-
حرية الوصول المقاله
1 - تاثیر هوش تجاری بر اثربخشی سازمانی (مطالعه موردی شرکت ارتباط فردا)
فاطمه امینیامروزه فناوری اطلاعات یکی از پویاترین بخشهای توسعه یافته اقتصاد است. سیستمهای اطلاعاتی تقریبا در هر ناحیهای از عملیات سازمان است که در صورت نیاز حجم قابل توجهی از دادهها را تحلیل و جمعآوری میکنند. متاسفانه، روشهای سنتی پردازش و تفسیر داده کافی به نظر نمیرسد. سی أکثرامروزه فناوری اطلاعات یکی از پویاترین بخشهای توسعه یافته اقتصاد است. سیستمهای اطلاعاتی تقریبا در هر ناحیهای از عملیات سازمان است که در صورت نیاز حجم قابل توجهی از دادهها را تحلیل و جمعآوری میکنند. متاسفانه، روشهای سنتی پردازش و تفسیر داده کافی به نظر نمیرسد. سیستمهای هوش تجاری به این چالش جدید پاسخ میدهند و برای جبران نیازهای اطلاعاتی سازمان طراحی شدهاند. استفاده از سیستم هوش تجاری میتواند به عنوان ابزاری در افزایش کارایی و اثربخشی سازمان و بهینهسازی فرآیندها به صورت خاص راهگشا باشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر استراتژی سازمانی، ساختار، فرایند، فرهنگ، کیفیت محتوای اطلاعات و کیفیت دسترسی به اطلاعات بر اثربخشی سازمانی با توجه به نقش واسطهای سیستمهای هوش تجاری (BI) در بین آنها است. این پژوهش ازنظر روش انجام پیمایشی و ازنظر هدف کاربردی است. جامعه آماری آن را کلیه کارشناسان شرکت ارتباط فردا تشکیل میدهند. یک مدل مفهومی جهت بررسی موضوع پیشنهاد و مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از روش حداقل مربعات جزئی (PLS)، تکنیک آماری بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتهها نشان داد که عوامل سازمانی مانند استراتژی سازمانی، ساختار، فرهنگ و کیفیت محتوای اطلاعات به طور مثبت بر اثربخشی سیستمهای هوش تجاری و اثربخشی سازمانی تأثیر میگذارد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای فرایند و کیفیت دسترسی به اطلاعات تأثیر معنادار و مثبتی بر اثربخشی سازمانی ندارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بررسی الگوی مناسب ساختار سازمانی شرکتهای دانش بنیان
نجف الهیاری فرد رسول عباسیاقتصاد دانشبنيان اقتصاد نوینی است كه در آن توليد، توزيع و استفاده از دانش، منبع اصلي رشد و ايجاد ثروت است. موتور محرک اقتصاد دانشبنیان شرکتهای دانشبنیان هستند. شركتها و مؤسسات دانشبنيان شركت يا مؤسسه خصوصي يا تعاوني است كه به منظور همافزايي علم و ثروت، توسعه اقت أکثراقتصاد دانشبنيان اقتصاد نوینی است كه در آن توليد، توزيع و استفاده از دانش، منبع اصلي رشد و ايجاد ثروت است. موتور محرک اقتصاد دانشبنیان شرکتهای دانشبنیان هستند. شركتها و مؤسسات دانشبنيان شركت يا مؤسسه خصوصي يا تعاوني است كه به منظور همافزايي علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمي و اقتصادي (شامل گسترش و كاربرد اختراع و نوآوري) و تجاريسازي1 نتايج تحقيق و توسعه (شامل طراحي و توليد كالا و خدمات) در حوزه فناوريهاي برتر و با ارزش افزوده فراوان به ويژه در توليد نرمافزارهاي مربوط تشكيل ميشود. شرکتهای دانشبنیان را میتوان به دو دسته خرد (شرکتهای رایج محصولمحور) و کلان (هلدینگ یا مادر تخصصی) تقسیم کرد. شرکتهای دانشبنیان خرد دارای قابلیتهای مهمی چون ایجاد اشتغال، رقابت مثبت، زایش و توسعه هستند و متناسب با اقتصادهای در حال رشد میباشند. ساختار سازمانی شرکتها اهمیت فراوانی در ایفای نقش بهینه آنها دارند. ماهیت و نوع فعالیت سازمانها و شرکتها در تعیین ساختار سازمانی آنها تعیین کننده میباشند. در این مطالعه ساختارهای سازمانی مختلف شامل وظیفهای، محصول محور، منطقهای، ماتریسی، پیوندی، افقی، شبکهای، مشارکتی، ستارهای، شبدری و مجازی بررسی شد و الگوی مناسب برای شرکتهای دانشبنیان تعیین گردید. بر اساس نتایج و دیدگاه محققان این مطالعه به نظر میرسد ساختار و الگوی سازمانی تلفیقی "افقی تیمی، شبکهای و مجازی" برای شرکتهای دانشبنیان مفید و مؤثر میباشد و میتواند موجب افزایش بهرهوری آنها باشد، لذا به عنوان الگویی مناسب برای ساختار سازمانی شرکتهای دانشبنیان خرد پیشنهاد میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - الزامات گذر از نوآوری بسته به نوآوری باز
منوچهر منطقی پريسا حسنآباديضرورت تغییر دیدگاه از نوآوری بسته به باز در دنیای امروز با توجه به پراکندگی و رشد دانش مفید در دسترس بازیگران چندگانه نوآوری بر سازمانی پوشیده نیست. در سالهای اخیر، نوآوری باز به یکی از موضوعات مورد توجه مدیریت نوآوری تبدیل شده است. از این رو شناسایی ساز وکارهای مناسب أکثرضرورت تغییر دیدگاه از نوآوری بسته به باز در دنیای امروز با توجه به پراکندگی و رشد دانش مفید در دسترس بازیگران چندگانه نوآوری بر سازمانی پوشیده نیست. در سالهای اخیر، نوآوری باز به یکی از موضوعات مورد توجه مدیریت نوآوری تبدیل شده است. از این رو شناسایی ساز وکارهای مناسب برای عملی کردن اصول آن، میتواند گذر سازمانها از رویکرد نوآوری بسته به باز را تسهیل نماید. مقاله حاضر قصد دارد با بهرهگیری از تحقیقات انجام گرفته به شناسایی و توضیح ابعادی بپردازد، که هدایتگر سازمانها در بکارگیری نوآوری باز هستند. ابعاد شناسایی شده تحت عنوان الزامات گذر از نوآوری بسته به باز، همچنین مؤلفههای آنها در چارچوب نظری تحقیق ارائه شدهاند. این چهار بعد عبارتنداز: فرایندها، ساختار سازمانی، شبکهسازی و سیستم مدیریت دانش. هریک از این ابعاد نقشی در بکارگیری نوآوری باز دارند. فرایندها شیوه رسمی انجام کار هستند و افراد را برای انجام کارها هدایت میکنند. ساختار سازمانی جایی است که فرایندها اجرا و ارتباطات سازمان با دنیای بیرون مدیریت میشود. همچنین فرهنگ نوآوری در آن ظهور مییابد. سیستم مدیریت دانش و ابزارهای آن حامی بکارگیری نوآوری باز هستند و جهت جریان یافتن بهتر دانش بکار گرفته میشوند. شبکهسازی روشی است که امکان بهرهگیری از منابع مختلف بیرونی و عرضه منابع سازمان به بیرون را فراهم میآورد. همچنین نتایج نشان میدهد بین این ابعاد ارتباط متقابل وجود دارد. با کمک این چهار بعد، مدیران میتوانند بکارگیری نوآوری باز را در سازمان خود تسهیل نمایند و سرعت پیادهسازی آن را تسریع بخشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - عناصر سازمانی مؤثر و نتایج همکاری رقابتی میان ویژهکاریها در صنایع کوچک و متوسط
حسین رحمان سرشت بهرام جبارزاده کرباسیبا توجه به شرایط متغیر و ناپایدار محیطی، شرکتها برای ادامه حیات خود و داشتن موقعیت رقابتی مناسب همواره نیازمند بهرهگیری مناسب از دانش موجود در سازمان هستند. استفاده از این منبع بدون داشتن ساختار و رهبری مناسب امکانپذیر نیست. وجود ساختار و رهبری مناسب میتواند ضمن ایج أکثربا توجه به شرایط متغیر و ناپایدار محیطی، شرکتها برای ادامه حیات خود و داشتن موقعیت رقابتی مناسب همواره نیازمند بهرهگیری مناسب از دانش موجود در سازمان هستند. استفاده از این منبع بدون داشتن ساختار و رهبری مناسب امکانپذیر نیست. وجود ساختار و رهبری مناسب میتواند ضمن ایجاد رقابت برای خلق دانش جدید، با فراهم کردن فضای مناسب همکاری، شرایط تسهیم دانش خلق شده را نیز ایجاد کند. بر این اساس در این مطالعه به بررسی عناصر سازمانی مؤثر و همچنین نتایج همکاری رقابتی میان ویژهکاریها در صنایع کوچک و متوسط پرداخته شد. نوع تحقيق علّی است و نمونهی آماري اين پژوهش، 165 نفر از کارکنان و مديران شاغل در شرکتهای مستقر در نواحی صنعتی شهر کرمان و ابزار گردآوري دادهها پرسشنامه است. پایایی پرسشنامه برای متغیرهای رهبری ملاحظهکارانه، رهبری مشارکتی، رسمیت، تمرکز، همکاری رقابتی میان ویژهکاری و سازوکارهای ترکیب دانش به ترتیب، 81/0، 70/0، 72/0، 70/0، 91/0 و 84/0 به دست آمد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رهبری ملاحظهکارانه و رسمیت بر همکاری رقابتی میان ویژهکاری اثرگذارند. اما رهبری مشارکتی و تمرکز اثری بر همکاری رقابتی میان ویژهکاری ندارند. همچنین نتایج نشان دادند که همکاری رقابتی میان ویژهکاری اثری مثبت و معنادار بر سازوکارهای ترکیب دانش دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - طراحی ساختار سازمانی منطبق با فعالیت¬های کارکردی مسجد
مرتضی رجوعی سید مرتضی غیور باغبانی مصطفی صنعتی حجارمسجد مهمترین نهاد دینی در اسلام است. از سده های نخستین اسلام در عموم مجامع اسلامی مسجد به عنوان شاخص ترین و بارزترین نهاد اسلامیت تجلی داشته است. از این روی توجه به توسعهی سخت افزاری و نرم افزاری مسجد به عنوان یک ابزار مهم و جریان ساز رشد و تعالی، متناسب با اقتضائات زم أکثرمسجد مهمترین نهاد دینی در اسلام است. از سده های نخستین اسلام در عموم مجامع اسلامی مسجد به عنوان شاخص ترین و بارزترین نهاد اسلامیت تجلی داشته است. از این روی توجه به توسعهی سخت افزاری و نرم افزاری مسجد به عنوان یک ابزار مهم و جریان ساز رشد و تعالی، متناسب با اقتضائات زمان با هدف حفظ جایگاه استراتژیک آن در جامعه امری ضروری است. به نظر می رسد مسجد در جهت سازگاری با اقتضائات و پاسخگویی به نیازهای جدیدی که منبعث از شیوه های تفکر جدید است، نیازمند تحول ساختاری در نحوه اجرای موثر کارکردهای خود است. با درک این مهم، تحقیق حاضر با استفاده از داده های حاصل از منابع کتابخانه ای و روش کیفی تحلیل محتوای مضمونی، ابتدا به استخراج کارکردهای نو و متناسب با مقتضیات زمان در قالب کارکردهای امروزی مسجد مبادرت نموده و سپس به کمک ادبیات تحقیق و یافته ها، به ارائه ساختاری متناسب با این کارکردها پرداخته است. با توجه به ماهیت مردمی و داوطلبانه مسجد، ساختار پیشنهادی برای مسجد، نوعی ادهوکراسی است که دارای هفت گروه کاری در قالب کارکردهای عبادی- نیایشی، اجتماعی، فرهنگی- تبلیغی، اقتصادی، علمی- آموزشی، نظامی- سیاسی و پشتیبانی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بررسی اکتشافی زمینههای بروز فساد اداری در شهرداری تهران
بهزاد همتی علیرضا کریمی فریبا همتیپدیدۀ فساد اداری در دنیای امروز به ویژه کشورهای در حال توسعه به عنوان یکی از مهم ترین موانع پیشرفت جامعه مطرح شده است. این پدیده، آسیب های جبران ناپذیری بر سرعت حرکت چرخ توسعه در جامعه وارد کرده، اعتماد و سرمایۀ اجتماعی را در جامعه تضعیف می کند و نهادهای اجتماعی را از ا أکثرپدیدۀ فساد اداری در دنیای امروز به ویژه کشورهای در حال توسعه به عنوان یکی از مهم ترین موانع پیشرفت جامعه مطرح شده است. این پدیده، آسیب های جبران ناپذیری بر سرعت حرکت چرخ توسعه در جامعه وارد کرده، اعتماد و سرمایۀ اجتماعی را در جامعه تضعیف می کند و نهادهای اجتماعی را از انجام رسالت ها و وظایف خاص خود به دور می سازد. از این رو در این پژوهش تلاش شد تا مسئلۀ فساد اداری، عوامل زمینه ساز و سازوکارهای رخداد فساد در شهرداری تهران و نحوۀ تعامل عوامل مؤثر در بروز فساد اداری و ماندگاری آن بررسی و کاوش شود. برای رسیدن به اهداف پژوهش، راهبرد روشی استفاده شده، طرح اکتشافی بود. در این راستا محقق از روش ترکیبی یا تلفیقی استفاده کرده است، به این صورت که بخش اول با روش کیفی گراندد تئوری با استراتژی استقرایی- اکتشافی بوده است. نتایج به دست آمده از گراندد تئوری در مرحله دوم که بخش کمّی بوده، از طریق ابزار پرسشنامه و با روش پیمایش ارزیابی شده است. بر اساس یافته های پژوهش، بروز فساد اداری در شهرداری تهران ناشی از یازده عامل اصلی زمینه ساز فساد است. در بخش «به چه میزان در شهرداری وجود دارد»، بیشترین میزان وجود فساد مربوط به زمینۀ اخذ رشوه در مراحل نقشه ریزی و صدور پایان کار با میانگین 4/01 بوده است. در بخش «به چه میزان خودتان یا همکارانتان با این پدیده مواجه بوده اید»، بیشترین میزان مواجهه مربوط به عامل اهمال کاری و صدور حسن انجام کار و نبود نظارت با میانگین 2/95 بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - طراحی الگوی همترازی عناصر سازمانی با استراتژی های سازمان و رابطه آن با عملکرد
فریده دفاعی سید محمد اعرابی صاحب بدریهدف اصلی پژوهش حاضر طراحی الگوی همترازی استراتژیهای منابع انسانی، ساختار و فرهنگ سازمانی با استراتژیهای سازمان و تأثیر آن بر عملکرد مدارس تحت پوشش مجتمع آموزشی و فرهنگی علامه طباطبایی است. این پژوهش بر مبنای نظریه نقاطمرجع استراتژیک الگویی را جهت هماهنگی بین استراتژی سا أکثرهدف اصلی پژوهش حاضر طراحی الگوی همترازی استراتژیهای منابع انسانی، ساختار و فرهنگ سازمانی با استراتژیهای سازمان و تأثیر آن بر عملکرد مدارس تحت پوشش مجتمع آموزشی و فرهنگی علامه طباطبایی است. این پژوهش بر مبنای نظریه نقاطمرجع استراتژیک الگویی را جهت هماهنگی بین استراتژی سازمان و استراتژی سطح منابع انسانی و عناصر سازمان ارایه می دهد.دو نقطه مرجع میزان کنترل کم یا شدید و کانون توجه داخلی یا خارجی به عنوان نقاط مرجع در نظر گرفته شدند. بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک ) ،( SRPاستراتژی های منابع انسانی، ساختار، فرهنگ و استراتژی های سازمان تعیین شدند و سپس رابطه بین گونه های مختلف استراتژی های مذکور و عناصر سازمان مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش عملکرد مدارس تحت پوشش مجتمع علامه طباطبایی از 4معیار عملکرد سازمانی مدل کارت امتیازی متوازن ( (BSCاستفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل مدیران و کارکنان و معلمان مجتمع علامه طباطبایی که حدود 400نفرهستند. نوع تحقیق بر اساس هدف، توسعه ای و روش آن براساس نحوه گردآوری داده ها، توصـیفی و از نوع همبستگی است و واحد تحلیل مدرسه می باشد. روش گردآوری داده های میدانی این پژوهش، پرسشنامه است. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار spssو PLSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.اطلاعات به دست آمده و تفسیر آنها نشان می دهد که در مجتمع علامه طباطبایی، گونه غالب استراتژی سازمان رقابتی، گونه غالب استراتژی منابع انسانی استراتژی ثانویه، گونه غالب ساختار سازمانی مکانیکی و گونه غالب فرهنگ سازمانی فرهنگ ماموریتی است.بین استراتژی های سازمان و سایر عناصر مورد مطالعه همترازی وجود دارد. عملکرد آن دسته از مدارسی که بین استراتژی های سازمان و عناصر سازمانی همترازی بیشتری دارند، عملکرد آنها نیز بیشتر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - ارائه الگوی تغییر ساختار موسسات حسابرسی با رویکرد به اخلاق حرفه ای
حسن صابری منصور گرکز علی خوزین علیرضا معطوفیاگرچه ممکن است حسابرسان تاحدی به رفتار حرفهای پایبند باشند اما نظارت شفاف و مستمر بر رفتار حسابرسان از یک سو و و از سمتی وجود تغییرات در ساختارهای موسسات حسابرسی از سوی دیگر برای حفظ اخلاق حرفهای برای رسیدن به کنترل کیفیت کار حسابداری مهم به نظر میرسد. در این راستا هدف أکثراگرچه ممکن است حسابرسان تاحدی به رفتار حرفهای پایبند باشند اما نظارت شفاف و مستمر بر رفتار حسابرسان از یک سو و و از سمتی وجود تغییرات در ساختارهای موسسات حسابرسی از سوی دیگر برای حفظ اخلاق حرفهای برای رسیدن به کنترل کیفیت کار حسابداری مهم به نظر میرسد. در این راستا هدف مطالعه حاضر ارائه الگوی تغییر ساختار موسسات حسابرسی با رویکرد به اخلاق حرفهای میباشد. روش مطالعه حاضر داده بنیاد میباشد. جامعه آماری شامل حسابداران رسمی میباشد که با استفاده از روش گلوله برفی، 11 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. کدگذاریها در سه بخش کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. نتایج حاصل از کدگذاریها در شش دسته محوری، شرایط علی، مداخله گر، راهبرد کنشها، بستر و زمینه و پیامدها دسته بندی شد. الزامات قوانین محیطی و موانع سازمانی و فردی موسسات در دسته بستر و زمینه قرار گرفتند و تحولات فنی و توسعهای و انتصاب و پاداش های حسابرسان در دسته شرایط مداخلهگر و همچنین استاندارد سازی ساختار موسسات حسابرسی و ساختارهای سازمانی واحد در دسته شرایط علی، خط مشیهای عملیاتی موسسات حسابرسی، مهارت و تخصص اعضای موسسات حسابرسی و نیازها و خواستههای ساختار موسسات حسابرسی در دسته کنشها و اعتبار خدمات در ساختارهای جدید و سازگاری با تغییرات ساختارهای جدید در دسته پیامدها قرار گرفتند. امید است نتایج مطالعه حاضر کمک شایانی به موسسات حسابداری و افراد شاغل در موسسات حسابرسی نماید. تفاصيل المقالة