An Analysis of the Role of the Great Hosseinieh in the Formation of the Secondary Structure of Zanjan in the Qajar Era and the Its Persistence Causes
Subject Areas : Islamic urbanismAhad Nejadebrahimi 1 , MohammadJavad Heydari 2
1 -
2 - Islamic Art University of Tabriz
Keywords: secondary structure, great Hosseinieh, Zanjan city, Great Hosseinieh,
Abstract :
The government found more religious convergence with the people in the Qajar era. Because, in addition to the people, the government was also active in constructing religious places, such as Dolat (government) and Nasiriyah Tekyeh in Tehran and Zanjan city. This factor not only increased the influence of the Shi’i religion and publicized its religious rituals, but, in addition to influencing the physical organization of the city, it paved the way for another structure too. This structure was not defined by physical element such as the main structure. Contrary to the main structure, this structure was a symbolic and semantic that arose as a result of social action. This structure was a result of citizen’s image of mind of the urban spatial sense and identity that the social construction (religious behavior of citizens) has played a major role in its shaping and, contrary to the main structure of the city, has undergone a change. The purpose of this research is to explain the role and influence of the Hosseinieh Azam (great Hosseinieh) in the formation of the secondary structure of Zanjan in the Qajar era. The research method is historical, descriptive and analytical. Documentary and field study method has been used in gathering the required information. Results of this research showed that the construction or development of the great Hosseinieh and the formation of its mourning group in the Qajar era have played an important role in creating the secondary structure of the city of Zanjan. A structure that has persistence to this time.
امینزاده، بهرام (1386)، «بازشناسی اثر آیینهای جمعی بر پیکرهبندی شهر سنّتی؛ مطالعهی موردی: سمنان»، نشریّهی هنرهای زیبا، شمارهی 32.
اهری، زهرا (1394)، «شناسایی ساختار ثانویّه شهر ایرانی در دورهی قاجاریّه»، نشریهی هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی، دوره 20، صص 34-23.
بینشیفر، فاطمه (1394)، «سیر تحوّل روضه و روضهخوانی دوره قاجار»، تاریخنامه خوارزمی، سال سوم، 72-47.
پاکزاد، جهانبخش (1386)، مبانی نظری و فرآیند طرّاحی شهری، تهران؛ انتشارات شهیدی.
ثبوتی، هوشنگ (1377)، تاریخ زنجان؛ زنجان، انتشارات زنگان.
حسینیکومله، مصطفی و ستودهعلمباز (1392)، «نقش خاطرهی جمعی در باززندهسازی بافتهای شهری: ارائهی راهکار در خصوص ناحیهی تاریخی لاهیجان»، نشریه هنرهای زیبا، معماری و شهرسازی، دوره 18، شماره 4، صص 92 - 79.
دوسرسی، کنت (1362)، ایران در 1839 – 1840م (1256-1255 ه.ق)، ترجمهی دکتر احسان اشراقی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
دوهوسه، لوئیامیل (1858م)، سفری به ایران (مجموعهای از نقّاشیهای لوئی امیل دوهوسه)، به کوشش: منوچهر فرمانفرمائیان، 1238 - 1236.
راپاپورت، آموس (1366)، منشأ فرهنگی مجتمعهای زیستی، ترجمهی راضیه رضازاده، انتشارات جهاد دانشگاهی، دانشگاه علم و صنعت.
رضایــیقلعــه، مریــم و رمضانــی، مریم (۱۳۹۳)، «تأثیــر آیین محرم بر کالبد شــهر ســنتی در دورهی معاصر(مــورد مطالعــه: شــهر آران و بیــدگل)»، پژوهشهــای منظر شهر، شماره ۲.
رضویپور، مریمسادات و ذاکری، محمّدمهدی (1392)، «بررسی مقایسهای حسینیههای دورهی قاجار در مازندران و اصفهان»، فصلنامهی مطالعات شهر ایرانی- اسلامی، شمارهی چهاردهم، 73-63.
سلطانی، علی؛ زرگریمرندی، ابراهیم؛ نامداریان، احمدعلی (1391)، «شکل گیری، تقویت و مانایی خاطره در فضاهای شهری، نمونه موردی: محور شهید چمران شیراز»، فصلنامه مسکن و محیط روستا، شماره 141، صص 98-78.
سلطانی، رامین (1379)، تاریخ زنجان؛ زنجان، انتشارات نیکان کتاب.
سولتیکف، الکسیس،(1365) مسافرت به ایران؛ ترجمهی محسن صبا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
علیمردانی، مسعود؛ مهدوینژاد، جمالالدین و افهمی، طلیعه (1394)، «رشد کیفی فضای شهری به منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی»، دوفصلنامهی هنرهای کاربردی، شماره 7، صص 14-5.
علیالحسابی، مهران و پایکن، عصمت (1392)، «تدوین چارچوب مفهومی تعامل شهر و آیینهای جمعی و بررسی مصداق آن در آیینهای عاشورایی»، فصلنامهی مطالعات شهر ایرانی-اسلامی، شماره دوازدهم،صص 44-27.
علیالحسابی، مهران؛ رضازاده، راضیه و چربگو، نصیبه (1396)، «ارایهی مدل مفهومی معنای مکان و شاخص های تداوم آن (تحلیل پدیدارشناسانهی تفسیری تجربیات زیسته افراد)»، فصلنامه باغ نظر، سال چهاردهم، شماره 52، صص 26 - 17.
گلکار، کورش (1382)، از تولّد تا بلوغ طرّاحی شهری، نشریهی علمی-پژوهشی صفّه، شماره 36.
گلکار، کورش (1378)، کندوکاوی در تعریف طرّاحی شهری، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران.
متّقی، حسین (1382)، گلگشت؛ سیمای استان زنجان از منظر سیّاحان و سفرنامهنویسان، قم: انتشارات کتابخانه عمومی آیتاله مرعشی نجفی.
محمّدپور، احمد و شاهیزاده، رامین (1390)، «مطالعهی مردم شناختی مراسم عاشورا در شهر اردبیل»، مجلّهی مطالعات اجتماعی ایران، دورهی پنجم، شماره 3، صص 146-126.
مشکینی،ابوالفضل (1370)، بررسی سیر تکوینی شهر و شهرنشینی در زنجان؛ تهران، دانشگاه شهید بهشتی، پایاننامه کارشناسی ارشد.
وامبری، آرمینیوس (1372)، زندگی و سفرهای وامبری؛ دنبالهی سیاحت درویشی دروغین، ترجمهی محمدحسین آریا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.
هال، ادوارد (1376)، بُعد پنهان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
یوسفی، یوسف؛ آزاد، میترا؛ سلطانیمحمّدی، مهدی (1393)، «مطالعهی چگونگی ارتباط مراسم آیینی عزاداری ایام محرّم و شهر نایین»، فصلنامهی مطالعات شهر ایرانی - اسلامی، سال هشتم، شمارهی 29، صص 50-37.
Appleyard, Donald (1970), “Styles and Methods of Structuring a City”, in Environment and Behavior, vol. 2 No.1, pp 100-117.
Alexander, Cristopher (1987), A new theory of urban design, Vol. 6, Oxford University Press.
Bacon, Edmund. N (1967), Design of City, Thames and Hudson, London.
Crane, David A (1960), “The City Symbolic”, Journal of the American Institute of Planners (JOPA), Volume 26, Issue4, pp280-292.
Kheirabadi, Masoud (2000), Iranian Cities: Formation and Development, Syracuse University Press, USA.
Lang, Jon (1995), The Human Dimension of Urban Design, Urban Futures, No. 17, pp 25-36.
Masoudi Nejad, Reza (2013), The Discursive Manifestation of Past and Present through the Spatial Organization of the Ashura Procession, in Space and Culture, DOI: 10.1177/1206331213475747.
Rossi, Aldo (1982), The Architecture of the city, Cambridge, the MIT Press, Cambridge, Massachusetts and London, England.
Tange, Kenzo (1970), Architecture and Urban Design, Verlag Fur Architekture Artemis Zurich.
www.haz.ir.
تحلیلی بر نقش حسینیّهی اعظم در شکلگیری ساختار ثانویّهی شهر زنجان در عصر قاجار و علل پایایی آن
چکیده
در عصر قاجار، حکومت همسویی مذهبی بیشتری با مردم پیدا کرد. بهطوریکه، علاوهبر مردم، دستگاه حکومتی نیز نسبت به ساخت مکانهای مذهبی اقدام مینمود؛ که از جملهی چنین مکانهایی میتوان به احداث تکایای دولت در تهران و ناصریّه در زنجان اشاره کرد. این عامل نهتنها موجب نفوذ بیشتر مذهب تشیّع و علنیشدن اجرای شعائر مذهبی آن گردید، بلکه، علاوهبر تحتتأثیر قراردادن سازمان کالبدی شهر، بهشکلگیری ساختار دیگری نیز انجامید. ساختاری که برخلاف ساختاراصلی شهر، با عناصر فیزیکی و کالبدی تعریف نمیشد. بلکه ساختاری نمادین و معنایی بود که در نتیجهی کنش اجتماعی پدید آمده بود. ساختاری که حاصل تصویرذهنی شهروندان از فضاهای شهری معنادار و هویّتمندی بود که بَرساخت اجتماعی (رفتار مذهبی شهروندان) نقش اصلی را در شکلگیری آن برعهده داشته و برخلاف ساختار اصلی شهر کمتر دچار تغییر و تحوّل شده است. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش و تأثیر حسینیّهی اعظم در شکلگیری ساختار ثانویّهی شهر زنجان در عصر قاجار میباشد. روش تحقیق این پژوهش تاریخی، توصیفی و تحلیلی بوده و از روش مطالعهی اسنادی و میدانی در جمعآوری اطّلاعات مورد نیاز استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که احداث یا توسعهی حسینیّهی اعظم و شکلگیری دستهی عزاداری آن در عصر قاجار، نقش مهمّی در خلق ساختار ثانویّهی شهر زنجان داشته است. ساختاریکه تا عصرحاضر تداوم یافته است.
واژگان کلیدی: ساختار ثانویّه، حسینیّهی اعظم، شهر زنجان، عصر قاجار.
1. مقدّمه
عصر قاجار، عصر نفوذ و توسعهی بیشتر مذهب تشیّع در ایران بود (رضویپور و ذاکری، 1392: 64) و حکومت قاجار نیز با علم به ارادت قلبی مردم به ائمّه و جایگاه علمای شیعه در بین مردم، سعی در همراهی و همکاری آشکار با آنها در اجرای رسوم و آیینهای مذهبی مینمود تا بدین نحو، همسویی مذهبی خود را با مردم ابراز نماید(یوسفی و همکاران، 1396: 37). بهطوریکه علاوه بر مردم، دستگاه حکومتی نیز به برپایی مجالس عزاداری اقدام میکرد و متولّی ساخت تکایا و حسینیّههایی برای این منظور میگردید. همچنین، دورهی قاجار، دورهی تحوّل در اجرای آیینهای مذهبی -که عمدتاً شامل آیینهای عاشورایی میشد (بینشیفر، 1394: 47)- نیز بود. زیرا علاوه بر تحوّل در شکل و محتوای عزاداریها، اجرای آنها به بطن تکایا و حسینیهها محدود نماند، بلکه به متن فضاهای شهری نیز راه یافت و با هویّتبخشی به فضاهای شهری، به شکلگیری ساختاری از شهر منجر شد که جنبهای نمادین و معنایی داشت. این نوع از ساختار که میتوان آن با عنوان «ساختار ثانویّه» شهر یاد کرد، برساختی اجتماعی بود که در اثر تصویرِ ذهنیِ مردم پدید آمده بود و موجب تفویض نقش اجتماعی به ساختار اصلی شهر شده و بدان هویّت میبخشید. تحقیقات انجامشده در شهرهایی چون آرانوبیدگل (رضایی و همکاران، 1393)، دزفول (MasoudiNejad, 2013)، سبزوار (Kheirabadi, 2000)، سمنان (امینزاده، 1386)، اردبیل (محمّدپور و شاهیزاده، 1390) و گرگان (لیوانی، 1391) از وجود چنین ساختاری حکایت دارد. این ساختار شامل نمادها و ارتباطات شهری جدیدی میشود که در سایه رفتارهای اجتماعی جدیدی که بر اثر مذهب یا هنجارهای متفاوت با قبل به شهر اضافه میگردد و میتواند در قالب نمادهای شهری و دسترسیهای متفاوت با ساختار اصلی خودنمایی کند. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تاریخی میباشد. از اینرو روش پژوهش آن نیز بِسان تحقیقات تاریخی، توصیفی و تحلیلی میباشد. هدف این پژوهش نیز تبیین نقش حسینیّهی اعظم در شکلگیری ساختار ثانویّهی شهر زنجان در عصر قاجار میباشد که با تثبیت مذهب تشیّع در عصر قاجار و علنی گردیدن اجرای شعائر مذهبی آن به وجود آمده است. براین اساس، سوالاتی که تحقیق حاضر بهدنبال پاسخگویی به آنها میباشند؛ عبارتند از:
1- برپایی مراسم آیینی عزاداری در حسینیّهی اعظم زنجان چه نقشی در شکلگیری ساختار ثانویّهی شهر در عصر قاجار داشته است؟
2- چه عواملی در پایایی و پویایی ساختار ثانویّهی شهر زنجان نقش دارند؟
2. پیشینهی تحقیق
ساختار ثانویّهی شهرها محصول پیوند و تعامل آیینهای جمعی و مذهبی(بهعنوان کنش اجتماعی) با شهر و فضاهای شهری میباشد. مطالعهی اسنادی صورتگرفته در پژوهشهای پیشینیان، حاکی از آ« است که تحقیقات چندی در این زمینه به انجام رسیده است که از جملهی آنها میتوان به تحقیقات آراتی کومار کانکار1 (مکان جشن: آیینهای جمعی و فرم شهری)، شوکانیا کریشنامورتی2 (نقش مراسمهای آیینی در شکلدهی به فرم شهر)، زهرا اهری(ساختار ثانویّه شهرهای ایرانی در دوره قاجار)، علیالحسابی و پایکن(چارچوب مفهومی تعامل شهر و آیینهای جمعی)، بهرام امینزاده(اثر آیینهای جمعی بر پیکرهبندی شهر سنّتی) اشاره کرد.
جدول1. مطالعات انجامشده در زمینهی موضوع مورد مطالعه
محقّق | عنوان تحقیق | نتیجه |
آراتی کومار کانِکار(1992) | مکانجشن: آیینهای جمعی و فرم شهری | - مطالعه بر روی ارتباط آیینهای جمعی و فرم شهرها. -شهرهای مورد مطالعه: دهلی، بختانپور و شهری در جنوب هند. - هماهنگی تغییرات فرم شهرها با تغییرات آیینهای جمعی |
شوکانیا کریشنامورتی (2015) | نقش مراسمهای آیینی در شکلدهی به فرم شهر | - مراسمهای آیینی سالانهی کاراگا (در بنگلور) نقش مهمّی در شکلدهی به فرم و ساختار شهر داشته است. - اجرای سالانه آیین جمعی کاراگا، نقش مهمّی در حافظهی جمعی و دلبستگی مکانی شهروندان داشته است. - تصوّرات ذهنی آنها از مکانهای شهری با محل انجام این مراسم ارتباط تنگاتنگی دارد. |
بهرام امینزاده (1386) | بازشناسی اثر آیینهای جمعی بر پیکرهبندی شهر سنّتی | - نمادها و آیینهای جمعی نظم و قواعد خاصّی را بر پیکرهبندی شهرهای سنّتی اعمال میکنند. - شهر در برگزاری این آیینها از حالت معمول خود خارجشده و به صحنهی نمایش عظیم و گستردهای تبدیل میشود. - اجرای مراسم آیینی سبب شده است تا موقعیّت استقرار تکایا نسبت به بافت همجوار و فواصل آنها از نظم نسبتاً مشخّصی برخوردار گردد. |
مهران علیالحسابی و عصمت پایکن (1392) | تدوین چارچوب مفهومی تعامل شهر و آیینهای جمعی و بررسی مصداق آن در آیینهای عاشورایی | - آیین های جمعی به عنوان کنشی اجتماعی، نمادین و تکرارپذیر، از طریق چهار معیار آزادی، تداوم، ارتباط و انطباق بر سه مولّفهی اصلی شهر کالبد، معنا و فعالیت تأثیر میگذارد. |
زهرا اهری (1394) | شناسایی ساختار ثانویّه شهر ایرانی در دوره قاجار | - پیدایش ساختار ثانویّه، یکی از مشخّصات شهرهای ایرانی در عصر قاجار میباشد. - رفتار مذهبی ساکنان، نوع استفاده از فضا و نقش آن در زندگی اجتماعی؛ عوامل اصلی خلق ساختار ثانویّهی شهرها بود. - علیرغم تمام تحوّلات عصر حاضر، ساختار ثانویّه شهرها هنوز هم برای مردم قابل شناسایی میباشد. |
منبع: نگارندگان.
3. روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تاریخی به شمار میرود. از اینرو بسان چنین تحقیقاتی از روشهای توصیفی و تحلیلی در تبیین و واکاوی موضوع استفاده شده است. تاریخی بودن موضوع پژوهش از یکسو و ابتناء آن بر مطالعهی موردی از سوی دیگر، ایجاب مینمود که از روش ترکیبی مطالعات کتابخانهای و میدانی در تدوین منابع و اطّلاعات مورد نیاز استفاده شود. براین اساس، بخشی از اطّلاعات به روش اسنادی و مطالعهی منابع تاریخی همچون سفرنامههای مستشرقین، سفرا و گردشگران غربی و همچنین سیّاحان و سیاستمداران ایرانی بدست آمد. قلّت منابع تاریخی و همچنین نزدیکی دورهی زمانی مورد مطالعه با عصر حاضر موجب شد که بخش دیگری از اطّلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات میدانی و از طریق مشاهدات محلّی و مصاحبه با افراد کهنسال و پیرغلامان حسینی به دست آید.
4. مبانی نظری: ساختار شهر
شهرسازان و صاحبنظران مطالعات شهری نظرات و دیدگاههای متفاوتی دربارهی ساختار شهر و تعریف آن دارند. گروهی چون کرین3 (1960)، بیکن4 (1967)، تانگه5 (1970) و لنگ6 (1995) معتقدند ساختار شهر شالودهای نمادین و کلیّتی انتظامیافته از اجزاء و عناصر فضایی (معابر، ابنیه، فضاهای باز) است که ترکیب آنها شکل کلّی شهر را پدید میآورد. این گروه معتقدند ساختار شهر، به بخش نسبتاً پایدار شهر اطلاق میشود که معرّف نقشهی کلّی شهر بوده و از عناصر و اجزایی چون محورهای مهم ارتباطی و عملکردی، میادین و فضاهای باز و عمومی، نظام توزیع کاربریها و فعالیتهای عمده، آرایش فضایی عناصر و چگونگی ارتباط آنها تشکیل میشود.
تصویر 1. نظرات برخی از صاحبنظران در مورد عوامل سازندهی ساختار اصلی (منبع: نگارندگان).
در مقابل برخی دیگر همچون الکساندر7 (1987)، اریکسون8 (2002)، اپلیارد9 (1970)، راپاپورت10 (1977) و هال11 (1977)، در تعریف و تشخیص ساختار شهر، علاوه بر کیفیّتهای کالبدی محیط، به جنبهی معنایی آن نیز توجّه مینمایند. ایشان معتقدند، هرچند خیابانها اصلیترین عنصر موجِد ساختار شهرها به حساب میآیند، ولی بیتوجّهی به ویژگیهای فرهنگی ساکنین و کنشهای اجتماعی آنها به خلق محیطهایی بیروح و بیمعنا منجر میشود. ایشان معتقدند در بررسی ساختار شهر، یکبار باید ساختار اصلی شناسایی شود که متشکّل از عناصر و فضاهای شهری نمادین با خصوصیّات بارز کالبدی است که شالودهی نمادین شهر را بهوجود میآورد و بار دیگر، عناصر و فضاهای دیگری را جستجو کرد که برای مردم معنادار هستند و نقش مهمّی در شکلگیری تصویر ذهنی آنها از شهر دارند. اگرچه شاید دارای هویّت مشخّص و بارز کالبدی نباشند، ولی این معناداری را به واسطهی نقشی که در جامعه دارند و موقعیّتشان به عنوان قرارگاه رفتاری در حیات شهری کسب کردهاند (اهری، 1394: 25). این دسته از فضاهای معنادار را که تحت عنوان «ساختار ثانویّه» شناخته میشوند، حاصل تصویر ذهنی شهروندان از فضاهای شهری معنادار و هویّتمندی میباشد که برساخت اجتماعی نقش اصلی را در شکلگیری آن ایفاء میکند و به نسبت ساختار اصلی شهر، از ماندگاری بیشتری برخوردار است.
آلدو روسّی12 یکی از اندیشمندانی است که به بررسی علل پایایی ساختار ثانویّه پرداخته و عواملی چون تداوم زمانی، تداوم کالبدی، خاطرهی جمعی، تعامل اجتماعی و جمعیبودن را در ماندگاری چنین ساختارهایی دخیل میداند (Rossi, 1982: 127-131). او با بهرهگیری از مفهوم "خاطرهی جمعی" موریس هالبواکس، به تأثیر آیینهای جمعی در ایجاد تصویر ذهنی از شهر اشاره میکند. روسّی(1982) معتقد است، تصویر ذهنی مردم از شهر، حاصل معناداری فضاهای شهری است که در اثر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی آنها بوجود میآید (Rossi, 1982: 128). از آنجا که پیشامدها و رویدادهای انسانی در لایههای مختلف شهر ثبت است (سلطانی و همکاران، 1391: 89)، لذا دارای هویت هستند. هویّتی که عینی نبوده و قابل مشاهده نمیباشد، بلکه در اثر انتساب رویدادها به مکانها و عناصر شهری پدید میآیند. گاه چنین انتسابهایی، موجب دوگانگی در نامگذاری فضاهای شهری میشود که خود مویّد هویّتمندی اینگونه فضاها میباشد. نامهایی که در مقابل عناوین رسمی و ثبتشده در نقشهها و تابلوهای شهری، برگرفته از رویدادی خاص بوده و به محلّ وقوع آن نسبت داده میشود و اگرچه ممکن است بهدلیل تحوّلات و جرّاحیهای صورتگرفته در سالهای ابتدایی سدهی اخیر تخریبشده و دارای هویّت مشخّص فیزیکی و کالبدی نباشند، ولی بهدلیل تداوم زمانی نقشها و فعالیتهای صورت گرفته در آنها، پایا بوده و همچنان معنادار میباشند. مانند «قویی باشی» (در خیابان جاوید)، قالا ایشیگی، تبریز دروازهسی (میدان 15 خرداد)، تهران دروازهسی (تقاطع صدرجهان)، ورکچیلر میدانی (ورودی بازار)، خرابه رجی(غریبیه بالا) در شهر زنجان.
بر ایناساس، در مطالعهی ساختار شهرهای کشور، علاوه بر ساختار کالبدی و جنبهی فیزیکی فضاهای شهری، بُعد معنایی و هویّتی آنها نیز باید مورد توجّه قرار گیرد. زیرا گاهی، جنبهی معنایی شهر، با ساختار کالبدی آن انطباق ندارد، بلکه تصویر ذهنی مردم از شهر، منبعث از مکانها و فضاهایی میباشد که محلّ وقوع رویدادهای جمعی بوده و خاطرهی مشترک آنها را یادآوری میکند.
تصویر 2. ویژگیها و رابطه ساختار اصلی و ثانویّهی شهر (منبع: نگارندگان).
5. ساختار شهر زنجان در عصر قاجار
ساختار کلّی شهر زنجان در عصر قاجار، تداومِ زمانی الگوی کالبدی حاکم بر شهر در عصر صفوی بود. ساختاری که از طریق معابر اصلی منتهی به دروازها و عناصر پیرامون آنها تعریف میشد. علاوهبر این، علنیشدن اجرای شعائر مذهبی در عصر قاجار که موجب شکلگیری رفتارهایی چون تحرّکات فضایی هیئات و دستهجات عزاداری در سطح شهر و مابین مکانهای مذهبی گردید، موجب شکلگیری ساختار دیگری از شهر شد که در قیاس با ساختار اصلی شهر، ساختار ثانویّه نامیده میشود. لذا در این بخش از پژوهش به تبیین و مقایسهی این دو ساختار در شهر زنجان اقدام میشود.
1-5. ساختار اصلی شهر در عصر قاجار
اسناد و مدارک باقیمانده از سیّاحان ایرانی و مستشرقین غربی13 نشان می دهد که زنجان یا ولایت خمسه14 در عصر قاجار، شهری محصور در حصاری گِلین بوده که به وسیلهی 6 دروازه به نامهای رشت، ارک، تبریز، قلتوق، همدان و قزوین با شهرهای و روستاهای اطراف در ارتباط بوده است.
تصویر3. میدانی در ورودی یکی از دروازههای شهر زنجان (منبع: دوهوسه، 1858: 100).
تغییر و تحوّلات شهر در ادوار مختلف حکومتی بوجود آمده و دارالسعاده15 زنجان در عصر آقامحمّدخان، با توسعهی نسبی در حدقلعه، مجموعهی بازار را به عنوان قلب اقتصادی شهر بوجود آورد. در ایندوره شهر به سه بخش یا محلهی بزرگ تقسیم میشد؛ نخست منطقهی مرکزی شهر بود که با جایدادن به مراکز حکومتی، اداری و مذهبی موجودیّت مییافت، دوم اراضی و محدثّات واقع در شرق محدودهی مرکزی در مجموعهی بازار که تحت عنوان "یوخاریباش" مشخص میشد که محل سکونت اقشار مرفه شهر بود و سوم اراضی و محدثّات واقع در غرب محدودهی مرکزی که به نام "اشاقیباش" معروف بود و محل سکونت اقشار ضعیفالحال شهر بود(ثبوتی، 1377: 104).
تصویر4. تقسیمات قطاعی شهر در اوایل دوره قاجار (منبع: نگارندگان).
در دورهی فتحعلیشاه وقوع جنگهای ایران و روس و نقش تدارکاتی و پشت جبههای شهر، موجب افزایش مسافرت سران حکومت به زنجان شد. با رشد کالبدی شهر در این دوره، باروی جدیدی بر دور شهر کشیده شد تا محلّات تازهای چون مسگرها، مشهديصفر، عباسقليخان در شرق و شمالشرق، دروازهارك و سرچشمه در شمال، نصرالهخان و سيدلر در اشاقیباش و حسينيّه وسقالر در غرب و جنوب غرب را دربرگیرد. حدّ شهر در این دوره از طرف شمال به کوچهها و محلّات پیرامون خیابان امام، از طرف شرق به کاروانسراسنگی، از طرف غرب به توپآغاجی و از طرف جنوب به خیابان فعلی خیام محدود میشد. ژی.ام.تانکوانی16 (1807م) در توصیف زنجان این دوره مینویسد:«زنجان مرکز خمسه میباشد ... این شهر در حدود 10هزار نفر جمعیّت دارد که تعدادی از آنها ارمنی هستند»(متّقی، 1382: 69). زنجان عصر محمّدشاه،«مرکز ایالت کوچکی است که 6000 نفر جمعیت دارد»(دوسرسی، 1362: 129)، شهر کوچکی است که منظرهی ناپاکی دارد، ولی بازار بزرگ و پررونقی دارد(سولتیکف، 1365، 59). بروز فتنهی بابیها به رهبری محمّدعلی باب در عصر ناصرالدین و درگیری هشت ماههی وی با قشون دولتی موجب واردآمدن آسیبهای زیادی به شهر شد. بهطوری که مستشرقینی که بعد از این واقعه شهر زنجان را دیده بودند، از آثار نبرد و ویرانیهای برجای مانده از آن بسیار سخن راندهاند. ادوارد براون مینویسد:«با اینکه مدتی از جنگ زنجان میگذرد، معهذا هنوز آثار آن بسیار مشهود است، زیرا نه فقط توپهای جنگی، بلکه خود بابیها نیز برای اغفال قوای دولتی بعضی از خانهها را آتش میزدند»(مشکینی، 1370: 42). تنها انتصاب محمود علامیر دولّو ملقّب به احتشامالسلطنه به حکومت زنجان بود که آهنگ آبادی را بار دیگر در شهر نواخت. «در ایندوره به دستور احتشامالسلطنه خیابانی از بازار تا دروازه قزوین (خیابان توحید) امتداد داده میشود که موجب سهولت در عبورومرور میگردد. همچنین برای توسعه و گسترش شهر اقداماتی در جهت استفاده از الگوهای موجود در شهرهای بزرگ نظیر ایجاد پلیس با لباس متحدالشکل، ایجاد داروخانه و آوردن طبیب متخصّص، ساختن قنات و آبانبار شهر انجام گرفت»(مشکینی، 1370: 44). بارتولد و کرزن به رقم بیستهزار نفری جمعیت شهر در این دوره اشاره کردهاند(سلطانی، 1379: 81). هر چند ورود دوبارهی نیروهای دولتی در پی مخالفت ملاقربانعلی زنجانی با انقلاب مشروطه(1324 ه.ق) موجب درگیری قوای طرفدار وی با نیروهای دولتی گردید، ولی تاثیر تخریبی چندانی در پی نداشت.
تصویر5. نمایی از شهر زنجان در عصر حکومت ناصرالدینشاه (منبع: دوهوسه، 1858م: 102).
ساختار شهری ولایت خمسه در عهد قاجار همچون دیگر شهرهای کشور متشکّل از اجزاء و عناصری بود که از دورهی صفویّه باقی مانده بود. بدینمعنا که ساختار اصلی دارالسعاده زنجان، متشکّل از محورهایی بود که از دروازهها به مرکز شهر کشیده شده بود و بازار سنّتی شهر بر یکی از اصلیترین و پرتردّدترین محور ارتباطی (محور شرقی-غربی) قرار گرفته بود و مکانگزینی دیگر عناصر نیز با تبعیّت از استقرار بازار و تحت تأثیر اهداف مذهبی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تعیین شده بود.
تصویر6. بازار زنجان در سفرنامهی سولتیکف (منبع: سولتیکف، 1365: 59).
احداث بنای اصلی بازار در سال 1205ق(دورهی آقامحمّدخان قاجار)آغاز شد و درسال 1213ق(دورهی فتحعلیشاه) به پایان رسید و به مرور زمان کاروانسراها، گرمابهها، مسجدها و راستهها در اطراف آن شکل گرفت. از مجموعهی رویدادها و حوادثی که در این دوره در شهر زنجان به وقوع پیوستهاند، استنباط میشود که فضای بازار علاوه بر نقشهای اقتصادی(محل دادوستد) و ارتباطی(شاهراه اصلی شهر)، دارای نقش پررنگ اجتماعی و سیاسی نیز بوده است. زیرا همجواری بازار (بهعنوان عنصر اقتصادی) با عناصر مذهبی(مسجدجامع) و سیاسی(دیوانخانه) موجب جریان فعالیتهای مختلف اجتماعی و سیاسی بهسوی آن میشده است. بازار دارای انشعاباتی به نام بازارچه بوده است که اصلیترین و مهمترین آن بازارچه(یا بهدلیل اهمیّت آن) راستهی قیصریه نام داشته است که مفصل ارتباطی سه عنصر یادشده(مذهبی، سیاسی و اقتصادی) بوده است. از عناصر اقتصادی ایندوره که در ارتباط با بازار شکل گرفتهاند؛ میتوان به کاروانسراها اشاره کرد که برخی از آنها همچون کاروانسراهای دَهباب، دخان، حاجعلیقلی، در درون حصار و برخی دیگر چون رباط شاهعباسی (کاروانسرای سنگی) در بیرون آن قرار داشتهاند. بعد از بازار-که نقش شریان اصلی ارتباطی شهر رابرعهده داشته است- راههای درون محلّات مسکونی قرار داشته است که نقش دسترسی به محلّات مسکونی را برعهده داشتهاند. انشعابات بعدی راهها نیز نقش ارتباط بین محلّهای و گذری عابران و دسترسی به واحدهای مسکونی را برعهده داشتند. زنجانِ عصر قاجار دارای 18 محلّه بود که از مهمترین آنها میتوان به محلّات بازار، حسینیّه، زینبیّه،نصراللهخان اشاره کرد. دراین دوره، علاوهبر مجموعهی بازار، تکبناهایی چون مساجد شاهی(مسجدجامع)، خانم، عبداللهمیرزا، قصرفتحعلیشاه، تکیهی ناصریّه در شهر و اغلب در ارتباط با بازار احداث گردیدند که گرچه تأثیر و پیوند مستقیمی با ساختار اصلی شهر نداشتند، ولی تأثیر زیادی در مورفولوژی شهر داشتند. همچنین در برخی از سفرنامههای این دوره مثل روزنامهی سفر آذربایجان(عبدالعلی ادیبالممالک) و سفرنامهی سون هدین، به نام برخی از میادین شهر اشاره شده است که از جملهی آنها میتوان به میادین سبزهمیدان، ارک، مسچیلر (مسگرها)، توپخانه اشاره کرد.
تصویر7. مسجدشاهی(جامع) زنجان در عصر قاجار (منبع: دوهوسه، 1858م: 102).
بهطورکلّی، زنجان عصر قاجار شهری متوسط اندام بوده که حدود 15 تا 20 هزار نفر جمعیّت داشته است و از لحاظ کالبدی نیز با رشدی تا حدّ دروازه رشت و دروازه ارک فعلی در طرف شمال، امامزاده سیدابراهیم در طرف شرق(دروازه تهران)، میدان 15 خرداد در طرف غرب(دروازه تبریز) و کمربندی جنوبی خیّام در طرف جنوب(دروازههای همدان و قلتوق)، به مساحت 185 هکتاری رسیده است. ساختار اصلی شهر همان بود که در دوران صفویّه پیافکنده شده بود و الگوی اصلی شبکهی ارتباطی شهر، متشکّل از محورهایی بود که از دروازههای شهر به مرکز آن امتدادیافته و آرایش فضایی خاصّی را که از نوع کاربریهای پیرامون تبعیّت میکرد، برای عناصر اصلی و سازندهی شهر به وجود آورده بود. حدود 18 محلّه در درون باروی اصلی شهر وجود داشت که وجود محلّاتی به نامهای حسینیّه و زینبیّه –که وجه تسمیهی آنها از وجود فضاهای مذهبی بدین نام میباشد- از هویّت مذهبی شهر حکایت داشت.
تصویر8. بازآفرینی ساختار اصلی شهر زنجان در عصر قاجار (منبع: نگارندگان).
2-5. ساختار ثانویّهی شهر در عصر قاجار و نقش آیینهای مذهبی در شکلگیری آن
شکلگیری ساختار ثانویّهی شهرها رابطهی مستقیمی با هویّتمندی فضاهای شهری دارد و برپایی آیینهای مذهبی نیز نقش مهمّی در هویّتبخشی به فضاهای شهری ایفا میکند. اجرای آیینهای مذهبی در شهر زنجان از سابقهی کُهنی برخوردار است. وجود مکانهای مذهبی و تاریخی همچون حسینیّهیاعظم از یکسو و وجود اسناد و مدارکی چون یادداشتهای مورّخین و مستشرقینی چون آرمینیوس وامبری17 از سویدیگر مؤیّد این ادّعا میباشد. وامبری که در زمان ناصرالدینشاه شاهد برپایی مجالس عزاداری امامحسین(ع) در شهر زنجان بوده است، مینویسد: «شهروندان زنجانی مدتها پیش از آغاز ماه محرّم، مراسم سوگواری را آغاز میکنند و همه برای عزاداری، روضه و حضور در مجالس مرثیهخوانی آماده میشوند ... آنها در طول این ماه از برپایی مراسم جشن و سرور امتناع میورزند» (وامبری،1372 : 70). از آنجا که اجرای آیینهای مذهبی در عصر قاجار، در مکانهای عمومی چون مساجد و حسینیهها، معابر اصلی و میدانها انجام میشد. بنابراین موجب خاطرهانگیز شدن چنین مکانهایی و هویتمند شدن آنها میگردید. از جمله تأثیرات ناشی از اجرای آیینهای مذهبی که نقش مهمّی در هویّتبخشی به فضاهای شهر و در نتیجه خلق ساختار ثانویّهی آن داشتهاند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-2-5. احداث مکانهایی برای برپایی مراسم عزاداری: به دلیل نقشی که مذهب در حیات اجتماعی شهرهای عصر قاجار ایفا میکرد، مکانهایی خاصّ برای برگزاری آیینهای مذهبی آن ایجاد میشد (یوسفی وهمکاران، 1396: 37) که تکایا و حسینیههایی چون تکیهی ناصریّه و مسجد حسینیّهیِ زنجان از آن جمله بوده است. در این دوره علاوه بر مردم، عمّال حکومتی نیز به احداث چنین مکانهایی اقدام میکردند. مسجد حسینیّهاعظم از جملهی مهمترین مکانهای مذهبی احداثشده بهوسیلهی مردم در این دوره میباشد. اگرچه در برخی منابع، از وجود این مکان مقدّس در دورهی حکومت زندیه و حتّی افشاریّه سخن بهمیان آمده است. ولی اسناد و شواهد موجود (کتیبهی18 باقیمانده از بنای قدیمی حسینیّه و نیز عَلَم19 مکشوفه از کف آن) حکایت از آن دارد که احداث آن در دورهی قاجار صورت بوده است.
تصویر9. کتیبه و عَلَم فلزی مکشوفه از بنای قدیمی حسینیه (منبع: نگارندگان).
همچنین در ایندوره، تکیهی دیگری نیز بهنام تکیهی ناصریّه، توسّط دستگاه حکومت محلّی در دیوانخانهی شهر بنا گردید. عبدالعلی ادیبالممالک درباره تکیّهی مذکور مینویسد:«یک دیوانخانهی بسیار بزرگی است که تالار آن دوازده ذرع است و به «تکیهی ناصریّه» شهیر است که در ایّام محرّم به جهت سلامتی وجود مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی(ناصرالدینشاه) تعزیت سیدالشهداء (ع) برپا کنند و اسباب رزیئت مهیّا»(متّقی، 1382: 185).
2-2-5. تحرّک فضایی دستههای عزاداری بین مکانهای مذهبی: جابجایی و تحرّک فضایی هیأتهای مذهبی بین مساجد، حسینیهها و تکایا-که امروزه و در ایّام ماه محرّم در شهر زنجان مشاهده میشود- سنّتی ریشهدار و کهن میباشد. آرمینیوس وامبری -که در دورهی قاجار و در ایّام ماه محرّم در شهر زنجان بوده است- در این رابطه مینویسد:«در طول راه، پرچمهای سیاه بزرگ و بسیاری را بر بالای چوبهای بلند مشاهده کردم...داخل جمعیّتی شدم که جریان آن مرا با خود به داخل دارالحکومه (تکیه دولت) برد»(وامبری، 1372: 71). بنابر اظهارات پیرغلامان حسینی، تحرّک فضایی دسته عزاداری حسینیّهی اعظم از گذشته تا حال ثابت بوده و از دو الگوی متفاوت تبعیّت میکرده است:
الگوی ثابت: این الگو در روز هشتم محرّم(یومالعبّاس) مورد عمل بوده و از آن جهت بدین نام، نامگذاری شده است که تواتر آن در طیّ سالیان متمادی، موجب مشخّص شدن مبدأ(حسینیّه)، مقصد(امامزاده سیّدابراهیم) و مسیر حرکت دستهی عزاداری برای عزاداران میگردید.
الگوی متغیّر: مسیر و مقصد حرکت دستهی عزاداری حسینیّهی اعظم در روزهای دیگر ماه محرّم(بهغیر از روز هشتم) الگوی ثابتی نداشت. زیرا هر روز، به یکی از مکانهای مذهبی فعّال در شهر میرفتند و با عزاداری در آنجا، به عزاداران آن مکان تسلیّت میگفتند.
تصویر10. نقشهی بازآفرینیشدهی مسیر دستهی عزاداری حسینیهی اعظم در روز هشتم محرّم (منبع: نگارندگان).
تصویر11. بازآفرینی مسیر حرکت دسته عزاداری حسینیهی اعظم در دههی ماه محرّم(بهغیراز روز هشتم) (منبع: نگارندگان).
تصویر12. بازآفرینی انطباق مسیرهای حرکت دستهی عزاداری حسینیهی اعظم (منبع: نگارندگان).
3-2-5. شکلگیری میدان در مقابل ورودی اصلی مسجد حسینیّه: وجود این میدان که در ارتباط کامل با بنای حسینیّه بوده، محلّی برای اجرای تعزیه و نوع خاصّی از عزاداری بهنام "شاهحسین" بود.
4-2-5. منظرآرایی بازار و معابر اصلی: علاوه بر تکایا، حسینیهها و مکانهای مذهبی که در ماههای محرّم و صفر به نشانهی عزاداربودن ساکنین سیاهپوش میشدند، منظرآرایی بازار (به عنوان معبر اصلی شهر) و معابر دیگر، (بهویژه مسیرهای حرکت هیاتهای مذهبی) با پارچهها و پرچمهای سیاه را نیز میتوان از نمود کالبدی رسوم مذهبی و آیینی در شهر دانست. وامبری در اینباره مینویسد:«پرچمهایسیاه، مکانهایی را مشخّص میکند که در آنجا مراسم عزاداری برگزار میشود» (وامبری، 1372: 70).
5-2-5. تأثیرات اجتماعی و معنایی: برپایی آیینهای عاشورایی حاصل خیزش خودجوش و حرکت جمعی افراد جامعه میباشد.«اجرای آیینهای عاشورایی در دورهی زمانی چند روزه فرصتی برای باهمبودن، حضور در عرصهی فضای شهری و انجام فعالیتی جمعی فراهم میآورد که در آن همه به فعالیتی میپردازند که کسی آنها را مجبور به چنین کاری نکرده است»(علیالحسابی و پایکن، 1392: 34). بلکه، اکثراً مردم به دلیل ارادت قلبی به امامحسین(ع)، فعالیتهای روزانهی خود را منطبق با زمان و مکان اجرای آیینها و رسوم مینمایند. در واقع جمعیبودن و مشارکت عموم در برپایی رسوم مذهبی، ویژگی اجتماعی منحصر بهفرد آنهاست که با تداوم زمانی به عصر حاضر رسیده است. وامبری در این رابطه مینویسد:«یاد این مصیبت توسّط عزاداران بیشمار با نوحهسرایی و شبیهسازی موسوم به تعزیه زنده نگاه داشته میشود»(وامبری، 1372: 73). بدیهی است که در چنین حالتی، فعالیتهای اصلی و معمول شهر، تحتالشعاع قرار گرفته و کاربریهای تجاری مستقرّ در مسیر حرکت دستههای عزاداری دست از فعالیت کشیده و یا نظارهگر اجرای مراسم میشدند. جملهی «زنان در سمت راست محوّطه نشسته و مردان در سمت مقابل جمع شده بودند»(وامبری، 1372: 71). مبیّن آن است که آیینهای مذهبی در زنجان عصر قاجار در مکانهای عمومی برگزار میشده است. پرواضح است که اجرای اینگونه آیینها در فضاهای عمومی با منظرآرایی ویژهای که داشتند؛ به همراه اصوات موزون-ناشی از عزاداری و تعزیهخوانی-غنای حسّی را در فضای شهری افزایش میداده است و از این رَه با هویّتبخشی و معنادار ساختن فضای شهری نقش مهمّی در دلبستگی و تعلّق مکانی شهروندان ایفا میکرده است. مجموعهی این تأثیرات و تأثیراتِ بسیارِ دیگر، موجب هویتمندی و معناداری فضاهایی میشد که محلّ برگزاری آیینهای مذهبی بود و بدین ترتیب با خلق و تقویت حسّ و تعلّق مکانی، موجب خاطرهانگیزی فضاهای شهری در اذهان عموم میگردید. همچنین امروزه، تداوم زمانی ناشی از برپایی و اجرای آیینهای مذهبی در این فضاها به پایایی و در نتیجه فضیلت یافتن آنها بر دیگر مکانها منجر شده است.
6. بحث و تحلیلِ ساختار ثانویّه شهر زنجان
روسّی شهر را محصول کار جمعی انسانها (گلکار، 1382: 9) و صحنهی رخداد فعالیتهای انسانی و رویدادهای اجتماعی میداند(پاکزاد، 1386). بههمین دلیل، فضاهایی که محل وقوع فعالیتها و رخدادهای انسانی باشند، برای انسان معنادار شده و با شکل بخشیدن به تصویر ذهنی نسبتاً پایدار از شهر، ماندگار میشوند(Rossi, 1982: 128). همانگونه که پیشتر نیز عنوان شد، روسّی پنج عامل را در ماندگاری ساختار ثانویّه شهرها موثّر میداند که عبارتند از:
1-6. تداوم زمانی
تداوم زمانی به تکرار و تواتر یک رویداد یا فعالیت در بستر زمان اشاره دارد. بهعبارتدیگر، تداوم زمانی، به دیرپایی و تکرّر تاریخی یک اثر یا پدیدهی انسانی اشاره دارد. هرچند ممکن است در طول زمان دچار تغییراتی در اَعراض گردد، ولی جوهر اثر یا پدیده ثابت میباشد. روسّی در بخشی از کتاب معماری شهر20، از «شهر به مثابهی تاریخ21» یاد کرده و معتقد است: شهر مصنوعی بشری است که در بستر زمان شکل گرفته و ردّپای زمان را در خود دارد(Rossi, 1982: 128). برایناساس، میتوان گفت، هرچند کمیّت و کیفیّت عزاداری در حسینیّهی اعظم زنجان در طول زمان دچار تغییراتی در صورت و اَعراض گردیده است، ولی جوهر آن ثابت و بدون تغییر مانده است. در واقع تنها شکل و نوع عزاداری تغییر کرده است و ذات و جوهر آن که سوگواری بر مصائب امام حسین(ع) میباشد، ثابت مانده و از عصر قاجار، تاکنون تکرار شده است.
2-6. تداوم کالبدی
تداوم کالبدی، بیشتر بر جنبهی فیزیکی اثر و مقاومت کالبدی آن در مقابل فرسایش ناشی از گذشت زمان دلالت دارد(علیالحسابی و همکاران، 1396: 19). دربرگیرندهی ثبات ساختاری و پویایی کارکردی است. بنابراین تداوم کالبدی، در رابطهی مستقیم با زمان میباشد. بهعبارتدیگر، تداوم کالبدی یک پدیدهی انسانساخت در طول زمان، آن را به میراثی تاریخی تبدیل میکند. روسی تاریخ را به مثابهی مطالعهی ساختار کالبدی مصنوعات بشری میداند و معتقد است که این مطالعه «نه تنها باید شامل ساختار اصلی و اولیّهی اثر میباشد، بلکه باید شامل ایدهها و ارزشهایی باشد که همنهشت آنها به خلق اثر منجر شده است(Rossi, 1982: 128). هرچند در منابع مختلف تاریخی، زمان واحدی برای احداث بنای اولیّهی حسینیّهی اعظم ذکر نگردیده است و متونی چون «تاریخ دارالعرفان خمسه» از وجود این بنای مقدّس در دوران حکومت افشاریّه و زندیّه سخن گفتهاند، ولی، استناد به تواریخ حکشده بر روی کتیبهی بازمانده بر روی بنای قدیمی مسجد و نیز عَلَم فلزی مکشوفه از کف آن، حاکی از دیرپایی و تداوم کالبدی آن میباشد. زیرا پس از گذشت نزدیک به دو سده از زمان احداث، هنوز هم پایا و پویا میباشد.
3-6. خاطرهی جمعی
موریس هالبواکس22 نخستین کسی بود که مفهوم "خاطرهی جمعی" را در کتاب «خاطرهی جمعی23» بهکار گرفت. از نظر وی، خاطرهی جمعی، خاطرهی همیشگی یک گروه و بهیادآوری گزینشی و توافقشده میان اعضای آن گروه است و از این نظر چیزی شبیه اسطوره میباشد. آلدو روسّی، نخستین کسی بود که مفهوم "خاطرهی جمعی" هالبواکس را وارد ادبیات معماری و شهرسازی کرد(حسینیکومله و علمباز، 1392: 81) و در اینباره مینویسد:«شهر، خاطرهی جمعی شهروندانش است و مانند خاطره در پیوند با اشیاء و مکانهاست. شهر تجلّیگاه خاطرهی جمعی است. بنابراین، رابطهی میان این تجلّیگاه و شهروندی، تصوّر غالب شهر از معماری و چشمانداز را میسازد. هنگامیکه مصنوعات مشخّص به بخشی از خاطره تبدیل میشود، تصویر ذهنی جدیدی پدید میآید»(Rossi, 1982, 130). بهعبارتدیگر، فضاهای شهری-که در پاسخگویی به نیاز انسانها برای برقراری روابط اجتماعی با همنوعان ایجاد میشوند-بهدلیل داشتن خصوصیّات کالبدی نمادین و یا وقوع یک رویداد اجتماعی هویّتبخش در آن موجِد خاطرات فردی و جمعی میشوند. از این نظر، میتوان گفت حسینیّهی اعظم، واجد هر دو خصوصیّت فوق بوده است. زیرا بهعنوان یک فضایِ مذهبی، هم عنصرِ شهری منحصر به فرد و نمادین در دل شهر بوده و هست و هم محلّ وقوع بزرگترین اجتماع (مذهبی)شهر. بدین طریق با هویّتبخشی به فضاهای شهری، آنها را به مکانی خاطرهانگیز و به یادماندنی تبدیل میکنند.
4-6. تعامل اجتماعی
تعامل اجتماعی به برقراری رابطه بین دو یا چند نفر از افراد جامعه اشاره دارد که خود مستلزم تعریف رویدادها و فعالیتهای متناسب و در نتیجه نقشپذیری مردم در فضا و عضویت آنها در گروهها و شبکههای اجتماعی است. ازاینرو، فضاهای عمومی و جمعی شهر به عنوان یک قرارگاه رفتاری، نقش مهمّی در تأمین نیاز اجتماعی افراد، تعامل مردم با یکدیگر و توسعهی روابط فردی و اجتماعی دارد(علیمردانی و همکاران، 1394: 9). در واقع، محیط و تعامل اجتماعی روابط اجتماعی دوسویهای باهم دارند. زیرا ازیکسو، محیط، محلّی برای تعامل اجتماعی پدید میآورد و با ایفای این نقش، تبدیل به فضای شهری و جمعی میگردد و ازسویدیگر، حضور انسانها در فضای شهری، موجب پویایی و پایایی آن میگردد. روسّی معتقد است که کلیساها و مراکز دادوستد کالاها (بازار) اصلیترین فضاهای عمومی شهرهای قدیم و محل اجتماع و تعامل شهروندان بودند(Rossi, 1982: 92). در سرزمینهای اسلامی و به ویژه در مناطق شیعهنشین، علاوه بر اماکن مذهبی مثل مسجدجامع و بازار، فضاهایی چون حسینیهها و تکایا نیز محلّ اجتماع مؤمنین میباشند. بهعبارتدیگر، اینگونه فضاها، علاوهبر نقش مذهبی، کارکرد اجتماعی بسیار قویتری نیز دارند که افزایش تعامل اجتماعی مسلمانان یکی از آثار آن میباشد. براین اساس، میتوان گفت، یکی از علل پایایی ساختار ثانویّهی در شهر زنجان، پویایی کارکرد اجتماعی فضاهای مذهبی آن(همچون حسینیّهی اعظم) بوده است. زیرا از دیرباز محل اجتماع انبوه عزاداران حسینی بوده است.
5-6. جمعی بودن
آلدو روسّی با اشاره به تحقیقات کارلو کاتانئو 24در مورد شهرهای رومی، علل پایایی فضاهایی چون ترماها25 (گرمابهها)، استادیومها، سالنهای اجتماعات، کتابخانهها، مدارس و فضاهایی از این دست را اختصاص آنها به فعالیتهای جمعی و اهتمام ویژه حکّام در آبادانی چنین فضاهایی دانسته است(Rossi, 1982: 128-129). اسلام دینی جمعگرا است و به شدّت با رُهبانیّت و انزواگزینی مخالف است. برایناساس، مسلمانان معتقدند که خداوند یاریگر –فعالیتهایی است که توسط- جمع انجام بگیرد26. از اینروست که هرگاه خداوند در قرآنکریم، انسان را مورد خطاب قرار میدهد، از صیغهی جمع استفاده مینماید. زیرا جمیع انسانها مدّنظر میباشد. همچنین آیاتی نیز که ناظر بر تکلّم انسانها با خداوند میباشند، به شکل جمع و متکلّم معالغیر27 میباشند. علاوهبراین، در دین اسلام بر عمران و آبادساختن بناها و فضاهای عمومی چون راهها، گرمابهها، مدارس، بیمارستانها، مساجد و حسینیهها که محل مصرف جمعی دارند، تأکید شده است و بهمنظور تشویق مسلمانان به این امر، انجام چنین کارهایی در زمرهی "باقیات و صالحات" در نظر گرفته شده است. همین عامل موجب ترغیب ایشان به حفظ و بازسازی چنین مکانهایی و در نتیجه به پایایی و پویایی آنها در طیّ زمان منجر شده است. با توجه به مباحث مطرحشده، میتوان گفت یکی از علل پایایی ساختار ثانویّهی شهر زنجان (بهعنوان تصویری ذهنی) و حسینیهی اعظم (بهعنوان مکانی مذهبی) در ارتباط آنها با مذهب و رفتار جمعی شهروندان میباشد.
تصویر13. عوامل موثّر در پویایی و پایایی ساختار ثانویّهی شهر زنجان بر مبنای نظریهی روسّی (منبع: نگارندگان).
7. نتیجهگیری
شهر زنجان یکی از شهرهای قدیمی فلات ایران است که از دیرباز نقش مذهبی پُررنگی داشته و شکلگیری فضاهای شهریِ آن متأثّر از فعالیتهای جمعی و آیینی شهروندان بوده است و عصر قاجار از ایننظر، بهعنوان نقطهی عطف تاریخی محسوب میشود. زیرا پرهیز حکومت قاجار از تقابل با اعتقادات مذهبی مردم، موجب افزایش نقش مذهب در حیات اجتماعی شهر گردید. بهطوریکه علاوهبر تکایا و حسینیههایی(چون حسینیّه اعظم) که توسّط مردم احداث شدهبودند، دستگاه حکومتی نیز به ساخت تکایای مذهبی(تکیهی ناصریّه) و برپایی آیینهای مذهبی و عاشورایی مبادرت میکرد. از دیگر تحوّلات این دوره، خارجشدن دستههای عزاداری از مساجد و حسینیهها و تحرّک فضایی آن در معابر شهری بود. تحرّک فضایی دستهی عزاداری حسینیّهی اعظم در این دوره، دو الگوی ثابت و متغیّر داشته است. در الگوی ثابت -که در روز هشتم محرّم مورد عمل بود- مبدأ(حسینیّه)، مقصد(امامزاده سیّدابراهیم) و مسیر جابجایی از پیش برای عزاداران معلوم بود. ولی در الگوی متغیّر -که در دیگر ایّام ماه محرّم(بهغیر از روز هشتم) مورد عمل بود -دستهی عزاداری هر روز به یکی از اماکن مذهبی مستقر در شهر سر میزدند و ضمن عزاداری در آن مکانها، فرارسیدن ایّام سوگواری امامحسین(ع) را به افراد حاضر در آن مکان مقدّس تسلیت میگفتند.
از نتایج اینگونه جابجاییهای فضایی، شکلگیری ساختار ثانویّه از شهر(زنجان) بوده است. ساختاری که برخلاف ساختار اصلی شهر، فیزیکی و کالبدی نبود، بلکه ساختاری نمادین و معنایی بود و تصویری بود ذهنی از فضاهای شهری، که در اثر اجرای آیینهای مذهبی و عاشورایی، خاطرهانگیز شده بودند. یکی از وجوه اصلی افتراق ساختار ثانویّه شهر (زنجان) نسبت به ساختار اصلی آن، پایایی و ماندگاری آن در طیّ زمان میباشد. بهطوریکه علیرغم تحوّلات کالبدی عارض شده بر شهر و ساختار اصلی آن در دهههای اخیر، ساختار ثانویّهی آن در عصر حاضر، تداوم کالبدی و زمانی ساختار ثانویّهی عصر قاجار میباشد.
منابع
1- امینزاده، بهرام (1386)، «بازشناسی اثر آیینهای جمعی بر پیکرهبندی شهر سنّتی؛ مطالعهی موردی: سمنان»، نشریّهی هنرهای زیبا، شمارهی 32.
2- اهری، زهرا (1394)، «شناسایی ساختار ثانویّه شهر ایرانی در دورهی قاجاریّه»، نشریهی هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی، دوره 20، صص 34-23.
3- بینشیفر، فاطمه (1394)، «سیر تحوّل روضه و روضهخوانی دوره قاجار»، تاریخنامه خوارزمی، سال سوم، 72-47.
4- پاکزاد، جهانبخش (1386)، مبانی نظری و فرآیند طرّاحی شهری، تهران؛ انتشارات شهیدی.
5- ثبوتی، هوشنگ (1377)، تاریخ زنجان؛ زنجان، انتشارات زنگان.
6- حسینیکومله، مصطفی و ستودهعلمباز (1392)، «نقش خاطرهی جمعی در باززندهسازی بافتهای شهری: ارائهی راهکار در خصوص ناحیهی تاریخی لاهیجان»، نشریه هنرهای زیبا، معماری و شهرسازی، دوره 18، شماره 4، صص 92 – 79.
7- دوسرسی، کنت (1362)، ایران در 1839 – 1840م (1256-1255 ه.ق)، ترجمهی دکتر احسان اشراقی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
8- دوهوسه، لوئیامیل (1858م)، سفری به ایران (مجموعهای از نقّاشیهای لوئی امیل دوهوسه)، به کوشش: منوچهر فرمانفرمائیان، 1238 – 1236.
9- راپاپورت، آموس (1366)، منشأ فرهنگی مجتمعهای زیستی، ترجمهی راضیه رضازاده، انتشارات جهاد دانشگاهی، دانشگاه علم و صنعت.
10- رضایــیقلعــه، مریــم و رمضانــی، مریم (۱۳۹۳)، «تأثیــر آیین محرم بر کالبد شــهر ســنتی در دورهی معاصر(مــورد مطالعــه: شــهر آران و بیــدگل)»، پژوهشهــای منظر شهر، شماره ۲ .
11- رضویپور، مریمسادات و ذاکری، محمّدمهدی (1392)، «بررسی مقایسهای حسینیههای دورهی قاجار در مازندران و اصفهان»، فصلنامهی مطالعات شهر ایرانی- اسلامی، شمارهی چهاردهم، 73-63.
12- سلطانی، علی؛ زرگریمرندی، ابراهیم؛ نامداریان، احمدعلی (1391)، «شکل گیری، تقویت و مانایی خاطره در فضاهای شهری، نمونه موردی: محور شهید چمران شیراز»، فصلنامه مسکن و محیط روستا، شماره 141، صص 98-78.
13- سلطانی، رامین (1379)، تاریخ زنجان؛ زنجان، انتشارات نیکان کتاب.
14- سولتیکف، الکسیس،(1365) مسافرت به ایران؛ ترجمهی محسن صبا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
15- علیمردانی، مسعود؛ مهدوینژاد، جمالالدین و افهمی، طلیعه (1394)، «رشد کیفی فضای شهری به منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی»، دوفصلنامهی هنرهای کاربردی، شماره 7، صص 14-5.
16- علیالحسابی، مهران و پایکن، عصمت (1392)، «تدوین چارچوب مفهومی تعامل شهر و آیینهای جمعی و بررسی مصداق آن در آیینهای عاشورایی»، فصلنامهی مطالعات شهر ایرانی-اسلامی، شماره دوازدهم،صص 44-27.
17- علیالحسابی، مهران؛ رضازاده، راضیه و چربگو، نصیبه (1396)، «ارایهی مدل مفهومی معنای مکان و شاخص های تداوم آن (تحلیل پدیدارشناسانهی تفسیری تجربیات زیسته افراد)»، فصلنامه باغ نظر، سال چهاردهم، شماره 52، صص 26 – 17.
18- گلکار، کورش (1382)، از تولّد تا بلوغ طرّاحی شهری، نشریهی علمی-پژوهشی صفّه، شماره 36.
19- گلکار، کورش (1378)، کندوکاوی در تعریف طرّاحی شهری، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران.
20- متّقی، حسین (1382)، گلگشت؛ سیمای استان زنجان از منظر سیّاحان و سفرنامهنویسان، قم: انتشارات کتابخانه عمومی آیتاله مرعشی نجفی.
21- محمّدپور، احمد و شاهیزاده، رامین (1390)، «مطالعهی مردم شناختی مراسم عاشورا در شهر اردبیل»، مجلّهی مطالعات اجتماعی ایران، دورهی پنجم، شماره 3، صص 146-126.
22- مشکینی،ابوالفضل (1370)، بررسی سیر تکوینی شهر و شهرنشینی در زنجان؛ تهران، دانشگاه شهید بهشتی، پایاننامه کارشناسی ارشد.
23- وامبری، آرمینیوس (1372)، زندگی و سفرهای وامبری؛ دنبالهی سیاحت درویشی دروغین، ترجمهی محمدحسین آریا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.
24- هال، ادوارد (1376)، بُعد پنهان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
25- یوسفی، یوسف؛ آزاد، میترا؛ سلطانیمحمّدی، مهدی (1393)، مطالعهی چگونگی ارتباط مراسم آیینی عزاداری ایام محرّم و شهر نایین، فصلنامهی مطالعات شهر ایرانی – اسلامی، سال هشتم، شمارهی 29، صص 50-37.
26- Appleyard, Donald (1970), “Styles and Methods of Structuring a City”, in
Environment and Behavior, vol. 2 No.1, pp 100-117.
27- Alexander, Cristopher (1987), A new theory of urban design, Vol. 6, Oxford University Press.
28- Bacon, Edmund. N (1967), Design of City, Thames and Hudson, London.
29- Crane, David A (1960), “The City Symbolic”, Journal of the American Institute of Planners (JOPA), Volume 26, Issue4, pp280-292.
30- Kheirabadi, Masoud (2000), Iranian Cities: Formation and Development, Syracuse University Press, USA.
31- Lang, Jon (1995), The Human Dimension of Urban Design, Urban Futures, No. 17, pp 25-36.
32- Masoudi Nejad, Reza (2013), The Discursive Manifestation of Past and Present through the Spatial Organization of the Ashura Procession, in Space and Culture, DOI: 10.1177/1206331213475747.
33- Rossi, Aldo (1982), The Architecture of the city, Cambridge, the MIT Press, Cambridge, Massachusetts and London, England.
34- Tange, Kenzo (1970), Architecture and Urban Design, Verlag Fur Architekture Artemis Zurich.
35 -www.haz.ir.
An Analysis of the Role of the Great Hosseinieh in the Formation of the Secondary Structure of Zanjan in the Qajar Era and the Its Persistence Causes.
Abstract
The government found more religious convergence with the people in the Qajar era. Because, in addition to the people, the government was also active in constructing religious places, such as Dolat (government) and Nasiriyah Tekyeh in Tehran and Zanjan city. This factor not only increased the influence of the Shi'i religion and publicized its religious rituals, but, in addition to influencing the physical organization of the city, it paved the way for another structure too. This structure was not defined by physical element such as the main structure. Contrary to the main structure, this structure was a symbolic and semantic that arose as a result of social action. This structure was a result of citizen's image of mind of the urban spatial sense and identity that the social construction (religious behavior of citizens) has played a major role in its shaping and, contrary to the main structure of the city, has undergone a change. The purpose of this research is to explain the role and influence of the Hosseinieh Azam (great Hosseinieh) in the formation of the secondary structure of Zanjan in the Qajar era. The research method is historical, descriptive and analytical. Documentary and field study method has been used in gathering the required information. Results of this research showed that the construction or development of the great Hosseinieh and the formation of its mourning group in the Qajar era have played an important role in creating the secondary structure of the city of Zanjan. A structure that has persistence to this time.
Key words: secondary structure, great Hosseinieh, Zanjan city, Great Hosseinieh.
[1] پینوشتها
. Arati Kumar Kanekar
[2] . Sukanya Krishnamurthy
[3] . Crane
[4] . Bacon
[5] . Tange
[6] . Lang
[7] . Alexander
[8] . Erikson
[9] . Appleyard
[10] . Rappaport
[11] . Hall
[12] . Aldo Rossi
[13] . از جملهی چنین اسنادی میتوان به سفرنامههای مستشرقینی چون کلاویخو، فدت آفاناس پویچ کاتف، شاردن، موریس دوکوتزبوئه، الکسیس سولتیکف، اوژن اوبن و نیز روزنامهی سفر آذربایجان نوشتهی عبدالعلی ادیبالممالک و سیاحتنامهی میرزاعلی سررشتهدار اشاره کرد.
[14] . زنجان عصر قاجار را به دلیل آنکه از پنج بلوک(خرّارود، ابهررود، سجاس رود، ایجرود، زنجان رود) و یا پنج طایفهی عمدهی(افشار، مقدّم، اوصانلو، بیات و خدابندهلو) تشکیل شده بود، «ولایت خمسه» میگفتند.
[15] . لقب شهر زنجان در دوره حکومت قاجار، دارالسعاده بوده است.
[16] . J. M, Tancoigne
[17] . Arminius Vambery
[18] . بر روی این کتیبه، تاریخ 1261 هجری قمری قید شده است.
[19] . بر روی این عَلَم، تاریخ 1221 هجری قمری حک شده است.
[20] . The Architecture of the City
[21] . The City as History
[22] . Maurice Halbwachs
[23] . The Collective Memory
[24] . Carlo Cattaneo
[25] . Thermae
[26] . یَدُالله مَعَالجَمَاعَه
[27] . يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا