneurship fit:Why some people are more successful as entrepreneurs than others.
· Maslow, A.H., 1970. Motivation and Personalit (2th ed. ). New York: Viking.
· McClelland, D.C., 1961. The Achieving Socitty. Princeton, N.J: D.Van Nostrand.
· McClelland, D.C., 1965. Toward a theory of motive acquisition. American Psychologist, 20, 321 - 333.
· Miner, J,B., Smith, N.R., Bracker, J.S., 1994. Role of; entrepreneurial task motivation in the growth of technologically innovative firms, Journal of Applied Pcvchologv. 79, No.4. 627- 630.
· Mueller, S.L.,Thomas, S., 2002. Colture and entrepreneurial Anine Country study of locus of control and innovativeness. Florida International university, Miami, fl, USA.
· Palmer, M., 1987. The Application of Psychological Testing to Entreneurial Potential, In C., Baumback J., Mancusol (eds). Entrepreneurship an venture Management N.J: Prentice-Hall Inc.
· Pillis, E.G., 1998. What,s achievement got to do with it ? The role of national culture in the relationship between entrepreneurship and achievment motivation. Frontiers of Entrepreneurship Research , wellesleg , MA : Babson College.
· Rissal, R., 1992. A study of the characteristics of entrepreneurs in Indonesia. Disseration, George Washington University, Edd 1988 DAI-A 49. 06 P., 15. 6 Des., 1988.
· Rosenberg, M., 1979. Cognitive The Self. New York : Basic Books.
· Schere, R.F., Adams, J.S., Carley, S.S., Wiebe, F.A., 1983. Role model performance effects on development of entrepreneurial career perferenc. Entrepreneurship Theory and Practice, 13 (3). 53-71.
· Schumpeter, J.A., 1934. The Theory of Economic Development. Camlridge, Mass: Harvard University Press.
· Sexton, D.L., Bowman, N., 1984. The effects of preexisting psychological characteristics on new venture initiations. Paper presented at meeting of the Academy of Management, Boston, MA.
· Sexton, D.L., Bowman, N.B., 1983. Comparative entrepreneurship characteristics of Students: Preliminary results. In J.A., Hornaday, J.A., Timmons, and k.H., Vesper, eds., Frontiers of Entrepreneurship Research. Wellesley, MA: Babson center For Entrepreneurial Studies, PP. 213-232.
· Shaver, K.G., Scott, L.R., 1991. Person, process, choice: The psychology of new venture creation. Entrepreneurship Theory and Practice, 16( winter): 23-45.Social Philosophy: London : John W., Parker.
· Toner, M., Ronald, G., Tompkinz, M.D.,2008. Invention, innovation, entreprenurship in academic medical centers. Surgical Services and Center for Engineering in Medicaine, Massachusetts General, 22: 1481-1732.
· Zhao, H., Scott, E.S., Gerald,E., Hills, E., 2005.The Mediating Role of Self-Efficacy in the Development of Entrepreneurial Intention, Department of Managerial Studies, University of Illinois at Chicago.