A study of imagery innovation in Fazel Nazari poems based on natural images
Subject Areas : Analysis of order textssohila ebrahimzadeh 1 , razieh aqazadeh 2
1 -
2 -
Keywords: fazel nazari, poetic imagery, innovation, elements of nature,
Abstract :
Contemporary poets have been aware that art with initiative and innovation has a double emotional impact and imitation and repetition is the death of art. One of the components of poetry that is an arena for displaying innovation and provides an opportunity for the emergence of individual poetry of each poet the images are poetic and nature and natural elements are resources which has always been considered in poetic illustration. Fazel Nazari is one of the contemporary modernist poets which explores the natural elements to create new images by punctuation and narrow-mindedness and with an emphasis on personal perspective and climatic elements, creates amazing and unique images. Contemporary poets have been aware that art with innovation has a double emotional impact and imitation is the death of art. One of the components of poetry that is an arena for displaying innovation and provides an opportunity for the emergence of individual poetry of each poet the images are poetic and nature and natural elements are resources which has always been considered in poetic illustration. Fazel Nazari is one of the contemporary modernist poets which explores the natural elements to create new images by punctuation and narrow-mindedness and with an emphasis on personal perspective and climatic elements, creates amazing and unique images. In the present study, after studying the published works this poet it was found that Fazel is an illustrator poet. He with depth and accuracy discovers different features of a natural phenomenon, then he remembers and finds a connection between itself and those natural phenomena and with his artistic creativity, he creates a new image. Moon and Pond and Swamp, Waves, Rocks and Rivers, Pomegranate and Desert which is one of the climatic elements around it and … they are repetitive images which has been considered by this poet from various angles and are formed to express the poet's personal moods and emotions. Most of these images are in the form of similes and is of the sensible analogy to the sensible which is the most artistic type of simile. Along with many similes, simple metaphors and allusions and common Persian proverbs also have been employed.
1. امین پور، قیصر(1390)، مجموعه کامل اشعار، چ هفتم، تهران: انتشارات مروارید
2. علیمی، ماندانا و حسینی کازرونی، سید احمد(1395)، «بازنمایی تمثیل و نماد در گل و گیاه در دیوان صائب تبریزی»، فصلنامه تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی، دوره8، شماره 28،تابستان 1395، صفحات83-102
3. برتنس، هانس(1394)، مبانی نظریه ادبی، ترجمه محمدرضا ابوالقاسمی،چ پنجم، تهران: نشر ماهی
4. بهمنی، محمدعلی(1377)، گاهی دلم برای خودم تنگ می شود، ج2، تهران: دارینوش
5. حافظ شیرازی، شمس الدین (1366)،دیوان غزلیّات، به کوشش خلیل خطیب رهبر، چ چهارم ، تهران: انتشارات صفی علیشاه
6. حریری،ناصر(1368)،درباره هنر و ادبیات،بابل:کتاب سرای بابل
7. دستغیب ، عبدالعلی(1385)، شاعر شکست ،تهران: آمیتیس
8. ریچاردز،آی.ا.(1379)، اصول نقد ادبی، ترجمه سعید حمیدیان، تهران، نشر مرکز
9. زرّینکوب، حمید (1367). مجموعه مقالات، چ 1، تهران: علمی و معین
10. شفیعی کدکنی، محمدرضا(1376)، آیینه ای بر ای صداها، چ اول،تهران، سخن
11. ________________(1384)، موسیقی شعر، چ هشتم، تهران: آگه
12. ________________(1392)، صور خیال در شعر فارسی،چ شانزدهم: تهارن: آگه
13. ________________(1366)؛ صور خيال در شعر فارسی، چ سوم، تهران : آگاه
14. شمیسا، سیروس(1373)، معانی و بیان2، چ چهارم، تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام نور
15. طباطبایی، سید مهدی (1393)، «بنمایة حباب و شبکة تصویرهای آن در غزلیّات عبدالقادر بیدل دهلوی»، مجله متنپژوهی ادبی، زمستان 1393، شماره62،صفحات81-123
16. فرخزاد، فروغ(1379)، دیوان اشعار،چ دوم، تهران: پل
17. فرشید ورد،خسرو (1373)، درباره ادبیات و نقد ادبی،تهران: انتشارات امیر کبیر
18. فلاح، غلامعلی، زارعی، مهرداد (1394)، «هندی وارگی در اشعار فاضل نظری»، مجله زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی)، شماره 23( پیاپی78)، صفحات 166-146
19. کروچه، بندتو(1344)، کلیات زیباییشناسی، ترجمه فؤاد رحمانی، تهران: بنگاه ترجمه و نشرکتاب
20. نظری، فاضل(1388)، گریه های امپراتور، چ پنجم، تهران: انتشارات سوره مهر
21. ________(1393)، اقلیّت، چ بست و هفتم، تهران: انتشارات سوره مهر
22. ________(1398)، ضد، چ چهل و دوم، تهران: انتشارات سوره مهر
23. ________(1398)، کتاب، چ سی ام، تهران: انتشارات سوره مهر
24. ________(1398)،آنها، چ پنجاه و یکم، تهران: انتشارات سوره مهر
25. نیمایوشیج (1385)، درباره هنر شعر و شاعری ، تهران: انتشارات نگاه
سال سوم ، شماره 4،پیاپی 9 ، زمستان 1399
ISSN : 2645-6478
بحثی در جایگاه طبیعت در نوگرایی تصویری فاضل نظری
سهیلا ابراهیم زاده،1
دکتر راضیه آقازاده2،
تاریخ دریافت :05/07/1399
تاریخ پذیرش نهایی :05/10/1399
از ص 48 تا ص69
20.1001.1.26456478.1399.3.9.7.3
چکیده:
شاعران نوجو و مبتکر،همواره هنر خویش را به نوجویی پیوند زده اند؛ چرا که بر این امر واقف بودهاند که هنر با ابتکار و نوجویی گره خورده است و تقلید و تکرار، مرگ هنر است. نوآوری عامل آشناییزدایی و غرابت و در نتیجه تأثیر مضاعف است. یکی از اجزاء شعر که شاعران به نوآوری در آن کوشیده اند، تصاویر شعری است. تصاویر شعری نو، تأثیر عاطفی بیشتری دارند و سخنی که نشان از تخیّل و ادراک تازه ندارد، چندان تأثیرگذار نخواهد بود. یکی از منابعی که در طول تاریخ ادب فارسی در تصویرسازی شاعرانه مورد توجه بوده، طبیعت و اجزاء و عناصر طبیعت است؛ تأکید بر نگاه شخصی، همواره سبب خلق تصاویر نو با عناصر طبیعی بوده است. فاضل نظری از شاعران نوجو و نوگرای معاصر است که میتوان گفت مهمترین بخش نوآوری شاعرانهاش در تصاویر شعری است؛ او نکته سنج و باریک بین و دقیق عناصر طبیعی را برای خلق تصاویر جدید میکاود و با تأکید بر فردیّتگرایی، عینیّتگرایی و اقلیمگرایی، با عناصر طبیعت تصاویری شگرف و بیمانند خلق کرده و مخاطب را به اعجاب وا میدارد. پژوهش حاضر تلاش دارد نوآوری های این شاعر نوگرای معاصر را در زمینه تصاویر شعری که برگرفته از طبیعت اند، مورد پژوهش و بحث و بررسی قرار دهد.
واژگان کلیدی: فاضل نظری، طبیعت، تصویرسازی، نوگرایی
1.مقدمه:
یکی از اصلیترین وجوه تأثیر و گیرایی شعر نظری، تصاویر نو و بدیعی است که با باریکبینی و با تأکید بر عینیّتگرایی و تجربهگرایی و فردیّتگرایی، آفریده است؛ تصاویر او نو و ناآشنایند و نیروی محرّکه تغییر و تحولات ادبی همانطور که فرمالیست ها به آن اعتقاد دارند، غریبسازی، آشناییزدایی و نوجویی است. از دید فرمالیستها:«محرک پشت سر تحول ادبی، حرکتی همیشگی بین فرایند اجتناب ناپذیر آشناشدگی و عمل آشناییزدایی است یا به بیان دیگر ساز و کار محرّک تاریخ ادبیات، این حرکت دائمی است»(برتنس، 1394: 56). هنر برای بقای خود همواره، صورتهای تکراری را کنار زده و نوگرایی می کند. گیرایی تصویر نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی شعر، در نو بودن و تازگی آن است. تصاویر نو، گیرایی و تأثیر بیشتری دارند و در مقابل، تصاویر تکراری، تأثیر عاطفی کمی در مخاطب می گذارند. نوآوری در تصویر، در راستای تکرارگریزی و تقلیدگریزی بوده و مایه تشخّص و برجستگی سخن ادبی است و منتقدان نیز همواره به آن اشاره کردهاند و نو بودن جمیع اجزاء هنر را مایه تأثیر مضاعف در مخاطبان دانسته اند. تصویر، جایگاهی خاص در شعر دارد و«جوهر اصلی شعر است و هیچ تجربه از تجربیات انسانی بیتأثیر و تصرّف نیروی خیال، ارزش هنری و شعری پیدا نخواهد کرد»(شفیعی کدکنی،1366: 27). تاثیر تصاویر شاعرانه که ریشه در نوآوری داشته باشد، شگفت انگیز است. وقتی تصویر، ریشه در نگاه شخصی شاعر داشته باشد و نو و بدیع باشد، گیرایی و تأثیر خواهد داشت. دستغیب در این باره می نویسد:«سخنی که نشان از ادراک یا تخیّل تازه ندارد و تصویر معهود و کهنه تأثیر حسی اندکی دارد و حتی به جای اینکه بر نیرومندی سخن بیفزاید از تأثیر و شدت آن میکاهد»(دستغیب،1385: 56). و فرشیدورد نیز به نقل از دونروال مینویسد:«نخستین کسی که روی معشوق را به گل تشبیه کرد، شاعر بود و آنکه دوباره چنین کرد بیشعور»(نقل از فرشیدورد، 1373: 2/493). پس ادراک تازه و کشف روابط نو بین پدیدههای که در قالب تصویر خود را نشان میدهد از اهمیت ویژهای در شعر برخوردار است.
فاضل نظری را در باریکبینی و دقّت در پدیدههای طبیعی و کشف روابط خیالی بین آنها میتوان خلف صادق شاعران سبک هندی دانست. به تأثیرپذیری او از سبک هندی چنین اشاره میشود:«در غزلهای فاضل نظری بسیاری از ویژگیهای سبک هندی را میتوان مشاهده کرد، به عبارت دیگر ، سبک شخصی نظری در شعرهایش اسلوب و شاخصههای سبک هندی را دارد»(فلاح و زارعی، 1394: 147)
در کنار گرایشات هندیوار او در تصویرپردازی، توصیههای نیما نیز در گرایش او به خلق تصاویر نو بیتأثیر نبود چرا که نیما نیز همواره توصیه میکرد:«سعی کنید همانطور که میبینید بنویسید و سعی کنید شعر شما نشانی واضحتر از شما بدهد»( نیمایوشیج، 1385: 35). این توصیه نیما به دید عینی، سبب جلب توجّه به طبیعت شد و طبیعت در شعر معاصر در مرکز توجّه شاعران معاصر قرار گرفت و بسیاری از شاعران ویژگیهای اقلیمی محیط زندگی خود را در اشعارشان انعکاس دادند؛ حال آنکه در شعر سنتّی این چنین نبود و«تا قبل از نیما اکثر شاعران، طبیعت را از روی دیوان شاعران و از دید گذشتگان خود تقلید و در شعر خود نقل میکردند. هر چه در کتاب گذشتگان آمده بود برای شاعر بعدی حجّت بود و قابل قبول. نیما چون فریاد آگاهی از زادگاه خود برخاست و در گوش شاعران و نویسندگان طنین افکند و چشم آنها را به دنیای خارج از قلمرو کتبی طبیعت گشود. نشان داد که شب و صبح دیگر نمیتواند شب و صبح منوچهری و خاقانی باشد نشان داد که کوهها فقط البرز و دماوند نیست. ازاکو هم واقعیتی است که چشمانداز اوست. دیگر تذرو و فاخته و عندلیب و بوقلمون دمخور شاعر نیستند؛ سنگ پشت و داروگ و سیولیشه و آقا توکا با او صمیمیترند مسالة دگرگونی قالب به تنهایی هدف اصلی نیما نبود اگر او قالب شعر را دگرگون کرد این دگرگونی به اقتضای مفاهیم و موضوعات بود» (حریری،1368: 38).البته رویکرد به طبیعت در اشعار شاعران معاصر، متفاوت است. رویکرد به طبیعت غالبا در اشعار شاعران جریان سمبولیسم اجتماعی برای خلق سمبلها و نمادهایی با الهام از عناصر طبیعی بود. در شعر نیما، باران، داروگ، شالیزار، سیولیشه، کککی و ... و در شعر شفیعی کدکنی درخت، درخت تک افتاده کوهبید، گوزن، چکاوک،و...هر کدام نماد مفاهیمی سیاسی-اجتماعیاند. در شعر شاعرانی مثل نادرپور هم برای تصویرپردازی صرف، مورد استفاده قرار میگیرند.
پژوهش حاضر به نوآوریهای تصویری نظری با تکیه بر طبیعت میپردازد و جایگاه طبیعت در نوآوری تصویری او را مورد بررسی قرار میدهد؛ جایگاه طبیعت در تصویرسازی نظری بسیار برجسته است و منبع الهام بسیاری از تصاویر نو او طبیعت و عناصر طبیعی است. در مطالعة حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی به این ویژگی شعر نظری پرداختیم.
2.پیشینة پژوهش:
در مورد شعر فاضل نظری و ویژگیهای شعریاش آثار چندی در قالب پایان نامه و مقاله به نگارش در آمده است. از پایان نامههایی که مرتبط با شعر او نوشته شدهاند میتوان به «سبکشناسی غزل دورة انقلاب با تمرکز بر سهگانة فاضل نظری» از سیامک صدیقی، «بررسی جنبههای زیباییشناسی غزلیات فاضل نظری» از محمد صالحی پارسا، «بررسی موتیف(بنمایه) در اشعار فاضل نظری» از محیا ترابی توران پشتی و چند پایاننامه دیگر در مورد انواع هنجارگریزی در شعر او اشاره کرد. در کنار پایان نامهها، مقالاتی نیز در مورد شعر او ویژگیهای فکری و مضمونی و ادبی شعر او به نگارش درآمده اند که از جمله آنها می توان به مقالات زیر اشاره کرد: مقالة«به همین سادگی که می بینی(سیری در شعر فاضل نظری)» از غلامعلی حداد عادل که ویژگیهای زبانی و سبکی شعر فاضل را مورد بررسی قرار داده است. مقالة دیگر، مقالة«هندی وارگی در اشعار فاضل نظری» ازغلامعلی فلاح و مهرداد زارعی که به تأثیرپذیری فاضل از سبک هندی و شاعران این سبک پرداخته است .«سبک شناسی شعر فاضل نظری» از علیاکبر افراسیابپور و همکاران در مجلّه بهار ادب، که بیشتر به مضامین شعری و صناعات زبانی پرداخته است. مقالة دیگر«بررسی ساختارها و ظرفیتهای معناسازی در اشعار فاضل نظری (مطالعة سبک شناختی پنج مجموعة شعری)» از خسرو قاسمیان و ساناز مجرد میباشد. مقالة«تماشای جهان از پنجرهای نادستیاب(دربارة شعرهای فاضل نظری و چرایی اقبال مخاطب به آن)» نیز مقالهای است از محمدرضا تقی دخت که به علل تأثیربخشی و گیرایی شعر فاضل که بخشی مرتبط با نوگرایی است، اشاره کرده است. مقالة «سنّتگرایی و سنّتگریزی در غزلیات فاضل نظری» از برات محمدی و مریم حداد خانشان نیز که در مجلّه پژوهش های نقد ادبی و سبکشناسی منتشر شده، سنّتگرایی و سنّتگریزی فاضل نظری را در جهات زبان، صور خیال، معنا و مضمون مورد بررسی قرار داده که سهم صورخیال در این پژوهش بسیار ناچیز است. مقالۀ«تماشای جهان از پنجرهای نادستیاب(دربارۀ شعرهای فاضل نظری و چرایی اقبال مخاطب به آن)» هم مقالۀ دیگری است که در مورد غزل فاضل نگاشته شده و به علل گیرایی شعر او و نوجویی تصویری او اشاره کرده است. پژوهش حاضر تلاش دارد نوگرایی تصویری فاضل را با الهام از عناصر طبیعت مورد بحث و بررسی قرار دهد که چندان مورد توجّه پژوهشگران نبوده است.
3. رویکرد هنری نظری به طبیعت و نوگرایی در تصاویر شاعرانه
یکی از هنریترین رویکردها نسبت به طبیعت را در غزلیات نظری میبینیم. او ژرفکاو و دقیق و به مانند دوربین عکاسی دقیق، تصاویری نو و غریب و ناآشنا میآفریند و مایة اعجاب مخاطب میشود. عناصر طبیعت در نوگرایی تصویری او جایگاهی بخصوص دارند و میتوان گفت که بسامد تصاویر نوی که با الهام از طبیعت خلق شدهاند، بسیار بیشتر از سایر حوزهها و عناصر است. او چون شاعران جریان سمبولیسم اجتماعی، در پی این نیست تا با تصاویر الهام گرفته از عناصر طبیعت، فکری سیاسی و اجتماعی را انعکاس دهد و در واقع او شاعر سیاست و اجتماع نیست؛ او شاعر غزل است و مقصود او از خلق تصاویر نو و هنری، تأثیر در احساس مخاطب و نه در اندیشه اوست. تصاویر نوی که با تکیه بر نگاه فردی خود میآفریند مخاطب را به تحسین وا میدارد و همانطور که گفتیم دقّت و باریک بینی شاعران سبک هندی و جستجو و کاوش دقیق آنان را در عناصر طبیعت به یاد میآورد. او در غالب موارد در پرتو تصاویر برگرفته از طبیعت احساسات عاشقانه را که ذهنی و عقلیاند، عینیّت میبخشد. اجزاء تصاویر او به این سبب که در دسترساند برای مخاطب امروز قابل تجربه بوده و ادراک و رابطه را تسهیل میبخشند.
برخی عناصر طبیعی در غزل نظری بسیار مورد توجّه شاعر بوده و در هر مورد نیز شاعر ابعاد جدید از روابط احساسی و خیالی بین این عناصر طبیعی را کشف کرده است و تصاویر متنوّع و نو بسیاری با پدیده واحد ساخته است و در کنار آن، پارهای عناصر طبیعت نیز وجود دارند که شاعر در یک یا دو مورد به خلق تصویر نو با آن پرداخته است. ماه و برکه، موج و دریا، رود از عناصر پر تکرار در دایرة تصویری نظریاند و شاعر تصاویر نو بسیاری با این پدیدهها خلق کرده است. سایر پدیدههای طبیعی نیز مورد توجّه او بوده و او روابط جدید و نو و کشف نشدهای از این پدیدهها را با احساس قوی و نازکخیالی خود کشف کرده است. با توجه به اینکه تصویر،«تصرّف ذهنی شاعر در مفهوم طبیعت و انسان و کوشش ذهنی او برای برقراری نسبت میان آن دو است»(شفیعی کدکنی، 1392: 2) میتوان تلاش نظری در برقراری این رابطه را که غالبا مبتکرانه و متّکی به دید شخصی است، واسطة بلاغی مهمّی در تأثیر شعر او دانست.
1 .3. ماه و برکه و مرداب
ماه و انعکاس ماه در آب برکه و مرداب از پرتکرارترین عناصر در تصویرسازی نظری است؛ این پدیده، منبع الهامی برای نظری در خلق تصاویری نو و مبتکرانه بوده است. میتوان گفت که هیچ شاعری با این پدیده به اندازه نظری، تصویرپردازی نکرده است. نظری، در دفتر«گریههای امپراتور» به شکلی گسترده با این اجزاء به تصویرسازی پرداخته است. او از این عنصر طبیعی در جهت عینیّتبخشی و ملموس کردن موضوعات ذهنی و انتزاعی عاشقانه، استفاده کرده است. او گاه دوری فیزیکی و نزدیکی به دل را از این طریق تداعی کرده و گاه حوادث روزگار را مانع از زدوده شدن نام و یاد معشوق از دل میداند و گاه خود را به برکه در حال خشکیدن و معشوق را به ماهی که بر این برکه میتابد، مانند میکند .
مثل رخ مهتاب که افتاده در آب |
| در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست |
(نظری، 1388: 9)
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب |
| ماه را می توان از حافظه آب گرفت |
(همان، 27)
هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه |
| ماه در آب که همواره فرو ریختنی است |
(نظری، 1388: 47)
تو قرص ماهی و من برکهای که میخشکد |
| خود این خلاصه غم ای روزگار من است |
(همان، 69)
سنگ در برکه میاندازم و میپندارم |
| با همین سنگ زدن ماه به هم میریزد |
(همان، 17)
در بیت زیر نیز، برکه و ماه منبع تصویرآفرینی شاعر بوده است؛ شاعر خود را به برکهای مانند کرده که عاشق ماه(معشوق) شده است:
چیزی ز ماه بودن تو کم نمیکند |
| گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است |
(همان، 33)
اضافة تشبیهی«برکة دل» نیز، تصویری زیبا و هنری است. شاعر، دل را در صافی و زلالی به برکهای مانند میکند و معشوق را به ماهی که در این برکه انعکاس مییابد.
برکه دلش را فروخت اما |
| با ماه کاملش کنار نیامد |
(نظری، 1398ج: 111)
در بیت زیر نیز، نظری تصویری نو را با الهام از این پدیده خلق کرده است.
برکهای گفت به خود ماه به من خیرهشدهست |
| ماه خندید که من چشم به خود دوختهام |
(نظری،1398الف: 21)
در بیت زیر نیز شاعر با الهام از انعکاس تصویر ماه در مرداب، تصویری هنری و نو خلق کرده است. مرداب، استعاره از دنیا و معشوق با زیباییاش به تصویر ماه در مرداب مانند شده است. همانطور که مرداب، همواره به سبب انعکاس ماه در آن سنگ میخورد، زیبایی نیز سبب آزار غیر است.
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست |
| هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا |
(همان،109)
«ماه» و «مرداب» و تصویرسازی با آن همانطور که در دفترهای شعری «گریههای امپراتور»، «ضد» و «آنها» منبع الهام شاعر برای تصویرسازی بوده. در دفتر شعری «کتاب» نیز مورد توجه است و شاعر متوجه ابعاد جدید از این عناصر در تصویرسازی میشود. در بیت زیر نیز شاعر«بخت» خود را به«مردابی» مانند میکند و در این شب های مه گرفته، تلألو ماه را در مرداب بخت خود نمیبیند.
شبهای مه گرفته مرداب بخت من |
| ای ماه، جای رقص درخشنده تو نیست |
(نظری، 1398 ب:11)
تصویر «برکة بخت» نیز تصویری نزدیک به «مرداب بخت» است که در بیت قبلی آمده است. شاعر با دیدی نو و در راستای عینیّتبخشی به مفهومی ذهنی، بخت خود را به برکهای مانند میکند که از ماهی دلمرده پر است. شاعر ناامیدی و ناکامی های خود را به ماهیانی دلمرده مانند میکند.
عشق حق داشت اگر تور نینداخت به آب |
| برکه بخت من از ماهی دلمرده پر است |
(همان، 1398: 23)
در بیت زیر نیز شاعر با الهام از این پدیده تصویرپردازی کرده است. شاعر همچنین عاشق را نیز در بسیاری موارد به «ماهی» مانند میکند.
روی ماه خویش را در برکه میدیدی ولی |
| سهم ماهیهای عاشق را چه خوش پرداختی |
(همان، 1398: 35)
در بیت زیر نیز، نظری تصویر نوی با این پدیده آفریده است:
چون برکه یخ بسته پر از حسرتم ای ماه |
| دل بیتو چه شبهای درازی که شکسته است |
(همان، 51)
2 .3. موج و دریا و صخره و ساحل
یکی دیگر از پرتکرارترین عناصر طبیعی در تصویرپردازی نظری، موج است. در این مورد نیز میتوان گفت هیچ شاعر معاصری در خلق تصاویر بکر و نو با این عناصر، با نظری، قابل مقایسه نیست و او با دقّت و باریکبینی خود، همواره روابط جدیدی را بین موج و دریا و صخره و ... کشف میکند که تاکنون مکشوف نشده بوده است. موج و خوردنش بر سنگهای ساحل در بیت زیر:
شاعر ساحل چشم توام و همچون موج |
| باید از سنگ دلیهای تو مضمون ببرم |
(نظری، 1393: 31)
با شور و شوق آمدن و طرد شدن و خوردن به صخرههای ساحل و زیادی بودن دیگر ویژگی موج است که نظری در بیت زیر به آن پرداخته و با آن تصویری خلق کرده است.
با شور و شوق میرسم و طرد میشوم |
| موجم به هر طرف که بیایم زیادیام |
(نظری، 1388: 21)
از دیگر ویژگیهایی که مورد دقّت نظری قرار گرفته و در تصویر از آن بهره برده، سیلی امواج بر صخره است. در این مورد نیز شاعر خود را به صخرهای مانند میکند که از همصحبتی معشوق جز رنج و عذاب نصیب و بهرهای ندارد، تصویر در خدمت عینی کردن امری ذهنی بوده است. رجحان و برتری تصویر در قابل تجربه بودن آن است.
چون قصه آن صخره که از صحبت دریا |
| جز سیلی امواج نبرده ست نصیبی |
(همان: 57)
در بیت زیر نیز به این ویژگی صخره، جلب توجه شده است:
بهجایشکر،گاهی صخرهها در گریه میگویند |
| چرا سیلیخور امواج دریا ساختی ما را |
(نظری،1393: 75)
در بیت زیر نیز خود را در شور و شر به موج و معشوق را به صخره سرسخت ساحل مانند کرده و او را در بیاحساسی، به صخره ساحل مانند میکند.
من شور و شر موج و تو سرسختی ساحل |
| روزی که به سوی تو دویدم تو چه کردی؟ |
(نظری، 1398ج: 29)
در بیت زیر نیز شاعر با الهام از موج و صخره، تصویری نو خلق کرده است:
سیلی همصحبتی از موج خوردن سخت نیست |
| صخرهام هر قدر بی مهری کنی میایستم |
(نظری، 1398ج: 43)
در بیت زیر نیز امواج دریا به عاشقی ناشکیبا و ناصبور مانند شدهاند و دوای درد عاشق، ناشکیبایی و بی صبری است.
دریا اگر سر می زند بر سنگ حق دارد |
| تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است |
(نظری،1392: 29)
در بیت زیر نیز شاعر با موج و ساحل تصویرپردازی کرده است. او تکرار زندگی را و تکراری بودن و روزمرگی را به «سیلی امواج بر ساحل» مانند میکند و آن را به اکراه تحمّل میکند.
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل تحمّل میکنم هر چند جانکاه است و جانفرساست
(همان، 49)
در بیت زیر نیز شاعر با موج، تصویرآفرینی کرده است و خود را به موجی از هر طرف رانده مانند میکند و از معشوق، میخواهد که او را در آغوش بگیرد:
در آغوش خود «بار دیگر» بگیر |
| من این موج از هر طرف رانده را |
(همان،69)
نظری همچنانکه در دفترهای پیشین، در این دفتر شعری«کتاب» نیز برخی تصاویر نو و مبتکرانه را با الهام از «موج» و «صخره» ساخته است. موج و صخره و سر به صخره کوبیدن موج در دفترهای اقلیّت، گریه های امپراتور، ضد و کتاب آمده است و در بیت زیر نیز شاعر خود را به موجی مانند کرده که عطش بیگرانگی دارد و به همین خاطر همواره سر به سنگ میکوبد تا راهی به بیکرانگی باز کند.
عجیب نیست اگر سر به صخره میکوبم |
| که موج را عطش بیگرانگی باشد |
(نظری، 1398ب: 81)
3.3. رود
رود از دیگر عناصر طبیعی است که در تصویرپردازی نظری حضوری پر رنگ دارد و در دایرة تصویری شعر او از عناصر پرتکرار است؛ او جنبهها و ابعاد نوی را برای تصویرسازی از این پدیده مورد دقّت و توجه قرار داده که دیگران به آن توجّهی نداشتهاند. همین عامل است که سبب میشود او را به عنوان شاعر کاشف بشناسیم چرا که کشف در هنر مهمترین ویژگی است و «تخیّل قدرت ابداع یعنی به هم پیوستن عناصری است که به طور عادی پیوندی با هم ندارند»(ریچاردز، 1375: 213) و این ایجاد پیوند و ارتباط بین پدیدههای دور در شعر نظری، خلاقیّت هنری او را نشان میدهد.
شاعر حرکت خروشان رود را دیده و رود را با حرکت خروشانش به خود مانند میکند؛ شباهتی که بین او و رود است این است که او نیز به مانند رود با گریه از خود، دور میشود.
رودم و با گریه دور می شوم از خویش |
| از همه آزرده ام چگونه نگریم؟ |
(نظری، 1398ج: 23)
در بیت زیر نیز بعدی دیگر از رابطة رود و انسان از جانب شاعر کشف شده است؛ شاعر خود را در آزادی در عین گرفتاری، به رود مانند کرده است؛ آزادی رود از این جهت است که مسیر خود را خود انتخاب میکند و گرفتاریاش به این سبب که ناخواسته، مجبور به پیمودن این راه است. جبر و اختیار در زندگی، در قالب این تصویر، زیبا بیان شده و عینیّت یافته است. این تصویر تصویری هنری برای مفهوم جبر در عین اختیار و اختیار در عین جبر است و هدف از تشبیه که.« تقریر و توضیح حال مشبّه در ذهن خواننده است و مشبّه عقلی به کمک مشبّهبه حسی به خوبی در ذهن مجسّم و تبیین میشود»(شمیسا، 1373: 51) عملی شده است.
چون رود که مجبور به پیمودن خویش است |
| آزاد و گرفتارم آزاد و گرفتار |
(نظری، 1398ج: 75)
در دفتر شعری «ضد» نیز، خود را به رودی مانند میکند؛ همچون رود، اگرچه در تجربة عشق سرش به سنگ خورده، ولی همچنانکه رود از حرکت باز نمیایستد، شاعر نیز از مقصد و مقصود خویش پا پس نمیکشد و بیمحابا و خروشان پیش میرود.
هر چه در تجربه عشق سرم خورد به سنگ |
| هیچ کس راه براین رود خروشان نگرفت |
(نظری،1392: 111)
نظری، تقریبا در همة دفترهای شعری خود تصاویری با این پدیده ساخته است. در تصاویر، بیشتر خوردن سر رود به سنگ و شعر، وجه شبه قرار گرفته است. در بیت زیر نیز شاعر خود را به رودی مانند کرده که در مقابلش مسیرها و راههای متفاوت زندگی قرار دارد و در طی این مسیر باید همچون رود سر به سنگ خوردنها و شکستها را پذیرا باشد و بیوقفه به راه خود ادامه دهد. دید عینی شاعر و الهام از پدیدههای طبیعی، سبب نوگرایی در تصویر است و بازتاب نگاه شخصی و نگرش نو، تأثیر تصویر را مضاعف میکند.
[1] . دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایران . ebrahimpoor157@gmail.com
[2] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایران(نویسنده مسئول). Razimoheb57@gmail.com