Linguistic and ideological characteristics of Banoo-Goshasb-Name
Subject Areas :somayeh sharoni 1 , mohammad reza salehi mazandarani 2
1 - PhD student of Shahid Chamran University of Ahvaz
2 - PhD student of Shahid Chamran University of Ahvaz
Keywords: : Composing epic poems, Stylistics, Banoo-Goshasb-Name, linguistic and ideological characteristics,
Abstract :
Banoo-Goshasb-Name is an epic poem whose subject matter is the life and prowess of Banoo-Goshasb, the daughter of Rostam, and is the only Iranian national epic that its hero is a heroine lady. In scientific research, the determination of the true value of a work depends to a large extent on stylistics studies; therefore, the style of the epic poems has always been of interest to Persian literature scholars and in many researches they have been dealing with the epic and especially the epics that have been written in imitation of Shahnameh in subsequent periods. This research, which has been conducted with a thorough study based on stylistic studies, aims to show the linguistic and ideological characteristics of Banoo-Goshasb-Name as one of the epic poems of Iran. An accurate and detailed examination of all verses of this poem, based on the narrators' stories and what was said on the language of the legacies of the Persian culture of Iran, showed that this work, whose author is unknown, was among poems that has been somewhat successful in imitation of Ferdowsi. The themes of romance and grandeur, indulgence, the influence of religious thoughts and prayers, the passing of the code of marriage by the priests, patriarchy, and the mention of some ethical points are among the most important contents and ideologies of this poem.
منابع و ماخذ
آموزگار، ژاله(1374)، تاریخ اساطیر ایران، چاپ دوم، تهران: سمت.
بهار، مهرداد(1378)، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: آگه.
ریاحی، مجمدامین(1388)، سرچشمه¬های فردوسی شناسی، چاپ سوم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی
شمیسا، سیروس(1374)، سبک¬شناسی شعر، تهران: فردوس.
__________(1388)، کلیات سبک¬¬شناسی ، چاپ سوم، تهران: انتشارات میترا.
شفیعی کدکنی، محمدرضا(1379)، موسیقی شعر، چاپ ششم، تهران: نشرآگاه.
______________(1372)، صور خیال در شعر فارسی، چاپ پنجم، تهران: آگاه.
صفا، ذبیح الله(1363)، حماسه سرایی در ایران، تهران، انتشارات امیر کبیر.
صبور، داریوش(1370)، آفاق غزل فارسی، چاپ دوم، تهران: گفتار.
فردوسی، ابوالقاسم(1369)، شاهنامه، تصحیح ژول مول، با مقدمه محمد امین ریاحی.
فتوحی، محمود(1391)، سبک¬شناسی، تهران: سخن.
کراچی، روح انگیز(1382)، بانوگشسب¬نامه، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
نلدکه، تئودور(1369)، حماسه ملی ایران، ترجمه بزرگ علوی، تهران: نشر جامی و سپهر.
ناتل خانلری، پرویز(1347).«زبان شعر»، مجله سخن، دوره هجدهم، صص 260-257.
نشریات
ریاحی زمین، زهرا و جباره ناصر، عظیم(1390).«آمیزش اسطوره و حماسه در روایتی دیگر از بانوگشسب¬نامه» ،نشریه ادب¬پژوهی، شماره هجدهم، صص 170-145.
قنبری، ندا(1394)،«بررسی تحلیلی عنصر پیشگویی در اساطیر ملل»، فصلنامه پارسه، شماره 15.
ذبیح¬نیا عمران، آسیه(1387)، «تراژدی فرزند کشی در ایران اساطیر و پدرکشی در اساطیر یونان»، نامۀ پارسی، شماره 46 و 47.
مزداپور، کتایون(1383)، «قدرت بانوگشسب و تیر عشق»، فصلنامۀ کتاب فرزان، شماره 7، صص 89-61.
مهراد پی، لیدا(1377)، «ارتباط شعر و موسیقی»، مقام موسیقایی، شماره 3، ص 137.
مهمان¬دوست کتلر، رقیه و فخر اسلام، بتول(1396).«بررسی مولفه¬های غنایی و کارکرد آن در منظومه بانوگشسب¬نامه»، فصلنامه علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سال نهم، شماره 32.
پایان نامه
خوارزمی، حمیدرضا(1392)،«تکوین و تحول چهره قهرمان در اسطوره¬ها و حماسه ملی ایران»، رساله دکتری، استاد راهنما دکتر محمدرضا صرفی و استادان مشاور دکتر محمود مدبری و دکتر عنایت¬الله شریف¬پور، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
شهبازی، اصغر(1392)، «بررسی زبان حماسی در حماسه¬های دینی تا منظومه¬ی حمله¬ی حیدری»، پایان¬نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما دکتر مهدی ملک ثابت و استادان مشاور دکتر یدالله جلالی پندری و دکتر محمدرضا نجاریان، گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه یزد.
نظری کوره بیجاری، محدثه(1395)،« مقایسه سبک¬شناسانه گشتاسپ¬نامه با گرشاسپ-نامه»، پایان¬نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما دکتر محمد شفیع صفاری و استاد مشاور دکتر سید اسماعیل قافله باشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی.
سال سوم ، شماره 6 ، بهار 1399
ISSN : 2645-6478
شاخصههای زبانی و اندیشگانی بانوگشسبنامه
دکتر محمدرضا صالحی مازندرانی1
سمیّه شرونی2
تاریخ دریافت :21/08/1398
تاریخ پذیرش نهایی :29/12/1398
20.1001.1.26456478.1399.3.6.6.6
چکیده
بانوگشسبنامه منظومهای حماسی است که موضوع آن شرح زندگی و دلاوریهای بانوگشسب، دختر رستم است و تنها حماسه ملی ایران است که پهلوان بانویی قهرمان حماسه است. در پژوهشهای علمی، تعیین ارزش واقعی یک اثر، تا حدود زیادی منوط به مطالعات سبکشناسی است؛ بنابراین سبک منظومههای حماسی همواره مورد توجه پژوهشگران ادبیات فارسی بوده است و در پژوهشهای بسیاری به حماسه و بهویژه حماسههایی که در دورههای بعد به تقلید از شاهنامه سروده شدهاند، پرداختهاند. این پژوهش نیز که با بررسی دقیقِ مبتنی بر مطالعات سبکشناسانه صورت گرفته، بر آن است تا شاخصههای زبانی و اندیشگانی بانوگشسبنامه را به عنوان یکی از منظومههای حماسی ایران، نشان دهد. بررسی دقیق و جز به جز تمام ابیات این منظومه، که بر پایهی قصههای راویان و آنچه که بر زبان میراثداران فرهنگ ایران زمین جاری بود، نشان داد که این اثر- که سراینده آن نامعلوم است- در میان منظومههای که به تقلید از حماسۀ استاد توس سروده شده، تا حدودی موفق بوده است. مضامین غنایی و عاشقانه، رجز خوانی، نفوذ اندیشههای دینی و مذهبی، دعا و مناجات، جاری شدن خطبۀ عقد توسط موبدان، مردسالاری و ذکر برخی از نکات اخلاقی از مهمترین مضامین محتوایی و محور اندیشگانی این منظومه است.
کلیدواژهها : حماسهسرایی، بانوگشسبنامه، سبکشناسی، شاخصههای زبانی و اندیشگانی.
1-) مقدمه
حماسه بیانگر حس ناخودآگاه اقوام برای صیانت از مرز و بوم و فرهنگ خود در برابر هجوم احتمالی بیگانگان است. همین امر باعث شده است تا حماسه همواره نزد ملتها به عنوان ارزشمندترین انواع ادبی تلقی شود. در ایران نیز بعد از شاهکار جهانی استاد طوس و در قرنهای بعد، حماسهسرایان بسیاری هر کدام به نوبۀ خود تلاش کردند تا گامی در این مسیر بردارند و بخشی از دلیریها و قهرمانیهای اسطورههای جاودان این سرزمین را بسرایند. از جمله این منظومهها بانوگشسبنامه است که موضوع آن شرح زندگی و دلاوریها بانوگشسب دختر رستم است و تنها حماسه ملی ایران است که پهلوان بانویی قهرمان قصه است و در وصف جنگاوریهایش منظومهای حماسی سروده شده است.سراینده این منظومه نامشخص است. داستان با شکاررفتنهای بانوگشسب که برادرش فرامرز نیز او را یاری میکند، آغاز میشود، یا خواستگاری شاهزادگان و شاهان مختلف از او ادامه پیدا میکند و سرانجام نیز با ازدواج بانو با گیو پسر گودرز خاتمه مییابد. تاریخ دقیق سرایش آن نیز نامشخص است.
در پژوهشهای علمی و زیبایی شناختی، تعیین ارزش واقعی یک اثر، به میزان زیادی، نتیجه کار سبکشناسی بر آن اثر است؛ بنابراین سبک منظومههای حماسی همواره مورد توجه پژوهشگران ادبیات فارسی بوده است و در پژوهشهای بسیاری به حماسه و بهویژه حماسه هایی که در دورههای بعد به تقلید از شاهنامه سروده شدهاند، پرداختهاند. با بررسی پژوهشهای انجام شده بر آن شدیم تا شاخصههای زبانی و اندیشگانی بانوگشسبنامه را به عنوان یکی از منظومههای حماسی ایران، که بر پایهی قصههای روایان و آنچه که بر زبان میراثداران فرهنگ ایران زمین جاری بود، سروده شده است،نشان دهیم. این پژوهش بر اساس مطالعات سبکشناسانه صورت میگیرد.
1-1-)بیان مسأله
به طور کلّی سبک شناسی در سه سطح زبانی، فکری و ادبی مورد بررسی قرار میگیرد و هرکدام از این سطوح خود به زیرمجموعههای تقسیم میشود. سطح زبانی نیز خود به سه سطح کوچکتر آوایی، لغوی و نحوی تقسیم میشود: سطح آوایی یا سبکشناسی آواها متن را به لحاظ ابزار موسیقی آفرین بررسی میکند. موسیقی بیرونی و کناری از بررسی وزن و قافیه و ردیف معلوم میشود. موسیقی درونی متن، عمدتأ بهوسیلۀ آرایههای بدیع لفظی به وجود میآید. علاوه بر اینها، مسائل کلّی مربوط به تلفظ نیز در این قسمت مورد دقّت قرار میگیرد. سطح لغوی یا سبکشناسی واژهها به ملاحظه و بررسی درصد لغات فارسی و عربی، لغات بیگانه، مثلاً ترکی یا مغولی، کهنگرایی (آرکائیسم) و غیره میپردازد. سطح نحوی یا سبکشناسی جمله، به بررسی جمله ازنظر محور همنشینی و دقت در ساختهای غیرمتعارف میپردازد. در سطح فکری به نوع نگاه شاعر به عمق یا سطح پدیدهها و جهان اطراف و اینکه چه فکر خاصی را تبلیغ میکند پرداخته میشود (شمیسا، 1373: 153- 158). باتوجه به گستردگی حوزۀ سبکشناسی و از آنجایی که به بررسی دقیق و جزء به جزء آثار ادبی میپردازد، در این پژوهش صرفاً سطح زبانی اثر و محور فکری و اندیشگانی سراینده مورد توجه قرار گرفته است. پرسشهایی که در این نگاره تلاش کردیم به آنها پاسخ دهیم عبارتند از:
1- موسیقی کلام (سطح آوایی، لغوی و نحوی) در منظومه بانوگشسب نامه چگونه است؟
2- مهمترین مضامین فکری و محتوایی این منظومه کداماند؟
2-1-)روش تحقیق
این پژوهش بر اساس روش مطالعات کتابخانهای و شیوه تحلیلی و آماری صورت گرفته است؛ به گونه ای که نخست منظومه بانوگشسبنامه را از منظر سبکشناسی (زبانی) مورد مطالعه قرار داده و به طور دقیق به ارائۀ دادههای آماری در بررسی سبکی آن پرداختیم. از آنجا که مطالعات سبکشناسانه نیازمند دقّت فراوان در تحلیل یک متن است به شمارش دقیق هر کدام از ویژگیهای سبکی و نمایش آن به وسیله نمودار پرداختیم و بار دیگر به مطالعه محتوایی این کهن منظومه حماسی پرداختیم تا تصویر روشنی از اندیشه، فرهنگ ، دین و عقاید اجتماعی عصر سراینده ارائه دهیم.
3-1-)پیشینه پژوهش
همانگونه که ذکر شد، مطالعات سبکشناسانۀ متون حماسی، همواره مورد توجّه پژوهشگران بوده است؛ بهخصوص منظومههای حماسی فراوانی که بهتدریج به تقلید از شاهنامه و در قرنهای بعد سروده شد. با مطالعه پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه، متوجه شدیم که به ویژگیهای سبکی منظومه حماسی بانوگشسبنامه پرداخته نشده است؛ بنابراین تنها به ذکر برخی از پژوهشهایی که درباره این منظومه صورت گرفته، میپردازیم:
«آمیزش اسطوره و حماسه در روایتی دیگر از بانوگشسبنامه» عنوان مقالهای است که دکتر زهرا ریاحی زمین و دکتر عظیم جبّاره ناصرو در سال 1391 در نشریّه متنپژوهی به چاپ رساندهاند. در این پژوهش تأثیر باورهای اساطیری و افسانهای بومیان منطقۀ کوهمرّه سرخی را در سیر روایت این منظومه بیان شده است. نقد کهن الگویی منظومه بانوگشسبنامه»(1394) توسط خدیجه بهرامی رهنما و محمود طاووسی نگاشته شده است که به تحلیل شخصیّت بانوگشسب بر اساس آرای یونگ پرداختهاند. «بررسی و تحلیل عاشقانههای حماسههای ملی ایران با رویکرد نظریّه بینامتنی نگری با تأکید بر شاهنامه، سامنامه، بروزنامه، گرشاسبنامه و بانوگشسبنامه»(1395) کمالالدین آرخی، محمود عباسی و عبدالعلی اویسی کهخا و «بررسی مؤلّفههای غنایی و کارکرد آن در منظومۀ بانوگشسبنامه»( 1396 ) عنوان پژوهش دیگری است که رقیه مهماندوست کتلر و بتول فخر اسلام آن را نگاشتهاند و در فصلنامه علمیپژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، به چاپ رساندهاند.
موارد یاد شده برخی از پژوهشهایی هستند که به این منظومه پرداختهاند؛ اما تا آنجا که نگارندگان این مقاله بررسی کردهاند، تاکنون پژوهشی به جنبههای مختلف سبکشناسی این منظومه نظر نداشته است؛ بنابراین به نظر میرسد، این پژوهش در نوع خود بیسابقه است.
2-) برجستگیهای موسیقایی بانوگشسبنامه
1-2-)موسیقی بیرونی
هر یک اوزان شعری از موسیقی و آهنگ خاصی برخوردار است و این موسیقی بسته به محتوا و حالت عاطفی خاص آن شعر متفاوت است. شعر حماسی وزن حماسی میطلبد و میتوان گفت بهترین وزن برای محتوای حماسی، وزن و بحر متقارب یعنی «فعولن فعولن فعولن فعل» است و مطابق آنچه محققان گفتهاند این وزن مدتها پیش از دقیقی و فردوسی برای بیان چنین مضامینی استفاده میشده است. ناتل خانلری در مقاله «زبان شعر» دلایل چندی را برای مناسب بودن این وزن برای بیان مضامین حماسی شمرده است که عبارتند از:«اول اینکه همیشه تألیفی از الفاظ که در آنها شمارۀ نسبی هجاهای کوتاه از هجاهای بلند بیشتر باشد، حالت عاطفی شدیدتر و مهیّجتری را القا میکند و بالعکس، برای حالات ملایمتر که مستلزم تأنی و آرامش هستند، وزنهایی به کار میرود که هجاهای بلند در آنها بیشتر است»(خانلری، 1347: 257). دوم مسأله ترتیب قرار گرفتن هجاهای کوتاه و بلند در این بحر است که با مهارت و استادی شگفتانگیز حماسهسرایانی چون فردوسی شکل گرفته است. در هر صورت وزن و بحر متقارب در شعر حماسی آنچنان مورد توجه قرار گرفت که پس از فردوسی اغلب کسانی که به نظم داستانهای حماسی روی آوردند همین بحر را برگزیدند و به گفتۀ دکتر صفا در «حماسهسرایی در ایران» علت رواج این بحر محبوبیّت شاهنامه در میان مردم بود چنان که تصور میکردند به هیچ وزن و بحر دیگری نمیتوتنند یک منظومه حماسی بسرایند که مقبول طبع خوانندگان واقع شود. بانوگشسب نامه نیز از جمله منظومههای حماسی است که احتمالاً در همان قرنهای پنج و شش، توسط شاعری که هویت آن بر ما آشکار نیست، سروده شده است. آنچه بر ما آشکار است این است که سراینده تمام تلاش خود را به کار بسته تا به تقلید از زبان حماسهسرای توس بپردازد.
2-2-)موسیقی کناری
در موسیقی کناری شعر بحث در باره ردیف و قافیه و گاهی همراهی آنهاست. اولین مصراع با اولین بیت شعر آهنگی در ذهن خواننده مینشاند که خواننده پسازآن انتظار دارد همان آهنگ آغازین را بشنود و اگر چنین نشود، لذت نمیبرد. این انتظار را قافیه و ردیف ایجاد میکند(محسنی، 1379: 22) شفیعی کدکنی نیز در موسیقی شعر مینویسد :« منظور از موسیقی کناری، عواملی است که در نظام موسیقایی شعر دارای تأثیر است ولی ظهور آن در سراسر بیت یا مصرع قابل مشاهده نیست. جلوههای موسیقی کناری بسیار است آشکارترین نمونه آن، قافیه و ردیف است»(همان: 42) ردیف به عنوان عنصری کمال بخش، همواره مورد توجه سخنوران سخنسنج بوده است و از جهات ضربآهنگ موسیقایی و بلاغی، شعر را شنیدنیتر و گوشنوازتر میکند؛ البته مشروط بر آنکه ازنظر معانی، ارتباط تام با بافت سخن داشته و شعر به آن نیازمند باشد. ردیف سبب غنیتر شدن جنبه موسیقایی شعر میشود. موسیقی کناری از بررسی قافیه و ردیف مشخص میشود. ردیف نیز خود انواعی دارد و در قالب ردیفهای اسمی، فعلی و حرفی و نیز ردیفهای طولانی (دوکلمهای و سهکلمهای) بررسی میشود که به مقتضای حماسه کمتر از ردیفهای طولانی استفاده میشود. ریفهای فعلی در این منظومه بیشترین نوع را به خود اختصاص دادهاند و بسامد آنها نسبت به سایر انواع ردیفها بیشتر است. بعد از ردیفهای فعلی، ردیفهای ضمیری بیشترین بسامد را به خود اختصاص دادهاند. و در پایان نیز، ردیفهای اسمی، کمبسامدترین نوع ردیفها در این منظومه هستند و در مجموع هزار بیت، تنها 19 ردیف اسمی دیده میشود.
نمودار1 فراوانی انواع ردیفها
سراینده برای تقویت بیشتر موسیقی کناری از ردیفهای دوکلمهای و سه کلمهای نیز استفاده کرده است که تعداد ردیفهای دو کلمهای بیشتر و تنها چند نمونه از ردیفهای سه کلمهای یافت شد که به ذکر برخی از آنها میپردازیم.
تو خود گو شهان بندگی چون کنند |
| سران هم سرافکندگی چون کنند |
به گیسوی او مبتلا شد دلش |
| گرفتار دام بلا شد دلش |
سخن در جهان فر و زیب از تو یافت |
| چو خورشید نور سخن از تو یافت |
بحث مفصل درباره ردیف در این منظومه و ذکر انواع آن، در حقیقت برای اشاره به این نکته به کار رفته است که سراینده در این منظومه از ویژگی ساختارشکنانۀ زبان حماسی بهره گرفته است؛ چون همانگونه که میدانیم در حماسه بسامد ردیف کم است زیرا ردیف بیشتر به آهنگ شعر میپردازد و «حماسهسرایان چندان در بند خوشآهنگی نیستند.»(سرحدی، 1384: 5) و در مجموع در شاهکار حماسهسرایی جهان نیز به ردیف توجه زیادی نشده است؛ اما دراین منظومه، سراینده از ردیف و انواع آن استفاده کرده است.
یکی دیگر از جلوههای موسیقی کناری، قافیه است. قافیه در مفهوم عام آن، چیزی است که در شعر همه شاعران کلاسیک دیده میشود. در کنار موسیقی وزن و موسیقی درونی کلمات، موسیقی قافیه نیز قابل بررسی و تحقیق است و یکی از مهمترین عوامل اهمیّت قافیه، جنبه موسیقایی آن است و میتوان گفت که نوعی زمینهسازی برای القای موسیقی شعر، در ذهن آدمی است. یک واژه که در آخر یک مصراع بهعنوان قافیه قرار میگیرد، زمینهای در ذهن خواننده میسازد که وقتی واژه هماهنگ دیگری را در مصرع بعدی میشنود، لذتی احساس میکند که کاملاً شبیه شنیدن لذت یک قطعه یا یک موسیقی است(مهرادپی، 1377: 37). هرچه که تعداد حروف مشترک قافیه بیشتر باشد موسیقی کناری بیشتر احساس میشود. کلمات قافیه با سه حرف مشترک در این منظومه نمودهایی دارد البته بیشتر قافیهها با دو یا یک حرف مشترک هستند نمونههایی از قافیه که موسیقی کناری بیشتری را به گوش الغا میکند را ذکر میکنیم.
پر از گور و آهو سراسر زمین |
| زمین سربه سر سنبل و یاسمین |
ز روی بیابان یکی گرد خاست |
| تو گفتی یکی اژدها بود راست |
نوع دیگری از قافیه که به آن قافیه حاجب میگویند، در این منظومه به عنوان ویژگی بارز سبکی شناخته شده است وآن تکرار شدن کلمات یکسان پیش از قافیه است؛ که آن نیز موسیقی کناری شعر را تقویت میکند.این نوع قافیه در بانوگشسبنامه بسامد بالایی دارد.
چرا زلف او را کنم مشک نام |
| که در پیش زلفش بود مشک خام |
چنین داد پاسخ که این نقش هست |
| که این صورت از دخترش نقش بست |
3-2-) موسیقی درونی
از آنجاکه مدار موسیقی به معنی عام کلمه بر تنوع و تکرار استوار است، هرکدام از جلوههای تنوع و تکرار، در نظام آواها که از مقوله موسیقی بیرونی و کناری نباشد در حوزه مفهومی این نوع موسیقی قرار میگیرد؛ یعنی مجموعۀ هماهنگیهایی که از رهگذر وحدت یا تشابه یا تضاد صامتها و مصوتها در کلمات یک شعر پدید میآید، جلوههای این نوع موسیقی است(شفیعی کدکنی، 1379: 329). با توجه به تعریفی که از موسیقی درونی ارایه شده است، در این پژوهش از آن با عنوان صنعتگریهای لفظی یاد میکنیم. پیوند موسیقی درونی و موسیقی معنوی به ساختار زیبایی شناسی این حماسه یاری رسانده است تا موسیقی رزمی را در این منظومه به کمال نزدیک کند. مهمترین صنعتگریهای لفظی این منظومه سجع، جناس و تکرار هستند که با توجه به فراوانی هر کدام از آنها، همه را در مقوله تکرار دسته بندی میکنیم:
همصدایی و هم حروفی؛ از جمله این صنعتگریهای لفظی است که محصول تکرار هنرمندانهی واجهای خاص، در زنجیره کلام است و در این منظومه دیده میشود؛ اما تعداد آنها به نسبت هزار بیت منظومه، تا حدودی کم است.
به هندوستان صورتش نقش بست |
| شه خاور از عشق او گشت مست (بانوگشسب نامه، 1382: 59) |
پر از گور و آهو سراسر زمین |
| زمین سربه سر سنبل و یاسمین(همان: 61)
|
تکرار واژگان از دیگر عواملی است که درافزایش موسیقی شعر حماسی، نقش به سزایی دارد، آهنگ شعر حماسی را غنا میبخشد و موسیقی حاصل از وزن شعر را کامل میکند و سراینده بانوگشسبنامه نیز از این ویژگی منظومههای حماسی، بهره گرفته است.
دو یل نیزه بر نیزه انداختند |
| چو آتش به پیکار برتافتند(همان: 72) |
توانگر تو از زخم خنجر شوی |
| کزین خنجر زر تو بیسر شوی(همان: 68) |
از دیگر عواملی که در زبان حماسی باعث ایجاد وحدت و هارمونی کلمات میشود و از مهمترین عوامل ایجاد موسیقی محسوب میشود، جناس است. نتایج حاصل از بررسیهای ابیات نشان داد که سراینده در میان سایر صنعتگریهای لفظی بیشتر از جناس استفاده کرده است. بیشترین نوع جناس در این منظومه، جناس مذیل است. جناس اشتقاق، بعد از جناس مذیل، بیشترین فراوانی را در این منظومه به خود اختصاص داده است. نمودهایی از جناس ناقص حرکتی نیز در این منظومه دیده شد و چون مجالی برای ذکر همه انواع آن (مطرف، خط، اشتقاق، جناس ناقص حرکتی و...) نیست تنها به ذکر نمونههای از پر بسامدترین نوع آن یعنی جناس مذیل میپردازیم.
پس آنگاه بانو مه روزگار |
| به سوزن نگارید سوزن نگار |
سلحشور و شیرافکن اندر نبرد |
| نبٌد کس به میدان مردیش مرد(همان) |
از دیگر ویژگیهای بارز زبانی که در بررسی سبکشناسی این منظومه با آن روبه رو شدیم، کاربرد فراوان ضمایر متصل است که نمود فراوان آنها، گاه در ابیات متوالی، توجه خواننده را به خود جلب میکند. ضمایر متصل در این منظومه در نقشهای مختلف مفعولی، اضافی و متممی به کار رفته اند. قابل ذکر است که بررسی انواع ضمایر متصل این منظومه نشان داد که بیشترین انواع آن در نقش متمم به کار رفتهاند. بسامد بالای این برجستگی زبانی مانع از نادیده گرفتن آن در این پژوهش شده است بنابر بر ضرورت نشان دادن آن، به ذکر نمونهای از هر کدام (به ترتیب در نقش مفعولی، اضافی و متممی) میپردازیم.
گرفتم که هستی چو دیو سفید |
| زنم بر زمینت چو یک شاخ بید |
از او در دل رستم آمد نهیب |
| ز بیمش بشد هردو پای از رکیب |
بگفتش که ای دختر نامدار |
| یکی ضرب دست مرا پای دار |
3-) سطح لغوی(بررسی واژگانی)
زبان بانوگشسبنامه همانند دیگر منظومههای حماسی ساده و روان است و در آن از واژهها و ترکیبات و اصطلاحات عربی به ندرت استفاده شده است. عناصر سامی در این داستان وجود ندارد و یکی از دلایل اصالت و قدمت آن همین نکته است.
1-3-) کهنگی زبان
نشانههایی از کهنگی زبان در این منظومه به چشم میخورد که از جمله این نشانهها، کاربرد فعلهای پیشوندی چون «اندر آمد»، «اندرافکند»، «برگشاد»، «برنهاد» و ... است. علاوه بر استفاده از فعلهای پیشوندی که نشانهی کهنگی زبان است، فعلهای کهنه دیگری نیز به کار رفته است؛ از جمله «بجوشید» در معنای خشمگین شدن و یا افعالی نظیر «نیارست» و یا کاربرد صورت کهنه واژههایی چون «ایچ»، «نژند»، «همیدون» و ..
2-3-) واژگان و ترکیبات حماسی
مهمترین بخش واژگانی زبان حماسی، ترکیبات حماسی است. زبان حماسی ترکیبات خاص خود را دارد که بیشتر از نوع ترکیبات حماسی هستند و با کلمات فارسی سره ساخته شدهاند و در تداعی معانی حماسی و تکمیل موسیقی لفظی و معنوی شعر نقش دارند.در بانوگشسبنامه نیز به مقتضای فضای منظومههای حماسی، بسامد اصطلاحات و واژگانی که القاگر شور و عظمت حماسه هستند، بالاست. شمار ابیاتی که در آنها از واژگان مربوط به کارزار و نبرد نام برده شده بالاست که به ذکر تعدادی از آنها میپردازیم.
زره کرد بالای ببر بیان |
| ز پولاد بست او کمر بر میان |
دگر نیزه اژدهافش به چنگ |
| کمان و یکی جعبه تیری خدنگ(همان) |
به دلیل کثرت واژگان حماسی به کار رفته در منظومه، به تقسیم بندی آنها میپردازیم که این تقسیمبندی شامل افعال حماسی، صفات حماسی، ابزارآلات جنگی و جانوران مهیب حماسه است.
1-2-3-) افعال پر تحرّک حماسی
به مقتضای فضای حماسه، حماسهسرایان از فعلهایی استفاده میکنند که تحرّک و پویایی خاصّی دارند و حرکت و جنب و جوش را در خود به عنوان مهمترین بخش جمله، منعکس مینمایند. سراینده از افعال حماسی چون دریدن، بریدن، کشتن، خون ریختن، جنگیدن، بپویند و بیفگند و ... به خوبی بهره گرفته است تا شور و حال حماسه را به مخاطب خود منتقل کند.
بیفکند ده نره شیر ژیان |
| چهل گور و آهو گو پهلوان |
ز گردان ایران و بانوگشسپ |
| به میدان دانش بتازیم اسپ(همان: 113) |
2-2-3-)صفت های پویا و پرتحرّک حماسی
در این منظومه، نوع خاصّی از صفات چون یل شیرگیر یا تیر الماس پیکان، یل پاکدین و... دیده میشود که برخی از آنها صورت ترکیبی دارند و با زبان حماسی همخوان هستند. در دسته بندی نوع واژگان در سطح لغوی صفت حماسی با 66 مورد فراوانی در دسته سوم قرار دارد؛ نمونهای از آنها را در دو بیت زیر میتوان مشاهده کرد:
دلیر و هزبرافکنو سرفراز |
| سواری صفآرای و دشمنگداز |
سر سرفرازان گو پیلتن |
| شه شهنشان سرور انجمن |
3-2-3-)کاربرد ابزارآلات جنگی
استفاده از واژگان و ابزارآلات مربوط به جنگ، همانطور که ویژگی زبانی یک اثر حماسی است، نیز در این منظومه بسیار دیده میشود. این واژگان هر چند محدود به چند ابزار خاص چون گرز، کمند، نیزه، زره، کمربند، تیغ، سپر و ببر بیان میشوند؛ امّا این واژگان در ابیات متوالی سرتاسر منظومه تکرار میشوند و فضای حماسی ایجاد مینمایند. در مجموع 80 بار از این اصطلاحات در این منظومه استفاده شده است که بعد از موجودات حماسی، از لحاظ فراوانی بیشترین بسامد را دارند. نمونهای از آنها را در ابیات زیر میتوان ملاحظه کرد.
زره کرد بالای ببر بیان |
| ز پولاد بست او کمر را میان |
دگر نیزهی اژدهافش به چنگ |
| کمان و یکی جعبه تیری خدنگ |
4-2-3-)حیوانات درّنده و مهیب حماسه
از دیگر ویژگیهای بارز این منظومه، تشبیه پهلوانان و مبارزان به جانواران درنده و مهیب است. البته به نظر میرسد که این مشخصه در بیشتر منظومههای حماسی مشترک است؛ به گونهای که حتی دشمن نیز بسیار توانا، قوی و مردافکن توصیف میشد و در پایان، با پیروزی قهرمان حماسه و چیره شدن او بر یک قدرت برتر، دلاوری او را بیشتر در ذهن مخاطب مجسم میشود. جانواران مهیبی که در حماسه بانوگشسبنامه از آنها نام برده شده است عبارتند از: شیر، پلنگ، پیل، نهنگ، اژدها، رخش، گرگ و دیو سفید هستند. در این منظومه 36 بار از شیر یاد شده است که بیشترین یسامد را دارد و دیو سفید با یک مورد، کمترین فراوانی را دارد. در ادامه به مثالهای در ابیات منظومه و ارایه بسامد هر کدام از آنها میپردازیم.
چو دریا به دل بانوآمد به جوش |
| فرامرز چون شیر برزد خروش |
نپرد عقاب اندرو با درنگ |
| گریزد وزان شیر و جنگی پلنگ |
1.شیر 2. پیل 3. پلنگ 4. نهنگ5 . گرگ. 6.اژدها 7. رخش 8. دیو سفید
نمودار 2 فراوانی جانواران درّنده و مهیب حماسی
همانطور که ذکر شد در این منظومه به دستهبندی واژههای پرتکرار پرداختیم که حیوانات حماسی با 95 مورد بیشترین فراوانی وابزارهای جنگ 74 مورد، صفتهای حماسی 66 و افعال حماسی با 46 مورد در مراتب بعد قرار دارند که نمودار فروانی آنها نمایش داده میشود.
1.حیوانات حماسی 2. ابزار جنگی 3. صفات حماسی 4. افعال حماسی
نمودار3 فروانی دسته بندی واژگان
3-3-) ذکر عدد و معدود
از دیگر ویژگیهای بارز زبانی و واژگانی این منظومه حماسی، استفاده فراوان از اعداد شمارشی است و بر اساس بررسیها، از حدود هزار بیت این منظومه، در صد بیت، از اعداد استفاده شده است که تنها به دو مورد از آنها اشاره میکنیم.
بدینسان هزار و دوصد نامور |
| به بزم کیی با کلاه و کمر (همان: 115) |
ز یکسوی گودرز فرخنده فر |
| ابا هشت و هشتاد جنگی پسر(همان: 44)
|
4-3-) ترکیبات وصفی واضافی مقلوب
ترکیبات وصفی و اضافی مقلوب نیز که به نظر میرسد چون دیگر ویژگیهای زبانی این منظومه، متأثر از زبان حماسهسرایی فرزانه طوس باشد، نمود قابل توجهی دارد.
منم پشت این نامدار انجمن |
| ندیده کس اندر جهان پشت من |
دلیر و جهانگیر و با رای و کام |
| جهانپهلوان را تمرتاش نام |
4-) شاخصهای نحوی
در ادامه بررسیهای سبکشناسانه این منطومه، به بررسی ساختار نحوی آن میپردازیم. در دقت و توجه به این جنبه، آنچه که در آغاز توجّه نگارنده را معطوف کرد، تقدم فعل در ابیات بود که در حقیقت تقدم فعل، یکی از عوامل مهم فخامت و صلابت زبان حماسی است. در واقع، وقتی فعل در آغاز بیت قرار میگیرد و ارتقا مرتبه پیدا میکند، از همان آغاز ضربۀ اصلی را به ذهن خواننده یا شنونده وارد میکند. تقدیم فعل و ختم کردن قافیه به هجای کشیده، شکوه و فخامتی خاص به کلام میبخشد بنابراین تقدیم فعل یک چیدمان نشانهدار در نحو زبان حماسی است و البته باید توجه داشت که به صرف تقدیم فعل، فخامت و استواری به زبان حماسه راه نمییابد، بلکه باید چینش واژگانی صحیح و مناسب با ساختار حماسه به کار رود. بررسی منظومه بانوگشسبنامه نشان داد که در مجموع 150 بیت از ابیات این منظومه با فعل شروع شدهاند.
بپرسید نامش بگفتش پری |
| که شش ماه بالا سه سال اندری |
از دیگر شاخصههای نحوی زبان این منظومه، تکرار چند فعل در یک بیت است که گاه تعداد آنها به چهار یا پنج بیت نیز میرسد. افعال به کار گرفته شده معمولاً از نوع افعال حماسی هستند که ساختار ابیات را برای بیان زبان پرطمطراق حماسه مناسب و آماده ساخته است.
بپیچید بر زین به مردی نشست |
| بیازید و بگرفت دستش به دست |
بدو گفت بانو که هذیان مگوی |
| مرادی که هرگز نیابی مجوی(همان: 77) |
استفاده از واژگان «ابا» و «ابی» به معنی «با» و «بی»، استفاده از دو حرف اضافه برای یک متمم، استفاده از واو عظف در آغاز مصراع ها -که از نشانههای قدمت زبان نیز محسوب میشود- از دیگر ویژگیهای نحوی زبان بانوگشسبنامه است، که در حماسه فردوسی نیز بوفور دیده میشود و به نظر میرسد که سراینده در تقلید از ساختار نحوی استاد طوس نیز موفق عمل کرده است. «استفاده از یکی در مقام ادات نکره» نیز از دیگر شاخصههای نحوی این منظومه است. در گذشته یکی از راههای ساختن اسم نکره، استفاده از «یکی» قبل از اسم بود. در قرن پنجم و در زمان سرودن منظومه بانوگشسبنامه، این نوع کاربرد، به عنوان یک هنجار زبانی، کاملاً شایع بود و شاعران در اغلب موارد از لفظ «یکی» قبل اسم، برای ساختن اسم نکره استفاده میکردند(شهبازی و ملکثابت، 1392: 259) در این موارد، لفظ «یکی » به اضافهی اسم، دقیقاً معادل اسم به اضافهی «یای» نکره است چنان که در ابیات زیر ملاحظه میشود.
یکی روز بانوگشسب گزین |
| فرامرزرا گفت کای نره شیر |
یکی ترگ فولاد گوهرنگار |
| به سر بر نهاده دلاور سوار(همان: 100)
|
استفاده از جملهواره ها و ترکیبات نحوی خاص چون «تو گفتی»، «به کردار«، «چنین داد پاسخ»و ... جز ویژگیهای سبکی این منظومه محسوب میشوند و بسامد قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.
تو گفتی مگر اژدها بد به جنگ |
| که در جنگ از وی زبون شد نهنگ |
5-) سطح اندیشگانی
در بررسی محور اندیشگانی، مضامین این منظومه را به دو بخش حماسی و غیر حماسی تقسیم میکنیم:
1-5-)حماسی
1-1-5-)مبارزه با دشمن و رجزخوانی
رجزخوانی جز جدایی ناپذیر منظومههای حماسی محسوب میشود و آنچه میدانهای جنگ را پر هیجان و جذاب میسازد، فخرفروشی دو مبارز بر یکدیگر و رجزخوانی آنها قبل از آغاز نبرد است. سراینده این منظومه نیز به خوبی این اصل را رعایت کرده است در آغاز نبرد بانوگشسب با رستم، که به صورت ناشناس به دشت رغو آمده تا توان رزمی آنها را بسنجد، به خوبی نشان داده است. درابتدا رستم اینگونه زبان به ستایش خود میگشاید:
ندانی که چون من کنم رای جنگ |
| ز بیمم به دریا گریزد نهنگ |
ز نیروی بازوی خارا شکاف |
| شکاف افکنم در دل کوی قاف |
و در ادامه بانوگشسب در برابر دشمن ناشناس، اینگونه خود را معرفی میکندد:
اگر نام من بشنود گوش تو |
| هماکنون برآید ز تن هوش تو |
منم بار آن تازه فرخ درخت |
| کزو تازه گردد سر تاج و تخت(همان) |
2-1-5-) مرد سالاری
نمایش زور و قدرت پهلوانان از جمله مضامین حماسههاست. در این منظومه، اعمال قدرت خود را در قالب نشانههای مردسالاری نشان میدهد، از جمله این نشانهها، انتخاب همسر برای بانوگشسب است. استدلال ما برای مطرح ساختن این موضوع، این است که در متون حماسی، معمولاً حق انتخاب همسر با زنان است و آنها در آغاز عشق خود را به مرد مورد علاقهشان ابراز میکنند(تهمینه، منیژه، رودابه و ... برخی از این زنان در شاهنامه هستند)؛ اما در این منظومه بانوگشسب بر اساس تصمیم پدر خود تن به ازدواج با گیو میدهد. وقتی بر سر ازدواج با بانوگشسب بین پهلوانان ایران اختلاف و درگیری شکل میگیرد و بیم اختلاف و تفرقه و خونریزی میرود، کاووسشاه، رستم را فرا میخواند تا درباره ازدواج بانو تصمیم بگیرند و در نهایت رستم به انتخاب خود، گیو را بر میگزیند.
ز گردان ایران و شهزداگان |
| دلیران مردان و آزادگان |
من این را بکردم ز گردان پسند |
| تو هم مهربان باش، دَر کین ببند |
2-5-)غیرحماسی
مضامین غیرحماسی نیز معمولأ در حماسهها کاربرد وسیعی دارند. در شاهنامه، بزرگترین منظومۀ حماسی جهان، نمونههای فراوانی از نکات اخلاقی، مضامین غنایی و سایر مضامینی که به طور مستقیم با حماسه ارتباط ندارد، وجود دارد. به نظر میرسد که مضامین غیر حماسی این منظومه بیشتراز حماسی آن است. مهمترین آنها عبارتند از:
1-2-5-) اندیشههای دینی- اسلامی
نشانههای فراوانی از ورود اندیشههای دینی و اسلامی در این منظومههای حماسی دیده میشود از جمله آنها نکوهش بادهنوشی است. بادهنوشی از جمله رسوم رایج در بزمهای شاهانه و پهلوانانه است، به همین دلیل سراینده این اثر نتوانسته این رسم را در سرایش منظومه حذف کند، همچنین به دلیل رواج اندیشههای اسلامی و اعتقادات مذهبی، بر خود واجب دانسته است که سرانجام شوم بادهنوشی را به خواننده متذّکر شود و در جای جای منظومه خود آن را یادآور شود.
بیا تا ببینی که شرب شراب |
| کند بیگمان خانمانها خراب |
بپرهیز کاین آب آتشنهاد |
| بسی خانمانها بر آتش نهاد |
دعا و مناجات معمولاً جز جدایی ناپذیر حماسههای ملی و دینی ماست، در این منظومه نیز دیده میشود. بانو گشسب نیز در لحظات سخت، وقتی که جنگ بر او دشوار میگردد از خداوند قادر متعال یاری میخواهد و او را به عظمتش سوگند میدهد، که مانع از شکست او و شادمانی دشمن گردد.
بنالید از دل به پروردگار |
| که ای خالق و رازق مور و مار |
به پاکی ذات و به یکتاییت |
| که گیتی ندیدهاست همتاییت |
که دشمن نسازی به ما شادمان |
| نیاری شکست اندرین دودمان |
مضمون مهم دیگر نیز که به نوعی میتواند به اندیشه های دینی سراینده مرتبط باشد، اشاره به نقش موبدان در مراسم ازدواج و تکریم آنهاست. مطابق شاهنامه موبدان پیشوایان دینیاند که افزون بر آگاهی به علوم و دانشهای عصر خویش، یکی از ارکان اصلی حکومت نیز محسوب میشدند و همواره موبدان بسیاری در دربارها حضور داشتند. در این منظومه نیز سراینده به نقش موبدان در مراسم ازدواج و جاری شدن خطبه عقد بانوگشسب و گیو توسط موبدان اشاره میکند.
به هشتم سر موبدان را بخواند |
| ابا موبدانشان به عزت رساند |
ببستند مه را به مریخ عقد |
| به مفلس بدادند آن گنج نقد |
2-2-5) مضامین غنایی و عاشقانه
اگرچه نشانههای دلاوری و پهلوانی در قهرمان داستان یعنی بانوگشسب برجسته است اما او در نهایت یک زن است و از ظرافتهای خاصی برخوردار است. از میان آثار حماسی فارسی، تنها بانوگشسبنامه با محوریّت یک شخصیت زن سروده شده و این امر باعث نمود مضامین غنایی در این منظومه شده است و بخش اعظمی از داستان، ماجرای دل باختن پهلوانان و پادشاهان به این بانوی پهلوان و نژاده است. تمرتاش، شیده و پهلوانان ایرانی از جمله دلباختگان بانوگشسب هستند که برای رسیدن به وی با هم به رقابت میپردازند. برخی از ابیات این منظومه را که وصف زیبایی بانو و شیفتگی شیده پسر افراسیاب تورانی بر اوست را ذکر میکنیم.
[1] - دانشیار گروه زیان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران (نویسنده مسئول) salehi_mr20@yahoo.com
[2] - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران s.sharuni69@gmail.com