1 The poet's mission in the literary theory of Hakim Nezami Ganjavi
Subject Areas : Analysis of order texts
1 -
Keywords: The poet', s mission Nezami Ganjavikhamse literary theory,
Abstract :
Hakim Nezami Ganjavi is one of the thinkers who has a specific style and idea for his artistic and poetic activities. And clearly expresses his beliefs and convictions in any field. In today's hustle and bustle of literary schools about the mission of poetry, the poet pays close attention to a literary perspective such as Nezami. And expresses the precise thoughts of a classical and ideological poet, as an intellectual and philosophical structure alongside the early and late literary schools, and shows the position of the content of the word and the mission of the orator in a particular period. Our task in this research is to extract and compile Hakim Ganjeh's view on the poet's mission, within the intellectual framework of Ganjavi and his temporal and spatial realm. Examining the direct and sometimes indirect allusions of the poet through his works throughout Khamseh and Divan, showed well that he has a great mission for the heavenly essence of poetry, which prevents the poet from absurdity, linguistic style and nonsense. . He considers the most important missions of the poet to be hope, happiness, religiosity, knowledge, honor of speech, spreading wisdom, cultivating religion and praising God, and explains the importance of each in his own style and manner.
1. قرآن مجید#
2. اخروی، مهدی. (1375). باورها و آرمان های فکری حکیم نظامی گنجوی. پایان نامه ی کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاداسلامی واحد بیرجند.#
3. اسماعیلی ، زیبا .(1395) . بررسی زبان شعری نظامی از منظر نقد فرمالیستی . پایان نامه دکتری . دانشگاه تهران#
4. ایگلتون،تری .(1380). پیش درآمدی بر نظریه ی ادبی.ترجمه ی عباس مخبر. ویرایش دوم.تهران:نشر مرکز#
5. برتلس،یوهان ادواردویچ .(1355).نظامی شاعر بزرگ آذربایجان.ترجمه ی حسین محمدزاده صدیق.تهران:انتشارات پیوند#
6. برزآبادی فراهانی، مجتبی. (1378). زندگی نظامی (بزرگترین شاعر داستان سرای پارسی گوی). تهران : انتشارات فردوس#
7. پورجوادی، نصرالله .(1374). شعر و شرع . تهران : انتشارات امیر کبیر#
8. تنباکویی، مریم .(1393).نظامی گنجوی قصاید و غزلیات . قم : ملورین#
9. ثروت، منصور. (1370). گنجینه ی حکمت در آثار نظامی. تهران: انتشارات امیرکبیر.#
10. ثروتیان، بهروز. (1388). هنر و اندیشه ی نظامی. تهران: انتشارات همشهری.
11. ..................... .( 1385). آینه ی غیب نظامی گنجوی در مخزن الاسرار . تهران :نشر سبزان.#
12. ................... . (1389). شرح مخزن الاسرار. تهران: انتشارات مهتاب.#
13. ................. .(1383 ).«دل محوری در باغ عرفان نظامی گنجوی» .در آینه میراث .ش25 . تابستان .صص7-21 .#
14. حمیدیان، سعید .(1373). آرمانشهر زیبایی . تهران : نشر قطره#
15. دیچز،دیوید .(1366).شیوه های نقد ادبی .ترجمه غلامحسین یوسفی ومحمد تقی صدقیانی .تهران:انتشارات محمد علی علمی.#
16. رادفر، ابوالقاسم.(1371).کتاب شناسی نظامی .تهران:مطالعات و تحقیقات فرهنگی.#
17. زرشناس، شهریار .(1386). پیش درآمدی بر رویکردها و مکتب های ادبی .تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی#
18. زرین کوب، عبدالحسین. (1356). شعر بی دروغ شعر بی نقاب . تهران : انتشارات جاویدان#
19. ـــــــــــــــــــــــ .(1372). پیرگنجه در جستجوی ناکجاآباد. تهران: انتشارات سخن.#
20. زنجانی ،برات .(1377).صورخیال در خمسه ی نظامی .تهران: انتشارات امیرکبیر.#
21. زنجانی ، برات . (1372). احوال و آثار و شرح مخزن الاسرار نظامی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.#
22. شهابی ،علی اکبر.( 1337). .نظامی شاعر داستان سرا.تهران: انتشارات کتابخانه ی ابن سینا.#
23. صفا، ذبیح الله.(1373).تاریخ ادبیات در ایران . تهران: انتشارات فردوس#
24. گابریل گرو، لئون و صالحی، پروانه .(1372). «نقد و شهود شاعرانه» درادبیات و زبان ها .ش2 اردیبهشت. صص62-65#
25. مبارز،ع و دیگران.(1360). زندگی و اندیشه ی نظامی.ترجمه حسین محمدزاده صدیق.تهران : انتشارات توس.#
26. مقدس،روح الله .(1393).بازتاب قرآن در پنج گنج نظامی. تهران .نشر تاویل#
27. مقصودی، حسن .(1379) . «نظامی گنجوی و منزلت شعر» در کیهان فرهنگی .ش 173 .اسفند . صص33-35#
28. نظامی گنجوی ، الیاس بن یوسف .(1372).کلیات خمسه ی نظامی . مطابق نسخه ی وحید دستگردی. به اهتمام پرویز بابایی. تهران :نگاه#
29. ولک ،رنه و دیگران.(1370). چشم اندازی از ادبیات و هنر .ترجمه ی غلامحسین یوسفی و محمد تقی صدقیانی .تهران: انتشارات معین.#
30. هدر، دوبرو .(1389). ژانر . ترجمه فرزانه طاهری .تهران: نشر مرکز#
سال چهارم ، شماره 1،پیاپی 10 ،بهار 1400
ISSN : 2645-6478
1 رسالت شاعردر نظریه ادبی حکیم نظامی گنجوی
دکتر مهدی اخروی1
تاریخ دریافت :27/09/1399
تاریخ پذیرش نهایی : 8/12/1399
(از ص 106 تا ص 124 )
20.1001.1.26456478.1400.4.10.6.1
چکیده
حکیم نظامی گنجوی از اندیشه ورانی است که برای فعالیت های هنری و شعری خود سبک و ایده مشخصی دارد و به وضوح باورها و اعتقادات خود را در هر زمینه ای بیان می کند. در هیاهوی امروز مکاتب ادبی در مورد رسالت شعر و شاعر توجه به دیدگاه ادبایی مانند نظامی بسیار جذاب و راهنماست و افکار دقیق شاعری کلاسیک و صاحب ایده را، به عنوان یک ساختار فکری و فلسفی در کنار مکاتب ادبی متقدم و متاخر بیان می کند و جایگاه محتوای کلام و رسالت سخن و سخنور را در دوره ای خاص نشان می دهد. مسئله ما در این پژوهش استخراج و تدوین دیدگاه حکیم گنجه در خصوص رسالت شاعر، در چهارچوب فکری نظامی گنجوی و قلمرو زمانی و مکانی اوست. بررسی اشارات مستقیم و گاه غیر مستقیم شاعر از خلال آثارش در کل خمسه و دیوان ، به خوبی نشان داد که او برای گوهر آسمانی شعر و به ویژه صاحب این گوهر، رسالت عظیمی در نظر دارد که مانع از پوچ سرایی ، سبک زبانی و یاوه گویی شاعر می شود و مانع ستم سخنور بر سخن می گردد. او مهمترین رسالت های شاعر را امید بخشی ، شادی آفرینی، دین پروری ، معرفت ، آبرو داری از سخن، گسترش خردمندی ، پرورش دین و ستایش خداوندی می داند و به سبک و شیوه خود، اهمیت هریک را تبیین می کند.
کلید واژه ها : رسالت شاعر ، نطامی گنجوی ، خمسه ، نظریه ادبی
1) مقدمه
چهارچوب ذهنی که هر شاعر یا نویسنده هنگام خلق اثر ادبی پیش چشم دارد و برخاسته از مطالعات ، تاثیر پذیری ها و احیانا دریافت های شهودی او هستند، نظریه هنری او را شکل می دهد، این معیار ها ، در آفرینش های ادبی ، در حوزه صورت و معنی ، همواره مورد توجه شاعر هستند و فضای فکری و سبک ادبی او را سامان می دهند. مسئله این است که عموم شعرای پارسی گوی درمورد کم کیف توانایی ها و نظریات شعری خود سخن روشنی به میان نیاوردهاند و ما در مشرق زمین نظریه های ادبی مدونی، نظیر آنچه سیره ای مشهود دریونان باستان و ممالک غربی بوده؛ در دست نداریم.
البته در شاعرانی نظیر حکیم نظامی گنجوی، این قالب ذهنی در فضای شعری شاعر به خوبی نمایان است و گاه برای امکان دسترسی سریع تر مخاطب یا حتی تبلیغ و تایید شیوه شاعر، به صراحت بیان و تجویز می شود . حکیم نظامی به روشنی، آراء خود را در مورد جهان بینی و نظریه ادبی خود در خمسه بیان نموده که ما در فرصتی گسترده دامن، موارد عمده آن را با روش تحلیلی- توصیفی بررسی کرده ایم و در این مقال بخشی از آن تلاش گسترده را در مقوله رسالت شاعر از دیدگاه آن شاعر سخن شناس واکاوی می کنیم.(اخروی،1399: 5)
فرضیه قابل اثبات ما در این جست وجو این است که حکیم نظامی در حوزه های مختلف شعر و آفرینش ادبی از جمله مقوله مورد بحث ما؛ یعنی رسالت شاعر، دیدگاه مشخص و معینی دارد که به صورت پراکنده و درعین حال اجزایی از یک کل منسجم در آثار او مطرح شده است و با پی جویی و سامان دهی، چهره کلی آن بر ما نمایان خواهد شد که می تواند راهگشای محققین در بررسی آثار نظامی یا حتی هم عصران او باشد و البته نشان دهد که هرچند در ادبیات کهن فارسی، نظریه پردازی ادبی به صورت دانشی مستقل مرسوم نبوده است؛ اما شاعران توانمند فارسی گوی، به ویژه ارکان این هنر متعالی ، این ساختارها را به عنوان پیش فرض های آفرینش هنری خود در نظر داشته اند و لزومی در بیان مستقل آن ها ندیده اند هرچند که در مواجهه با آثار این بزرگان و هنگام نقد و تحلیل آن ها این معیارها همواره مورد نظر ناقدان و تحلیل گران ادبی بوده است.
هر چند، یوهان اردواردویچ برتلس (1355) در کتاب "نظامی شاعر بزرگ آذربایجان"، عبدالحسن زرین کوب (1383) در کتاب "پیر گنجه در جست وجوی ناکجاآباد" ، ع. مبازر و دیگران (1360) در کتاب "زندگی و ادیشه ی نظامی" ، برات زنجانی در کتاب "احوال و آثار و شرح مخزن الاسرار نظامی"، مجتبی برزآبادی (1378) در کتاب "زندگی نظامی بزرگترین شاعر داستان سرای پارسی گوی"، سعید حمیدیان در کتاب "آرمانشهر زیبایی" و بهروز ثروتیان(1388) در کتاب" هنر و اندیشه ی نظامی"؛ کوشیده اند ابعاد زندگی و اندیشه ی نظامی را بررسی کنند و سیر تفکر او را درک و ترسیم نمایند و کتاب ها و مقالات متعدد دیگری نیز در خصوص اندیشه و هنر شعری و جامعه شناسی شعر حکیم نظامی به نگارش در آمده اند و بخش هایی از ایده های خاص شاعر را بررسی کرده اند؛ اما هیچ کدام درهای منثور دریافته را انسجام سازمان یافته ای که چهار چوبی مدون را در ذهن خواننده ایجاد کند؛ نداده اند و این مجهول دقیقا همان چیزی است که ما در پی آن هستیم ؛ یعنی کیفیت و کمیت اشارات مستقیم و غیر مستقیم نظامی گنجوی در مورد رسالت شاعر در آثار او چگونه است ؟ به چه صورت قابل طبقه بندی است و در نهایت آیا این بن مایه ها، چهارچوب نظری مشخصی را تبیین می کند؟
در مورد رسالت اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی شعر و شاعر، صاحبان مکاتب و نظریه های ادبی، از قدیم تا جدید، ایده های متفاوت و گاه متناقضی را مطرح کرده اند. این مسئله که شعر به چه مفهومی حقیقی است؛ بسیاری از منتقدان پیشین را حیران کرده است. افلاطون شاعران را مورد حمله قرار داد که فقط تصویری ثانوی از حقیقت را به دست می دهند. ارسطو از شاعران دفاع کرد به این صورت که آنان، نوعی از احتمال را که از گزارش محض حقایق مورد نظر مورخ، مهم تر و پر معنی تر است؛ عرضه میدارند. سیدنی با اعتقاد به این که شاعر درباره ی هیچ چیز دروغ نمی گوید؛ وظیفه ی شاعر را فقط در این نمی دید که حقیقت واقعی را نقل کند؛ بلکه وظیفه ی او را تدارک نمونه های بارز و زنده ای برای هدایت به سلوک اخلاقی می دانست و شلی؛ شاعر را کسی میدید که با نمونه های جاودانهی چیزهایی که در ورای اهمیت است؛ تماس دارد.(دیچز،1366 : 206 )
آرنولد و ریچاردز، علاقه مند بودند که برای شعر نوعی معنی و نوعی فایده بیابند که آن را به وضوح از علم متمایز سازد و از هرگونه مسئولیت مستقیم در قبال حقیقت علمی رهایی بخشد. آرنولد معتقد بود، نوع بشر هر روز بیش از پیش، پی خواهد برد که ناگزیر است به شعر روی آورد تا شعر زندگی را برای ما تفسیر کند. ما را تسلی دهد و پشتیبانی کند. بدون شعر علم ما ناقص خواهد بود و شعر، جای آنچه را اکنون، در زمینه ی فلسفه بر ما می گذرد، خواهد گرفت.(همان : 208)
رئالیست ها، واقع گرایی در شعر را تا آن اندازه لازم می دانند که ادبیات را با زندگی پیوند دهد و این پیوند به شکلی منطقی و کارآمد، برای دست یابی به یک تأثیر اجتماعی به کار برده شود .بلینسکی، مهمترین منتقد ادبی روسیه در میانه ی قرن نوزدهم، معتقد بود: زندگی ذهنی فرد، هر اندازه هم غنی و پرمایه باشد اگر دل مشغولی دنیای بیرون؛ یعنی دنیای اجتماعی و انسانی را شامل نشود، باز هم زندگی ناقصی است . (هارلند ،1393 :143 )
بنابراین وجود شاعر روشنی بخش است او با مشعل فکر خود، حقیقت جاودانی را نورانی می کند. او حقیقت را با درخشش عجیبی برای روح انسان منور می سازد و با پرتو افکار خود شهر و صحرا، کاخ و کلبه، دشت ها و کوه ساران را، نور افشانی می کند .( هوگو ،1950 :853 به نقل از:مختاری، ۱۳۴۸ :627 )
به این ترتیب، رسالت شاعر، مفهومی وسیع، عمیق و متغیر است و هریک از شعرا به طریقی آن را مورد توجه قرار داده اند.کمتر شاعری است که رسالت خود را، منحصراَ در سرودن شعر بداند. او مسلماَ هدف و وظیفه ای نیز برای خود در نظر می گیرد و برای نیل به آن، زبان شعر را که رساترین ، گویا ترین، کامل ترین و مؤثر ترین زبان هاست ، اختیار می کند. چنان که در شعر ویکتور هوگو، عشق ،خانواده، فرزندان، میهن، بررسی مسائل مهم اجتماعی؛ رسالت اساسی و واقعی شاعر هستند و مکاتب ادبی و فلسفی امروز با درکی بالاتر و عمیق تر از همه ادوار قبل نسبت به شعر، با یقین در مورد کارکردهای فرا علمی ، ذهنی و معنوی شعر سخن می گویند.
مونتگمری بلجین معتقد است : هر هنرمند یا نویسنده ، نظریه یا فرضیه ای را درباره ی حیات اختیار میکند. تاثیر نوشتهی وی همواره در این است که خواننده را به قبول آن نظریه یا فرضیه اقناع کند. این گونه اقناع همیشه غیرمستقیم است؛ یعنی خواننده به معتقد شدن به چیزی سوق داده میشود. این تسلیم او تحت تاثیر نوعی هیپنوتیزم است. هنر عرضه داشتن، خواننده را مفتون می کند. (ولک،1370: 95)
گویا او در قامت یک منجی یا مصلح در زمانی خاص پا به میدان گذاشته و می کوشد رسالت خود را به بهترین شکل ممکن و به همان دقت و ضرورتی که عوامل ظهور او ایجاد کرده است یا هستی و آفرینش از او می خواهند؛ انجام دهد . این جا نام ها زیاد مهم نیست بلکه ضرورت هستی است که این مسئولیت را یک زمان بر دوش این هنرمند و زمانی بر عهده آن شاعر می گذارد.
در مشرق زمین به ویژه در ایران و خصوصا در دوره مورد بحث ما، شعر فارسی عموماَ، شعری مسئولیت پذیر و محتوا گراست. درست است که شاعران سبک آذربایجان به خصوص نظامی گنجوی، به زیبایی های ظاهری سخن بسیار بها میدهند، به گونه ای که برخی از محققین، نظامی را به تفکرات فرمالیستی نزدیک می بیند؛ اما واقعیت امر این است که در شعر نظامی، محتوا و هدف سرودن شعر، با همه اهمیتی که شاعر به فرم می دهد، جایگاه نخست را دارد. او برای شعرش مقدماتی در نظر میگیرد ، اهدافی ترسیم می کند و برای هنر شاعری خود وظیفه و رسالتی قائل است. ایده آل ها و اهدافی را در نظردارد که در سراسر خمسه و عوالم مختلف آن بی وقفه دنبال می شود.
ما در این جستار می کوشیم ،مهمترین مفاهیمی را که جزء رسالت های شعری نظامی به حساب می آیند و به طور مستقیم در آثارش به آنها اشاره کرده و درطول حیات هنریاش بر آن ها پای فشرده، از پشت نقاب رنگارنگ بیان هنری شاعر، بیرون بکشیم و دسته بندی شده تحت عنوانهای زیر عرضه کنیم.
2) امید دادن
بدون تردید وظیفه اصلی شاعران در همه روزگاران نظم بخشیدن به عناصر الهام در بیان بوده است. اگر زندگی را از میان برداشتن تضاد ها یا پشت سر گذاشتن آن ها بدانیم آن وقت شاعر تجربیاتی را که در بیان نمی گنجد با عبارات تقریباً ذهنی بیان می کند. (گابریل گرو، ۱۳۷۲: ۶۲)
علیار سفرلی ، نظامی شناس معروف می گوید: هر هنرمندی که در دنیا پیدا شده است زمان، هنر او را طلبیده است و نظامی را زمان طلب کرده بود که آرزوهای ملت ها را جامه عمل بپوشاند و بین ملت ها؛ همکاری، همدلی، همبستگی، تفاهم، دوستی و محبت به وجود آورد.( برزآبادی، ۱۳۷۸: ۱۹)
شاعر میتواند قهرمانان آرمانی را طوری جان دار و روشن نشان دهد که شخص تقلید از فضایل آنها را آرزو کند. او میتواند جهانی را عرضه کند که در آن فضیلت، همیشه پیروز میشود و رذیلت ها همواره کیفر می یابد. یا قادر است جهانی را ارائه دهد که در آن بدی و شر خواه پیروز یا مغلوب گردد؛ طوری زشت نمایانده می شود که خواننده در آینده همواره خواستار اجتناب از آن خواهد بود.( دیچز، 1346: 127)
توصیف های حکیم نظامی گنجوی از دنیایی که در آن زندگی می کند با همه مسائل و مشکلاتی که از سر گذرانده است، پیام هایی امید بخش دارد. جست و جوی پیوسته او برای ترسیم مدینه فاضله بشری، روح امید به آیندهای بهتر را همواره به مخاطب تزریق می کند و از این جهت سلف شایستهی جلال الدین مولوی به حساب میآید که در آشفته بازار آشوب ویرانگر مغول؛ چون نایی دم عشق و امید در جامعه می دمد. نظامی فضای آینده را همواره روشن تر از اکنونی که وجود دارد، ترسیم میکند و حتی در سنین کهنسالی این امید و نگاه مثبت را فراموش نمی کند:
بلی گرچه صد سال من بر کهن |
| نشد رونق تازگیم از سخن |
(نظامی، ۱۳۸۸ : 955)
داستان عیسی در مخزن الاسرار، بیان گر این توصیه ی شاعر است که: به دنیا و پدیده های آن که نگاه می کنی چشمی مثبت بین و امیدوار داشته باش، همانگونه که عیسی در برابر همه نقایصی که نظاره گران برجیفه ی سگ بر می شمردند و طعن و نیشخندی داشتند، توجه ها را به دندان های سالم و سفید سگ جلب نمود. ( نظامی، ۱۳۸۸: ۶۷)
در داستان پادشاه نومید و آمرزش یافتن او، نظامی می خواهد در همه گرفتاری ها و ناامیدی هایی که بشر در هر روزگاری ممکن است با آنها روبرو شود و سراسر گرفتار یاس و ناامیدی گردد ؛ روزنهای از امید را برای او باقی بگذارد که منجر به نجاتش گردد و رسالت شاعر این است که امید را همواره در دل مخاطب زنده نگه دارد.
دادگری دید برای صواب |
| صورت بیدادگری را به خواب |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۴۵)
3) طرب و شادی
از دیگر رسالت هایی که حکیم نظامی برای خود در نظر می گیرد، طرب بخشی و شادی آفرینی است. چیزی که گویا جامعهی آن روز گنجه با نظامیگری ها و لشکرکشیهایی که شاهد آن است؛ بسیار بدان نیازمند است.بهترین کاری که در آن لحظات برای آسایش خلق برگزیده است خنیا گری شاعرانه و قصه گویی مادرانه است تا به این وسیله بار غمی از دل ها بزداید.
به اجازت لب من دل خلق باز خندد اگر این نشاطگه را نغمات من نباشد |
| چو شکوفه ریاحین به هوای مهربانی که زند در مغنی که خورد می مغانی |
(نقل از: برزآبادی، 1378: ۸۱)
او یادآوری می کند، طرب و شادی حق و سهم همه اقشار بالا و پایین جامه و حتی وحوش و بیابانیان است.و شعراو به گونه ای شادی آفرین است که غزالان کوه و دشت هم با زمزمهی آن شادمانی می کنند:
شعر نظامی شکر افشان شده |
| ورد غزالان غزل خوان شده |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۴۱)
حکیم نکته سنج گنجه، یادآوری می کند هرچند در دنیا، نوش ها و نیش ها همراه هم هستند؛ اما در عین حال اصالت با شادی است و نباید به بهانهی گرفتاری ها آن را از دست داد.
کدامین سرو را دادی بلندی |
| که بازش خم نداد از دردمندی |
(نظامی ، 1388 :170 )
در ابتدای داستان لیلی و مجنون، آن جا که شاعر از پیشنهاد نظم این منظومه و اکراه در پذیرش آن سخن می گوید؛ این بخش از دیدگاه خود را که شعر حتماً باید فضایی شاد و باطراوت داشته باشد و در خواننده شادی و طرب ایجاد کند، این گونه بیان می کند:
گفتم سخن تو هست بر جای |
| ای آینه روی آهنین رای |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۳۲۳)
او همواره می خواهد به خواننده تلقین کند؛ نغمه ها و قصه ها بسیار گذرا هستند ولایق از دست دادن شادی و نشاط نیستند. نگاه مثبت نظامی به زندگی و آینده، باعث میشود؛ برعکس حکیم ناصر خسرو قبادیانی که در ایام آسانی، ترس سختیهای آتی را یادآوری میکند یا چون گروههایی از عرفا که در وصال هم محنت فراق احتمالی را دارند؛ همواره به سپیدی های پس از شام تیره بیندیشد.
رنج ز فریاد بری ساحت است |
| در عقب رنج بسی راحت است |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۵۶)
ویکتور هوگو معتقد بود شاعر باید در پیشاپیش مردم همچون مشعلی گام بردارد و راه راست را به آنها نشان دهد.( بیات مختاری، ۱۳۴۸: ۶۲۷ ) حکیم نظامی به این پیش روی پیامبرگونه، به عنوان یک رسالت برای شاعر باور دارد. او معتقد است:
خاصه کلیدی که در گنج راست
|
| زیر زبان مرده سخن سنج راست باز چه مانند به این دیگران |
( نظامی، ۱۳۸۸: ۱۹)
4) دین پروری
از رسالت های بارزی که نظامی برای خودش، به عنوان یک شاعر، در نظر می گیرد به خدمت گرفتن شعر برای ترویج و پرورش دین خداوند است.
کار تو پروردن دین کرده اند |
| دادگران کار چنین کرده اند |
(نظامی ، ۱۳۸۸: ۴۶)
از دیدگاه آرنولد، نقشی را که مذهب پیش از این درجامعه ایفا میکرد؛ ادبیات باید به عهده بگیرد و به زندگی معنی ببخشد. در مغرب زمین، پیشرفت هایی که در علوم در سده نوزدهم صورت میگرفت؛ باعث میشد که برای روشنفکری ویکتوریایی، اعتقاد به مذهب ساده، روزبهروز ناممکن شود در عین حال جای خالی آن ، آن ها را غم زده می کرد. نظر آنان این بود که این جای خالی را ادبیات می تواند پر کند.( هار لند، ۱۳۹۳ :194 )
درادب قدیم مهمترین مسئله ای که در نقد معنایی شعر مطرح بوده است ،مسئله دینی و غیردینی بودن شعر و به طور کلی نسبت شعر با شرع بوده است . شعرای متأخر بر این عقیده بودند که شعر باید در توافق کامل با شریعت باشد و از موضوعات غیرشرعی تهی باشد. مخصوصاَ با ظهور سنایی مسئله ی انطباق شعر و شرع به طور جدی وارد ادبیات شد . شعر فارسی قبل از او، شعری غیردینی بود که مانند نقاشی های دیواری و موسیقیها بیشتر در دربار محصور شده بود.( پورجوادی، ۱۳۷۴: ۴۶)
حکیم گنجه بیان می کند که تنها حامی و ناجی، که انسان را از حساب و کتاب روز جزا می رهاند، حمایت دین است.
در حرم دین به حمایت گریز |
| تا رهی از کشمکش رستخیز |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۵۹)
او یادآوری می کند پیمودن راه دنیا بدون دین امکان ندارد .
مرکب این بادیه دین است و بس |
| چاره ی این کار همین است و بس
|
( نظامی، ۱۳۸۸ :63 )
در همین راستا توصیه های موکد به معاد اندیشی دارد .
زآمدن مرگ شماری بکن
|
| میرسدت دست حصاری بکن |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۵۳ )
5) معرفت
دیگر رسالت شاعر به زعم نظامی، التزام معرفت و توصیه به معرفت است. او یادآوری می کند که نشانه آدمیت آدمیان، معرفت است و اگر معرفت نباشد دیگر انسانی وجود نخواهد داشت.
معرفت از آدمیان برده اند |
| و آدمیان را ز میان برده اند |
( نظامی، ۱۳۸۸: ۵۰ )
در حقیقت کارکرد شعر این است که آگاهی را از حیطه جهان محسوس به جهان خیال می برد تا حوزه ی ادراک و احساس مشترک را گسترش دهد. به بیان جامع تر می توان گفت وظیفه ی اصلی هنر، خود همین است تا سوء تفاهم های ناشی از فعالیت های بی شمار بشری را به تفاهم جمعی انسان تبدیل کند. قرآن کریم هرجا بحث فردیت غریزی است، از واژه بشر استفاده می کند. و هرجا از موجودی فرهیخته و اجتماعی سخن می گوید، از واژه انسان بهره میبرد.
قل انما انا بشر مثلکم (کهف: ۱۰ )
لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم(تین :4 )
دیگر رسالت شاعر به نظر نظامی حفظ ارزش و پایگاه سخن است به تعبیر هوراس شعر فنی متعالی و جدی است و نباید آن را تا حد وسیله ای برای تفریح در مجالس خوشگذرانی پایین آورد.( هارلند،1393: 36)
البته مولوی معتقد است: سخن به قدر آدمی می آید. سخن چون آبی است که میراب آن را روان می کند. آب چه میداند که او را به کدام دشت روان کرده است. یلقن الحکمه علی لسان الواعظین بقدر همم المستمعین. (مولوی ، فیه ما فیه، 108 )
به این ترتیب حفظ پایگاه شعر به گونهای حفظ مقام و مرتبت شاعر هم هست. لذا نظامی به شدت تاکید دارد که این مقام باید حفظ شود.
چون سخنت شهد شد ارزان مکن تا ندهندت مستان گر وفا ست |
| شهد سخن را مگس افشانم مکن تا ننیوشند مگو گر دعاست |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۲۰)
کسانی را که این جایگاه را حفظ نمی کنند، با انگشت تعجب و تمسخر نشان میدهد. آن ها را از این نوع معامله با سخن منع میکند و آزادگی و آبرو داری سخن را شعار و وجهه ی همت خود ساخته است.
عقل مرا این سخن از جای برد |
| کاب سخن را سخن آرای برد |
( نظامی، ۱۳۸۸: ۲۰ )
از دید گاه حکیم نظامی، یکی از جنبه های حفظ حرمت سخن ، راستی و راستگویی است. هرچند در نظر او شعر به ناچار آمیخته با تخیلات دروغ مانند است، ولی پیام و محتوای آن هرگز نمی تواند دروغین باشد. رسالت شاعر آن است که راستی را هرچند تلخ باشد به شیرینی در سخنش درج کند و اطمینان میدهد رضا و نصرت الهی در همین شیوه است.
راستی خویش نهان کس نکرد |
| در سخن راست زیان کس نکرد |
( نظامی، ۱۳۸۸ : 76)
او تاکید میکند که دروغ و کج گویی به جایگاه سخن لطمه وارد می کند. وقتی شعر می تواند ظرفی رنگین برای گنجایی راستی و درستی باشد؛ چرا شاعران به سمت دروغ و آلوده کردن ساحت سخن به کژی ها و ناراستی ها می روند.
اگرچه در سخن کآب حیات است
|
| بود جایز هر آنچه از ممکنات است دروغی را چه باید خرج کردن جهان در زر گرفتی محتشم وار |
( نظامی، ۱۳۸۸ : 110)
حکیم گنجه برای تاکید بر ارج سخن و ارزش پسندیده گویی، این سفارش را به نوعی نه فقط توصیه خود که سفارشی از عوالم بالا می داند و به القای این مفهوم از قول سروش الهام گر که در اینجا خضر پیامبر است استناد میکند:
مرا خضرتعلیم گر بود دوش |
| به رازی که نامد پذیرایی گوش |
( نظامی، ۱۳۸۸: ۹۳۱ )
او در نهایت تاکید میکند؛ کسی سخن را ارج مینهد و پایگاه آن را درک می کند که خود سخن شناس باشد.
آنکس که ز شهر آشناییست
|
| داند که متاع ما کجایی است
|
( نظامی ،1388 : 332)
به تعبیر شاعر، ضایع کننده ی عرض سخن ،خود را در معرض ضایع کردن یکی از لطیفه های الهی قرار داده است که باید در درگاه خداوند پاسخ گوی عمل ناپسند خویش باشد.
7) ترک دنیا
یکی دیگر از رسالت هایی که حکیم نظامی گنجوی، برای خود و شعرش در نظر می گیرد. در گذشتن و فراتر رفتن از چهار چوب محدود جسم و دنیاست. خود او این منش را در زندگی دارد و میخواهد دیگران را هم به فهم آن نزدیک کند. توصیه های موکد او به توجه به دل و جان و ترک دنیا در راستای همین ایده و تفکر است.
پاره کن این پرده عیسی گرای |
| تا پر عیسیت بروید ز پای |
(نظامی، ۱۳۸۸: ۴۷ )
گاهی این توصیه ی خود را با تفصیل زیاد و ذکر شواهد متعدد بیان میکند، تا مخاطب خویش به ویژه شاعران را بتواند مجاب کند که حرف حق او را بپذیرد و برای گام نهادن به فضای مقدس سخن، گام نخستین را بر وجود مادی و امیال نفسانی خود بگذارند و آزاده و پاک وارد میدان سخن شوند.
|
|
|
( نظامی، ۱۳۸۸: ۵۶ )
8) شعر و شرع
نظامی تاکید می کند، شعر باید در اختیارشرع قرار گیرد و خودش این تعهد را برای هنر شعریاش در نظر دارد و این رسالت را برای دیگر شاعران نیز گوشزد می کند .
شعر به من صومعه بنیاد شد |
| شاعری از مصطبه آزاد شد |
(نظامی 1388 :32 )
او تاکید می کند که شعر در کنار شرع می تواند؛ رسالت آسمانی اش را درست تر انجام دهد و شاعر وظیفه دارد قبل از ورود به جرگه ی شعرا، آگاهی و تعهد شرعی خود را کامل کند و جالب است که او این التزام وآگاهی شرعی را بر سایر بایستههای شعر و شاعری مقدم می کند.
تا نکند شرع تورا نامدار |
| نامزد شعرمشو زینهار |
(نظامی، 1388: 32 )
9) خردمندی
از دیگر رسالتهای شاعر توصیه به عقل و خردمندی است .اومعتقد است؛ آنچه شاعر را مقبول و کلامش ستودنی می کند التزام عقل و خرد است .
گر شرف عقل نبودی تو را |
| نام که بردی که ستودی تو را |
( نظامی، ۱۳۸۸: ۷۴ )
چیزی که سبب شرافت انسان و تمییز او از بهایم گردیده، باید جایگاهش در زندگی انسان محترم شمرده شود و آنچه از محدوده عقل و آدابی که عقل ترسیم می کند به دور باشد دور ریختنی است.
هر سخنی کز ادبش دوری است |
| دست بر او مال که دستوری است |
(نظامی ،1388 : 88 )
10) اصالت تلاش
حکیم شاعر ،تأکید فراوانی بر تلاش و کوشش و پرهیز از بطالت دارد و این امررا به عنوان یکی از رسالت هایی که باید در جامعه رونق گیرد مد نظر گرفته است .
[1] . عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان خراسان جنوبی -فردوس .فردوس، ایران. Ok1346@gmail.com