-
حرية الوصول المقاله
1 - تبیین مدیریت شهری کارآمد با ارائه الگوی توسعه حرفهای مدیران (مورد مطالعه: شهرداری تهران)
محسن طباطباییبرای تحقق مدیریت شهری کارآمد باید دیدگاه و رویکرد سیستمی و کلینگر به عوامل مدیریت شهری و برقراری ارتباط نظامیافته به عوامل توسعه شهری داشت که یکی از این عوامل خود مدیران سازمانهای خدمات شهری هستند. توسعه حرفهای مدیران، اقدامی است که عملکرد مدیریت را از طریق افزایش د أکثربرای تحقق مدیریت شهری کارآمد باید دیدگاه و رویکرد سیستمی و کلینگر به عوامل مدیریت شهری و برقراری ارتباط نظامیافته به عوامل توسعه شهری داشت که یکی از این عوامل خود مدیران سازمانهای خدمات شهری هستند. توسعه حرفهای مدیران، اقدامی است که عملکرد مدیریت را از طریق افزایش دانش یا مهارتهای مدیر و با تغییر نگرش وی، بهبود میبخشد. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی، به مطالعه عوامل مؤثر بر توسعه حرفهای مدیران شهرداری تهران پرداخته است تا با توسعه مدیران شهری زمینه توسعه پایدار شهری نیز فراهم شود. به همین منظور با 23 نفر از مدیران عالی و ارشد شهرداری تهران، مصاحبههای عمیق بهعمل آمد. برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها، از تحلیل تفسیری استفاده شد. روایی یافتههای پژوهش از طریق بررسی توسط اعضا (مصاحبهشوندگان) تأیید گردید و برای محاسبه قابلیت اطمینان یا سازگاری کدگذاریهای انجامشده، از روش پایایی بازآزمون و روش پایایی توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها نشان داد که توسعه حرفهای مدیران، شامل توسعه در دو بُعد فردی و سازمانی میباشد. در بُعد توسعه فردی، سه سطح توسعه ویژگیهای روانشناختی، توسعه دانش تخصصی و مدیریتی و توسعه اخلاقی مطرح میشود. در بُعد توسعه سازمانی، توسعه ویژگیهای ساختاری و فرایندی سازمان باید صورت گیرد. در حوزه توسعه ویژگیهای روانشناختی عواملی چون تفکر انتقادی، خلاقیت، هوش هیجانی، ریسکپذیری و خودتوسعهای مدیران باید توسعه یابند. در حوزه دانش تخصصی و مدیریتی، نیازهای توسعه حرفهای مدیران شهرداری، شامل تواناییهای استفاده از تکنولوژی، تسلط بر اصول تصمیمگیری و حل مسئله، مدیریت استرس، توانایی تیمسازی، مدیریت تعارضات سازمانی، توانایی ارتباطات اثربخش و اصول و فنون مذاکره است. برای توسعه حرفهای مدیران، توسعه ساختاری سازمانی اعم از توجه به مدیریت استعداد، حمایت سازمانی، مدیریت عملکرد، سازمان یادگیرنده، جو سازمانی، کارراهه شغلی و شبکهسازی و در حوزه توسعه فرایندهای آموزشی سازمان، عواملی چون مربیگری، یادگیری عملی، جانشینپروری و یادگیری سازمانی باید مدنظر قرار گیرند و توسعه یابند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تدوین برنامه توسعه حرفهای کارشناسان و مدیران آموزش در شرکت ملی نفت ایران: یک پژوهش کیفی
سعید صفایی موحد حسین فلاحی نیاهدف این پژوهش ارائه برنامهای منظم به منظور آموزش و توسعه کارشناسان و مدیران آموزش در شرکت ملی نفت ایران با رویکرد حرفهگرایی میباشد. این پژوهش از حیث رویکرد، کیفی و تکنیک مورد استفاده، دلفی میباشد؛ به این شکل که ضمن مطالعه اسناد بالادستی و شرح مشاغل، با خبرگان آموزش أکثرهدف این پژوهش ارائه برنامهای منظم به منظور آموزش و توسعه کارشناسان و مدیران آموزش در شرکت ملی نفت ایران با رویکرد حرفهگرایی میباشد. این پژوهش از حیث رویکرد، کیفی و تکنیک مورد استفاده، دلفی میباشد؛ به این شکل که ضمن مطالعه اسناد بالادستی و شرح مشاغل، با خبرگان آموزش نیز مصاحبه (با سؤالات نیمهساختارمند) به عمل آمده است. جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان آموزش آشنا با صنعت نفت و نمونه 10 نفر از آنان را شامل شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات تحلیل محتوا است. جهت اعتباربخشی نتایج نیز از دو روش بازبینی اعضا و ممیزی خارجی استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که به منظور توسعه و بهسازی شاغلین فعال در حوزه آموزش صنعت نفت، بایستی آموزشها را در سه سطح متصدی آموزش، کارشناس آموزش و مدیر آموزش ارائه نمود و در هر یک از این سطوح دورههای آموزشی مناسب را در نظر گرفت. برای مثال در سطح متصدی آموزش دورههای آموزش بزرگسالان، مدیریت منابع انسانی، تاریخچه آموزش در صنعت نفت و ...، در سطح کارشناس آموزش دورههای نیازسنجی، طراحی آموزش، راهبردهای اجرایی آموزش و...، همچنین در سطح مدیر آموزش دورههای مدیریت پروژه، مدیریت دانش، سازمان یادگیرنده، سیاستگذاری آموزشی و .... مد نظر قرار گرفتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تدوین برنامه توسعه حرفهای مدیران و کارکنان شعب در حوزه بانکی و پولی (مورد بانک توسعه تعاون)
حسن عاشقی محمد قهرمانیهدف این پژوهش ارایه برنامهای به منظور آموزش و توسعه مدیران و کارکنان شعب بانک با رویکرد حرفهای گرایی میباشد. برای نیل به مقصود مذکور از رویکرد کیفی و روش گروه کانونی استفاده شد. به عبارتی در گام نخست ادبیات و پیشینه موضوع "توسعه حرفهای" در پایگاههای اطلاعاتی، کتابخ أکثرهدف این پژوهش ارایه برنامهای به منظور آموزش و توسعه مدیران و کارکنان شعب بانک با رویکرد حرفهای گرایی میباشد. برای نیل به مقصود مذکور از رویکرد کیفی و روش گروه کانونی استفاده شد. به عبارتی در گام نخست ادبیات و پیشینه موضوع "توسعه حرفهای" در پایگاههای اطلاعاتی، کتابخانهها، اسناد بالادستی و گزارشهای داخلی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و در گام بعدی با انجام برخی مصاحبهها و برگزاری جلسات گروه کانونی میان اعضای گروه (خبرگان)، برنامه آموزش و توسعه حرفهای تدوین شد. جامعه مورد مطالعه خبرگان (بانکی- دانشگاهی) آشنا با حوزه بهسازی منابع انسانی در صنعت بانکداری و نمونه 12 نفر از آنان بود. ابزار گردآوری اطلاعات فرمهای مصاحبه و پرسشنامه و روش تجزیه و تحلیل، تحلیل محتوا بود. یافتههای پژوهش شامل شناسایی شایستگیهای مشاغل موجود در شعب بانک یعنی، رئیس، معاون، رئیس دایره، متصدی و تحصیلدار شعب در چارچوب یک مدل با ابعاد 1) فردی و 2) سازمانی و حوزههای 1) شخصیتی، 2) نگرشی، 3) دانشی و 4) مهارتی بود. با معیار قرار دادن مدل دو بعدی و چهار حوزهای، برای هر شغل متناسب با سطح مهارت مورد نیاز در سه نوع مهارت ادراکی، انسانی و فنی، پودمانهای آموزشی تدوین شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از این است برای توسعه و بهسازی حرفهای مدیران و کارکنان شعب در حوزه پولی و بانکی بایستی برنامه آموزشی مبتنی بر شایستگیها با تأکید بر مهارتهای مورد نیاز هر شغل تدوین کرد. برای مثال در پودمان آموزشی رئیس و معاون شعبه شایستگیهای مدیریتی و مهارتهای ادراکی و در پودمان آموزشی متصدیان شعب، شایستگیهای شغلی و مهارتهای فنی میبایست مدنظر قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - بررسی نقش تداوم یادگیری الکترونیکی بر توسعه حرفهای: یک مطالعه موردی از صنعت تلکام
فرنوش اعلامی رضا سجادی محمد خلج قاسم آبادییادگیری تنها منبع مزیت استراتژیک پایدار برای شرکتهاست. فناوریهای نوین، از جمله یادگیری الکترونیکی، فرصتهای آموزشی متنوعی را برای کارکنان شرکتها بهوجود آورده است. اما استمرار و تداوم این دورهها از اهمیت بسزایی برخوردار است و هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر تداوم یادگی أکثریادگیری تنها منبع مزیت استراتژیک پایدار برای شرکتهاست. فناوریهای نوین، از جمله یادگیری الکترونیکی، فرصتهای آموزشی متنوعی را برای کارکنان شرکتها بهوجود آورده است. اما استمرار و تداوم این دورهها از اهمیت بسزایی برخوردار است و هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر تداوم یادگیری الکترونیکی بر توسعه حرفهای کارکنان است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش 924 نفر از کارکنان شرکت خدمات ارتباطی است که 272 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و 260 نفر پرسشنامه استاندارد الکترونیکی را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی، ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد وضعیت شرکت از نظر یادگیری الکترونیکی و توسعه حرفهای مثبت و در شرایط قابل قبولی است. قابلیت کاربرد و صمیمت ادراکشده، بالاترین نمره و شایستگی ادراکشده پایین نمره را داراست. یادگیری الکترونیکی در سه خردهمقیاس رضایت کاربر، صمیمیت ارتباط ادراکشده و علاقه به تداوم یادگیری الکترونیکی بر افزایش توسعه حرفهای کارکنان بیشترین تأثیر را داشته است. تداوم یادگیری الکترونیکی در شرکت خدمات ارتباطی از اثربخشی نسبتاً بالایی برخوردار است و به ترتیب مولفه ارتباط ادراکشده، قابلیت کاربرد، انگیزه درونی، علاقه به یادگیری الکترونیکی، خودمختاری ادراکشده، رضایت کاربر،کیفیت اطلاعات و شایستگی ادراکشده دارای بیشترین میانگین بودهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - تأثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفهای کارکنان( مورد مطالعه: بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران )
منیژه احمدی صمد بارانيیادگیری سازمانی مهمترین سرمایه برای تسهیل توسعه حرفهای کارکنان و نیز تحول سازمانی محسوب می شود. هدف پژوهش؛ بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفهای کارکنان در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش توصیفی- کاربردی و از نوع أکثریادگیری سازمانی مهمترین سرمایه برای تسهیل توسعه حرفهای کارکنان و نیز تحول سازمانی محسوب می شود. هدف پژوهش؛ بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفهای کارکنان در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش توصیفی- کاربردی و از نوع معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری کلیه مدیران و کارشناسان مدیریتی سطوح بالای بانک مرکزی و سازمانهای تابعه(429 نفر) که از میان آنها 203 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی(عزیزی؛ 1393)، تحول سازمانی(جان گاتر و پیتر دراکر؛2005) و توسعه حرفهای کارکنان(لانگ و همکاران؛2015) استفاده شد که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی توسط آلفای کرونباخ (یادگیری سازمانی:95/0، تحول سازمانی:92/0، توسعه حرفهای کارکنان:88/0) ارزیابی گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد یادگیری سازمانی بر توسعه حرفهای کارکنان و تحول سازمانی تأثیر مستقیم داشته و توسعه حرفهای کارکنان در رابطه بین یادگیری سازمانی و تحول سازمانی نقش میانجی معناداری دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - طراحی و تبیین الگوی توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب
مجتبی حاج خزیمه خدایار ابیلی جواد پورکریمیهدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی و تبیین الگوی توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب است. روش: این پژوهش در دو مرحله كيفي و كمي، با بهكارگيري روش پژوهش آميخته اكتشافي انجام شد. بخش کیفی پژوهش در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول بخش کیفی، أکثرهدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی و تبیین الگوی توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب است. روش: این پژوهش در دو مرحله كيفي و كمي، با بهكارگيري روش پژوهش آميخته اكتشافي انجام شد. بخش کیفی پژوهش در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول بخش کیفی، به بررسی پیشینه پژوهش موجود مرتبط با مؤلفههای توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی بر اساس رویکرد ناب به زبانهای فارسی و انگلیسی در فاصلۀ سالهای 2000 تا 2020 پرداخته شد. پس از جستجو، غربالگری و ارزیابی کیفی مطالعات، سنتز نهایی بر روی 72 مطالعه انجام شد. در مرحلۀ دوم بخش کیفی جهت شناسايي الگوي مناسب بافت دانشگاه تهران، با 20 نفر از خبرگان و صاحبنظران حوزۀ آموزش عالی که به روش هدفمند انتخابشده بودند مصاحبههای نيمه ساختاريافته انجام شد. تحليل دادههای كيفي با استفاده از کدگذاری باز و محوری (تحلیل تم) انجام و پايايي و روايي آن بررسي گرديد. در مرحله كمي، روش پژوهش توصيفي- تحليلي و جامعه آماري شامل تمامي مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران به تعداد 252 نفر بود كه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 152 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شد. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری طبقهای تصادفی بود. در بخش كمي دادههای موردنياز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوري شد. براي ارزيابي روايي ابزار كمي پژوهش، از روايي محتوا و روايي سازه و جهت بررسي پايايي ابزار از آلفاي كرونباخ استفاده شد كه پايايي و روايي مناسب ابزار پژوهش را تأييد كرد. یافتهها: نتايج پژوهش نشان داد كه توسعه حرفهای مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب داراي پنج مؤلفه اصلي (1. مهارتهای رهبری/ مدیریتی ناب، 2. مهارتهای دانشگری ناب، 3. مهارتهای پژوهشگری ناب، 4. مهارتهای رفتاری ناب و 5. مهارتهای فردی ناب) و 19 شاخص بود. نتايج تحليل عاملي تأييدي مرتبه دوم نشان داد كه مؤلفههای پنجگانه شناساييشده، داراي بار عاملي كافي جهت پيشبيني توسعه حرفهای مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران بر اساس رویکرد ناب است. نتايج حاصل از آزمون t تك نمونهای نشان داد كه مديران گروههای آموزشی دانشگاه تهران وضعيت كلي توسعه حرفهای خود را بر اساس رویکرد ناب در حد متوسط ارزيابي كردند. نتیجهگیری: پنج مؤلفه اصلی حاصل از این پژوهش، میتواند الگویی اثربخش برای توسعه حرفهای مدیران گروههای آموزشی در دانشگاه تهران باشد و نتایج مفیدی در ارتقای کیفیت، کارایی، اثربخشی و کاهش اتلافات در دانشگاه تهران داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - شناسايي عوامل مؤثر بر توسعه حرفهای مدیران مدارس با رويکرد آیندهپژوهی
هادي براتيپژوهش حاضر، باهدف شناسايي عوامل مؤثر بر توسعه حرفهای مدیران مدارس مقطع متوسطه آموزشوپرورش استان خراسان جنوبي با رويکرد آیندهپژوهی انجام شد. اين پژوهش بر مبنای هدف، در ذیل پژوهشهای کاربردی و بر مبنای ماهیت پژوهش؛ جزء پژوهشهای توصیفی- همبستگی محسوب میشود که به روش أکثرپژوهش حاضر، باهدف شناسايي عوامل مؤثر بر توسعه حرفهای مدیران مدارس مقطع متوسطه آموزشوپرورش استان خراسان جنوبي با رويکرد آیندهپژوهی انجام شد. اين پژوهش بر مبنای هدف، در ذیل پژوهشهای کاربردی و بر مبنای ماهیت پژوهش؛ جزء پژوهشهای توصیفی- همبستگی محسوب میشود که به روش ترکیبی و طرح اکتشافی متوالی انجامشده است. در اين پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند (18 نفر)؛ به بررسي نظر و ديدگاه مدیران ستادی آموزشوپرورش استان خراسان جنوبي در ارتباط با عوامل مؤثر بر توسعه حرفهای مدیران مدارس در آينده پرداخته شد. در ادامه براي تأیید عوامل شناساییشده پرسشنامهای محقق ساخته در بين 201 از مدیران و معاونین مدارس مقطع متوسطه استان خراسان جنوبي توزيع شد. اعتبار ابزار اندازهگیری در بخش کیفی با استفاده از روش توافق کدگذاران و در بخش کمی، از طریق روایی همگرا و روایی واگرا مورد تأیید واقع شد. همچنین؛ پایایی پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سه معیار ضرایب بارهای عاملی، آلفای کرونباخ (81/0) و پایایی ترکیبی (87/0) با استفاده از نرمافزار PLS موردبررسی قرار گرفت. برای آزمون سؤالهای پژوهش، از نرمافزار MAXQDA10 و نرمافزار PLS3 استفاده شد. نتایج بخش کیفی پژوهش، بیانگر 39 کدباز، 6 کد سازمان دهنده و 3 کد انتخابي بود. نتایج بخش کمی پژوهش نشان داد که عوامل مؤثر بر توسعه حرفهای مدارس با رويکرد آیندهپژوهی را مي توان در قالب سه سه بعد (فردی، سازماني و محیطی) و 6 مؤلفه (مدیریتی، ارتباطي، رفتاري، روانشناختی، اعتقادي، عوامل محیطی و زمینهای) و 39 شاخص طبقه بندي کرد که در اين بين، بعد سازماني (62/0) نقش مؤثرتری در تبیین توسعه حرفهای مدیران مقطع متوسطه آموزشوپرورش استان خراسان جنوبی دارد. بنابراین؛ بر مبنای یافتههای حاصل از این پژوهش، بهمنظور برنامهریزی براي بهبود فرايند توسعه حرفهای مدیران در آينده، در گام اول؛ میبایست مؤلفههای سازمانی موردتوجه قرار گيرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - رابطه بین اجتماع یادگیری حرفهای و خودکارآمدی معلمان: نقش میانجی توسعه حرفهای
ژیار رفاعی رفیق حسنی مجید محمدیاین پژوهش با هدف رابطه بین اجتماع یادگیری حرفهای و خودکارآمدی معلمان با نقش میانجی توسعه حرفهای صورت پذیرفت. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1398-1399 شهر سنندج 5040 نفر بودن أکثراین پژوهش با هدف رابطه بین اجتماع یادگیری حرفهای و خودکارآمدی معلمان با نقش میانجی توسعه حرفهای صورت پذیرفت. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1398-1399 شهر سنندج 5040 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول نمونه گیری مورگان 337 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اجتماع یادگیری حرفهای، پرسشنامه توسعه حرفهای چامبرلاين (2008) و پرسشنامه خودکارآمدی معلمان اسچانن – موران و وولفولک (2001) بود. روایی محتوایی و سازه ابزار پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و میزان پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ نشان داد که ابزار پژوهش از پایایی قابلقبولی برخوردارند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها آزمونهای آماری کلموگروف اسمیرونوف، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین اجتماع یادگیری حرفهای با توسعه حرفهای و خودکارآمدی معلمان مدارس شهرستان بانه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنن نتایج نشان داد که بین توسعه حرفهای و خودکارآمدی معلمان مدارس شهرستان سنندج نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نهایتاً نتایج نشان داد که توسعه حرفهای در رابطه بین اجتماع یادگیری حرفهای و خودکارآمدی معلمان میتواند نقش میانجی را ایفا نماید.بنابراین می توان گفت که استقرار و تقویت اجتماعات یادگیری در مدارس می تواند در بهبود کیفیت کار معلمان مؤثر باشد و به توسعه حرفه ای و خودکارآمدی آنان کمک کند. تفاصيل المقالة