-
حرية الوصول المقاله
1 - ارزيابي روند گسترش افقی شهر در حريم گسل هاي لرزه اي و مناطق خطرپذیر طبیعی و پیامدهای آن (مطالعه موردي: شهرستان سقز در استان کردستان)
هیمن شهابی عبداله طیاری محمود یزدانی محمد علی سالاری کمانگرمروري بر پژوهش هاي مختلف در حوزه سکونتگاههاي انساني نشان مي دهد که مکان گزيني و استقرار آنها همواره متاثر از ويژگي هاي محيط طبيعي و ساختار زمين شناسي بوده است، بر اين اساس مکان استقرار (دشت ها، دامنه و غيره) بخش اعظم سکونتگاههاي انساني به طور اعم و سکونتگاههاي شهري به ط أکثرمروري بر پژوهش هاي مختلف در حوزه سکونتگاههاي انساني نشان مي دهد که مکان گزيني و استقرار آنها همواره متاثر از ويژگي هاي محيط طبيعي و ساختار زمين شناسي بوده است، بر اين اساس مکان استقرار (دشت ها، دامنه و غيره) بخش اعظم سکونتگاههاي انساني به طور اعم و سکونتگاههاي شهري به طور اخص همواره به دليل مجاورت نسبي با گسل ها در معرض تاثيرپذيري از وقوع پديده هايي چون زلزله، روراندگي، زمين لغزش و غيره بوده است. وقوع زلزله هاي متعدد در طي دهه هاي اخير در نقاط مختلف کشور و پيامدهاي منفي گسترده آن بويژه بر روي کانونهاي شهري دليلي بر اثبات اين مدعاست، شهر سقز واقع در استان کردستان بواسطه اسقرار در مجاورت گسل هاي متعدد (گسل هاي رودخانه سقز، رودخانه وليخان، سنته و غيره) از جمله سکونتگاههايي است که از يک سو، ويژگي هاي بستر طبيعي استقرار آن امکان تاثيرپذيري از اين ويژگي را فراهم ساخته اند و از سوي ديگر، توسعه افقي شهر در طي دهه هاي اخير در جهت گسل هاي فوق زمينه هاي تاثيرپذيري را به شدت افزايش داده است. بر اين اساس، اين نوشتار در پي آنست که ضمن بررسي امکان خطرپذيري وقوع زلزله به واکاوي نقش توسعه فيزيکي و افقي شهر در افزايش خطرپذيري زلزله بپردازد. براي اين منظور، با استفاده از نقشه هاي رقومي توپوگرافي و زمين شناسي به مقياس 250000: 1و با بهره گيري از سيستم اطلاعات جغرافيايي و داده هاي لرزه نگاري دستگاهي و تاريخي، نقشه منحني هاي هملرز و پهنه بندي خطر زمين لرزه ترسيم شدند. نتايج پژوهش نشان مي دهند که بر اساس نقشه سايز موتكتونيك و بررسي تاريخ وقوع زمين لرزه در منطقه امكان وقوع زلزله هاي با شدت بالا در منطقه سقز وجود دارد و همچنين شهر، شتابزده به سمت ارتفاعات ناپايدار و در بخش هاي شمالي و غربي شهر در حريم گسلهاي فرعي درجه دو توسعه پيدا كرده است. بر اين اساس تدوين تدابير و برنامه هاي استراتژيک در راستاي کاهش خطرپذيري از وقوع زلزله از طريق کنترل و سمت و سودهي بهينه به توسعه افقي شهر لازم و ضروري است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحلیل هندسی و جنبشی تاقدیس¬های کبیرکوه و چناره در کمربند چین-راندگی زاگرس
فاطمه زینعلی محمدحسین گودرزیتاقدیس های کبیرکوه و چناره در پهنه لرستان، در کمربند چین-راندگی زاگرس واقع شده اند. هندسه و تحول جنبشی چین ها در کمربند چین-راندگی زاگرس توسط گسل های راندگی کنترل می شود. در این مقاله، هندسه ساختاری تاقدیس های کبیرکوه و چناره به منظور تحلیل سبک دگرریختی آن ها بررسی شده أکثرتاقدیس های کبیرکوه و چناره در پهنه لرستان، در کمربند چین-راندگی زاگرس واقع شده اند. هندسه و تحول جنبشی چین ها در کمربند چین-راندگی زاگرس توسط گسل های راندگی کنترل می شود. در این مقاله، هندسه ساختاری تاقدیس های کبیرکوه و چناره به منظور تحلیل سبک دگرریختی آن ها بررسی شده است. بهمنظور تحلیل سبک دگرریختی در تاقدیس های نامبرده، پنج برش عرضی ساختاری، عمود بر امتداد اثر محوری تاقدیس ها تهیه شده است. بر پایه تحلیل هندسی و جنبشی انجام شده، تاقدیس های کبیرکوه و چناره هندسه ای شیبه به چین های فراکنشی گسلیده با چند سطح فراکنش دارند. سطح فراکنش عامل این چینخوردگی ها عمیق و احتمالاً در سری پالئوزوییک زیرین است. همچنین برش های عرضی ساختاری ترسیم شده، بیانگر نقش مهم سازند دشتک به عنوان سطح فراکنش میانی عامل توسعه دگرریختی ها در این بخش از پهنه لرستان هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تغيير شكل غير هممحور حاشیه کرنش اسفالریت: شاخصی برای تعیین کينماتيک برشی در يال برگشته چین فراديوارهاي
علي ناكيني علي يارمحمديشواهد تغييرشكل به صورت تشکیل حاشیه کرنش در اطراف کانی اسفالریت در يال برگشته چين به عنوان شاخص اندازهگيري مراحل تكوين جنبشي مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسي ساختاري انجام شده بر روی بخشي از نهشتههاي كرتاسه در منطقه معدني تیران واقع در باختر اصفهان حکایت از شواهد دگرر أکثرشواهد تغييرشكل به صورت تشکیل حاشیه کرنش در اطراف کانی اسفالریت در يال برگشته چين به عنوان شاخص اندازهگيري مراحل تكوين جنبشي مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسي ساختاري انجام شده بر روی بخشي از نهشتههاي كرتاسه در منطقه معدني تیران واقع در باختر اصفهان حکایت از شواهد دگرریختی برشی دارد که در یال برگشته چینخوردگی در فراديواره گسل معكوس هم امتداد با آن واقع شده است. جهتگیری رشد فیبرها و نحوه چرخش آنها در حاشيه كرنشي اين اسفالريتها برای تعیین كينماتيك چينخوردگي مورد استفاده قرار گرفته است. با وجود این ساختار در یال برگشته چینهاي اين منطقه، نحوهی تکامل چینخوردگی و مکانیسم گسل گسترش يافته همامتداد آن شناسائي و نحوه تكوين چين بررسي شده است. در اين مطالعه علاوه بر ارائه ميزان كشش فيبرها در جهتهاي مختلف در دوره رشد، مقدار درجه چرخش كاني اسفالريت و رشد فيبرها با روش object-centre path محاسبه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - رویکرد زمین¬ریخت¬شناسی زمین¬ساختی در ارزیابی سازوکار رشد چین¬ها در زاگرس چین و راندگی، مطالعه موردی دو تاقدیس در گستره فارس
آرش جمشیدی معصومه وطن دوست بهنام اویسی علی فقیهزاگرس چین و راندگی شامل مجموعه ای از چینهای مرتبط با گسل است که ذخایر هیدروکربنی مهمی در ارتباط با تکامل آنها شکل گرفته است. شناخت هندسه و الگوی رشد چینها از پارامترهای موثر در برنامههای اکتشافی و حفاری مخازن هیدروکربنی میباشد. در این پژوهش از الگوی فرسایش بستر أکثرزاگرس چین و راندگی شامل مجموعه ای از چینهای مرتبط با گسل است که ذخایر هیدروکربنی مهمی در ارتباط با تکامل آنها شکل گرفته است. شناخت هندسه و الگوی رشد چینها از پارامترهای موثر در برنامههای اکتشافی و حفاری مخازن هیدروکربنی میباشد. در این پژوهش از الگوی فرسایش بستر آبراهه ها و شاخصهای کمی ریختسنجی به عنوان نشانگرهای زمینریختی جهت شناخت سازوکار رشد چین استفاده شده است. نتایج بررسیهای زمینریختی بیانگر غالب بودن الگوی چین خوردگی جدایشی در فارس ساحلی می باشد. همچنین اثر تغییر در ضخامت افق جدایشی بر روی الگوی چین خوردگی مورد ارزیابی قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - بررسی¬های ریخت¬زمین¬ساختی و پارینه لرزه¬شناختی پاره گسله سهلان، قطعه شمال باختری گسل شمال تبریز
الهه احمدزاده سمانه علی اکبرنظری مرتضی طالبیان شهریار سلیمانی آزاد مرضیه فریدی ماسولهگسل شمال تبریز یکی از گسل های راستالغز- راست بر در شمال باختری ایران است که با راستای شمال باختری- جنوب خاوری از صوفیان تا بستان آباد امتداد یافته و در قالب دو قطعه گسلی اصلی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، به منظور مطالعه آخرین جنبش های زمین ساختی پهنه گسلی شمال تبریز، أکثرگسل شمال تبریز یکی از گسل های راستالغز- راست بر در شمال باختری ایران است که با راستای شمال باختری- جنوب خاوری از صوفیان تا بستان آباد امتداد یافته و در قالب دو قطعه گسلی اصلی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، به منظور مطالعه آخرین جنبش های زمین ساختی پهنه گسلی شمال تبریز، پدیده های ریخت زمین ساختی جوان و نیز پارینه لرزه شناسی قطعه شمال باختری گسل شمال تبریز در گستره سهلان مورد ارزیابی قرار گرفته است. در اين پژوهش، گسيختگي گسله جوان سهلان با درازاي حدود 10 كيلومتر و راستاي چيره شمال باختري – جنب خاوري، در شمال باختري فرودگاه بين المللي تبريز به نقشه درآمده است. در بررسی های ریخت زمین ساختی انجام گرفته در این گستره، جابجایی راست بر احتمالاَ منسوب به آخرین رویداد مهلرزه ای ( 1780میلادی، 4/7 MW = )، 5/0± 5/3 متر و جابجایی شاقولی آن بین0 و 5/0 متر برآورد گردید. بنابراین، با توجه به نسبت بین لغزش افقی و لغزش شاقولی (H/V) می توان سازوکار چیره این قطعه از گسل شمال تبریز را راستالغز- راست بر در نظر گرفت که در تایید با داده های جدید GPS این گستره از کشور می باشد. بر پایه پژوهش های پارینه لرزه شناختی به عمل آمده در پژوهش حاضر، با بررسی دیواره ای عمود بر راستای گسل شمال تبریز در شمال روستای سهلان، آثار زمین شناختی چهار پارینه زمین لرزه با بزرگای نسبی (در مقیاس MW ) بیش از 4/6 شناسایی گردیده است. بزرگای جوان ترین رخداد ثبت شده در نهشته های ترانشه یاد شده، در محدوده 7 برآورد شده است که با توجه به موقعیت های جغرافیایی، این رویداد را می توان در پیوند با زمین لرزه تاریخی سال 1780 میلادی (4/7MW = ) دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - ارزیابی خطر زمین¬لرزه و تحلیل ریسک زلزله در شهر خوی با استفاده از روش¬های قطعی و احتمالی
نسیم رحمانی علیرضا عباسفاماحداث شهرهای جدید یا توسعه شهرهای قدیمی در هر منطقه نیازمند مطالعات زمین شناسی و لرزه خیزی می باشد. شهرستان خوی نیز یکی از شهرستان های در حال توسعه است که انجام این مطالعات برای آن ضروری به نظر می رسد. به همین دلیل، در این پژوهش لرزه خیزی و ریسک زلزله در این شهر به روش أکثراحداث شهرهای جدید یا توسعه شهرهای قدیمی در هر منطقه نیازمند مطالعات زمین شناسی و لرزه خیزی می باشد. شهرستان خوی نیز یکی از شهرستان های در حال توسعه است که انجام این مطالعات برای آن ضروری به نظر می رسد. به همین دلیل، در این پژوهش لرزه خیزی و ریسک زلزله در این شهر به روش های قطعی و احتمالی تعیین گردیده و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه شده اند. برای این منظور، ابتدا چشمه های لرزه زا و گسل های موجود در درون شهر و مناطق پیرامون آن به شعاع حدود 100 کیلومتر مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفته اند و مشخصات آن ها نظیر طول، جهت یابی و فاصله آن ها تا مرکز شهر تعیین گردیده است. سپس بزرگترین زلزله قابل انتظار و شتاب بیشینه حرکت زمین به علت فعالیت این گسل ها با استفاده از دو روش قطعی و احتمالی محاسبه شده است.در این شهرستاناحتمال وقوع زمین لرزه هایی با بزرگای حدود 5/6 ریشتر و بزرگتر در مقیاس امواج درونی زمین وجود دارد که در این صورت شتاب بیشینه حرکت زمین در این شهر به علت فعالیت احتمالی این گسل ها ممکن است حداکثر به g31/0 نیز برسد. همچنین خطر وقوع زمین لرزه های با بزرگای بیشتر از 1/6 ریشتر، با احتمال 64 درصد وجود دارد. در این صورت دوره بازگشت آن ها 110 سال است و احتمال وقوع سالیانه این زمین لرزه ها در حدود 009/0 می باشد. احتمال وقوع زمین لرزه های با بزرگای بیشتر از 1/7 ریشتر، 10 درصد و برای زمین-لرزه های بزرگتر از 3/6 ریشتر، 50 درصد ارزیابی شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تعیین وضعیت تنش و تغییرات رژیم تکتونیکی در ساختارهای شکننده ارتفاعات چاه یوسف (شرق گناباد)
فرهاد زارعی فرزین قائمی فرخ قائمیارتفاعات چاه یوسف در خاور شهرستان گناباد بر اساس عناصر زمینساختی مانند گسلها و شکستگیها شناسایی شد و سازوکار هر یک و ارتباط آنها با رژیم زمینساختی ایجادکننده موردبررسی قرار گرفت و نقشه شکستگیهای منطقه بر اساس دادههای حاصل از پردازش تصاویر ماهوارهای و برداشتهای أکثرارتفاعات چاه یوسف در خاور شهرستان گناباد بر اساس عناصر زمینساختی مانند گسلها و شکستگیها شناسایی شد و سازوکار هر یک و ارتباط آنها با رژیم زمینساختی ایجادکننده موردبررسی قرار گرفت و نقشه شکستگیهای منطقه بر اساس دادههای حاصل از پردازش تصاویر ماهوارهای و برداشتهای صحرایی به تصویر درآمد. گسلهای مهم منطقه با استفاده از مشخصههای صفحه گسلی مانند خشلغز ها، رگههای کششی و پلههای تجمعی کانیها شناسایی و به کمک آنها سازوکار گسلها مشخص گردید. درمجموع گسلهای منطقه در سه راستای اصلی جهتیابی شدند: 1) گسلش معکوس در راستای N90-120°، 2) گسلهای راستالغز راستگرد با راستای N140-160° و 3) گسلهای نرمال در راستای N0-15° هستند. بر مبنای دادههای بهدستآمده و با استفاده از برنامه رایانهای به روش برگشتی، جهتگیری محورهای اصلی تنش (σ1،σ2وσ3) و نرخ اختلاف تنشهای اصلی R در گستره موردمطالعه تحلیل شد. نتایج حاصل، دو رژیم زمینساختی متفاوت را در شکلگیری ساختارهای منطقه مشخص میکند: 1) رژیم زمینساختی فشارشی؛ راستای اعمال تنش بیشینه NNE-SSW که چینها و گسلهای معکوس را ایجاد کرده است و 2) رژیم زمینساختی برشی؛ راستای اعمال تنش فشاری NE-SW و تنش کششی در راستای NW-SEکه گسلهای راستالغز، نرمال، رگهها و درزهای کششی را به وجود آورده است. بر این اساس جهت تنش بیشینه وارد بر منطقه NNE-SSW است که ناشی از برخورد مورب اواخر سنوزوئیک صفحات عربستان- اوراسیا است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تکامل زمانی گسل های منطقه زیاران در جنوب غربی البرز مرکزی
الهام اسدی مهماندوستیمنطقه زیاران در جنوب غرب رشته کوه البرز (شمال ایران) قرار داشته و به دلیل قرار گرفتن در ادامه غربی گسل مشاء و طالقان و همچنبن داشتن توالی از واحدهای پالئوزوییک تا ترشیری محل مناسبی در بررسي تکامل ساختاری جنوب البرز مرکزی محسوب می شود. این منطقه به وسیله گسل طالقان از جن أکثرمنطقه زیاران در جنوب غرب رشته کوه البرز (شمال ایران) قرار داشته و به دلیل قرار گرفتن در ادامه غربی گسل مشاء و طالقان و همچنبن داشتن توالی از واحدهای پالئوزوییک تا ترشیری محل مناسبی در بررسي تکامل ساختاری جنوب البرز مرکزی محسوب می شود. این منطقه به وسیله گسل طالقان از جنوب، گسل تکیه از شرق و گسل اهورک (ادامه غربی گسل شمال قزوین) از شمال محدود شده است. در این مقاله تحلیل جنبشی این گسل ها و ساختارهای موجود در حد فاصل آن ها ارائه شده و سعی شده تا با توجه به ارتباط زماني بين ساختارهاي موجود با فازهاي دگرشکلي حاکم بر اين منطقه تکامل زمانی ساختاری برای جنوب غرب البرز مرکزی ارائه شود. داده های بدست آمده از تحلیل گسل طالقان بیانگر پی سنگی بودن این گسل و تکامل آن درخلال وارون شدگی یک گسل نرمال اولیه حداقل پس از كرتاسه پاياني و در اثر يک فاز فشارشي شمالي_ جنوبي است. اين وارون شدگي باعث رانده شدن مجموعه هاي پالئوزوییک و مزوزوییک بر روی واحدهای ائوسن شده است. در ميوسن برخورد نهائي صفحه عربي و ايران مرکزی در راستای شمال- شمال شرق به صورت مايل صورت گرفته است که در نتیجه آن توسعه گسل های معکوس با روند شمال غرب- جنوب شرق مانند گسل تکیه شده است. این تغییر روند باعث تغيير در سازوکار گسل هاي اصلی منطقه چون تغییر سازوکار معکوس گسل طالقان به حرکت راستالغز چپ گرد و گسل اهورک به راستالغز راست گرد شده است. ادامه این حرکت در پلیوسن که با حرکت پوسته خزر به سمت جنوب- جنوب غرب همراه بوده است و موجب زمين ساخت ترافشارش چپ گرد در البرز شده که با تجديد فعاليت گسل هاي پي سنگي همراه بوده و موجب تشکیل گسل های کوچکتر در داخل منطقه مورد مطالعه و از نوع ریدل شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - بررسی ریختزمینساختی پهنه انتهای گسلی اطراف قوزلو (جنوب شرقی گسل شمال تبریز)
علیرضا یوسفی باویل محسن مؤیداثر سطحی گسلها در پهنه انتهای گسلی قوزلو، واقع در انتهای جنوب شرقی قطعهای از گسل شمال تبریز که به پهنه تغییر شکل بزقوش منتهی میگردد، نشان از تشکیل یک ساختار دماسبی است. هر چند که در مورد نوع این ساختار دماسبی و یا الگوی تغییر شکل آن اطلاعاتی در دست نیست. در أکثراثر سطحی گسلها در پهنه انتهای گسلی قوزلو، واقع در انتهای جنوب شرقی قطعهای از گسل شمال تبریز که به پهنه تغییر شکل بزقوش منتهی میگردد، نشان از تشکیل یک ساختار دماسبی است. هر چند که در مورد نوع این ساختار دماسبی و یا الگوی تغییر شکل آن اطلاعاتی در دست نیست. در این راستا بررسیهای مربوط به توپوگرافی (مطالعه تغییرات نسبی ارتفاع در دو مقیاس در پهنههای حائل کل پهنه تغییر شکل و پهنههای اطراف آبراهههای جاری درون پهنه)، شیب سطح، شاخص عدم تقارن و اطلاعات زمینشناسی نشان میدهد که: 1) پهنه انتهای گسلی از نوع ساختار دماسبی انقباضی است. 2) درون پهنه انتهای گسلی رژیم زمینساختی از نوع فشارشی حاکم بوده و روند حداکثر فشارش N20W-S20E است. 3) در درون پهنه انتهای گسلی در طول دو آبراهه، دو پهنه گسلی متفاوت با حداکثر و حداقل فعالیت زمینساختی شناسایی گردید. 4) در داخل پهنههای گسلی مرتبط با آبراههها مولفه شیبلغز کلی از نوع معکوس یا رانده است. این نتایج اطلاعات مهمی در باره زمینساخت پهنه انتهای گسلی قوزلو فراهم کرده و دانش ما در مورد تغییر شکل درون پهنه گسلی شمال تبریز را بهبود میبخشد. این بررسی همچنین اهمیت کاربرد پروفیلهای حائلدار طولی آبراههها جهت حصول مستقیم دادههای زمینساختی از توپوگرافی را نشان میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - سازوکار دگرشکلیهای جوان در دشت تهران: تلفیق مشاهدات صحرایی و مدلسازی فیزیکی
حوریه علیبیگی مرتضی طالبیان منوچهر قرشيکلانشهر تهران به عنوان پایتخت ایران در دامنه جنوبی البرز مرکزی واقع گردیده است. گسل شمال تهران به عنوان اصلیترین ساختار این گستره، در بخش شمالی شهر قرار گرفته و مخروطافکنههای آبرفتی را از سنگهای آتشفشانی رشتهکوه البرز جدا میسازد. در داخل شهر گسلهای دیگری نیز وجو أکثرکلانشهر تهران به عنوان پایتخت ایران در دامنه جنوبی البرز مرکزی واقع گردیده است. گسل شمال تهران به عنوان اصلیترین ساختار این گستره، در بخش شمالی شهر قرار گرفته و مخروطافکنههای آبرفتی را از سنگهای آتشفشانی رشتهکوه البرز جدا میسازد. در داخل شهر گسلهای دیگری نیز وجود دارند که به نظر میرسد از لحاظ ساختاری با گسل شمال تهران مرتبط میباشند. مطالعه عوارض ریختشناسی مانند رودخانهها و مخروطافکنههای آبرفتی نشاندهنده فعالیت گسلهای این گستره میباشد که بر مبنای این مطالعات میتوان کوتاهشدگی و حرکات چپگرد را در طول این گسلها مشاهده نمود. علاوه بر گسلها تعدادی چینخوردگی نیز در داخل دشت تهران وجود دارند. مشاهدات صحرایی در طول ترانشههای موجود در سطح شهر نشان میدهد که چینخوردگیهای موجود در دشت تهران فعال بوده و رشد آنها ناشی از فعالیت گسلهای موجود در زیر این چینها میباشد. عموماً گسلهای موجود در زیر این چینها فاقد گسیختگیهای سطحی بوده و یا همراه با گسیختگیهای اندکی میباشند، و از این رو از نوع گسلهای پنهان در نظر گرفته میشوند. امتداد این ساختارها نسبت به گسل شمال تهران به صورت مایل بوده است که به نظر میرسد ناشی از تغییرشکلهای چپگرد در طول گستره تهران باشد. فاصله میان چینهای فعال و گسل شمال تهران به تدریج از سمت باختر به سمت خاور افزایش مییابد. با استفاده از آزمایش مدلسازی تجربی تأثیر تغییر ضخامت و شیب رسوبات بر موقعیت تشکیل و امتداد ساختارها مورد بررسی قرار گرفته است. براساس نتایج حاصل از این آزمایش میتوان استنباط نمود که هندسه، روند و فاصله میان این ساختارها احتمالا توسط عواملی مانند کوتاهشدگی مایل و افزایش ضخامت و شیب رسوبات کنترل میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی تاثیر گسل شمال تبریز بر ویژگیهای کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی مجاور در شرق تبریز
ابراهیم رجب پور عبدالرضا واعظی هیربر اساس نتایج این مطالعه، گسل شمال تبریز بهعنوان ساختار تکتونیکی برجسته در شمال غرب ایران تاثیر زیادی بر شرایط هیدروژئولوژیک آبخوان محلی منطقه داشته است. بر اساس بررسی های هیدرواستراتیگرافی لاگ چاه های منطقه، از تجمع توف های تراوا، آبخوان غیر محبوسی تشکیل شده و در کل م أکثربر اساس نتایج این مطالعه، گسل شمال تبریز بهعنوان ساختار تکتونیکی برجسته در شمال غرب ایران تاثیر زیادی بر شرایط هیدروژئولوژیک آبخوان محلی منطقه داشته است. بر اساس بررسی های هیدرواستراتیگرافی لاگ چاه های منطقه، از تجمع توف های تراوا، آبخوان غیر محبوسی تشکیل شده و در کل منطقه بهصورت مستقیم بر روی مارن قرمز رنگ میوسن (سنگ کف)، قرار گرفته است. سنگ کف بخش شمالی آبخوان در ترازی بالاتر از سنگ کف بخش جنوبی قرار گرفته و می تواند دلیلی بر وجود حرکت شیبلغز معکوس گسل در این منطقه باشد که در اثر آن، بخش شمالی (فرادیواره) بر روی بخش جنوبی (فرودیواره) لغزیده است. اختلاف تراز سنگ کف در فاصله ای نسبتاً کم (کمتر از 200 متر)، می تواند نشانه ای بر شیب نزدیک به قائم برای گسل باشد. مجموع عمق چاه های بخش جنوبی، چهار برابر بخش شمالی و مجموع آبدهی سالانه چاه های بخش جنوبی در حدود هشت برابر بخش شمالی است. همچنین، اختلاف بین تراز سطح آب زیرزمینی طرفین گسل در برخی مقاطع در فاصله ای حدود 200 متر به بیش از هشت متر بالغ میشود. نتایج ارزیابی تغییرات کلر و EC، نشانه وجود تغییرات شدید کیفی آب زیرزمینی در عرض زون گسلی است. نتایج حاصله می تواند نشانه ای بر رفتار مانع وار گسل در مقابل جریان از عرض آن در این منطقه باشد. بررسي سختی کل و غلظت يون هاي موجود در آب هاي منطقه نشان میدهد كه اكثر نمونه-هاي بخش شمالی جهت مصارف شرب مناسب نمی باشند ولی نمونه های بخش جنوبی جهت شرب مناسب می باشند. درحالیکه تمامی نمونه های بخش شمالی دارای ضریب لانژلیه منفی (خورنده) می باشد. تمامی نمونه های بخش جنوبی دارای ضریب لانژلیه مثبت خیلی نزدیک به صفر بوده و حاکی از متعادل بودن این آب ها می باشد. این امر با واقعیت منطقه نیز تطابق کامل دارد چرا که اکثر صنایع موجود در منطقه در بخش جنوبی گسل متمرکز شده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - پیوند ساختاری ناودیس حاتم آباد با گسل فعال دشت بیاض، شمال قاین- شرق ایران
مرتضی گلچین اسماعیل اله پور محمودرضا هیهات محمدمهدی خطیبناودیس حاتم آباد در 40 کیلومتری شمال قاین واقع شده است و گستردگی آن 190 کیلومتر مربع است. تحلیل هندسی و جنبشی این ناودیس برای بررسی پیوند ساختاری آن با گسل فعال دشت بیاض موضوع این نوشتار است. قرار گرفتن ناودیس حاتم آباد در محل گسست قطعات گسلی دشت بیاض و شکل S مانند أکثرناودیس حاتم آباد در 40 کیلومتری شمال قاین واقع شده است و گستردگی آن 190 کیلومتر مربع است. تحلیل هندسی و جنبشی این ناودیس برای بررسی پیوند ساختاری آن با گسل فعال دشت بیاض موضوع این نوشتار است. قرار گرفتن ناودیس حاتم آباد در محل گسست قطعات گسلی دشت بیاض و شکل S مانند این ناودیس، که حاکی از تاثیرپذیری از یک حرکت راستالغز چپگرد است، سوالات زیادی را در مورد احتمال تاثیر گسل چپگرد دشت بیاض بر آن مطرح نموده است. تحلیل هندسی مقاطع ساختاری، راستای کرنش بیشینه 221 یا 41 درجه را برای ناودیس حاتم آباد ارائه مینماید که با راستای تنش مربوط به گسل دشت بیاض تطابق خوبی نشان میدهد. سازوکار گسل محمدآباد علم به همراه راستای تنش 217 یا 37 درجه که به روش دووجهی عمود برهم، بهدستآمده است، نیز شکل S مانند ناودیس حاتم آباد را توجیه میکند. بنا به آنچه ذکر گردید ناودیس حاتم آباد در اثر قرار گرفتن در یک زون ترافشارشی چپگرد، بین گسل چپگرد با مولفه معکوس دشت بیاض و گسل محمدآباد علم با سازوکار معکوس و مولفه امتدادلغز چپگرد دچار تغییر شکل شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - تعیین فعالیت منطقه نبود گسیختگی گسل رودبار، مبتنی بر شاخص¬های ریخت زمین¬-ساختی رودخانه سفیدرود، استان گیلان
شجاع انصاریدر این پژوهش شاخص های ریخت زمین ساختی بخشی از طول رودخانه سفیدرود جهت تعیین فعالیت منطقه نبود گسیختگی گسل رودبار که دربرگیرنده منطقه شدید لرزه ای ناشی از وقوع زمینلرزه 1369 رودبار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. از مدل ارتفاعی رقومی با دقت تفکیک مکانی 30 متر برای أکثردر این پژوهش شاخص های ریخت زمین ساختی بخشی از طول رودخانه سفیدرود جهت تعیین فعالیت منطقه نبود گسیختگی گسل رودبار که دربرگیرنده منطقه شدید لرزه ای ناشی از وقوع زمینلرزه 1369 رودبار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. از مدل ارتفاعی رقومی با دقت تفکیک مکانی 30 متر برای استخراج داده های ارتفاعی و همچنین 15 کیلومتر از طول رودخانه سفیدرود که به فواصل 100 متری تقسیمبندی شده اند جهت محاسبه شاخصهای ریخت زمین ساختی استفاده شده است. این شاخص ها شامل انحنای رودخانه، گرادیان طولی رودخانه و نیمرخ طولی رودخانه می باشند. انحنای رودخانه در منطقه ای که روند گسل رودبار عرض رودخانه را قطع می کند به میزان 1-5/1 می باشد که نسبت به قسمت های دیگر رودخانه حالت کاهشی دارد و می تواند نشاندهنده بالاآمدگی و در نتیجه وجود فعالیت های زمین ساختی باشد. گرادیان طولی رودخانه در منطقه یاد شده به میزان 3000< می باشد که این افزایش قابل توجه می تواند بیانگر وجود عوامل زمین ساختی و سنگشناختی باشد. از مقدار بالای گرادیان طولی رودخانه جهت تعیین مناطق دارای پتانسیل زمینلغزش در مسیر رودخانه سفیدرود نیز استفاده شده است. نیمرخ طولی رودخانه سفیدرود در منطقه یاد شده، حالت تحدب از خود به نمایش میگذارد که از تلفیق آن با مقادیر بالای گرادیان طولی رودخانه، می توان به وجود عوامل زمین ساختی موثر در آن پی برد. مقایسه نتایج حاصل از شاخص های ریخت زمین ساختی با بررسی های لرزه زمین ساختی نظیر تغییرات تنش حاصل از وقوع زمینلرزه سال 1369 رودبار، که این منطقه را جزء مناطق تحت تنش بالا در نظر گرفته است، نشان می دهد که منطقه مورد بررسی علیرغم عدم وجود گسیختگی سطحی، دارای فعالیت زیاد زمین ساختی بوده و پایش منطقه یاد شده از منظر پیشگیری خطرات لرزه ای حائز اهمیت میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - مدلسازی آزمایشگاهی مهاجرت در سیستم گسلی فعال شکرآب (شمال بیرجند)
مهدی یوسفی محمد مهدی خطیب ابراهیم غلامیسيستم راندگی شکرآب واقع در شمال شهر بيرجند، دارای پرتگاه های متناوب گسلی همروند با گسل اصلی می-باشد. با توجه به ویژگی های ساختاری، سازوکار روند های گسلی موجود در منطقه، چین های وابسته به گسلش و رخداد مهاجرت از سمت شمال به جنوب در گسل شکرآب، مدلسازی برای الگوی هندسی ا أکثرسيستم راندگی شکرآب واقع در شمال شهر بيرجند، دارای پرتگاه های متناوب گسلی همروند با گسل اصلی می-باشد. با توجه به ویژگی های ساختاری، سازوکار روند های گسلی موجود در منطقه، چین های وابسته به گسلش و رخداد مهاجرت از سمت شمال به جنوب در گسل شکرآب، مدلسازی برای الگوی هندسی انتشار گسل انجام می گیرد که منطبق بر پهنه گسلی شکر آب باشد. در این مدل پرتگاه های جدید در فرو دیواره پرتگاه های قبلی تشکیل می گردند. بر اساس نتایج مدلسازی انجامگرفته، مهمترین عامل برای ایجاد پرتگاه های متناوب، فشارش شمالی- جنوبی در راندگی شکرآب می باشد. در هر مرحله با افزایش مقدار کوتاه شدگی، گسل های جدید ظاهر می شوند؛ بهنحویکه اولین راندگی در سمت شمال پهنه شکرآب ایجاد می گردد و گسل های بعدی با افزایش مقدار کوتاه شدگی به میزان حداکثر 58%، در سمت جنوبی پهنه و در فرودیواره گسل های قبلی ایجاد می گردند. در این مدلسازی، شیب راندگی های ایجاد شده در چهار مرحله کوتاه شدگی بین 60- 65 درجه متغیر می باشد که با شیب واقعی گسل های شکرآب به میزان 70 درجه همخوانی تقریبی دارند. با توجه به نتایج آزمایشگاهی مشخص می شود که توالی ایجاد راندگی ها در هر مرحله مدلسازی با توالی راندگی ها در پهنه شکرآب و با مهاجرت شمالی – جنوبی گسل سازگار می باشد. با توجه به هندسه راندگی ها و پس راندگی، مدل تشکیل ساختارها در این پهنه گسلی مدل سری شکننده پیش بوم1 می باشد که شاخه های راندگی ها از یک نقطه منشاء می گیرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - بازسازی میدان تنش محلی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و مناطق پیرامون آن براساس سازوکاز کانونی زلزله¬ها با استفاده از روش وارون
احد نوری مخوری بهنام رحیمیدر این مطالعه، میدان تنش زمین ساختی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن با استفاده از 37 سازوکار کانونی زلزله های جمع آوری شده از منابع مختلف، بازسازی شده است. برای تعیین ماهیت سازوکار کانونی زلزله ها و دامنه تغییرات ماهیت آن ها در رژیم های مختلف زمین ساختی أکثردر این مطالعه، میدان تنش زمین ساختی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن با استفاده از 37 سازوکار کانونی زلزله های جمع آوری شده از منابع مختلف، بازسازی شده است. برای تعیین ماهیت سازوکار کانونی زلزله ها و دامنه تغییرات ماهیت آن ها در رژیم های مختلف زمین ساختی از نمودارهای مثلثی استفاده شده است. ماهیت سازوکار این داده ها از رژیم امتدادلغزی تا راندگی تغییر می کند. برای به دست آوردن تنسورهای تنش تقلیل یافته ای که بیشترین تعداد داده ها در آن شرکت کنند و میدان های بازسازی شده، پوشش کاملی نسبت به تنش های مؤثر بر منطقه داشته باشد، فرایند جدایش تنش ها برروی داده ها برای جداسازی رژیم های زمین ساختی متفاوت از سیستم چند مرحله ای اعمال شد. نتایج تحلیل وارون و جدایش داخلی داده ها، نشان می دهد در این منطقه سه سامانه تنش عمل می کنند. بهطور جالب توجهی هر سه سامانه تنش دارای جهت فشارش افقی در جهت شمال غرب-جنوب شرق تا شمال شمال غرب-جنوب جنوب شرق هستند. جهت بیشینه فشارش در هر کدام از رژیم های تنش اول، دوم و سوم به ترتیب 329/09، 310/28 و 138/03 می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - قطعهبندی پهنه¬ی گسله شتری با استفاده از تحلیل¬های ساختاری، ریخت زمین ساختی، لرزهای و فرکتالی
مرتضی موسوی راضیه عباس پور محمود رضا هیهاتپهنه ی فعال گسله شتری (در پایانه ی شمالی گسل نایبند)، دارای سازوکار معکوس با مؤلفه ی امتدادلغز راستگرد است. مطالعه تصاویر ماهواره ای، عدم یکپارچگی گسل و قطعه- قطعه بودن آن را نشان می دهد. در این پژوهش، قطعهبندی گسل براساس ناپیوستگی هندسی انجام و دو قطعه ی شمالی(امتدا أکثرپهنه ی فعال گسله شتری (در پایانه ی شمالی گسل نایبند)، دارای سازوکار معکوس با مؤلفه ی امتدادلغز راستگرد است. مطالعه تصاویر ماهواره ای، عدم یکپارچگی گسل و قطعه- قطعه بودن آن را نشان می دهد. در این پژوهش، قطعهبندی گسل براساس ناپیوستگی هندسی انجام و دو قطعه ی شمالی(امتدادN40W) و جنوبی(امتداد N20W) معرفی گردید که کلیه قطعات سازوکار معکوس با مؤلفه ی امتدادلغز راستگرد دارند. در میزان ارزیابی فعالیت گسل، با تکیه بر ابعاد فرکتالی زمینلرزهها (Ds= 1/60, DN=1/73) و شکستگی ها (Ds=0/43, DN=0/68)، و شاخصه های ریخت زمین ساختی از قبیل شاخص شیب رودخانه(SLs=1703/27 , SLN=1526/7)، سینوسیته ی کانال رودخانه (SS=1/24 , SN=1/27)، سینوسیته ی پیشانی کوهستان (Smfs=1/1 , SmfN=1/07) ، نسبت V(Vs=0/7 , VN=0/9) و داده های ساختاری و لرزه ای، قطعه جنوبی بهعنوان فعال ترین بخش معرفی می شود. بیش ترین فراوانی زلزله های ثبتشده و بزرگترین زلزله دستگاهی ثبت شده با بزرگای 4/7 ریشتر مربوط به قطعه ی جنوبی است، که نشاندهندهی پتانسیل بالای لرزه خیزی گسل در این قطعه می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - منشأ سیال کانه¬ساز و عوامل مؤثر در ته¬نشست طلا در کانسار داشکسن (شمال¬خاور قروه): شواهد ساختاری، ریزدماسنجی و ایزوتوپ¬های پایدار O-H
محمد مرادی زهرا اعلمی نیا ابراهیم طالع فاضل رضا علیپورخطواره ماگمایی قروه-تکاب، در میان پهنه های ارومیه-دختر و سنندج-سیرجان، مهم ترین معادن طلا مانند داشکسن و زرشوران را در بردارد. کانسار داشکسن در استان کردستان قرار گرفته است و یکی از بزرگترین کانسارهای طلا در سطح خاورمیانه است. داسیت پورفیری و برش عمدتا میزبان طلا هستند أکثرخطواره ماگمایی قروه-تکاب، در میان پهنه های ارومیه-دختر و سنندج-سیرجان، مهم ترین معادن طلا مانند داشکسن و زرشوران را در بردارد. کانسار داشکسن در استان کردستان قرار گرفته است و یکی از بزرگترین کانسارهای طلا در سطح خاورمیانه است. داسیت پورفیری و برش عمدتا میزبان طلا هستند. برخلاف مطالعات تفصیلی گذشته، هنوز در ارتباط با ژنز داشکسن اختلاف نظر وجود دارد. در اینجا منشا و تکامل سیالات کانسارساز را به کمک بررسی های میانبار سیال و ایزوتوپ های پایدار نشان می دهیم. در داشکسن، برش و کانه زایی توسط گسل های پرشیب با روند شمال شمال خاور-جنوب جنوب باختر تحمیل شده است. و منطقه معدنی داشکسن در یک پهنه برشی حاصل از عملکرد دو گسل راستگرد قرار گرفته است. نواحی دگرسانی در سطح، فیلیک، سیلیسی، تورمالینی، آرژیلیک و کمتر پروپلیتیک هستند. کانی های سولفیدی عبارتند از پیریت، مارکازیت، آرسنوپیریت، استیبنیت، کالکوپیریت و کمتر بورنیت، اسفالریت، گالن همراه با کوارتز، تورمالین، سریسیت، کلسیت و کلسدونی. نتایج اندازه گیری میکروترمومتری یک بازه ای از درجات همگن شدگی بین 183 تا 260 درجه سانتی گراد با شوری 97/15 تا 06/17 درصد را نشان می دهد. ترکیب ایزوتوپ اکسیژن کوارتز و تورمالین به ترتیب در محدوده 6/6 تا 9/9 و 5/8 تا 3/12 پرمیل و مقدار دوتریم فلوید کوارتز و تورمالین بترتیب بین 51- تا 81- و 93- تا 111- پرمیل می باشد. در ادغام با مطالعات گذشته، همه این اطلاعات یک مهاجرت از یک سامانه طلای پورفیری (مرحله 1) با منشا ماگمایی را به گرمابی کم-سولفید (مرحله 3) پیشنهاد می کنند. مرحله 2 در طول ریزش و فوران دهانه آتشفشان رخ داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - بررسی شواهد تشکیل دوپلکس ترافشارشی در باختر شاهرود، البرز خاوری
علی رادفر عزیز رحیمیمنطقه مورد مطالعه در مرز جنوبی البرز خاوری و درحدواسط گسلهای شمال شاهرود و آستانه قرار گرفته و دارای رخنمون هایی با محدوده سنی پالئوزوئیک تا عهد حاضر می باشد. بررسی های ساختاری متعددی از قبیل تحلیل هندسی چین ها و تحلیل هندسی و حرکتی گسل ها در منطقه صورت گرفته است. داده أکثرمنطقه مورد مطالعه در مرز جنوبی البرز خاوری و درحدواسط گسلهای شمال شاهرود و آستانه قرار گرفته و دارای رخنمون هایی با محدوده سنی پالئوزوئیک تا عهد حاضر می باشد. بررسی های ساختاری متعددی از قبیل تحلیل هندسی چین ها و تحلیل هندسی و حرکتی گسل ها در منطقه صورت گرفته است. داده های صحرایی و تحلیل های نرم افزاری نشان می دهد که اکثر چین خوردگی ها در بخش خاوری منطقه دارای محورهای شمال خاوری- جنوب-باختری و در بخش باختری دارای محورهای خاوری- باختری می باشند. چین های کوچک مقیاس نیز به دلیل قرار گرفتن در فرادیواره گسل رانده طزره، ساختارهای مرتبط با گسلش هستند. چین های بزرگ مقیاس با داشتن سطح محوری متمایل به جنوب خاوری با ساختار گل مانند درنظر گرفته شده برای البرز مطابقت دارند. همچنین گسل های موجود در منطقه دارای دو روند شمال خاوری- جنوب باختری برای خاور منطقه و خاوری- باختری در باختر منطقه بوده و به نحوی آرایش یافته اند که به منطقه، آرایش فلسی داده اند. با توجه به وجود ساختارهای فشارشی می توان پیشنهاد کرد که دوپلکس فشارشی دهملا در ارتباط با گسلش امتداد لغز در حدفاصل گسلهای شاهرود و آستانه توسعه یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - بررسي نرخ فعاليت تكتونيكي محدوده گسل دورود(جنوب باختر ايران) بر پايه تحليل دادههاي ژئومورفولوژیک (مخروط افكنهها، حوضهها و شبكه زهكشي)
محمدرضا سپهوند زهرا كمالي بهزاد تخمچی محمودرضا هيهات امین روشندل کاهو حميد نظري حسین احمدی نوبری محمد مهدی خطیبتحلیل مورفوتکتونیکی با کمک شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاري براي مشخص نمودن ساختارهاي جديد و فعال متاثر از حركات تكتونيكي در نواحی ویژه میباشند. این تحلیل در بخشی از محدودهی گسل درود با استفاده از شاخصهایی مانند سينوسي جبههي كوهستان (Smf)، شاخص نسبت پهناي كف دره ب أکثرتحلیل مورفوتکتونیکی با کمک شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاري براي مشخص نمودن ساختارهاي جديد و فعال متاثر از حركات تكتونيكي در نواحی ویژه میباشند. این تحلیل در بخشی از محدودهی گسل درود با استفاده از شاخصهایی مانند سينوسي جبههي كوهستان (Smf)، شاخص نسبت پهناي كف دره به ارتفاع آن (Vf)، عامل عدم تقارن حوضه (Af)، گراديان طولي رودخانه (Sl)، عامل تقارن توپوگرافي (T)، سينوسيته رودخانه (S)، عامل شكل حوضه، فرم حوضه، ضريب كشيدگي و نسبت كشيدگي حوضه و شاخص Bs همچنين شاخصهاي در ارتباط با مخروطافكنهها شامل: ميزان خميدگي مخروطافكنه β، ضريب مخروطگرايي و نيمرخهاي طولي، انجام شده است. ابزارهای این پژوهش شامل نقشههاي توپوگرافي، زمينشناسي، تصاوير ماهوارهاي و مدل رقومي ارتفاعي (DEM) و تصاوير سنجنده IRS منطقه و نرمافزارهای Gelobal Mapper و GIS میباشد. نتايج دادههاي حاصل از تحليلهاي توپوگرافي، شواهد زمينريخت ساختي حاصل از مشاهدات ميداني و مقادير بهدست آمده از شاخصهاي ژئومورفيک، همگي نشان از فعال بودن نوزمينساختي منطقه است. محدوده مورد مطالعه براساس طبقهبندي LAT در کلاس يك قرار ميگيرد که نشاندهنده فعاليتهاي زمينساختي شديد است. براساس نتايج بهدست آمده بخش شمالي گسل دورود نسبت به بخش جنوبي از نظر حركات نوزمينساختي فعالتر ميباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - جداسازي آنوماليهاي ژئوشيميايي از زمينه با استفاده از روش فرکتالي عيار-تعداد در محدوده وشنوه (جنوب قم)
زهرا محمدي اصل عبدالله سعيدي مهران آرین علي سلگي طاهر فرهادي نژاددر اين پژوهش بهمنظور مطالعات اكتشافات ناحيهاي از روش فركتالي عيار–تعداد استفاده شده است و آنومالیهاي عناصر مس، سرب و روي بررسي شد. به اين منظور 800 نمونه از رسوبات آبراههاي، برگههاي زمينشناسي 1:100000 كهك و آران مورد استفاده قرار گرفت و نقشه آنومالیهاي اين عناصر أکثردر اين پژوهش بهمنظور مطالعات اكتشافات ناحيهاي از روش فركتالي عيار–تعداد استفاده شده است و آنومالیهاي عناصر مس، سرب و روي بررسي شد. به اين منظور 800 نمونه از رسوبات آبراههاي، برگههاي زمينشناسي 1:100000 كهك و آران مورد استفاده قرار گرفت و نقشه آنومالیهاي اين عناصر رسم شد. نتايج حاصل نشان ميدهد، که مناطق دارای آنومالیهای شدید مس در بخشهای شمالي، مركزي، جنوبي و باختر منطقه گسترش دارند، شديدترين آنومالیهاي سرب در بخش باختر منطقه جاي گرفته است. آنومالیهای شدید بهدستآمده عنصر روي در بخشهای مرکز، جنوب و باختر منطقه جاي گرفتهاند. این آنومالیها بر واحدهاي سنگشناسي گدازههاي آندزيتی- بازالتی، برشهاي ولکانيکي، توفها، داسیتها و تودههای کوچک مقیاس کوارتزهاي ديوريتي و کوارتزهاي مونزونيتي منطبق هستند. نقشه بهدستآمده از ترکیب نقشه آنومالیها و گسلههاي منطقه نشان می دهد که آنومالیها در پهنه گسلهها و نقاط برخورد گسلهها دارای غلظت بیشتری هستند و گسلهها نقش اساسي در كانيزايي دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - تعیین موقعیت تنش دیرین بر پایه مطالعه ناپیوستگیها و چینخوردگیهای موجود در پهنه برخوردی زاگرس- مطالعه موردی منطقه کرمانشاه
سپیده رضابیک عبدالله سعیدی مهران آرین علی سربیپهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخ أکثرپهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخت و ساختارهای پیچیدهای در این پهنه به وجود آورده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و تعیین موقعیت تنش در پهنه ساختاري زاگرس (كرمانشاه) است. برای شناخت و بررسی آرایش محورهای تنش ، برداشتهای ساختاری به روش مستقیم صحرایی صورت گرفته است. برداشتها شامل صفحات گسلی، سطوح لغزش گسلی، درزهای هم یوغ و سطح محوری چینخوردگیها هستند. الگوهای ثبت تنش در این پژوهش برای دادهها روش وارون سازی و مقایسه آن با موقعیت تنش با کمک سطح محوری چینها است. براساس تعیین موقعیت تنش و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در گستره تنها یک مرحله دگرشکلی به دست آمد. با استفاده از روش وارون سازی موقعیت تنشهای اصلی ، و در گستره مورد پژوهش به ترتیب 059، 304 و 194 و با کمک چینها 029، 127 و 234 بهدستآمده است. برپایه بررسیهای انجام شده در منطقه مورد پژوهش و اندازهگیریهای انجام شده بر روی سنگهای به سن کرتاسه و نتایج نشان میدهند که جهت تنش اصلی حداکثر از زمان کرتاسه تاکنون با تغییرات نهچندان زیادی رو به شمال شرقی بوده است. برآورد جهت تنش هم در چینها و هم در گسلها کموبیش یکسان بوده است. در نتیجه جهت کوتاهشدگی ثابت بوده است بنابراین گسلهای منتسب به کوتاه شدگی همگی یک جهت تنش را نشان میدهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - سنجش اخلاقی مخاصمات مسلحانه داخلي با محوریت اساسنامه ديوان كيفري بين المللي و رویه ديوان يوگسلاوي سابق
محسن عماری مهدی حاتمیجنایت جنگی از مهمترین مصادیق جنایات بین المللی و به عنوان یک ناهنجاری اخلاقی ، داخل در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی بوده و تا زمان جرمانگاری آن در ماده 8 اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، سیر تحولات طولانی را طی نموده است. بهطورکلی، اساسنامه دیوان در موارد مهم و مح أکثرجنایت جنگی از مهمترین مصادیق جنایات بین المللی و به عنوان یک ناهنجاری اخلاقی ، داخل در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی بوده و تا زمان جرمانگاری آن در ماده 8 اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، سیر تحولات طولانی را طی نموده است. بهطورکلی، اساسنامه دیوان در موارد مهم و محسوسی از حقوق بینالملل عرفی راجع به مخاصمات جنگی فراتر رفته و تعهدات و الزامات جدیدی را بر دول عضو دیوان تحمیل میکند، از جمله اینکه در اساسنامه آن، علاوه بر جرمانگاری بعضی اعمال مربوط به جنگ در درگیری های نظامی بینالمللی، جنایات ارتکابی در درگیری های داخلی کشورها نیز جرمانگاری شده است. تا سال 1949 م. حقوق بینالملل بشردوستانه، توجهی به درگیری های مسلحانه داخلی نداشت و تا 1977م. هیچ معاهده مستقلی در این زمینه تدوین نشده بود. این بی توجهی را می توان در فقدان یک تعریف جامع از مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی نیز دانست؛ با وجود این، در دهه 1990م. دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق، تعریفی از مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی ارائه داد که ضمن انعکاس عرف زمان خود، بر توسعه عرف آتی نیز تأثیرگذار بود. در این مقاله، شکلگیری منابع و مبانی حاکم بر مخاصمات مسلحانه داخلی و توسعه تدریجی و اخلاقی آن بر اساس معیارهای بشر دوستانه به روش کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیشبرداری، مورد سنجش و بررسی قرار خواهد گرفت و نشان خواهد داد که رویه دیوان کیفری یوگسلاوی سابق و به دنبال آن، شکل گیری اساسنامه دیوان کیفری بین المللی در سال 1998 م. و درج جرایم ارتکابی مخاصمات مزبور در گستره جرایم جنگی، تحول اخلاقی عظیمی را نسبت به تدوین حقوق مربوط به این مخاصمات ایجاد کرده و آن را توسعه داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - بررسی زمینساخت فعال گسلهای تلخاب و توزلوگل و نقش آنها در شکلگیری تالاب میقان، اراک
لیلی ایزدی کیان نسرین پیری محمدجواد اکبری معصومه مولاییتالاب میقان در مرز کمربند دگرگونی سنندج - سیرجان و کمربند آتشفشانی ارومیه - بزمان قرار دارد. دو گسل اصلی تلخاب و توزلوگل (تبرته) با حرکت امتداد لغز راست بر و امتداد شمال غرب- جنوب شرق در شکلگیری این حوضه نقش اصلی دارند. در این پژوهش شاخصهای مورفوتکتونیکی برای بررسی أکثرتالاب میقان در مرز کمربند دگرگونی سنندج - سیرجان و کمربند آتشفشانی ارومیه - بزمان قرار دارد. دو گسل اصلی تلخاب و توزلوگل (تبرته) با حرکت امتداد لغز راست بر و امتداد شمال غرب- جنوب شرق در شکلگیری این حوضه نقش اصلی دارند. در این پژوهش شاخصهای مورفوتکتونیکی برای بررسی فعالیتهای زمینساخت این دو گسل مورد بررسی قرار گرفت. از جمله شاخصهای اندازهگیری شده شاخص انتگرال ارتفاع سنجی، شاخص نبود تقارن حوضه زهکشی، شاخص شکل حوضه، شاخص گرادیان طولی رودخانه است. بررسی زمینساخت فعال نسبی با استفاده از شاخصهای فوق نشان میدهد که منطقه اراک از فعالیت نسبی متوسط تا زیاد برخودار است. بهخصوص منطقه حدفاصل بین دو گسل تلخاب و توزلوگل فعالیت بیشتری نسبت به دیگر مناطق دارند. فروافتادگی کویر میقان در اثر فعالیت گسلهای تلخاب و توزلوگل در زمان پلیستوسن بهصورت ترافشارشی راست بر شکل گرفته است. ضلع جنوب غربی دریاچه منطبق بر گسل توزلوگل میباشد. به نظر میرسد با توجه به مطالعات ریخت سنجی منطقه فعالیت گسل تلخاب نسبت به گسل توزلوگل بیشتر است و در شکلگیری دریاچه میقان نقش مهمتری ایفا کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - مدل سازی ساختاری و برآورد تنشهای تکتونیکی میدان نفتی لالی در فروافتادگی دزفول
نسرین کیانی زاده بهزاد زمانی رحیم کدخدائی حسین طالبیمطالعات زمین شناسی ساختاری از مهمترین مراحل اکتشاف و بهره برداری از میادین نفتی می باشد چرا که آشنایی با ساختارهای موجود می تواند نقش اساسی در توسعه ی میدان نفتی داشته باشد. هدف اصلی این مطالعه ایجاد یک مدل سه بعدی ساختاری و آگاهی از جهت تنشهای تکتونیکی با استفاده ازد أکثرمطالعات زمین شناسی ساختاری از مهمترین مراحل اکتشاف و بهره برداری از میادین نفتی می باشد چرا که آشنایی با ساختارهای موجود می تواند نقش اساسی در توسعه ی میدان نفتی داشته باشد. هدف اصلی این مطالعه ایجاد یک مدل سه بعدی ساختاری و آگاهی از جهت تنشهای تکتونیکی با استفاده ازداده های ژئوفیزیکی زیرسطحی میدان نفتی لالی است. منطقه مورد مطالعه در جنوب غرب ایران و در استان خوزستان واقع شده است. جهت تهیه مدل سه بعدی مخزن، روش زمینآمار در قالب نرمافزار پترل به کار گرفته شده است. از طریق داده های لاگ چگالی و با استفاده از فرمولنویسی در نرم افزار اکسل، ضرایب الاستیک مخزن محاسبه و سپس با استفاده از روابط پروالاستیک، حداکثر و حداقل تنش افقی محاسبه شدند. نتایج مدلسازی گسلها نشان میدهد که با افزایش عمق و به سمت مرکز میدان مقدار شیب گسل افزایش مییابد. مقدار تنشهایی بدست آمده با روابط پروالاستیک نشان میدهد >σ_h>σ_v σ_Hکه تایید کننده سیستم تنش معکوس در منطقه است و با مطالعات قبلی در این منطقه همخوانی دارد. همچنین مقدار نسبت شکلی تنش Φ=(σ2-σ3) / (σ1-σ3)، که از روابط پرو الاستیک بهدست آمده و مقدار نسبت شکلی تنش که با روش تحلیل وارون بدست آمده، انطباق خوبی در این ناحیه با هم نشان میدهد. نهایتا میانگین آزیموت گسلهای معکوس یال جنوبی مدل شده با نرم افزار پترل و شکستگیهای بدست آمده از تصاویر FMI و مغزه ها، N305 و N315(میانگین N310) میباشد بنابراین میانگین جهت حداکثر تنش، N40E استنباط شده و در نتیجه حداکثر تنش عمدتا در جهت NE-SW یعنی عمود بر امتداد عمومی کوهزاد زاگرس بوده که احتمالا حاصل عملکرد جوانترین فاز کوهزایی زاگرس میباشد. تطابق بین جهت حداکثر تنش بدست آمده از شکستگیها و گسل ها و مکانیزم کانونی زمینلرزه در پایگاه نقشه جهانی تنش(WSM)، اعتبار این تحقیق را تایید میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - تلفیق شبکههای عصبی مصنوعی و الگوریتم ردیابی خودکار احتمال گسل نازک شده، جهت شناسایی، تفسیر و استخراج گسلها
علیرضا غضنفری حسین محمدرضائی حمیدرضا انصاریشناخت گسلها و بررسی سیر تکاملی آنها از اهمیت ویژهای در اکتشاف و توسعه منابع هیدروکربوری برخوردار است. موفقيت در اكتشاف و توسعه ميادین هيدروكربوري، مستلزم شناسايي دقيق سيستمهاي نفتي منطقه بوده و در اين راستا يكي از مهمترين مسائل شناسايي گسلها و نحوه گسترش آنها، به ع أکثرشناخت گسلها و بررسی سیر تکاملی آنها از اهمیت ویژهای در اکتشاف و توسعه منابع هیدروکربوری برخوردار است. موفقيت در اكتشاف و توسعه ميادین هيدروكربوري، مستلزم شناسايي دقيق سيستمهاي نفتي منطقه بوده و در اين راستا يكي از مهمترين مسائل شناسايي گسلها و نحوه گسترش آنها، به عنوان مجراي اصلي مهاجرت سيال، مخصوصا در نواحي عميقتر ميباشد. گسل ها و شكستگي ها نقش مهمي را در ايجاد بخش هايي با تخلخل و تراوايي زياد و قطع سنگ مخزني و پوشش در مسيرهاي مهاجرت سيال ايفا مي كنند. علاوه بر اینها برای بیشینه کردن برداشت هیدروکربور از مخزن و نیز کاهش خطر پذیری حفاری، ضروری است تا اطلاعات مناسبی از هندسه و طبیعت گسلهای مخزن به دست آورده شود. در این مقاله هدف بررسی کارایی ترکیب شبکه عصبی و الگوریتم ردیابی خودکار احتمال گسل در شناسایی و تفسیر گسلها در داده لرزهای میباشد. ابتدا با استفاده از قابلیت هدایت شیب نرمافزار، فیلتر مورد نظر اولیه که برای شناسایی دقیق شیب ساختارها و پدیدههای موجود در داده میباشد، طراحی و اعمال گردیده است. سپس با طراحی و اعمال فیلترهای مناسب، داده لرزهای بهبود یافته است. پس از آن نشانگرهای لرزهای مناسب برای شناسایی گسلها از داده لرزهای سه بعدی، شناسایی و محاسبه شدهاند. با انتخاب نقاط نمونه برای دو کلاس گسل و غیر گسل از داده، شبکه عصبی نظارت شده با استفاده از نشانگرهای منتخب تشکیل شده و پس از آموزش بهینه شبکه، خروجی مناسب از شبکه ایجاد گردیده است. سپس خروجی شبکه عصبی به عنوان ورودی برای الگوریتم ردیابی خودکار احتمال گسل نازک شده، استفاده شده است. خروجی این قسمت شامل حجم احتمال گسلهای ردیابی شده، ارائه و نمایش داده شده است. در نهایت با استفاده از ابزارهای زیرمجموعه قسمت احتمال گسل، و تنظیمات پارامترهای آن به صورت بهینه، صفحات گسل سه بعدی به صورت خودکار استخراج و تفسیر گردیدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - بررسی الگوی ساختاری و معرفی سطوح جدایشی رشته کوه البرز در شمال دامغان
زینب تسلیمی عبدالله سعیدی منوچهر قرشي مهران آرین علی سلگیگستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و ای أکثرگستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و این دگرشکلی تا زمان کنونی بهطور پیوسته ادامه داشته است. این پژوهش بر پایه داده-های برگرفته از تصویرهای ماهواره ای، نقشه های زمینشناسی، برداشت های میدانی و رسم برش های ساختارها و ردیف های رسوبی تشکیلدهنده این بخش از رشته کوه های چین و رانده البرز انجام شده است. گستره از تاقدیس و ناودیس های زیادی تشکیل شده که از جنوب به شمال شامل تاقدیس تویه- دروار، تاقدیس صبور، تاقدیس تلمادره، ناودیس علیخانی، تاقدیس ترکام، تاقدیس و ناودیس ببرچشمه می باشند. تعدادی از این ساختارها، چین های مرتبط با گسلش می باشند و بهطور معمول در اثر تداوم کوتاه شدگی و گسلش، الگوی اولیه خود را از دست داده اند. در بین این چین ها تنها ناودیس علی خانی است که یک چین متقارن و باز می باشد. کارکرد گسل های بزرگ و بهویژه گسل های راندگی نقش بزرگی در الگوی کنونی چین های برشمرده بازی کرده اند. با توجه به روند ساختارها و محور چین های شکل گرفته فشار مؤثر بر منطقه دارای راستای شمال، شمال غرب - جنوب، جنوب شرق است که عمود بر این روند می باشد. ویژگی های فیزیکومکانیکی سازندهای تشکیلدهنده پوسته البرز در این گستره سبب پدید آمدن گسل های راندگی از سطوح گسست موجود در واحدهای سنگی یا سطوح جدایشی1 شده است. شدت کوتاه شدگی و جابجایی های بزرگ مقیاس در منطقه گاه سبب ناپدید شدن یکی از یال های برخی چین ها و یا حذف کامل یک ساختار چینخورده شده است. در این پژوهش در ردیف رسوبی تشکیلدهنده پوسته البرز سه سطح جدایشی در نهشته های پرکامبرین تا ائوسن میانی شناخته و ثبت شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - تجزیه و تحلیل اکتشافی و تعیین ارتباط کانهزایی با گسلها بهعنوان کلید اکتشافی جدید در کانسار مس بشنه سیرجان
رضا احمدی سید جواد حسینی شهرکیکانسار مس بشنه با مساحت 5/0 کیلومتر مربع در استان کرمان و در ﻓﺎﺻﻠﻪ ٨٠ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮى ﻏﺮب ﺷﻬﺮ سیرجان قرار دارد. در این کانسار فلزی با ارزش، فعالیتهای اکتشافی متنوعی همانند ﻋﻤﻠﻴﺎت دورﺳﻨﺠﻰ، پیمایشهای ﺻﺤﺮاﻳﻰ، اکتشافات ژئوفیزیکی، اکتشافات ژئوشیمیایی سطحی شامل نمونهبرداری سطحی و أکثرکانسار مس بشنه با مساحت 5/0 کیلومتر مربع در استان کرمان و در ﻓﺎﺻﻠﻪ ٨٠ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮى ﻏﺮب ﺷﻬﺮ سیرجان قرار دارد. در این کانسار فلزی با ارزش، فعالیتهای اکتشافی متنوعی همانند ﻋﻤﻠﻴﺎت دورﺳﻨﺠﻰ، پیمایشهای ﺻﺤﺮاﻳﻰ، اکتشافات ژئوفیزیکی، اکتشافات ژئوشیمیایی سطحی شامل نمونهبرداری سطحی و تجزیه شیمیایی 94 نمونه، حفر و برداشت سه رشته ترانشه همراه با برداشت و تجزیه شیمیایی تعداد شش نمونه و نیز حفر هشت حلقه گمانه اکتشافی عمیق با مجموع طول ﻛﻠﻰ 5/414 ﻣﺘﺮ صورت گرفته است. همچنین براساس عملیات دورسنجی و زمینشناسی ساختاری پهنه، تمام گسلهای موجود در این پهنه به نقشه درآمدهاند. در پژوهش حاضر تمام فعالیتهای اکتشافی انجام شده در کانسار ﻣﺲ بشنه، تجزیه و تحلیل شده و ارتباط آنها با گسلهای موجود در پهنه، مورد بررسی قرار گرفت. برای دستیابی به هدف، تکنیک های مختلف همانند رسم نمودار گل سرخ گسلها، پردازش دادههای مقاومت ویژه و بارپذیری برداشت مستطیلی و مدلسازی وارون هموار دادههای پنج پروفیل دوقطبی- دوقطبی، رسم نقشههای هم عیار نمونهبرداریهای سطحی و ترانشهها و تهیه مدل سه بعدی عیارسنجی گمانههای اکتشافی پهنه بکار گرفته شد. نتایج نشان داد که محلهای کانهزایی در ارتباط مستقیم با شکستگیها و گسلهای موجود در پهنه هستند و روﻧﺪ بیشتر رﮔﻪﻫﺎى ﻛﺎﻧﻪدار در راﺳﺘﺎى ﮔﺴﻞﻫﺎى اﺻﻠﻰ است. در پایان، بهمنظور تکمیل اکتشافات مراحل قبلی و شناخت بهتر کانسار، براساس تمام مطالعات انجام شده و تلفیق نتایج حاصل بهعنوان یک راهنما و کلید اکتشافی، حفاری چند حلقه گمانه اکتشافی جدید پیشنهاد شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - تکامل ساختاری ناحیه جنوب نطنز و نقش آن در توزیع و تمرکز کانه زایی سرب-روی
فیروزه شواخی سعید معدنی پور میثم تدین ابراهیم راستاد محمدجعفر کوپاییناحیه مورد مطالعه از لحاظ ساختاری در حاشیه غربی پهنه ساختاری ایران مرکزی در پایانه جنوب غربی سامانه گسلی قم- زفره واقع شده است. تحلیل ساختاری ناحیه جنوب نطنز، نشاندهندة آن است، گسلهای راندگی اولیه با روند عمومی شرقی– غربی تا شمال غربی– جنوب شرقی همچون گسل فسخود واقع أکثرناحیه مورد مطالعه از لحاظ ساختاری در حاشیه غربی پهنه ساختاری ایران مرکزی در پایانه جنوب غربی سامانه گسلی قم- زفره واقع شده است. تحلیل ساختاری ناحیه جنوب نطنز، نشاندهندة آن است، گسلهای راندگی اولیه با روند عمومی شرقی– غربی تا شمال غربی– جنوب شرقی همچون گسل فسخود واقع در حاشیه غربی ایران مرکزی، بهطور عمده مجموعه واحدهای رسوبی قدیمی پرمین –تریاس (سازندهای جمال و شتری) را برروی واحدهای جوانتر (کرتاسه بالائی) است و در ادامه بیشتر توسط گسلهای امتدادلغز با روندهای شمالی-جنوبی و شمال شرقی– جنوب غربی قطع و جابجا شدهاند. برمبنای مشاهدات صحرایی و پژوهشهای زمینشناسی اقتصادی، ذخایر سرب- روی و باریت در ناحیه جنوب نطنز به دو صورت کانی زائی های در واحدهای کربناته پرمین و تریاس (کانسار چنگرزه )، که در راستای گسل های راندگی و گسلهای امتدادلغز با مولفة نرمال متأخر قطع کننده گسل های راندگی تمرکز یافته-اند. همچنین کانی زائی های همزمان با رسوبگذاری سنگ میزبان در اثر فعالیت گسل های همزمان با رسوبگذاری بیشتر دارای مؤلفه کششی، در کانسار یزدان و پیناوند صورت گرفت و در ادامه توسط گسل های امتدادلغز با مولفه نرمال جوان جابه جا شده اند. کانه زايي در واحدهاي پرمين – ترياس در بازه زماني پس از کرتاسه پاياني و بهطور عمده سنوزوييک پاياني و در طي زمینساخت ترافشارشي راستگرد حاکم بر ناحیه می باشد، درحالیکه کانه زايي همزمان با رسوبگذاری در بازه زماني کرتاسه زيرين- مياني همزمان با رژيم زمين ساختي کششي حاکم بر ناحیه شکل میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - بررسی زمینساخت، دادههای گسلی و ارتباط آنها با کانهزایی و دگرسانی در گستره اسبخان هریس (استان آذربایجانشرقی - شمالغرب ایران)
نیما یادگاری سیدغفور علوی محسن موءیدگستره مورد مطالعه در جنوب رشته کوه قوشآداغ، در شمال روستای اسبخان، شهرستان هریس و در استان آذربایجانشرقی واقع شده است. این گستره از نظر زمینشناسی ساختاری ایران، در پهنه اصلی ایران مرکزی و زیرپهنه البرز- آذربایجان قرار دارد. واحدهای زمینشناسی پهنه، شامل سنگهای آذرین أکثرگستره مورد مطالعه در جنوب رشته کوه قوشآداغ، در شمال روستای اسبخان، شهرستان هریس و در استان آذربایجانشرقی واقع شده است. این گستره از نظر زمینشناسی ساختاری ایران، در پهنه اصلی ایران مرکزی و زیرپهنه البرز- آذربایجان قرار دارد. واحدهای زمینشناسی پهنه، شامل سنگهای آذرین و آذرآواری ائوسن با ترکیب آندزیتی، تراکیآندزیتی، بازالتی، توفی و ایگنمبریتی است. توده نفوذی نیمه عمیق با سن الیگوسن، با ترکیب کوارتز دیوریت، کوارتزمونزونیت پورفیری و دیوریت بهصورت استوک و دایك در پهنه رخنمون دارد. بررسیهای ساختاری از جمله صفحات گسلی، خشلغزشهای روی آنها و سیستم درزههای موجود در لیتولوژیهای مختلف، نشانگر حداقل دو جهت فشارش کلی در گستره هستند و میتوانند در پی یک رژیم تکتونیکی و یا دو رژیم تکتونیکی ایجاد شده باشند. اگر رژیم تکتونیکی را یک فاز در نظر بگیریم و تانسورهای با جهات مختلف را نتیجه چرخش در صفحات گسلی بدانیم، میتوان یک رژیم عمومی راستالغز با روند عمومی شمالی- جنوبی را معرفی کنیم که ساختارهای موجود پهنه را کنترل میکند. در همین حین نفوذ تودههای نفوذی باعث بههمریختگی این ساختارها و پیچیدهتر شدن موضوع شدهاند. بهطورکلی، گسلههای با روند شمالغرب - جنوبشرق و مکانیسم راستالغز راستبر، ساختارهای اصلی گستره را تشکیل میدهند. سایر گسلها نیز با پیروی از سیستم شکستگیهای ریدل، در کنترل ساختارهای اصلی هستند. بر اساس سیستم درزههای موجود در چهار لیتولوژی مختلف، واحدهای لیتولوژیکی از قدیم به جدید شامل: آندزیت بازالت، کوارتز دیوریت، کوارتز مونکمربندیت (توده پورفیری) و دیوریت میباشند که از قدیم به جدید از تنوع سیستم درزهها کاسته میشود. نقش سیستم تکتونیکی شمال غربی- جنوب شرقی در توسعه دگرسانی آرژیلیکی و سیستم شمال شرقی- جنوب غربی در توسعه رگههای سیلیسی و کانهدار مهم هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - برشهای ترازمند و برآورد میزان کوتاهشدگی در افیولیت ملانژ شمال مکران، جنوب شرقی ایران
عزیزالله تاج ور محمد مهدی خطیب محمدحسین زرینکوبویژگیهای هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برشهای ترازمند، موازنه کردن برشها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف گستره تعیین شده است. أکثرویژگیهای هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برشهای ترازمند، موازنه کردن برشها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف گستره تعیین شده است. گسلهای راندگی بشاگرد، درانار، آبنما، کوه بهارک و ورناچ با روند WNW-ESE و شیب بین 20 تا 35 درجه به سمت NNE، کنترلکنندههای اصلی دگرشکلی در این پهنه بوده و عامل اصلی کوتاهشدگی هستند. موقعیت محور اصلی تنش به دست آمده بر اساس هندسهی این گسلهای راندگی برابر با N209/09 انطباق بسیار نزدیکی با محور فشردگی پدیدآورندهی چینهای پهنه داشته و نمایانگر آن است این ساختارها در نتیجه رژیم زمینساختی یکسانی شکل گرفتهاند. تفاوت میزان کوتاهشدگی در بخشهای مختلف افیولیت ملانژ شمال مکران نیز ارتباط مستقیمی با عملکرد گسلهای راندگی دارد. بهگونهای که در بخشهای غربی پهنه و در برشهای ساختاری A-A´، ´ B-B و´C-C با توجه به عملکرد گسلهای راندگی، میزان کوتاهشدگی به ترتیب برابر 66/22، 85/22 و 32/14 درصد است. در بخشهای شرقی به سبب نبود گسلهای راندگی و حضور بیشتر گسلهای امتدادلغز، در برشهایD-D´ و E-E´میزان کوتاهشدگی به ترتیب به 52/4 و 67/6 درصد کاهش یافته است. ترازمند کردن برشهای ساختاری و بازگرداندن ساختارها به مرحلههای قبل از دگرشکلی نمایانگر پهنای باریک حوضه اقیانوسی اولیه در شمال مکران است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - بررسی هندسه و سازوکار چین¬خوردگی در تاقدیس سولابدر (جنوب غرب ایران)
مهدی یوسفی فرهاد اصفهانی سید مرتضی موسویمحاسبه میزان کوتاه¬شدگی، زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک¬شدگی پيش¬یال نسبت به پس¬یال در بخش¬های میانی و شمال غربی تاقدیس سولابدر، سبک چین¬خوردگی وابسته به انتشار گسل را در این بخش¬ها نشان می¬دهد. همچنین محاسبه این پارامتر¬های هندسی در بخش جنوب شرقی تاقدیس سو أکثرمحاسبه میزان کوتاه¬شدگی، زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک¬شدگی پيش¬یال نسبت به پس¬یال در بخش¬های میانی و شمال غربی تاقدیس سولابدر، سبک چین¬خوردگی وابسته به انتشار گسل را در این بخش¬ها نشان می¬دهد. همچنین محاسبه این پارامتر¬های هندسی در بخش جنوب شرقی تاقدیس سولابدر، سبک چین-خوردگی جدایشی گسل خورده را نشان می¬دهد. تغییر کلاس چین¬خوردگی از رده 1c به رده¬های 2 و 3 و همچنین تغییر سبک چین از چین¬های جدایشی به سبک انتشار گسلی، نشانه افزایش کوتاه¬شدگی، پیشرفت دگرشکلی و تکامل چین¬خوردگی از بخش¬ جنوب شرقی که در مرحله ابتدایی سیستم گسلش راندگی است به بخش میانی و شمال غربی که در مراحل تکامل یافته سیستم گسلش راندگی هستند، می¬باشد. تفسیر مقاطع لرزهای عمود بر تاقدیس سولابدر در بخش های مختلف نشان می¬دهد تاقديس سولابدر به دليل عملكرد گسل¬هاي راندگی در یال-هاي شمالي و جنوبي بهصورت گوهای بالا برجسته نسبت به ساختارهاي مجاور خود بالاتر قـرار گرفتـه اسـت. در تاقدیس سولابدر عملکرد و رفتار متحرک واحد¬های مارنی- شیلی سازند¬های پابده و گورپی، با توجه به ضخامت زیاد و رئولوژی شکل¬پذیر آن بهعنوان افق جدایشی میانی، سبک¬های متفاوت چین¬خوردگی در بالا و پایین این واحد را ایجاد کرده است و همچنین باعث شده است که جابجایی در محور تاقدیس¬های فوقانی و ژرفی رخ دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - بررسی ارتباط شاخصهای ریخت زمین ساختی با شتاب زمینلرزه در پهنههای گسلي ايندس،ايپک، آوج و کوشک نصرت(شمال باختر ساوه)
بهار رضایی نهال محسن پورکرمانی مهدی زارع مريم ده بزرگي رضا نوزعيمگستره شمال غرب شهرستان ساوه در پهنه گسلي ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک قرار دارد. گسلهای ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک از گسل¬هاي مهـم ايران مركزي به شمار میروند و در كواترنري نيز فعال میباشند . آخرين حركـات ايـن گسلها را بـه عهد حاضر نسبت دادهاند، بنابراين برآور أکثرگستره شمال غرب شهرستان ساوه در پهنه گسلي ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک قرار دارد. گسلهای ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک از گسل¬هاي مهـم ايران مركزي به شمار میروند و در كواترنري نيز فعال میباشند . آخرين حركـات ايـن گسلها را بـه عهد حاضر نسبت دادهاند، بنابراين برآورد شـاخصهـاي مورفـومتري بهمنظور شناسـايي تـأثير تكتونيك فعال آن بر تكامل تكتونيكي حوضههای زهكشي ضروري به نظـر میرسد. لـذا در ايـن مطالعه به تجزیهوتحلیل شش شاخص مورفوتكتونيكي مهم نظير گراديان طولي رودخانه، نبود تقـارن حوضه زهكشي، انتگرال هيپسومتريك، شكل حوضه زهكشي، نسبت عـرض كـف بـه ارتفـاع دره و پيشاني كوهستان پرداخته شده است. براي تشكيل حوضهها بر روي پهنه موردمطالعه از نرمافزار ) Arc Hydroاز افزونههای نرمافزار (Arc GIS بر پايه دادههای حاصل از مدل رقـومي ارتفـاعي استفاده شده است، سپس شش شاخص مورفوتكتونيكي بر روي هر يك از حوضهها موردمحاسـبه و ردهبندی قرارگرفته است. درنهايت، شاخص تكتونيك فعال) (Iatمحاسبه گرديده كه بر اساس آن پهنه به چهار رده فعاليت تكتونيكي بسيار بالا، بالا، متوسط و پـايين ردهبندی گرديـده اسـت. بـر اساس شاخص IAT ، پنج درصد از محدوده موردمطالعه، فعاليت تكتونيكي بسـيار بـالا نشـان میدهند، 25درصد از پهنه موردمطالعه فعاليت تكتونيكي بالا، 65 درصد فعاليت تكتونيكي متوسط و حدود پنج درصد هم فعاليت تكتونيكي پايين را نشان میدهند. در گستره مطالعاتي بيشترين سطح فعاليت تكتونيكي در بخش شمال شرق پهنه میباشد. در اکثر بخشها میزان سطح فعاليت بالا و متوسط میباشد و مرتبط با فعالیت گسلهای کوشک نصرت ، ایپک ، آوج در نظر گرفته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - نگاهی نو به چرخش ایران مرکزی: مطالعه موردی گسل انار،شرق بلوک یزد
حمیدرضا افخمی اردکانی فرزین قائمی فریبا کارگران بافقی احد نوریگسل انار در شرق شهر یزد با امتداد شمال شمال غرب- جنوب جنوب شرق گسلی است پی سنگی که بلوک یزد را ازبلوک پشت بادام جدا نموده است و فعالیت عهدحاضر آن امتدادلغز راستگرد با مولفه معکوس می¬باشد. تحلیل تنش دیرین بر روی این گسل به این منظور انجام گرفت تا سرگذشت زمین ساختی ایران أکثرگسل انار در شرق شهر یزد با امتداد شمال شمال غرب- جنوب جنوب شرق گسلی است پی سنگی که بلوک یزد را ازبلوک پشت بادام جدا نموده است و فعالیت عهدحاضر آن امتدادلغز راستگرد با مولفه معکوس می¬باشد. تحلیل تنش دیرین بر روی این گسل به این منظور انجام گرفت تا سرگذشت زمین ساختی ایران مرکزی در بازه زمانی دونین تا کرتاسه بدست آید. پس از بررسی 110 داده گسلی در 13 ایستگاه 2 فاز زمین ساختی تشخیص داده شد که بیشینه تنش بدست آمده بین آزیموت های 90 تا 110 و 190 تا 220 قرار دارد و زاویه تغییرات جهت تنش را در بازه زمانی دونین تا کرتاسه 130 درجه نمایش می دهد. بر اساس مطالعاتی که روی رگه های باریت و جابجایی های راستگردی که روی آنها دیده می شد تفکیک فازهای تنش صورت گرفت که نشان دهنده قدیمی¬تر بودن جهت تنش NNE می باشد. در ادامه باتوجه به مطالعات پیشین رسوب شناسی و زمین ساختی که در ایران مرکزی صورت گرفته این نتیجه حاصل گردید که علت این تغییر جهت در تنش، حرکت به سمت شمال شرق توام با چرخش 130 درجه ای پادساعتگرد ایران مرکزی بوده است. تفاصيل المقالة