New discoveries Architecture from the Late Sassanid and Early Islamic period in the Seimare River Basin(Central Zagros)
Subject Areas : Islamic urbanism
1 -
Keywords: luxurious houses, seimare valley, central zagros, Sassanid Islamic Architecture,
Abstract :
The Sassanid dynasty gradually changed its political focus from Fars to the open and strategic land of Mesopotamia during the Middle and Late reign of Shapur II. Definitely, the purpose of this power transfer was to dominate the western borders and the fertile lands of Iraq and Khuzestan. The Central Zagros valleys were highly considered as the closest highlands to the political center during this period for the reasons including being located in the highway linking the imperial center with the political center, and its fertility and environmental diversity. The presence of the settlements from the Sassanid period with relatively higher densities than the environmental capability, being located in inaccessible natural valleys, being away from the main communication routes, and most importantly establishing them simultaneously. (so that all of these areas were on pristine soil and not built for the continuation of previous settlements) .the archaeological evidence that demonstrate these centers as the remnants of Sasanian armies that had been active in the dispersed resistance and continued artistic and architectural life beyond the reach of Muslims. New archaeological excavations led to viewing a part of the architectural remains of aristocratic luxurious houses and residential homes. In addition to evaluating the functionality and age of the newly-explored sites, we consider questions such as how to link between the contemporaneous master buildings in the Simare area in this paper. The results indicated the continuation of the settlements from the Sassanid period until the early Islam; the pottery evidence strongly support this dating as well. Thus, this paper attempts to answer the question that “what is the function of the obtained architectural remains and to what period do they belong?” The present research has been based on the archaeological excavations in recent years, trying to explain architectural works with a descriptive-analytical approach.
استارک، فریا (1364)، الموت، لرستان و ایلام، ترجمه علیمحمد ساکی، انتشارات علمی، تهران.
ابن حوقل، محمد (1345)، صوره الارض، ترجمه جعفر شعار، بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
ابن خردادبه، ابوالقاسم عبدالله (١٣٧٠)، المسالک و الممالک، ترجمة حسین قره چانلو، نشر نو، تهران.
ابوالفدا، عمادالدین اسماعیل (١٣٤٩)، تقویم البلدان، ترجمة آیتی، بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
آورزمانی، فریدون (1370)، «شهرهای ایران در زمان ساسانیان»، ماهنامه فروهر، شماره 327 ، صص 9-22.
حسنپور، عطا (1395)، «تحلیلی بر معماری بنای قِلا گوری»، مجله اثر، شماره 74، ص 37-60.
حسنپور، عطا (1394)، «مقایسه تطبیقی گچبری های بدست آمده از کاوش قلاگری رماوند»، مقالات همایش سیمره. پژوهشگاه میراث فرهنگی، صص 263-278.
دمرگان، ژان ژاک (1339)، جغرافیای غرب ایران، ترجمه کاظم ودیعی، انتشارات چهر.
دینوری، ابوحنیفه (1384)، اخبار الطّوال، ترجمۀ محمود مهدوی ، انتشارات نی، تهران.
راولینسون، سر هنری (1362)، گذر از ذهاب به خوزستان، ترجمه سکندر اماناللهی، انتشارات آگاه.
روتر، اسکار (1387)، تاریخچه معماری دوره ساسانی، به کوشش آرتور پوپ و فیلیس اکرمن، علمی و فرهنگی، صص 639-710، تهران.
سیاپور، مرتضی و قبادی، حسین (1378)، «بهمن سنگی سیمره، ابر زمین لغزش شناخته شده جهان»، زمینشناسی و محیط زیست، صص 109-115.
سرفراز، علی اکبر (1366)، بیشاپور در شهرهای ایران، جلد 2، به کوشش محمد یوسف کیانی، جهاد دانشگاهی، صص 22-74، تهران.
شایان، سیاوش (1383)، «شواهد ژئومورفولوژیکی در سن سنجی زمین لغزش بزرگ سیمره»، فصلنامه مدرس علوم انسانی، شماره 1، صص 45-70.
شیپمان، کلاوس (1384)، مبانی تاریخ ساسانیان، ترجمه کیکاوس جهانداری، انتشارات فروزان، تهران.
شریفی، مهناز (1395)،گزارش کاوش های باستان شناسی چم روته، آرشیو پژوهشکده باستان شناسی.
علیزاده، هوشمند و حبیبی، کیومرث (1390)، «عوامل شکلدهنده شهرهای اسلامی-تاریخی مسلمانان»، فصلنامه مطالعات ایرانی-اسلامی، شماره 3، صص 71-76.
فریادیان، بهزاد (1388)، کاوشهای درهشهر، گزارش منتشر نشده، پژوهشکده باستانشناسی.
کریستین سن، آرتور (1385)، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، انتشارات معاصر.
گيرشمن، رمان (1370)، هنر ایران در دوران پارت و ساسانی، ترجمه بهرام فره وشی، انتشارات علمی، فرهنگی.
لکپور، سیمین (1389)، کاوشهای باستانشناسی درهشهر سیمره، انتشارات پازینه.
لسترنج، گی (1377)، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمی-فرهنگی، تهران.
مالكی، ا و بحرالعلومی، فرانك (1387)، «معرفی دو پارینة زمین لغزه در منطقة سیمره»، دهمین كنفرانس ژئوفیزیک ایران، دانشگاه تهران.
مقدسی، ابوعبدالله محمد (1361)، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمة علینقی منزوی، مؤلفان و مترجمان ایران.
محمدیفر، یعقوب و میرصفدری، شراره (1393)، «سبکشناسی معماری هخامنشی»، فصلنامه مطالعات ایرانی-اسلامی، شماره 16، صص 19-28.
محمدیفر، یعقوب (1394)، «کاوش قلعه سیرم شاه»، مقالات همایش سیمره. میراث فرهنگی، صص 219 -235.
مترجم، عباس (1394)، «کاوش للار»، مقالات همایش سیمره، میراث فرهنگی، صص 200-210.
محمدی، مریم (1390)، «مطالعه گونه شناسی، عناصر و اجزای معماری ایران در دوره ساسانی»، پژوهش های باستان شناسی ایران، شماره 1، صص 83-104.
نیاکان، لیلی (1398)، «بنای ساسانی روئه بر کرانههای سیمره»، پژوهشهای باستانشناسی، صص 129-148.
Adams, Robert, MC, (1970), A Sasanian –Islamic sequence from south central Iraq, Ars Orients 8, 80-119.
Azarnoush, Massoud, (1994), The Sasanian Manor House at Hajiabad, Iran, Monografie di Mesopotamia III, Florence, and Casa.
Bloom, A. L, (1978), Geomorphology, a Systematic Analysis of Late Cenizoic Landforms, New Jersey: Prentice Hall.
Boyce, Mary (1975), “A History of Zoroastrianism (Handbuch der Orientalistik Series)”, Leiden: Brill; Repr, A History of Zoroastrianism: Vol 1, The Early Period.
Christian, David (2000), “Silk Roads or Steppe roads?”, journal of world history 11, No 1, 1-26.
Henrickson, E, F, (1983), Ceramic Styles and cultural Interaction in the Early and Middle chalcolithic of Zagros, unpublished Teziz , Toronto.
Huff. D, (1987), Architecture II. Sassanian Period, Encyclopaedia Iranica, Routledge & Kegan Paul, London and NewYork, 329-334.
Hozhabri, Ali, (2013), The Evolution of Religious Architecture in the Sasanian Period. SASANIKA, 18: 1-40.
Hourani, Albert, (1991), A History of the Arab Peoples, Faber and Faber, 9–11, ISBN 0-571-22664-7, London.
Levine, Louis and Cuyler, Young, (1986), “A summary of the ceramic assemblages of the central western Zagros”, Mesopotamia, NO 17: 15-53.
Morony , Michael G, ( 2009), Jews in Iraq After the Muslim Conquest, Gorgias Press, LLC.
Overlaet,Bruno, (2013), “Man Created God? Kings, and Gods on Sasanian Reliefs”, Iranica Antiqua, No 48: 313-354.
Reuther,Oscar, (1938), “Parthian Architecture”. survey of Persian Art, Vol. 1. ed, 411-444.
Reuther,Oscar, (1939), Sasanian Architecture A History in ed. U. A. Pope and ph. Ackerman, A survey of Persian Art , Sroush. TEHRAN: 493-578.
Reuther,O, (1929), “The German Excavations at Ctesiphon”, Antiquity, No 3 (12) :434–451.
Wiesehöfer, Josef, (1996), Ancient Persia: from 550 BC to 650 AD, Armenian Research Center collection, I.B. Tauris.
Zakeri, Mohsen, (1995), Sasanid Soldiers in early Muslim society, Wiesbaden, Germany.
نویافتههای بقایای معماری اواخر دوران ساسانی و اوایل اسلامی در حوضه رودخانه سیمره (زاگرس مرکزی)
مهناز شریفی
استادیار پژوهشکده باستان شناسی
چکیده
حکومت ساسانی در دوران میانی و اواخر حکومت از زمان شاپور دوم به تدریج مرکزیت سیاسی خود را از فارس به سرزمین باز و استراتژیک بین النهرین انتقال داد.قطعاٌ هدف از این انتقال مرکز قدرت،تسلط بیشتر بر مرزهای غربی و سرزمینهای حاصلخیز عراق و خوزستان بوده است.درههای زاگرس مرکزی به عنوان نزدیکترین مناطق مرتفع به مرکزیت سیاسی در این دوره به شدت مورد توجه واقع شدند که از جمله این دلایل، واقع شدن در مسیر شاهره ارتباطی بین مرکزیت امپراطوری با مرکزیت سیاسی، حاصلخیزی و تنوع زیست محیطی را میتوان برشمرد. وجود استقرارهایی از دوره ساسانی با تراکم نسبتا بالاتر از حد توان زیست محیطی، واقع شدن در درههای طبیعی غیر قابل دسترس، دوری از مسیر راههای ارتباطی اصلی و از همه مهمتر ایجاد یکباره و همزمان آنها ،(به طوریکه تمام این محوطهها بر روی خاک بکر و نه در راستای تداوم استقراری از دوره قبل بنا شده اند)، از جمله دلایل باستانشناختی است که این مراکز را نشانههایی از حضور بازماندههای لشگریانی نشان میدهد که به مقاومت پراکنده و ادامه حیات هنری و معماری ساسانی به دور از تیررس مسلمین فعالیت نمودهاند. کاوشهای جدید باستانشناسی منجر به نمایان شدن بخشی از بقایای معماری مربوط به خانههای اعیانی - اشرافی و خانه های مسکونی شد.در این مقاله برآنیم علاوه بر ارزیابی کارکرد و قدمت محوطههای نویافته به پرسشهایی از جمله چگونگی ارتباط بین بناهای اربابی هم دوره در منطقه سیمره بپردازیم.نتایج بدست آمده نشانگر تداوم استقرار از دوره ساسانی تا اوایل اسلام در این بناهاست که مدارک سفالین دلیلی محکم بر تایید این تاریخگذاری است.لذا این نوشتار تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که کارکرد بقایای معماری بدست آمده چیست و متعلق به کدام فاز زمانی میباشند؟ پژوهش حاضر برمبنای کاوشهای باستانشناسی طی سالهای اخیر صورت گرفته و با رویکرد توصیفی-تحلیلی، سعی در تبیین آثار معماری دارد.
واژگان کلیدی:بناهای اربابی، دره سیمره،زاگرس مرکزی،معماری ساسانی-اسلامی.
مقدمه
ساسانیان آخرین پادشاهی ایران قبل از ظهور اسلام بودند(Wiesehofer,1996). این حکومت به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین دورههای تاریخی ایران بوده و آخرین امپراتوری بزرگ ایران قبل از فتح مسلمانان و پذیرش اسلام است(Hourani,1991:87 ).این شاهنشاهی یکپارچه را اردشیر بابکان با شکست اردوان چهارم، آخرین شاهنشاه اشکانی بنا کرد و ایران را مجدداً پس از سقوط هخامنشیان برای نخستین بار یکپارچه ساخته و زیر فرمان تنها یک دولت شاهنشاهی درآورد(کریستین سن،1385: 10).در سال ۱۴ هجری برابر با ۶۳۶ م در جنگ قادسیه لشکریان عرب در نبردی سرنوشتساز بر لشکر ایرانیان به فرماندهی رستم فرخزاد پیروز گشتند.به دنبال این شکست شهر مدائن پایتخت ساسانیان سقوط کرد و یزگرد سوم به مرکز ایران عقب نشینی نمود .در سال ۲۱ه.در نزدیکی نهاوند سپاهیان ساسانی در برابر اعراب صفآرایی کردند.در این جنگ نیز لشکر ساسانیان شکست خورده و یزگرد سوم به شمال خراسان فرار نمود.این آخرین مقاومت قابل توجه در برابر اعراب بود ،پس از آن فاتحین وارد ایران شدند و یکی پس از دیگری شهرها و آبادیها بدست آنها فتح گردیده و سقوط کردند (آورزمانی،1370: 11).اما شواهد باستان شناسی دره سیمره در زاگرس مرکزی گویای این مسئله است که شهرها و استقرارهای ساسانی این نقطه پس از تسلط اعراب به حیات خود ادامه داده و به عنوان پناهگاهی امن جهت استقرار شاهزادگان ساسانی مورد سکونت قرار گرفت.
در دوره ساسانی شهرسازی گسترش فراوانی داشته است(محمدی فر، 1394: 45). شهرهایی که در این دوره ساخته شدند، بیشتر دارای انگیزه های سیاسی-اداری بوده(علیزاده، حبیبی ،1390: 72) و به شهرهای شاهی معروف بودند. آنچه که معماری به ما مینمایاند، نمایی است از اجتماع، اقتصاد، مذهب و فرهنگ جامعة انسانی که بنا در آن شکل گرفته است(محمدی فر،میرصفدری، 1393: 19).در اینجا میبایست به این نکته اشاره نماییم که هر گاه از کاخهای سلطنتی به شهرهای کوچک و اقامتگاههای ساسانی میرسیم،مشخص میشود که این مناطق تاکنون مورد بررسی قرار نگرفتهاند(شیپمان،1384: 132).تاکنون تمرکز مطالعات صورت گرفته بیشتر بر روی کاخها و بناهای مذهبی ساسانیان(Boyce,1975) و آتشکده ها(Hozhabri,2013)بوده است .از این دوره کاخها و بناهای شکوهمند زیادی از جمله کاخ اردشیر اول در فیروز آباد ،تیسفون(1929 Reuther, 2009, (Morony,،تختسلیمان(:37 Huff,2005)،قصرشیرین(:553 (Rether,1939 بیشاپور(گيرشمن،139:1370)،معبدآناهيتا)سرفراز،25:1366) و حاجی آباد (Azarnoosh ,1994)به جا مانده است.با توجه به اهمیت و عظمت حکومت ساسانی متاسفانه تاکنون شناخت جامعی از بناهای اعیانی و کوشک های کوچکتر نداریم و این ابهام در معماری مسکونی این دوره دیده میشود .از اين رو در ارتباط با این گونه معماری هيچ نوع سبکشناسي مشخصي وجود ندارد.فقدان کاوشهاي گسترده، وجود تنوع زيست محيطي و سنتهاي متفاوت شناخت معماري طبقه متوسط اين دوره را دشوار مي سازد(محمدی و دیگران،1390: 88).در این بین مطالعات حوضه سیمره در زاگرس مرکزی به تنهایی میتواند بازگوکننده ویژگیهای معماری ساسانی-صدر اسلام باشد و خلا موجود در این زمینه را مرتفع نماید.لذا پژوهش های اخیر در دره سیمره میتواند باب جدیدی در این زمینه بگشاید.
معرفی موضوع و اهداف
رودخانه سیمره که به صورت یک حائل طبیعی در حد فاصل استانهای ایلام و لرستان قرار دارد، شرایط بسیار مساعد زیستی را در درهها و دشتهای میان کوهی زاگرس مرکزی ایجاد نموده و باعث شده بسیاری از استقرارها در حاشیه آن شکل بگیرد.البته مسیرهای صعب العبور و ارتفاعات از میزان ارتباطات آن کاسته و موجب شکلگیری فرهنگهای بومی و محلی در این منطقه شده است. در این مقاله با توجه به جدیدترین اطلاعات حاصل از شواهد باستانشناسی کشف شده سالهای اخیر دره سیمره که صرفاٌ با تکیه برکاوش استوار است،به چگونگی و تبیین شیوههای معماری اعیانی ساسانی میپردازیم و ویژگی های آنها را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد .هدف از این پژوهش،خواناسازی بافتار معماری، تعیین کاربری بافت معماری ،برآورد مساحت و حدود گسترهی بناهای مکشوفه می باشد.لازم به ذکر است بسیاری از شهرها و محوطه های ساسانی پس از تسلط اعراب به سکونت خود ادامه دادند و در دوران اسلامی و حتی تا سدههای میانی اسلامی مورد استقرار متناوب قرار گرفتند.
پرسشهای پژوهش
عمده مدارک باستان شناسی و مدارک تاریخی نشان از تمرکز آثار دوران ساسانی در غرب ایران دارد .چه بسا این منطقه به دلیل نزدیکی به تیسفون به عنوان مرکز سیاسی ساسانیان و همچنین به دلیل شرایط مطلوب زیست محیطی مورد توجه پادشاهان دوران میانه و متاخر ساسانی بوده است. برای مثال وجود آثاری مانند طاق بستان(Overlaet,2013)،شهر ساسانی-اسلامی سیمره معروف به مهرجانقذق(ابن حوقل،1345 :102،122،ابوالفدا، 1349: 89) ،بقایای کاخها و آتشکده خسرو در سرپل ذهاب و صدها اثر شناخته شده دیگر نشان دهنده اهمیت این منطقه در دوران ساسانی است.بر این اساس در محوطههای دره سیمره که به عنوان یک مرکز استقراری دوره ساسانی وجود داشته ،پرسشهای اساسی مطرح میگردد که کاربری بناها چه بوده است؟همچنین مشخص گردد اولاٌ نحوه شکلگیری بناهای اربابی و خانههای اعیانی و مسکونی و ارتباط آنها به چه صورت بوده ؟ و در ثانی مهمترین عوامل اصلی موثر بر شکلگیری یک الگوی مداوم معماری اعیانی در دوره ساسانی و اوایل اسلام چگونه است؟
روش و ماهیت پژوهش
مبنای این پژوهش بر اساس روش توصیفی-تحلیلی است و بر اساس نتایجی است که از کاوشهای باستانشناسی و مطالعات کتابخانهای صورت گرفته.رویکرد مقاله آخرین دستاوردها در خصوص بقایای معماری ساسانی و اوایل اسلامی را ارائه میدهدتا بتوان مطالعات تطبیقی و گاهنگاری این حوزه با محوطه های همزمان رامورد تبیین و سنجش قرار داد.
پیشینه پژوهشی
پژوهشهای بسیاری در سیمره انجام پذیرفته است. استارک در سال 1927 از سیمره بازدید میکند(استارک،1364: 118). در سال 1374معتمدی کاوش دره شهر را آغاز و لک پور کاوش را تا نه فصل ادامه میدهد و به نتایج ارزندهای دست می یابد(لک پور،1389: 13). ادامه پژوهش توسط فریادیان انجام میشود.کاوشهای نجات بخشی ناشی از آبگیری سد سیمره از سال1389 آغاز و تا سال 1395 ادامه می یابد.طی آبگیری سد سیمره محوطههایی چون قلاگوری،له لار،روئه و چم روته غرقاب گردیدند. ادامه کاوشها در محوط للار که توسط آندره گدار در سال 1310 ثبت و به عنوان شکارگاه سلطنتی معرفی شده بود ،در سال1390 توسط عباس مترجم آغاز و بخشی از یک بنای ساسانی و اوایل اسلامی به دست آمد(مترجم،1394: 205).همچنین در بررسیهای انجام شده در روئه آثاری از استقرارها و بناهای ساسانی کشف شد(نیاکان،1398).
جغرافیای تاریخی سیمره
تمامی محوطههای باستانی سیمره در مسیر یا نزدیک معابر طبیعی مانند مسیر جاده بزرگ خراسان هستند، زیرا این جاده یکی از شاهراههای ارتباطی باستانی بوده که از بینالنهرین آغاز و با عبور از زاگرس مرکزی به فلات ایران در شرق میرسد و نهایتا به چین ختم میشود( 25:Christian, 2000).ساکنین محوطههای مرتبط با این مسیر می توانستهاند از مزایای نزدیکی به این شاهراه ،نظیر تبادل محصولات استفاده کنند(Levin and Young ,1986:15, Henrickson ,1983:33). با عنایت به اینکه سیمره در مسیر مبادلات قرار داشته و بدلیل ویژگیهای سوق الجیشی، همواره در دوران تاریخی مورد سکونت قرار گرفته است.در رابطه با پیشینه تاریخی سیمره مورخین زیادی از منطقه یاد کردهاند،ازجمله(ابوالفدا،1349 ،ابن خردادبه،1370 و مقدسی،1361).حمد الله مستوفی در شرح ایالت جبال مینویسد که در باختر لر کوچک ،در مرز عراق عرب دو ولایت ماسبذان و مهرجان قذق قرار دارد که مهمترین شهرهای آنها سیروان و سیمره بوده و هنوز خرابههای آن دو شهر باقی است.سیروان به گفته ابن حوقل شهری کوچک و غالب ابنیهاش از گچ و سنگ میباشد(لسترنج،217:1377).سیمره مرکز ایالت مهرجان قذق بوده و بنا به گفته مقدسی دژی متعلق به هرمزان آخرین حاکم ساسانی در آن قرار داشته و هرمزان گاهی در آن اقامت میکرده است(مقدسی ،1385). راولینسون معتقد است دژ محکمی که در کوههای شرق تیسفون وجود داشته و خسروپرویز به هنگام تهدید تیسفون از طرف امپراطور هراکلیوس ،زنان و فرزندان خود را به آنجا منتقل کرده،در سیمره قرار داشته است(راولینسون ،1362: 66). باید گفت کشف سکههای مربوط به خسروپرویز در دره سیمره توسط دمرگان بر اظهارات راولینسون صحه میگذارد(دمرگان، 1339 : 252 ، حسن پور، 1394). نوشتههای مورخان در مورد ورود اعراب به این ناحیه با هم اختلاف دارند و بر این عقیده بودند که لشکر اسلام به سرداری میسر ابن ابومسلم با ساکنان ماسبذان و سیمره جنگیده و از دو طرف عدهای به هلاکت رسیدهاند. دینوري مسیر حملۀ مسلمانان و تصرف سیمره را از سمت خوزستان بیان کرده است(دینوری،1384: 167). با اینکه در حمله اعراب خسارت شدیدی به این شهر وارد آمد ولی دوباره آباد شده و در دوره های اولیه اسلامی ،معماری دوره ساسانی با بازسازی و تغییر شکل آن مورد استفاده مجدد قرار گرفته، تا اینکه زلزلهای هولناک آن را بطور کامل از بین برده است. این زمین لغزش که در محل تلاقی دو رودخانه سیمره و کشکان رخ داده،از بزرگترین زمین لغزشهای ایران است(سیاپور و قبادی ،1387،شایان1383،Bloom,1978).تاریخ دقیق این زلزله با توجه به آزمایشات سن سنجی صورت گرفته از رسوبات اعماق دریاچه سیمره 15700-2500 برآورد شده(مالکی و بحر العلومی، 1387). مسعودی در این باره مینویسد "در دی ماه سال 334 ه.در سیمره زلزلهای پدید آمد و آن شهر را ویران کرده است".مولف الکامل فی التاریخ در توصیف این رخداد و چگونگی آن چنین نوشته است"که در هنگام زلزله در سیمره صدایی عظیم بلند شد". ابن اثیر و حمزه اصفهانی نیز تاریخ زلزله را 258 ه.ذکر کرده اند(مترجم،1394 :204).
استقرارهای ساسانی-اسلامی دره سیمره
دراین مبحث ابتدا به توصیف مختصری از بناهایی اشاره میشودکه طی سالهای اخیر بخش کوچکی از آنها از دل کاوشهای باستانشناسی بدست آمده سپس به مطالعه تطبیقی و گاهنگاری مقایسهای بقایای معماری سیمره میپردازیم.
شهر برزقواله
شهر بزرگ برزقواله در حاشیه رودخانه سیمره قرار گرفته که صرفا خانهای اربابی از این شهر مورد کاوش قرار گرفت.و از نظر پلان،گچبریها،تاقها،تاقچهها و ورودیها مشابهت نزدیکی با بنای روئه و قلاگوری دارد(نیاکان،1398 :142 ).
بنای اربابی نویافته روئه
در نتیجه کاوشهای روئه بقایای خانه اربابی بدست آمد(تصویر شماره 1).مصالح به کار گرفته شده در این بنا عمدتاً تخته سنگهای رودخانهای و قلوه ای به همراه ملات گچ بوده است.خانه اربابی روئه از سه تالار مرکزی، شرقی و غربی در کنار هم تشکیل شده که به یکدیگر راه دارند.جرزهایی که روبروی هم هستندتویزه ها را حمل میکردهاند و بین آنها طاق زده شده است.با توجه به شناخت معماری این دوره،میتوان گفت این سبک معماری متعلق به ادوار میانه و یا پایانی دوره ساسانی بوده و پوشش سقف تالارهای شرقی و غربی با توجه به انباشت قطعات دارای قوس میتوانسته با طاق آهنگ پوشانده شده باشند(نیاکان، 137:1398).
تصویر شماره 1: نمایی از خانه اربابی روئه(نیاکان 1398:140)
کوشک قلاگوری رماوند
کاوشهای محوطه قلاگوری در حوضه رودخانه سیمره منجر به شناسایی کوشک یا قصر کوچک ساخته شده از سنگ و ملات ساروج گردید(تصویر شماره2). کوشک قلاگوری دارای تالار ستوندار و طاقچههای متعدد و متقارن بوده که پلاکهای گچی منقوش وکتیبههای سفالی دارای نوشته به خط پهلوی ساسانی از آن بدست آمده است.این منطقه به عنوان پناهگاهی امن در مواقع خطر و همچنین تفرجگاه مناسبی برای شکار و خوشگذرانی حاکمان محلی یا اشرافزادگان ساسانی بوده است(حسن پور،1394: 276)با توجه به نوع معماری و گچبریها میتوان اذعان نمود که این منطقه تاثیراتی از تیسفون پایتخت ساسانیان و محوطههای همجوار دارد.البته این تاثیرپذیری تا قرنها بعد از فروپاشی تمدن ساسانی در محوطههای دیگر نیز دیده میشود (همان: 275).
بنای له لار سیمره
در محوطه له لار، تالار ستونداری با دیوارهای قطور از سنگ با ملاط گل بدست آمد.مهمترین ویژگی این بنا به کارگیری ستون است، به گونهای که در کنارههای فضا و حاشیه دیوارها تعبیه شدهاند(تصویر شماره 3).سنت استفاده از این شیوه ستونسازی در بناهای اواخر ساسانی مانند تخت سلیمان و قصرشیرین نیزگزارش شده.با توجه به بقایای سفالی به نظر میرسد این فضاها مربوط به اواخر دوران ساسانی باشند که در قرون دوم و سوم هجری بصورت متناوب مورد استفاده قرار گرفتهاند(مترجم، 1394: 209 (.
تصویرشماره 2: کوشک قلا گوری ماخذ حسنپور، 1395:41
تصویرشماره 3 : پلان قلاگوری،دره شهر،چم روته،للار ، روئه ، ماخذ:حسن پور1395،فریادیان 1388،شریفی 1395،مترجم1390،نیاکان 1398
محوطه مسکونی چم روته
نتیجه کاوشهای باستانشناسی محوطه چم روته در حوضه رودخانه سیمره منجر به شناسایی بخشی از معماری و مواد فرهنگی دوران ساسانی و اوایل اسلامی گردید. این محوطه وسعتی حدود چهار هکتار دارد و بقایایی از ساختمانها در ضلع غربی و شرقی آن بدست آمده.در بخش غربی چمروته بقایای ساختمانی سنگی با کف قلوه سنگی گچ اندود پدیدار شد. ضلع شمالی و شرقی بنا را ساختارهای خشکهچین باکاربری فضای آشپزخانهای دربرگرفته.براساس مواد فرهنگی از جمله سفالینهها، این محوطه متعلق به دو دوره فرهنگی ساسانی و اوایل اسلامی است(تصویر شماره 4).مصالح بکار رفته مشتمل بر لاشه سنگ و قلوه سنگ میباشد که در طبیعت منطقه و به دلیل مجاورت با رودخانه سیمره به وفور یافت میشود(بنگرید به تصویر شماره 5).
تصویر شماره 4:شماره 6-7 سفال ساسانی،شماره های 1،2،3،8،9،متعلق به اوایل اسلام ،ماخذ: نگارنده
تصویرشماره5:نمای کلی ساختمان ضلع غربی شماره I ماخذ:نگارنده
در نیمه شرقی محوطه بقایای ساختمانی دیگر با پلان مستطیل در جهت شمال شرقی- جنوب غربی بدست آمدکه فضایی حدود 150 متر را دربرگرفته است(تصویر شماره 6).دیوارها از مصالح قلوه سنگ با ملاط گچ ساخته شده و دارای اندود گچی است.
تصویرشماره6:پلان معماری واحد شماره دو ،ماخذ:نگارنده
شهر ایرانی-اسلامی دره شهر
درهشهر از شهرهای مهم ساسانی و اوایل اسلامی در کنار رودخانه سیمره است. محققین معتقدند این شهر و قلعههای آن توسط خسرو دوم جهت محافظت از خانوادهاش بر اثر تهدیدات دشمنان تاسیس شده است(Rawlinson, 1839). بسیاری از مورخین بنای این شهر را به دوره ساسانی نسبت دادهاند (مقدسی، 1361،ابن خردادبه،1370) که نویافتههای سالهای اخیر بر این امر صحه میگذارد. این شهر که از دل کاوشهای باستان شناسی بدست آمده شامل مسجد و کاروانسرا مربوط به دوره اسلامی و خانههای اعیانی و مسکونی مربوط به دوره ساسانی است(تصویر شماره 7). یکی از خانههای اعیانی مکشوفه وسعتی حدود 1196 متر دارد.مصالح آن لاشه سنگ و ملاط گچ میباشد(لک پور،1389: 20)خانه اربابی دره شهر بنایی مستحکم است که شامل تاقهای هلالی، طاقچهها،تاق نماها،نیمستونها و همچنین دارای گچبریهای بسیار نفیس میباشد (فریادیان،1388: 279).
تصویر شماره7:گچبریهای مکشوفه از کاوش باستان شناسی دره شهر،ماخذ: فریادیان 1388
تصویر شماره 8 :عکس هوایی ،پلان و سه بعدی چم روته ،ماخذ:نگارندگان
سفال
در طی کاوشهای چم روته (شریفی،1395)،دره شهر(لکپور،1389،فریادیان،1388)،للار(مترجم،1394)و روئه (نیاکان ،1398 ) قطعات شاخصی از سفالها به دست آمد که از گونه نخودی باپوشش گلی و تزیینات نخلی،طنابی،افزوده و انگشتی و بودند.گاهنگاری و گونهشناختی این سفالینهها حاکی از آن است که از نظر زمانی در طیفی از اواخر ساسانی و اوایل اسلامی قرار میگیرند (تصویر شماره 9) و از مهمترین مدارک در خصوص انتقال از دوره اواخر ساسانی به اویل اسلامی میباشند.
تصویر شماره 9:سفال ساسانی و اوایل اسلام دره شهر،ماخذ:فریادیان ،1388
مقایسات تطبیقی
همانگونه که پیشتر اشاره شد مطالعات جدید دره سیمره منجر به شناسایی خانههای اربابی از دوران ساسانی گردید که بعضاٌ تا دوره اسلامی نیز تداوم استقراری داشتهاند.لازم به ذکر است از بین بناهای کاوش شده صرفا چم روته بنایی مسکونی و روئه،قلاگوری ،للار و دره شهر خانه اربابی هستند. در این قسمت به تحلیل و مقایسه عناصر معماری بناهای مکشوفه با یکدیگر میپردازیم.دلیل این امر مجاورت محوطهها در منطقه سیمره و تشابه ساختاری و همزمانی آنها میباشد.ازخصوصیات بناها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1-مصالح معماری: همه بناهای سیمره با مصالح قلوه سنگ همراه با ملاط گچ و ساروج ساخته شده که در کتب تاریخی نیز به آن اشاره شده است.این مصالح در بناهای شاخص ساسانی نیز بکار گرفته شده است(Huff,1987:329).
2- کف سازی: درهشهر دارای کفسازی بسیار ضخیم و مستحکمی میباشد.کف گچی پس از یک مرحله زیر سازی از سنگ و ملات گچ و یک رج گچ مجددا با سنگ و ملاط گچ زیرسازی گردیده و در انتها با اندود ضخیم گچی، پوشیده شده است(فریادیان،1388: 72).در کفسازی چم روته از تکنیک مصالح قلوه سنگی با اندود گچ استفاده نموده اند.در بنای قلاگوری رماوند کف فضاها شامل خاک کوبیده،قلوه سنگ و چند لایه گچی است.از آنجا که توالی و روی هم قرار گرفتن لایههای خاک و گچ، بستر محکم و مناسبی جهت کفسازی نیست و پس از مدتی به علت عدم چسبندگی مناسب این دو لایه، کف از هم گسیخته می شود، لذا سازندگان بنا از قلوهسنگ به عنوان عنصر واسطی جهت چسبندگی بهتر بین دو لایه بهره جستهاند و به ساختاری با انسجام نسبی در کف سازی دست یافته اند(حسن پور، 1395: 52).
3- ورودی بناها
در چم روته چهار جرز تعبیه گردیده بود.حد فاصل بین جرزها را سه ورودی تشکیل میدهد که امکان دسترسی دو فضا را میسر میسازد.ارتفاع جرزها یک متر است.عرض ورودی ساختمانهای چم روته بین 00.70m تا 00.90m است.در حالیکه عرض ورودیها در بنای قلاگوری بینcm 70-155 و بزرگتر میباشد.نکته جالب توجه اینکه بین کلیه بناها ،صرفا در دره شهر ورودیها تزیین یافته اند و فرمی هندسی در جلوی این اتاقها تعبیه شده تا معمار در تمامی اتاقهای این مجموعه از این شیوه جهت زیبا سازی اتاقها استفاده نماید.
4-طاقچه:استفاده از طاقچه در بناهای قلاگوری،دره شهر و روئه متداول بوده و طاقچههایی با ابعاد مختلف در جدارهها، گاه منفرد و گاه به صورت قرینه جای گرفتهاند (تصویرشماره10).در بنای اربابی روئه دو طاقچه با پوشش نیم گنبدی بصورت قرینه تعبیه گردیده بود(نیاکان،1398: 138).در درهشهر طاقچهها بصورت مخروطی بوده و در ساخت طاقچه از گچ استفاده نمودهاند(فریادیان،1388: 78).در بنای قلاگوری رماوند فضاهای این بنا فاقد پنچره و نور کافی بوده، لذا وجود چنین طاقچههایی برای گذاشتن وسایل روشنایی همچون شمعدان و پیه سوز الزامی بوده است(حسن پور،1395 :52). در این بنا طاقچهها قوس دار هستند (همان 1395:55).
تصویرشماره 10:طاقچه مکشوفه از قلاگوری و دره شهر ،ماخذ:حسن پور 1395
5- تالار ستوندار
در کاوشهای باستانشناسی حوزه سیمره صرفا در دو بنای اربابی روئه و للار، تالار ستوندار بدست آمد.تالار روئه دارای ستونهای گرد ساخته شده از سنگ و ملاط گچ بوده است.همچنین وجود قطعات بزرگ گچبری دارای قوس و شناسایی آن و عرض ورودیها به نظر میرسد بخشهای ورودی بنا مزین به این قوسهای تزئینی بوده که بسیار جالب توجه میباشد. این روش در اکثر بناهای منطقه غرب از دوره اشکانی تا به امروز متداول بوده است.از جمله
این بناها میتوان به بناهای دوره اشکانی،از جمله گنبد قلعه یزدگرد و قلعه خسرو اشاره کرد(نیاکان، 1398 :139).ستونهای بکار برده شده در تالار ستوندار للار مدور و مستطیل است.ستونها عمدتاٌ در کنارههای فضا و در حاشیه دیوارها ساخته شدهاند(مترجم،1398: 201).
6-مصالح ساختمانی
در خصوص مصالح ساختمانی ،هوف اظهار میداردکه معماری ساسانی با استفاده گسترده از سنگ تراشی،ملات و تکنیکهای انعطاف پذیر آن مشخص میشود (:2011 Huff ,1987).مصالح بکار رفته در محوطه های سیمره نیز مشتمل بر قلوه سنگ است که در طبیعت منطقه و به دلیل مجاورت با رودخانه سیمره به وفور یافت میگردد.در این ساختمانها از ملاط گچ استفاده شده است.به نظر میرسد مهمترین ملاط مورد استفاده در دوره ساسانی ملاط گچ و ساروج باشد که در ساخت بناها به کار گرفته شده است (Huff,1987:329). در روئه جرزهایی که رو به روی هم هستندتویزهها را حمل میکردهاند و بین آنها طاق زده شده است (نیاکان،1398 :137).با توجه به شناخت معماری این دوره میتوان گفت این نوع سبک معماری متعلق به ادوار میانه و پایانی دوره ساسانی است که تا دوره اوایل اسلامی نیز مورد استفاده بوده است.
طبق استدلالات پیش گفته و در مجموع باید گفت محوطههای سیمره اهمیت زیادی دارند و در متون بیشماری از آن نام برده شده.این منطقه در دوره ساسانی دارای عظمت و شکوه بوده و پس از فروپاشی حکومت ساسانی محلی امن و پناهگاهی برای شاهزادگان رانده شده ساسانی بوده است (Zakeri ,1995:96). وجود پراکندگی محوطههای ساسانی که تا دوره اسلامی تداوم استقراری در آنها برقرار بوده ،گواه این مدعاست.
خانههای اربابی مربوط به دوره ساسانی و صدر اسلام در خارج از مرزهای سیاسی ایران نیز بدست آمده که مشابهتهای نزدیکی از نظر پلان با سیمره دارند،زیرا موقعیت جغرافیایی سیمره حاکی از رویارویی مسیر ارتباطی بین النهرین و نقش سیمره در گذر از این منطقه به لرستان و سپس تیسفون بوده است. از جمله میتوان به خانه اربابی تیسفون اشاره نمود. معماري خانههای تيسفون طرح ساده شده کاخها هستند و اغلب شامل يک حياط و ايواني در يک ضلع و يا دو ايوان متقابل میباشند.خانههای طبقات مرفهتر فضاهاي بيشتري داشته و ايوان در چهار ضلع حياط جاي ميگرفت و نقشه چهارايواني را شکل ميداد( روتر،1387: 687-690).این خانهها دارای حیاطی بزرگ و فضاهایی در اطراف میباشند(Azarnoush, 1994:91) و پلان آنها مربع یا مستطیل است(:549 (Reuther, 1938. ازدیگر خانههای مسکونی اواخر ساسانی و اوایل اسلام میتوان به المعارید اشاره نمود(Reuther,1939:547).همچنین مشابه این بناها در تل ابوسریفه ،دیوانیه در نیپور عراق و تل ذهب نیز بدست آمده (Adams, 1970:87). لازم به ذکر است تداوم نقشه چهار ایوانی و حیاطهای بزرگ را در بناهای اسلامی از جمله مساجد،مدارس و کاروانسراها مشاهده میکنیم.
پلانهای بناهای تیسفون و استفاده از طاقهای هلالی مشابهت نزدیکی با سیمره دارند. همچنین با توجه به ارتباط سیمره با شهر تاریخی سیروان،کرمانشاه و تیسفون در غرب و مناطق ماسبذان و شاپورخواست در شرق ،به نظر میرسد سیمره نقش بسزایی در تاریخ دورۀ ساسانی ایفا کرده است. شواهد به دست آمده از کاوشهای اخیر نشان می دهد که منطقۀ سیمره یک حاکم نشین محلی یا یک قدرت منطقهای بوده است.یکی از مهمترین شواهدی که نشاندهنده تداوم استفاده بناها در اوایل اسلام میباشد سفالینهها میباشند که در اکثر بناهای ذکر شده بدست آمده اند.
در مجموع باید گفت دوران ساسانی (224-651 میلادی) از مهمترین دورههای تاریخی ایران به لحاظ ابداع آثار هنری و معماری است که خود زمینه ایجاد برخی تحولات عمده اجتمای ،سیاسی و مذهبی گردید. به واقع با تشکیل سلسله ساسانی قدرت و عظمت پارسی بعد از دوران یونانی مابی به ایران بازگشت.مطالعات زیادی در خصوص دوره ساسانی مخصوصاٌ کاخها صورت گرفته اما اطلاعات جامعی در خصوص بناهای اعیانی علی الخصوص در زاگرس مرکزی وجود ندارد. لذا در این مقاله با توجه به نویافتههای حاصل از مدارک و شواهد باستانشناسی کشف شده سالهای اخیر دره سیمره،به چگونگی و تبیین شیوههای معماری ساسانی پرداخته و ویژگیهای آنها را مورد بررسی قرار دادیم. بسیاری از شهرها و محوطههای ساسانی پس از تسلط اعراب به سکونت خود ادامه دادند و حتی تا سدههای میانی اسلامی مورد استقرار متناوب قرار گرفتند که استقرارهای حوضه رودخانه سیمره از آن جمله است.
نام محوطه | ورودی بناها | پوشش سقف | طاقچه | ابعاد |
بنای اربابی روئه
| ورودی بنا مزین به قوسهای تزئینی | طاق آهنگ | نیم گنبدی و بصورت قرینه | 270×360 (نیاکان 1398:) |
کوشک قلاگوری رماوند
| عرض ورودی ها: -70-155 سانتی متر | طاق گهواره ای با قوسی بیضی شکل و سنگ لاشه نتراشیده و ملات گچ نیم کوب نیم پخت | طاقچه هایی با ابعاد مختلف به صورت فضایی مکعب شکل و بدنه های قوس دار | ابعاد 874 × 232 سانتی متر (حسن پور:1395:41) |
بنای اربابی له لار
|
ضلع جنوبی |
تخریب شده | طاقچه در دیواره شمالی دارای ستون از مصالح قلوه سنگ و گچی | 475×255 سانتی متر(مترجم 1394) |
محوطه چم روته
|
عرض ورودی ها: 00.70m - 00.90m |
مسطح |
طاقچه کوچکی به شکل مستطیل | ضلع غربی:23 متر.ضلع شرقی :مساحت بیرونی و داخل حدود 107 و 92.22 متر (شریفی 1395) |
شهر ایرانی-اسلامی دره شهر |
ضلع جنوبی | طاقهای هلالی و استفاده از قالبهای گچی، تاق های قرینه بر روی دیوارها | طاقچه های متعدد بر دیوارهای بنا | 500 متر مربع (فریادیان 1388) |
جدول 1 ویژگیهای بناهای نویافته دره سیمره
یکی از این دلایل را میتوان به حضور شاهزادگان ساسانی اشاره نمود که درههای سیمره را محلی امن یافته و به دنبال تجدید حیات و کسب قدرت از دست رفته ساسانی بودند، فرصتی که هیچگاه بدست نیامد و در نهایت پس از سقوط امپراتوری ساسانی و از بین رفتن حکومت مرکزی،مسلمانان فاتح برای مقابله با پادشاهان کوچک، شاهزادگان و حاکمان محلی مبارزه نمودند و سرانجام موفق گردیدند.
برآیند
یکی ازنشانههای تحول جمعیتی و اجتماعی زاگرس مرکزی،افزایش شمار استقرارهای ساسانی در منطقه است، به طوریکه تنها در دره سیمره بیش از ده محوطه استقراری شناسایی و بخشهای کوچکی از بناها توسط کاوشهای باستانشناسی از دل خاک نمایان شدهاند.این محوطهها افزون بر شهرهای مهمتری هستند که در متون تاریخی به وجود آنها اشاره شده است. ممکن است این محوطهها مربوط به زمان بعد از تهدیداتی باشند که اعراب برای حکومت ساسانی ایجاد کردهاند.وجود محوطههای عظیم این دوره در سیمره و در خط شهر باستانی درهشهر ،وجود یک مجموعه مواصلاتی از شهرها و دژها را در این محدوده تایید مینماید. در منطقه سیمره خصوصا نقاط دور افتاده محوطههای تک دوره ساسانی به وفور دیده میشود که این امر نشان دهنده یک نوع مهاجرت است.در ساخت تمامی سازهها نوعی شتاب و عجله دیده میشود از جمله در جرزبندیها و عدم استحکام دیوارها و شاید بتوان آن را یک معماری اواخر ساسانی یا دوره انتقالی از ساسانی به اوایل اسلامی قلمداد نمود که پس از ورود اسلام به ایران این بناها همچنان مورد استفاده قرار گرفتهاند.مواد فرهنگی محوطهها از جمله سفالینهها نشان از تداوم استقرار تا دوران اسلامی را دارد. تا زمانیکه زلزله مهیب باعث نابودی و ویرانی کلیه این بناها گردید.
در این مقاله تلاش شد خانههای اربابی نویافته ساسانی-اسلامی سیمره مورد بررسی قرار گیرند. یکی از دلایلی که ما این بناها را خانه اربابی مینامیم این است که از نظر وسعت از خانههای مسکونی بزرگتر بوده و همچنین دارای گچبریهای نفیسی میباشند که در خانههای مسکونی استفاده نمیشده است. به نظر میرسد بناهای باشکوه و فاخر معرفی شده در این مقاله متعلق به حاکمنشینانی بوده که تحت لوای حکومت ساسانی در حوزه غرب قرارداشتهاند. به علت نزدیکی به مراکز غرب و تیسفون، سیمره از مراکز ثقل جمعیتی بوده و محلی برای استقرارهای ساسانی مورد توجه واقع شده است.با عنایت به آنچه که از کاوشهای باستانشناسی در سالهای اخیر بدست آمده میتوان سبک معماری سیمره را به دلیل مجاورت با رودخانه استفاده از مصالح سنگی و ملاط گچ برشمرد.یکی از ویژگیهای طبیعی سیمره دسترسی به منابع زیست محیطی است که در کنار رودخانه قرار دارد که هم از منابع آبی استفاده شده و هم پتانسیل مناسبی برای دامداری داشته است. با توجه به مستندات موجود به نظر میرسد خانههای اعیانی سیمره ویژگیهای مشترکی در عناصر معماری از جمله پلانهای مستطیل شکل،طاقهای هلالی و طاقچهها دارند.تقارن یک عامل مشترک در کلیه بناهاست.ورودی آنها در یک امتداد قرار گرفته و علیرغم تکنیکهای بالای معماری، بکارگیری مصالح نامرغوب در این محوطهها تا سدههای اولیه اسلامی دیده میشود که دلیل دیگری بر شتابزدگی در ساختن آنهاست و در نهایت در حدود نیمه قرن دوم هجری تماماٌ برای همیشه متروک میگردند.
لازم به ذکر است سیمره منطقه ای دلتایی و رسوبی و البته محدود است و بصورت تنگههای بریده میباشد و در عین حال تردد از یک تنگه به تنگه دیگر مشکل است.عرض تنگهها کم و گاهی در قسمتهایی که عرض درهها بیشتر میشود موجب رشدکشاورزی میگردد لذا باعث تشکیل مجموعه بافتهای روستایی میشود و در حاشیه آن خانههای مسکونی شکل گرفته و در کنار آن ،خانههای بزرگی ساخته شود که در ادبیات باستان شناسی به عنوان خانههای اربابی مطرح میشود.بنابراین موجب شکلگیری الگوهای تطبیقی بین معماری و محیط زیست میگردد.در پایان باید به این نکته اشاره نمود که در دوره شکوفایی اسلامی هیچ استقراری در این منطقه دیده نمیشود.لذا با توجه به مواد فرهنگی از جمله سفالینه ها ،از بناهای دره سیمره به عنوان دوره انتقالی به دوره اسلامی یاد میکنیم.
منابع
-استارک،فریا(1364)،الموت ،لرستان و ایلام،ترجمه علی محمد ساکی،انتشارات علمی.
-ابن حوقل ،محمد(1345)،صوره الارض،ترجمه جعفر شعار،تهران،بنیاد فرهنگ ایران.
-ابن خردادبه، ابوالقاسم عبدالله(١٣٧٠)، المسالک والممالک،ترجمة حسين قره چانلو، نشر نو.
- ابوالفدا، عمادالدين اسماعيل(١٣٤٩)،تقويم البلدان.ترجمة آيتي. تهران،بنياد فرهنگ ايران.
-آورزمانی، فریدون(1370)،شهرهای ایران در زمان ساسانیان،تهران: انتشارات فروهر،ش. ۳۲۷.
-روتر، اسکار( 1387 )،تاريخچه معماري دوره ساساني ، به کوشش آرتور پوپ و فيليس اکرمن، علمي و فرهنگي، ص 639 – 7.
-دمرگان،ژان ژاک(1339)،جغرافیای غرب ایران،ترجمه کاظم ودیعی،تبریز،انتشارات چهر.
-دینوري، ابوحنیفه((1384، اخبار الطّوال، ترجمۀ محمود مهدوي دامغاني، تهران، انتشارات ني.
-حسن پور،عطا،1395،تحلیلی بر معماری مکشوفه از کاوش بنای قِلا گوری،مجله اثر،شماره 74،ص:37-60.
-راولینسون،سرهنری(1362)،گذر از ذهاب به خوزستان،ترجمه سکندر امان اللهی،انتشارات آگاه.
-شایان،سیاوش(1383)،شواهد ژئومورفولوژیکی در سن سنجی زمین لغزش بزرگ سیمره ،فصلنامه مدرس علوم انسانی،دوره 8 شماره 1،ص:45-70.
-شیپمان،کلاوس(1384)،مبانی تاریخ ساسانیان،ترجمه جهانداری،انتشارات فروزان.
-سیاپور،مرتضی،قبادی،محمدحسین(1378)،بهمن سنگی سیمره،ابر زمین لغزش شناخته شده جهان، زمین شناسی و محیط زیست ،ص:109-115.
-لسترنج،گی(1377)،جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی،ترجمه عرفان،انتشارات علمی-فرهنگی.
-فریادیان،بهزاد(1388)،کاوشهایدره شهر،گزارش منتشر نشده،پژوهشکده باستان شناسی.
- لک پور،سیمین(1389)، کاوشهای باستان شناسی دره شهر سیمره،انتشارات پازینه.
-کریستین سن،آرتور(1385)،ایران در زمان ساسانیان، ،ترجمه رشید یاسمی،انتشارات معاصر.
-علیزاده،هوشمند،حبیبی،کیومرث(1390)،عوامل شکل دهنده شهرهای اسلامی-تاریخی مسلمانان، فصلنامه مطالعات ایرانی-اسلامی،شماره سوم،ص 71-76.
- مالكي، ا و بحرالعلومي، فرانك(1387)، معرفي دو پارينة زمين لغزه در منطقة سيمره، دهمين كنفرانس ژئوفیزیک ايران، دانشگاه تهران.
-مقدسي، ابوعبدالله محمد(1361)،احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ترجمة علی نقي منزوي، مؤلفان و مترجمان ايران.
-محمدیفر،یعقوب ،میرصفدری،شراره(1393)،سبک شناسی معماری هخامنشی،فصلنامه مطالعات ایرانی-اسلامی،شماره شانزدهم،ص،19-28.
-محمدی فر،یعقوب(1394)،کاوش قلعه سیرم شاه، مقالات سد سیمره،پژوهشگاه میراث فرهنگی.
-مترجم،عباس(1394)،کاوش للار،پژوهشهای سد سیمره، پژوهشگاه میراث فرهنگی.ص 200-210.
-نیاکان،لیلی(1398)،بنای ساسانی روئه بر کرانه های سیمره،پژوهشهای باستان شناسی.ص:129-148.
-Adams ,Robert,MC(1970),A Sasanian –Islamic sequence from south central Iraq.Ars Orients 8,80-119.
-Azarnoush, Massoud(1994), The Sasanian Manor House at Hajiabad, Iran. Monografie di Mesopotamia III, Florence, and Casa .
-Bloom,A.L(1978),Geomorphology,a Systematic Analysis of Late Cenizoic Landforms, New Jersey:Prentice Hall.
-Christian David(2000),silk Roads or Steppe roads?,journal of world history 11.no.1. 1-26.
-Henrickson, E,F(1983) , Ceramic Styles and cultural Interaction in the Early and Middle chalcolithic of Zagros. unpublished Teziz ,University of Toronto.
-Huff.D(1987). “Architecture II .Sassanian Period”, Encyclopaedia Iranica,Routledge & Kegan Paul, London and NewYork, pp. 329-334.
-Hozhabri,Ali(2013),The Evolution of Religious Architecture in the Sasanian Period. SASANIKA, 18:1-40.
-Hourani, Albert (1991), A History of the Arab Peoples, London: Faber and Faber, pp. 9–11, 23, 27, 75, 87, 103, 453, ISBN 0-571-22664-7.
-Levine, Louis and Cuyler, Young (1986), A summary of the ceramic assemblages of the central western Zagros ,Mesopotamia, Paris NO, 17:15-53 .
-Overlaet,Bruno(2013),Man Created God?Kings,Priests and Gods on Sasanian Investiture Reliefs.Iranica Antiqua 48:313-354.
-Reuther,Oscar(1938).Parthian Architecture. In: survey of Persian Art, vol.1.ed.Arthur Pope:411-444.
-Reuther,Oscar(1939),Sasanian Architecture A History in ed.U.A.Pope and ph. Ackerman, A survey of Persian Art II, Sroush. TEHRAN:493-578.
-Reuther,O.(1929)."The German Excavations at Ctesiphon" ,Antiquity .3 (12) :434–451.
-Wiesehöfer,Josef(2010),The Late Sasanian Near East. In:Chase Robinson, New Cambridge History of Islam vol. 1: 98–152.
-Zakeri,Mohsen(1995),Sasanid Soldiers in early Muslim society, Wiesbaden ,Germany.