Investigating the Factors of the Prevalence of the Simile in the Divan of the Abdolvaasse Jabali
Subject Areas : Analysis of order textsleyla amiri 1 , zahra riyahi zamin 2
1 - Shiraz University
2 - Associate Professor of Shiraz University
Keywords: : the Simile of the letters, Abdolvaasse Jabali, strangeness of Simile, Variety of Moshabahon beh, Chains of Moshabahon beh,
Abstract :
Abstract Abdolvaasse Jabali is a poet of the sixth century AH which the majority of scholars know him as someone changes the style of Persian poetry from Khorasani to Iraqi. This paper seeks to investigate the factors of the Simile in his Divan with a qualitative research method, an analytical-descriptive type and a text-based approach. Also if necessary be used of comparative and contingency methods. The analysis of the poems by Abdolvaasse Jabali shows that the calling of the chain of Moshabahon beh of one family that has realationships , which is in line with each other, is a coincidence of a similar arrangement for two sides and with two different faces in one verse, changing the place and the way, the Simile of the letters, and the variety of Moshabah & Moshabahon beh, among the reasons for the strangeness of Simile in his poems; to the point where the poet can be said of a simile more than a literary array and in the direction Being aesthetician, as an array, and for the pride and declaring discourse, the dominant content in his Divan is underneath a layer of bizarre, reticent, complex and Blindfolded is hidden.
اخسیکتی، اثیر. (1337). دیوان اثیرالدین اخسیکتی، تصحیح و مقابله و مقدمه و شرح حال به قلم رکن¬الدین همایون فرخ، چاپ اوّل، تهران: کتابفروشی رودکی.#
انوری. (1376). دیوان انوری، با مقدمه¬ی سعید نفیسی، به اهتمام پرویز بابایی، چاپ اوّل، تهران: نگاه.#
جبلی، عبدالواسع. (2536). دیوان عبدالواسع جبلی، به اهتمام و تصحیح و تعلیق ذبیح¬الله صفا، چاپ دوّم، تهران: امیرکبیر.#
حسام¬العلماء آق¬اولی. (1373). درر الادب، چاپ سوم، قم: ستاره.#
رجایی، محمد خلیل. (1353). معالم¬البلاغه در علم معانی و بیان و بدیع، چاپ دوّم، شیراز: دانشگاه پهلوی.#
زرین¬کوب، عبدالحسین. (1375). از گذشته¬ی ادبی ایران، چاپ اوّل، تهران: انتشارات بین¬المللی الهدی.#
شمیسا، سیروس. (1385). بیان، چاپ نخست از ویرایش سوّم، تهران: میترا.#
ــــــــــــــــ . (1382). سبک¬شناسی شعر، چاپ نهم، تهران: فردوس.#
ــــــــــــــــ . (1381). نگاهی تازه به بدیع، چاپ چهاردهم (ویرایش دوّم)، تهران: فردوس.#
کشاورزی، کبری. (1393). بررسی جنبه¬های زیبایی¬شناختی علم بدیع در دیوان عبدالواسع جبلی، زابل: دانشگاه زابل.#
کمال¬الدین حسین واعظ کاشفی سبزواری. (1369). بدایع¬الافکار فی صنایع¬الاشعار، ویراسته و گزارده¬ی میر جلال¬الدین کزّازی، چاپ اوّل، تهران: مرکز.#
سال پنجم ، شماره 1 ، پیاپی 14 بهار 1401
ISSN : 2783-4166
بررسی عوامل غرابت صنعت تشبیه در دیوان عبدالواسع جَبَلی
دکتر لیلا امیری1 ، دکتر زهرا ریاحی زمین2
تاریخ دریافت : 01/03/1398 تاریخ پذیرش نهایی : 07/10/1400
(از ص 36 تا ص 51 )
چکیده
عبدالواسع جبلی از شاعران قرن ششم هجری است که اکثریت محققان او را در تغییر سبک شعر فارسی از خراسانی به عراقی سهیم دانستهاند. این مقاله بر آن است تا عوامل غرابت صنعت تشبیه را در دیوان او با روش تحقیق کیفی، از نوع تحلیلی- توصیفی و شیوهی متنپژوهی بررسی کند. در موارد لزوم از روشهای مقایسهای و آمارگیری نیز استفاده شده است. واکاوی اشعار عبدالواسع جبلی نشان میدهد فراخوانی مشبهٌبههایِ زنجیرهایِ همخانواده که مناسباتی با هم دارند، همزمانی ذکر یک مشبهٌبهِ یکسان برای دو مشبه و با دو وجهشبه متفاوت در یک بیت، تشبیهات عکس و تعویض جای مشبه و مشبهٌبه، تشبیهات حروفی و تنوّع و گوناگونی مشبه و مشبهٌبه، از جمله دلایل غرابت تشبیه در اشعار او هستند؛ تا جایی که بتوان گفت شاعر از تشبیه بیش از آن که یک آرایهی ادبی و در جهت زیباییآفرینی باشد، به عنوان یک صنعت و به منظور فضلفروشی و اظهار تفاخر بهره گرفته و محتوای مسلّطِ مدح در دیوان او در زیر لایهای از تشبیهات غریب، متکلّف، متصنّع و مفاخرهآمیز نهان شده است.
واژههای کلیدی : تشبیهات حروفی، عبدالواسع جبلی، غرابت تشبیه، گوناگونی .
مقدمه
شاعران در دورههای مختلف شعر فارسی، برای تزیین کلام و خیالانگیزتر کردن سخن خود از آرایههای ادبی و صور خیال استفاده کردهاند. میزان کاربرد این صنایع اعمّ از لفظی و معنوی در اشعار آنها، به دلایلی همچون سلیقهی رایج عصر، ذوق شخصیِ شاعر و تحوّلات سبکی، متفاوت و در نوسان بوده است. این امکان و ابزار، از سویی شعر شاعران را به غنایی شدن نزدیک کرده و بر ابعاد هنری و شاعرانگی آن افزوده است و از سوی دیگر، استفادهی بیش از حدّ، نامتعارف و نامعمول از این آرایهها، کلام آنها را غریب و مغلق کرده است. عبدالواسع جبلی یکی از شاعرانی است که با استفادهی فراوان و اغراقآمیز از تشبیه، باعث غرابت و پیچیدگیِ شعر خود شده است. از آن جا که جبلی در تغییر سبک شعر فارسی از خراسانی به عراقی نقش داشته است، بررسی عوامل غرابت تشبیهات او لازم به نظر میرسد. این مسأله قرار است از وجوه مختلف در مقالهی حاضر بررسی شود. تشبیهات حروفی و عکس، تنوّع و گوناگونی مشبهٌبه برای یک مشبه یا بالعکس و مشبهٌبههای زنجیرهای همخانواده از جمله عوامل غرابت تشبیهات عبدالواسع جبلی محسوب میشوند.
روش تحقیق
این پژوهش بر آن است تا عوامل غرابت صنعت تشبیه را در دیوان عبدالواسع جبلی با روش تحقیق کیفی، از نوع تحلیلی- توصیفی و شیوهی متنپژوهی بررسی کند. بنابراین با واکاوی دیوان شاعر، همهی تشبیهات دیوانش را استخراج نموده و عوامل غرابت آنها را واکاوی کرده است. افزون بر این، در موارد لزوم از روشهای مقایسهای و آمارگیری نیز استفاده شده است و تشبیهات عبدالواسع جبلی در ابعاد مختلف، با معاصران او همچون انوری و اثیر اخسیکتی قیاس شده و ضمن آمارگیری، درصدهایی مطرح شده است.
مبانی نظری تحقیق
عبدالواسع جبلی (متوفی به سال 555 هجری) شاعر قرن ششم هجری و مدّاح سلاطین سلجوقی است. برخی محقّقان او را از جمله پیشروان تغییر سبک سخن از خراسانی به عراقی دانستهاند (صفا نقل از؛ جبلی، 2536: یازده؛ شمیسا، 1382: 119). جبلی از جمله شاعرانیست که به آرایه و آرایهپردازی بهویژه در حوزهی تشبیه به عنوان یک صنعت نگریسته است. «بر روی هم کمتر اتّفاق میافتد که قصیدهیی را از او شروع کنیم و در هر بیت به صنعتی... باز نخوریم. امّا عجب در آنست که شاعر در عین آن که توجّه تامّ به صنایع دارد، مغلوب آنها نیست» (صفا نقل از؛ جبلی، 2536: نوزده). سبک و شیوهی متمایز جبلی نسبت به همعصرانش موجب شده است که نظریات دربارهی او متناقض باشد. ذبیحالله صفا او را از زمرهی شاعرانی برشمرده است «که توانستهاند در نیمهی اوّل قرن ششم، مقدّمات تحوّل سبک سخن را در شعر فراهم آورند. وی درین راه در زمرهی استادانی از قبیل مسعود سعد و ابوالفرج رونی و سنایی قرار میگیرد و مانند همهی آنها درین زمینه موفّق و کامیابست» (همان: بیست و سه). حال آن که در کتاب از گذشتهی ادبی ایران آمده است: «هرچند طبع قوی و قریحهی توانا داشته است، لیکن همّت خود را بیشتر صرف صنعتهای لفظی کرده است و دیوان او از این جهت، تقریباً جز مجموعهیی از صنایع و محاسن بدیع، چیزی نیست و از جهت معانی، شعر او چندان مزیّتی ندارد» (زرینکوب، 1375: 286). لازم به ذکر است بررسی دیوان عبدالواسع جبلی، نظر دکتر زرینکوب را مبنی بر غلبهی لفظ بر محتوا و توجّه افراطیِ شاعر به صنعتپردازی تأیید میکند.
از آن جا که این تحقیق بر محور صنعت تشبیه نوشته شده است، مختصری به آن اشاره خواهد شد. تشبیه عبارت است از آن که «چیزی را به چیزی مانند کنند در صفتی از صفات مشترکه میان هر دو؛ و اهل لغت، آن چیزی را که مانند کنند، مشبه گویند و آن چیز را که بدو مانند کنند، مشبهٌبه خوانند» (کمالالدین حسین واعظ کاشفی سبزواری، 1369: 106). تحوّلات صنعت تشبیه با تطوّرات سبکی شعر فارسی ارتباطی تنگاتنگ دارد. به عنوان نمونه، در سبک خراسانی تشبیهات، حسّی و در سبک عراقی، انتزاعی هستند.
پیشینهی تحقیق
عبدالواسع جبلی به عنوان شاعری سبکساز در شعر فارسی شهره است؛ امّا با وجود این نقش اساسی، تاکنون به جزء اشارتی پراکنده در کتب سبکشناسی، تاریخ ادبیات و تذکرهها، پژوهشی دربارهی این شاعر و بهویژه چراییِ تشبیهات غریب او انجام نشده است. تنها پژوهش صورت گرفته در این زمینه، پایاننامهی کارشناسی ارشد با عنوان «بررسی جنبههای زیباییشناختی علم بدیع در دیوان عبدالواسع جبلی» (کشاورزی، 1393) است که به توجّه فراوان عبدالواسع جبلی به بدیع در جهت زیباسازی و افزودن حسن تأثیر کلام شعریش اشاره کرده، امّا تشبیه که از صنایع بیانی محسوب میشود، در این مطالعه بررسی نشده است. بنابراین، از آن جا که عبدالواسع جبلی شاعری برجسته و دارای طریقهی خاصّ شعریِ خود است و در گذار سبک شعر فارسی از خراسانی به عراقی نقش کلیدی داشته است، واکاوی تشبیه در دیوان او بایسته مینماید.
بحث
در گسترهی ادب فارسی، شاعران از آرایههای متعدّد و متنوّعی استفاده کردهاند و گاه به آرایهی خاصّی علاقهمندی بیشتری داشتهاند. عبدالواسع جبلی را هم میتوان به علّت بسامد فراوان صنعت تشبیه در دیوانش، از زمرهی شاعرانی محسوب کرد که تشبیهگراست. تلاش جبلی در گسترهی تشبیهآفرینی تا آن جاست که گاه در سخن او تشبیهی نیست، امّا تشبیهی به ذهن مخاطب متبادر میشود؛ تشبیهی که شاید بتوان آن را «تشبیه تبادر» نامید. به عنوان نمونه در بیت زیر، واژهی «باز» در معنیِ پیشوند فعلی باز آمدن یعنی برگشتن به کار رفته است، امّا در معنی باز که پرندهای شکاریست، تشبیهی را به ذهن متبادر میکند؛ گویی سلطان به بازی که از شکار بر گشته، تشبیه شده است.
دوشینه بامداد نشاط شراب کرد |
| سلطان روزگار چو باز آمد از شکار |
(جبلی، 2536: 211)
تشبیهات عبدالواسع جبلی به دلیل غرابت و نوآوری در سیر تحوّل سبک شعر فارسی، حائز اهمّیت هستند. از جمله علل غرابت تشبیهات او میتوان به ازدحام و انبوهی تشبیه، کثرت مشبهٌبههای زنجیرهای همخانواده، ذکر یک مشبهٌبه برای دو مشبهِ متفاوت و بالعکس، تعدّد مشبهٌبهها برای یک مشبه، ظرفّیت تشبیه عکس، وفور تشبیه حروفی و غلبهی عناصر انتزاعی اشاره کرد.
ازدحام و انبوهی تشبیه
ازدحام و انبوهی تشبیهات در دیوان عبدالواسع جبلی به خودیِ خود بر غرابت صنعت تشبیه در اشعار او افزوده است. فراوانی تشبیهات در یک بیت و شکلگیری تشبیهات ملفوفِ مقرون و مفروق، پیچیدگی شعرش را دوچندان کرده است. شاعر حتّی گاه شش مشبه و مشبهٌبه را در یک بیت گنجانده است و تشبیهاتی ساخته که باعث لفّ و نشر و صنعت تقسیم هم شده است. ابیات زیر نمونههایی از ازدحام و انبوهی تشبیهات در دیوان شاعرند:
کوس چون رعد و فرس چون ابر و خنجر چون درفش |
| تیر چون باران و خون چون سیل و سرها چون حباب |
(همان: 40)
ضمیر و خاطر و دیوان و طبع من باشند |
| ز وصف و شکر و ثنا و مدیح تو مه و سال |
یکی چو مَرج ریاحین یکی چو دَرج طُرَف |
| یکی چو برج کواکب یکی چو دُرج لآل |
(همان: 240)
که دارد چون تو معشوقی نگار و چابک و دلبر |
| بنفشه زلف و نرگس چشم و لاله روی و نسرین بر |
نباشد چون جبین و زلف و رخسار و لبت هرگز |
| مه روشن، شب تیره، گل سوری، می احمر |
(همان: 190)
در جهت مستند بودن این نظر مبنی بر تشبیهگرا بودن عبدالواسع جبلی و ازدحام و انبوهی تشبیه در دیوان او، دو قصیده به صورت تصادفی، انتخاب شد و همه آرایههای موجود در آن استخراج گردید و کاربرد تشبیه نسبت به دیگر صنایع مشخص شد. نتایج از این قرارند:
- قصیده در مدح نصیرالدین وزیر (همان: 23-21): تشبیه: 17، استعاره مکنیه: 2، تلمیح: 4، تکرار: 2، تضمین: 2، اغراق: 1 ¬ تشبیه: %71/60 و بقیه آرایهها: %29/39.
- قصیده در مدح صدر اجل محمد (همان: 80-78): تشبیه: 13، اغراق: 1، حسن تعلیل: 3، ارسالالمثل: 2 و اشتقاق: 1 ¬ تشبیه: %65 و بقیه آرایهها %35.
همان طور که مشاهده شد بسامد تشبیه در دو قصیدهی شاعر و به تبع آن، درصد این آرایه نسبت به دیگر آرایهها سهم بیشتری به خود اختصاص داده است و تشبیه به تنهایی بیش از نیمی از نقش آرایهپردازی در دو قصیدهی جبلی را به عهده گرفته است؛ یعنی به ترتیب %71/60 و %65. درصد تشبیه نسبت به دیگر آرایهها در دو قصیده از انوری، یکی از معاصران جبلی، نیز بررسی گردید:
- قصیده در مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر (انوری، 1376: 227-225): تشبیه: 17، تضاد: 7، اغراق: 2، تکرار: 1، تناسب: 4، موازنه: 1، استعاره مکنیه: 2، جناس: 2، تلمیح: 1، کنایه: 3 ¬ تشبیه: %5/42 و بقیه آرایهها: %5/57.
- قصیده در مدح یکی از اقوام پادشاه (همان: 299-297): تشبیه: 6، موازنه: 3، تکرار: 15، تضاد: 5، اشتقاق: 3، جناس: 5، تلمیح: 2، تناسب: 2، کنایه: 1 ¬ تشبیه: %28/14 و بقیه آرایهها: %72/85.
درصد تشبیه در دو قصیده انوری به ترتیب 5/42 و 28/14درصد کل آرایههاست که نسبت به عبدالواسع جبلی که در هر دو قصیده، بیش از 60 درصد بود، تفاوت آشکاری دارد.
کثرت مشبهٌبههای زنجیرهای همخانواده
یکی از ترفندهای عبدالواسع جبلی در غرابت تشبیهاتش، این است که ابتدا چند مشبه را بیان کرده و سپس زنجیرهای از پدیدههای متعدّد -آن هم از یک خانواده- را برای آنها به عنوان مشبهٌبه مطرح کرده است. پس این مشبهٌبهها از سویی متعدّد، متنوّع و زنجیرهوار هستند و از سوی دیگر دارای تناسبات نوعی. به عنوان نمونه در دو بیت زیر، زاغ به خطیب، باغ به مجلس، شاخ نار به منبر و نرگس به مستمعِ خطبه همانند شدهاند و مشبهٌبههای خطیب، مجلس، منبر و مستمع با هم تناسب دارند.
چون خطیبان در لباس قیرگون شد زاغ و گشت |
| مجلس او طرف باغ و منبر او شاخ نار |
وز برای استماع خطبهی او ای عجب |
| سر به پیش افگنده نرگس بر کنار جویبار |
(همان: 156)
عبدالواسع جبلی با ذهن و قریحهی سرشار که با ممارست و تمرینِ او در آرایهپردازی همراه شده، انبوهی از مشبهٌبههای همخانواده را در کنار هم نهاده است. البتّه این مسأله، به معنای عدم وجود این شیوه در دیوان دیگر شاعران نیست، بلکه بسامد زیاد آن در دیوان شاعر در خور توجّه است. مقایسهی یک قصیدهی عبدالواسع جبلی با یکی از شاعران معاصرش این مسأله را به خوبی نشان میدهد. در قصیدهی در مدح ملک مجدالدین محمد پادشاه مازندران (همان: 42-35)، 29 تشبیه وجود دارد و فراوانی تشبیهات مختلف به این صورت است: تشبیه با مشبهٌبه زنجیرهای: 11، تشبیه کلیشهای: 6، تشبیه ابداعی:6، تشبیه مضمر: 2 و تشبیه مشروط: 4. در این بررسی 93/37 درصد تشبیهات از نوع با مشبهٌبه زنجیرهای است و 07/62 درصد دیگر انواع تشبیهات.
بسامد مشبهٌبه زنجیرهای در قصیدهی یکی از معاصران عبدالواسع جبلی، یعنی اثیر اخسیکتی نیز بررسی شده است. قصیده در تسلیت از درگذشت مادر سلطان (اخسیکتی، 1337: 67-65) که بسامد تشبیهات مختلف به این صورت است: تشبیه با مشبهٌبه زنجیرهای: 5، تشبیه کلیشهای: 4، تشبیه بلیغ اضافی: 6 و تشبیه ابداعی: 3. در این واکاوی 77/27 درصد کل تشبیهات با مشبهٌبه زنجیرهای است و 23/72 درصد بقیه انواع تشبیهات. آنچنان که مشاهده میشود بسامد تشبیه با مشبهٌبه زنجیرهای در قصیدهی عبدالواسع جبلی بیشتر از اثیر اخسیکتی است؛ با ده درصد اختلاف. نکته شایان توجّه این که در هنگام مطالعهی قصیدهی دو شاعر، تصنّعی و عمدی بودن تمایل عبدالواسع جبلی در خلق این نوع تشبیه نمایانتر است و مشبهٌبههای زنجیرهای در شعر او، به آسانی قابل تشخیص هستند؛ در حالی که یافتن و فهمیدن این نوع مشبهٌبه در شعر اخسیکتی، تلاش ذهنی بیشتری از خواننده میطلبد. ارتباط و تناسبات معناییِ مشبهٌبههای عبدالواسع جبلی در حوزههای جنگ و آلات نبرد، موسیقی، احجار و جواهرات و سنگهای قیمتی، گل و گیاه و درختان، و نجوم شایان ذکر است.
پشت چفته چون کمان، چون رمح بربسته میان |
| دل پر از گوهر چو تیغ و لب گشاده همچو تیر |
(جبلی، 2536: 173)
ز نصرت در برت درقه، ز قدرت در کفت خنجر |
| ز دولت بر سرت مغفر، ز عصمت بر تنت جوشن |
(همان: 315)
چرخ گردش، تیر دانش، زهره رامش، ماه سیر |
| مِهر فرّ، کیوان منش، بهرام کین، برجیس فال |
(همان: 256)
مَه جام و زهره مطرب و خورشید ساقیت |
| زیبد هر آنگهی که به شادی خوری شراب |
(همان: 46)
لبان به گونه و چهره به حُسن و قد به صفت |
| چو ناردانه و گلنار و نارون دارد |
(همان: 84)
چون لاله دل سیاه و چو سوسن فگنده سر |
| قد گوژ چون بنفشه و اندک بقا چون ورد |
(همان: 95)
شکم شکافته و روی زرد و دل سیهند |
| مخالفانش چون نار و آبی و تفاح |
(همان: 72)
باز همّت، کبک رو، طاوس فرّ، درّاج مکر |
| جرغ دل، کرکس بصر، بلبل طرب، عنقا توان |
(همان: 333)
چون اشک و موی و چهرهی من نیست در غمت |
| یاقوت سرخ و سیم سپید و زرّ عیار |
(همان: 459)
دشمنت را گوژ و سوراخ و نگون و تافته |
| قد چو چنگ و دل چو نای و سر چو عود و تن چو زیر |
(همان: 173)
چون چنگ چفته قدّم و چون نای سفته دل |
| چون رود زار و نالان چون زیر تن نزار |
(همان: 458)
چون چشم تست بختم پیوسته از نژندی |
| چون زلف تست پشتم همواره از دوتاهی |
(همان: 586)
ذکر یک مشبهٌبه برای دو مشبه در یک بیت
یکی از هنرمندیهای جبلی در غرابت تشبیهات این است که ذهن جستجوگر و خلّاقیت سرشارش به او امکان میدهد –آن هم در فضای محدود یک بیت در نظام شعر سنتّی با تمامیِ محدودیّتهای لفظی و معناییاش- یک مشبهٌبه را همزمان با دو مشبه ارتباط دهد. به عنوان مثال در ابیات زیر، کلمات «لاله»، «یوسف»، «قارون»، «عقرب»، «چنگ» و «گل» همزمان در یک بیت، برای دو مشبهِ مختلف، مشبهٌبه قرار گرفتهاند. هم طبع ممدوح به لاله مانند شده است در تازه بودن و هم دشمن او در دل سیاهی، عمر اندکی و دامن چاکی، هم معشوق در خوبی و زیبایی به یوسف همانند شده است و هم شاعر در وجه مشترکِ در بلا بودن، هم خنجر در رنگ به سیماب تشبیه شده است و هم کوه در بیقراری، هم معشوق در غنی بودن از نیکویی به قارون همانند شده است و هم عاشق به قارون در عنصر مشترکِ در زیر خاک شدن، هم عاشق به جرّاره (عقرب) در دست بر سر نهادن تشبیه شده است و هم زلف در شکل ظاهری و هم طبع معشوق در خرّمی به گل همانند شده است و هم بدخواه او در یک روز بقا داشتن.
چو لاله طبع تو تازست و دشمن تو چنوست |
| به دل سیاه و به عمر اندک و به دامن چاک |
(همان: 234)
ای به خوبی گشته یوسف چاهی مثل |
| در بلا مپسند چون پیغمبر چاهی مرا |
(همان: 428)
گر کوه عکس خنجر سیمابرنگ تو |
| بیند شود به سیرت سیماب بیقرار |
(همان: 212)
بس کسا شد چو قارون در غم تو زیر خاک |
| تا خدای عرش کرد از نیکوی قارون ترا |
(همان: 500)
شب و روزم چو جرّاره نهاده دستها بر سر |
| از آن مشکین دو جرّاره چه تدبیر ای مسلمانان |
(همان: 565)
همچو گل طبع تو خرّم باد و بدخواه ترا |
| گر معاذالله بقا باشد چو گل یک روز باد |
(همان: 612)
تعدّد مشبهٌبهها برای یک مشبه و بالعکس
اگرچه این امری طبیعی است که شاعری به صورت پراکنده برای یک مشبه، مشبهٌبههای متعدّدی بیاورد و امری را هر بار به چیزی تشبیه کند، امّا گاهی بسامد زیاد این موضوع در دیوان، نشانگر تلاش عمدی عبدالواسع جبلی است. به عنوان مثال شاعر برای مشبهِ ثابتِ «دشمن»، در کل دیوانش مشبهٌبههای متعدّدی همچون خیمه، ستون، میخ، طناب، دوات و قلم، کمان، برگ فروریخته از شاخ درخت، مرغ بر بابزن و زر را به کار برده است از جمله در ابیات زیر:
همچو خیمه چاکدامن چون ستون بستهمیان |
| کوفتهتارک چو میخ و تافتهتن چون طناب |
(همان: 42)
مخالف از حسد و غیرت تو دور از تو |
| سیاه دل چو دواتست و زرد رخ چو قلم |
(همان: 273)
[1] .استادیار دانشگاه شیراز. شیراز، ایران(نویسنده مسئول)//Email : amirifa902@gmail.com
[2] .دانشیار دانشگاه شیراز.شیراز، ایران.//Email : zriahi@rose.shirazu.ac.ir