-
حرية الوصول المقاله
1 - حکومتمندی در تاریخ فلسفه سیاسی
روح الله اسلامی فاطمه ذوالفقاریاناین مقاله با مبنا قرار دادن فناوري، یعنی عرصه اندیشه عملی و توانایی ناخودآگاهی، بدیهی و حضوری انسان سعی می کند، سه گونه از حکومتمندی در سیر فلسفه سیاسی را ترسیم كند. حکومت مندی تنظیم رفتار جمعی انسانها به شیوه مطلوب در امر سیاسی و کاهش احتمال مخاطرات آن و افزایش احتما أکثراین مقاله با مبنا قرار دادن فناوري، یعنی عرصه اندیشه عملی و توانایی ناخودآگاهی، بدیهی و حضوری انسان سعی می کند، سه گونه از حکومتمندی در سیر فلسفه سیاسی را ترسیم كند. حکومت مندی تنظیم رفتار جمعی انسانها به شیوه مطلوب در امر سیاسی و کاهش احتمال مخاطرات آن و افزایش احتمال سود، لذت و شادی است. بر این اساس سه نوع آرمانی پدیدار آگاهی سیاسی یعنی متافیزیک، فیزیک و اطلاعات سه عصر را شکل می دهند. این مقاله سیر اندیشه ای و عملی به صورت وجه منفی و مثبت سیاست را بررسی کرده و با عرضه بحرانها و گذرها نظريه شانس را معرفی می کند. اینکه انواع گوناگون حکومت مندی کداماند؟ آیا هیچ قانون خاصی در حکومت مندی ها به لحاظ تاریخ فلسفه سیاسی وجود دارد؟ تبلور حکومت مندی در سه عصر آگاهی بشر به چه نحوی است؟ سؤالهایی هستند که در این مقاله بررسی میشوند، تا حکومت مندی از سازة منفی در عصر اطلاعات به تمام حوزة اندیشه سیاسی بسط پیدا کند و در قالب یک نظريه بیطرفانه خود را نمایان سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - سیر تحول مفهوم «اراده» نزد فلاسفۀ مدرن
روح الله کریمیمفهوم «اراده» از مفاهیم بنیادين در سنت مابعدالطبیعه غربی است. اگرچه نشانههای مهمی مبنی بر نضجگرفتن این مفهوم در فلسفة کلاسیک یونان و فلسفة قرون وسطی، در دست است، اما از ابتدای عصر جدید بود كه نقش اراده در تفسير جهان، در انديشة هر فيلسوف نسبت به فيلسوف قبلي، برجستهتر أکثرمفهوم «اراده» از مفاهیم بنیادين در سنت مابعدالطبیعه غربی است. اگرچه نشانههای مهمی مبنی بر نضجگرفتن این مفهوم در فلسفة کلاسیک یونان و فلسفة قرون وسطی، در دست است، اما از ابتدای عصر جدید بود كه نقش اراده در تفسير جهان، در انديشة هر فيلسوف نسبت به فيلسوف قبلي، برجستهتر شد؛ گویی بمرور، نقش شناخت عقلی کمرنگتر و نقش اراده پررنگتر شده است. این مقاله، با الهام از هایدگر و تقویت موضع وی با مستنداتی فراتر از آنچه خودش متذکر شده، سیر مفهوم اراده را از دکارت آغاز نموده و با بررسی دیدگاه اسپینوزا، لایبنیتس، روسو، کانت، فیخته، شلینگ، هگل، شوپنهاور و نیچه، سعي ميكند چگونگی تکوین این مفهوم در عصر جدید، بویژه نسبت اراده با «شناخت» را تحلیل نمايد. غرض آنست که نشان دهيم اهمیت یافتن اراده نزد شوپنهاور و نیچه، اتفاقی نیست و زمینههای ابتدایی چنین تحولی پیشتر و بصورت تدریجی توسط فلاسفۀ عصر جدید فراهم شده بود. همچنین، روشن ميگردد که برخلاف آنچه بیشتر گفته و تفسیر شده، «خواست قدرت» نیچه نه تکمیل پروژۀ شوپنهاوری، بلکه تکمیل ایدئالیسم آلمانی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - شالودهشکنی در مقالات شمس تبریزی
محمود خرم آبادی علی اکبر افراسیاب پور علی فتح اللهیاین مقاله با تحلیل عناصر شالوده¬شکنی از دیدگاه «دریدا» به تشریح این عناصر در مقالات شمس پرداخته و میکوشد تا تکثر معنایی را در خدشه¬دار کردن انگاره¬های متافیزیکی مطرحشده در فلسفة غرب بازسازی کند و به معناهایی تازه از متن دست یابد. مقالات شمس تبریزی این ظرفیت را دارد که أکثراین مقاله با تحلیل عناصر شالوده¬شکنی از دیدگاه «دریدا» به تشریح این عناصر در مقالات شمس پرداخته و میکوشد تا تکثر معنایی را در خدشه¬دار کردن انگاره¬های متافیزیکی مطرحشده در فلسفة غرب بازسازی کند و به معناهایی تازه از متن دست یابد. مقالات شمس تبریزی این ظرفیت را دارد که با تعلیق-های پیاپی معنایی، دال¬ها و نشانه¬های بی¬شماری را برای معناهای متکثر حاصل کند. نویسندگان با روش توصیفی- تحلیلی بر اساس رویکرد شالوده¬شکنی دریدا، برخی از این انگاره¬ها مانند نفی تعریف واحد حقیقت، مرگ مؤلف، نشانه-شناسی پساساختارگرایی، ایدئولوژی غالب متن از طریق نفی تقابل¬ها و ارزش¬ها و... را تدقیق کردهاند. در مقالات شمس، در حوزة نفی تعریف حقیقت واحد، حقیقت، امری مطلق و واحد تلقی نمی¬شود، بلکه در حوزة بحث¬های تأویلی قرار میگیرد و هر کس دریافت خاص خود را از آن دارد. شمس برعکس دیدگاه¬های لوگوس¬محور افلاطونی، خرد و عقل¬گرایی را در راه حقیقت، کاملاً ناقص معرفی می¬کند و آن را حجاب راه سالک می¬بیند. او نوشتار و گفتار یا حضور و غیبت را در تقابل با یکدیگر قرار نمی¬دهد، بلکه فراتر از این دو، به طور کلی سخن و حضور را حجاب می¬داند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - «امکان طرح تاریخ محذوفان» بر اساس ایدۀ پساتاریخ در اندیشۀ «جانی واتیمو»
کامیار صفایی عباس منوچهرییکی از مضامین مهم در فلسفه سیاسی متأخر، نقد فلسفه تاریخ خطّیِ مبتنی بر ایدۀ پیشرفت بوده ¬است. در نتیجه پژوهش¬های انجام¬شده در این باب در حوزه مطالعات پسا¬استعماری، آشکار شده که تاریخ خطی واجد پیش¬فرض¬های غربمحورانه¬ای بوده که در خدمت تاریخ واقعیِ سرکوب محذوفانِ غیر ¬غر أکثریکی از مضامین مهم در فلسفه سیاسی متأخر، نقد فلسفه تاریخ خطّیِ مبتنی بر ایدۀ پیشرفت بوده ¬است. در نتیجه پژوهش¬های انجام¬شده در این باب در حوزه مطالعات پسا¬استعماری، آشکار شده که تاریخ خطی واجد پیش¬فرض¬های غربمحورانه¬ای بوده که در خدمت تاریخ واقعیِ سرکوب محذوفانِ غیر ¬غربی بوده¬ است. همچنین در این پژوهشها، درباره عوامل انضمامی ¬فروپاشی فلسفۀ تاریخ غربیِ مبتنی بر ایدۀ پیشرفت و به دنبال آن امکان طرح «تاریخ¬ محذوفان»، از زوال استعمار تا شکل¬گیری دولت¬های ملی بحث شده است. در این مقاله اما با ابتنای بر اندیشۀ فیلسوف پسامدرن معاصر، جانی واتیمو، تلاش می¬شود تا از صرف بحث انضمامی در این باب فراتر رفته، با نشان دادن نسبت فلسفه تاریخ مبتنی بر ایده پیشرفت با متافیزیک رئالیستی، نخست امتناع انتولوژیک «طرح تاریخ متافیزیکی عام و پیشرفت¬¬محور» آشکار شود. دوم بر این مبنا و به کمک نیهیلیسم هرمنوتیکی در اندیشۀ واتیمو، ایدۀ پساتاریخ که همانا بیانگر امتناع انتولوژیک تاریخ خطی، ابژکتیو و عامِ پیشرفت¬بنیان است، به عنوان زمینه نظری امکان طرح تاریخ¬ محذوفان ارائه شود. تفاصيل المقالة