-
حرية الوصول المقاله
1 - ميکروفاسيس، ژئوشيمي و محيط رسوبي سازند جهرم در کوه گچ، در جنوب شرقي شهر لار
محمد حسين آدابيسازند جهرم در برش کوه گچ در نزديکي روستاي چهار بركه، حدوداً 30 كيلومتري جنوب شرق شهر لار و در جنوب غربي حوضه زاگرس واقع شده است. اين سازند با ضخامت 5/404 متر با توالي هايي از دولوميت، آهك دولوميتي و آهك به صورت هم شيب بر روي سازند ساچون قرار گرفته است، همچنين سازند آسما أکثرسازند جهرم در برش کوه گچ در نزديکي روستاي چهار بركه، حدوداً 30 كيلومتري جنوب شرق شهر لار و در جنوب غربي حوضه زاگرس واقع شده است. اين سازند با ضخامت 5/404 متر با توالي هايي از دولوميت، آهك دولوميتي و آهك به صورت هم شيب بر روي سازند ساچون قرار گرفته است، همچنين سازند آسماري با ترکيب سنگ شناسي آهك تا آهك مارني با ضخامت 5/44 متر به صورت هم شيب بر روي سازند جهرم قرار گرفته و توسط رسوبات تبخيري سازند گچساران پوشيده شده است. سن سازند جهرم، پالئوسن پسين تا ائوسن پسين مي باشد. در نهشته هاي ائوسن واقع در کوه گچ بر اساس توزيع و گسترش فرامينيفرها و ديگر اجزاء اسکلتي و غير اسکلتي، 7 ميکروفاسيس شناسايي گرديده است. اين ميکروفاسيس ها در يک محيط رمپ کربناته به همراه پشته های اائید ي نهشت کرده اند. علاوه بر مطالعات پتروگرافي، از مطالعات ژئوشيميايي نيز به منظور تعيين ترکيب کاني شناسي اوليه و مطالعات دياژنتيکي واحدهاي آهکي و دولوميتي استفاده شده است. براي تعيين مقادير ايزوتوپهاي پايدار اكسيژن (δ18O ‰)و كربن (δ13C ‰)، تعداد 30 نمونه از پودر سنگ آهک ها و دولوميت ها انتخاب و جهت تعيين دماي قديمه اين نهشته ها و روند دياژنز استفاده شده اند. از مطالعات ژئوشيمي عنصري (Ca, Mg, Fe, Mn, Na, Sr) جهت تعيين ترکيب کاني شناسي اوليه آهک ها، ترکيب دولوميت ها، سيستم دياژنتيکي باز و بسته استفاده شده است. اين مطالعات حاکي از ترکيب کاني شناسي اوليه آراگونيتي، در يک سيستم بسته تا نيمه بسته با تبادل آب به سنگ پايين مي باشد. روند دياژنز در آهک ها و دولوميت ها بر اساس تغييرات ايزوتوپي اکسيژن و کربن يک روند دياژنز تدفيني با حضور مواد آلي را نشان مي دهد. سنگين بودن مقادير δ18O در دولوميت ها نسبت به آهک ها به دليل شوري بالاتر و تفريق ايزوتوپي بيشتر در دولوميت ها مي باشد. دماي قديمه محاسبه شده در آهک ها بر اساس سنگينترين ايزوتوپ اكسيژن 18 دماي اوليه دياژنتيکي (هنگامي که رسوبات در نزديک سطح بودهاند، عمق کم تدفين) با استفاده از سنگينترين ايزوتوپ اكسيژن 18 (معادل PDB ‰32/3-) آهکها، معادل 23 درجه سانتيگراد تعيين گرديده است. با توجه به مطالعات چينه نگاري سکانسي2 توالی رسوبی شامل سيستم تراکت هاي پيش رونده (TST) و تراز بالا (HST) تعيين گرديد. اين سکانس ها از نوع رده 3، با مرزهاي ناپيوستگي از نوع SB2 معرفي شده اند. تغييرات حداکثر سطح پيش روي آب دريا (mfs) بر اساس رخساره ها و تغييرات ايزوتوپي شناسايي گرديد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بیلان هیدروژئولوژیکی تالاب برم¬شور در شهرستان هفتکل، استان خوزستان
فرزاد اکبری رحیم باقری آرش ندریتالاب ها مهم ترين و درعینحال آسيب پذيرترين منابع زيست محيطي جهان محسوب مي شوند. اين اكوسيستم های آبي از لحاظ ذخيره-سازي آب براي كشاورزي، تغذيه چشمه ها و آب هاي زيرزميني و از دیدگاه اکولوژی از اهميت بالایی برخوردار مي باشند. بنابراین جهت حفظ و پایداری تالاب ها، مدیریت أکثرتالاب ها مهم ترين و درعینحال آسيب پذيرترين منابع زيست محيطي جهان محسوب مي شوند. اين اكوسيستم های آبي از لحاظ ذخيره-سازي آب براي كشاورزي، تغذيه چشمه ها و آب هاي زيرزميني و از دیدگاه اکولوژی از اهميت بالایی برخوردار مي باشند. بنابراین جهت حفظ و پایداری تالاب ها، مدیریت صحیح و اصولی آنها اهمیت داشته و نیاز به مطالعات مختلف هیدروژئولوژی و هیدرولوژی دارد. تالاب برم شور یکی از مهم ترین تالاب های استان خوزستان بوده که جهت مصارف مختلف شرب و کشاورزی استفاده می شود. این تالاب در بین سازند تبخیری گچساران قرار گرفته است. هیچ منبع تغذیه کننده دائمی سطحی در اطراف تالاب وجود ندارد و از طرفی دیگر با توجه به خشکسالی های اخیر و کمبود شدید منابع آب، این تالاب در طول سال دارای آب می باشد. تاکنون هیچ گونه مطالعه ای بر روی این تالاب انجام نشده است. جهت تعیین منشا و منبع اصلی تغذیهکننده این تالاب نیاز به محاسبه بیلان هیدروژئولوژیکی می باشد. در این راستا نقشه هم عمق آب تالاب، تغییرات تراز سطح آب تالاب در طول یک سال به طور ماهانه، حوضه آبگیر آن و پارامترهای مختلف ورودی و خروجی بیلان محاسبه گردید. حداکثر عمق این منبع آبی مهم با توجه به اندازه گیری انجام شده در دوره آماری فصل خشک (شهریور) در حدود 3 متر بوده است. بررسی خصوصیات هیدرژئولوژیکی و بیلان آبی تالاب نشان داد که بیلان آبی تالاب برم شور مثبت می باشد بهطوریکه سالانه 10912متر مکعب آب وارد تالاب می شود که نشانگر وجود یک منبع تغذیه کننده زیرزمینی به تالاب است. بنابراین ضمن ارزیابی توسعه کارست منطقه و با توجه به مطالعات ایزوتوپی و ارتباط هیدرولیکی، تاقدیس آهکی آسماری محتمل ترین منشا تغذیهکننده تالاب برم شور در نظر گرفته شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تاثیر سازند متحرک گچساران بر سبک چینخوردگی و تکامل تکتونیکی تاقدیس رگ سفید در فروافتادگی دزفول جنوبی
مهدی یوسفی سید مرتضی موسوی محمد مهدی خطیبرفتار شکلپذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چینخوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعهیافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ به أکثررفتار شکلپذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چینخوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعهیافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ بهطوریکه ساختارهای بخش بالایی و پایینی آن کاملا از یکدیگر جدا شده و بر یکدیگر منطبق نیستند. محاسبه زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک شدگی در تاقدیس واقع در بالای افق گچساران، چين هاي جدایشی گسل خورده را نشان می-دهد که نشانگر هندسه چین در مرحله ابتدایی توسعه این تاقدیس می باشد. نیمرخ های لرزه ای تاقدیس در زیر افق گچساران، سبک چینخوردگی وابسته به انتشار گسل را نشان می دهند. در فرو افتادگی دزفول جنوبی، چینخوردگی در سازند گچساران با طول موج های کوتاهتر و به شکل چین های ناهماهنگ رخ می دهد و بهعنوان سطح تجزیه برای چینهای زیرین عمل می کند که ناودیس ها در این افق متحرک بهطور مستقیم، تاقدیس های سازند کربناته را می پوشانند. چین های مدور در تاقدیس زیرین در سازند های کربناته، چین های تحمیلی همراه با گسل های پرشیب هستند که بالای یک سطح جدایشی عمیق جدایش یافته اند و نهایتا بهوسیله دگرشکلی پیشرونده، گسل خورده اند. تفسیر مقاطع لرزه ای در فروافتادگی دزفول جنوبی نشان می دهد که مهاجرت جانبی در واحد های نمکی 2 و 4 سازند گچساران رخ می دهد و واحد های بالایی و پایینی سازند گچساران در مهاجرت نمک نقشی ایفا نمی کنند. مهاجرت جانبی نمک سازند میوسن گچساران بهوسیله رشد تاقدیس زیرسطحی در طی چینخوردگی و بارگذاری سازند های رویی در بالای سازند گچساران انجام می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تفاوت رژيم تنش برجا وابسته به موقعيت ساختاري و ويژگيهاي ژئومكانيكي، نمونه موردي در سازندهاي گچساران و آسماري، جنوب باختري ايران
حسين طالبي سید احمد علوی محمدرضا قاسمی شهرام شركتيبرآورد تانسور تنش برجا درحوضههاي رسوبي با استفاده از اطلاعات به دست آمده در طي حفاري و نمودارگيري در چاههاي اكتشافي و توسعهاي نفت و گاز امکانپذیر است. محاسبه بزرگا و اندازهگيري راستاي تنشهاي برجا و رژيم تنش حاصل شده درمحدوده چاههاي مورد مطالعه دربرنامههاي بازي أکثربرآورد تانسور تنش برجا درحوضههاي رسوبي با استفاده از اطلاعات به دست آمده در طي حفاري و نمودارگيري در چاههاي اكتشافي و توسعهاي نفت و گاز امکانپذیر است. محاسبه بزرگا و اندازهگيري راستاي تنشهاي برجا و رژيم تنش حاصل شده درمحدوده چاههاي مورد مطالعه دربرنامههاي بازيافت ثانويه از مخازن هيدروكربوري و همچنينتحليلپايداري ديواره چاهها كاربردهاي متعددي خواهد داشت. افزايش توليد با طراحي شكافت هيدروليكي، كاهش توليد ماسه در مخازن چند لايهاي همچون ميدان بزرگ مارون با افقهاي ماسهاي سست و همچنين بهبود عملكرد حفاري در سازندهاي غيرمخزني همچون گچساران با ويژگيهاي رئولوژيك خاص، نيازمند شناخت و آگاهي از شرايط تنش حاكم ميباشد. در اين پژوهش تلاش گرديده است تا رژيم تنش برجا با استفاده از نتايج حاصل از مدلهاي مكانيكي زمين در چند حلقه چاه منتخب در ميدانهاي هيدروكربوري مارون و لالي در سازند مخزني آسماري و سازند غير مخزني گچساران تحليل گردد. نتايج حاصله نشان دهنده افت قابل ملاحظه بزرگاي تنشهاي افقي در گذر از سازند گچساران به سازند مخزني آسماري بويژه در ميدان مارون ميباشد. بزرگاي تنشهاي اصلي محاسبه شده در سازندهايگچساران و آسماري ميدان لالي، نشاندهنده رژيم تنش راستالغز(Shmax>Sv>Shmin) است، گرچه در سازند گچساران ميدان مارون، رژيم تنش تخمين زده شده در محدوده معكوس تا راستالغز ميباشد ولي رژيم تنش غالب در مخزن آسماري اين ميدان از نوع نرمال است. اين وضعيت تنش برجا، بيانكننده آن است كه شرايط ساختاري و همچنين اختلاف درعمق جايگيري اين ساختارها نقش مهمي در تغيير رژيم زمینساختي بازی مينمايد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - ريز رخساره ها و پالئواکولوژي سازند آسماري در يال جنوب شرقي تاقديس خامي (شرق گچساران) و مقايسه با دو برش ديگر از سازند آسماري در حوضه زاگرس
همتا رنجبر علی رحمانیچکيده به منظور مشخص شدن ويژگي هاي رخساره اي و شرايط پالئواکولوژيکي حاکم بر محيط رسوبگذاري سازند آسماري، برش يال جنوب شرقي تاقديس خامي با ضخامت ٢٧٠ متر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات آزمايشگاهي و بررسيهاي صحرايي منجر به شناسايي ١٢ ريزرخساره شامل: نوموليتيده لپيدوسي أکثرچکيده به منظور مشخص شدن ويژگي هاي رخساره اي و شرايط پالئواکولوژيکي حاکم بر محيط رسوبگذاري سازند آسماري، برش يال جنوب شرقي تاقديس خامي با ضخامت ٢٧٠ متر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات آزمايشگاهي و بررسيهاي صحرايي منجر به شناسايي ١٢ ريزرخساره شامل: نوموليتيده لپيدوسيکلينا پکستون/رودستون، بايوکلاست کوراليناسه آ بنتيک فرامينيفرا (منفذدار) پکستون، بايوکلاست کوراليناسه آ نئوروتاليا پکستون، اائيد گرينستون، بايوکلاست گرينستون، ميليوليدا روتاليا نوموليتيده پکستون، ميليوليدا کوراليناسه آ کورال فلوتستون/گرينستون، بايوکلاست بنتيک فرامينيفرا (بدون منفذ) پکستون/گرينستون، ميليوليدا اکينيد وکستون/پکستون، دندريتينا ميليوليدا پلوئيدال پکستون/گرينستون، مادستون کوارتزدار و مادستون اينتراکلاست دار گرديد که در قسمت هاي سراشيب قاره، سد ، لاگون و پهنه جزرو مدي رسوبگذاري کرده اند. بطور کلي اين رسوبات تحت 3 نوع متفاوت از شوري از 34psu تا بيش از 50psu ، در محيطي با زون نوري اليگوفوتيک تا يوفوتيک و تحت رژيم غذايي اليگوتروفي-مزوتروفي ضعيف تا يوتروفي در مدت زمان (شاتين تا بورديگالين) در يک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلينال تشکيل شده اند. مقايسه سازند آسماري در برش مورد مطالعه (شرق گچساران) با دو برش ديگر (جنوب فيروز آباد و شمال گچساران) حاکي از رسوبگذاري سازند آسماري در محيط دريايي با شوري نرمال در جنوب فيروزآباد در زمان روپلين مي باشد. محيط دريايي با شوري نرمال در زمان شاتين در ناحيه گچساران توسعه يافته و افزايش شوري محيط در ناحيه فيروزآباد در همين زمان محسوس مي گردد. ناحيه گچساران در زمان آکي تانين و بورديگالين نيز با افزايش شوري محيط مواجه بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - ريز رخساره ها و پالئواکولوژي سازند آسماري در يال جنوب شرقي تاقديس خامي (شرق گچساران) و مقايسه با دو برش ديگر از سازند آسماري در حوضه زاگرس
همتا رنجبر علی رحمانیچکيده به منظور مشخص شدن ويژگي هاي رخساره اي و شرايط پالئواکولوژيکي حاکم بر محيط رسوبگذاري سازند آسماري، برش يال جنوب شرقي تاقديس خامي با ضخامت ٢٧٠ متر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات آزمايشگاهي و بررسيهاي صحرايي منجر به شناسايي ١٢ ريزرخساره شامل: نوموليتيده لپيدوسي أکثرچکيده به منظور مشخص شدن ويژگي هاي رخساره اي و شرايط پالئواکولوژيکي حاکم بر محيط رسوبگذاري سازند آسماري، برش يال جنوب شرقي تاقديس خامي با ضخامت ٢٧٠ متر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات آزمايشگاهي و بررسيهاي صحرايي منجر به شناسايي ١٢ ريزرخساره شامل: نوموليتيده لپيدوسيکلينا پکستون/رودستون، بايوکلاست کوراليناسه آ بنتيک فرامينيفرا (منفذدار) پکستون، بايوکلاست کوراليناسه آ نئوروتاليا پکستون، اائيد گرينستون، بايوکلاست گرينستون، ميليوليدا روتاليا نوموليتيده پکستون، ميليوليدا کوراليناسه آ کورال فلوتستون/گرينستون، بايوکلاست بنتيک فرامينيفرا (بدون منفذ) پکستون/گرينستون، ميليوليدا اکينيد وکستون/پکستون، دندريتينا ميليوليدا پلوئيدال پکستون/گرينستون، مادستون کوارتزدار و مادستون اينتراکلاست دار گرديد که در قسمت هاي سراشيب قاره، سد ، لاگون و پهنه جزرو مدي رسوبگذاري کرده اند. بطور کلي اين رسوبات تحت 3 نوع متفاوت از شوري از 34psu تا بيش از 50psu ، در محيطي با زون نوري اليگوفوتيک تا يوفوتيک و تحت رژيم غذايي اليگوتروفي-مزوتروفي ضعيف تا يوتروفي در مدت زمان (شاتين تا بورديگالين) در يک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلينال تشکيل شده اند. مقايسه سازند آسماري در برش مورد مطالعه (شرق گچساران) با دو برش ديگر (جنوب فيروز آباد و شمال گچساران) حاکي از رسوبگذاري سازند آسماري در محيط دريايي با شوري نرمال در جنوب فيروزآباد در زمان روپلين مي باشد. محيط دريايي با شوري نرمال در زمان شاتين در ناحيه گچساران توسعه يافته و افزايش شوري محيط در ناحيه فيروزآباد در همين زمان محسوس مي گردد. ناحيه گچساران در زمان آکي تانين و بورديگالين نيز با افزايش شوري محيط مواجه بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - ريز رخساره ها و پالئواکولوژي سازند آسماري در يال جنوب شرقي تاقديس خامي (شرق گچساران) و مقايسه با دو برش ديگر از سازند آسماري در حوضه زاگرس
همتا رنجبر علی رحمانیچکيده به منظور مشخص شدن ويژگي هاي رخساره اي و شرايط پالئواکولوژيکي حاکم بر محيط رسوبگذاري سازند آسماري، برش يال جنوب شرقي تاقديس خامي با ضخامت ٢٧٠ متر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات آزمايشگاهي و بررسيهاي صحرايي منجر به شناسايي ١٢ ريزرخساره شامل: نوموليتيده لپيدوسي أکثرچکيده به منظور مشخص شدن ويژگي هاي رخساره اي و شرايط پالئواکولوژيکي حاکم بر محيط رسوبگذاري سازند آسماري، برش يال جنوب شرقي تاقديس خامي با ضخامت ٢٧٠ متر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات آزمايشگاهي و بررسيهاي صحرايي منجر به شناسايي ١٢ ريزرخساره شامل: نوموليتيده لپيدوسيکلينا پکستون/رودستون، بايوکلاست کوراليناسه آ بنتيک فرامينيفرا (منفذدار) پکستون، بايوکلاست کوراليناسه آ نئوروتاليا پکستون، اائيد گرينستون، بايوکلاست گرينستون، ميليوليدا روتاليا نوموليتيده پکستون، ميليوليدا کوراليناسه آ کورال فلوتستون/گرينستون، بايوکلاست بنتيک فرامينيفرا (بدون منفذ) پکستون/گرينستون، ميليوليدا اکينيد وکستون/پکستون، دندريتينا ميليوليدا پلوئيدال پکستون/گرينستون، مادستون کوارتزدار و مادستون اينتراکلاست دار گرديد که در قسمت هاي سراشيب قاره، سد ، لاگون و پهنه جزرو مدي رسوبگذاري کرده اند. بطور کلي اين رسوبات تحت 3 نوع متفاوت از شوري از 34psu تا بيش از 50psu ، در محيطي با زون نوري اليگوفوتيک تا يوفوتيک و تحت رژيم غذايي اليگوتروفي-مزوتروفي ضعيف تا يوتروفي در مدت زمان (شاتين تا بورديگالين) در يک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلينال تشکيل شده اند. مقايسه سازند آسماري در برش مورد مطالعه (شرق گچساران) با دو برش ديگر (جنوب فيروز آباد و شمال گچساران) حاکي از رسوبگذاري سازند آسماري در محيط دريايي با شوري نرمال در جنوب فيروزآباد در زمان روپلين مي باشد. محيط دريايي با شوري نرمال در زمان شاتين در ناحيه گچساران توسعه يافته و افزايش شوري محيط در ناحيه فيروزآباد در همين زمان محسوس مي گردد. ناحيه گچساران در زمان آکي تانين و بورديگالين نيز با افزايش شوري محيط مواجه بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تعیین محدوده¬ی¬ تنش¬ برجا در اطراف چاه¬های آسیب¬دیده¬ی¬ میدان نفتی مارون
میثم فارسی مدان مرتضی احمدی کاوه آهنگری جاسم دشت بزرگیچكيده تعیین محدوده ای دقیق از تنش برجا در میادین نفتی از اهمیت ویژه ای جهت عملیات حفاری، تکمیل و نگهداری چاه و همچنین در علم ژئومکانیک نفت برخوردار می باشد. به زبانی ساده تر تعیین مقدار و جهت تنش های القایی ناشی از حفاری در اطراف چاه های حفاری شده اولین گام در بررسی ژئ أکثرچكيده تعیین محدوده ای دقیق از تنش برجا در میادین نفتی از اهمیت ویژه ای جهت عملیات حفاری، تکمیل و نگهداری چاه و همچنین در علم ژئومکانیک نفت برخوردار می باشد. به زبانی ساده تر تعیین مقدار و جهت تنش های القایی ناشی از حفاری در اطراف چاه های حفاری شده اولین گام در بررسی ژئومکانیکی و تحلیل پایداری چاه می باشد. در این مقاله به دلیل اهمیت موضوع مچالگی لوله های جداری در میدان مارون، در گام نخست مطالعات ژئومکانیکی به تعیین محدوده ی تنش برجا در چاه های آسیب دیده پرداخته شده است. مقدار تنش قائم (SV) در بازه 85 تا 90 مگاپاسکال برای تمامی چاه ها برآورد شد. برای تخمین مقدار محدوده ی تنش افقی حداکثر (SHmax) از روش تئوری گسلش آندرسون و چندضلعی تنش استفاده شد که مقداری نزدیک به تنش قائم بدست آمد. همچنین تنش افقی حداقل (Shmin) به وسیله روش های مختلف محاسبه و مقایسه شد که دارای کمترین مقدار تنش برجا بود. در انتها رژیم گسلش منطقه از نوع گسلش نرمال / امتداد لغز تعیین و مشخص شد که به دلیل لیتولوژی نمک و وجود فشار منفذی بالا در سازند گچساران (منطقه مشکل زا)، تنش ها دارای مقدار نزدیک به هم می باشند و می توان حالت تنش را نزدیک به تنش هیدرو استاتیک در نظر گرفت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - ارزیابی پتانسیل هیدرو کربن زائی سازند گدوان در میادین بینک ،گچساران ومارون با استفاده از روش های ژئو شیمیائی ومدل سازی حرارتی
نغمه مرتاضیانچکیده بررسی پتانسیل هیدرو کربن زایی سازند گدوان به عنوان سنگ منشاء احتمالی در میادین نفتی مارون ،گچساران وبینک با استفاده از دستگاه پیرولیز راک-اول نشان می دهد که ،این سازند در میادین مارون وگچساران دارای پتانسیل تولید هیدرو کربنی است .در حالی که سازند مذکور در میدان أکثرچکیده بررسی پتانسیل هیدرو کربن زایی سازند گدوان به عنوان سنگ منشاء احتمالی در میادین نفتی مارون ،گچساران وبینک با استفاده از دستگاه پیرولیز راک-اول نشان می دهد که ،این سازند در میادین مارون وگچساران دارای پتانسیل تولید هیدرو کربنی است .در حالی که سازند مذکور در میدان نفتی بینک از پتانسیل تولید بسیار پائین برخوردار است .مواد الی موجود در سازند گدوان در میادین نفتی مارون وگچساران دلالت بر کروزن نوع IIو III (مخلوط) ومیدان نفتی بینک از کروژن نوع III دارد .نمو نه های سازند گدوان در میادین نفتی مارون وگچساران با توجه به مقادیر Tmax دارای بلوغ حرارتی لازم برای تولید نفت است وتمامی نمونه ها بالغ بوده وبه مرحله پنجره نفتی رسیده اند .در مقایسه نمونه های مورد مطالعه در میدان نفتی بینک به علت نا بالغ بودن ،هنوز وارد پنجره نفت زائی نشده که این موضوع با توجه به نتایج حاصل از نرم افزار PBM تائید می شود .منحنی تعیین رخساره آلی سازند گدوان به ترتیب برای میادین نفتی مارون ،گچساران وبینک رخساره های آلی BC،BCوCD می باشد که نشانگر محیط دریایی نسبتا احیاء تا اکسیدان می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - ارزیابی پتانسیل هیدرو کربن زائی سازند گدوان در میادین بینک ،گچساران ومارون با استفاده از روش های ژئو شیمیائی ومدل سازی حرارتی
نغمه مرتاضیانبررسی پتانسیل هیدرو کربن زایی سازند گدوان به عنوان سنگ منشاء احتمالی در میادین نفتی مارون ،گچساران وبینک با استفاده از دستگاه پیرولیز راک-اول نشان می دهد که ،این سازند در میادین مارون وگچساران دارای پتانسیل تولید هیدرو کربنی است .در حالی که سازند مذکور در میدان نفتی بین أکثربررسی پتانسیل هیدرو کربن زایی سازند گدوان به عنوان سنگ منشاء احتمالی در میادین نفتی مارون ،گچساران وبینک با استفاده از دستگاه پیرولیز راک-اول نشان می دهد که ،این سازند در میادین مارون وگچساران دارای پتانسیل تولید هیدرو کربنی است .در حالی که سازند مذکور در میدان نفتی بینک از پتانسیل تولید بسیار پائین برخوردار است .مواد الی موجود در سازند گدوان در میادین نفتی مارون وگچساران دلالت بر کروزن نوع IIو III (مخلوط) ومیدان نفتی بینک از کروژن نوع III دارد .نمو نه های سازند گدوان در میادین نفتی مارون وگچساران با توجه به مقادیر Tmax دارای بلوغ حرارتی لازم برای تولید نفت است وتمامی نمونه ها بالغ بوده وبه مرحله پنجره نفتی رسیده اند .در مقایسه نمونه های مورد مطالعه در میدان نفتی بینک به علت نا بالغ بودن ،هنوز وارد پنجره نفت زائی نشده که این موضوع با توجه به نتایج حاصل از نرم افزار PBM تائید می شود .منحنی تعیین رخساره آلی سازند گدوان به ترتیب برای میادین نفتی مارون ،گچساران وبینک رخساره های آلی BC،BCوCD می باشد که نشانگر محیط دریایی نسبتا احیاء تا اکسیدان می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی خوردگی فلزات در لولههای نفت نمونه موردی شرکت نفت گچساران
امید فرد علی آرامتجزیهوتحلیل یک ابزار پراکندگی نور پویا DLS "Wyatt DynoproNanoStar" برای تشخیص تجمع سورفکتانت در فاز روغن استفاده شد. اندازهگیریهای سهگانه برای هر نمونه انجام شد و حداقل دو نمونه برای هر سطح غلظت سورفکتانت مورد آزمایش قرار گرفتند تا از تکرارپذیری اطمینان حاصل شود. د أکثرتجزیهوتحلیل یک ابزار پراکندگی نور پویا DLS "Wyatt DynoproNanoStar" برای تشخیص تجمع سورفکتانت در فاز روغن استفاده شد. اندازهگیریهای سهگانه برای هر نمونه انجام شد و حداقل دو نمونه برای هر سطح غلظت سورفکتانت مورد آزمایش قرار گرفتند تا از تکرارپذیری اطمینان حاصل شود. دمای تشخیص در همان دما با آزمایشهای تقسیمبندی کنترل شد. خواص تجمع سورفکتانت BAC در تولوئن با استفاده از DLS موردبررسی قرار گرفت و نمونههایی در شکل 3 ارائه شد که شامل شعاع کل و شدت سیگنال نور جمعآوریشده، C12، C14، و تولوئن C16، که از فاز روغن در تعادل پارتیشنبندی آب-روغن از سطح خالص BAC نمونهبرداری شد. همانطور که مشاهده میشود، هم شعاع ذرات و همشدت سیگنال C12 و C14 بهسختی در محدوده غلظت ارزیابیشده تغییر کرده است، که نشان میدهد C12 و C14 در تولوئن میسل تشکیل نمیدهند. در این پژوهش به ارائه و بررسی یک مدل چند فیزیکی، مدل یکپارچه بازدارندگی خوردگی (ICI)، ازنظر تئوری معرفیشده و ازنظر تجربی برای ارزیابی یکپارچه تقسیمبندی آب-روغن، تجمع، جذب/واجذب، و مهار خوردگی بازدارندههای سورفکتانت مخلوط در روغنهای آب حاوی نمک در شرکت نفت گچساران میپردازیم. محیطهای لوله فولادی (WOS). مدل ICI بر اساس سه مدل فرعی اصلی است که تقسیمبندی سورفکتانت آب-روغن، میسلسازی، جذب/واجذب مؤثر روی بستر، نوع سورفکتانت، برهمکنشهای سورفاکتانت-حلال، جفت سورفکتانت-کنتریون، و برهمکنشهای سورفکتانت جانبی و غیره را در نظر میگیرد و در نظر گرفتهشده است. بهعنوان یک چارچوب اساسی در طراحی، انتخاب، بهینهسازی و استفاده از بازدارندههای مختلف سورفکتانت خالص و مخلوط در محیطهای WOS عمل میکند. بهطور خلاصه، یک مدل جامع، مدل ICI، ازنظر تئوری توسعهیافته و ازنظر تجربی برای ارزیابی پارتیشنبندی، تجمع و مهار خوردگی بازدارندههای مخلوط سورفاکتانت (هم همولوگ و هم غیر همولوگ) در داخل آب (حاوی نمک) - لوله فولادی نفت تأییدشده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - مروری بر روش های کواپتاسیون خارجی در دام های کوچک
پوریا الماسی ابوتراب طباطبایی نایینیتثبیت خارجی توسط کواپتاسیون به معنای استفاده از گچها، آتلها، بانداژها و اسلینگ ها برای بی حرکت کردن اندام آسیب دیده است. این روش ها اگر درست بکار روند به شکل تقریبی اندامی که روی آن اعمال می شوند هستند و تثبیت پایدار قطعات استخوان را بدون نیاز به ایمپلنت های جراحی در أکثرتثبیت خارجی توسط کواپتاسیون به معنای استفاده از گچها، آتلها، بانداژها و اسلینگ ها برای بی حرکت کردن اندام آسیب دیده است. این روش ها اگر درست بکار روند به شکل تقریبی اندامی که روی آن اعمال می شوند هستند و تثبیت پایدار قطعات استخوان را بدون نیاز به ایمپلنت های جراحی در محل شکستگی فراهم می کنند. تثبیت خارجی آسیب های ارتوپدی در دامپزشکی مزایای قابل توجهی نسبت به تثبیت باز(open fixation) و تثبیت داخلی(internal fixation) دارد. در بیشتر موارد، آسیب های بافتی و عروقی، خطر عفونت و هزینه استفاده از آن می تواند بسیار کمتر از مداخلات جراحی باشد. موفقیت درمان بستگی به انتخاب روش درمانی مناسب برای بیمار دارد. روش های تثبیت موقت معمولاً برای پیشگیری از ادم، تسکین درد، کاهش آسیب بعدی به بافت نرم، محافظت از زخم در برابر آلودگی بیشتر، جلوگیری از تبدیل شکستگیهای بسته به شکستگیهای باز و تثبیت شکستگی در حیواناتی که بصورت حاد آسیب دیده اند کاربرد دارد. در دامپزشکی انواع مختلفی از کواپتاسیون خارجی برای ایجاد بهترین تثبیت خارجی آسیب ها در دسترس است، پس برای فعالین این حوزه ضروری است که با روش های مختلف و موارد استفاده از آن ها آشنایی کافی داشته باشند.به عنوان یک قانون کلی کواپتاسیون خارجی روشی قابل قبول برای ترمیم شکستگی در بیماران جوان (کمتر از 1 سال) است زیرا سریعتر بهبود می یابند. کواپتاسیون خارجی به بهترین وجه نیروهای خمشی روی شکستگی های دیستال را خنثی می کند و نیاز به تثبیت مفصل بالا و زیر شکستگی دارد؛ بنابراین، کواپتاسیون دارای معایبی از جمله بی حرکتی طولانی مدت اندام است که خود می تواند باعث آتروفی شدید ناشی از "آتروفی عدم استفاده(disuse atrophy)" و احتمالا "بیماری شکستگی(fracture disease)" شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - بکارگیری تکنیک¬های مختلف به¬منظور اکتشاف، مدل¬سازی و تخمین ذخیره کانسار گچ در ناحیه شمال¬غرب تفرش، استان مرکزی
رضا احمدی<p>در پژوهش حاضر به منظور اکتشاف ذخایر گچ در ناحیه شمال¬غرب تفرش، فرآیند اکتشافات سیستماتیک از مراحل پی¬جویی تا تخمین ذخیره صورت گرفته است. در این راستا برای شناسایی و تعیین پتانسیل¬های معدنی، ابتدا محدوده وسیعی به مساحت 4500 کیلومتر مربع با عملیات دورسنجی ب أکثر<p>در پژوهش حاضر به منظور اکتشاف ذخایر گچ در ناحیه شمال¬غرب تفرش، فرآیند اکتشافات سیستماتیک از مراحل پی¬جویی تا تخمین ذخیره صورت گرفته است. در این راستا برای شناسایی و تعیین پتانسیل¬های معدنی، ابتدا محدوده وسیعی به مساحت 4500 کیلومتر مربع با عملیات دورسنجی به کمک تصویربردار عملیاتی زمین (OLI) ماهواره‌ لندست 8 مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از تکنیک‌های پیش¬پردازش و پردازش مناسب همانند تحلیل مولفه¬های اصلی، ترکیب رنگی کاذب، کمترین مربعات رگرسیون¬شده و نگاشت زاویه طیفی بر روی تصاویر، تعداد 17 محدوده امیدبخش به¬صورت پراکنده در سطح ناحیه شناسایی شد. بر پایه بررسی¬ها و مطالعات میدانی دقیق¬تر مناطق امیدبخش، تمرکز ویژه بر روی کانسار گچ دربر واقع در مجاورت روستای دربر صورت گرفت. بنابراین، فعالیت¬های اکتشافی متنوعی شامل احداث شش رشته ترانشه اکتشافی با حجم کلی 61/135 مترمکعب، ایجاد سینه¬کار اکتشافی، تهیه نقشه 1:1000 توپوگرافی- زمین¬شناسی، تجزیه شیمیایی تعداد 9 نمونه و حفر یک حلقه گمانه اکتشافی با عمق حدود 40 متر انجام شد. نتایج تجزیه شیمیایی نمونه¬ها نشان می¬دهد که مجموع درصد ترکیبات SO3 و CaO برای تمام نمونه¬های آزمایش شده، بیش از 76 درصد است. همچنین نتیجه آزمون بازاریابی و کاربردی از طریق انجام آزمایش¬های تعیین ویژگی¬های کیفی سنگ و قابلیت پخت در مقیاس صنعتی توسط کارخانه سیمان نیزار قم، مطلوب ارزیابی شد. مدل¬سازی و تخمین ذخیره گچ این کانسار نیز با روش کلاسیک خطوط تراز و به کمک نرم¬افزار Surfer انجام شد. براساس محاسبات صورت گرفته، میزان ذخیره برجای کانسار گچ دربر حدود 5982610 تن برآورد گردید که میزان ذخیره قابل توجهی می¬باشد.</p> تفاصيل المقالة