• فهرس المقالات سبک‌شناسی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - مقایسة ویژگی‌های حماسی دو منظومة برزونامه (بخش کهن) و همای‌نامه
        حمید  جعفری قریه علی دکتر سید علی  قاسم‌زاده علی  نجمایی
        در تاریخ آفرینش آثار ادبی فارسی، نوع ادبی حماسه موقعیتی محوری دارد. برزونامه و همای نامه، دو اثر از آثار موجود در جریان حماسه‌سرایی فارسی‌اند که به دلیل قرار گرفتن در سیر جریان یادشده و بازتاب روح حماسی حاکم بر جامعة ایرانی و بازشناسی هویت ملّی ایرانیان در برهه‌های تاری أکثر
        در تاریخ آفرینش آثار ادبی فارسی، نوع ادبی حماسه موقعیتی محوری دارد. برزونامه و همای نامه، دو اثر از آثار موجود در جریان حماسه‌سرایی فارسی‌اند که به دلیل قرار گرفتن در سیر جریان یادشده و بازتاب روح حماسی حاکم بر جامعة ایرانی و بازشناسی هویت ملّی ایرانیان در برهه‌های تاریخی قرون ششم تا هشتم هجری شایسته توجّه اند. این پژوهش به شیوه‌ای توصیفی- تحلیلی در تلاش است ضمن واکاوی ارزش‌های این دو اثر از منظر حماسه‌سرایی، به مقایسه و تحلیل عناصر حماسی موجود در آنها بپردازد و میزان تطبیق آن دو را با مختصات حماسی آشکار سازد. بنا بر نتایج این پژوهش، خلق آثار یادشده را باید متأثّر از فضای رقابتی ادبیات کلاسیک فارسی دانست و نوآوری سرایندۀ برزونامه در غیر منتظره و خلاف آمد نشان دادن پایان داستان و همچنین نوآوری سرایندة همای‌نامه در موضوع، نشان از قرار گرفتن در چنین فضای رقابتی است. به ویژه همای‌نامه که مختصات حماسی آن متناظر با دگرگونی‌های فکری و ادبی سبک عراقی، به دلیل تلفیق با مضامین عاشقانه و غنایی به غثّ و سمین گرفتار شده است. بنابراین در ارزش گذاری مقایسه‌ای، منظومة برزونامه در مقابل همای‌نامه به دلایلی چون تبعیّت از سنّت حماسه‌سرایی ملّی که قهرمانان اصلی اش را از خاندان رستم برمی‌گزیند، افتخار به نژاد و اصالت خانوادگی و ملّی، دغدغه‌های بومی و گاه رویکرد ملّی‌گرایانه در کنش‌های قهرمانان داستان و تقابل با نیروهای بیگانه، توانسته ‌است خصایص حماسی خود را با شدّت و ضعف در محورهای عرضی و طولی اثر نمودار سازد و در بخش‌هایی به قدرت و اقتدار حماسی فردوسی نزدیک کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - مطالعۀ سبک‌شناختی وجه‌نمایی در گلستان سعدی در چارچوب دستور نقشگرای نظام‌مند
        احمد  تمیم‌داری نیره  صدری
        بخش اعظم گلستان سعدی در نوع ادبی تعلیمی از گونۀ اخلاقی است. اشتمال آثار تعلیمی بر باید ها و نباید های اخلاقی و ارتباط آن با مفهوم اجبار می تواند موجب ایجاد لحنی صریح و آمرانه در سخن و در پی آن، سبب انزجار مخاطب و بی تأثیر ماندن کلام بر او گردد. این مقاله می کوشد تا در أکثر
        بخش اعظم گلستان سعدی در نوع ادبی تعلیمی از گونۀ اخلاقی است. اشتمال آثار تعلیمی بر باید ها و نباید های اخلاقی و ارتباط آن با مفهوم اجبار می تواند موجب ایجاد لحنی صریح و آمرانه در سخن و در پی آن، سبب انزجار مخاطب و بی تأثیر ماندن کلام بر او گردد. این مقاله می کوشد تا در محدودۀ مقوله دستوری وجه‌نمایی، در چارچوب زبان شناسی نقش گرای نظام مند و به عنوان مطالعه ای سبک‌شناختی، به این پرسش پاسخ دهد که سعدی در گلستان، در تبیین مضامین تعلیمی از چه شگرد هایی بهره جسته است که سخنش نه تنها ملال انگیز نیست، بلکه در طول تاریخ، موفق به جلب مخاطبان بی شماری شده است. در این پژوهش، پس از بیان مسئله، مرور پیشینۀ مطالعات وجه نمایی در ایران و معرفی مختصر سبک شناسی نقش گرا، به توصیف مقولۀ وجه نمایی از دیدگاه هلیدی پرداخته ایم. پس از آن، نمونه هایی از تجزیه و تحلیل سبک-شناختی که در چند متن گزینش شده از گلستان بر اساس متغیر وجه نمایی صورت گرفته است، به همراه نمودار آمار داده ها ارائه شده و سپس تجزیه و تحلیل داده ها آمده است و در پایان نیز نتایج و یافته های تحقیق ذکر شده است. نتایج آماری این پژوهش حاکی از آن است که در گلستان، در تبیین مضامین تعلیمی، امکاناتی از حوزۀ وجه نمایی به کار رفته است که در عین حفظ صبغۀ تعلیمی سخن، کلام را غیر مستقیم می سازند و از میزان صراحت بیان می کاهند و بر ملایمت لحن سخن و در نتیجه بر تأثیر گذاری آن می افزایند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - بررسی زبان سبک ادبی پسامدرن در رمان‌های ایرانی
        ساناز  رحيم‌بيكي محمود  براتي محمدرضا  نصر اصفهاني
        طي چند دهه‌ اخير همراه با موج جهانی ادبیات پسامدرن، رمان هايي در عرصۀ ادبيات داستاني ايران پدید آمده اند که مدعی رویکردی نوین در نگرش و نگارش این نوع ادبی هستند که طبعاً زبان و سبک را هم دربرمی‌گیرد. زبان، برجسته‌ترين عنصر سبكي در مطالعات ادبي است. از طرفي هر نوع تغيير أکثر
        طي چند دهه‌ اخير همراه با موج جهانی ادبیات پسامدرن، رمان هايي در عرصۀ ادبيات داستاني ايران پدید آمده اند که مدعی رویکردی نوین در نگرش و نگارش این نوع ادبی هستند که طبعاً زبان و سبک را هم دربرمی‌گیرد. زبان، برجسته‌ترين عنصر سبكي در مطالعات ادبي است. از طرفي هر نوع تغيير در فرم و محتوای زبان اثر ادبي، نشان‌دهندۀ دگرگوني در نگرش خالق اثر نسبت به جهان پيرامون خويش و انسان است. بنابراين آنچه مهم مي‌نمايد، بررسي تأثیراتی است كه فلسفۀ‌ ادبیات پسامدرن براي زبان رمان ایرانی ايجاد كرده ‌است؛ زیرا مقولۀ زبان، عناصر و مفاهیم وابسته به آن، در فلسفۀ ادبیات پسامدرن جایگاهی محوری دارد، به نحوی که ادبیات پسامدرن را با چگونگی کاربست زبان برای بازآفرینی جهان داستانی می‌شناسند. این مقاله ضمن تحلیل الگوهای زبانی در رمان پسامدرنیستی ایران، چگونگی به ‌کارگیری عناصر زبانی این رمان‌ها را با نگاهی انتقادی تبیین مي‌كند. برای کشف تمهیدات زبانی سبک‏ساز در این مقاله، عناصر زبانی این آثار با الهام از رویکرد سبک‌شناسی لایه‌ای در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی، شناسایی و دسته‌بندی شدند و امکانات زبان متن در هر لایه توصیف و نشان داده ‌شد و اینکه هر یک از این خصوصیات زبانی در لایۀ مورد نظر، چه امکاناتی را در جهت بازتولید نگرش پسامدرن یا دوری از آن در جهان داستاني این رمان‌ها انجام می‌دهد. پس از بررسی زبان این آثار مشخص شد در سطح آوایی مشخصه سبکی متمایزی ندارند و در سطح واژگانی، در هر دو حوزه کلی زبان در مفهوم کاربرد ادبی و محاوره ای گام برمی دارند و همچنین دارای انسجام دستوری نیز هستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - بررسی نقش استعاره‌های مفهومی در تحول سبک‌های ادبی (با تکیه بر استعاره‌های حوزة بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)
        محمد  طاهری معصومه  ارچندانی
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌ أکثر
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌سیستم‌ها، سبک‌های ادبی‌اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره‌های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک‌های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره‌های مفهومی حوزة بدن را که شامل واژه‌های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می‌کند و با تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده، به کمک نظریه های سبک‌شناسی شناختی و سبک‌شناسی درزمانی، نتیجه می‌گیرد که استعاره‌های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی‌دار شده‌اند که همسو با تحولات سبک‌‌های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک‌ها بوده ‌است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - بررسی و تحلیل سبک‌شناسانۀ طنز سیاه در داستان‌های کوتاه‌ بهرام صادقی
        نیره  شاطری محبوبه خراسانی مرتضی رشیدی
        طنز سیاه یکی از گونه‌های طنز به شمار می‌رود که با چشم‌اندازی تمسخرآمیز درصدد است تا رنج و ملال، بی‌هویتی و پوچی، اضطراب‌آفرینی و مرگ‌اندیشی، و ترس و تنهایی انسان معاصر را به تصویر بکشد. بهرام صادقی از جمله داستان‌نویسانی است که با دقت و ظرافت، از قابلیت و ظرفیت طنز سیاه أکثر
        طنز سیاه یکی از گونه‌های طنز به شمار می‌رود که با چشم‌اندازی تمسخرآمیز درصدد است تا رنج و ملال، بی‌هویتی و پوچی، اضطراب‌آفرینی و مرگ‌اندیشی، و ترس و تنهایی انسان معاصر را به تصویر بکشد. بهرام صادقی از جمله داستان‌نویسانی است که با دقت و ظرافت، از قابلیت و ظرفیت طنز سیاه استفاده کرده و این شگرد ادبی را در داستان‌ های کوتاه‌ خود که عمدتاً در فاصلۀ سال‌های ۱۳۳۵تا۱۳۴۱ نوشته و در مجموعه‌داستان «سنگر و قمقمه‌های خالی» منتشر شده، به کار برده است. سؤال اصلی پژوهش این است که: شاخص‌های سبک‌ساز طنز سیاه در داستان‌کوتاه‌های بهرام صادقی کدام‌اند؟ و نویسنده با چه روش‌هایی طنز سیاه را در لابه‌لای داستان‌ها گنجانده و چه مقاصد و اهدافی را دنبال می‌کرده است؟ در پاسخ باید گفت: صادقی با به‌کارگیری تضاد و تناقض، کوچک‌نمایی، بزرگ‌نمایی، فضاسازی‌های گوتیک و انحراف از موضوع، طنز سیاه را در داستان‌هایش برجسته ساخته است و در پی آن بوده تا مسائل زمانۀ خویش را به شکلی غیرمستقیم بازتاب دهد و با انتقاد از وسواس‌های فکری، کشمکش‌های سیاسی و تحجرهای فرهنگی، دریافت خود از تجربۀ زیستی را بازنمایاند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - بررسی ویژگی‌های سبکی و بلاغی قصّه عامیانه «مَدهُمالت» براساس نسخه‌ای ناشناخته
        طاهره موسوی زیبا قلاوندی
        پاره مهمی از ادبیات شفاهی به قصّه های عامیانه اختصاص یافته است. نسخۀ یگانه «قصّۀ مَدهُمالت» ذیل شماره 803 در مجموعۀ نسخ خطی ایندیاآفیس لندن نگهداری می شود. با توجه به قرائن درون متنی و سبک شناسی نسخه، این قصّه در عصر صفوی و در دربار گورکانیان نگاشته شده است. این قصّۀ أکثر
        پاره مهمی از ادبیات شفاهی به قصّه های عامیانه اختصاص یافته است. نسخۀ یگانه «قصّۀ مَدهُمالت» ذیل شماره 803 در مجموعۀ نسخ خطی ایندیاآفیس لندن نگهداری می شود. با توجه به قرائن درون متنی و سبک شناسی نسخه، این قصّه در عصر صفوی و در دربار گورکانیان نگاشته شده است. این قصّۀ دلکش -که نمونۀ زیبای نثر پارسی شبه قاره است- سرنوشت مَنوهر، شاهزاده شهر کنکر، را روایت می کند که با وساطت پریان، عاشق مَدهُمالت، شاه دخت شهر مهارس، می شود و سرانجام پس از دشواری های بسیار، به وصال وی دست می یابد. قصّۀ مدهمالت در عین حال که یک رمانس عامیانه است، اما نثر آن از صنایع و ظرایف بلاغی آکنده است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوۀ توصیفی- تحلیلی به بررسی این نسخه پرداخته تا ویژگی های زبانی و فکری، و ظرافت های سبکی، ادبی و بلاغی آن را تبیین و تحلیل کند. نثر موسیقایی قصّه به همراه کاربرد صنایع لطیف ادبی، موجی از جذابیت های زبانی را در سراسر این اثر جاری ساخته است. فضای فکری و فرهنگی سرزمین هند و نیز عناصر بومی و اقلیمی این سرزمین در قصّه آشکارا بازتاب یافته است. از رهگذر این پژوهش، و در خلال معرفی یک نسخه منحصربه‌فرد، نقش کلیدی زبان و ادب پارسی در شبه-قاره در دورۀ تیموری و صفوی جلوه و بروز بیشتری می یابد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - بررسی سبک‌شناختی اشعار مهدی اخوان ثالث
        مهین  زنده دل سید محمود رضا غیبی
        یکی از راه‌های تشخیص سبک و تمایز آن‌ها، بررسی ویژگی‌های زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناک‌ترین چهره‌های شعر معاصر، با توشه‌ای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنه‌پرست ثابت نمود که پرداختن به‌صورت و قالبی نو أکثر
        یکی از راه‌های تشخیص سبک و تمایز آن‌ها، بررسی ویژگی‌های زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناک‌ترین چهره‌های شعر معاصر، با توشه‌ای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنه‌پرست ثابت نمود که پرداختن به‌صورت و قالبی نو و بدیع، از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمی‌شود. در این پژوهش، به بررسی دستاوردهای بی‌بدیل و گنجینۀ ارزشمند این شاعر خراسانی پرداخته ‌شد و پس از بررسی «مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث» در سطوح مختلف زبانی، فکری و ادبی، بارزترین ویژگی‌های سبکی اشعارش با ذکر نمونه‌های موجود، موردبررسی و طبقه‌بندی سبک شناسانه قرار گرفت. باستان‌گرایی و استفاده از واژگان اصیل فارسی، ترکیب‌سازی‌های بدیع و نو، استفاده از زبان نمادین، تأثیرپذیری از سبک خراسانی، استفاده مناسب و دقیق از صنایع بدیعی و لحن حماسی از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک شعری این شاعر سترگ معاصر بودند. تفاصيل المقالة